به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این نویسنده و جامعهشناس ساعت ۳ بامداد یکشنبه، ۱۲ آذرماه به علت کهولت سن در منزلش از دنیا رفت.
احسان نراقی در سن ۸۶ سالگی درگذشت.
برخی از مواضع بحث برانگیز نراقی از جمله حمایتش از حملهآمریکا به عراق بود. او در آنزمان برانداختن یک دیکتاتوری ۳۰ ساله توسط آمریکا را قابل دفاع می دانست و برای این کشور یک فرصت دمکراتیک تلقی می کرد. موضعگیری او در حمایت از رفسنجانی هم انتقادهایی را در پی داشت. وی در جریانت انتخایات سال ۸۴ از هاشمی مقابل احمدی نژاد حمایت کرد و در مطلبی نوشت: با وجود انتقادهايي كه مي شود به گذشته هاشمي رفسنجاني داشت، او در اوضاع و احوال کنوني ايران، مناسب ترين فرد براي دفاع از استقلال و حيثيت و مصالح ملي ما است. او از مخالفان سرسخت تحریم انتخابات بود و تحریم کنندگان را لجباز می خواند: آقايان اصلاح طلب متوجه نيستند که چگونه جو نامساعد جمهوري اسلامي افراد فرهيخته و نيک سيرتي چون خانم شيرين عبادي و سيمين بهبهاني را چنان در لجبازي فروبرده که فاشيسم وحشي و قهقرايي قرون وسطايي را نمي بينند و بي توجه به سرنوشت مملکت، انتخابات را، آنهم خيلي افتخار آميز تحريم مي کنند. سلطنت طلبان هم در کمال نابخردي و بي اعتنايي به سرنوشت کشور و ملت، از روي دلخوري شخصي، مي گويند ما به احمدي نژاد راي مي دهيم چرا که مطمئنيم او آمريکا را وادار به جنگ با ايران خواهد کرد.
احسان نراقی در زندگی خصوصی اش همیشه برای حل و فصل مشکلات و برقراری ارتباط بین افراد تلاش می کرد. او هر روز ساعت ها وقتش را پای تلفن سر می کرد و داستان صورت حساب چند هزار یورویی تلفن اش در دوران مسئولیت در سازمان یونسکو را دوستانش به یاد دارند.
نراقی در معرفی خودش میگوید: احسان نراقی هستم، از نوادگان ملا مهدی فاضل نراقی. نخستین سالهای تحصیل را در زادگاهم کاشان گذراندم. سپس به تهران آمدم و پس از فراغت از تحصیل در دارالفنون، به کشور سوییس رفتم.
نویسندهی کتاب «غربت غرب» میافزاید: من از دانشگاه ژنو در رشتهی جامعهشناسی لیسانس گرفتم و سپس برای تکمیل رسالهی دکترای خود به تهران بازگشتم و بهمدت نزدیک دو سال در تهران اقامت گزیدم و در نهایت با یک بورس تحصیلی موفق به اخذ دکتری جامعهشناسی از سوربن شدم.
او در تشریح فعالیتهای خود عنوان میکند: به همراه دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر علیاکبر سیاسی، مؤسسهی مطالعات و تحقیقات اجتماعی را در دانشگاه تهران بنیانگذاری کردیم و به مدت ۱۲ سال به عنوان مدیر در این مؤسسه فعالیت داشتم.
نراقی میگوید: تحقیقی که در سال ۱۹۶۵ دربارهی فرار مغزها از کشورهای جهان سوم به کشورهای غربی برای سازمان ملل انجام دادم، بازتاب گستردهای در کشورهای جهان بویژه جهان سوم داشت. در سال ۱۳۴۹ به علت فشارهای ساواک، دعوت یونسکو را برای امور جوانان بهانه قرار دادم و کشور را به مدت شش سال ترک کردم.
او که قبل از انقلاب در دستگاه حاکم مسؤولیتهایی داشته، میافزاید: پس از انقلاب هم به زندان رفتم و عاقبت دادگاه انقلاب حکم برائت کامل از کلیهی اتهامات را داد.
احسان نراقی در مراسم بزرگداشتی که سال ۸۵ در خانهی هنرمندان ایران برای او برگزار شد، میگوید: من الآن ۸۰ سالهام و هر آن آمادهام که با دنیا خداحافظی کنم، چرا که ترس از مرگ برای انسانی است که هنوز به هدفهایش نرسیده و از سعادت و لذت محروم بوده است. من چنین وضعی ندارم. من به اغلب هدفهایم رسیدهام. هم زندگی را شناختم، هم زندان رفتم، هم آزادی را دیدم، بنابراین هیچ وحشتی از مرگ ندارم.
به گزارش ایسنا، احسان نراقی زادهی سال ۱۳۰۵، به مدت ۱۶ سال مشاور ویژهی مدیر کل سازمان یونسکو بود.
از جمله کتابهای او این عنوانها هستند: پایان یک رؤیا: در نقد مارکسیسم، علوم اجتماعی و سیر تکوینی آن، آیین جوانمردی (هانری کربن)، اقبال ناممکن، آن حکایتها: گفتوگوی هرموز کی با احسان نراقی، آزادی: مجموعه مقالات و مصاحبهها، آنچه خود داشت، جامعه، جوانان، دانشگاه، غربت غرب، آزادی، حق و عدالت، طمع خام، در خشت خام، آن حکایتها، نظری به تحقیقات اجتماعی در ایران.
جزییات مراسم تشییع و خاکسپاری نراقی پس از آمدن فرزندانش از خارج از کشور مشخص و اعلام خواهد شد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید