واژه های عربی«الله اکبر»رااز میانِ پرچم ایران،از گذرنامه ها و اسناد و مدارک رسمی بردارید

نشانه های سمبلیکِ انتخاب شده در خاندانها، گروهها، در جوامع و در کشورهای گوناگون، معمولأ برخاسته و شکل گرفته از پروسه های تاریخی، جهان بینی، فرهنگی و اجتماعی خصوصی و عمومی آنها میباشد که نمودار و یا دیاگرام میراثِ فراز و نشیب ها با ایده الهای صیقل خوردهء زمان و مکان، تداوم و همبستگی و بیداری بین نسلهای گذشته و حال را به نمایش میگذارد، در ریشه یابی ایدنتیتت و یا در هویّتِ شناسی فردی و گروهی در رشته های پژوهشی دیگر کمکِ شایانی خواهد کرد.

در میانِ انواع این نشانه هاي نمادین از نظر مفهومی و ساختاری و یا بر بستر در برگیرندهء شعاع جغرافیایی با شمار جمعیّتِ مسکونی آن، نشانهء سمبلکِ رسم شده در پرچم ملّی کشورهای مختلف از اهمیّتِ برجسته ای برخوردار هست، تا آنجا که هویّتِ و استقلال ملّی آن سرزمین را به نمایش میگذارد و نمایندگی میکند [ تصویری گویاتر از هزاران کلام] .

خورشیدِ روشنایی و گرمابخش که منظومهء شمسی و در مجموع هستی را به آن مدیون هست، در بین همهء مردمان و جوامع از جایگاهِ ویژه ای بر خوردار میباشد، خورشید نزد ایرانیان از هر تیره و قوم آن در هر جغرافیایی که بسر برده اند و میبرند، علاوه بر آنکه از جایگاهِ شایسته ای برخوردار بوده و هست، به نقطهء مبدأ اندیشیدنِ کنجکاو قانونمند، به باورمندي فلسفهء راسیونال جهان بینی، هستهء مرکزی مکانیزم و شناختِ رئالیسم طبیعت، به ایدئولوژی و به اصول دین باوری آنها تبدیل گردید. زیربنای اندیشه و مکتب زرتشت Zoroaster [goldener Stern]، یا زُرُآستِر [ ستارهء طلایی] که همان خورشید هست میباشد،

میترا [ مهر، خورشید] با دیدگاهِ میترائیسم Mithraism [ مهر و خورشید خدایی] که بر پایه های اندیشهء زرتشت بنا نهاده شده و به چند شاخه تقسیم میگردد و تا سال 500 میلادی دین رسمی امپراطوری روم بوده است، از محور قرار دادنِ پدیدهء خورشید گرفته شده است، در گفتمانِ فلسفی جنگِ بین دو پدیدهء متضاّدِ نیکی و بدی یا میانِ روشنایی و تاریکی و اهریمن، که مبنای فلسفهء مکتب زرتشت میباشد، بدونِ وجود خورشید بی مفهوم هست، "اهورا مزدا" [خداوندِ نور و نیکی] که بزرگترین خداوند و روح تکامل یافته و پاکیزه گشتهء جاودانهء یونیورزوم طبیعت، اگر خورشید را بر شانه نداشته باشد، دیگر خدواند نیست، دانا و تواناي خردگرا و برتر نیست، قدرت طبیعی ما فوق انسانی از او سلب خواهد شد، دیگر آورندهء نور و روشنایی نیست، تاریکی و اهریمن بر او غلبه خواهد کرد، در نتیجه سراسر گیتی و انسانها به بد سرشتی و تاریکی گرفتار خواهند شد، دیگر کسی نه پندار نیکی دارد و نه کردار و گفتاری نیک.

گرچه پرچم ملّی ایرانیان از عهد باستان تا کنون شکلها و رنگهای مختلفی بویژه در زمانهای حاکمیّت مردمانِ مهاجم به ایران بخود گرفته، امّا پیوسته خورشید و فلسفه آن در قلب و اندیشهء ایرانیان و ادبیّات چندگانهء آنها جایگاهِ شایسته و مقدّس خود را داشته است.

