رفتن به محتوای اصلی

تحلیل جامعه‌ شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌ جمهوری یازدهم

تحلیل جامعه‌ شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌ جمهوری یازدهم
تفسیر از:
اقبال اقبالی

اشرافیت آخوندی و ارتجاع پان اسلامیستی را نمایندگی می کردند. در میان نامزدهای ریاست جمهوری، نماینده ای از جنبش ملی، زنان، کارگران و اقلیت های دینی نمی توانستند حضور داشته باشند و حذف بخش عظیمی از جامعه از حق نامزد داشتن در مباحثات جامعه شناسان جایگاهی نیافت. نقش روستائیان، شهرنشینان، جامعه کارگری، حقوق بگیران و بخش های میانه و پائین جامعه در حضور ویا عدم حضور در نمایش انتخاباتی مورد توجه قرار نگرفت. البته آقای ناصر فکوهی " وظیفه جامعه‌شناس را تحلیل انتقادی دانست نه تعریف و تمجید از پیروزی واقع‌شده و گفت: «تیپولوژی این جلسه بیشتر به جشن‌های پیروزی شباهت دارد که فقط کف و سوت را کم دارد. به نظر من استادان حاضر در جلسه باید به جای موضع‌گیری‌های سیاسی و تمجید از این اتفاق، آن را به نقد می‌نشستند. زیرا وظیفه جامعه‌شناس نگاه نقادانه است، نه سیاسی و نباید چنین مباحث مهمی را بر مبنای مباحث یک کنشگر محدود سیاسی مانند کیهان تقلیل داد. آقای فکوهی اظهار داشت: "وظیفه علوم اجتماعی نقد کردن است نه دفاع و اگر غیر از این عمل کند به ذات خود خیانت کرده است." آنچه می‌خوانید گزارشی است از مطالب ارائه‌شده در این مجلس که چهار ساعت به طول انجامید.

******

 تحلیل جامعه‌شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم
نارضايتي‌هاي عمومي جنبش اجتماعي آفريد
حمیدرضا محمدی

«حماسه» بود. «حماسه»‌ای به «امید» تغییر. تغییر در همه شئون زندگی. همان رخدادی که دقیقا 10 روز پیش، جمعه بیست‌و‌چهارم خرداد به مدت 13 ساعت به وقوع پیوست. مردم ایران «تدبیر» کردند، به دولت «تدبیر و امید» اعتماد کردند و درنهایت هم خندان به خیابان‌ها آمدند؛ «خنده»ای که چهار سال بود از میان خانواده‌های ایرانی رخت بربسته بود؛ اما این‌که چگونه شد که در میان رقبای دست «راست»ی به ظاهر قدرتمند، یک میانه‌رو یا به قول خودش «معتدل»، فتح و ظفر یافت نیاز به تحلیلی جامعه‌شناسانه دارد که این اتفاق عصر روز یکشنبه به وقوع پیوست. زیرا «انجمن جامعه‌شناسی ایران» همت گمارد و در تالار ابن‌خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، هفت نفر از جامعه‌شناسان خبره ایران را در نشستی تحت عنوان «تحلیل جامعه‌شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری» به دور هم جمع کرد تا آنان این سوال را پاسخ گویند. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارشی است از مطالب ارائه‌شده در این مجلس که چهار ساعت به طول انجامید.
