ضمن تشکر از مطالب عزیزان " ع
ناشناس
ضمن تشکر از مطالب عزیزان " ع.ب.تورک اوغلی"و سایر qochaq zonozli " دوستان ترک، من از مطالب شما بسیار آموخته ام، جدا از بدیهای هر دو رژیم شاه و شیخ، "" کالبد شکافی پدیده ( disoriented) چپ آزربایجانی، نیاز به یک بررسی دقیق دارد. در کامنتی، اشاره کردم که برخلاف " چپ فارس " که به دلیل انقلاب سال ۵۷ و نتایج نکبت بار آن، دچار " عذاب وجدان شده " و گوشه گیری را انتخاب کرده است، چپ آزربایجانی، نه تنها از انقلاب سال ۵۷ پشیمان نیست، بلکه از کودتای آخوند گولن در ترکیه نیز، حمایت کرد. همین چپ آزربایجانی، از کوههای قندیل و تروریستهای پ ک ک نیز حمایت میکند. این سردرگمی چپ آزربایجانی، از کجا ناشی میشود؟ آیا چپ آزربایجانی، عتماد به نفس ندارد و اعتماد به نفس من جوان آزربایجانی، آنان را سرآسیمه ساخته است؟ آیا تو سری خور بودن، از مختصات چپ آذربایجانی
است که میخواهد آن را به من نیز، تعمیم دهد؟ این فقط چپ ما نیست، چرا جامعه شناس ما، خواهان زبونی و ذلت ملت خود است؟ چه چیزی جامعه شناس ما را، به کمونیست ما پیوند میدهد؟ آیا گفتمان جامعه شناس ما، فقط برای کمونیست ها، ارزش دارد؟ اگر کمونیست ما قادر به هضم تحولات جامعه بعد از جنگ سرد نیست چرا جامعه شناس ما در نمیابد که "" دوران سیستمها و مکانیزمهای قابل پیشبینی در تاریخ بشر خاتمه یافته و ما وارد دوران سیستمها و مکانیزمهای بغرنج غیر قابل پیشبینی شده ایم " ، آیا جامعه شناس ما، از تحولات عصر اطلاعات به هراس افتاده است و کمونیست ما و جامعه شناس ما، از ترس از دست دادن جایگاه اجتمائی خود، سعی در حفظ وضع موجود دارند؟