سلام جناب سازاخ؛
این پانویس آخری شما، صادقانه و بسیار سرراست است.
با بخش اولش موافق نیستم، زیرا کاملا فردی و خودخواهانه است: (( رو قوی شو اگر که راحتی جان طلبی))
اما با بند دومش موافقم. این همان موضوع گفتمان دیرینه ی ما (( که در نظام طبیعت ضعیف پامال است)) و محور مبارزه ی چپ جهانی ست که موضع روشن و سازش ناپذیری برابر ارزش بازاری پول، روابط تولیدِ کالائی، اجتماعی کردن ابزار نولیدی و خدماتی، رد سرکردگی سرمایه سالاری، طرد کارِ مزدی و مخالف بهره کشی انسان دارا و قوی از انسانِ ضعیف و فروشنده ی کار است.
خاستگاهی که ایده ی انسامدارانه و برابریخواهانه دارد، و هرگز میان انسان ها تفاوت نمی گذارد؛ و ارزش ِ خاص و برتریجویانه ای به این و یا آن نوع انسان نمی دهد. و نوعدوستان بسیاری را در صف مبارزه طبقاتی و در گستره گیتی همراه خود و در سمت مبارزه ی کارمزدان قرارداده است.
با سپاس