در ادبیّاتِ آلمانی آمده است که کوروش کبیر در هر مکانی اقامتی داشت و چادری را بر پا میکرد، نمای خورشیدِ از بلور ساخته شده را بر فراز آن می افراشت. امروز هم حتّی مردمانِ ایرانی تبار برون مرز به یادگار از نمادِ زینت بخش خورشید در پرچم ملّی خود از آن پاسداری میکنند.

مهر، خورشید، میترا، میترائیسم، خداوندان : آناهیتا [ ناهید] و اهورامزدا [ خدای نور و نیکی] که همه آمیخته و ترکیبی از راسیونالیسم، هومانیسم و رئالیسم طبیعت گرفته میشوند همه تابع قوانین فلسفی:Panteismuss یا زیر مجموعهء ناتورآلیسم هست، که به موازات زمان جاودانه میمانند و تغییراتِ بسوی تکامل را می پذیرند. خورشید ماده و روحی متافیزیک نیست، خارج از ذهن و خیال بطور مستقل پیوسته نور و گرمی میدهد، باروری و برکت، جاودانگی و شکوفایی، پاکیزگی، پندار، کردار، گفتار نیک، ارزش گذاری بر پدیده ها با پرستش آن، جستجو و پیوستن به حقیقت و شناخت را در چرخش دهر در پراتیک به نمایش میگذارد.

نشانهء الله اکبر در پرچم جمهوری اسلامی:

طبق توضیحاتِ تئوریسینهای جمهوری اسلامی در بارهء انتخاب نشانهء "الله اکبر" در پرچم ملّی امروز ایران تحتِ حکمرانی آنها:

1- کلمات الله اکبر 22 بار در حاشیهء بین رنگ سفید و رنگِ سبز در بالا و در حاشیهء سفید و رنگِ قرمز در پایین تکرار شده است، که یاد آور 22 بهمن 57 روز پیروزی انقلاب اسلامی میباشد.

2- غیر از «الله» [خداي مسلمانان] خدای دیگری وجود ندارد [ توحید] بنا بر این مقابله با [ نابودی] شبه خدایانِ دیگر و خدایان زمینی و از بین بردنِ عوامل به پستی گراییدنِ ارزشها محور مفهومی و سیاسی اصل«توحید» میباشد، جمهوری اسلامی هم بنا به اصل توحید هیچ قدرتی را [ نه شرقی و نه غربی] را تحمّل نخواهد کرد و سرنگونی آنها را تکلیفِ شرعی خود میداند [ در آسمانها فقط الله هست و بر روی زمین فقط جمهوری اسلامی].

3- وسط پرچم در میان رنگِ سفید آن واژهء "الله" طراحی شده با رنگِ سرخ که بیانگر خون و از خود گذشتگی هست نقش بسته است. کلمهء الله نشانه و نمادِ دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی میباشد که بر اساس آن ساختار حکومتی نظام ولایتِ فقیه شکل گرفته و وظیفهء خود میداند که عرصهء طرز روش زندگی و مناسباتِ اجتماعی و فرهنگی انسانها را در رابطه با الله تهیّه و تنظیم کند، خود را واسطه یا وکیل خدا و انسانها میداند، پیام آور و اجرا کنندهء دستورات آسمانی بر روی زمین هست. آموزگارانِ آسمانی فرستاده شده بر زمین برای تربیّتِ امّت و بیتِ ناخودآگاهِ و ناسپاس گوي ناتوانِ افتاده بر خاکِ است.

4- در وسط کلمهء نمادِ «الله» شمشیری به شکل عمودی نشسته هست، که نشانهء قدرت، استواری و ستُرگی دین اسلام و جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد [به زمختی آهن]. شمشیر عربی در نوع خودش در جهان معروف هست امروز هم در فرهنگِ جوامع عربی در غرور و ناسیونالیتت و هویّتِ ملّی آنها جایگاهِ ویژه ای دارد، در مراسم هاي رسمی و بزرگِ دینی و غیر دینی هنوز آنرا بر کمر می بندند.

