
مهران توانا در فومن کارگر کلوچهپزی بود. او در اعتراضهای صومعهسرا، وقتی برای کمک به زنی که تیر خورده بود شتافت، خودش هدف گلوله قرار گرفت و جانش را از دست داد.
مهران ۳۰ سال سن داشت. به بدنسازی و شنا و بدنسازی علاقه داشت. آرزو داشت روزی مغازه کلوچهپزی خودش را داشته باشد و کلوچه معروف فومن بفروشد؛ شیرینی محبوبی که مهمترین سوغاتی شهر کوچک فومن در استان گیلان است.
او در عین حال به وضعیت موجود اعتراض داشت و به گفته نزدیکانش، از کشته شدن معترضان در خیابان بسیار ناراحت بود. میگفت طاقت ظلم و ستم بر مردم را ندارد. و به گواهی نزدیکانش در همین راه هم جانش را از دست داد.
چنانکه یکی از نزدیکان مهران به بیبیسی فارسی میگوید، مهران در روز ۲۵ آبان، در شهر صومعهسرا که تنها ۱۲ کیلومتر با فومن فاصله دارد، در حال رفتن به سوی خودرویاش، با شنیدن صدای گلوله متوجه شد که زنی تیر خورده و به سوی او برگشت.
در این هنگام ماموران جلوی او را گرفتند و تلاش کردند که او را از کمک به زن معترض منصرف کنند، اما به گفته یکی از نزدیکان خانواده مهران، او به ماموران توجهی نکرد و به سوی زن مجروح رفت. در این هنگام ماموران به او نیز شلیک کردند.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: «کسانی که آنجا بودند به خانوادهاش گفتند که او بعد از تیر خوردن زن، به ماموران اعتراض کرد و با یکی از آنها وارد جر و بحث شد. آن مامور به مهران گفت که من خانواده تو را میشناسم و برو. اما مهران به حرفش توجه نکرد و برای کمک به طرف زن زخمی رفت. و مامور به او شلیک کرد.»
مهران برای مداوا به بیمارستان برده شد و آنطور که منبع نزدیک به خانواده میگوید، در ابتدا شرایط وخیمی نداشت.
او میگوید: «در بیمارستان عملش کردند. برای سه روز هم خوب. حتی دوستان و نزدیکانش در بیمارستان به ملاقاتش رفتند.»
خانواده مهران به این نتیجه رسیدند که برای بهبود و مداوایش، او باید به یک بیمارستان تخصصی منتقل شود، اما به گفته منبع مطلع، ماموران با این تصمیم مخالفت کردند: «فرداش خبر دادند که مهران تنگی نفس گرفته. به خانواده هم اجازه ندادند که ببیننش. شب گفتند داره تموم میکنه و بیاین. خواهرهاش چند ثانیه دیدنش.»
وقتی مهران توانا تیر خورد، مادرش کربلا بود:
«مادر مهران مرتب از خانواده میپرسید که چرا مهران باهاش تماس نمیگیره. میخواست از کربلا برای مهران لباس دامادی بخره. قرار بود بعد از اینکه مادر مهران از کربلا برگشت، با دختری که دوست داشت نامزد کنه. همسفران جلوی چشم مادر مهران کفن خریدند و گفتند برای یکی از اعضای خانواده خودشون میخرند. مادرش که رسید ایران بهش گفتن مهران کشته شده.»
مانند بسیاری از کشتهشدگان اعتراضهای جنبش مهسا، ماموران امنیتی از این وحشت داشتند که مراسم خاکسپاری او به تظاهراتی جدید علیه جمهوری اسلامی تبدیل شود، به همین دلیل در ابتدا حاضر نبودند که پیکر مهران را به خانوادهاش تحویل بدهند.
منبع مطلع میگوید: «از وزارت اطلاعات به خانواده خبر دادند که پیکر مهران را میارن. حتی مسجد و قبر هم آماده بود. اما جایگاه دفن را عوض کردند. گفتند باید ببرینش یک روستا بین فومن و رشت. خیلی از اقوام و آشنایان مهران نتوانستند برای مراسم برن. تمام ورودیهای شهر رو بسته بودند. فضا خیلی امنیتی بود. خانواده شعار دادند و مامورها تهدید به شلیک کردند.»
در گواهی فوت مهران توانا، دلیل مرگ «خشونت بوسیله دیگران» نوشته شده است. در جواز دفن او اما آمده مرگ بر اثر اصابت پرتابه پرشتاب فلزی و در گواهی دفن هم اصابت گلوله دلیل مرگ او عنوان شده است.
جمهوری اسلامی همانند بسیاری دیگر از کشتهشدگان، حاضر نیست مسئولیت کشتهشدن مهران توانا را بپذیرد:
«حکومت زیر بار نمیره که مهران رو کشته. گفتن منافقها مهران رو کشتند. منظورشون معترضان بود. همه دیدند مامورهای امنیتی اونجا بودند و بهش شلیک کردند. فیلمهای دوربین مدار بسته رو توی اون خیابونی که به مهران شلیک شد جمع کردند. به خانواده گفتن دوربین میدون اصلی صومعهسرا خراب بوده. خانواده از هر کدوم از کاسبهای محل که پرسید، گفتن رژیم که عوض شد میایم بهتون میگیم کی بهش شلیک کرد.»
خانواده مهران نه تنها در روزهای نخستین کشتهشدن او تحت فشار بودند، بلکه برای ماههای به دلیل تلاش برای دادخواهی، با تهدید و بازداشت روبهرو شدند. خواهر و همسر خواهر مهران به دلیل همین موضوع برای مدتی زندانی شدند.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: «خیلی از اعضای خانواده رو تاحالا بازداشت کردند. خواهرش و همسر خواهرش رو بازداشت کردن و مدتی زندانی بودند. مرتب با اعضای خانواده تماس میگیرند و میگن اگه به دادخواهی ادامه بدید، بزرگ شدن بچههاتون رو نمیبینین. به قتل تهدیدشون میکنند. میگن دارین توی خیابون میرین ممکنه براتون اتفاقی بیفته. ممکنه آسیب جسمی ببینین.»
حتی مغازه کلوچهپزی که مهران در آن کار میکند، به دلیل اینکه عکس او را به دیوار زده بودند پلمب شد.
این در حالی است که زندگی خانواده بعد از کشته شدن مهران توانا سراسر غم و اندوه است:«زندگی خانواده بعد از مهران سرد و بیروحه. مهران پر از مهربانی و محبت بود. همیشه خندان بود. خانواده رو غرق در بوسه میکرد. الان روز و شب خانواده فقط گریهست.»
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
دیدگاهها
کشور اشغال شده ایران
در جنگها تک تیراندازان در کمین گاه پناه میگیرند بطوری که دیده نشوند. وقتی یک گروه از سربازان دشمن به صف از جایی رد میشوند تک تیرانداز یکی را نشانه میگیرد اما نمی کشد بلکه مجروح میکند. وقتی دیگران به کمک مجروح می آیند، یکی دیگر از سربازان را میزند. این صحنه گاه چند نفر به دست تک تیرانداز کشته میشوند. آن مزدور مریضی که مهران توانا را به قتل رساند حتما مقابل دادگاه قرار خواهد گرفت. دنیا .. دنیای دیجیتال است. یک یک قاتلان روزی سرافکنده در مقابل دادگاه به گریه و زاری می افتند و برای خوش خدمتی و گرفتن بخشش در لو دادن یکدیگر باهم مسابقه میدهند. اینها نه هدفی مقدس دارند و نه غرور و نه وجدان. بیشرف صفتی بس برازنده است که مردم به اینها داده اند.
افزودن دیدگاه جدید