نامزد پيروز نه حزب داشت، نه روزنامه
«محمد‌امین قانعی‌راد» در جایگاه رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران و البته مدیر جلسه به عنوان مقدمه باب محفل را گشود و گفت «که باید پدیده انتخابات را به تحلیل نشست. این‌که چه عوامل و نیروهای اجتماعی در این قضیه نقش داشتند و سپس آن‌ها را تفکیک کرد. گروه‌های اجتماعی چون زنان، جوانان، اقوام، مذاهب، بازار، هنرمندان، دانشگاهیان، شهرنشینان، روستانشینان، کارگران و غیره هر یک نقشی داشتند که در کنار جریان‌های سیاسی اعتدال‌گرایی، اصلاح‌طلبی و اصولگرایی معنایی دیگر می‌یابند. باید تحلیل کرد که آیا 24 حزب به ثبت رسیده در وزارت کشور در این انتخابات نقشی داشتند یا خیر؟ زیرا بعضی بر این عقیده‌اند که در این دوره احزاب هیچ فعالیتی نداشتند و بعضی دیگر برآنند که حرکت رخ داده، کاملا حزبی بود و بايد به این موضوع که نامزد پیروز فاقد روزنامه و حزب مختص به خود بود، توجه ویژه کرد. حتی موضع نظام و مسئولان نظام در این‌باره، به عنوان یکی از فاکتورهای تعیین‌کننده که در چارچوب کلی کار می‌کنند، اهمیت بسیاری دارد. پرسش دیگر این است که آیا می‌توان رفتار مردم را براساس الگوهای سنی، جنسی، نسلی، طبقاتی، تحصیلاتی، جغرافیایی و غیره تبیین کرد؟» وی در ادامه ابراز داشت که «اما در این میان دو نکته حائز اهمیت بالایی است. نخست آن‌که شناخت جامعه ایران و میزان توسعه‌یافتگی سیاسی در آن، می‌تواند از رهگذر انتخابات باشد و نباید از آن غفلت کرد. زیرا از جامعه‌شناسی انتخابات به جامعه‌شناسی سیاسی و درنهایت به دایره بزرگتر جامعه‌شناسی ایران می‌رسیم تا بتوانیم پرتوی بر رفتار جامعه ایرانی اندازیم. نکته دیگر هم آن است که پیام غالب و گفتمان حاکم چه بود. زیرا تفسیر درست از این پیام می‌تواند در استمرار آن موفق باشد و این‌که در این راه، چه اقدامات ملموسی می‌توان انجام داد. زیرا در حرکت‌های اجتماعی‌ از این دست، گرایش‌های غصب‌سازی هم وجود دارد.» قانعی‌راد در پایان البته گفت «باید دانست چنین اتفاقاتی را به شکل کلی بررسی کرد یا به صورت قشرها و برش‌های اجتماعی. از سوی دیگر باید دانست که این انتخاب، اقتصادی و منفعت‌محور بوده است و با الگوی تضاد طبقاتی یا بر مبنای ایدئولوژی سیاسی مسلط و این‌که آیا رفتاری فردی بوده است یا اجتماعی. این‌ها مجموعه سوالاتی است که باید در تحلیل جامعه‌شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری به آن‌ها پاسخ داد.»
پتانسیل جنبشی؛ عاملي براي پيروزي
سخنران نخست، «حمیدرضا جلایی‌پور»، پشت تریبون قرار گرفت. او معتقد بود که باید گفتمان اعتدال‌گرایی به ظهور رسیده در برابر اصولگرایی حاکم را به بحث نشست. وی در ادامه گفت «باید به دقت این پدیده را بررسی کرد که چگونه انتخابات برق‌آسای 92 به وقوع پیوست که همه نظرسنجی‌ها هم تا روز آخر خلاف آن را نشان می‌دادند؟ این‌که پیروزی قاطع و غیرمنتظره روحانی در دور اول، به چه ترتیبی به دست آمد؟ اتفاقی که نه تنها رقبای اصولگرا که حتی رفقای اصلاح‌طلب نزدیک به روحانی هم حتی تصور نمی‌کردند این پیروزی، آن هم در دور اول به وقوع بپیوندد؛ البته به این سرعت هم نمی‌توان اوضاع را تحلیل کرد و باید که چند سال بگذرد تا آثار آن مشخص شود؛ اما به ‌هرروی باید دید که این پیروزی قاطع در چه شرایطی رخ داد. نکته اول آن‌که از سال 88 به این سو علی الدوام، اصلاحات و سران آن را کوبیدند و کوچک‌ترین امتیازی ندادند. حتی در صداوسیما چهره آقای خاتمی را به عنوان اهل فتنه، شطرنجی کردند. بر شرایط سازماندهی جامعه افزودند که من این گستردگی را در 100سال اخیر به این سو سراغ ندارم و گفتمان تازه‌ای را تحت عنوان فتنه به راه انداختند. از یک سال پیش هم اصلاح‌طلبان خواستند