5- علامتِ تشدید در کلمهء « الله» را بر بالای شمشیر میانی این تصویر گذاشته اند که کتابی را به نمایش میگذارد، این کتاب اساس دین اسلام و مدرسه های دینی و حوزه ای هم میباشد، این کتاب همان "قرآنِ " در زمانِ خلفای راشدین نوشته و جمع آوری شده است، این کتاب منبع هستی آموزش و مرکز ثقل کرهء زمین و یونیورزوم هست.

البتّه گذاشتن کتاب قرآن بر نوکِ تیز شمشیر یا نیزه از سوی طراحان این طرح، اشتباهِ تاریخی بزرگ و عملی ناشایست بوده است، زیرا خاندان معاویه و یزید در جنگِ صحرای کوفه و کربلا با خاندانِ پیامبر چنین کاری را کردند، اگر هم بنا بر این باشد که این کتاب باید با خشنونتِ شمشیر از سوی بندگان پذیرفته شود، و یا شمشیر از آن مواظبت میکند باز هم عملی هست غیر دمکراتیک، قرار بر این بود که این کتاب بر قلبها نشیند !.

6- فردِ طراح از حروفهای کلمهء الله برگهای گُل را به نمایش گذاشته، تا غنچهء گُلی را بیافریند، از سویی دیگر کلمهء الله را به 5 شاخه تقسیم کرده که منظور همان 3 اصول دین و 2 فروع دین است که مجموع آنها 5 میباشد را برساند. در ادبیّاتِ ایرانی از گُل و بلبل و خار شنیده بودیم، امّا از ترکیبِ گُل و شمشیر نه !

7- همسانی و توازن دو طرف چپ و راستِ مرکز کلمهء الله [شمشیر] که آنرا به ترازویی تشبیه کرده اند از عدالتخواهی و مساوات نیست، حاکی از تسلط بر اوضاع گیتی را در سر دارد، غیر از اللهِ خداي مسلمانان، خدای دیگری وجود ندارد: لا- اله- الاّ- الله. جمهوری اسلامی هم نه شرقی و نه غربی هست. توازن زمانی حاصل شده است که جهان حکومتی اسلامی داشته باشد.

7- فرد و یا گروهِ طراح، واژهء" الله" را طوری رسم و طرح کرده اند، که از مجموعهء آن شکل هندسی «دایره» بوجود می آید، که منظور همان کرهء زمین هست که باید حکومتِ اسلامی مستضعفان بر آن حاکم شود و پرچمی با نقش و نگار " الله" خدای مسلمانان بر تارک آن بنشیند. به عبارتی دیگر هدف نهایی سرانِ دستگاهِ ولایتِ فقیه گسترش فراگیر گیتی گرای اسلام با پیشتازی و به پرچم داری جمهوری اسلامی می باشد. امّا کُرهء زمینی که شمشیری عربی اسلامی که اکنون تروریستها آنرا در دست دارند، در مرکز ثقل و قلب خود داشته باشد، به چه شیوه ای و با چه قیمتی میخواهد حکومت مستضعفان را بر جهان حاکم کند ! از این گذشته این ادعا و هدف تا چه اندازه با رئالیتت نزدیک هست و درصد عملی شدنی آن چقدر هست ؟.

>> بخوبی می بینیم که ترکیبات و تزئیناتِ نمادِ "الله" پرچم جمهوری اسلامی صرفأ مفهوم سیاسی، تئوکراتیک نوع ولایتِ فقیه را در جهان دارد، ساختار ایدئولوژیکِ حکومت اسلامی و ارگانهای وابسته به آن که تمامی تار و پود جامعهء ایرانی را در بر گرفته است، زیر این پرجم با نمادِ بر پیشانی بستهء الله اکبر ، پیوسته در حال آماده باش برای انجام مأموریّتِ ایجادِ حکومتِ مستضعفان که همان حکومتِ مسلمانانِ بنیادگرا در جهان هست میباشند، پیوسته در حال خیزش و انقلاب و شمشیر کشی و خونریزی هست،

