● تریبون آزاد

آقای مهدی مهدوی آزاد بعنوان تحلیلگر و کارشناس سیاسی با حضور در کلاب هاوس در روز چهارشنبه ۳۱ خرداد۱۴۰۲ عنوان کردند:« انحرافات اخلاقی سازمان مجاهدین خلق که زنان را وادار می کردند با مسعود رجوی رابطه داشته باشه… بعداً فهمیدم این دیس اینفورمیشین است این دروغه، همچنین چیزی نبوده در سازمان، سازمان گروه اسلامی بوده… »  در همین کلاب هاوس عنوان کرده اند:« :« یک مشکلی که در باره سازمان مجاهدین وجود داره این است که در سه چهار دهه اخیر خیلی تحت ضربه شدید امنیتی بودند و ارتباطشون را با توده عمومی از دست داده

خیزش انقلابی زن زندگی آزادی در اوج گسترشش احتیاج به تحلیلی از برآیند آن جنبش داشت. تحلیل فوق در این زمینه است.

در تدارک سالروز آغاز انقلاب “زن زندگی آزادی”، با چشمان باز راه پیشروی انقلاب را بگشاییم. کانون ثقل جدال جامعه با حکومت، حول سه موضوع کانونی شده است:
آزادی زندانیان سیاسی و لغو حکم اعدام در ایران
آزادی زن و دفاع از پوشش اختیاری بعنوان وظیفه شهروندی
دفاع از معیشت مطلوب شهروند ایرانی و جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان و کارگران و حقوق بگیران

*بدیهی است با کاهش ارزش ریال ساکنین این دیار اهورائی - پیوسته درنگرانی تامین حداقل های زندگی بسر برده ،جامعه را چنانکه افتد ودانی، تدریجا به انحراف در گفتار و رفتار سوق میدهد و دقیقا بر خلاف تصور بانیان این اوضاع که باور دارند «حکومت بر گرسنگان چندان مشکل نیست »شرایط و رفتار اجتماعی را به تنزل در تمامی زمینه ها سوق میدهند ....

دولت دلخواه ولایت ب همه قدرت مالی و درآمد های نفتی ورشکسته است، زیرا بیش از 3 هزار میلیارد تومان بدهی دارد که 30 درصد از تولید...

برای تحقق یافتن یک تغییر اجتماعی، شرط درونی و شرط بیرونی، لازم و ملزوم یکدیگرند.
میوه‌یی که به زمین فرو می‌افتد و متلاشی می‌شود و حیات گیاه جدیدی را تحقق می‌بخشد، شرط درونی که دانه است را در خود دارد.
و دانه هم به این دلیل، شرط درونی است که از پتانسیل حیاتِ تکثیر‌شونده به عنوان شرط درونی برخوردار است.
دانه، برای تکثیر حیات، باید متلاشی شود. اما در زمینِ بارور که یکی از مجموعه شرط‌های بیرونی برای رشد آن است. شرط‌های بیرونی‌یی که احیاناً خودشان شرط‌های درونی‌یی برای شرط‌های بیرونی دیگری هستند.

در دورهٔ پادشاهیِ رضا شاه نظمی نوین در ایران پدید آمد.وی نهادهای مدرن را در ایران پایه‌گذاری یا تقویت کرد که از مهمترین آن‌ها تأسیس ارتش نوین، دانشگاه تهران و احداث راه‌آهن جنوب به شمال می‌باشد. همزمان وی در جهت استقرار و تضمین قدرت مطلق خود، مشروطیت را در ایران نابود کرد و مطبوعات و احزاب مستقل را سرکوب نمود و مصونیّت پارلمانی نمایندگان را گرفت

تا زمانی که ما تاریخ معاصر ایران را آنچه در واقعیت اتفاق افتاده است را بطور علمی تحقیق نکنیم, بیگانگان برای ما تاریخ خواهند ساخت و از رضا میر پنجه یا رضا ماکسیم کسی که در محاصره تبریز در دوران انقلاب مشروطه بر روی ستارخان و مجاهدین با مسلسل حمله میکرد, (( رضا شاه کبیر )) خواهند ساخت. این تنها در تبریز نبود که رضا ماکسیم مشروطه خواهان را به مسلسل می بست. در اکثر شهرها و در دوران انقلاب مشروطه لرها, ترک های قشقایی ها, بلوچ ها و .... همه ملت های بپا خواسته , بوسیله مسلسل های این قزاق کشته می شد.

