هر گونه که بخواهیم کشتار در اهواز را بررسی کنیم با دروغ از هر سو و سود جویی از هر طرف و خودخواهی همه جانبه سازمانها و جریانات روبرو میشویم.گروهی مینویسند کار خود نظام بود وگروهی ترور را اقدامی علیه نظام اسلامی میدانند.
آنچه مهم است محکوم کردن ترور است چرا که اگر ترور از هر سو محکوم نشود راه کشتار برای هر جریان و حتا افراد آماده است و ما در حقیقت با دست خود وندانم کاری سوریه آی شدن را به ایران آورده ایم.سازمان مجاهدین رجوی هرگز وهرگز نباید سرمشقی برای دیگر سازمانهای سیاسی شود .تنها نظام در بوجود آوردن أین فاجعه تاریخی نقش ندارد بلکه مخالفان نظام و پیشاپیش آنها رجوی در فاجعه کنونی وگشتار هزاران انسان بیگناه نقش اساسی دارد.با تاسف بابد گفت که مخالفان نظام از یک سیاست محوری خردمندانه برای رسیدن به آزادی انتخابات آزاد و زندگی در دمکراسی بسیار دور هستند .با تاسف باید گفت ندانم کاری
برای چند لحظه تصور کنیم نظام کنونی رفت .چه جریانی توانایی ایجاد نظم و امنیت و توان اداره کشور را دارد ؟
مانند روز روشن است که بدون برنامه مشترک همه مخالفان برای برگزاری انتخابات آزاد(ونه انقلابی دیگر ) با فروپاشی نظام جاده های منتهی به کردستان و خوزستان واذربایجان همه بسته خواهد شد .ایا ما این را میخواهیم ؟