زمانی یک اشاره از علی خامنهای کافی بود تا همگان از ترس و وحشت در لاک سکوت بخزند و دم از کسی بر نیاید.در مقطعی هم وی را ولی امر مسلمین و خاورمیانه و حومه و به طور کلی جهان مینامیدند و در حد یک امام معصوم، چنان قداستی را برای خود دست و پا کرده بود که کسی را یارای کوچکترین مخالفت و انتقادی از او نبود و هر گونه انتقادی در نطفه خفه میشد، برای نمونه، نامه انتقاد آمیز سعیدی سیرجانی خطاب به خامنه ای، مبدل به طناب دار او شد.
اینک همان رهبر تا دیروز مقدس و معصوم که در طول دههها مانند “کرم ابریشم” تلاش وافر و مستمری کرده بود تا با دخالت در همه نهادهای حکومتی و روی کار آوردن افراد گوش به فرمان در مراکز قدرت،پیلهای از جنس تقدس و معصومیت بر دور خود بتند،خود را روبروی پدیده عجیب و غامض احمدینژادی که خود مسبب اصلی به وجود آمدنش میباشد،مشاهده میکند.احمدی نژاد و آنچه که با لفظ “جریان انحرافی” از آن یاد میشود با عدم تمکین و افشاگریهای قطرهای خود، آن پیله تقدس ولی امر سابق خود را چنان سوراخ کرده و زیر نور افکنهای قوی قرار داده است که عریان بودن ولی فقیه را بر همهگان بدون نیاز به چشم مسلح قابل رویت نموده است.این عریانی به قدری محسوس و علنی شده که مداح صاحبنام(حاج منصور ارزی) بیت رهبری نیز بدون آنکه عامدانه قصد تخریب رهبر را داشته باشد از سر دلسوزی با گفتن “همه به رهبری پشت کرده اند” از آن مینالد.
معتقدم آسیب بی سابقهای که احمدی نژاد و اطرافیان او به پیله تقدس خامنهای وارد کردند نه در کوتاه مدت و نه در دراز مدت قابل ترمیم دوباره نخواهد بود و چه بسا اگر این آسیب به پیله ولی فقیه وارد نمیشد ،کرم ابریشم-علی خامنه ای- به تدریج چنان رشد و نموو خطرناکی پیدا میکرد که او را به خدای بلا منازع ایران تبدیل میکرد.
احمدی نژادی که برای روی کار آوردنش، رهبر در عاشورای ۸۸ حمام خون در خیانبانهای تهران جاری ساخت و متحمل هزینههای سنگین سیاسی در ابعاد داخلی و بین المللی شد، اکنون در دستاش مانند جنس بنجلی باد کرده است؛تذکرش میدهد،کارساز نیست،نصیحتش میکند گاهی هم تهدیدش میکند باز کارساز نیست، به ناچار با رذالت حتی از تریبونهای عمومی علنا با عتاب خائن و جریان انحرافی مینامدش، تا بلکه بتواند دست بوس و گوش به فرمان سابق خود را که با صرف سرمایه و هزینههای سنگین روی کار آورده اینبار با صرف هزینه کمتری به زیر بکشد؛ اما احمدینژاد بازی قدرت و سرانجام شومی را که رهبر برای او مقدّر کرده است را میداند و سر سختانه با تکیه بر شعارهای پوپولیستی و بعضا لیبرالی همچنان مقاومت میکند تا هر گونه تلاش رهبری برای برکناریاش را عقیم یا در بدترین شقش با تحمیل حداکثر هزینه به علی خامنهای مواجه سازد.
اینجانب هیچ وقت در انتخابات فرمایشی تحت کنترل خامنهای مشارکت نداشتهام ولی اگر چنانکه از ابتدا میدانستم احمدینژاد اینچنین علی خامنهای را زیرکانه و هوشمندانه خوار و ذلیل و ناتوان خواهد ساخت، صدها بار نه تنها خود رأی میدادم بلکه دیگران را نیز به حضور در پای همان انتخابات فرمایشی و رأی به احمدینژاد ترغیب و تشویق میکردم، تا ثابت کنم “احمدی نژاد شود سبب خیر اگر مردم بخواهد."
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید