طرح فدرالیزم مجلس و اهداف وتبعات آن

 ارائه ی طرح ایجاد نظام فدرالی بوسیله مرکز پژوهشهای مجلس با توجه به واقعیات موجود در سیستم حکومتی جمهوری اسلامی پیشنهاد شده و در واقع ادامه دهنده طرح بلند مدتی است که از زمان استانی شدن سپاه پاسداران قابل پیش بینی بود و احتمالا مباحث و توافقاتی از همان ابتدا صورت گرفته است.

سپاه پاسداران که اصلی ترین قطب اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی است و بار سیاسی آن نیز روز به روز افزون تر می گردد، منافع و مصالح خود را در اولویت هر اقدامی قرار داده و با توجه به محوریت اقتصادی که در پروژه های عظیم حکومتی کسب کرده، پیوسته سعی در بهره برداری از فضای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی دارد. کارتل اقتصادی سپاه با توجه به ساختار پیچیده خود در حوزه خارجی شرایط ایده آل را بوجود آورده و ارتباطات تجاری مطلوب خود را به راحتی شکل داده است و همچنین تضعیف و تحریم سیستم جمهوری اسلامی منافع بسیاری را برای ثبات بیشتر سپاه پاسداران داشته و با جهت دهی حملات و فشارها به سوی دولت و رهبر جمهوری اسلامی از آب گل آلود ماهی خود را گرفته اند. حتی اگر دولت و رهبر بتوانند بقای خود را حفظ کنند، به ناچار باید همواره رضایت سپاه پاسداران را بدست آوردند. سپاهی که دارای اکثریت پیرو خط خمینی است و از عنوان و جایگاه کاریزمای خمینی نهایت استفاده را می برد.

یکی از مراحل تثبیت قدرت سپاه پاسداران، در دست گرفتن کنترل استانها بود که با ایجاد پدافند غیر عامل و مدیریت بحران کامل شد. اکنون که تمام منابع و مجاری ارتباطی استانها تحت کنترل سیستم سپاه پاسداران است، فدرالیزم پیشنهادی مجلس و واقعیت بحران سیاسی می تواند زمینه ساز تمرکز زدایی قدرت اقتصادی از دولت شده و آمار و ارقام با توجه به فیلترهای سپاه تعیین گردد. سپاه پاسداران برای حفظ بافت اقتصادی خود پیوسته به دنبال افزایش قدرت سیاسی و توانایی اطلاعاتی - نظامی بوده و به همه ی گزینه ها اعم از تقلیل پست ریاست جمهوری به نخست وزیری و یا کنترل رئیس جمهور، مرگ و یا سقوط رهبر، ایجاد اپوزیسیون اصلاح طلب درون ساختار نظام و حتی کودتای نظامی می اندیشد و چون در هیچ شرایطی نیروی پاسخگو نبوده و نیست، طبیعتا تعیین کننده گذار به مرحله بعدی حیات سیاسی جمهوری اسلامی در صورت عدم سقوط سیستم، خواهد بود.

طرح فدرالیزم و تمرکز زدایی قدرت درون قدرت گرایی جمهوری اسلامی در صورت اجرا بیشترین شکاف را میان حاکمیت ایجاد می کند. خامنه ای با توجه به تجربیات تلخ 4 دوره ی ریاست جمهوری خاتمی و احمدی نژاد تلاش می کند درصدد تمرکز بیشتر قدرت در دستان خود برآید و از رئیس جمهور یا مخالفان احتمالی قدرت زدایی کند و تنها جبهه مورد اعتماد او سپاه پاسداران است و پر واضح است که قدرت گرفتن روز افزون سپاه و تضعیف سایر نهادهای حکومتی، قدرت مطلق را به سپاه داده و در صورت بروز مشکلات جدی و یا جبهه گیری رهبر بر خلاف سپاه، تنها برنده وضعیت فوق سپاه پاسداران خواهد بود.

با توجه به سیستم سیاسی رو به افول جمهوری اسلامی و مشکلات عدیده مردم و شدت نارضایتی آنان و همچنین پایه ریزی اقتصاد غیر نفتی و وضع مالیات برای تامین بودجه به جای ادامه سرمایه گذاری بر درآمد نفت مانند گذشته، و همچنین حفظ سلامت سیاسی ایران در بحرانی ترین شرایط که روز به روز فشارهای داخلی و خارجی ارکان آن را بیشتر از بین می برند، و عدم اعتماد سیاسی – اقتصادی مردم، تقویت و تشدید بافت اطلاعاتی و نظامی تنها راه حل موجود بوده که در واحدهای جغرافیایی کوچک مانند استان، شهرستان و... باید بصورت دقیق تر و خشن تر اعمال شود که نهایتا در شرایط فوق نیز تنها اهرم اجرایی سپاه بوده و شرایط بیش از پیش برای سیستم جمهوری اسلامی و مردم بغرنج تر می گردد.حال بدیهی است که فدرالیزم اقتصادی – نظامی شاید روزنه امیدی برای حاکمیت موجود باشد و حتی رهبر و سایر قوا به ناچار مجبورند بصورت رسمی و یا غیر رسمی دامنه اختیارات سپاه را بیشتر کرده و همچنان در شرایط و موقعیت های بحرانی بعدی انگشت اتهام را به سوی یکدیگر دراز کنند. سپاه پاسداران نیز با توجه به سیر صعودی رشد خود از انقلاب 57 تا امروز و گذار از مراحل مختلف ساختاری  و عدم نگرانی از طرف حاکمیت و نهادهای ذیربط ، به خوبی آشکار می کند که ظرفیت ارتقای بیشتر خود را در راستای اهدافش دارد و می تواند به راحتی بر سیستم سیاسی ایران تاثیر بگذارد.

طرح فدرالیزم می تواند برای تبلیغات به نفع نظام و کنترل بیشتر افکار سیاسی مردم و نهایتا تاثیرگذاری بر انتخابات آنان صورت گیرد و چون در حوزه انتخابات استانی، شهرستانی و ... فضای سیاسی و شناخت فاکتورهای مشارکتی در میان مردم اکثر استانها، خصوصا استانهای مرزی بخوبی رشد نکرده و عموما مردم استانها با توجه به رابطه های قومی و طایفه ای درون منطقه سکونت خود در انتخابات شرکت کرده و قضاوت می کنند، مجال کنترل بر افکار مردم نیز بیشتر بوده و قدرت حاکمه جمهوری اسلامی طی پروسه برنامه ریزی شده ای می تواند با توجه به تبلیغات موثرتر و وسیع تر تا حد امکان نمایندگان تابع خط فکری خود را بر کرسی نمایندگی مردم بنشانند و عده ی خاصی را روانه پایتخت کنند که در اینصورت نیز نقش و تاثیر سپاه به عنوان بازوی اجرایی مورد اعتماد رهبری بخوبی مشخص است.

از طرفی طرح ازدیاد جمعیت که توسط دولت و رهبر موکدا بصورت واضح بیان شده نیز با توجه به ساختار فدرالی رسمی و یا غیر رسمی محقق می گردد و همچنین با توجه به اتنیک و بافت محلی نقاط مختلف کشور با بهره گیری از تجدید حیات تفکرات مذهبی و ادامه پروژه بسیج محله، مسجد، دانشگاه و ... بافت کنترل گر خود را تقویت کرده و امیدوارند که با ارزیابی و بهره گیری از فرصتهای کوچکتر، موقعیت های مطلوب تر و بیشتری را بوجود آورند.

اما علیرغم تمامی تحلیلها و فاکتورهای موجود نکته مسلم اینست که فناوری اطلاعات ، فرهنگ و آگاهی روز افزون مردم که عموما توسط دانش آموزان و دانش جویان صورت می گیرد و علاوه بر آن فشارهای اقتصادی مضاعفی که برای تقویت بافت اطلاعاتی – نظامی صورت می گیرد و همچنین دوره ی خودباوری و اندیشه ورزی منطقی تر مردم پس از انتخابات ریاست جمهوری 88، نه تنها سیستم فدرالی بلکه کلیت موجودیت نظام همواره مانند ظرف بلوری ترک خورده ایست که با کوچکترین بحران و ناهماهنگی هر لحظه ممکن است باعث فروپاشی ساختار جمهوری اسلامی گردد.