به دو سئوال مهم اشاره کنم که
آ. ائلیار
به دو سئوال مهم اشاره کنم که در رابطه با مقاله مطرح اند و همینطور در سطح جهانی نیز روی آنها میاندیشند:
1- چرا تاکنون نتوانسته اند « روابط تولیدی بدون بهره کشی=نو N» را مستقر سازند؟
2- چرا «روابط تولیدی بهره کشی= R» میتواند دوباره به جای «روابط تولیدی بدون بهره کشی=نو» باز گردد یا باز تولید شود؟
----سئوال اول در فرم دیگر:
-چرا در شوروی، چین، ویتنام ، کوبا، بلوک شرق سابق تلاش برای ایجاد « روابط تولید نو» شکست خورد و انجام نگرفت؟
-آیا میتوان این « نو» را ایجاد کرد، حفظ نمود، رشد داد؟
---
علت شکست تلاشهای تاکنونی در ایجاد نو N میتوانند چند نکته باشند:
1- فشار محیط جهانی؛ 2- فشار محیط کشوری ؛ 3- خطا در هنگام پیاده کردن ، 4- خطا در تشخیص و انتخاب خود نو، 5-خطا در حفظ عملکرد .
در کل عدم محیط مناسب و فشار جهانی و داخلی . خطای انسان، در روند « همزیستی نو-کهنه، و تشخیص و رشد نو» ، موجب شکست شده است.
- « روابط تولید به هر شکلی که باشد باید بدون بهره کشی انسان از انسان باشد» . اما در جوامع یاد شده « روابط تولیدی، بهره کشی انسان از انسان» بود و هست. مثلا نظام سرمایه داری دولتی را بجای نظام سرمایه داری غیر دولتی بگذاریم. یا فرمهای دیگر. در هر حال این «R» ما ، یعنی روابط بهره کشی محفوظ است. و میتواند با آمادگی محیط مناسب از شکلی به شکل دیگر با حفظ ماهیت کهنگی تغییر یابد.
---
به پروسه ی همزیستی پدیده ی « کهنه-نو»، همزیستی روابط تولیدی کهنه-نو، دقیق شویم:
در کل یک جامعه ی کشوری، و در پیوند با آن ، جامعه جهانی، که باید هر دو را در نظر گرفت، « روابط تولیدی بهره کشی»، یک پدیده ی در حال حرکت است. در واقع یک روند است.
با « رشد ابزار تولید و همه ی مناسبات تولیدی» ، فرم کهنه ی آنها باید عوض شود. مانند رشد جنین در شکم مادر که باید بیرون بیاید ، و فرم کهنه عوض شود.
یعنی عناصر نو(نمایش با n) -کهنه (نمایش باk) باهم هستند. در حالت اول نو ضعیف است( n کوچک). در حالت دوم هر دو نسبتا هم تراز اند( k=n)، در حالت سوم کهنه ضعیف است ( k کوچک)و در حال مرگ، نو قوی( N بزرگ) و رشدیافته است . در حالت چهارم خبری از کهنه نیست و ذوب شده است. و نو غالب، مستقر شده . یعنی N . اما این نو نیز در درون خود به تدریخ تولید نو جدیدی میکند و ماهیت و فرم خود را به کهنه مبدل میسازد. این روند در حالت طبیعی همواره ادامه می یابد.یعنی
R=N=nk
اینها مراحل ساده شده ی پروسه ی همزیستی نو و کهنه اند در شکم روابط تولیدی یعنی R
جهت جلب توجه به کلیت یک رمان، با عناوین بخشها.
در این مراحل آنها « برگشت پذیر» نیز هستند. برخلاف بچه که نمی تواند به شکم مادر برگردد، مناسبات « تولیدی-اجتماعی» در مراحل همزیستی و تعادل قوا با نیرو گیری از « محیط» یا ضعیف شدن، میتوانند به جای یکدیگر بنشینند. آنها زمانی برگشت نا پذیراند که « هیچ امکان و محیطی) برای خود نیابند. برای مثال در یک جامعه ابزار تولید عمده و بزرگ دراختیار « مالکیت عموم» است، خوب، اینها را در شرایط دیگری میکنند به «مالکیت خصوصی» در آورند. البته « محیط »باید آماده باشد.