هر کسی را وارد انتخابات کنند تهدید و ارعاب و پرونده‌سازی کردند. حتی آنگاه که خواستند بر سر گزینه مورد نظرشان یعنی آقای خاتمی اجماع کنند چنان ماجرایی درست کردند که ایشان گفت به سراغ آقای هاشمی بروید. در همین شرایط هاشمی که خود شناسنامه انقلاب است هم رد صلاحیت شد. 95‌درصد نامزدهای اصلاح‌طلب شوراها هم رد صلاحیت شدند. اینترنت مستمرا کند شد و پارازیت‌ها روی ماهواره‌ها اوج گرفت. حتی گفته شد شورای نگهبان می‌تواند پس از تایید صلاحیت و در جریان ایام تبلیغات نیز نامزدها را ردصلاحیت کند. در این میان کندروان مخالف اصلاحات هم معتقد بودند که شکوفایی 76 و 88 دیگر در میان طبقه متوسط رخ نخواهد داد و اصلاحات ناکام خواهد شد. به هرحال هر یک از نامزدهای عیان‌شده، پاسخگوی قشری خاص بودند. قالیباف به بحث نوسازی و زیباسازی شهر پرداخت. رضایی به بحث بحران اقتصادی کشور پرداخت و از مسائل زیست‌محیطی و گردوغبار استان‌های غربی و جنوبی صحبت می‌کرد. طرفداران گفتمان احمدی‌نژادی به سراغ جلیلی رفتند. میانه‌روهای اصولگرا به دنبال ولایتی بودند و اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در پی روحانی. اما همه این تحلیل‌ها و نظرسنجی‌ها، برخلاف نظر تندروها، برآب شد و در فضای بسته ایران پس از 88، به شکلی خلق‌الساعه و فراگیر، نامزدی به پیروزی قاطع و در همان دور اول، به پیروزی رسد که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد.» این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در ادامه ریشه این اتفاق را پتانسیل جنبشی مردم ایران دانست و ابراز داشت «گسترش نارضایتی‌های عمومی اجتماعی و اقتصادی چون کاهش ارزش ریال، افزایش قیمت سرسام‌آور ارز و طلا، بیکاری، تورم و مهم‌تر از همه گسترش نگرانی امنیتی از آینده کشور سبب بود: اما به نظر من عواملی که ذکر شد در هر کشور می‌تواند زمینه‌ساز انقلاب و شورش باشد، نه جنبش اجتماعی آن هم برای مردمی که چهار سال است سرخورده و مایوس شده‌اند.» او در ادامه با بیان این را‌که گفته می‌شود جامعه ایران، جامعه‌ای توده‌ای و احساساتی است قبول ندارم، ادامه داد: «اگر این سخن صحیح بود هیچ‌گاه یک جنبش اجتماعی قانونی و شورانگیز که همه دنیا را به حیرت وادارد، واقع نمی‌شد. در ایران، فردیت شکل گرفته در جامعه نهادینه شده است و حتی می‌توان هر فرد را یک ستاد و سازمان دانست. اما به‌هرروی اصلاح‌طالبان و هواداران آن‌ها به یک هوشیاری جمعی دست زدند. این‌ها واقعیت جامعه ایرانی را شناختند و آن این بود که مردم در انتخابات شرکت می‌کنند. بر همین مبنا هم جامعه را ساختند. اصلاح‌طلبان نامزدهایی را معرفی کردند که نامش به تنهایی تبلیغات بود. خاتمی نیامد و هاشمی آمد. آن‌گاه که مرد 79 ساله ثبت‌نام کرد گویی همه امیدها زنده شد و مردم تحقق مطالباتشان را در او دیدند. فضای کشور به یکباره از رکود به درآمد. بنابراین چون می‌دانستند هاشمی که روزگاری نماد اشرافیت معرفی شده بود و امروز یار و غمخوار مردم، 30‌میلیون رای خواهد داشت، نه به بهانه سن که به دلایل دیگر ردصلاحیت شد، امید تبدیل به نگرانی عمومی شد. در شهرستان‌ها و به‌خصوص در میان جوانان، بیشترین تقاضا ائتلاف عارف و روحانی بود. حتی به خاتمی ایراد می‌گرفتند که شما 16 سال است که رهبر اصلاحات هستی و نظرت را اعلام کن. پس از انصراف عارف، در فاصله سه روز به انتخابات، جنبشی فراگیر در حمایت از روحانی شکل گرفت. زمینه مستعد شد و در قلب گرفته جامعه ایرانی، انفتاح رخ داد به گونه‌ای که حتی 87‌درصد روستاییان سیستان‌وبلوچستان و 70‌درصد روستانشینان گیلان به روحانی رای دادند.» نکته جلایی‌پور نیز همان بود که پیش‌تر نیز بیان داشت که جامعه ایرانی پتانسیل جنبشی دارد نه شورش و انقلاب.
