در واقع اين حرف آيـت الله جنتی نظير زمانی است که محمد رضا شاه به مردم ايران گفت: «صدای انقلاب شما را شنيدم.» شاه نيز در آنزمان دقيقاً بيش از اپوزيسيون اطلاعات در مورد جنبش واقعی مردم در اختيار داشت. هيچ نيروی اپوزيسيون در آن زمان هنوز با چنين اطمينانی از صدای پای انقلاب حرف نميزد. البته محمد رضا شاه در همان سخنرانی به مردم قول اصلاح امور را داد در صورتيکه آيت الله جنتی قول سرکوب بيشتر را می دهد. اما جدا از راه حل پيشنهادی آنها، در گفتار هر دو آنها با اتکاء به اطلاعاتی که در اختيار دارند، موجی را
جمهوری اسلامی ایران در نتیجۀ تحمل مجازات های بین المللی 40 درصد از بودجۀ سالانه حزب الله لبنان را که قریب یک میلیارد دلار برآورد می شود کسر کرده و همین موجب تنش میان رهبران حزب الله و مسئولان جمهوری اسلامی ایران شده است. منابع اطلاعاتی اسرائیل همچنین ادعا می کنند که اختلافات میان حزب الله و رژیم تهران به عرصه های دیگر نیز سرایت کرده است.
چه کسانی ایرانیان مسلمان را به ایرانیان شیعه با حقوق فردی احتماعی مشخص ،و ایرانیان سنی با با حقوق فردی و اجتماعی مشخص تقسیم کردند؟ چه کسانی چون آیت الله جنتی علنأ از پشت تریبون های دولتی گفتند : البته که ما در ایران ، ایرانی درجه یک ، در جه دو ، در جه سه داریم؟ وقتی که یک مشت آخوند ، با باور های برخاسته از اعماق قرون ملت خود را با تکیه بر باور های دینی خود ، به ایرانیان درجه یک ، درجه دو ، درجه سه ووو تقسیم می کند، شما انتظار دارید که قدرت های استعماری از این تفرقه افکنی سوء استفاده نکنند؟
بعضی دیگر مدعی هستند که جندالله اسباب خشونت بوده است، در حالیکه، جندالله پنج شش سال پیش آغاز بکار کرد و کشتار در بلوچستان از آغاز انقلاب، شروع گردید. هزا ران نفر در این مدت کشته شدند. بزرگان بلوچ بصورت های مختلف مسایل خود را با مقامات در میان گذاشتند ولی هیچ گونه اثری نکرد. چند نفر به پیروی از تهران نشین ها دست به فعالیت های مدنی زدند ولی زندانی و ا عدام شدند. یعقوب مهرنهاد از انجمله بود. هنگامی که همه راهها بر مردم بلوچ بسته شد، انها دست به سلاح بردند.
هر چند تا کنون هیج سازمانی مسئولیت این عملیات تروریستی را بعهده نگرفته است و لی انگشت اتهام بسوی جندالله می باشد . بلوچ های سنی مذهب که مورد تبعض مضاعف رژیم شیعه تهران قرار داشته اند از بیخ و بن با این نظام بیگانه اند و بویژه پس از اعدام شتابزده عبدلمالک ریگی ،رهبر جندالله ، عملیات انتهاری و نظامی توسط این سازمان نه تنها متوقف نشده بلکه شتاب هم گرفته است .
تنها بخشی از اسطورۀ آدم و حوا که به دل من میچسبد همان وسوسۀ شیطانی آگاه شدن است. آگاهی در این اسطوره ودیعهای شیطانیست. به راستی آیا شیطان آفرینش آفریدگار را دستکاری نکردهاست؟ اگرنه این حجم عجیب و غریب مغز برای نیمهمیمونی که خلق شدهبود تا همچون دیگر جانوران بخورد و خورده شود چرا؟
در راس دو نهاد حکومتی دیگر، برادران لاریجانی نشستەاند که شایستگی شان را در اطاعت محض و گوش بفرمانی مطلق آنها از منویات ولی فقیه می باید نشانه گرفت. رئیس مجلس، علی لاریجانی است که با عملکرد خود نشان داده که زبون ترین رئیس مجلس اسلامی در طول سی سال حیات آن است. و رئیس قوه قضایە، دیگر برادر لاریجانی هاست که نه فقط پنجمین رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، که بی شخصیت ترین آنهاست.
میدانم این نوشتار خورای خوانندگان شتابزدهای نیست که پای برخی از نوشتههای سیاسی و شبه سیاسی را کامنتباران میکنند و مرا کلافه کردهاند در کنترل صفحۀ شما. دلم میخواهد ولی اگر چندتنی آن را میخوانند بیندیشند به آنچه مینویسم. بنا براین قسطی مینویسم.
ویکیلیکس خلاصه: جفری آدامز، سفیر بریتانیا در تهران در مجموعه ملاقاتهايی با سفیر آمریکا در بغداد و فرماندهان نیروهای چندملیتی در عراق در مورد نحوه مذاکره با مقامهای ایرانی توصیههایی را به آنان ارائه کرد.به اعتقاد آقای آدامز ایران از مذاکره با آمریکا چند هدف دارد که برخی از آنها جزئی و برخی اساسی هستند. به توصیه او باید در مذاکره با ایران، قرص و محکم و جدی بود؛ اما از پرخاشگری پرهيز کرد و همزمان بايد منافع دو طرف را در کانون توجه قرار داد.
من واقعاً دلم میسوزد به این نویسندگان و شاعران! آقای اسماعیل خویی بعد از آنهمه شعرهای زیبا و هنری و مردمی اکنون « شعر را تبدیل کرده به مقاله سیاسی». این یعنی «به سلامت گفتن به شعر». یعنی خداحافظی با شعر. این واقعه نباید در زندگی هیچ شاعری اتفاق بیفتد. آقایان دولت آبادی و نوری علا را چه کار به سیاست؟ سیاست غیر از دانش و تجربه، هنری هم دارد؛ که این عزیزان فاقد آنند. سیاست ِادبیات همان خلق آثار هنری و مردمی و آزادی بخش است. قلمزن عرصه ادبیات کارش پیکار در عرصه سیاست نیست. این عزیزان حد اقل باید از