من از کیانوش توکلی سئوال کردم در مراسم شرکت درجشنهای 2500 ساله شاهنشاهی آیا بشما بعنوان سرباز حقوق و مزدی هم میدادند ؟ چون ایران از درآمد نفت بسیار ثروتمند بود . و از اینجا میتوان دید که نظام پهلوی خادلانه بود و دارای سازمان انسانی بود یا خیر ؟
نمیدانم چرا توکلی این کمنت و سئوال مرا سانسور کرد ؟ !
آقا رضا، با توجه به رعایت حقوق بشر و حق بهره مندی تمام انسانها از ابتدائی ترین حقوق ذاتی، آموزش بزبان مادری، که متاسفانه بعلت ممنوعیت آن توسط پدر بزرگ و پدرتان، که باعث تخریب و نابودی دیگر زبانهای غیر فارسی از جمله زبان ترکی که متکلمین آن از نظر رقم واقعی بیشتر از دیگر زبانها و حتی زبان فارسی می باشد شده است، شما همانند پدر و پدربزرگتان، بدون رعایت حقوق بشر چگونه می توانید، حتی باحمایت صد در صدی ترامپ در آزربایجان رای بیاورید؟
منم بک خرم دین از آذربایجان : جناب جداری بنده نه پان ایرانیست هستم نه در ترم شونیسم شما قرار می گیرم من یک آذربایجانی صاحب سرزمین آذربایجان هستم . با احترام به سن و سالتان اینجا ایران است و ما هم ایرانی و قبیله گرا نژاد پرست همانند ترکان و عربان نیستیم .ما ایرانیانیان به فرد گرای باورداریم و همه با هم برابرند در کلیه حقو ق و بنیان گزار آن کورش کبیر است. زبان مادری محترم زبان ملی دیوانی پارسی است و خواهد بود. شما ترکان و عربان مهاجم به ایران هستید فراموش نکنید یک میلی متر مربع هم از خاک ایران به شما مهاجمین تعلق ندارد و نخواهد دا شت . با تجزیه طلب ازهر نوع و عقبه صد برابر بدتر برخورد می کنیم آن میکنیم که کوروش نکرده . ناراحت هستید راه باز است و جاده دراز یا ترکستان ساخت روسیه یا عمو اردوغان .
آقای تورک اوغلی، اگر همان رضا شاه کبیر نبود و دانشگاه و مدرسه نمیساخت، الآن شما تورکهای قزلباش هنوز هم در جنگلهای تبریز به دنبال پهن برای سوخت میگشتید! سگ رضاشاه و پسرش شرف داشت به پادشاهان پفیوز قاجاری تورک!
واقعا جای تاسف است که برخی از افراد اینقدر تنگ نظر و کوتاه بین باشند که ظلم و ستمی که بر علیه بلوچ ها، تورکها،کورد ها، عرب ها و ...بعنوان شهروندان درجه دوم اعمال میشود را نادیده بگیرند.
سپاسگزار از جناب اقای حسن جداری بابت مقالات و مطالب مفید. ش
تاکید مطلق بر بار نژادی ملت مثل ملت ترک ،کرد و عرب و غیره از طرف "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب اساسا بار تاریخی-اجتماعی ندارد و به همین دلیل است که معیارشان در پاسخ دهی به مسئله تقسیم قدرت در ایران ماهیتی شدیدا نژاد پرستانه دارد. در حالی که قومیت و قوم پرستى در جامعه ایران ریشه و زمینه قوى ندارد یعنی اینکه روندها و جنبشهاى اصلى در جامعه به سمت قوم پرستى سیر نمیکنند. هر کس ریگى به کفش و دستور کار پنهانى دیگرى نداشته باشد میداند که جامعه ایران جامعه اى نیست که در چنگال کشمکش و عدم تحمل قومى عاجز شده باشد.
تنها جماعات عقب مانده "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب شناسنامه ی قومى براى مردم در ایران را صادر کرده اند و قرار گذاشته اند که بعد از حکومت قشر انگل و بى آبروی آخوند که مردم را سه دهه با مذهب کوبیدند آنها هم چند دهه دیگر با قومیت و ملیت بکوبند چون در فولکلور عقب مانده "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب خودپسندى قومى و شووینیسم و بیگانه ترسى و غیره هست. اعتقاد به تشکیل یک دولت و مملکت مبتنی بر یک زبان و یک نژاد براى ارتجاعى خوانده شدن یک جریان کافى است.
بر پایه چه واقعیتی " داشتن زبان مشترک، یکی از شاخص های اصلی یک ملت واحد بودن است. (پایان نقل قول) " ؟ آیا سویس با چهار زبان یک ملت واحد نیست؟ آیا هند با اقلا سی زبان مختلف چطور؟ چین ؟ روسیه ؟ اوکراین ؟ کانادا ؟ و بسیاری از کشورهای آفریقایی. چرا باید ادعایی کرد که با واقعیت مغایرت داشته باشد ؟ آیا خلق ذهنی کشور های با یک زبان , یک مذهب , یک رنگ پوست و دیگر خصایص ظاهر و باطن آرزوی ماست؟ چنین دنیایی چگونه دنیایی ست ؟ آیا منظور رجعت به دوران بربریت است؟
اقای جداری با درود. ادمی در دوران درمانده گی ترس و یاس و فریب و بدبختی به همه چیز پناه میاورد . این بدبختی بود که مردمی به سید بی وطنی پناه اوردند . اگر ان سید دروغ گفت خیانت کرد و هزاران انسان بی گناه را بالای دار برد عیب از مردم نیست . ملیونها انسان روسی دل به لننین بستند ولی نتیجه جز ندامت و فقر چیزی نبود . ادمی در بطن خود پدیده ای دینی و یا خرافی است .شما البته چپ هستید و باوری به این گونه جریانات ندارید. ایا به مسجد محل خود در دوران کودکی رفته اید ؟ مردم ترک خود از مردگان عرب چه میخواهند ؟ . ایا شما بارگاه طاغوتی رضا مشهور به رضا انگوری دیده اید ؟ نور طلا پول خرافات و مردمی که از ایران و ازربایجان هجوم اورده اند برای تقدس یک مرتجع قدرت پرست بیگانه عرب . کورش تنها نیست محمد علی عباس رقیه
زینب حسین هم هستند . در تمام ایران و ازربایجان شما زنی ویا دختری را پیدا نخواهید کرد که نام او عایشه باشد .راستی چرا ؟ اگر کسانی دنبال کورش و من اضافه میکنم دنبال اقا محمد خان قاجار و رضا شاه و محمد رضا شاه میروند بخاطر این است قدرتمداران کنونی توان و لیاقت انها را نداشتند . شما هم به ادم بی کفایت رای نخواهید داد . عیب از کورش نیست عیب از رهبران خود فروخته و بی خرد است . من هر روز به نادانی خود نفرت میفرستم و از انقلاب پشیمانم شما چطور؟
سلام آقای جداری!
از ستم قومی بسیار صحبت می کنیم ولی تعریف دقیقی از آن نداریم. من چند پرسش دارم که پاسخ به آن احتمالن، روشنگر است:
مظاهر ستم قومی در ایران امروز کدام است؟ به بیان دیگر کدام ستم به قوم ها اعمال می شود که بر فارس ها اعمال نمی شود؟
قوم فارس که هستند؟ به زبان دیگر کدام قوم ستم می کند در ایران، کدام قوم ستم می شود؟
مجریان ستم قومی که ها هستند؟ به نظر شما آدم های مثل میر حسین موسوی، موسوی اردبیلی، علی مشکینی، مهدی بازرگان، صادق خلخالی، جوانتر ها رحمان دادمان، علی عبدالعلی زاده و ... آینها فارس محسوب می شوند یا اقوام تحت ستم؟
با تشکر،
احد قربانی دهناری
اقای ایلیار چطور است که شما که هیچ تحصیلات و سابقه ای در زبانشناسی و باستانشناسی ندارید ادعاهایی میکنید که تمامی زبانشناسان بزرگ جهان مردود میدانند؟ آیا این صفحاتی که با ادعای ترک بودن سومریها در این سایت میگذارید توهین به علم زبانشناسی و باستانشناسی نیست؟ سالها در دانشگاهها درس میخوانند تا لیسانس و فوق لیسانس و دکترای زبانشناسی و زبانهای باستانی میگیرند و بعد هم سالها تحقیق اکادمیک میکنند و درس میدهند تا بتوانند تئوری بدهند که ارزش خواندن داشته باشد. حالا شما بدون یک ساعت تحصیل درین رشته ها با استدلال های بسیار سطح پایین و غلط با نطر همه دانشمندان این رشته ها مخالفت میکنید تا یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند و از نژاد برتر سومری هستند و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند!
بعضیها بعد از 90 سال عمر و کلی ادعای سابقه سیاسی هنوز از درک ساده وقایع اجتماعی آنقدر عاجزند که تجمع صدها هزار ایرانی ناراضی از دست این حکومت کثیف اخوندی را که بصورت احترام به تاریخ و فرهنگ ایران باستان تجلی پیدا کرده برتری خواهی قومی تعبیر میکنند ! درک نمیکنند که ستایش کورش بزرگ یعنی همبستگی ملی همه مردم ایران بر علیه حکومت جمهوری اسلامی. اقای جداری هم مثل پانترکهای ایران ستیز و مثل رزیم ملاها برعلیه مردم حرف میزند و مردم را متهم به برتری خواهی میکند. چشم اینها نمیبیند که از همه اقوام ایران در مراسم پاسارگاد بودند و باهم اظهار همبستگی میکردند. چند پانترک انژادپرست خشک مغز آنسوی دنیا هرقدرهم تقلا کنند نمیتوانند قیام مردم برعلیه آخوندها را مانع شوند.
چرا دروغ مینویسید من الان العالم گشتم چنین خبری نزده بود تازه اون دیگه انتخاب شد ودیگه کار دموکراتها تمامه با این کارها اون برنمیگرده بای بای اگه راست عکس وآدرس این خبر چاپ کن حیف شد که ممه رو لو لو برد
« سؤز آتان- داش آتان» -لار:
از اینکه مثل همیشه « کامنت های نامربوط به موضوع اصلی» از سوی « بیهوده نویسان» و « کامنتهای نامربوط انتشار دهنده» زیر نوشته ام تلنبار میشود ، و به خیال خود « مزاحمت در دیالوگ موضوع اصلی» ایجاد میکنند عذر میخواهم.
از خوانندگانی که توجه به « موضوع اصلی» دارند.
اینان موضوع «ترک- فارس» اینجا راه انداخته اند. که خارج از بحث متن است. با اینکه « گفته شده هر سخن جایی دارد» ولی چون بعد از هزار سال فاقد این شناخت اند «اوزاقدان داش آتان» شده اند.
----
این بار کامنتها را برای نشان دادن « کار » "سؤز آتان - داش آتان"- لار، دو عامل مذکور، زیر متن نگه میدارم ، و از دوستان علاقمند به موضوع اصلی میخواهم که اگر نظری دارند لطفا بی توجه به « کار اینان» بنویسند.
سالام-به همه عزیزانی که به خانواده شاهنشاه آریامهریا دراصل به خانواده رضاپالانی علاقه دارندویامیخواهداین خانواده راخوب بشناسند.سه کتاب رامعرفی میکنم آنهارابخوانند،به حداقل آشنایی باآنهاخواهدرسید.
1-خاطرات ملکه مادرتاج الملوک .مادرشاه وزن رضاشاه .دخترتیمسارآیرملو.
2-من ودخترم فرح .مادرشهبانوفرح مادرزن محمدرضا
3-صد روزآخرحکومت شاه نوشته یک تیمساری است که نامش یادم رفته است.
عزیزانی که این سه کتاب راخواندند،خواهندفهمید،که پهلوی ها کی بودند وچه قدرتی داشته وبرای انگلیس وآمریکا درچه جایگاهی قرارداشتند.
پس ازآشنایی با این خانواده خواهیددانست که نامه رضاپهلوی آیاارزشی برای ترامپ داردیانه؟
درضمن کسانیکه هنوزعصرکنونی ومردم ایران ونظرامثال آمریکابه ایران رانمی دانند،بروندبرای خوددرجنگل های آمازون زندگی کرده تامردم را،درسرگرمی های خودبه خودشان نخندانند.
چندروزپیش یک مردی رادرجنگل های
فومن پیداکردند،که بصورت تنهایی درجنگل ودورازانسانهازندگی میکرد.علت رااینگونه نوشته بودند،که بعلت ناکامی دررسیدن به عشق اش درجوانی سربه جنگل گذاشته است
آمریکا پس ازاینکه شاه راازایران خارج کرده وآواره کشورهای آمریکای لاتین ومصرکرد،میلیاردهادلارشاه راضبط واجازه درمان شاه درآمریکا راهم به اوندادند،اینجابایدارزش شاه وخانواده پالانی برای آمریکا واروپابرهمه روشن شود.
من نمی دانم چراتعدادی سرکلاف راگم کرده وخودرابخواب میزنند.
حال من ازاین روشنفکرانماهای چندحزب گشته خواهش دارم برای اینکه دردسرمردم راکم کنند،این هادرشاه کردن رضا ناکام خواهندشد،ایران هم که نخواهندتوانست بیایند.به این تعدادبی عرضه شعارده پهلوی چی هادرپاسارگادتوجه نکنند،یک وقتی جوگیرنشوند.
بهترین راه رفتن به آمازون است .تامثل مردفومنی شایدکه دردسری برای مردم نداشته باشند.
آقای توکلی عزیز،این عکس های زیبای شمادرپاسارگادهم بی ربط به مسایل نیست .بین خودمان باشد.
این آقای فومنی یک کمی شباهت هایی درجنگل بشماکرده بود.
آقاي جواد طباطبائي دروغي شرم آور را در خصوص پيشه وري بزرک بزبان رانده که اگر از صداقت آزربايجاني هنوز ذره اي در وجودشان باقيست بايد از ملت خود بدليل اين افترا عذر خواهي کند. فردي که بمنظور حل مشکل قحطي نان يک نانوارا تهديد به سوزاندن کرد و صد البته هرگز اين عمل را انجام نداد و قادر به اين کار نيز نبود يکي از مسئولين فرقه در شهر تبريز بود نه شخص پيشه وري. پر واضح است که دولت پيشه وري و حکومت ان به اعتنبار عملکردش ده ها بار از انساني ترين و دموکراتيک ترين دولت ملي گرايان ايراني يعني مصدق دموکراتيکتر و اومانيست تر بود. گواه اين ادعا از حق راي زنان تا دستاوردهاي دموکراتيک و اصلاحات مردمي ديگر ميباشد.
ظاهرا آقاي طباطبائي در فرانسه همانند بسياري از خارج نشينان ايراني تنها اقامت فيزيکي داشته اند و حتي از خود نپرسيده اند چرا کلمه شونيسم يک کلمه اصيل فرانسويست. حکومت اونيتار و شوونيستي فرانسه عليرغم موفقيت در استحاله سيستماتيک اکثر برتانيها, کورسيکائيها, کاتالانها, فلامانها, باسکيها,ايطاليائيها, آلزاسيها و مورها درطي قرون اخير با استفاده از مدرنترين متدهاي زمان خود با چاشني خشونت را, نميتوان با ايران بغايت عقب مانده و بيگانه با دستاودهاي صده هاي اخير مقايسه کرد. اين يکي از دلائل عدم موفقيت در آسيميلاسيون جمعيت غير فارس تا نقطه برکشت ناپذيري بوده وگرنه خشونت اعمال شده در ايران چندين برابر بيشتر از فرانسه بوده است. دليل قابل توجه ديگر اينست که فرانسه اگر سکوبگر دموکراسي جمعي بوده و هست وليکن به تامين حداقل رفاه اقتصادي و دموکراسي فردي همواره پايبند بوده است. آنها نيز اگرچه موفق به نسل کشي سفيد مورهاي بي پناه مظلوم شدند وليکن بعد از قرنها سياست يکسان سازي زباني و ائتنيکي مجبور به به قبول حق تحصيل به زبان مادري آلمانهاي آلزاس در زمان فرانسوا ميتران گشتند چرا که بلعيدن آلمانيها براحتي قورت دادن باسکيهاي بي پشتيبان نبود. در ايران نيز حتي اگر لارها, لرها, گيلکها, آشتيانيها , تالشها,شهسواريها, طبريها و غيره رنگ و بوي فارسي بخود کرفته اند را نتيجه موفقيت شوونيزم فارس تلقي کنيم قادر به استحاله اکثريت بزرک ما ترکها نشده اند. ما لقمه اي بمراتب بزرگتر از حلقوم آنان هستيم.
باميد اينکه ايشان نيز روزي به انبوهي به بزرگي يک ملت انهم از نوع خودي بپيوندند.
