جناب همنشین بهار.
قبلا چندین بار این "کیانوش توکلی اکثریتی سابق " کمنت های من در باره کلیپ های ترا در این سایت سانسور کرده. نمیدانم حسادت می نمود و با کاسه داغتر از آش است و یا چون خودش از یک موضوع اطلاع و علاقه ندارد، دیگران را هم سانسور میکند!
- این لغت" اصحاب "از لغات آخوندیست. چرا آنرا در مورد چپ ها بکار میبری ؟ رابطه شریعتی با مکتب چپگرای فرانکفورت مرا بیاد عنوان "خمینی و ماتریالیسم دیالکتیک اسلامی" انداخت !
-با تشکر از زحمات شما،
شکوفایی مکتب فرانکفورت در غرب قدری مدیدن دوران جنگ سرد بود . اعضای این مکت غالبا یهودی تبار و غالبا استاد دانشگاه و حقوق بگیر دولت های سرمایه داری آلمان و امریکا و غیره بودند.
اینها گویا مبارزه طبقاتی، هژمونی پرولتاریا و تقسیم دو بلوک سوسیالیستی و امپریالیستی را قبول نداشتند.
شاید بتوان گفت نوعی سوسیال دمکراسی یا وازدههای مارکسیستی مانند مظفر بقایی
جنبش دانشجویی 1968 اروپا ،غیر از مارکوزه با غالب اینها مخالف بود. حنی جلسات درس آدرنو و هورکهایمر را چند بار بهم زدند.
توضیخ اینکه- شاید اسم دو فیلسوف اخیر را با هم اشتباه کرده باشم.
شریعتی هم گویا بدون اینکه دکترا گرفته باشد به مطالعه همه اینها میپرداخت و دستبرد فرهنگی میزد بدون اینکه به منبع اشاره کند . همزاد او" احمد فردید" نیز بدتر از شریعتی ،در آلمان ترک تحصیل کرد و برگشت ایران و مبلغ هایدگر و متفکران مذهبی سرمایه داری در زمان شاه گردید، و در جمهوری اسلامی زیر لوای "غرب ستیزی" سالها استاد دانشگاه بود، بدون نوشتن یک کتاب و داشتن مدرک تحصیلی لازم.
امریکا و کشورهای سرمایه داری دوران جنگ سرد از مکتب فرانکفورت در مقابل شوروی استفاده ابزاری مبکردند گرچه این مکتب ، منتقد امریکا و سرمایه داری و جامعه مصرف و کارخانه تولید فرهنگ بورژوایی نیز بود.
مکتب فرانکفورت محفل مهمی در مخالفت با استالینیسم حاکم آندوره در میان چپ جهانی بود.