رفتن به محتوای اصلی

دوستی تعریف میکرد روزی برای

دوستی تعریف میکرد روزی برای
ناشناس
عنوان مقاله:
با من از دریا بگو

دوستی تعریف میکرد روزی برای تفریح به اتفاق خانواده به کنار رود کارون رفتیم.هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که مرد سالخورده ای از کنار ما گذشت و اشاره به آمدن کشتی کرد و آرام از کنار ما گذشت.ما به هم نگاه کردیم تعجب از اینکه ماهم کشتی را میبینیم چه نیازی به گفتن داشت ؟
کشتی همچنان نزدیک میگشت وما بی خبر از آینده همچنان سرگرم گفتگو .کشتی از کنار ما گذشت وپس از چند دقیقه ناگهان موج حاصل از گذشت کشتی بساط ما را با خود به درون رودخانه برد.هراسان از آینکه خود به سرنوشت سفره گرفتار نشویم بیاد سخن آن مرد سالخورده افتادم که مارا از نشستن در کنار ساحل بر حذر داشته بود.