آقاي سيد جواد طباطبائي در يک مصاحبه اي جنجالي با بهره گيري از ادبيات لمپنيستي رايج در ايران رگه هاي عريان راسيسم ايراني را در جاي جاي سخنانشان به نمايش گذاردند. ايشان نشان دادند که در عناد با دموکراسي , حقوق فردي و جمعي انسانها, کرامت انساني, ارزشهاي بنيادين قرن بيست و بيست و يک, جزئي با تمام خصيصه هاي کل جمهوري اسلامي ايران هستند. سوالي که در ذهن انسان شکل ميگيرد اينست که آيا سيستمي که اکثريت بزرگي از طبقه باصطلاح روشنفکر آن اينگونه مي انديشند قادر به از ميان برداشتن شکافهاي عميق اخلاقي, علمي, فرهنگي, سياسي و اقتصادي جامعه خود با دنياي متمدن و پيشرفته امروزي خواهد بود؟
بي ترديد جواب اين سوال يک نه بزرک است
از دلايل عمده عقب ماندگيهاي قيد شده ميتوان از آلودگي زياده از حد اليت جامعه به ويروس راسيسم و محدوديت بيش از حد منابع انديشه هاي نوين در زبان فارسي است. ناتواني کمي و کيفي زبان رسمي ايران مثل فيلتري بزرگترين نقش را در سانسور افکار مدرن بازي ميکند. بعنوان مثال عناوين کتب موجود در اين زبان علاوه بر تيراژهاي بسيار نازل, يک پنجم کتب زبان ترکي و کسر کوچکي از حتي ضعيفترين زبانهاي اروپائيست - که تازه درصد قابل ملاحظه اي از آن نيز کتب ضاله مذهبي و يا راسيستيست . اگر به اين فقر تنوع افکار سانسور اسلامي, سانسور سياسي, سانسور فرهنگي و سانسورناشي از عدم قدرت خريد بعلت فقر اقتصادي را هم بيافزائيم با قاطعيت ميتوان ادعا کرد که اين زبان متعلق به قرن ما نيست. در عصر حاضر نميتوان قدرت زبان را درحجره هاي صوفيان درويش مسلک احساساتي که اشعار هفتصد سال پيش را صرفا بدليل فرق فاحش ادبيات و لکسيکون متداول آن با امروز, عميق و اسرارآميز پنداشته و اندازه گيري کرد. از جمله افاضات ديگر آقاي طباطبائي اينست که گويا ترکي سومين زبان با قاعده دنيا با برتري پنج برابري - از نظر عنوان کتاب نسبت به زبان فارسي – با غنا لغوي پانصدهزاري را در دو ترم ميتوان تدريس کرد اما هجويات شاهنامه را ميتوان تا سطح دکتري کش داد . ايشان احتمالا نميدانند که چندين دانشگاه ترک زبان همه ساله در ليست معتبر ترين موسسات علمي منتشره از طرف تايمز جزو 250 دانشگاه برتر دنيا هستند و ليکن بعضا حتي يک دانشگاه فارس زبان جزو 1000 دانشگاه نخست نيز نبوده است. ايشان با تحقير همتايان خود در آزربايجان شمالي نمونه کامل فرهنک خود بزرگ بيني ايراني را بار ديگر به نمايش گذاردند و با قضاوتي کاملا عوامگرايانه بدليل عدم شناخت از استانداردهاي گوناگون بيان در زبان ترکي, از استادان آزربايجاني با عناويني چون دهاتي و بيسواد ياد کرده اند. غافل از اينکه ايشان نيز از منظر اين افراد ميتوانند بسيار بي سواد جلوه کنند اما آنها به احتمال زياد ميدانند که طريق بيان سخن تابع استانداردهاي نانوشته مقبول هر زباني است که درجه رشد فرهنگي و هويت طبقاتي فرد را نشان ميدهد. در واقع اين مصداق مثال معروف ترکي است که انکه از بلنداي تپه انسانها را در دامنه کوچک ميبيند نميداند انها نيز درست بهمان نسبت او را کوچک مي بينند. شک ندارم که دانشگاهيان آزربايجان شمالي از اينکه فردي عليرغم تحصيلات عاليه در غرب تا اين حد با ارزشهاي انساني امروزي بيگانه است متعجب شده اند.
آقاي طباطبائي در اين مصاحبه اقرار تلخي کرده اند که گويا فارسي زبان رسمي کشور ايران را تا حدي(بخوانيد بسيار محدود و مناسب براي بسط روحي نژادپرستان ايراني) حتي بعد از شش سال تحصيل در سن 12 سالگي در حد کودک 3ساله فارس که زبان مادريش را سليس صحبت ميکند نيز نائل نشده اند. چرا نبايد اين تجربه ذهن ايشان را به مشکل مليونها ترک در ايران معطوف کند که يا زبان فارسي را نميدانند و يا در بهترين حالت باندازه کافي تسلط به تنها زبان رسمي ايران ندارند بگونه ايکه حتي بمنظور رتق و فتق امور روزانه دجار مشکلند. ارتباط با نهادهاي اداري, مالي, قضائي و امنيتي در ايران براي ده ها مليون ترک کار ساده اي نيست و بعضا حتي غيرممکن ا ست. وقتي حکم رجم خانم سکينه آشتياني را بزبان رسمي فارسي در داگاه قرائت کردند ايشان هيچ عکس العملي نشان ندادند و اين تصوررا در همگان آفريدند که جنايتکاري بي عاطفه اند. وقتي هم سلولي خانم آشتياني حکم را به ترکي ترجمه کردند ايشان از حال رفته و تا سه روز لاينقطع کريه کرده و لب به غذا نزدند. چرا خانم آشتياني اين احساس طبيعي را نبايد بتوانند در دادگاه نشان دهند تا شايد قلب و روح سنگدلان قرن براي يکبار هم که شده ترحم را تجربه کنند. ادامه دارد....
سلام جناب دیرنج مین ائللی؛
نوشته اید:
امپریالیسم ژاپن در جداول ناپرابریهای درآمدی, در اکثر سالها, چه در زمان سلطه کمونیزم بر نصف جهان و چه اکنون عادلانه ترین کشور جهان بوده است؟
نه دوست من چنین نیست که شما نوشته اید. به این زمان کار سالانه ی چند کشور دقت کنید:
چین: 1420 ساعت
آمریکا:1700ساعت
آلمان: 1360ساعت
کره جنوبی 1900 ساعت
و ژاپن 2460 ساعت
بنا بر این کارگران و کامندان ژاپن دوبرابر آلمانی ها کارمی کنند و صرف داشتن درآمد احتمالا درآمد کافی، هرگز به منزله وجود عدالت اجتماعی در ژاپن نیست؛ بلکه این ملت پدیده ای بسیار متفاوت از آنچه هست که ما در سطح جهان می شناسیم.
آلمان درست عکس آن است!
کارگر این کشور میتواند با 35 ساعت کار در هفته ( و یا با متوسط 24 روز کار در ماه) به سطح بالاتری از بهره وری برسد؟
نشریه دنیای اقتصاد تهران، امروز یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵
چنین نوشته است:
(( از هر پنج کارگر ژاپنی، یک نفر به دلیل اضافه کار می میرد))
نتایج یک تحقیق توسط دولت ژاپن نشان داد که از هر پنج کارگر ژاپنی، یک نفر به سبب اضافه کار مداوم جان خود را از دست می دهد.
به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه نتایج این تحقیق نشان دهنده محیط های کاری طاقت فرسا در این کشور است به طوریکه از هر چهار شرکت ژاپنی، کارمندان یک شرکت در خطر مرگ به دلیل اضافه کاری های پشت سر هم ، هستند.
یافته های این گزارش بر اساس تحقیقاتی است که بر روی بیش از یکهزار و 700 شرکت و با 20 هزار کارمند در طول یک سال منتهی به ماه مارس 2015 انجام شده است.
بر اساس این گزارش، پدیده معروف به «کاروشی» یا مرگ به دلیل کار زیاد معمولا در قالب مرگ با حملات قلبی و حتی خودکشی است و سالانه صدها نفر در محیط های کاری ژاپن به آن مبتلا می شوند.
این گزارش حاکی است که مشکل کار زیاد و طولانی مدت کارمندان در ژاپن، مرگ و میر و یا اختلالات جسمی و پزشکی، روحی و روانی حاصل از آن، از دهه 1980 به خوبی شناخته شده بود اما این گزارش دولت، نخستین آنها از سال 2014 به شمار می رود.
شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن دیروز (جمعه) در کابینه این کشور در باره گسترش پدیده کاروشی هشدار داده بود و پیشتر دستور انجام چنین تحقیق جامعی را صادر کرده بود.
براساس این گزارش، 22.7 درصد از شرکت های ژاپنی کارمندانی دارند که 80 ساعت و یا بیشتر در ماه اضافه کاری می کنند که به طور کل، در حدود چهار ساعت در روز را شامل می شود.
قانون استانداردهای کار ژاپن، ساعات کاری را محدود به هشت ساعت در روز و 40 ساعت در هفته کرده است، اما اجازه می دهد که کارمندان تا 80 ساعت در ماه و یا در مواردی خاص تا 100 ساعت در ماه هم اضافه کاری کنند.
همین میزان اضافه کاری که معمولا با ماندن مستمر در محیط کار بدون مراجعه به منزل همراه است، سقفی است که دولت ژاپن به عنوان «آستانه مرگ» معرفی کرده و در مورد آن هشدار داده است.
بر اساس این گزارش، تقریبا 21.3 درصد از کارگران ژاپنی در طول یک هفته 49 ساعت و
حتی بیشتر کار می کنند که این رقم 16.4 درصد بیشتر از آمریکا ، 12.5 درصد بیشتر از مشابه آن در انگلیس و 10.4 درصد در فرانسه است، به همین دلیل معمولا کارگران این کشور از سختی کار خود شکوه می کنند و همواره خواستار تغییر شرایط کار خود می شوند.
این گزارش به نقل از آژانس پلیس ملی ژاپن، با اعلام تعداد خودکشی های مرتبط با کار به حدود دو هزار مورد در سال، افزود: افراد به سبب ماندن زیاد در محیط کار ابتدا با آن احساس صمیمیت می کنند که همین امر موجب افزایش بهره وری و رشد اقتصادی ژاپن شده است، اما ادامه این وضع با عوارضی چون اختلالات روحی و روانی، افسردگی و خودکشی ها همراه شده است.
به " قانون کار جمهوری فدراتیو روسیه " دقت کنید که اقتباس یافته از قانون اساسی اتحاد شوروی و قانون اساسی جمهوری شوروی روسیه برای شهروندانش در این کشور، بدون در نظر گرفتن ملیّت یا نژاد از حقوق مساوی کار برخوردارند. زنان در رابطه با کار، پاداش کار و فراغت و امنیت اجتماعی از حقوقی مساوی با مردان برخوردارند.
http://irpress.org/index.php?title= اگر تمایل به بررسی نموداری این قوانین و ماده هایش دارید به لینک پیوست مراجعه کنید!
باسپاس و تندرست باشید
رضا پهلوی نامه فوق را نه به ترامپ بلکه به هواردارنش نوشته است. ترامپ هنوز با بیشتر رهبران مهم جهان فرصت تبادل نظر نیافته است. حتی اگر تمام فرصت دنیا را هم داشت این نامه اخرین مطلبی می بود که آنرا می خواند. البته یکی از سکرترها من باب رعایت ادب, جوابیه ای دوخطی به ایشان خواهد نوشت و تشکر خواهد کرد. از این نامه ها خیلی به کلینتون نوشت اما تحویلش نگرفتند تا اینکه فهمیدند کلینتون در یک رستورانی میز رزرو کرده است. خانواده پهلوی هم درست در همان شب میز رزرو کردند تا در مسیر بیل کلینتون بوده, دستی با او بدهند و عکسی تبلیغاتی بگیرند. هرکس دیگری سر راه کلینتون بود میتوانست با او سلفی بگیرد اما سلطنت طلبان با بوق و کرنا دور و بر عکس مانوورهای تبلیغاتی دادند. این نامه هم بیشتر بابت پروپاگاندا نوشته شده است.
اعتراض دیدبان حقوق بشر به تخریب خانه اعراب عراق به دست نیروهای کـُرد
گروهی از آوارگان نبردهای موصل به بستگان خود در اردوگاهی در منطقه تحت کنترل اقلیم کردستان پیوستهاند
ارسال
دیدن نظرات
سازمان دیدبان حقوق بشر میگوید تخریب خانه و محل سکونت شهروندان عربِ عراقی به دست نیروهای امنیتی اقلیم کردستان در شمال آن کشور، میتواند اقدامی برابر با «جنایت جنگی» باشد.
«دیدبان حقوق بشر» در گزارشی که ۲۳ آبان ماه منتشر کرده میگوید بین سپتامبر سال ۲۰۱۴ و ماه مه در سال ۲۰۱۶، در ۲۱ شهر و روستا، در مناطق مورد مناقشهی کرکوک و استان نینوا، شواهدی منبی بر «تخریب غیرقانونی خانه و محل سکونت» شهروندان عرب وجود دارد.
|برای دریافت تازهترین خبرها به تلگــــرام رادیو فردا بپیوندید|
«تخریب» خانهها در پی تنشها و خشونتهایی که در این منطقه صورت گرفته، بهوقوع پیوستهاست.
نیروهای امنیتی اقلیم کردستان، و پیشمرگههای کرد عراق، پس از پیشرویهای گروه موسوم به «حکومت اسلامی» در سوریه و عراق، نقش مهمی در بیرون کردن یا دور نگه داشتن شبهنظامیان از مناطق شمالی عراق ایفا کردند.
در پی پیشرویهای داعش و نبردها علیه آن، اقلیم کردستان در عینحال دستکم یک میلیون نفر از شهروندانِ عمدتا سنی و عرب عراقی، که از محل سکونت خود جابهجا و آواره شده بودند را در مناطق تحت کنترل خود پناه داد.
گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، بر پایه بیش از ده مورد بازبینی محلی و نیز مصاحبه و گفتوگو با ۱۲۰ شاهد و مقام دولتی در منطقه، نوشته شدهاست.
هفته پیش سازمان عفو بینالملل نیز در گزارشی گفته بود در پی درگیریهای تازه با گروه موسوم به «حکومت اسلامی»، مقامهای شهر کرکوک، در کنترل اقلیم کردستان، صدها شهروند عربِ سنی را از محل سکونت خود در این شهر «اخراج کردهاند».
به گفته عفو بینالملل، نیروهای کـُرد، خانه صدها شهروند عرب را تخریب کردهاند.
گفته میشود عمدهی افراد و خانوادههای «اخراجشده»، به حمایت یا همکاری با شبهنظامیان گروه موسوم به «حکومت اسلامی» در جریان حملات اخیر متهم شدهاند.
نیروهای پیشمرگه، از جمله نیروهای مسلحی هستند که در حال حاضر در همکاری با ارتش و پلیس فدرال، و نیز پشتیبانی ائتلاف به رهبری آمریکا، در حال پیشروی در موصل، برای بازپسگیری مهمترین منطقه اشغالی بهدست داعش در عراق هستند.
سازمان عفو بینالملل، پلیس فدرال عراق را نیز، به «اعدامهای خودسرانه» و شکنجه شماری از غیرنظامیانِ مظنون به همکاری با «حکومت اسلامی» در جریان نبرد موصل متهم کردهاست.
سازمانهای مدافع حقوق بشر بارها در مورد موج سرکوب، شکنجه، تجاوز و اعدام به وسیله شبهنظامیان گروه موسوم به حکومت اسلامی نیز گزارشهایی منتشر کردهاند. سازمان ملل این گروه را یک گروه تروریستی میداند و شماری از کشورهای جهان، گروهی از شورشیان سوری، نیروهای دولتی سوریه، متحدان آن، نیروهای عراقی و ائتلاف به رهبری آمریکا، حملاتی را علیه آن در هر دو کشور عراق و سوریه انجام میدهند.
برای اینکه بدانم این مجسمه سومری چه ارتباطی با ترکان دارد به سراغ سومریان که بودند در اینرتنت رفتم . سومریان در عراق کنونی درمیان رودان زندگی میکردند .
برای انکه بدانم ترکان از کجا امدند باز هم اینترنت به نواحی چین و شمال دریای خزر اشاره داشت .
روشن شد؟
افتخار میکنیم که هم وطن ورهبر ما ستار خان باقر خان یپرم خان ارمنی هستند . افتخار میکنیم که احمد کسروی تبریزی پرچم هدایت ماست .افتخار میکینم که شادروان خلیل ملکی ستاره کم نظیر میهن پرستان ایرانی است و هم اوست که پرچم مبارزه با خیانت کاران توده ای و پیشه وری و دیکتاتور دوران استالین را بدوش کشید .افتخار میکنیم که از برزخ برده گری چپ و دینی قلم بدست شجاعی مانند طباطبائی راه خیانت و خدمت را نشان میدهد .
در برابر این مردان وزنان بزرگ ومیهن پرست ایرانی همه چپ وابسته و تجزیه طلب و دینی خائن حرفی برای گفتن ندارند .
جناب دیرینج مئن ائلی یا لاچین:
حالا اگر همین سید جواد طباطبایی در حلقه خودی ها برای پانترکان جا میگرفت قطعا خود شما در همین سایت وی را با انیشتین مقایسه میکردی و بهتر میدانستی
اینکه سید هست چیز عجیبی نیست طبق تحقیقات ژنتیکی دقیق 40 درصد مرده کنونی اذربایجان عرب خالص و بقیه هم امیخته هستند
این اقا هم اگر کسی انصاف داشته باشد فرد کمی نیست و در جای خوداش بسیار قابل احترام هست
جناب دیرنه یا لاچین جایی که این اقا درس خوانده اگر اجازه دهند شما بروی یکبار از نزدیک ببینی باید کلاه ات را به اسمان بیاندازی :
زندگی نامه اش را در ادامه میخوانیم:
وی در سال ۱۳۲۴ در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در تبریز انجام داد و برای تحصیل حقوق به دانشگاه تهران رفت. پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامهٔ تحصیل پرداخت و با اخذ دیپلم مطالعات عالی D.E.S از رشتهٔ فلسفهٔ سیاسی فارغالتحصیل شد.
در سال ۱۳۶۳ با نوشتن رسالهای دربارهٔ «تکوین اندیشهٔ سیاسی هگل جوان»، با دریافت درجهٔ ممتاز دکترای دولتی در رشتهٔ فلسفهٔ سیاست به ایران بازگشت. پس از بازگشت به عضویت هیئت علمی درآمد و معاون پژوهشی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. در همان حال، او سردبیری نشریهٔ همین دانشکده را به عهده گرفت. وی به اتهام «ملیگرایی» از کار برکنار و از دانشگاه اخراج شد. او به کار پژوهشی خود در مراکز دیگر ادامه داد و با امکاناتی که در مراکز پژوهشی فرانسه، آلمان، و آمریکا فراهم آمد، پژوهشی دربارهٔ تاریخ اندیشه در ایران را دنبال کرد.
وی در سال ۱۳۷۶ موفق شد جایزهٔ نخل آکادمیک، عالیترین نشان علمی فرانسه، و مدال نقرهٔ تحقیقات در علم سیاست را از دانشگاه کمبریج کسب کند. هماکنون عضو هیئت علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اسلامی است
وی در سالهای حضور در فرانسه و هم در حلقهٔ لوئی آلتوسر، فیلسوف مارکسیست، بود و هم به حوزهٔ گروهی از کشیشهای یسوعیای که در مسائل فلسفی در سطح بالایی بودند رفتوآمد داشت و با یکی از مفسران مطرح هگل در ارتباط بود. در همین حلقه بود که وی یادداشتها و حاشیههایی است که لنین بر کتابهای هگل نوشته بود را ترجمه و با عنوان یادداشتهایی دربارهٔ دیالکتیک منتشر کرد. همچنین مجموعه مقالههایی از آلتوسر را با عنوان لنین و فلسفه و چند مقالهٔ دیگر ترجمه و منتشر کرد
جوایز و افتخارات
دریافت جایزه نخل طلایی از دولت فرانسه
مدال نقرهٔ تحقیقات در علم سیاست از دانشگاه کمبریج
برترى یشتها بر دیگر بخشهاى اوستا به سبب پویایى و شاعرانه بودن آن است كه با ویژگى آیینى و دینى دیگر بخشهاى اوستا همخوانى ندارد. ایزدان در یشتها از مهارتها و ویژگیهاى حماسى و جذّابى برخوردارند و با زبانى شاعرانه وصف شدهاند. مثلاً مهر یشت، در 35 كرده، اثرى برجسته و بدیع از نظر توانایى توصیف و تشبیهات شاعرانه و صوَر خیال در ادبیات متقدّم هند و اروپایى است. قرینه سازى در نقل روایتهاى اساطیرى و حماسى مانند نبرد تیشتر با دیو «اپوش» در تیشتر یشت و كاربرد دو مجموعة متفاوتِ اسامى و افعال براى موجودات اورمزدى و اهریمنى از دیگر ویژگیهاى یشتها است .
علاوه بر متنهاى نسبتاً مشروحى كه نام برده شد، متنهاى كوتاه ترى نیز در شمار متنهاى اوستاى متأخّر جاى دارند كه عبارتاند از هیربدستان و نیرنگستان ؛ هادُخت نَسْك ، اَوْگمَدَیچا ؛ وَیثا نَسْك؛ آفرین پیغامبر زردشت؛ وِشْتاسْپ (=.گشتاسب) یشت و شمارى واژه و جملة اوستایى موجود در فرهنگ اویم ، شایست نشایست ، پرسشنیها و غیره آخرین بخش اوستاى متأخّر را تشكیل مىدهد (براى آگاهى از زبان و ادبیات اوستایى، نك: گرشویچ، همان، بند 43-16 ؛ تفضّلى، ص33ـ72؛ زرشناس، زبان و ادبیات ایران باستان ، ص21ـ31).
در میان متنهاى موجود اوستایى، گاهان و یشتها ارزش ادبى خاصّى دارند. این دو بخش اوستا ، كه منظوماند، از نمونههاى والاى ادبیات متقدّم هند و اروپایى و داراى ارزش ادبى درخور توجّهىاند.
ادبیات و سروده های اوستا:
. ادبیات اوستایى
زبان اوستایى كه در ایرانویج ، سرزمینى از نواحى شرق ایران (احتمالاً خوارزم، یا مرو و یا بلخ)، بدان سخن مىگفتهاند , زبانى است كه كتاب دینى زردشتیان، اوستا ، بدان نوشته شده است. از این زبان جز كتاب اوستا و آثار وابسته به آن اثر دیگرى برجاى نمانده است. قدیمترین آثار این زبان به سدههاى دهم.- هشتم ق.م تعلّق دارد، امّا به سبب اهمّیت سنّت شفاهى، كتاب اوستا تا سدة چهارم.م مكتوب و مدوّن نشده بود. در این تاریخ، مقارن پادشاهى شاپور ساسانى (309ـ379 م) (كلنز، همانجا)، و پس از رسمیت یافتن دین زردشتى، این مجموعه با خطّى مخصوص به نام «دیندبیرى» (=.خطّ دینى)،د
كه به همین منظور از روى خطّ فارسى میانة كتابى و خطّ پهلوى زبورى ابداع شده بود، با تلفّظ موبدان اواخر دورة ساسانى به كتابت درآمد .
اوستا یى كه امروز در دست است و به صورت دست نوشته از 1278م به بعد استنساخ شده است , در حدود یك سوم یا یك چهارم اوستاى دورة ساسانى است. اوستا ى مكتوب روزگار ساسانیان، بنابر كتاب دینكرد (كتاب 8 ، فصل 1 ، بند 17-7 ) در 21 نَسْك (=.باب) تدوین شده بود. این كتاب تألیف عظیمى بود، دربر دارندة مطالبى دربارة ـ پیدایش جهان و رستاخیز، نجوم و پزشكى، زندگى زردشت و تاریخ انسان، حماسهها و اسطورههاى كهن و مجموعهاى از دانستنیهاى گوناگون. ـ همة اوستا از نظر زبان یكدست نیست. این تفاوت را مىتوان ناشى از اختلاف گویشى یا قدمت بعضى از بخشهاى آن دانست.
متنهاى اوستایى را براساس قدمت زبانى و ویژگیهاى دستورى و زبانشناختى و نیز از دیدگاه آموزههاى بنیادى و محتواى مذهبى مىتوان به دو دستة اوستا ى گاهانى و اوستا ى متأخّر بخش كرد:
وستا ى گاهانى.. متنهاى گاهانى، كه در حدود یك ششم از اوستا ى موجود را دربر مىگیرد، تنها مأخذ معتبر درخصوص زندگى زردشت است و در مجموع آموزة خالص بنیانگذار آن را باز مىنماید. اوستا ى گاهانى شامل این بخشهاست:
الف. گاهان ( گاتها یا گاثاها ) قدیمترین بخش اوستا ظاهراً سرودة خود زردشت مشتمل بر هفده سرود است كه در اوستا ى كنونى جزئى از یسنا ست. اشعار گاهان هجایى است و از نظر ساختمانى با اشعار ودایى مشابهت دارد. متأسّفانه ناآشنایى كامل با اندیشههاى زردشت (مانند رابطة خاصّ انسان و داناى همه چیز)، مشكلات دستورى (صرفى و نحوى)، ابهامات واژگانى و پیچیدگى زبان شعر موجب شده است كه اوستاشناسان در فهم و ترجمة گاهان با دشوارى مواجه شوند. ترجمه گاهان به زبان فارسى میانه (=.پهلوى) نیز كمك چندانى به فهم بهتر آن نمىكند. به نظر گرشویچ ، به رغم این دشواریهاى زبانى، عقاید رفیع و والاى زردشت از میان این اشعار غنایى دینى،كه براى بیان اندیشههاى روشن و انسانى و تحوّلى در اندیشه، در قالبى زیبا و لطیف سروده شده، مشهود است. گاهان را به پنج «گاه» (=.بخش) تقسیم كردهاند و هر «گاه» داراى فصلهایى به نام «ها » است.
ب. «یسنهاى هفتها».. این بخش، كه به نثر است و پس از گاهان قدیمترین بخش اوستا را شامل مىشود، «یسْنهاى هَپْتَنگهایتى » یا «یسْنهاى هفت فصل» نیز نامیده مىشود و مشتمل بر یسْنْهاى 35 تا 41 است.
ج. دعاهاى یسن 27 . در این بخش از اوستا ى گاهانى متن دعاهاى معروف زردشتى نظیر اَهُونَوَر ، اَشِمْ وُهُو و ینْگهِه هاتام آمده است.
ادامه کامنت و شعر هجایی مانی:
هپت اپاختر پرزید، اد دو
ازدهاگ آگوست او گیشت
اد پدهان ی ایردوم آسمان
ال آگوست، اوشان پد وانگ
انپسین(!) گردنیدن رای، نرو ما یک
فرستگ دو ابر گمارد
اوشان دودی ال او دیمند، اد
باریست ی روشن، اهراپت، اد
اژ واد اد روشن، آب اد آذور
اژ گومیرشن پارود، روشن
رهی دو، هان ی خورخشید، اژ
آدوراد روشن پدپنژ بربسپ
فرهرین وادین روشنین، آیین
او آذورین، او دواژده در.
ترجمه ی این قطعه این است:
هفت اختر را بر چبید (یعنی – نصب کرد) و دو
اژدها را بر بست و مقید ساخت
و بدان آسمان زیرین بر
بداشت شان و برای
گردانیدن آن آسمان، نرو ماده
دو فرشته بر گماشت
ایشان (عناصر مختلط نور و ظلمت که در عالم ظلمانی به چنگ اهریمن اسیر بودند) دیگر بار به سوی ویمند(2) و دربار «حصار» شتافتند و از باد و آب روشن و آتشی که از ریزش رسوب کرده، روشن،
گردونه ی دوگانه ی آتشین برای خورشید (ساخت) و پدر روشنایی، پنج باروی، فروهری و بادی و آب روشن
و آتشین و دوازده در(شعر در ایران، نوشته ی شادروان بهار، ص 17-16.)
تقطیع مطلع قطعه ی فوق چنین است:
هپت ا پاخ تر پر زید اد دو
U– U – – – – – U
درباره شعر فارسی پیش از اسلام و حتی پیش از هخامه نشیان:
شعر کلامی است تنیده ز دل که در آن نوعی از وزن بتوان یافت. زیرا «در هر یک از زبانهای دنیا، اگر شعری هست، موزون است و شعر بی وزن یا منثور از مخترعات شعرای قرن نوزدهم فرانسه بوده و تجدد خواهان زبانهای دیگر، از ایشان اقتباس کرده اند.»( وزن شعر فارسی، دکتر پوریز ناتل خانلری، ص 6)
این شیوه ی سخن از دیرباز در کشور ما مورد قبول بوده است و بی سبب نیست که زردشت پیامبر باستانی، رازها و نیازهای آسمانی خویش «گاثاها» را با اهورامزدا به کلام منظوم بیان داشته است. لفظ گاثا خود نیز به معنی سرود است و بخشی از اوستان که گاثه ها خوانده می شود اشعاری است موزون، که نوعی از ترکیب بندهای بدون بند است و از یازده تا نوزده سیلاب پدید آمده است(شعر در ایران، شادروان بهار، ص 73.)
از گاثه ها که بگذریم، یشتها نیز منظوم است ولی اوزان آن با گاثه ها یکسان نیست. وزن شعر در بیشتر پشتها هشت هجایی(1) است و در میان آنها اشعار ده و دوازده هجایی نیز یافته اند. افسوس که از روزگار ماد و هخامنشی و اشکانی سرودهایی بر جای نمانده است تا بتوانیم درباره شعر در آن زمانها بدرستی داوری کنیم. اگرچه برخی از محققان برآنند که عبارتهایی که در آغاز چند کتبیه ی هخامنشی تکرار شده سرود یا دعایی منظوم است(یک قطعه ی منظوم در پارسی باستان، از شادروان دکتر محمد معین) ولی این نکته نمی تواند مبین چگونگی و ماهیت شعر در آن روزگاران باشد. خوشبختانه از عهد ساسانی کلام منظوم کم نیست و آنچه از آن ایام برجای مانده می تواند چراغ راه قضاوت راستین قرار گیرد. نخستین سخنی که از آن روزگاران نشانی از شعر دارد کلام «مانی» است که برخی دوازده هجایی و بعضی نه هجایی است. شعر دوازده هجایی مانی شاید از کتاب شاپورگان وی باشد، زیرا «مانی»؛ کتب خود را به خط و زبان «سریانی» نوشته، جز شاپورگان که به فارسی تدوین شده است. این کتاب تا روزگار ابوریحان بیرونی نام و نشانی داشته، زیرا ابوریحان در «آثار الباقیه» قسمتی از آن را آورده است. این اثر امروز در دسترس ما نیست ولی صحایفی از آن در شهر تورفان به دست آمده است که به خطوط پهلوی، سغدی و ایغوری است، در این سخنان که از نوع اشعار هجایی است، از آفرینش جهان مادی و ظهور اهریمن و پدید آمدن آسمان و زمین بحث شده و جای به جای قطعه های ادبی و لطیف در توصیف جهان و درخت نور دارد که دل انگیز و شیواست.
اینک قطعه ای دوازده هجایی از آن را نقل می کنیم:
خور خشیت ی روشن ادپور ماهی بر ازاگ
روژنداد برازند از تنواری اوی (درخت)
مروانی بامیوان اوی وازند شادیها
وازند کبوتر(اد؟) فرشه مروی و سپ (گونک؟)
سر اوینداد آواژند (؟) ی کنیکان،
یستایند (هماگ؟) تنورای اوی (درخت؟)
ترجمه ی این قطعه به فارسی چنین است:
خورشید روشن و ماه تمام برازنده ،
روشنی دهند و برازندگی نمایند از تنه ی آن درخت
مرغان روشن دل سحری آوزا دهند به شادی
سخن گویند، کبوتران و طاووسان (پرستو) و همه «گونه» مرغان
سرود گویند (و) آواز خوانند (...؟) دختران.
ستایش نند (همگی)... تنه ی آن درخت را(رساله ی مانی، نوشته ی شادروان بهار.)
تقطیع مطلع این اشعار چنین است:
خور خشی تی رو شن اد پور ما هی ب را زاگ
– – – – – – – – – U – –
درباره علومی که یک شاعر فارسی زبان کلاسیک باید بداند و با رعایت همه انها شعر بسراید:
علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع مقطع تغزل شریطه و دعا
سبک های اصلی شعر فارسی:
مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیعبند ترکیببند قطعه رباعی دوبیتی تکبیت چهارپاره بحر طویل سهگانی
و اما درباره رباعی یا چهارپاره: این وزن در عربی وجود نداره و اعراب ان را از ایرانیان اموختند و با نام "الدوبیت" وارد شعر خود کرده اند
رباعی (به معنی چهارتایی یا چهارگانی) یکی از قالبهای شعر فارسی است که در فارسی به آن ترانه نیز میگویند. این قالب، یک قالب شعر ایرانی است، که در زبانهای دیگری (از جمله عربی و ترکی و اردو) نیز مورد استفاده قرار گرفته است. وزن آن هم وزنِ عبارت لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله است. اما عروض دانان ایرانی و خارجی، برای رباعی دو یا یک وزن اصلی قائلاند. عروضدانان قدیم، وزن رباعی را در دو شجره اخرب و اخرم قرار دادهاند که از آن ۲۴ وزن منشعب میشود. دکتر شمیسا، برای رباعی یک وزن برشمرده و معتقد است از آن یازده وزن فرعی به دست میآید
علمای علم عروض قدیم برای قالب رباعی و وزن خاص آن (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فع) ۲۴ نوع وزن تشخیص دادهاند. در عروض خانلری کلیه وزنهای رباعی، در بحری که «بحر ترانه» نام گرفته طبقهبندی شدهاند. بحر ترانه از پنج پایه که مجموعاً معادل ده هجای بلند است تشکیل میشود. بدین ترتیب:
--/--/U-U/--/--
هرچند این پایهها تغییراتی میپذیرند، اما کمیت آنها همیشه مساوی دو هجای بلند است. از این پنج پایه، دوپایه اولی و چهارمی، همواره شامل دو هجای بلند هستند و ثابت میباشند. اما پایههای دوم و پنجم، ممکن است دو از "هجای کوتاه + یک هجای بلند UU- " یا از "دو هجای بلند --" تشکیل شوند و در پایه سومی نیز سه صورت ممکن است پیش بیاید:
۱- دو هجای بلند (--)
۲- یک هجای کوتاه + یک هجای بلند + یک هجای کوتاه (U-U)
۳- یک هجای بلند + دو هجای کوتاه (-UU)
با در نظر گرفتن این تغییرات، میتوان ۱۲ صورت استعمال وزن رباعی را تشخیص داد. اما دوازده شکل دیگر نیز با افزودن یک حرف صامت به آخر هریک از این انواع به دست میآید. افراد دیگری همچون مسعود فرزاد طرحهای دیگری برای وزن رباعی پیشنهاد دادهاند
جناب عیرج :
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن - وزن سبک شعر مثنوی هست و کد محاسبه ان هم این است UU--UU--UU--UU- بر وزن
رمل مثمن مخبون محذوف
31 محاسبه وزن و کد شعر فارسی را هم برای شما گذاشتم که بدانی شعر فارسی من دراوری نیست که شما به این راحتی در ان بتوانی جعل کنی روی همین حساب و کتاب هست که میگویند یوسف و زلیخا از فردوسی نیست یا بیت مسخره به فرزانگی یکی گرگ بود از نظامی نیست
زبان معجزه تورکی را ببینید: تورک اوغلی دوتا جمله نوشته 5 تا واژه غیر تورکی:
سلام- قوربان- جانوا(جان) -کی-تانری(تنگری مغولی به معنی اسمان معنی خدا اصلا نمیده ) -حلال -زحمت -گوره -
آیا بشما پول و حقوقی هم برای این مراسم میدادند ؟ چون ایران آنزمان پولدار بود . روزی چقدر میدادند ؟
در اینجا نیز میتوان دید رژیم شاه عادل بود یا درست سازماندهی شده بود و غیره ؟
مثلاهویتسازی اگ..........خیلی تابلو دارد پان ترکیسم دنبال میکند و هیچ اعتنایی به منتقدانش نمیکند. لواحی تبلئتر و زننده تر نفرت پراکنی قومی دنبال میکند. ایران گلوبال منجلابی شده از این قوم گرایان. این ازدی که این سایت داده خوبست و عدم سانسور خوبه/ بالاخره یکجایی شده مستقیم این قماش ادمها باهم برخورد کنند. چند مطالعه اینسایت نشان قوم گراین ضد ایرانی منطق سرشان نمی شود و کاملا متعصبانه و شبه ایدئولوژیک وار ماموریتی را دنبال میکنند. لزوما همه مزدور و مواجب بگیر ضدایرانیان نیستند و شاید خودجوش فکر میکنند راهی درست میروند ولی راهشان باطل است. فقط همین نظریات تعیینم حق سرنوشت نظربگیرد کعبه های معبود اینان در اقلیم کردستان ترکیه و جمهوری اذربایجان حتی یک لحظه اینان تحمل نمیکنند. فقط انسان ساده بایست بپذیردد این شعارهای ارمانی غیرواقع بینانه! کشوری چند هزار سابقه تمدنی دارد و در یکی بهترین
موقعیت های جغرافیای و استعداد طبیعی و جمعیتی است طبق نظر این قوم گرایان نابود شود تا اینها به مراد دلشان برسند! ایرانی که دارای وسعت و جمعیت مناسبی است و داری طول و عرض متناسب و بسیار عالی از سواحل و ابو هوای متنوع است طبق ارزوی اینان تجزیه شود که مثلا اذربایجان بزرگ یا کوردستان بزرگ تشکی شود! ه چه بشود! اختراع دوباره چرخ؟!
همه حققو قومی و زبانی و فرهنگی و فولکلوریک در چاچوب همین کشور دست یافتنی است. بالاخره این نظام ولایت فقیه ناچار میشود تن به این اصلاحات بدهد. سپاه هم اخرسر بخاطر حفظ کشور این اصلاحات خودش مجری میشود. من مطمئنم با تجربه تلاخ کشورهای منطقه سپاه و اسلامگراین شیعی در ایران حقوق قومی زبانی و حتی تاحددی خودمختاری اجرا میکنند البته مشابه چین و روسیه . چون این حقوق مانعی بر سر جکومت انها نیست. اینکه نورک ازری زبان مادری اش اموزش ببند و خودمختاری در شهرستانش داشته بادش در کل خطری ندارد اگر سیستم متمرکز امنیتی و قضایی باشد و نشانه همین است این ظنام دارد این کار میکند. بزرگرتین قربانی این وسط راه و هدف لیبرال دمکراسی خواهان است و انها بزرگرتین بازنده این داستان هستند.
از بدو مهاجرت انسان افریقا، هزاران قوم و ملت و زبان و دین و ایین و فرهنگ... بوجود امده و از بین رفته اند ولی انسانیت مانده است. این فارسی یا تورکی.. هم بالاخره صدها سال بعد احتمال حتمی جایش به قومیت وز بانی دیگری می دهد. این متغیرها در دست انسان امروز است. چقدر حماقت است بخاطر این متغیرها کشوری به این خوب یو مستعدی از بین برود بخاطر چند سرخورده و عقده ای و ترسو /حساب مزدورها جدا کردم که انها شغلشان همین است
هی فحش بدهید و هی تهمت بزنید/ ایران دوستی اساسش بر یک منطق و مقول واخلاقی است یعنی کشوری است به نام ایران که بسیار مستعد و مناسب است و هیچ دلیل قومی و زبانی و امثالهم نمی تواند توجیه گر نابودی اش باشد. البته تضمینی هم نیست اگر مردم ایران دوست منفعل باشند ایران را ویران و تجزیه کنند.
خواهران!
برادران!
قبل از اینکه به من دست بزنید بایستی یاد آوری بکنم که چون آقای رضا پهلوی فاقد استعداد در « مدیرّیت» است , ایشان لیاقت و توانائی اداره کردن یک کارگاه ( ماشین شوئی ) با پنج کارگر را هم ندارد, چه برسد به اداره یک مملکت. کارنامه سیاسی ایشان فقط در اسمی است که به یدک می کشد.... الان می توانید دست بزنید.....
هدف وسیله را توجیه نمیکند از منظر اخلاق. اما کسانی که به ایرانگرا یا ایان دوست مشهورند هدفشان حفظ این کشور است و همگی به نوعی از دمکراسی معتقدند که کاری بخردانه و اخلاقی و معقول است و مبارزه با استبداد هدف متعالی است. ولی قوم گرایان از تورک و فارس و کورد و بلوچ و عرب.. همگی راه باطلی هستند که می خواهند تحت عناوین عوام فریبانه ای چون حق تعیین سرنوشت، هویت طلبی، ایجاد ازربایجان بزرگ، کوردستان بزرگ، بلوچستان بزرگ، مرزهای موجود بر هم بزنند و ایارن را تکه تکه کنند! اینان راه غلطی دارند حتی اگر مزدور نباشند. در این سایت به وضوح جماعتی از انها حضور فعالی دارند. قطعا اینان بسیار یاز مردم سرخودره و محروم وفقیر را جذب کرده و جنایت بزرگی در اینده رقم خواهند زد. ولی من مطئمنم ملت ایران هوشیارنه اینان پس خواهند زد. ایران فعلی بهرتین مهین برای همه است و بهانه مبارزه استبداد دلیل سوریه دیگر شدن نیست
پاسخ به برخی سئولات و انتقادات:1_درباره کاربرد کلمه "خلق ویا خلقها"؛ واضح است که کار برد این کلمه "خلق" به ادبیات سیاسی مارکسیستی تعلق دارد شخصا سالهاست که از چنین واژه هایی استفاده نکرده ام . موضوع اصلی بحث این بود که چپ های ایران (قبل از انقلاب57) به گفتمان اتنیکی باورمند بودند و در ادبیات آنان از کلمه خلقها به جای خلق استفاده می شد. چپ ها بطور اشکار از خودمختاری مردمان دارای اتینکی های مختلف در چارچوب ایران جانب داری می کردند. بی جهت نیست که چریک های فدایی که سازمانی بسیار کوچک (با 50 نفرعضو) ؛ پس از انقلاب به بزرگترین سازمان چپ خاورمیانه مبدل می شوند که در کردستان ، ترکمن صحرا ، بلوچستان ، آذربایجان دارای پایگاههای بسیار مردمی مبدل می شندند
.2 کسی سئوال کرد»«شما که با چپ و مارکسیسم خداحافظی کردید دیگر چرا از انتقاد به چپ غیرتی میشوید؟» پاسخ این است که بایستی در هر موضع سیاسی که قرار می گیری از حقیقت دفاع کنی ومقابل دروغ بافی های راست ها و چپ ها بایستی . واقعیت این است که هیچ سازمان و یا حزب چپی (قبل و بعد از انقلاب) طرفدار تجزیه ایران نبود. تمامیت ارضی خط قرمز چپ ها بود.بطور مثال شرکت چپ ها ایران _علیرغم انتقاداتی که به جمهوری اسلامی داشتند_ در جنگ میهنی علیه صدام در حالی که در برخی گزاش ها حاکی از ان بود که بسیجی ها از پشت در خط مقدم جبهه ؛بسوی چپی ها شلیک می کردند.بازهم تاکید می کنم برخلاف مزدک بامدادان که از یک فورمول عوام فریبانه که چون چپی ها شاه ستیز بودند، پس آنان طرفدار تجزیه ایران بودند؛ صحت ندارد. مثال دیگر : بیاد بیاوریم که سروده سیاوش کسرایی (توده ای)و شعر حماسی آرش کمانگیر که سروده ای مهین پرستانه بود . شعر او سرود همه ی چپ های ایران در ان سالها بود..3_سئوال شد که :« از این مرادی غیاث آبادی باسوادتر پیدا نکردید ازش فاکت بیاورید؟ » پاسخ این است که اینجانب محقق تاریخ نیستم و همچنین برایم مهم نیست که فلان محقق و یا نویسنده ای کیست! برایم خود نوشته و استدلال نویسنده مهم است .مرادی غیاث آبادی مطرح کرد اطلاعات در مورد کوروش در منابع تاریخی فارسی موجود نیست . آنچه در مورد کوروش وجود دارد از منابع یونانی است و شاهنامه فردوسی کلمه ای در باره کوروش حرفی نزده است(اینکه حالا چگونه تاریخ تولد کوروش را که هفت آبان باشد را از کجا پیدا کردند). اگر شما و یا دیگران اطلاعاتی از منابع قدیمی دارید لطفا ان را در اینجا کپی کنید4_ کسی نوشت:«قدرتمند ترین هویت کنونی تمامی اقوام و ملیتها در عصر دیجیتال. گلوبال است.» هویت گلوبال ، یک هویت قرن 21 است و چنین هویتی در حال رشد در بین جوانان تحصیل کرده اروپا و امریکاست و ولی اینکه «قدرتمند ترین هویت کنونی تمامی اقوام و ملیتها» اغراق گویی است .
اینجا هر چقدر فحش بدهید و منفی/ واقعیت و منافع ملی ایرانیان چیزی دیگر است / به حکم قانون بد بهتر از بی قانونی /بد از چند مطالعه سایت های مثل اینجا و اینکه عاقبت کار ایران اگر به میل این اپوزیسون چیزی بدتر سوریه خواهد بود.
خوشبختانه یا متاسفانه نظام ولایت فقیه و یا دست کم ملغمه ای از این نظام با قدرت سپاه تا نسل ها باقی خواهد ماند /لاقل کشور دیرینه ایران با این همه استعداد تبدیل به سوریه و لیبی نخواهد شد / شماها هم بخصوص قوم گراین ضد ایرانی هر چند برخی مردم ایارن با شعارهای عوام فریبانه تان گول زده و جنایت هایی تروریستی مثل پان کوردها و ریگی بوجود میاورید ولی نمی توانید ضربه کرای به ملت ایران بزنید. اپوزیسون دمکراسیخواه هم تا مشخص راه و کارشان را ضد ایرانیان جدا نکنند مغضوب ملت ایران خواهند بود. این سهم من بود از نسل سوخته ایران و وظیفه ای ادعا کردم.
قطعا ملت ایران نمی خواهد سوریه شود
ترکستان = در کتاب صورالقالیم آمده : در نواحی کشمیر ولایت ترکستان است و بعد از آن دهلی شهر بزرگ هند!
در تاریخ قرون اولیه اسلامی نیز بارها از جنگ یعقوب لیث صفاری با ترکان در نواحی شما پاکستان فعلی یاد شده است
پس ترکستان نواحی قبایلی شمال پاکستان است. بعدها قبایلی از ملک خطا ( سیبری) به ایران آمدند و به آنها در مجموع ترکمان گفته میشد.
لذا شماها نباید از واژه ترک استفاده کنید باید از نامهای قبایلی اصلی خود استفاده کنید. ( تتر و مغول و خطا و قلماق و کاساق و خرخیز و باشقورت و ازبک و ...همانطور که مردم نواحی آسیای میانه از آن استفاده می کنند هیچکس خود را ترک نمی داند تنها مردمان آذری و آسیای صغیر است که از سر بی اطلاعی از تاریخ خود رابا واژه مبهم و کلی ترک نامگذاری می کنند.
بدینگونه به آگاهی می رسانم "لا-چین" برندۀ بهترین نویسنده در زمینۀ طنز سیاسی در میان همۀ طنزنویسان سیاسی همۀ جهان شد.
داوران جایزۀ "بهترین طنز نویس سیاسی " را به "لا-چین" دادند، چون "طنزش" ، "طنر" نبو، اما "لا-چین" را به خنده واداشت.
خواهران!
برادران!
برای "لا-چین" دست بزنید!
جناب مجددی وجه تسمیه ای که برای نام دهده قورقود آوردید به جز - ده ده- بقیه همگی نادرست بودند .بیایید این قانون نانوشته درست نویسی واحترام به خود ودیگری را جدارعایت کنیم .ضرری نخواهد داشت.چه چیزی را فحاشی میتواتد عوض کند؟یا چه نادرستی را به باوراتد؟احترامات مرا بپذیرید.
یکی از دوستان دوران جوانی و خانواده اش که اخیرا اومده بودند خارج مدتی پیش ما ماندند.
یک شب بحثی داشتیم روی همین مساله فراکسیون ترکها به من گفت:
میدونی چرا رو این موضوع این همه حساسیت هستش. دلیلش ازدیاد بیش از حد جمیعت ترک هاست. یه حساب سر انگشتی ۱۰۰ نماینده از ۲۹۰ نماینده یعنی یک سوم جمیعت ایران حدود ۳۰ ملیون که میشه جمیعت ایران در اواخر شاه. اخیرا هم وزیر آموزش گفت ۷۰ درصد بچه ها فارسی بلد نیستند یعنی فارس ها در حال حاضر هم یک سوم جمیت ایران هستند. این جوری پیش بره در بیست سی سال آینده ما میشیم اقلیت در مملکت خود مون. اره سیاستهای غلط جمهوری اسلامی باعث فرار نزدیک به ۶ ملیون فارس شده. زاد و ولد در بین فارس ها خیلی کم شده. شهر های که جمیعت ترک شون اواخر شاه ناچیز بود مثل رشت همدان کرج الان اکثریتشان ترک شده. حتا تو شیراز حتا تیم قشقای درست کردند.
چه خوشمون بیاد چه بدمون اگر سیاست
چه خوشمون بیاد چه بدمون اگر سیاست های کنونی ادامه یابد دیر یا زود ترامپی در ایران پیدا خواهد شد که بین استانهای ترک نشین و فارس نشین دیوار به کشد. در حقیقت بحث های اخیر نشان دهنده آغاز سکتاریانیسم در ایران است.
من از کیانوش توکلی سئوال کردم در مراسم شرکت درجشنهای 2500 ساله شاهنشاهی آیا بشما بعنوان سرباز حقوق و مزدی هم میدادند ؟ چون ایران از درآمد نفت بسیار ثروتمند بود . و از اینجا میتوان دید که نظام پهلوی خادلانه بود و دارای سازمان انسانی بود یا خیر ؟
نمیدانم چرا توکلی این کمنت و سئوال مرا سانسور کرد ؟ !
کوروش بهترین غذای روحی برای گوسفند پروری است . کوروش چاره بیچاره گان و بی هویتان برای ارضاء حقارتهای این قوم کولی و زامبی است .
آقا رضا، با توجه به رعایت حقوق بشر و حق بهره مندی تمام انسانها از ابتدائی ترین حقوق ذاتی، آموزش بزبان مادری، که متاسفانه بعلت ممنوعیت آن توسط پدر بزرگ و پدرتان، که باعث تخریب و نابودی دیگر زبانهای غیر فارسی از جمله زبان ترکی که متکلمین آن از نظر رقم واقعی بیشتر از دیگر زبانها و حتی زبان فارسی می باشد شده است، شما همانند پدر و پدربزرگتان، بدون رعایت حقوق بشر چگونه می توانید، حتی باحمایت صد در صدی ترامپ در آزربایجان رای بیاورید؟
منم بک خرم دین از آذربایجان : جناب جداری بنده نه پان ایرانیست هستم نه در ترم شونیسم شما قرار می گیرم من یک آذربایجانی صاحب سرزمین آذربایجان هستم . با احترام به سن و سالتان اینجا ایران است و ما هم ایرانی و قبیله گرا نژاد پرست همانند ترکان و عربان نیستیم .ما ایرانیانیان به فرد گرای باورداریم و همه با هم برابرند در کلیه حقو ق و بنیان گزار آن کورش کبیر است. زبان مادری محترم زبان ملی دیوانی پارسی است و خواهد بود. شما ترکان و عربان مهاجم به ایران هستید فراموش نکنید یک میلی متر مربع هم از خاک ایران به شما مهاجمین تعلق ندارد و نخواهد دا شت . با تجزیه طلب ازهر نوع و عقبه صد برابر بدتر برخورد می کنیم آن میکنیم که کوروش نکرده . ناراحت هستید راه باز است و جاده دراز یا ترکستان ساخت روسیه یا عمو اردوغان .
آقای تورک اوغلی، اگر همان رضا شاه کبیر نبود و دانشگاه و مدرسه نمیساخت، الآن شما تورکهای قزلباش هنوز هم در جنگلهای تبریز به دنبال پهن برای سوخت میگشتید! سگ رضاشاه و پسرش شرف داشت به پادشاهان پفیوز قاجاری تورک!
واقعا جای تاسف است که برخی از افراد اینقدر تنگ نظر و کوتاه بین باشند که ظلم و ستمی که بر علیه بلوچ ها، تورکها،کورد ها، عرب ها و ...بعنوان شهروندان درجه دوم اعمال میشود را نادیده بگیرند.
سپاسگزار از جناب اقای حسن جداری بابت مقالات و مطالب مفید. ش
یک مقاله بسیار عالی است،اگر این یازده ملیونی که ترامپ میخواهد آنها را اخراج کند دست به اسلحه ببرند،آمریکا وارد یک جنگ داخلی خواهدشد.
تاکید مطلق بر بار نژادی ملت مثل ملت ترک ،کرد و عرب و غیره از طرف "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب اساسا بار تاریخی-اجتماعی ندارد و به همین دلیل است که معیارشان در پاسخ دهی به مسئله تقسیم قدرت در ایران ماهیتی شدیدا نژاد پرستانه دارد. در حالی که قومیت و قوم پرستى در جامعه ایران ریشه و زمینه قوى ندارد یعنی اینکه روندها و جنبشهاى اصلى در جامعه به سمت قوم پرستى سیر نمیکنند. هر کس ریگى به کفش و دستور کار پنهانى دیگرى نداشته باشد میداند که جامعه ایران جامعه اى نیست که در چنگال کشمکش و عدم تحمل قومى عاجز شده باشد.