جذابيت فوق‌العاده پيروزي روحاني
یکی‌دیگر از استادان جامعه‌شناسی حاضر، «محمدعلی حاضری» بود که به ایراد سخن پرداخت. او در ابتدا با بیان این‌که هیچ‌گاه تصور پیروزی فردی از جناح منتقد مخالف را نداشته است و این پیروزی، جذابیت فوق‌العاده‌ای داشت، گفت«جشن ملی و شادی مردم ایران که فردای انتخابات به وقوع پیوست، هیچ‌گونه برخورد خودسرانه‌ای با مردم صورت نگرفت. در حالی که بهانه لازم برای این اتفاق بود اما فرمان و اجازه آن صادر نشد. نکته دیگر آن‌که بخش‌های کمتر توسعه‌یافته کشور توانستند مواضع پوپولیستی و قوم‌گرایانه خود را نشان دهند. اما مسئله مهم در این میان، سرعت وقوع این جنبش جدید بود که ظرفیت رسانه‌ای بالایی را در شبکه‌های اجتماعی داشت که به نظر من ابدا سازمان‌یافته نبود بلکه هر نفر، خود یک ستاد بود و همین ارتباطات چهره‌به‌چهره بود که پیام را انتقال داد.» استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تربیت‌مدرس در ادامه بیاناتش به اثبات ضعف و ناکارآمدی نظرسنجی‌های مهندسی‌شده در ایران اشاره کرد و گفت: «با این‌که در کشور ما جامعه‌شناسی و علوم اجتماعی پیشرفت بسیاری داشته است اما متاسفانه هنوز در عرصه نظرسنجی‌ها عقب هستیم و تحت نظرسنجی‌های غیرعلمی، مهندسی‌شده و در راستای اهداف خاص سیاسی هستیم.» وی سپس نگاهی تحلیلی به آرای قالیباف نیز داشت: «آرای آقای قالیباف نسبت معنا‌داری با جامعه طبقاتی ایران دارد و توانسته بود طبقه متوسط را هم با اتخاذ مواضعش و هم از طریق تاثیرگذاری‌اش در سیستم شهری تهران، به سوی خود بکشاند؛ اما معنا‌دارترین رویگردانی از آرای او در آخرین روزها رخ داد. زیرا قالیباف در آخرین روزها از مطالبات طبقه متوسط شهری به جاهای دیگری پراکنده شد و از اینجا رانده شد و طبیعتا مانده از سایر طبقات جامعه ایرانی. پس طبقه متوسط در آخرین روزها اهدافش را در مواضع شخص دیگری متجلی دید.» اما حاضری تاکید بسیاری بر نقش عقلانیت اصلاح‌طلبی بر وقوع این حماسه بزرگ داشت و آن را عامل اصلی پیروزی دانست: «از آنجا که اصولگرایان همچنان به شیخوخیت سنتی خود اعتقاد دارند، از سوی آنان هم هدایت می‌شوند. به این ترتیب اصلاح‌طلبان ظرفیت بسیار بالاتری برای پذیرش رهبری و هدایت‌شدگی عقلانیت را دارند تا جناح رقیب که همچنان بر ولایت‌پذیری سنتی خود پای می‌فشرد که تعارضات آن، خود را در این انتخابات نشان داد. در واقع اصلاح طالبان نه انتخابات را تحریم کردند که بی‌نتیجه و بدون سرانجام بود و نه حضور بی‌قید و شرط و به هر قیمت در انتخابات را در دستور کار خود قرار دادند. از سوی دیگر رهبری حساب‌شده و متمرکز سیدمحمد خاتمی در جریان اصلاحات کار سنگینی را صورت داد. جلسات مستمر و تحلیل‌های اقناعی صورت پذیرفت که این اقناع تا آخرین نفر ادامه می‌یافت. با سعه‌صدر کامل و به شکل اجماعی، به نتیجه حضور در انتخابات منتهی شد و ضرورت حضور خاتمی و هاشمی اعلام شد. البته تا پیش از ثبت‌نام هاشمی، تحلیل‌های کیهان مبنی بر رای نیاوردن ایشان بود اما با ثبت‌نام در لحظات پایانی، همه تحلیل‌های کیهان به هم ریخت. هاشمی در مظلومانه‌ترین وضعیت حذف شد. این پتانسیل ‌درصدد جایگزین برآمد اما گزینه‌ای که اعتمادبخش باشد، زیرا پیچیدگی‌های جامعه سیاسی ایران بر جریان اصلاحات روشن بود. پس بر عقلانیت جمعی پیشرفته خود تکیه کرد و به نتیجه هم رسید.»
آراي روحاني در مناطق محروم جلوتر از‌شهرهاي بزرگ
خطیب سوم این نشست «هادی خانیکی» بود که به ایراد سخن پرداخت. او در ابتدا خاطره نشست انتخاب نو در فاصله یک ماه پس از انتخابات دوم خرداد 76 را یادآوری کرد که در آن او در کنار سعید حجاریان، محمدرضا تاجیک، پرویز پیران و عبدالعلی رضایی سخنرانی کردند و هشت سال بعد در کنار دکتر حاضری با چند نفر از جامعه‌شناسان اصولگرا آن رخداد را بررسی کردند که به گفته خانیکی تلاش مذبوحانه‌ای بود در جهت اثبات این‌که روی کار آمدن احمدی‌نژاد تحول نیست. خانیکی در ادامه به یکی از مقالات اصولگرایان پس از انتخابات اشاره کرد که «او نوشته بود اصلاح‌طلبان هرگاه که به پیروزی می‌رسند می‌گویند گامی در راستای دموکراتیزاسیون و رسیدن به جامعه مدنی بوده است و هرگاه شکست می‌خورند اعلام می‌کنند جامعه ایران توده‌ای است و گامی به عقب رفته است. اما به واقع نقش ما در این میان کجاست؟ برای آن‌که در یک محیط آکادمیک بحث قابل ارائه علمی‌تر شود تنها نباید پدیده‌های اجتماعی را تحلیل کرد بلکه باید کنشگری‌های علمی به‌خصوص کنشگری روشنفکران را هم بررسی کنیم. اگر جامعه‌شناسان در انتخابات حاضر نشوند چطور می‌خواهند آن را بشناسانند. در این بین، نظرسنجی‌هایی که صورت می‌گیرد تغییر را نشان می‌دهد اما گفته نمی‌شود و به اطلاع مردم نمی‌رسد. حتی معتبرترین نظرسنجی‌ها که متعلق به صداوسیماست هم تغییر را نشان می‌دهد اما گفته نمی‌شود. اما در جامعه ما حتی در نقاطی با کمترین برخورداری از فرصت‌های رسانه‌ای، جریانی برآمد که از نامزدی حمایت کرد که در همه جای ایران از دورترین روستاها به مرکز تا مراکز گسترده شهری اشتراک معنا داشت. حتی در بعضی مناطق که صندوق سیار وجود داشت صد‌درصد آرا، برای روحانی بود. البته ما هم‌اکنون قادر به تحلیل طبقاتی نیستیم اما این را از نظر دور نداشته باشیم که در آمدو‌شد هاشمی نگرانی بر فرودستان جامعه به اعتبار نوعی رسیدگی معیشتی به طبقه فرودست مستولی شده بود. در همین راستا باید دید چرا آرای روحانی در مناطق محروم و حاشیه‌ای از شهرهای بزرگ جلوتر است. چرا با این‌که بعضی نامزدها، شعارهای پوپولیستی داشتند اما از این سطح از آرا برخوردار نشدند. برای فهم این موضوع باید به سطح کلانی از تحلیل دست زد و نباید از مسئله تاریخی جامعه ایران غافل ماند.» استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه سخنانش به سبب جایگاه علمی خود به جایگاه رسانه‌ها در این انتخابات پرداخت و گفت «در انتخابات 76 رسانه‌های خرد در برابر رسانه‌های بزرگ حاکم نقش‌آفرینی کردند؛ به‌گونه‌ای که روزنامه‌های سلام و عصر نو تا جایی تاثیر گذاشتند که حجاریان به شوخی می‌گفت که دیگر حتی چوپان‌های ایذه هم عصر ما می‌خواندند. این اتفاق درست در انقلاب اسلامی هم افتاد و رسانه‌های خردی چون کاست‌ها و اعلامیه‌ها به پیروزی رسیدند. در سال 88 نقش رسانه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی بود که رخ عیان کرد. اما در انتخابات اخیر رسانه تاثیرگذار، ترکیبی از مجموعه این رسانه‌ها بود که شامل فرصت محدودی که تلویزیون در کمال ناباوری در اختیار گذاشته بود، شبکه‌های اجتماعی، مطبوعات اندک، ارتباطات میان فردی و ارتباطات سیاسی بود. در واقع اصلاح‌طلبان نوعی از دیالکتیک انتقادی را در فضایی نابرابر و بسته به کار گرفتند و سوال این بود آیا می‌شود وارد انتخابات شد یا خیر؟ طیف وسیعی از نخبگان جامعه وارد عرصه شدند و این بیداری جامعه و رسیدن به وضع کنونی منتهی شد. به بیان دیگر با آمدن هاشمی این دیالکتیک انتقادی به سطح جامعه رسید و همه هوشیار شدند و استفاده از رسانه‌های موجود هم بسیار موثر بود.» خانیکی در ادامه گفت:«گفتمان اعتدال محصول همین فرآیند است که همه را پیش برد که البته به معنای عدول نیست بلکه میل به تحول است و حرکتی خردورزانه و بردبارانه. معنای جریان ظهورکرده گرایش به عقلانیت، ثبات و اعتدال بود. البته ناگفته نماند که آینده نامطمئن همه نامزدهای انتخابات را مجاب کرد که هیچ‌کس از وضع موجود دفاع نکند. هرچند از آنجا هر یک از اصولگرایان در این شرایط خود را محور قرار داد، تفرقه به وجود آمد و امکان اجماع در میانشان از بین رفت.» وی در پایان ابراز داشت که مهم‌ترین تاثیر این انتخابات شکل‌گیری و بروز کنش ارتباطی، گفت‌وگویی و میان فردی بود.