دیدارها و خوش و بش کردن اخیررئیس دفترخامنه ای و معاون اول رئیسی با محمدخاتمی به بهانه حضور در مراسم ترحیم صانعی بخشی از سناریوی فریبی است که رژیم برای شوی انتخاباتی امسالش درحال تدارک آن است. چراغ سبززدن به اصلاح طلبان و لبخنداین این حضرات امتخان پس داده که هموا ره منتظر از تو یک اشارت از ما بسردویدن هستند، در شرایطی که رژیم برای سرکوب تمام عیار خیزش انقلابی کمرهمت بسته است بیش از یک خیانت معمولی و به معنی مشارکت فعال در سرکوب است

امیر طاهری در مقاله ای با عنوان «کلیشه های مبتذل، ایدئولوگ پاسخ می دهد» دمکراسی را در کنار واژه هایی دیگر کلیشه مبتذل معرفی کرده است. او در مستدل کردن چنین گزاره ای می نویسد:« اینها مفاهیمی اند شکل گرفته در دیگر جوامع به ویژه در اروپای باختری و ریشه ای در فرهنگ و تاریخ و تجربه ایران ندارند.

در مردادماه سال ۱٤۰۲ و در سی و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی فروپاشی و نابودی رژیم گندیده و پوسیده ولایت فقیه آغاز شده است و انبوه میلیونی مردم ستمدیده ایران بارها و بارها به خیابان ها آمده و بر ضد رژیم ولایت فقیه کوبنده ترین شعارها را سر داده اند .....

چند سالی است که از صفا دورم. صفا حائری با کوله‌پشتی و دوربین و دفترچه و صدها منبع که در چهارسوی جهان پراکنده بودند. هیچ‌یک از همکارانم مثل صفا دلبسته خبر و زندگی خبرنگاری نبودند. حالا او نیست و من با خاطره‌هایش سر می‌کنم و اشکم با نامش پیوند خورده است.

امیر طاهری
: ما ایرانیان می‌باید از کلیشه‌های مبتذلی مانند دموکراسی، لائیک، سکولاریسم، پلورالیسم، فدرالیسم، آلترناتیو، مدرنیته، هژمونیسم و... پرهیز کنیم. این‌ها مفاهیمی‌اند شکل‌گرفته در دیگر جوامع به‌ویژه در اروپای باختری و ریشه‌ای در فرهنگ و تاریخ و تجربه ایران ندارند. بمباران کردن توده مردم که با این مفاهیم آشنا نیستند، زیرا اگر لازم بود معادل فارسی برایشان ساخته می‌شد، به طور غیرمستقیم به هم‌میهنانمان می‌گوید: بروید کنار! سیاست تخصص روشنفکران غرب‌گرا است.

در مقوله چگونگی و آثار تحولات تاریخ معاصر در رابطه با ماجراهای حکومت ملی باید گفت :
نابسامانی¬های اقتصادی و به ویژه اشغال کشور توسط ارتش‌های بیگانه و پیامدهای ناگوار آن همه امور کشور را تحت تأثیر خود قرار داده بود، ولی در بستر این حرکات نامنظم و آشفتگی‌ها یک جریان ناب اجتماعی و تاریخی به تدریج در مسیر اصلی خود پدیدار گردید و برای نخستین بار در تاریخ ایران یک الگوی عملی و واقعی از روش دموکراسی را در قالب دولت نمونه و ماندگار مصدق ارائه داد.