پیوسته خود را خونین در نبردِ صحراي کربلا می بیند و در حالتِ تدافعی و تهاجمی میخواهد انتقام بگیرد و خون بریزد، ایدئولوژي این حکومت خون هست، در همین راستا خطها و جویبارهایی از خون را بر رنگِ سفیدِ پرچم ایران که گویاي صلح و دوستی، بگذشت و همزیستی مسالمت آمیز بود گذاشته است. چنین نماد اللهِ خونینی، چنین سیاست ورزی و فرهنگی ایرانی نبوده و نیست، بر پایهء تاریخ، فرهنگ، و تمدّنِ ایرانی استوار نیست و کاملأ بیگانه هست. این نماد فقط میتواند نشانهء سمبلکِ مشتی آخوندِ حوزهء علمیّهء دینی شهر قُم، نمادِ شخصی و فرقه ای گروهی اندک رادیکال و بیمار ، جای پای مهاجمان ویرانگر به این سرزمین باشد.

بی جهت نیست که بسیار دانشجویانِ جهان عرب در اروپا وقتی کشورهای عربی را میشمارند، ایران اگر در ردیف اوّلِ شمارش نباشد در ردیف های آخر هم نیست ! بعید نیست وقتی از اسلام و تروریسم اسلامی سخن میرود خمینی و دستگاهِ ولایتِ فقیه حاکم بر ایران آن در اذهانِ عمومی جهان مجسم و زنده میشود !، کدام کشور عربی و یا مردمانِ عرب تبار اینهمه مانند جمهوری اسلامی به تبلیغ و ترویج فرهنگ و آداب و رسوم عربی پرداخته است، جغرافیاي شبه جزیرهء عربستان زادگاهِ محمّد ابن عبدالله که سالانه میلیاردها دلار به صندوق مالی این کشور میریزد، چنین نکرده و نخواهند کرد !.

کدام کشور عربی اینهمه خاندانِ قریش عرب تبار را ستایش کرده است، حتّی باز ماندگانِ لباس بر تن و شمشیر عربي به ارث رسیدهء بر کمر بستهء دیروز و امروز خاندانِ قریش در خاورمیانه و نزدیک چنین نمیکنند! کدام حکومت و کشور عربی مردمانِ خود را مانند جمهوری اسلامی این چنین سرکوب و تحقیر و گرسنه و برهنه و بد نام میکند و هزار هزار به دار می آویزد و در جغرافیایی بنام ایران به گرگان میگیرد و زندانی میکند، در مقابل سرمایه های ملّی آنها را صرف جایگزینی و گسترش دین اسلام و فرهنگِ عربی در جهان کرده و میکند ! نمادِ اسلامی پرچم ایران با بعضی از کشورهای عربی چه فرقی دارد !. هویّتِ ایرانی تباری در نمادِ پرچم جمهوری ولایتِ فقیه کجاست ؟

کدام کشور عربی حاضر شده است به مناسبت رهایی بیت المقدس و بخاطر حقوقِ هم تباران عرب خود سرنوشتِ ملّت و کشور خویش را این چنین به بازی بگیرد و بخواهد کشوری بنام اسرائیل را از جغرافیای جهانی بردارد !، در نتیجه سرزمینی را منزوی و آنرا در مقابل سایر جهان قرار دهد ! کشورهای عربی که خود همه دستِ دوستی به اسرائیل داده اند و میدهند ! پس ایرانیان را چه مربوط هست !

>> از همهء اینها که بگذریم، آن مفاهیمی را که در نمادِ پرچم ملّی ایران تعریف کرده اند در کجا پیاده شده است، 22 بهمن 57 چه ارمغانی را با خود آورده است که تکرار روزانهء آن بر فراز آسمان ایران باید به پرواز در آید و ملّتی گرفتار را به ستایش آن وادارند !

با زیر بنا قرار دادنِ " الله " در ساختار جمهوری اسلامی چقدر به شکوفایی فرهنگی و اقتصادی و به رشد ارزشها و معنویات افزوده است ؟ ، آیا در همهء زمینه ها سیر نزولی غیر قابل انکار نداشته و فاجعه به بار نیاورده است ؟ میانگین جامعهء امروز ایران نسبت به قبل از انقلاب 57 چقدر علاقمندی و پای بندی به کتاب قرآن دارند ؟ عدالت و مساوات، وضعیّتِ روانکاوی و سلامتی چند جانبهء جامعهء امروز ایران در چه حالی هست ؟ آیا شرایط سلامتی با بازدهی و خلاقیّتِ جامعهء ایران از خطِ قرمز هم عبور نکرده و از پرتگاه بر زمین نیافتاده است ؟

آیا جمهوری اسلامی امروز هم شرقی هم غربی، همه جایی بی بند و بار بودنِ بدونِ ایرانی بودن نیست ؟ اصلأ جایگاهِ اجتماعی و سیاسی ایران در خانوادهء جهانی امروز و در جوامع اسلامی در کجاست ؟

جمهوری اسلامی که خود کارخانهء مستضعف سازی و مفلوک سازی و سینه زنی باز کرده است، چگونه میخواهد از حقوق مستضعفین دفاع کند و حکومتِ آنها را در جهان بر پا کند ! مستضعف به مفهوم مدرن امروز به آن کسی اطلاق میشود که حق انتخاب ندارد و حقوقهای چند گانه از او سلب شده باشد، آیا دستگاه و رهبرانِ جمهوری اسلامی خود عامل زیر پا گذاشتن حقوق مستضعفین و غیره خودی ها نیستند ؟

مستضعف بودن به نگاهِ کلاسیک طبقاتی امروز آن، مبارزه بین طبقهء سرمایه دار و طبقاتِ زحمتکش میباشد، آیا رهبران دینی و تکنوکراتِ جمهوری اسلامی در صف زحمتکشان هستند، از حقوق آنها دفاع میکنند ؟ مگر سرانِ رژیم اسلامی از سرمایه دارترین افرادِ جهانِ امروز نیستند ؟ آنها مالکِ سرمایه و منابع ملّی ایران هستند، هر چه که خود خواهند بر می دارند مازاد را هم به باندِ مافیایی رانتخوار خدمتگزار و چشم و گوش خود می بخشند، و یا خرج گسترش دین اسلام و رواج فرهنگِ عربی و تروریسم در خاور میانه و جهان میکنند.

شمشیر عربی ایی را که جمهوری اسلامی در مرکز نمادِ "الله " خود گذاشته، که نشاندهء قدرت و پایداری اوست، همان شمشیری عربی ایی هست که اعراب با هجوم خود در ایران سیل خون روان کردند، کتابها و کتابخانه ها را به آتش، کشیدند، زنان و کودکانِ ایرانی را به اسارت گرفتند، در یک تصویر فقط در شهر استخر فارس آنزمان چهل هزار زن و مرد و کودکِ ایرانی را از دم تیغ آن گذراندند. با همین شمشیر عظمت و هویّتِ، فرهنگ و تمدّنِ ایراني ما را بر زمین افکندند.

کتابِ قرآن جمع آوری شده در زمانِ خلفاي راشدین عرب تبار، هویّتِ ایرانی ما نبوده و نیست، هویّتِ ایرانی بودنِ ما نسلهاي پُشت بر خاک گذاشته و خفته در این سرزمین هست، جغرافیا با کوه و دشت و دمن و چمن و آسمانِ او و هر چه در آن گذشته است میباشد، کتابِ قرآن تاریخ و فرهنگ و ناسیونالیتتِ عربی هست، هویّتِ ایرانی بودنِ تنها در کتابِ شاهنامهء فردوسی و سعدی و حافظ نیست، در سنگ نوشته ها و در میانِ دست نویس های گمنام در هر گوشه از این سرزمین بوده و هست. محمّد ابن عبدالله روشنفکر و فیلسوف و جامعه شناس و رهبر شایستهء جامعهء عربی بوده است، ما به اندازهء کافی در تاریخ سرزمینِ خود فیلسوف و دانشمند و رهبر داشته ایم که راهِ کج و راست را همراه با پستی و بلندیها یش را بما نشان دهند و از خود بهترین های فلسفهء اخلاق و معنویّت را به یادگار بگذارند.

