شاعر شعر "دوست داشتن را دوست
peerooz
شاعر شعر "دوست داشتن را دوست بدار" هرکه باشد مانند مارکس خیال میکند که آدمیزاده فرشته است وبا نمودن راه راست به او و با مختصر کمک حکومت, آدمیزاده به راه راست می افتد و یک وجب خاک خدا, بهشت موعود میشود. چنین نیست. "آدمیزاده طرفه معجونی ست, کز فرشته سرشته وز حیوان" و فرد با خصلت ارثی و مادرزادی به دنیا میآید. شرایط محیط زیست و تربیت میتواند این خصلت را تا حدودی تعدیل و کنترل نماید ولی نمیتواند آنرا از بین ببرد. همگان یکسان نیستند.
در " زمانه ای که هرکس به خود گرفتار است" و ناسیونالیست چنان "در آینه, حیران حسن خویشتن است" که دیگر جایی برای دیدن رشته های الفت هزاران ساله و دوست داشتن همسایه باقی نمانده و برق مد روز "حق تعیین سرنوشت" تتمه خاطرات را از نظر محو کرده است.
دهانت را میبویند
مبادا که گفته باشی دوستت میدارم
روزگارِ غریبیست، نازنین