بدنه هرم فرهنگي با توجه به ظرفيت و توسعه اجتماعي جوامع مي‌تواند گسترشي بيشتر يا كمتر از قاعده داشته باشد.
تفاوت ارزش گذاري هرم سياسي و هرم فرهنگي در اينستكه در هرم سياسي باقي ماندن در سطوح بالا بستگي به بقا در مقام سياسي دارد و با از دست رفتن كرسي سياسي آن ارزش يا احترام نيز از ميان مي‌رود يا فراموش مي‌شود.
اما ارزشمندي در جايگاه هرم فرهنگي قابل عزل نيست و حتي پس از مرگ هم فراموش يا بي‌اعتبار نمي‌شود

تداوم و پا فشاری مبارزان،آنچنان رژیم را به وحشت انداخته که هر روز ترفند جدیدی را برای سرکوب، برنامه ریزی میکند، به ویژه که در آستانه سالگرد این انقلاب هستیم. 

سعی برانست تا اطلاعات بطور افقی بین بخش ها و واحد های هم سطح حرکت نکند، بلکه فقط در جهت عمودی از پایه به رأس ..... البته مرکزیت، با توجه به تورم اطلاعاتی در بالای هرم، بخشی از  اختیار ها واطلاعات(همراه با تفسیر خودش) را به سطوح پائین انتقال می دهد، تا حدی که قدرت مرکزی آسیب نبیند؛ ولی اعضای داخل سیستم، در مقایسه با مردم و محیط بیرونی «احساس خواص بودن» و برتری و نوعی «خود شیفتگی سیستمی» پیدا کنند. این وضعیت «حرکت اطلاعات»، در سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی بیشتر به چشم میخورد.

ایران، سرزمینیست که در همبستگی و همپایی و همدردی و همکاری اقوامش میتواند به فرش گرانبها و منحصر به فرد «ایران» تبدیل شود. بدون ایرانیان و نقش فعّال و پُر کار آنها در تنوّع وجودی ارگانها و نهادها و سازمانها و اداره های کشورداری، هیچ کشوری به نام «ایران» برای هیچکس وجود عینی ندارد سوای بر نقشه جغرافیا. آنانی که میخواهند بر ایران و ایرانیان،حکومت کنند و اقتدارشان دوام آورد، نیک است قبل از آنکه به توهّم «قدرت و اقتدار مطلق» دچار شوند، نگاهی گذرا به نام استانها و مردم ساکن آنها بیندازند.

سیاست استعمار داخلی در صد سال گذشته علیه خلق های غیرفارس، فرهنگ و ادبیات برتری جویانهء لازیم را در نزد ملت فراداست و خودکم بینی و بیزاری از خود را در میان ملتهای فرودست نیز تولید کرده است که وحید بهمن یکی از محصولات فرهنگ فرودستان است...

ای تو روح هرکی که آتش این انقلاب رو روشن کرد. ای تو روح هرچی ناراضی از شاه و رضاشاهه! وقتی به میزان خسارت و ضرری که در اثر این انقلاب نکبت به کشور ما وارد آمد فکر می کنم... فقط بابت توریسم چقدر ضرر کردیم! این ویدیو که میگذارم تازه نیست اما با توجه به قیمت بلیط دیدار آثار باستانی رم و موزه های لوور و لندن داغ دل مرا تازه کرد. صدمه های روحی را نمیتوان اما قیمت گذشت. چه نسلها سوختیم.

هشدار : این پوستری است که دستگاه اطلاعاتی رژیم منتشر کرده است و به وسعت در فضای مجازی پخش شده است . می گوئید از کجا معلومه که دستگاه اطلاعتی این پوستر را تولید و پخش کرده باشد؟ پاسخ روشن است ؛ ارتش سایبری و اطلاعاتی رزیم در پی دوقطبی سازی درون اپوزیسیون است . بنابراین , پوستر مورد نظر، دقیقا در خدمت تشدید اختلافات درونی اپوزیسیون را نشانه گرفته است و بعبارت دیگر مفهوم این است که رژیم از مشروطه خواهان بیشتر می‌ترسند در حالی که این دو ، قهرمانان ما هستند و ما با این چیزها خر نمیشیم.

تردیدی نیست که آثار هنری، ادبی و گاهی مطبوعاتی از جامعه الهام می گیرند، آن را می پرورند و به جامعه تحویل می دهند که جامعه بتواند مسیر آزادی....

متاسفانه البته به اصطلاح !سیاستگذاران به ناترازی بودجه که حاصل ساختار معیوب اقتصادیست بی توجهی کرده و آن را جدی نمیگیرند،
در نتیجه هر سال کسری بودجه افزایش یافته و با فزونی ناترازی، رشد نقدینگی و تورم بیشتر میشود.
علل نابسامانی‌های اقتصادی موجود را باید در ساختار ضعیف و معیوب اقتصاد - سیاسی و سپس نظام سیاست گذاری، تصمیم گیری و اجرا جستجو کرد.
در ساختار معیوب، حتی اتخاذ تصمیمات صحیح همواره از متن به حاشیه رانده می‌شود،

در یک مصاحبه در سال گذشته، گفته بودم که ما ایرانیان می‌باید از کلیشه‌های مبتذلی مانند دموکراسی، لائیک، سکولاریسم، پلورالیسم، فدرالیسم، آلترناتیو، مدرنیته، هژمونیسم و... پرهیز کنیم. این‌ها مفاهیمی‌اند شکل‌گرفته در دیگر جوامع به‌ویژه در اروپای باختری و ریشه‌ای در فرهنگ و تاریخ و تجربه ایران ندارند. بمباران کردن توده مردم که با این مفاهیم آشنا نیستند، زیرا اگر لازم بود معادل فارسی برایشان ساخته می‌شد، به طور غیرمستقیم به هم‌میهنانمان می‌گوید: بروید کنار! سیاست تخصص روشنفکران غرب‌گرا است.

در «عقب جمع » با تقبل همه حواشی !با رهبری متواضعانه آمدگان - گام بر میداشت و میگفت بگذار تا جوانان و میانسالان در این روز در ابتدای صف باشند وبا نثار گل در برابردوربین ها مطرح شوند

وقتی که خرافات و روایات و احادیث و لاطائلات به جای دانش و جستجو و تفکّر به برنامه تعلیم و تربیتی تبدیل شود. وقتی تمام فرزندان مستعد و ایده آفرین و دانشجو از هر چیزی محروم و مجبور به ترک وطن شوند. وقتی که هر بیسواد و جاهل و شیّاد و عالم نما به استادی و آموزگاری و مُدرّسی منتصب شود.

فشرده‌ی نوشته‌ی «فدرالیسم، از پندار تا واقعیت» اینست که: حکومت ابزار حاکمیت است و متفاوت از مقوله و مفهوم حاکمیت که حق سرکردگی را می‌رساند. اولی چه با اعمال اقتدار سلطان مستبد در گذشته و یا تمامیت‌خواهانی در حال حاضر، و چه شکل گرفته توسط اراده‌ و رای مردم بر اثر انقلاب و یا پروسه‌ی اصلاحات نهادینه، نهایتاً یک وسیله در خدمت دومی است. حال آنکه حاکمیت، خلاف خصلت گذرای حکومت، امری است اساساً تجزیه ناپذیر و رساننده‌ی حق انحصاری برای سرکرده نه گنجیده بر «گلیم» درویشانه‌ی سعدی علیه الرحمه بل نشسته بر ب

افشای حقایق پشت پرده درباره رویدادهای خونین بلوچستان

ساعاتی پس از حمله به کلانتری ۱۶ زاهدان، مولوی عبدالحمید با انتشار بیانیه‌ای از هر نوع «خشونت، حمله مسلحانه و حرکتی که سبب ناامنی شود» اعلام برائت کرد. هم‌زمان، گمانه‌زنی‌هایی درباره پشت‌پرده این حمله و زمینه‌سازی احتمالی برای حبس یا حصر خانگی امام جمعه اهل سنت زاهدان مطرح است

*اتاق فکر اقتصادی دولت سیزدهم بعد از دو سال کسب تجربه در صحنه عمل و حضور در عرصه مسئولیت « که با تعریف ان اشنا نشده و بتبع ان مفهوم پاسخگوئی را نیز نمیدانند »با خیل عظیم کارشناسان ،متفکران و متخصصین مخصوصا فارغ التحصیلان « مدرسه امام صادق » که زمانی شعبه «دانشگاه هاروارد » بود و چه تصوراتی می داشتیم !بیش از این نباید در «چرخاندن در بر پاشنه قبلی » اصرار ورزند که جامعه به‌طور کامل و هر لحظه شاهد آنست و امید آنان را نباید به یأس و عدم همکاری تبدیل کرد......

هر بار که در ایران  جنبشی آغاز می شود و امواج بیرونیش به بخش برون مرزی جنبش آزادی خواهی می رسد، سلطنت طلبان هم از خواب سیاسی بیدار می شوند و با بهره گیری از جنایات رژیم، کشتارها و سرکوب ها و سیه روزی ها ، از موضعی طلبکارانه تمام نیروهای سیاسی غیر خود را به باد انتقاد می گیرند و هم مردم و هم جنبش آزادی خواهی را  هم زمان چوب می زنند.  نیروهای سیاسی گناه انقلاب 57 را در کوله بار  خود دارند و مردم هم سزاوار رنج و سرکوب هستند زیرا که به جمهوری اسلامی رای داده اند.

روز یکشنبه 2 ژوئیه، نشریه اشپیگل مصاحبه ای اختصاصی با ادی راما نخست وزیر آلبانی در رابطه با مجاهدین خلق انجام داده. راما در این مصاحبه میگوید: " ما چندین سال است که میزبان مجاهدین خلق در کشورمان هستیم. از آن ها استقبال کرده ایم به شرط آنکه از آلبانی به عنوان سکویی برای اجرای عملیات های سیاسی شان استفاده نکنند. مهمان های ایرانی ما بارها این توافق را نقض کرده اند. آلبانی اصلا قصد ندارد با حکومت ایران در نزاع باشد... ما خشم آنها از حکومتی که در کشورشان است درک میکنیم، اما از کشور ما در جنگی که به م

انسانهایی که خودشان را با عقایدشان اینهمانی هویّتی میدهند، لایه ای صخره سان بر کرامت شاهنشاهی و خدایی خود میپوشانند؛ طوریکه از این طریق، برپایی دژ تسخیر ناپذیر قدرتپرستان را تضمین میکنند. از عقایدی که در دست دیگران به ابزارهای حکومتگران ناحقّ و خونریز و مُستبد و قهقرا دهنده تبدیل شوند، باید هنر گسستن و به دور افکندنشان را آموخت تا سبکبال و آزاد از غُل و زنجیرهای عُبودیّتی زیست و «آزادیهای فردی و اجتماعی» را بال و پر داد.

خود مختاری و آزادی برای آذربایجان و مناطق دیگر با حفظ تمامیت ارضی، تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی با رای مستقیم مردم، رسمیت بخشیدن به...

«چرا فدرالیسم مناسب‌ترین ساختار سیاسی برای عدم تمرکز در ایران؟»( ) نوشتاری است که آقای بهزاد کریمی بعد از کنگرهٔ زودرس حزب چپ ایران ارائه نمود. ایشان تغییرات جزیی در مصوبهٔ پیشنهادی به کنگره را تصمیم سرنوشت‌ساز می‌داند، آقای کریمی چنین توضیح می‌دهند: