Milad Roshani Payan
عموماً این موضوع که کشف حجاب اجباری و حجاب اجباری هر دو مصداقهای استبداد هستند، آنچنان بدیهی فرض شده است که غالب روشنفکران (دستکم آنها که من میشناسم) به آن باور دارند. اما شباهت ایندو صرفاً یک شباهت صوری است و در بنیاد، شباهت چندانی وجود ندارد.
کشف حجاب حکومتی، مانند آنچه در دوران رضاشاه رخ داد، صرفاً یک اشتباه استراتژیک بود که به رنجش عاطفی تودههای سنتی مردم انجامید. ( و احتمالاً تا سالها سال بعد نیز در همه جا اشتباهی استراتژیک باشد) اما بنیاد کشف حجاب، بر مبنای حذف نمادهای تبعیض جنسی در جامعه بود.
بر پایهی یکی از اصول بنیادین و بیتردید آزادی، باورها و اعتقادهای شخصی و جمعی صرفاً تا جایی مجاز هستند که بیانگر انواع تبعیض (نژادی، قومی، جنسی و ...) نباشند. از این رو باور شخصی یک مسلمان به حجاب تفاوت بنیادینی با برخی باورهای دیگر او دارد. یک مسلمان میتواند بنا بر انتخاب خود گوشت خوک و شراب نخورد و از آنجا که چنین انتخابهایی فارغ از انواع تبعیضهاست، طبیعتاً به کسی هم ارتباطی ندارد. اما زمانی که یک باور، ویترین تبعیض نژادی، قومی و جنسی است، حتا اگر بنا بر انتخاب "آگاهانه" و "آزادانه"ی فرد هم باشد، اکیداً در برابر یکی از بنیادهای آزادی قرار میگیرد.
این موضوع صرفاً مربوط به باورهای مذهبی نیست، بلکه تمام باورها و اعتقادهای سنتی و قومی_قبیلهای را نیز در برمیگیرد.
برای نمونه اخیراً سازمان بهداشت جهانی به درستی در نظر دارد تا "تست تایید باکرگی" را ممنوع اعلام کند. از آنجا که انجام چنین تستی، توهینی آشکارا تبعیضآمیز نسبت به زنان است، حتا زمانی که یک زوج برای انجام آن در توافق کامل با یکدیگر هستند و از نظر خودشان "آگاهانه" و "آزادانه" آن را قصد میکنند نیز دیگر مسئلهی "انتخاب شخصی" در میان نیست.
پاندورا نوری
ضمن تایید استدلال شما و پذیرفتن اشتباه توسل به زور برای کشف حجاب شاید به جا باشد اشاره ای به دلایل اعمال زور هم کرد :
۱) آیا نوع برخورد با جهان بینی تمامیت خواه بستگی به میزان قدرت آن در جامعه ندارد ؟ به زبان دیگر آیا برخورد رضا شاه با قوانین اسلامی میتوانست مشابه برخورد منطقی ، نهاد محور و قانونمند اروپا با اسلام گرایان که اقلیت کوچکی را رهبر میکنند باشد ؟
در مقابل اعمال زور و ترفندهای اسلام گرایان ( بعنوان مثال با وانمود کردن اینکه نوجوانان داوطلبانه خواهان حجاب هستند ) که حتی برای اروپا چالش برانگیز است چگونه جامعه نو پای ایران میتوانست با برخورد مسالمت پیروز شانس پیروزی داشته باشد ؟ آیا این مدارا ، چشم اسفندیار محمد رضا شاه نشد ؟
آیا در انقلاب فرانسه برخورد با کلیسا قانونمند بود ؟
۲) چگونه میتوان تصور کرد رضا شاه تربیت شده در جامعه تمامیت خواه ، بی قانون ، زور گو رفتار ش ماهیت دیگری داشته باشد ؟
۳) آیا با در نظر گرفتن سطح آگاهی اقشار مختلف جامعه نسبت به حقوق خود میشد امید به احقاق حقوق خودجوش مردم داشت ؟
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید