در وضعیت بسیار سخت و به شدت پیچیده اوضاع داخلی ایران، فرد مورد نظر «ولی فقیه» جمهوری اسلامی مسئولیت پست ریاست جمهور ایران را بر عهده می گیرد. در خارج ایران در معرض تهدیدهای مختلفی است، از تحریم ها گرفته تا انزوای بین المللی که همه آنها به دلیل پافشاری ایران در رسیدن به «حقش» در پرونده هسته ای است، آیا این به آن معنا است که رئیس جمهور جدید ایران به وضعیتی خطرناک و سخت با جهان خارج روبرو است؟ پرسشی سخت که پاسخ آن به نتایج انتخابات نمایشی ایران باز می گردد و از سوی دیگر بازگوکننده آینده پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران در تعامل این کشور با جامعه جهانی است. پرسش دیگر این که انتخابات نمایشی ایران تا چه اندازه بر استراتژی تهران در تعامل با غرب درباره پرونده هسته ای در سایه وجود حقایقی غیر قابل انکار که رئیس جمهوری ایران هر کس که باشد، نمی تواند از آنها عبور کند، تاثیر خواهد گذاشت؟
سایت دیپلماسی ایرانی در یک مقاله ای مینویسد، ایران همواره به اداره بحران با جامعه جهانی پرداخته و هیچ گاه تلاش نکرده است که بحرانش را برای غرب برای همیشه حل و فصل کند. بنابراین اگر ایران بنا باشد با همین سیاست فعلی به تعامل با جامعه جهانی ادامه دهد، باید بگوییم که این پرونده در دولت آینده همچنان در خانه اول خود باقی خواهد ماند. در ادامه آمده است که این پرونده فقط مورد توجه جامعه غربی در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری ایران نیست بلکه از این زاویه که باعث ایجاد رویکردی تازه در منازعات منطقه ای می شود نیز حائز اهمیت است که سبب می شود امنیت و ثبات در خاورمیانه تحت تاثیر آن قرار بگیرد. آن چه در این میان بیش از همه اهمیت دارد این است که احتمال دارد ایالات متحده چه به صورت انفرادی چه در چارچوب هم پیمانی های منطقه ای به دلیل تهدیدی که از سوی پرونده هسته ای ایران احساس می کند، به آن کشور حمله کند. از این رو پرونده هسته ای که در ارتباط مستقیم با سیاست خارجی ایران است مورد توجه جامعه ایران به ویژه طبقه بازار که با جریان محافظه کار هم پیمانی دارد، نیز هست.
این جریان سال ها تلاش کرد تا از کانال های مختلف به دستگاه دیپماسی کشور فشار بیاورد تا در سیاست خارجی خود نرمش نشان دهد. به همین دلیل می توان گفت که بازار ابزار گشایش اقتصادی ایران به خارج محسوب می شود، مجموعه ای که بیش از دولت با اقتصاد جهانی تعامل دارد. البته نباید فراموش کرد که مسئله هسته ای ایران اجماعی ملی پشت سر خود دارد، برای همین نمی توان به سادگی آن را از زندگی روزمره مردم ایران دور کرد. حقیقت دیگر این که، رئیس جمهور جدید خوب می داند که تغییر شخص رئیس جمهور ضرورتا به معنای بروز تغییری کوچک در رویکردهای سیاسی خارجی ایران در قبال پرونده هسته ای نیست. برای همین رئیس جمهوری جدید از هر جناح و فردی که انتخاب شود، نمی تواند تغییر چندانی در مواضع ایران ایجاد کند.
مسئله دیگر فکری است که درباره سیاست خارجی بر سر پرونده هسته ای ایران وجود دارد. سیاستی که گفته می شود امریکا و اسرائیل هدایت می کنند. تلاویو و واشنیگتن هر از گاهی از گزینه نظامی سخن میرانند و میگویند که به ایران حمله نظامی می کنند چرا که برخورداری ایران اسلامی از تکنولوژی هسته ای باعث تغییر موازنه های منطقه ای می شود. بنا بر ادعای سایت دیپلماسی ایرانی به لحاظ استراتژیک ایالات متحده و غرب بر این باور هستند که «پیروزی ایران در دستیابی به تکنولوژی هسته ای آن را به ابرقدرتی بی نظیر در منطقه تبدیل می کند که در آینده به هیچ وجه حاضر به کنار آمدن با مصالح حیاتی آنها در منطقه و جهان نخواهد داشت.» در ادامه باز میخوانیم که « بی شک یکی از کارهایی که رئیس جمهوری آینده ایران مجبور به انجام خواهد بود، گسترش روابط با روسیه و چین است. این دو کشور نقشی مهم در اهداف ایران به ویژه در پرونده هسته ای خواهند داشت. ایران به کمک آنها می تواند جایگاه خود را در پرونده هسته ای بسیار مستحکم کند.»
اما با توجه به دیدگاه بالا باید به یک نکته اساسی توجه داشت که رئیس جمهور تحت حکومت اسلامی نمیتواند نقش سیاست گذار را به شکل حرفه ای در دنیای پیچیده ی سیاست بازی کند بلکه او تنها مجری سیاست های نظام اسلامی به مدیریت ولی فقیه است. رئیس جمهور «اصلح» مطیع و فرمانبردار به عبارتی دیگر گوش به فرمان «مقام معظم رهبری» است. او نمیتواند و نباید با رهبر ایران به تعامل برسد بلکه به گفته ی آخوند عبدالله حاج صادقی، جانشین نماینده خامنه ای در سپاه پاسداران، باید اراده «رهبری» را بفهمد و در همان مسیر گام بردارد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید