آقای امینی انگار با بچه صحبت میکند، میگوید در آلمان بچه های غیر آلمانی اجازه ندارند در مدارس به زبان مادری خود تحصیل نمایند. اما میتوانند خواندن و نوشتن آنرا در مدارس یاد بگیرند تا آنرا فراموش نکنند. چون زبان رسمی کشور آلمان آلمانی است! ایشان گوئی با یک مشت احمق صحبت میکند، مردم یکپارچه آلمان را که هم از نظر تباری و هم از نظر زبانی یکی است، با جغرافیای موسوم به ایران که از ملل تورک، عرب، بلوچ، کورد، ترکمن،.. و سایر مللتها تشکیل شده است و هر کدام داری زبان و فرهنگ جداگانه ای هستند، مقایسه میکند، تا با چنین شیوه استعماری بنظر خودش مردم و ملل ایران را احمق بحساب آورد. ایشان اغلب در سخنرانیها دیر به محل سخنرانی میرود، زیرا دوست ندارد. کسی با وی به زبان مادریش صحبت کند. زیرا از ترکی صحبت کردن شرم دارد. چندی پیش یکی از بچه میگفت؛ روزی با چند تن از بچه های تبریز به مجلس سخنرانی وی رفتیم
وقت استراحت یکی از بچه ها بطور ضمنی از ایشان علت دیر آمدنش را پرسید، آقای امینی فرمودند؛ " تو هتل خانم خیلی گرامی مهمانی داشتم نمی توانستم زود تر از وقت موعود او را ترک کنم. گفت دیشب بر اثر صرف شراب سر درد شدیدی داشتم دیر وقت از خواب بیدار شدم. میخواستم بطور کلی از سخنرانی امروز منصرم شوم، اما دوستان تلفن زدند که حتما بیایم. از این جهت مدتی دیر شد. ایشان در ادامه صحبت فرموده بودند؛ هنوز هم آنطور که باید حالم خوب نیست!" پایان نقل قول. لازم به ذکر است به گفته حاضرین، در سخنرانی ایشان تقریبا سی تا چهل نفر حضور داشتند.