تنها جماعات عقب مانده "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب شناسنامه ی قومى براى مردم در ایران را صادر کرده اند و قرار گذاشته اند که بعد از حکومت قشر انگل و بى آبروی آخوند که مردم را سه دهه با مذهب کوبیدند آنها هم چند دهه دیگر با قومیت و ملیت بکوبند چون در فولکلور عقب مانده "چپ ایرانی" و شوینستهای قوم پرست تجزیه طلب خودپسندى قومى و شووینیسم و بیگانه ترسى و غیره هست. اعتقاد به تشکیل یک دولت و مملکت مبتنی بر یک زبان و یک نژاد براى ارتجاعى خوانده شدن یک جریان کافى است.بر پایه چه واقعیتی " داشتن زبان مشترک، یکی از شاخص های اصلی یک ملت واحد بودن است. (پایان نقل قول) " ؟ آیا سویس با چهار زبان یک ملت واحد نیست؟ آیا هند با اقلا سی زبان مختلف چطور؟ چین ؟ روسیه ؟ اوکراین ؟ کانادا ؟ و بسیاری از کشورهای آفریقایی. چرا باید ادعایی کرد که با واقعیت مغایرت داشته باشد ؟ آیا خلق ذهنی کشور های با یک زبان , یک مذهب , یک رنگ پوست و دیگر خصایص ظاهر و باطن آرزوی ماست؟ چنین دنیایی چگونه دنیایی ست ؟ آیا منظور رجعت به دوران بربریت است؟
اقای جداری با درود. ادمی در دوران درمانده گی ترس و یاس و فریب و بدبختی به همه چیز پناه میاورد . این بدبختی بود که مردمی به سید بی وطنی پناه اوردند . اگر ان سید دروغ گفت خیانت کرد و هزاران انسان بی گناه را بالای دار برد عیب از مردم نیست . ملیونها انسان روسی دل به لننین بستند ولی نتیجه جز ندامت و فقر چیزی نبود . ادمی در بطن خود پدیده ای دینی و یا خرافی است .شما البته چپ هستید و باوری به این گونه جریانات ندارید. ایا به مسجد محل خود در دوران کودکی رفته اید ؟ مردم ترک خود از مردگان عرب چه میخواهند ؟ . ایا شما بارگاه طاغوتی رضا مشهور به رضا انگوری دیده اید ؟ نور طلا پول خرافات و مردمی که از ایران و ازربایجان هجوم اورده اند برای تقدس یک مرتجع قدرت پرست بیگانه عرب . کورش تنها نیست محمد علی عباس رقیه
زینب حسین هم هستند . در تمام ایران و ازربایجان شما زنی ویا دختری را پیدا نخواهید کرد که نام او عایشه باشد .راستی چرا ؟ اگر کسانی دنبال کورش و من اضافه میکنم دنبال اقا محمد خان قاجار و رضا شاه و محمد رضا شاه میروند بخاطر این است قدرتمداران کنونی توان و لیاقت انها را نداشتند . شما هم به ادم بی کفایت رای نخواهید داد . عیب از کورش نیست عیب از رهبران خود فروخته و بی خرد است . من هر روز به نادانی خود نفرت میفرستم و از انقلاب پشیمانم شما چطور؟سلام آقای جداری!
از ستم قومی بسیار صحبت می کنیم ولی تعریف دقیقی از آن نداریم. من چند پرسش دارم که پاسخ به آن احتمالن، روشنگر است:
مظاهر ستم قومی در ایران امروز کدام است؟ به بیان دیگر کدام ستم به قوم ها اعمال می شود که بر فارس ها اعمال نمی شود؟
قوم فارس که هستند؟ به زبان دیگر کدام قوم ستم می کند در ایران، کدام قوم ستم می شود؟
مجریان ستم قومی که ها هستند؟ به نظر شما آدم های مثل میر حسین موسوی، موسوی اردبیلی، علی مشکینی، مهدی بازرگان، صادق خلخالی، جوانتر ها رحمان دادمان، علی عبدالعلی زاده و ... آینها فارس محسوب می شوند یا اقوام تحت ستم؟
با تشکر،
احد قربانی دهناری
اقای ایلیار چطور است که شما که هیچ تحصیلات و سابقه ای در زبانشناسی و باستانشناسی ندارید ادعاهایی میکنید که تمامی زبانشناسان بزرگ جهان مردود میدانند؟ آیا این صفحاتی که با ادعای ترک بودن سومریها در این سایت میگذارید توهین به علم زبانشناسی و باستانشناسی نیست؟ سالها در دانشگاهها درس میخوانند تا لیسانس و فوق لیسانس و دکترای زبانشناسی و زبانهای باستانی میگیرند و بعد هم سالها تحقیق اکادمیک میکنند و درس میدهند تا بتوانند تئوری بدهند که ارزش خواندن داشته باشد. حالا شما بدون یک ساعت تحصیل درین رشته ها با استدلال های بسیار سطح پایین و غلط با نطر همه دانشمندان این رشته ها مخالفت میکنید تا یک تز نژادپرستانه را جا بیندازید و مثلا بگویید که سومریها همنژاد شما بوده اند پس شما از نژاد برترید! و پس آذربایجانیها از نژاد ایرانی نیستند و از نژاد برتر سومری هستند و با فارسها فرق دارند و باید جدا شوند!
بعضیها بعد از 90 سال عمر و کلی ادعای سابقه سیاسی هنوز از درک ساده وقایع اجتماعی آنقدر عاجزند که تجمع صدها هزار ایرانی ناراضی از دست این حکومت کثیف اخوندی را که بصورت احترام به تاریخ و فرهنگ ایران باستان تجلی پیدا کرده برتری خواهی قومی تعبیر میکنند ! درک نمیکنند که ستایش کورش بزرگ یعنی همبستگی ملی همه مردم ایران بر علیه حکومت جمهوری اسلامی. اقای جداری هم مثل پانترکهای ایران ستیز و مثل رزیم ملاها برعلیه مردم حرف میزند و مردم را متهم به برتری خواهی میکند. چشم اینها نمیبیند که از همه اقوام ایران در مراسم پاسارگاد بودند و باهم اظهار همبستگی میکردند. چند پانترک انژادپرست خشک مغز آنسوی دنیا هرقدرهم تقلا کنند نمیتوانند قیام مردم برعلیه آخوندها را مانع شوند.
جناب کامنت اگر قرار هست کامنت های ما همه سانسور شود و کلا ما را بلوگ کردی بگو ما وقت خودمان را تلف نکنیم
چرا دروغ مینویسید من الان العالم گشتم چنین خبری نزده بود تازه اون دیگه انتخاب شد ودیگه کار دموکراتها تمامه با این کارها اون برنمیگرده بای بای اگه راست عکس وآدرس این خبر چاپ کن حیف شد که ممه رو لو لو برد
ای وای! که این به اصطلاح طرفدار فاشیستهای ترکیه دارد کف تقارش سوراخ میشود!
« سؤز آتان- داش آتان» -لار:
از اینکه مثل همیشه « کامنت های نامربوط به موضوع اصلی» از سوی « بیهوده نویسان» و « کامنتهای نامربوط انتشار دهنده» زیر نوشته ام تلنبار میشود ، و به خیال خود « مزاحمت در دیالوگ موضوع اصلی» ایجاد میکنند عذر میخواهم.
از خوانندگانی که توجه به « موضوع اصلی» دارند.
اینان موضوع «ترک- فارس» اینجا راه انداخته اند. که خارج از بحث متن است. با اینکه « گفته شده هر سخن جایی دارد» ولی چون بعد از هزار سال فاقد این شناخت اند «اوزاقدان داش آتان» شده اند.
----
این بار کامنتها را برای نشان دادن « کار » "سؤز آتان - داش آتان"- لار، دو عامل مذکور، زیر متن نگه میدارم ، و از دوستان علاقمند به موضوع اصلی میخواهم که اگر نظری دارند لطفا بی توجه به « کار اینان» بنویسند.
سالام-به همه عزیزانی که به خانواده شاهنشاه آریامهریا دراصل به خانواده رضاپالانی علاقه دارندویامیخواهداین خانواده راخوب بشناسند.سه کتاب رامعرفی میکنم آنهارابخوانند،به حداقل آشنایی باآنهاخواهدرسید.
فومن پیداکردند،که بصورت تنهایی درجنگل ودورازانسانهازندگی میکرد.علت رااینگونه نوشته بودند،که بعلت ناکامی دررسیدن به عشق اش درجوانی سربه جنگل گذاشته است1-خاطرات ملکه مادرتاج الملوک .مادرشاه وزن رضاشاه .دخترتیمسارآیرملو.
2-من ودخترم فرح .مادرشهبانوفرح مادرزن محمدرضا
3-صد روزآخرحکومت شاه نوشته یک تیمساری است که نامش یادم رفته است.
عزیزانی که این سه کتاب راخواندند،خواهندفهمید،که پهلوی ها کی بودند وچه قدرتی داشته وبرای انگلیس وآمریکا درچه جایگاهی قرارداشتند.
پس ازآشنایی با این خانواده خواهیددانست که نامه رضاپهلوی آیاارزشی برای ترامپ داردیانه؟
درضمن کسانیکه هنوزعصرکنونی ومردم ایران ونظرامثال آمریکابه ایران رانمی دانند،بروندبرای خوددرجنگل های آمازون زندگی کرده تامردم را،درسرگرمی های خودبه خودشان نخندانند.
چندروزپیش یک مردی رادرجنگل های
آمریکا پس ازاینکه شاه راازایران خارج کرده وآواره کشورهای آمریکای لاتین ومصرکرد،میلیاردهادلارشاه راضبط واجازه درمان شاه درآمریکا راهم به اوندادند،اینجابایدارزش شاه وخانواده پالانی برای آمریکا واروپابرهمه روشن شود.
من نمی دانم چراتعدادی سرکلاف راگم کرده وخودرابخواب میزنند.
حال من ازاین روشنفکرانماهای چندحزب گشته خواهش دارم برای اینکه دردسرمردم راکم کنند،این هادرشاه کردن رضا ناکام خواهندشد،ایران هم که نخواهندتوانست بیایند.به این تعدادبی عرضه شعارده پهلوی چی هادرپاسارگادتوجه نکنند،یک وقتی جوگیرنشوند.
بهترین راه رفتن به آمازون است .تامثل مردفومنی شایدکه دردسری برای مردم نداشته باشند.
آقای توکلی عزیز،این عکس های زیبای شمادرپاسارگادهم بی ربط به مسایل نیست .بین خودمان باشد.
این آقای فومنی یک کمی شباهت هایی درجنگل بشماکرده بود.
با تشكر از ائليار به جهت توجه به ادبيات باستاني تركان سومري
ادامه کامنت قبلی
آقاي جواد طباطبائي دروغي شرم آور را در خصوص پيشه وري بزرک بزبان رانده که اگر از صداقت آزربايجاني هنوز ذره اي در وجودشان باقيست بايد از ملت خود بدليل اين افترا عذر خواهي کند. فردي که بمنظور حل مشکل قحطي نان يک نانوارا تهديد به سوزاندن کرد و صد البته هرگز اين عمل را انجام نداد و قادر به اين کار نيز نبود يکي از مسئولين فرقه در شهر تبريز بود نه شخص پيشه وري. پر واضح است که دولت پيشه وري و حکومت ان به اعتنبار عملکردش ده ها بار از انساني ترين و دموکراتيک ترين دولت ملي گرايان ايراني يعني مصدق دموکراتيکتر و اومانيست تر بود. گواه اين ادعا از حق راي زنان تا دستاوردهاي دموکراتيک و اصلاحات مردمي ديگر ميباشد.ظاهرا آقاي طباطبائي در فرانسه همانند بسياري از خارج نشينان ايراني تنها اقامت فيزيکي داشته اند و حتي از خود نپرسيده اند چرا کلمه شونيسم يک کلمه اصيل فرانسويست. حکومت اونيتار و شوونيستي فرانسه عليرغم موفقيت در استحاله سيستماتيک اکثر برتانيها, کورسيکائيها, کاتالانها, فلامانها, باسکيها,ايطاليائيها, آلزاسيها و مورها درطي قرون اخير با استفاده از مدرنترين متدهاي زمان خود با چاشني خشونت را, نميتوان با ايران بغايت عقب مانده و بيگانه با دستاودهاي صده هاي اخير مقايسه کرد. اين يکي از دلائل عدم موفقيت در آسيميلاسيون جمعيت غير فارس تا نقطه برکشت ناپذيري بوده وگرنه خشونت اعمال شده در ايران چندين برابر بيشتر از فرانسه بوده است. دليل قابل توجه ديگر اينست که فرانسه اگر سکوبگر دموکراسي جمعي بوده و هست وليکن به تامين حداقل رفاه اقتصادي و دموکراسي فردي همواره پايبند بوده است. آنها نيز اگرچه موفق به نسل کشي سفيد مورهاي بي پناه مظلوم شدند وليکن بعد از قرنها سياست يکسان سازي زباني و ائتنيکي مجبور به به قبول حق تحصيل به زبان مادري آلمانهاي آلزاس در زمان فرانسوا ميتران گشتند چرا که بلعيدن آلمانيها براحتي قورت دادن باسکيهاي بي پشتيبان نبود. در ايران نيز حتي اگر لارها, لرها, گيلکها, آشتيانيها , تالشها,شهسواريها, طبريها و غيره رنگ و بوي فارسي بخود کرفته اند را نتيجه موفقيت شوونيزم فارس تلقي کنيم قادر به استحاله اکثريت بزرک ما ترکها نشده اند. ما لقمه اي بمراتب بزرگتر از حلقوم آنان هستيم.
باميد اينکه ايشان نيز روزي به انبوهي به بزرگي يک ملت انهم از نوع خودي بپيوندند.
ديرنج مين ائللي- 29 ژوئيه 2013
آقاي سيد جواد طباطبائي در يک مصاحبه اي جنجالي با بهره گيري از ادبيات لمپنيستي رايج در ايران رگه هاي عريان راسيسم ايراني را در جاي جاي سخنانشان به نمايش گذاردند. ايشان نشان دادند که در عناد با دموکراسي , حقوق فردي و جمعي انسانها, کرامت انساني, ارزشهاي بنيادين قرن بيست و بيست و يک, جزئي با تمام خصيصه هاي کل جمهوري اسلامي ايران هستند. سوالي که در ذهن انسان شکل ميگيرد اينست که آيا سيستمي که اکثريت بزرگي از طبقه باصطلاح روشنفکر آن اينگونه مي انديشند قادر به از ميان برداشتن شکافهاي عميق اخلاقي, علمي, فرهنگي, سياسي و اقتصادي جامعه خود با دنياي متمدن و پيشرفته امروزي خواهد بود؟
از دلايل عمده عقب ماندگيهاي قيد شده ميتوان از آلودگي زياده از حد اليت جامعه به ويروس راسيسم و محدوديت بيش از حد منابع انديشه هاي نوين در زبان فارسي است. ناتواني کمي و کيفي زبان رسمي ايران مثل فيلتري بزرگترين نقش را در سانسور افکار مدرن بازي ميکند. بعنوان مثال عناوين کتب موجود در اين زبان علاوه بر تيراژهاي بسيار نازل, يک پنجم کتب زبان ترکي و کسر کوچکي از حتي ضعيفترين زبانهاي اروپائيست - که تازه درصد قابل ملاحظه اي از آن نيز کتب ضاله مذهبي و يا راسيستيست . اگر به اين فقر تنوع افکار سانسور اسلامي, سانسور سياسي, سانسور فرهنگي و سانسورناشي از عدم قدرت خريد بعلت فقر اقتصادي را هم بيافزائيم با قاطعيت ميتوان ادعا کرد که اين زبان متعلق به قرن ما نيست. در عصر حاضر نميتوان قدرت زبان را درحجره هاي صوفيان درويش مسلک احساساتي که اشعار هفتصد سال پيش را صرفا بدليل فرق فاحش ادبيات و لکسيکون متداول آن با امروز, عميق و اسرارآميز پنداشته و اندازه گيري کرد. از جمله افاضات ديگر آقاي طباطبائي اينست که گويا ترکي سومين زبان با قاعده دنيا با برتري پنج برابري - از نظر عنوان کتاب نسبت به زبان فارسي – با غنا لغوي پانصدهزاري را در دو ترم ميتوان تدريس کرد اما هجويات شاهنامه را ميتوان تا سطح دکتري کش داد . ايشان احتمالا نميدانند که چندين دانشگاه ترک زبان همه ساله در ليست معتبر ترين موسسات علمي منتشره از طرف تايمز جزو 250 دانشگاه برتر دنيا هستند و ليکن بعضا حتي يک دانشگاه فارس زبان جزو 1000 دانشگاه نخست نيز نبوده است. ايشان با تحقير همتايان خود در آزربايجان شمالي نمونه کامل فرهنک خود بزرگ بيني ايراني را بار ديگر به نمايش گذاردند و با قضاوتي کاملا عوامگرايانه بدليل عدم شناخت از استانداردهاي گوناگون بيان در زبان ترکي, از استادان آزربايجاني با عناويني چون دهاتي و بيسواد ياد کرده اند. غافل از اينکه ايشان نيز از منظر اين افراد ميتوانند بسيار بي سواد جلوه کنند اما آنها به احتمال زياد ميدانند که طريق بيان سخن تابع استانداردهاي نانوشته مقبول هر زباني است که درجه رشد فرهنگي و هويت طبقاتي فرد را نشان ميدهد. در واقع اين مصداق مثال معروف ترکي است که انکه از بلنداي تپه انسانها را در دامنه کوچک ميبيند نميداند انها نيز درست بهمان نسبت او را کوچک مي بينند. شک ندارم که دانشگاهيان آزربايجان شمالي از اينکه فردي عليرغم تحصيلات عاليه در غرب تا اين حد با ارزشهاي انساني امروزي بيگانه است متعجب شده اند.بي ترديد جواب اين سوال يک نه بزرک است
آقاي طباطبائي در اين مصاحبه اقرار تلخي کرده اند که گويا فارسي زبان رسمي کشور ايران را تا حدي(بخوانيد بسيار محدود و مناسب براي بسط روحي نژادپرستان ايراني) حتي بعد از شش سال تحصيل در سن 12 سالگي در حد کودک 3ساله فارس که زبان مادريش را سليس صحبت ميکند نيز نائل نشده اند. چرا نبايد اين تجربه ذهن ايشان را به مشکل مليونها ترک در ايران معطوف کند که يا زبان فارسي را نميدانند و يا در بهترين حالت باندازه کافي تسلط به تنها زبان رسمي ايران ندارند بگونه ايکه حتي بمنظور رتق و فتق امور روزانه دجار مشکلند. ارتباط با نهادهاي اداري, مالي, قضائي و امنيتي در ايران براي ده ها مليون ترک کار ساده اي نيست و بعضا حتي غيرممکن ا ست. وقتي حکم رجم خانم سکينه آشتياني را بزبان رسمي فارسي در داگاه قرائت کردند ايشان هيچ عکس العملي نشان ندادند و اين تصوررا در همگان آفريدند که جنايتکاري بي عاطفه اند. وقتي هم سلولي خانم آشتياني حکم را به ترکي ترجمه کردند ايشان از حال رفته و تا سه روز لاينقطع کريه کرده و لب به غذا نزدند. چرا خانم آشتياني اين احساس طبيعي را نبايد بتوانند در دادگاه نشان دهند تا شايد قلب و روح سنگدلان قرن براي يکبار هم که شده ترحم را تجربه کنند. ادامه دارد....
در جامعه آلمان هر کس به اندازه کارآئی , استعداد و راندمان کار خود در آمد دارد. در کشورهای کومونیستی استعداد و کار آئی اهمیت ندارد.
سلام جناب دیرنج مین ائللی؛
نوشته اید:
امپریالیسم ژاپن در جداول ناپرابریهای درآمدی, در اکثر سالها, چه در زمان سلطه کمونیزم بر نصف جهان و چه اکنون عادلانه ترین کشور جهان بوده است؟
نه دوست من چنین نیست که شما نوشته اید. به این زمان کار سالانه ی چند کشور دقت کنید:
چین: 1420 ساعت
آمریکا:1700ساعت
آلمان: 1360ساعت
کره جنوبی 1900 ساعت
و ژاپن 2460 ساعت
بنا بر این کارگران و کامندان ژاپن دوبرابر آلمانی ها کارمی کنند و صرف داشتن درآمد احتمالا درآمد کافی، هرگز به منزله وجود عدالت اجتماعی در ژاپن نیست؛ بلکه این ملت پدیده ای بسیار متفاوت از آنچه هست که ما در سطح جهان می شناسیم.
آلمان درست عکس آن است!
چنین نوشته است:کارگر این کشور میتواند با 35 ساعت کار در هفته ( و یا با متوسط 24 روز کار در ماه) به سطح بالاتری از بهره وری برسد؟
نشریه دنیای اقتصاد تهران، امروز یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵
(( از هر پنج کارگر ژاپنی، یک نفر به دلیل اضافه کار می میرد))
نتایج یک تحقیق توسط دولت ژاپن نشان داد که از هر پنج کارگر ژاپنی، یک نفر به سبب اضافه کار مداوم جان خود را از دست می دهد.
به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری فرانسه نتایج این تحقیق نشان دهنده محیط های کاری طاقت فرسا در این کشور است به طوریکه از هر چهار شرکت ژاپنی، کارمندان یک شرکت در خطر مرگ به دلیل اضافه کاری های پشت سر هم ، هستند.
یافته های این گزارش بر اساس تحقیقاتی است که بر روی بیش از یکهزار و 700 شرکت و با 20 هزار کارمند در طول یک سال منتهی به ماه مارس 2015 انجام شده است.
بر اساس این گزارش، پدیده معروف به «کاروشی» یا مرگ به دلیل کار زیاد معمولا در قالب مرگ با حملات قلبی و حتی خودکشی است و سالانه صدها نفر در محیط های کاری ژاپن به آن مبتلا می شوند.
این گزارش حاکی است که مشکل کار زیاد و طولانی مدت کارمندان در ژاپن، مرگ و میر و یا اختلالات جسمی و پزشکی، روحی و روانی حاصل از آن، از دهه 1980 به خوبی شناخته شده بود اما این گزارش دولت، نخستین آنها از سال 2014 به شمار می رود.
شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن دیروز (جمعه) در کابینه این کشور در باره گسترش پدیده کاروشی هشدار داده بود و پیشتر دستور انجام چنین تحقیق جامعی را صادر کرده بود.
براساس این گزارش، 22.7 درصد از شرکت های ژاپنی کارمندانی دارند که 80 ساعت و یا بیشتر در ماه اضافه کاری می کنند که به طور کل، در حدود چهار ساعت در روز را شامل می شود.
قانون استانداردهای کار ژاپن، ساعات کاری را محدود به هشت ساعت در روز و 40 ساعت در هفته کرده است، اما اجازه می دهد که کارمندان تا 80 ساعت در ماه و یا در مواردی خاص تا 100 ساعت در ماه هم اضافه کاری کنند.
همین میزان اضافه کاری که معمولا با ماندن مستمر در محیط کار بدون مراجعه به منزل همراه است، سقفی است که دولت ژاپن به عنوان «آستانه مرگ» معرفی کرده و در مورد آن هشدار داده است.
بر اساس این گزارش، تقریبا 21.3 درصد از کارگران ژاپنی در طول یک هفته 49 ساعت و
حتی بیشتر کار می کنند که این رقم 16.4 درصد بیشتر از آمریکا ، 12.5 درصد بیشتر از مشابه آن در انگلیس و 10.4 درصد در فرانسه است، به همین دلیل معمولا کارگران این کشور از سختی کار خود شکوه می کنند و همواره خواستار تغییر شرایط کار خود می شوند.
این گزارش به نقل از آژانس پلیس ملی ژاپن، با اعلام تعداد خودکشی های مرتبط با کار به حدود دو هزار مورد در سال، افزود: افراد به سبب ماندن زیاد در محیط کار ابتدا با آن احساس صمیمیت می کنند که همین امر موجب افزایش بهره وری و رشد اقتصادی ژاپن شده است، اما ادامه این وضع با عوارضی چون اختلالات روحی و روانی، افسردگی و خودکشی ها همراه شده است.
به " قانون کار جمهوری فدراتیو روسیه " دقت کنید که اقتباس یافته از قانون اساسی اتحاد شوروی و قانون اساسی جمهوری شوروی روسیه برای شهروندانش در این کشور، بدون در نظر گرفتن ملیّت یا نژاد از حقوق مساوی کار برخوردارند. زنان در رابطه با کار، پاداش کار و فراغت و امنیت اجتماعی از حقوقی مساوی با مردان برخوردارند.
http://irpress.org/index.php?title= اگر تمایل به بررسی نموداری این قوانین و ماده هایش دارید به لینک پیوست مراجعه کنید!
باسپاس و تندرست باشید
رضا پهلوی نامه فوق را نه به ترامپ بلکه به هواردارنش نوشته است. ترامپ هنوز با بیشتر رهبران مهم جهان فرصت تبادل نظر نیافته است. حتی اگر تمام فرصت دنیا را هم داشت این نامه اخرین مطلبی می بود که آنرا می خواند. البته یکی از سکرترها من باب رعایت ادب, جوابیه ای دوخطی به ایشان خواهد نوشت و تشکر خواهد کرد. از این نامه ها خیلی به کلینتون نوشت اما تحویلش نگرفتند تا اینکه فهمیدند کلینتون در یک رستورانی میز رزرو کرده است. خانواده پهلوی هم درست در همان شب میز رزرو کردند تا در مسیر بیل کلینتون بوده, دستی با او بدهند و عکسی تبلیغاتی بگیرند. هرکس دیگری سر راه کلینتون بود میتوانست با او سلفی بگیرد اما سلطنت طلبان با بوق و کرنا دور و بر عکس مانوورهای تبلیغاتی دادند. این نامه هم بیشتر بابت پروپاگاندا نوشته شده است.
اعتراض دیدبان حقوق بشر به تخریب خانه اعراب عراق به دست نیروهای کـُرد
گروهی از آوارگان نبردهای موصل به بستگان خود در اردوگاهی در منطقه تحت کنترل اقلیم کردستان پیوستهاندارسال
دیدن نظرات
سازمان دیدبان حقوق بشر میگوید تخریب خانه و محل سکونت شهروندان عربِ عراقی به دست نیروهای امنیتی اقلیم کردستان در شمال آن کشور، میتواند اقدامی برابر با «جنایت جنگی» باشد.
«دیدبان حقوق بشر» در گزارشی که ۲۳ آبان ماه منتشر کرده میگوید بین سپتامبر سال ۲۰۱۴ و ماه مه در سال ۲۰۱۶، در ۲۱ شهر و روستا، در مناطق مورد مناقشهی کرکوک و استان نینوا، شواهدی منبی بر «تخریب غیرقانونی خانه و محل سکونت» شهروندان عرب وجود دارد.
|برای دریافت تازهترین خبرها به تلگــــرام رادیو فردا بپیوندید|
«تخریب» خانهها در پی تنشها و خشونتهایی که در این منطقه صورت گرفته، بهوقوع پیوستهاست.
نیروهای امنیتی اقلیم کردستان، و پیشمرگههای کرد عراق، پس از پیشرویهای گروه موسوم به «حکومت اسلامی» در سوریه و عراق، نقش مهمی در بیرون کردن یا دور نگه داشتن شبهنظامیان از مناطق شمالی عراق ایفا کردند.
در پی پیشرویهای داعش و نبردها علیه آن، اقلیم کردستان در عینحال دستکم یک میلیون نفر از شهروندانِ عمدتا سنی و عرب عراقی، که از محل سکونت خود جابهجا و آواره شده بودند را در مناطق تحت کنترل خود پناه داد.
گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، بر پایه بیش از ده مورد بازبینی محلی و نیز مصاحبه و گفتوگو با ۱۲۰ شاهد و مقام دولتی در منطقه، نوشته شدهاست.
هفته پیش سازمان عفو بینالملل نیز در گزارشی گفته بود در پی درگیریهای تازه با گروه موسوم به «حکومت اسلامی»، مقامهای شهر کرکوک، در کنترل اقلیم کردستان، صدها شهروند عربِ سنی را از محل سکونت خود در این شهر «اخراج کردهاند».
به گفته عفو بینالملل، نیروهای کـُرد، خانه صدها شهروند عرب را تخریب کردهاند.
گفته میشود عمدهی افراد و خانوادههای «اخراجشده»، به حمایت یا همکاری با شبهنظامیان گروه موسوم به «حکومت اسلامی» در جریان حملات اخیر متهم شدهاند.
نیروهای پیشمرگه، از جمله نیروهای مسلحی هستند که در حال حاضر در همکاری با ارتش و پلیس فدرال، و نیز پشتیبانی ائتلاف به رهبری آمریکا، در حال پیشروی در موصل، برای بازپسگیری مهمترین منطقه اشغالی بهدست داعش در عراق هستند.
سازمان عفو بینالملل، پلیس فدرال عراق را نیز، به «اعدامهای خودسرانه» و شکنجه شماری از غیرنظامیانِ مظنون به همکاری با «حکومت اسلامی» در جریان نبرد موصل متهم کردهاست.
سازمانهای مدافع حقوق بشر بارها در مورد موج سرکوب، شکنجه، تجاوز و اعدام به وسیله شبهنظامیان گروه موسوم به حکومت اسلامی نیز گزارشهایی منتشر کردهاند. سازمان ملل این گروه را یک گروه تروریستی میداند و شماری از کشورهای جهان، گروهی از شورشیان سوری، نیروهای دولتی سوریه، متحدان آن، نیروهای عراقی و ائتلاف به رهبری آمریکا، حملاتی را علیه آن در هر دو کشور عراق و سوریه انجام میدهند.
برای اینکه بدانم این مجسمه سومری چه ارتباطی با ترکان دارد به سراغ سومریان که بودند در اینرتنت رفتم . سومریان در عراق کنونی درمیان رودان زندگی میکردند .
برای انکه بدانم ترکان از کجا امدند باز هم اینترنت به نواحی چین و شمال دریای خزر اشاره داشت .
روشن شد؟
افتخار میکنیم که هم وطن ورهبر ما ستار خان باقر خان یپرم خان ارمنی هستند . افتخار میکنیم که احمد کسروی تبریزی پرچم هدایت ماست .افتخار میکینم که شادروان خلیل ملکی ستاره کم نظیر میهن پرستان ایرانی است و هم اوست که پرچم مبارزه با خیانت کاران توده ای و پیشه وری و دیکتاتور دوران استالین را بدوش کشید .افتخار میکنیم که از برزخ برده گری چپ و دینی قلم بدست شجاعی مانند طباطبائی راه خیانت و خدمت را نشان میدهد .
در برابر این مردان وزنان بزرگ ومیهن پرست ایرانی همه چپ وابسته و تجزیه طلب و دینی خائن حرفی برای گفتن ندارند .
جناب دیرینج مئن ائلی یا لاچین:
وی در سال ۱۳۲۴ در تبریز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در تبریز انجام داد و برای تحصیل حقوق به دانشگاه تهران رفت. پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامهٔ تحصیل پرداخت و با اخذ دیپلم مطالعات عالی D.E.S از رشتهٔ فلسفهٔ سیاسی فارغالتحصیل شد.حالا اگر همین سید جواد طباطبایی در حلقه خودی ها برای پانترکان جا میگرفت قطعا خود شما در همین سایت وی را با انیشتین مقایسه میکردی و بهتر میدانستی
اینکه سید هست چیز عجیبی نیست طبق تحقیقات ژنتیکی دقیق 40 درصد مرده کنونی اذربایجان عرب خالص و بقیه هم امیخته هستند
این اقا هم اگر کسی انصاف داشته باشد فرد کمی نیست و در جای خوداش بسیار قابل احترام هست
جناب دیرنه یا لاچین جایی که این اقا درس خوانده اگر اجازه دهند شما بروی یکبار از نزدیک ببینی باید کلاه ات را به اسمان بیاندازی :
زندگی نامه اش را در ادامه میخوانیم:
در سال ۱۳۶۳ با نوشتن رسالهای دربارهٔ «تکوین اندیشهٔ سیاسی هگل جوان»، با دریافت درجهٔ ممتاز دکترای دولتی در رشتهٔ فلسفهٔ سیاست به ایران بازگشت. پس از بازگشت به عضویت هیئت علمی درآمد و معاون پژوهشی دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. در همان حال، او سردبیری نشریهٔ همین دانشکده را به عهده گرفت. وی به اتهام «ملیگرایی» از کار برکنار و از دانشگاه اخراج شد. او به کار پژوهشی خود در مراکز دیگر ادامه داد و با امکاناتی که در مراکز پژوهشی فرانسه، آلمان، و آمریکا فراهم آمد، پژوهشی دربارهٔ تاریخ اندیشه در ایران را دنبال کرد.
وی در سال ۱۳۷۶ موفق شد جایزهٔ نخل آکادمیک، عالیترین نشان علمی فرانسه، و مدال نقرهٔ تحقیقات در علم سیاست را از دانشگاه کمبریج کسب کند. هماکنون عضو هیئت علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی اسلامی است
وی در سالهای حضور در فرانسه و هم در حلقهٔ لوئی آلتوسر، فیلسوف مارکسیست، بود و هم به حوزهٔ گروهی از کشیشهای یسوعیای که در مسائل فلسفی در سطح بالایی بودند رفتوآمد داشت و با یکی از مفسران مطرح هگل در ارتباط بود. در همین حلقه بود که وی یادداشتها و حاشیههایی است که لنین بر کتابهای هگل نوشته بود را ترجمه و با عنوان یادداشتهایی دربارهٔ دیالکتیک منتشر کرد. همچنین مجموعه مقالههایی از آلتوسر را با عنوان لنین و فلسفه و چند مقالهٔ دیگر ترجمه و منتشر کرد
جوایز و افتخارات
دریافت جایزه نخل طلایی از دولت فرانسه
مدال نقرهٔ تحقیقات در علم سیاست از دانشگاه کمبریج
جناب عیرج :
انقدرها هم که شما فکر میکنی علم تاریخ و ادبیات هرکی هرکی و "جنگل مولا" نیست که مثل شمایی بتواند مگس وار در ان جولان دهد
برترى یشتها بر دیگر بخشهاى اوستا به سبب پویایى و شاعرانه بودن آن است كه با ویژگى آیینى و دینى دیگر بخشهاى اوستا همخوانى ندارد. ایزدان در یشتها از مهارتها و ویژگیهاى حماسى و جذّابى برخوردارند و با زبانى شاعرانه وصف شدهاند. مثلاً مهر یشت، در 35 كرده، اثرى برجسته و بدیع از نظر توانایى توصیف و تشبیهات شاعرانه و صوَر خیال در ادبیات متقدّم هند و اروپایى است. قرینه سازى در نقل روایتهاى اساطیرى و حماسى مانند نبرد تیشتر با دیو «اپوش» در تیشتر یشت و كاربرد دو مجموعة متفاوتِ اسامى و افعال براى موجودات اورمزدى و اهریمنى از دیگر ویژگیهاى یشتها است .
علاوه بر متنهاى نسبتاً مشروحى كه نام برده شد، متنهاى كوتاه ترى نیز در شمار متنهاى اوستاى متأخّر جاى دارند كه عبارتاند از هیربدستان و نیرنگستان ؛ هادُخت نَسْك ، اَوْگمَدَیچا ؛ وَیثا نَسْك؛ آفرین پیغامبر زردشت؛ وِشْتاسْپ (=.گشتاسب) یشت و شمارى واژه و جملة اوستایى موجود در فرهنگ اویم ، شایست نشایست ، پرسشنیها و غیره آخرین بخش اوستاى متأخّر را تشكیل مىدهد (براى آگاهى از زبان و ادبیات اوستایى، نك: گرشویچ، همان، بند 43-16 ؛ تفضّلى، ص33ـ72؛ زرشناس، زبان و ادبیات ایران باستان ، ص21ـ31).در میان متنهاى موجود اوستایى، گاهان و یشتها ارزش ادبى خاصّى دارند. این دو بخش اوستا ، كه منظوماند، از نمونههاى والاى ادبیات متقدّم هند و اروپایى و داراى ارزش ادبى درخور توجّهىاند.
وستا ى متأخّر.. این بخش از اوستا تقریباً پنج ششم تمامى كتاب مقدّس زردشتیان را دربر مىگیرد و اوستاى جوان نیز نامیده مىشود. در این بخش، گرچه دشواریهاى زبانى كمترى وجود دارد، لكن با اشكالات بسیارى در فهم متن روبهرو مىشویم كه حاصل تلفیق عقاید پیش از زردشت با گفتههاى او و جذب عناصرى از آیینهاى گوناگون در دین زردشتى به سبب گسترش آن در نواحى مختلف ایران است. اوستا ى متأخّر بازنماى دین زردشتى متأخّر و به طور كلّى نمایندة تفكّر مذهبى ایران پیش از اسلام است. دربارة تاریخ تألیف و تدوین آن نمىتوان به یقین سخن گفت. امّا احتمال دارد كه یشْتهاى كهن، یعنى قدیمترین بخش اوستا ى متأخّر، به سدة هشتم یا نهم ق.م تعلّق داشته باشد (بویس، تاریخ آیین زردشتى ، ج. I ، ص 19 ).
مّا احتمال دارد كه یشْتهاى كهن، یعنى قدیمترین بخش اوستا ى متأخّر، به سدة هشتم یا نهم ق.م تعلّق داشته باشد (بویس، تاریخ آیین زردشتى ، ج. I ، ص 19 ). اوستا ى متأخّر بخشهاى زیر را شامل مىشود كه از آن میان فقط ارزش ادبى یشتها را با گاهان مىتوان سنجید و دیگر بخشهاى آن ارزش ادبىندانى ندارد:
الف. یسْنا .. یسن به معنى «ستایش و نیایش»، مشتمل بر دعاها و سرودهاى دینى و ذكر ایزدانى كه براى شركت در مراسم یسْنَه یا یسنا خوانده مىشوند و نثارهایى كه به آنان تقدیم مىشود. این بخش از 72 «ها» (=.فصل) تشكیل شده و هر «ها» شامل بندهایى با اندازههاى متفاوت است. گاهان و «یسنهاى هفتها» در میان یسنها جاى دارند؛ از اینرو، این بخش 48«ها» را دربر مىگیرد.
ب. ویسْپْرَد . به معنى «همة ردان» (=.سروران)، شامل 24 «كرده» (=.فصل) و مطالب آن اغلب برگرفته از یسْنها و مكمّل آنهاست. كه به خصوص در اعیاد مذهبى مانند گاهنبارها (=.جشنهاى فصلى) خوانده مىشود.
ج. خُرده اوستا . این مجموعه، كه اوستاى كوچك نیز نامیده مىشود، دربر دارندة دعاها و نیایشهاى كوتاه مخصوص دینور زردشتى دربرابردعاىخاصّ روحانیان است. آذربادمَهْرَسْپندان، موبد موبدان زمان شاپور دوم ساسانى، این مجموعه را مدوّن كرد و مهمترین بخشهاى آن عبارت است از: نیایش، سى روزه و آفرینگان یا دعاهایى كه همراه با اهداى نذورات خوانده مىشود (تفضّلى، ص 43).
د. وندیداد . صورت قدیمتر واژة وندیداد، ویدیوداد به معنى «قانون جدایى و دورى از دیوان» است. این كتاب در 22 فَرگَرْد (=.بخش) تدوین شده و در حقیقت رسالة عملیهاى است به صورت پرسش و پاسخ (اهورَمزدا به پرسشهاى زردشت پاسخ مىدهد). وندیداد نوزدهمین نَسْك از اوستاى دورة ساسانى و یگانه نسكى است كه از آن دوران به صورت كامل به دست ما رسیده است. پرسشهاى وندیداد در باب قوانین تطهیر و كفّارة گناهان است. چند داستان اسطورهاى نظیر داستان جم (فرگرد 2) و بخش جغرافیایى مشروحى دربارة سرزمینهاى گوناگون (فرگرد 1) از دیگر بخشهاى وندیداد است. گرشویچ این بخشِ اوستا را مهمترین بخش آن و مرجعى آگاهى دهنده دربارة واقعیتهاى زندگى باستانى شرقایران مىداند.
ه... یشْتها * . یشت به معنى «ستایش و نیایش» و از نظر لغوى همریشه با واژة كهن یسْن و واژههاى «جشن» و «ایزد» در زبان فارسى است. این بخش شامل 21 یشت است و هر یشت به چند كرده (=.بخش) تقسیم مىشود. تفاوت یشْتها با یسنا در مضامین آنهاست. یسْنْ نیایشهایى عام براى آیینهاى مختلف ستایش و یشت سرودهایى در ستایش ایزدان است. یشتها از نظر كمّیت و قدمت یكسان نیستند (كریستنسن، مزداپرستى در ایران قدیم ، ص 55 به بعد). هر یشت بزرگ (از جمله یشت 5، 8، 10، 13، 17، 19) كه داراى بخشهاى كهن است معمولاً شامل وصف، مدح و به یارى خواندن ایزدى است كه آن یشت بدو اختصاص دارد و در جاى جاى آن اسطورهها و حوادث تاریخى به صورت ضمنى و بسیار فشرده و مبهم یاد مىشود. مىتوان گفت كه بخشى از تمامى یشتها موزون است. برخى ایرانشناسان وزن آن را هجایى (براساس شمار هجاها در هر مصراع)، و گروهى دیگر ضربى (براساس تكیه) مىدانند (لازار، «وزن اوستاى متأخّر»، ص. 284 ؛ همو «تصنیف و وزن در یشتهاى اوستا »، ص. 228-217 ).
ادبیات و سروده های اوستا:
كه به همین منظور از روى خطّ فارسى میانة كتابى و خطّ پهلوى زبورى ابداع شده بود، با تلفّظ موبدان اواخر دورة ساسانى به كتابت درآمد .. ادبیات اوستایى
زبان اوستایى كه در ایرانویج ، سرزمینى از نواحى شرق ایران (احتمالاً خوارزم، یا مرو و یا بلخ)، بدان سخن مىگفتهاند , زبانى است كه كتاب دینى زردشتیان، اوستا ، بدان نوشته شده است. از این زبان جز كتاب اوستا و آثار وابسته به آن اثر دیگرى برجاى نمانده است. قدیمترین آثار این زبان به سدههاى دهم.- هشتم ق.م تعلّق دارد، امّا به سبب اهمّیت سنّت شفاهى، كتاب اوستا تا سدة چهارم.م مكتوب و مدوّن نشده بود. در این تاریخ، مقارن پادشاهى شاپور ساسانى (309ـ379 م) (كلنز، همانجا)، و پس از رسمیت یافتن دین زردشتى، این مجموعه با خطّى مخصوص به نام «دیندبیرى» (=.خطّ دینى)،د
اوستا یى كه امروز در دست است و به صورت دست نوشته از 1278م به بعد استنساخ شده است , در حدود یك سوم یا یك چهارم اوستاى دورة ساسانى است. اوستا ى مكتوب روزگار ساسانیان، بنابر كتاب دینكرد (كتاب 8 ، فصل 1 ، بند 17-7 ) در 21 نَسْك (=.باب) تدوین شده بود. این كتاب تألیف عظیمى بود، دربر دارندة مطالبى دربارة ـ پیدایش جهان و رستاخیز، نجوم و پزشكى، زندگى زردشت و تاریخ انسان، حماسهها و اسطورههاى كهن و مجموعهاى از دانستنیهاى گوناگون. ـ همة اوستا از نظر زبان یكدست نیست. این تفاوت را مىتوان ناشى از اختلاف گویشى یا قدمت بعضى از بخشهاى آن دانست.
متنهاى اوستایى را براساس قدمت زبانى و ویژگیهاى دستورى و زبانشناختى و نیز از دیدگاه آموزههاى بنیادى و محتواى مذهبى مىتوان به دو دستة اوستا ى گاهانى و اوستا ى متأخّر بخش كرد:
وستا ى گاهانى.. متنهاى گاهانى، كه در حدود یك ششم از اوستا ى موجود را دربر مىگیرد، تنها مأخذ معتبر درخصوص زندگى زردشت است و در مجموع آموزة خالص بنیانگذار آن را باز مىنماید. اوستا ى گاهانى شامل این بخشهاست:
الف. گاهان ( گاتها یا گاثاها ) قدیمترین بخش اوستا ظاهراً سرودة خود زردشت مشتمل بر هفده سرود است كه در اوستا ى كنونى جزئى از یسنا ست. اشعار گاهان هجایى است و از نظر ساختمانى با اشعار ودایى مشابهت دارد. متأسّفانه ناآشنایى كامل با اندیشههاى زردشت (مانند رابطة خاصّ انسان و داناى همه چیز)، مشكلات دستورى (صرفى و نحوى)، ابهامات واژگانى و پیچیدگى زبان شعر موجب شده است كه اوستاشناسان در فهم و ترجمة گاهان با دشوارى مواجه شوند. ترجمه گاهان به زبان فارسى میانه (=.پهلوى) نیز كمك چندانى به فهم بهتر آن نمىكند. به نظر گرشویچ ، به رغم این دشواریهاى زبانى، عقاید رفیع و والاى زردشت از میان این اشعار غنایى دینى،كه براى بیان اندیشههاى روشن و انسانى و تحوّلى در اندیشه، در قالبى زیبا و لطیف سروده شده، مشهود است. گاهان را به پنج «گاه» (=.بخش) تقسیم كردهاند و هر «گاه» داراى فصلهایى به نام «ها » است.
ب. «یسنهاى هفتها».. این بخش، كه به نثر است و پس از گاهان قدیمترین بخش اوستا را شامل مىشود، «یسْنهاى هَپْتَنگهایتى » یا «یسْنهاى هفت فصل» نیز نامیده مىشود و مشتمل بر یسْنْهاى 35 تا 41 است.
ج. دعاهاى یسن 27 . در این بخش از اوستا ى گاهانى متن دعاهاى معروف زردشتى نظیر اَهُونَوَر ، اَشِمْ وُهُو و ینْگهِه هاتام آمده است.
ادامه کامنت و شعر هجایی مانی:
هپت اپاختر پرزید، اد دو
ازدهاگ آگوست او گیشت
اد پدهان ی ایردوم آسمان
ال آگوست، اوشان پد وانگ
انپسین(!) گردنیدن رای، نرو ما یک
فرستگ دو ابر گمارد
اوشان دودی ال او دیمند، اد
باریست ی روشن، اهراپت، اد
اژ واد اد روشن، آب اد آذور
اژ گومیرشن پارود، روشن
رهی دو، هان ی خورخشید، اژ
آدوراد روشن پدپنژ بربسپ
فرهرین وادین روشنین، آیین
او آذورین، او دواژده در.
ترجمه ی این قطعه این است:
ایشان (عناصر مختلط نور و ظلمت که در عالم ظلمانی به چنگ اهریمن اسیر بودند) دیگر بار به سوی ویمند(2) و دربار «حصار» شتافتند و از باد و آب روشن و آتشی که از ریزش رسوب کرده، روشن،هفت اختر را بر چبید (یعنی – نصب کرد) و دو
اژدها را بر بست و مقید ساخت
و بدان آسمان زیرین بر
بداشت شان و برای
گردانیدن آن آسمان، نرو ماده
دو فرشته بر گماشت
گردونه ی دوگانه ی آتشین برای خورشید (ساخت) و پدر روشنایی، پنج باروی، فروهری و بادی و آب روشن
و آتشین و دوازده در(شعر در ایران، نوشته ی شادروان بهار، ص 17-16.)
تقطیع مطلع قطعه ی فوق چنین است:
هپت ا پاخ تر پر زید اد دو
U– U – – – – – U
درباره شعر فارسی پیش از اسلام و حتی پیش از هخامه نشیان:
از گاثه ها که بگذریم، یشتها نیز منظوم است ولی اوزان آن با گاثه ها یکسان نیست. وزن شعر در بیشتر پشتها هشت هجایی(1) است و در میان آنها اشعار ده و دوازده هجایی نیز یافته اند. افسوس که از روزگار ماد و هخامنشی و اشکانی سرودهایی بر جای نمانده است تا بتوانیم درباره شعر در آن زمانها بدرستی داوری کنیم. اگرچه برخی از محققان برآنند که عبارتهایی که در آغاز چند کتبیه ی هخامنشی تکرار شده سرود یا دعایی منظوم است(یک قطعه ی منظوم در پارسی باستان، از شادروان دکتر محمد معین) ولی این نکته نمی تواند مبین چگونگی و ماهیت شعر در آن روزگاران باشد. خوشبختانه از عهد ساسانی کلام منظوم کم نیست و آنچه از آن ایام برجای مانده می تواند چراغ راه قضاوت راستین قرار گیرد. نخستین سخنی که از آن روزگاران نشانی از شعر دارد کلام «مانی» است که برخی دوازده هجایی و بعضی نه هجایی است. شعر دوازده هجایی مانی شاید از کتاب شاپورگان وی باشد، زیرا «مانی»؛ کتب خود را به خط و زبان «سریانی» نوشته، جز شاپورگان که به فارسی تدوین شده است. این کتاب تا روزگار ابوریحان بیرونی نام و نشانی داشته، زیرا ابوریحان در «آثار الباقیه» قسمتی از آن را آورده است. این اثر امروز در دسترس ما نیست ولی صحایفی از آن در شهر تورفان به دست آمده است که به خطوط پهلوی، سغدی و ایغوری است، در این سخنان که از نوع اشعار هجایی است، از آفرینش جهان مادی و ظهور اهریمن و پدید آمدن آسمان و زمین بحث شده و جای به جای قطعه های ادبی و لطیف در توصیف جهان و درخت نور دارد که دل انگیز و شیواست.شعر کلامی است تنیده ز دل که در آن نوعی از وزن بتوان یافت. زیرا «در هر یک از زبانهای دنیا، اگر شعری هست، موزون است و شعر بی وزن یا منثور از مخترعات شعرای قرن نوزدهم فرانسه بوده و تجدد خواهان زبانهای دیگر، از ایشان اقتباس کرده اند.»( وزن شعر فارسی، دکتر پوریز ناتل خانلری، ص 6)
این شیوه ی سخن از دیرباز در کشور ما مورد قبول بوده است و بی سبب نیست که زردشت پیامبر باستانی، رازها و نیازهای آسمانی خویش «گاثاها» را با اهورامزدا به کلام منظوم بیان داشته است. لفظ گاثا خود نیز به معنی سرود است و بخشی از اوستان که گاثه ها خوانده می شود اشعاری است موزون، که نوعی از ترکیب بندهای بدون بند است و از یازده تا نوزده سیلاب پدید آمده است(شعر در ایران، شادروان بهار، ص 73.)
اینک قطعه ای دوازده هجایی از آن را نقل می کنیم:
خور خشیت ی روشن ادپور ماهی بر ازاگ
روژنداد برازند از تنواری اوی (درخت)
مروانی بامیوان اوی وازند شادیها
وازند کبوتر(اد؟) فرشه مروی و سپ (گونک؟)
سر اوینداد آواژند (؟) ی کنیکان،
یستایند (هماگ؟) تنورای اوی (درخت؟)
ترجمه ی این قطعه به فارسی چنین است:
خورشید روشن و ماه تمام برازنده ،
روشنی دهند و برازندگی نمایند از تنه ی آن درخت
مرغان روشن دل سحری آوزا دهند به شادی
سخن گویند، کبوتران و طاووسان (پرستو) و همه «گونه» مرغان
سرود گویند (و) آواز خوانند (...؟) دختران.
ستایش نند (همگی)... تنه ی آن درخت را(رساله ی مانی، نوشته ی شادروان بهار.)
