دوستان...درد آقای تبریزی یک مسئله روانی است که اکثر جوامع در زیر استبداد به آن درد دچار هستند. ایشان هم مثل خیلی اشخاص دیگر در یک دنیای (( فانتزی )) و یا بقول معروف در بالای ابر ها زندگی میکند. درد ایشان این است که یک جامعه ( توحیدی ) و بدون طبقاتی و بدون مرز بایستی در روی کره زمین برگزار شود تا بهشتی ایجاد شود که انسانها بدون کشمکش و تقّلا زندگی بکنند. عمق این مسئله روانی چنان عمیق است که حتی خوردن یک دست کله پاچه را به ( طبقه بورژوازی ) ربط میدهند. طبق عقاید ایشان , و قبل از رسیدن به این بهشت موعود, داشتن ماشین یکی از گناهان کبیره است به این خاطر که ( مالکیت شخصی ) به طبقه زرسالان تعلق دارد. در دنیای فانتزی تبریزی ها , طبعیت انسان را آفریده است که هر روز تا اندازه ای کار های بدنی بکند, چون کار های روباتیکی متعلق به جامعه سرمایه داری است.در این دنیای فانتزی , شام و نهار مردمان
نتیجه گیری.....اشخاصی که به این ( حدّ) به بیماری روانی مبتلا هستند آیا می شود (( روان درمانی )) کرد؟