و یا محیط کشوری-جهانی این امکان را ندهد. البته روش عمومی شدن باید درست نیز باشد، خطا رخ دهد باز مالکیت عمومی یه خصوصی تبدیل میشود.
----
روابط تولیدی بهره کشی= R
کهنه و کهنه ی ضعیف = K بزرگ و کوچک
نو و نو ضعیف=N بزرگ و کوچک
تغییر ابزار تولید و مناسبات آن=t
رابطه 1
همزیستی نو و کهنه
(t(R=nk=nK=Nk=N
رابطه ی 2
تولید شدن «کهنه- نو» جدید
(t(N=R=nk
رابطه 3
باز تولید
رابطه اول است که تغییر شامل همه حالتهاست.
(t(R=nk=nK=Nk=N
- « روابط تولید به هر شکلی که باشد باید بدون بهره کشی انسان از انسان باشد» . اما در جوامع یاد شده « روابط تولیدی، بهره کشی انسان از انسان» بود و هست. مثلا نظام سرمایه داری دولتی را بجای نظام سرمایه داری غیر دولتی بگذاریم. یا فرمهای دیگر. در هر حال این «R» ما ، یعنی روابط بهره کشی محفوظ است. و میتواند با آمادگی محیط مناسب از شکلی به شکل دیگر با حفظ ماهیت کهنگی تغییر یابد.
---
به پروسه ی همزیستی پدیده ی « کهنه-نو»، همزیستی روابط تولیدی کهنه-نو، دقیق شویم:
در کل یک جامعه ی کشوری، و در پیوند با آن ، جامعه جهانی، که باید هر دو را در نظر گرفت، « روابط تولیدی بهره کشی»، یک پدیده ی در حال حرکت است. در واقع یک روند است.
با « رشد ابزار تولید و همه ی مناسبات تولیدی» ، فرم کهنه ی آنها باید عوض شود. مانند رشد جنین در شکم مادر که باید بیرون بیاید ، و فرم کهنه عوض شود.
یعنی عناصر نو(نمایش با n) -کهنه (نمایش باk) باهم هستند. در حالت اول نو ضعیف است( n کوچک). در حالت دوم هر دو نسبتا هم تراز اند( k=n)، در حالت سوم کهنه ضعیف است ( k کوچک)و در حال مرگ، نو قوی( N بزرگ) و رشدیافته است . در حالت چهارم خبری از کهنه نیست و ذوب شده است. و نو غالب، مستقر شده . یعنی N . اما این نو نیز در درون خود به تدریخ تولید نو جدیدی میکند و ماهیت و فرم خود را به کهنه مبدل میسازد. این روند در حالت طبیعی همواره ادامه می یابد.یعنی
R=N=nk
اینها مراحل ساده شده ی پروسه ی همزیستی نو و کهنه اند در شکم روابط تولیدی یعنی R
جهت جلب توجه به کلیت یک رمان، با عناوین بخشها.
در این مراحل آنها « برگشت پذیر» نیز هستند. برخلاف بچه که نمی تواند به شکم مادر برگردد، مناسبات « تولیدی-اجتماعی» در مراحل همزیستی و تعادل قوا با نیرو گیری از « محیط» یا ضعیف شدن، میتوانند به جای یکدیگر بنشینند. آنها زمانی برگشت نا پذیراند که « هیچ امکان و محیطی) برای خود نیابند. برای مثال در یک جامعه ابزار تولید عمده و بزرگ دراختیار « مالکیت عموم» است، خوب، اینها را در شرایط دیگری میکنند به «مالکیت خصوصی» در آورند. البته « محیط »باید آماده باشد.
و یا محیط کشوری-جهانی این امکان را ندهد. البته روش عمومی شدن باید درست نیز باشد، خطا رخ دهد باز مالکیت عمومی یه خصوصی تبدیل میشود.
----
روابط تولیدی بهره کشی= R
کهنه و کهنه ی ضعیف = K بزرگ و کوچک
نو و نو ضعیف=N بزرگ و کوچک
تغییر ابزار تولید و مناسبات آن=t
رابطه 1
همزیستی نو و کهنه
(t(R=nk=nK=Nk=N
رابطه ی 2
تولید شدن «کهنه- نو» جدید
(t(N=R=nk
رابطه 3
باز تولید
رابطه اول است که تغییر شامل همه حالتهاست.
(t(R=nk=nK=Nk=N