تقطیع مطلع این اشعار چنین است:
خور خشی تی رو شن اد پور ما هی ب را زاگ
– – – – – – – – – U – –
نمونه ای از شعر نه هجایی مانی:
http://www.tebyan.net/bigimage.aspx?img=http://img1.tebyan.net/big/1387/09/120161161146741378012120322146237501023422.jpg
درباره علومی که یک شاعر فارسی زبان کلاسیک باید بداند و با رعایت همه انها شعر بسراید:
علم بیان علم بدیع علم معانی علم عروض قافیه اختیارات شاعری تخلص وزن شعر بلاغت مصراع بیت مقفا قالب عاطفه مطلع مقطع تغزل شریطه و دعا
سبک های اصلی شعر فارسی:
مثنوی قصیده غزل مسمط مستزاد ترجیعبند ترکیببند قطعه رباعی دوبیتی تکبیت چهارپاره بحر طویل سهگانی
و اما درباره رباعی یا چهارپاره: این وزن در عربی وجود نداره و اعراب ان را از ایرانیان اموختند و با نام "الدوبیت" وارد شعر خود کرده اند
علمای علم عروض قدیم برای قالب رباعی و وزن خاص آن (مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فع) ۲۴ نوع وزن تشخیص دادهاند. در عروض خانلری کلیه وزنهای رباعی، در بحری که «بحر ترانه» نام گرفته طبقهبندی شدهاند. بحر ترانه از پنج پایه که مجموعاً معادل ده هجای بلند است تشکیل میشود. بدین ترتیب:رباعی (به معنی چهارتایی یا چهارگانی) یکی از قالبهای شعر فارسی است که در فارسی به آن ترانه نیز میگویند. این قالب، یک قالب شعر ایرانی است، که در زبانهای دیگری (از جمله عربی و ترکی و اردو) نیز مورد استفاده قرار گرفته است. وزن آن هم وزنِ عبارت لا حَولَ و لا قُوَّةَ اِلاّ بِالله است. اما عروض دانان ایرانی و خارجی، برای رباعی دو یا یک وزن اصلی قائلاند. عروضدانان قدیم، وزن رباعی را در دو شجره اخرب و اخرم قرار دادهاند که از آن ۲۴ وزن منشعب میشود. دکتر شمیسا، برای رباعی یک وزن برشمرده و معتقد است از آن یازده وزن فرعی به دست میآید
--/--/U-U/--/--
هرچند این پایهها تغییراتی میپذیرند، اما کمیت آنها همیشه مساوی دو هجای بلند است. از این پنج پایه، دوپایه اولی و چهارمی، همواره شامل دو هجای بلند هستند و ثابت میباشند. اما پایههای دوم و پنجم، ممکن است دو از "هجای کوتاه + یک هجای بلند UU- " یا از "دو هجای بلند --" تشکیل شوند و در پایه سومی نیز سه صورت ممکن است پیش بیاید:
۱- دو هجای بلند (--)
۲- یک هجای کوتاه + یک هجای بلند + یک هجای کوتاه (U-U)
۳- یک هجای بلند + دو هجای کوتاه (-UU)
با در نظر گرفتن این تغییرات، میتوان ۱۲ صورت استعمال وزن رباعی را تشخیص داد. اما دوازده شکل دیگر نیز با افزودن یک حرف صامت به آخر هریک از این انواع به دست میآید. افراد دیگری همچون مسعود فرزاد طرحهای دیگری برای وزن رباعی پیشنهاد دادهاند
جناب عیرج :
31 وزن سعر فارسی :فاعلاتن فاعلاتن فاعلن - وزن سبک شعر مثنوی هست و کد محاسبه ان هم این است UU--UU--UU--UU- بر وزن
رمل مثمن مخبون محذوف
31 محاسبه وزن و کد شعر فارسی را هم برای شما گذاشتم که بدانی شعر فارسی من دراوری نیست که شما به این راحتی در ان بتوانی جعل کنی روی همین حساب و کتاب هست که میگویند یوسف و زلیخا از فردوسی نیست یا بیت مسخره به فرزانگی یکی گرگ بود از نظامی نیست
1001 UU--UU--UU--UU- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مثمن مخبون محذوف
1002 U-U-UU--U-U-UU- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن مجتث مثمن محذوف
1003 --U-U-UU--U-U- مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
1004 -U---U---U---U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مثمن محذوف
1005 U---U---U---U--- مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هزج مثمن سالم
1006 U---U---U-- مفاعیلن مفاعیلن فعولن هزج مسدس محذوف
1007 --U-U----U-U-- مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن مضارع مثمن اخرب
1008 --UU--UU--UU-- مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف
1009 UU--U-U-UU- فعلاتن مفاعلن فعلن خفیف مخبون محذوف
1010 -U---U---U- فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مسدس محذوف
1011 -UU-U-U--UU-U-U- مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن رجز مثمن مطوی مخبون
1012 --UU-----UU--- مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن هزج مثمن اخرب
1013 UU-U-U--UU-U-U-- فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن رمل مثمن مشکول
1014 U-U-UU--U-U-UU-- مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن مجتث مثمن مخبون
1015 --UU-U-U-- مفعول مفاعلن فعولن هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف
1016 --U----U-- فع لن فعولن فع لن فعولن متقارب مثمن اثلم
1017 -UU--U-U-UU-- مفتعلن فاعلات مفتعلن فع منسرح مثمن مطوی منحور
1018 --U---U---U---U- مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن رجز مثمن سالم
1019 -UU--U--UU--U- مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن منسرح مثمن مطوی مکشوف
1020 -U-U----U-U--- فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن مقتضب مثمن مطوی مقطوع
1021 -UU--UU--U- مفتعلن مفتعلن فاعلن سریع مطوی مکشوف
1022 U--U--U--U-- فعولن فعولن فعولن فعولن متقارب مثمن سالم
1023 U--U--U--U- فعولن فعولن فعولن فعل متقارب مثمن محذوف
1024 -UU--UU--UU--UU- مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن رجز مثمن مطوی
1025 UU--UU--UU--UU-- فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن رمل مثمن مخبون
1026 UU--UU--UU- فعلاتن فعلاتن فعلن رمل مسدس مخبون محذوف
1027 U--UU--UU--UU-- مفاعیل مفاعیل مفاعیل فعولن هزج مثمن مکفوف محذوف
1028 UU--U-U-UU--U-U- فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن خفیف مثمن مخبون
1029 --UU-U-U--- مفعول مفاعلن مفاعیلن هزج مسدس اخرب مقبوض
1030 -U---U---U---U-- فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن رمل مثمن سالم
1031 --U-UU---U-UU- مستفعلن فعلن مستفعلن فعلن بسیط مثمن مخبون
زبان معجزه تورکی را ببینید: تورک اوغلی دوتا جمله نوشته 5 تا واژه غیر تورکی:
سلام- قوربان- جانوا(جان) -کی-تانری(تنگری مغولی به معنی اسمان معنی خدا اصلا نمیده ) -حلال -زحمت -گوره -
آیا بشما پول و حقوقی هم برای این مراسم میدادند ؟ چون ایران آنزمان پولدار بود . روزی چقدر میدادند ؟
در اینجا نیز میتوان دید رژیم شاه عادل بود یا درست سازماندهی شده بود و غیره ؟
مثلاهویتسازی اگ..........خیلی تابلو دارد پان ترکیسم دنبال میکند و هیچ اعتنایی به منتقدانش نمیکند. لواحی تبلئتر و زننده تر نفرت پراکنی قومی دنبال میکند. ایران گلوبال منجلابی شده از این قوم گرایان. این ازدی که این سایت داده خوبست و عدم سانسور خوبه/ بالاخره یکجایی شده مستقیم این قماش ادمها باهم برخورد کنند. چند مطالعه اینسایت نشان قوم گراین ضد ایرانی منطق سرشان نمی شود و کاملا متعصبانه و شبه ایدئولوژیک وار ماموریتی را دنبال میکنند. لزوما همه مزدور و مواجب بگیر ضدایرانیان نیستند و شاید خودجوش فکر میکنند راهی درست میروند ولی راهشان باطل است. فقط همین نظریات تعیینم حق سرنوشت نظربگیرد کعبه های معبود اینان در اقلیم کردستان ترکیه و جمهوری اذربایجان حتی یک لحظه اینان تحمل نمیکنند. فقط انسان ساده بایست بپذیردد این شعارهای ارمانی غیرواقع بینانه! کشوری چند هزار سابقه تمدنی دارد و در یکی بهترین
موقعیت های جغرافیای و استعداد طبیعی و جمعیتی است طبق نظر این قوم گرایان نابود شود تا اینها به مراد دلشان برسند! ایرانی که دارای وسعت و جمعیت مناسبی است و داری طول و عرض متناسب و بسیار عالی از سواحل و ابو هوای متنوع است طبق ارزوی اینان تجزیه شود که مثلا اذربایجان بزرگ یا کوردستان بزرگ تشکی شود! ه چه بشود! اختراع دوباره چرخ؟!همه حققو قومی و زبانی و فرهنگی و فولکلوریک در چاچوب همین کشور دست یافتنی است. بالاخره این نظام ولایت فقیه ناچار میشود تن به این اصلاحات بدهد. سپاه هم اخرسر بخاطر حفظ کشور این اصلاحات خودش مجری میشود. من مطمئنم با تجربه تلاخ کشورهای منطقه سپاه و اسلامگراین شیعی در ایران حقوق قومی زبانی و حتی تاحددی خودمختاری اجرا میکنند البته مشابه چین و روسیه . چون این حقوق مانعی بر سر جکومت انها نیست. اینکه نورک ازری زبان مادری اش اموزش ببند و خودمختاری در شهرستانش داشته بادش در کل خطری ندارد اگر سیستم متمرکز امنیتی و قضایی باشد و نشانه همین است این ظنام دارد این کار میکند. بزرگرتین قربانی این وسط راه و هدف لیبرال دمکراسی خواهان است و انها بزرگرتین بازنده این داستان هستند.
از بدو مهاجرت انسان افریقا، هزاران قوم و ملت و زبان و دین و ایین و فرهنگ... بوجود امده و از بین رفته اند ولی انسانیت مانده است. این فارسی یا تورکی.. هم بالاخره صدها سال بعد احتمال حتمی جایش به قومیت وز بانی دیگری می دهد. این متغیرها در دست انسان امروز است. چقدر حماقت است بخاطر این متغیرها کشوری به این خوب یو مستعدی از بین برود بخاطر چند سرخورده و عقده ای و ترسو /حساب مزدورها جدا کردم که انها شغلشان همین است
هی فحش بدهید و هی تهمت بزنید/ ایران دوستی اساسش بر یک منطق و مقول واخلاقی است یعنی کشوری است به نام ایران که بسیار مستعد و مناسب است و هیچ دلیل قومی و زبانی و امثالهم نمی تواند توجیه گر نابودی اش باشد. البته تضمینی هم نیست اگر مردم ایران دوست منفعل باشند ایران را ویران و تجزیه کنند.
خواهران!
برادران!
قبل از اینکه به من دست بزنید بایستی یاد آوری بکنم که چون آقای رضا پهلوی فاقد استعداد در « مدیرّیت» است , ایشان لیاقت و توانائی اداره کردن یک کارگاه ( ماشین شوئی ) با پنج کارگر را هم ندارد, چه برسد به اداره یک مملکت. کارنامه سیاسی ایشان فقط در اسمی است که به یدک می کشد.... الان می توانید دست بزنید.....
هدف وسیله را توجیه نمیکند از منظر اخلاق. اما کسانی که به ایرانگرا یا ایان دوست مشهورند هدفشان حفظ این کشور است و همگی به نوعی از دمکراسی معتقدند که کاری بخردانه و اخلاقی و معقول است و مبارزه با استبداد هدف متعالی است. ولی قوم گرایان از تورک و فارس و کورد و بلوچ و عرب.. همگی راه باطلی هستند که می خواهند تحت عناوین عوام فریبانه ای چون حق تعیین سرنوشت، هویت طلبی، ایجاد ازربایجان بزرگ، کوردستان بزرگ، بلوچستان بزرگ، مرزهای موجود بر هم بزنند و ایارن را تکه تکه کنند! اینان راه غلطی دارند حتی اگر مزدور نباشند. در این سایت به وضوح جماعتی از انها حضور فعالی دارند. قطعا اینان بسیار یاز مردم سرخودره و محروم وفقیر را جذب کرده و جنایت بزرگی در اینده رقم خواهند زد. ولی من مطئمنم ملت ایران هوشیارنه اینان پس خواهند زد. ایران فعلی بهرتین مهین برای همه است و بهانه مبارزه استبداد دلیل سوریه دیگر شدن نیست
پاسخ به برخی سئولات و انتقادات:1_درباره کاربرد کلمه "خلق ویا خلقها"؛ واضح است که کار برد این کلمه "خلق" به ادبیات سیاسی مارکسیستی تعلق دارد شخصا سالهاست که از چنین واژه هایی استفاده نکرده ام . موضوع اصلی بحث این بود که چپ های ایران (قبل از انقلاب57) به گفتمان اتنیکی باورمند بودند و در ادبیات آنان از کلمه خلقها به جای خلق استفاده می شد. چپ ها بطور اشکار از خودمختاری مردمان دارای اتینکی های مختلف در چارچوب ایران جانب داری می کردند. بی جهت نیست که چریک های فدایی که سازمانی بسیار کوچک (با 50 نفرعضو) ؛ پس از انقلاب به بزرگترین سازمان چپ خاورمیانه مبدل می شوند که در کردستان ، ترکمن صحرا ، بلوچستان ، آذربایجان دارای پایگاههای بسیار مردمی مبدل می شندند
.2 کسی سئوال کرد»«شما که با چپ و مارکسیسم خداحافظی کردید دیگر چرا از انتقاد به چپ غیرتی میشوید؟» پاسخ این است که بایستی در هر موضع سیاسی که قرار می گیری از حقیقت دفاع کنی ومقابل دروغ بافی های راست ها و چپ ها بایستی . واقعیت این است که هیچ سازمان و یا حزب چپی (قبل و بعد از انقلاب) طرفدار تجزیه ایران نبود. تمامیت ارضی خط قرمز چپ ها بود.بطور مثال شرکت چپ ها ایران _علیرغم انتقاداتی که به جمهوری اسلامی داشتند_ در جنگ میهنی علیه صدام در حالی که در برخی گزاش ها حاکی از ان بود که بسیجی ها از پشت در خط مقدم جبهه ؛بسوی چپی ها شلیک می کردند.بازهم تاکید می کنم برخلاف مزدک بامدادان که از یک فورمول عوام فریبانه که چون چپی ها شاه ستیز بودند، پس آنان طرفدار تجزیه ایران بودند؛ صحت ندارد. مثال دیگر : بیاد بیاوریم که سروده سیاوش کسرایی (توده ای)و شعر حماسی آرش کمانگیر که سروده ای مهین پرستانه بود . شعر او سرود همه ی چپ های ایران در ان سالها بود..3_سئوال شد که :« از این مرادی غیاث آبادی باسوادتر پیدا نکردید ازش فاکت بیاورید؟ » پاسخ این است که اینجانب محقق تاریخ نیستم و همچنین برایم مهم نیست که فلان محقق و یا نویسنده ای کیست! برایم خود نوشته و استدلال نویسنده مهم است .مرادی غیاث آبادی مطرح کرد اطلاعات در مورد کوروش در منابع تاریخی فارسی موجود نیست . آنچه در مورد کوروش وجود دارد از منابع یونانی است و شاهنامه فردوسی کلمه ای در باره کوروش حرفی نزده است(اینکه حالا چگونه تاریخ تولد کوروش را که هفت آبان باشد را از کجا پیدا کردند). اگر شما و یا دیگران اطلاعاتی از منابع قدیمی دارید لطفا ان را در اینجا کپی کنید4_ کسی نوشت:«قدرتمند ترین هویت کنونی تمامی اقوام و ملیتها در عصر دیجیتال. گلوبال است.» هویت گلوبال ، یک هویت قرن 21 است و چنین هویتی در حال رشد در بین جوانان تحصیل کرده اروپا و امریکاست و ولی اینکه «قدرتمند ترین هویت کنونی تمامی اقوام و ملیتها» اغراق گویی است .اینجا هر چقدر فحش بدهید و منفی/ واقعیت و منافع ملی ایرانیان چیزی دیگر است / به حکم قانون بد بهتر از بی قانونی /بد از چند مطالعه سایت های مثل اینجا و اینکه عاقبت کار ایران اگر به میل این اپوزیسون چیزی بدتر سوریه خواهد بود.
خوشبختانه یا متاسفانه نظام ولایت فقیه و یا دست کم ملغمه ای از این نظام با قدرت سپاه تا نسل ها باقی خواهد ماند /لاقل کشور دیرینه ایران با این همه استعداد تبدیل به سوریه و لیبی نخواهد شد / شماها هم بخصوص قوم گراین ضد ایرانی هر چند برخی مردم ایارن با شعارهای عوام فریبانه تان گول زده و جنایت هایی تروریستی مثل پان کوردها و ریگی بوجود میاورید ولی نمی توانید ضربه کرای به ملت ایران بزنید. اپوزیسون دمکراسیخواه هم تا مشخص راه و کارشان را ضد ایرانیان جدا نکنند مغضوب ملت ایران خواهند بود. این سهم من بود از نسل سوخته ایران و وظیفه ای ادعا کردم.
قطعا ملت ایران نمی خواهد سوریه شود
ترکستان = در کتاب صورالقالیم آمده : در نواحی کشمیر ولایت ترکستان است و بعد از آن دهلی شهر بزرگ هند!
در تاریخ قرون اولیه اسلامی نیز بارها از جنگ یعقوب لیث صفاری با ترکان در نواحی شما پاکستان فعلی یاد شده است
پس ترکستان نواحی قبایلی شمال پاکستان است. بعدها قبایلی از ملک خطا ( سیبری) به ایران آمدند و به آنها در مجموع ترکمان گفته میشد.
لذا شماها نباید از واژه ترک استفاده کنید باید از نامهای قبایلی اصلی خود استفاده کنید. ( تتر و مغول و خطا و قلماق و کاساق و خرخیز و باشقورت و ازبک و ...همانطور که مردم نواحی آسیای میانه از آن استفاده می کنند هیچکس خود را ترک نمی داند تنها مردمان آذری و آسیای صغیر است که از سر بی اطلاعی از تاریخ خود رابا واژه مبهم و کلی ترک نامگذاری می کنند.
بدینگونه به آگاهی می رسانم "لا-چین" برندۀ بهترین نویسنده در زمینۀ طنز سیاسی در میان همۀ طنزنویسان سیاسی همۀ جهان شد.
داوران جایزۀ "بهترین طنز نویس سیاسی " را به "لا-چین" دادند، چون "طنزش" ، "طنر" نبو، اما "لا-چین" را به خنده واداشت.
خواهران!
برادران!
برای "لا-چین" دست بزنید!
چرا در منابع باستانی از یونان وروم باستان ونیز تورات وانجیل وقران ونهج البلاغه نامی از ایران برده نشده است ؟ ولی روم ومصر حبشه و حتی چین ذکر شده اند.
جناب مجددی وجه تسمیه ای که برای نام دهده قورقود آوردید به جز - ده ده- بقیه همگی نادرست بودند .بیایید این قانون نانوشته درست نویسی واحترام به خود ودیگری را جدارعایت کنیم .ضرری نخواهد داشت.چه چیزی را فحاشی میتواتد عوض کند؟یا چه نادرستی را به باوراتد؟احترامات مرا بپذیرید.
یکی از دوستان دوران جوانی و خانواده اش که اخیرا اومده بودند خارج مدتی پیش ما ماندند.
یک شب بحثی داشتیم روی همین مساله فراکسیون ترکها به من گفت:
میدونی چرا رو این موضوع این همه حساسیت هستش. دلیلش ازدیاد بیش از حد جمیعت ترک هاست. یه حساب سر انگشتی ۱۰۰ نماینده از ۲۹۰ نماینده یعنی یک سوم جمیعت ایران حدود ۳۰ ملیون که میشه جمیعت ایران در اواخر شاه. اخیرا هم وزیر آموزش گفت ۷۰ درصد بچه ها فارسی بلد نیستند یعنی فارس ها در حال حاضر هم یک سوم جمیت ایران هستند. این جوری پیش بره در بیست سی سال آینده ما میشیم اقلیت در مملکت خود مون. اره سیاستهای غلط جمهوری اسلامی باعث فرار نزدیک به ۶ ملیون فارس شده. زاد و ولد در بین فارس ها خیلی کم شده. شهر های که جمیعت ترک شون اواخر شاه ناچیز بود مثل رشت همدان کرج الان اکثریتشان ترک شده. حتا تو شیراز حتا تیم قشقای درست کردند.
چه خوشمون بیاد چه بدمون اگر سیاست
چه خوشمون بیاد چه بدمون اگر سیاست های کنونی ادامه یابد دیر یا زود ترامپی در ایران پیدا خواهد شد که بین استانهای ترک نشین و فارس نشین دیوار به کشد. در حقیقت بحث های اخیر نشان دهنده آغاز سکتاریانیسم در ایران است." یکیه به ده را نمیدادن سراغ خانه کدخدا را میگرفت ".