فشار اقتصادي و سياسي لج ملي ايجاد كرد
«علی ربیعی» چهارمین سخنران این نشست بود که مطالبی را بیان کرد. وی در ابتدا گفت «نظرسنجی‌ها یا توسط نهادهای امنیتی و دولتی صورت می‌گیرد یا توسط نامزدها و بنابراین تا به حال رفتارشناسی صحیحی نسبت به این رویداد منتشر نشده است.» و در ادامه انتخابات غیرقابل پیش‌بینی و تصور در ایران را نگران‌کننده قلمداد کرد و آن را ناشی از نابسامانی سیاسی در ایران دانست: «انتخابات‌ پس از جنگ همه به نوعی انقلاب‌گونه بود که نشان داد جامعه سیاسی ایران سامان سیاسی ندارد. در واقع هم ایراد از ساخت قدرت است و هم جامعه مدنی. زیرا در همه دنیا اختلاف‌ها در حد پنج‌درصد است اما در ایران اختلاف نفر اول و دوم بسیار زیاد است.» او سپس به دوران پهلوی هم نقبی زد و ابراز داشت: «پس از انقلاب سفید که حکومت پهلوی به سوی مدرنیت پیش رفت خواست که از نزدیک با مردم ارتباط برقرار کند. جامعه ایران را می‌توان جامعه مبهم منجی‌خواه دانست که سه عنصر مهم در انتخابات‌ آن اثر دارد که عبارتند از: فرآیند تغییرخواهی، لج ملی و اتفاقات شب انتخابات. دوسوم مجلس سوم در دست چپ‌ها بود. در انتخابات مجلس چهارم، مرحوم توسلی در تهران نفر 31 شد و در ناباوری ناطق‌نوری به دور دوم رفت و محمدجواد لاریجانی نماد مذاکره با غرب، ابوترابی نماد برادر شهید و حسینی نماد اخلاق در خانواده نفرات اول تا سوم تهران شدند. در سال 76 جامعه ترقی‌خواهی کرد و به کاریزمای خاتمی رای داد. در 84 کسی آمد که علیه هرآنچه در 27 سال پیش از آن رخ داده بود قد علم کرد و در سال 92 هم جامعه نگران و ترسیده از فشار اقتصادی و سیاسی زیاد موجی ایجاد کرد که همراه با همان لج ملی بود. هرچند بر مبنای اعتماد به هاشمی و خاتمی هم بود و موجی پشت روحانی به راه افتاد.» اما با این حال ربیعی همچنان بر اين عقیده بود که حتی این رخداد هم به همان فقدان سامان سیاسی مربوط می‌شود.
راي مردم عقلانيت بود
پنجمین واعظ این جلسه «ناصر فکوهی» بود که در آغاز بیاناتش وظیفه جامعه‌شناس را تحلیل انتقادی دانست نه تعریف و تمجید از پیروزی واقع‌شده و گفت: «تیپولوژی این جلسه بیشتر به جشن‌های پیروزی شباهت دارد که فقط کف و سوت را کم دارد. به نظر من استادان حاضر در جلسه باید به جای موضع‌گیری‌های سیاسی و تمجید از این اتفاق، آن را به نقد می‌نشستند. زیرا وظیفه جامعه‌شناس نگاه نقادانه است، نه سیاسی و نباید چنین مباحث مهمی را بر مبنای مباحث یک کنشگر محدود سیاسی مانند کیهان تقلیل داد. اما به‌هرروی در هر انتخاباتی چرخش قدرت رخ داده به تغییر اجتماعی می‌انجامد. 16 سال پیش گفت‌وگویی با روزنامه جامعه داشتم که تیتر آن، این بود: «جامعه مدنی؛ آرمان خوش‌باوران» که اصلا گفت‌وگوی مسالمت‌آمیزی نبود و هیچ‌یک از آن حرف‌ها را امروز نمی‌توان زد. تحلیل آنجا بر این بود که برآمدن خاتمی، تبدیل به اتوپیایی در سطح جامعه شده است که امر سیاسی با امر اجتماعی منطبق شده که همان جامعه مدنی است. هرچند جامعه مدنی در همه جوانب، به مراتب، جامعه سخت‌تری نسبت به جامعه اتوریته و آمرانه است زیرا در یک جامعه مدنی مسئولان افراد مشخص است. اما چرا آن زمان و حالا امر اجتماعی بر امر سیاسی پیروز شد؟ یعنی کنش در سطح روزمرگی آن اتفاق افتاد نه در راس سیستم که 70 سال است راس سیستم به امر سیاسی متصل شده است. اما در چهار سال گذشته امر سیاسی به شکست انجامید و آنچه به ظهور رسید نه پوپولیسم رایج در ونزوئلا که پوپولیسم قاجاری بود که در آن نخبگان به‌شدت محدود شدند، انتقاد ممنوع شد، علوم انسانی گویی که برچیده شد، دیدگاه‌های عمیق و علمی به محاق رفت و نهادهای برنامه‌ریز و متخصص‌پرور تعطیل شدند. در پوپولیسم قاجاری رخ داده در چند سال اخیر، ضربات کاری بر سیستم اجتماعی ایران وارد آمد و سازمان برنامه و بودجه، شورای پول و اعتبار و حتی صندوق ذخیره ارزی نابود شدند که همه این‌ها سبب شد تا واکنشی عقلانی در میان مردم پدید آید.» استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران در ادامه با بیان این‌که جامعه را نمی‌توان با بعضی گفتمان‌های سیاسی وادار به کنش‌های اجتماعی کرد، گفت:«چیزی که عوض شده این است که سیستم سیاسی درک کرده که با جمعیت بیش از 70‌میلیونی که 60،70‌درصد آن جوان است و در آن دانشگاه‌ها و سرمایه فرهنگی اجتماعی رشده کرده، مانند جامعه‌ای در اواخر دوران قاجار عمل کرده است. حتی کسانی که به روحانی رای ندادند هم با همین عقلانیت در انتخابات شرکت کردند. بر همین اساس روحانی بحث دولت فراجناحی را مطرح کرده است. در این میان وظیفه جامعه‌شناسان این است که اگر فضای بهتری برای نقد فراهم آمد، به نقد و بحث بیشتری بپردازند. زیرا وظیفه علوم اجتماعی نقد کردن است نه دفاع و اگر غیر از این عمل کند به ذات خود خیانت کرده است.»
رفتار عقلاني مردم در برابر گرفتن فرصت‌ها از سوي دولت‌
آخرین جامعه‌شناسی كه در این مجلس به بیان صحبت پرداخت «سعید معیدفر» بود. او در ابتدا با ابراز شادمانی خود از این حماسه بزرگ و این‌که با وجود فرصت‌طلبی مردم، تا آخرین دقایق و به سبب کنش حکومت، امیدی به پیروزی نداشتیم، گفت: «در دوره‌ای که قرار است حکومت شکل دیگری به خود بگیرد و رابطه‌اش با مردم تغییر کند، بالطبع آنچه به وقوع می‌پیوندد پیش‌بینی‌ناپذیر می‌شود و حتی روی کار آمدن احمدی‌نژاد هم از این دست بود. در سال 76 نیز چنین بود. مردم دریافتند که قرار است رابطه‌شان با حکومت تغییر یابد؛ اما آن‌گاه رخدادهای سال 78 اتفاق افتاد و اجبارها، الزام‌ها، فشارها و نادیده گرفتن مردم مجددا آغاز شد، سلب اطمینان عمومی برگشت و حکومت جای آن را گرفت.» رییس سابق انجمن جامعه‌شناسی ایران در ادامه گفت بعضی در سال 84 از انتخاب احمدی‌نژاد خوشحال بودند اما پس از گذشت چهار سال به آگاهی رسیدند. در سال 88 جامعه موقعیت مناسبی برای ‌گذار ایجاد کرد اما مردم پس از انتخابات توسط طبقه متوسط شهری، با این‌که حکومت همه فرصت‌ها را گرفت اما به رفتاری عقلانی و نه هیجانی دست زدند. در واقع تا 24 خرداد، فضا کاملا مرده بود اما به یکباره همه‌چیز رنگ عوض کرد.» معیدفر اما انتخابات 92 را هیجانی نمی‌داند و می‌گوید «زمینه‌ها به‌گونه‌ای نبود که رفتاری جنبشی رخ داده باشد اما شکل هیجانی هم نداشت. بسیاری بیم و امید داشتند و تحت رفتارهای حکومت بودند و در انتخابات شرکت نکردند كه باید به تحلیل نشست. اگرچه رفتار جامعه یکدست نبوده و در مناطق محروم بیشتر هیجانی و در مناطق شهری بزرگ کنش سیاسی بود اما به هرروی بی‌اعتمادی و فقدان نهادهای مدنی و اجتماعی و تلاش برای رسیدن به تغییر بر مبنای عقلانیت بود که این اتفاق مبارک را رقم زد.» در انتهای نشست «تحلیل جامعه‌شناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست‌جمهوری» نیز پرسش و پاسخ حاضران در جلسه با استادان سخنران برگزار شد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید