gaba-gi4 را به معنی « مقابل»
آ. ائلیار
gaba-gi4 را به معنی « مقابل» آورده اند که اکنون در ترکی هم qaba-ğı مقابل اش یا مقابل است
اینجا منظور « محوطه ی مقابل یا روبرو»ست. ولی فکر میکنم چیزی که به عنوان « محوطه مقابل » ترجمه کرده اند معنی جالبی دارد که لازم است به آن توجه کنیم.
گفتیم ga شیر، abدریا، gi4 گشت زدن و بر گشتن معنی میدهند. زبان سومری فکر و ایده، یا به عبارت دیگر « معنی و منظور» را توسط خط خود ترسیم میکرد و نه تلفظ را. تلفظ را خودشان بلد بودند، تنها معنی و مقصودشان را می نگاشتند.
اگر در همین لغت توجه کنیم که ترسیم شده: «شیر +دریا گشتن و برگشتن» چه معنی و منظوری را میتواند برساند؟ می خواهم دریای شیر را گشت زنم. یعنی جاهایی را که حکم شیر مادر برایم دارند و چون دریا گسترده اند، گشت زنم. به عبارت دیگر « آن جایی را». که در مقابلم قرار دارد.
.şaq-get, görü-nə, on ta(n), qabağı
دل به پایین برو، تا آن بالا ، دریای شیر را گشتی زنم و برگردم( جایی را که دلم میخواهد).
دل به پایین برو، تا آن بالا ، جای مقابل را گشتی زنم.
یعنی به عبارت دیگر میتوان نوشت:
[ بگذار ] به جایی بروم، که دلم میخواهد . یا به جایی که دلم میخواهد بروم.
اما دقیق تر و با نگاه حسی سومری معنی جمله آن است که:
دل به[ آن] پایین، تا بالا، برو، دریای شیر را [ محوطه دلخواه مقابل ، جایی را که دوست دارم] گشتی زنم ( و برگردم) .
---
دلم [بگذار] پایین روم، تا آن بالا، دریای شیر را [ جایی را که دلم میخواهد] گشتی زنم.
.Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, süt dənizin qıylanım
Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, sevdigim yeri qıylanım
-------- با این جملات هم میتوان نوشت که نوشته اند. اما نگاه حسی و زیبایی شناسی گوینده جمله سومری را کور کرده اند.
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار به جایی که قلبم اجازه میدهد بروم.
دل به پایین برو، تا آن بالا ، دریای شیر را گشتی زنم و برگردم( جایی را که دلم میخواهد).
دل به پایین برو، تا آن بالا ، جای مقابل را گشتی زنم.
یعنی به عبارت دیگر میتوان نوشت:
[ بگذار ] به جایی بروم، که دلم میخواهد . یا به جایی که دلم میخواهد بروم.
اما دقیق تر و با نگاه حسی سومری معنی جمله آن است که:
دل به[ آن] پایین، تا بالا، برو، دریای شیر را [ محوطه دلخواه مقابل ، جایی را که دوست دارم] گشتی زنم ( و برگردم) .
---
دلم [بگذار] پایین روم، تا آن بالا، دریای شیر را [ جایی را که دلم میخواهد] گشتی زنم.
.Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, süt dənizin qıylanım
Könül qoy gedim aşağı, o yuxarıda, önümdəki, sevdigim yeri qıylanım
-------- با این جملات هم میتوان نوشت که نوشته اند. اما نگاه حسی و زیبایی شناسی گوینده جمله سومری را کور کرده اند.
šag4-ge guru7-ĝa2 an-ta ga-ab-gi4
.Qəlbim istədiyi yerə getməliyəm
.Qəlbim istədiyi yerə getməyimə icazə verin
Let me go down to wherever my heart desires
بگذار به جایی که قلبم اجازه میدهد بروم.