پس از پیروزی چپ گرایان و دین ورزان و به قدرت رسیدن ملایان در ایران چهره استعماری دین اسلام با خشونت و بربریت تمام نمایان شد. نخستین قرباینان نظام دینی همین چپ گرایان بودند .
اکنون پس از گذشت چهل سال از این فاجعه ملی هر کسی میداند که زندگی در نظام پادشاهی هرگز قابل مقایسه با روزمرگی در نظام اسلامی نیست . یکی کردن و معرفی کردن شاه وشیخ به مردم ایران که یکی نماد تمدن و فرهنگ و میهن دوستی با نظام دینی که نماد بربریت و توحش و غارت مردم ایران است از بنیاد خطاست .
این یکی کردن شاه وشیخ در حقیقت فرار از اعتراف به ورشکستگی نقش چپ در تاریخ ایران است .
اکنون بسیاری از چپها و ودین روزان بدون بکار گیری شلاق خود اعتراف میکنند که زندگی در زمان شاه را به زندگی در زمان اخوندها بهتر میدانند وبا حسرت از ان دوران
پس از پیروزی چپ گرایان و
پس از پیروزی چپ گرایان و
ناشناس
عنوان مقاله:
شاه و شیخ یکی نیستند
سخن میگویند . نکته نهفته و پنهانی در شعار که شاه وشیخ یکی است در حقیقت پنهان کردن دیکتاتوری دیگری است .