کلمهء« الله» که گویند نام بُتی بوده است و هدفمند آنر «اکبر» کرده اند، واژه های سیاسی عربی و شکل گرفته از تضادهاي اجتماعي جامعهء عرب تباری میباشد، ولی اینک رژیم ولایتِ فقیه آنرا به عنوانِ سمبل نمادینِ ملّی ایرانیان در پرچم ملّی ایران جایگزین کرده اند،

براستی چگونه ممکن هست، شمشیر و کتاب، فرهنگ و نمادِ مردمانی مهاجم که کشوری را تصرف کردند و با چپاول و غارتگری سیل خون راه انداختند، خدای ایرانی آنها را دزدیدند و بجای آن خدایی عربی گذاشتند، مسیر تکاملی آنرا از نور و روشنایی به سیاهی و تباهی کشاند، و خورشید را از جهان بینی و آسمانِ اندیشه زایی ایرانیان برداشتند، اینک به عنوانِ نشانهء سمبلیکِ ملّی انتخاب شود و باید به اجبار آن هم به افتخار کرد و در مقابل آن سر تعظیم فرو آورند ؟

اعراب در دورانِ اوج قدرتِ سیاسی خود بسیاری از کشورهای خاورمیانه و آفریقا را بعد از تسخیر عربی کردند، ولی در مقابل ایرانیان ناتوان ماندند و ایران کشوری عربی نشد، امّا جمهوری اسلامی تاکنون موفّق به اینکار شده است، ساختاری حکومتِ خلیفه گری با فرهنگ عربی را جایگزین کرده است و پرچمی عربی را هم بر فراز آسمان آن به درخشش و رقص در آورده است، این شکستِ فرهنگی و تاریخی را که جمهوری اسلامی به ایرانیان تحمیل کرده است، هزاران بار از حملهء اعراب و دیگر مهاجمان به ایران زیان بارتر هست، اصلأ قابل مقایسه نیست، شکستِ نظامی و سیاسی قابل جبران هست، امّا شکستِ فرهنگی و اجتماعی نشانهء پایان وجود و تاریخ و هویّتِ هر ملّت و کشوری هست و اکنون ایرانیان باید راسخ تر از هر زمان بپا خیزند و برافراشته تر از هر زمان قد بر افرازند.

رژیم اسلامی در ایران با ترویج و تبلیغ فرهنگ و پرچم عربی، سیستم حکومتِ توتالیتر تروریسم دولتی و حکومتی را هم بر آن استوار کرده است، با بی اعتبار کردنِ اسلام مردمی، اسلام سیاسی و اسلام ایدئولوژیک حکومتی را اساس برنامهء سیاسی دورن و برونِ مرز خود قرار داده و به نمایندگی از ظهور حضرتِ مهدی امام دوازدهم، قصد پیاده کردنِ حکومتِ مستضعفان را در جهان دارد، در نتیجه هریک از ایرانیان باید سرباز امام زمان باشند و در جبههء اسلامگرایان فوندامنتالیست قرار گیرند،

به همین مناسبت تمام ایرانیان دارای شناسنامه و گذرنامه و یا پاسپورتهای فوندامنتالیست دینی، به عبارتی روشنتر تروریستی هستند، زیرا نوار پارچه ای که کلمات "الله اکبر" خونین که اکنون رژیم اسلامی بر پیشانی پرچم ایران بسته هست بر پیشانی همهء ایرانیان بسته شده است، بر جلد و تمام صفحاتِ گذرنامه ها و شناسنامه ها و کارتهای شناسایی، و تمام مدارک و اسنادِ دولتی در عرصهء جهانی نقش بسته است ،

یعنی همهء ایرانیان خواسته و یا ناخواسته، دانسته و یا ندانسته تروریست هستند، حکومتی که آنها را هم آموزش و تربیّت میکند یک ارگانِ تروریسم دولتی هست، زیرا همهء تروریست های دینی فوندامنتالیسم اسلامی در جهان چنین نوار پارچه ای که بر آن کلماتِ "الله اکبر" نوشته شده است را بر سر و پیشانی دارند، و در آخرین لحظاتی که بقول خود خواهانِ نوشیدنِ شربتِ شهادت هستند و تا کنون به این شیوه هزاران انسان بی گناه را هم به قتل رسانده اند، کلماتِ الله اکبر را بر زبان می آورند.

سئوال اساسی این هست که چه زمانی رهبران جمهوری اسلامی به این عمل اقدام میکنند ؟ وقتی که آنها بخواهند شربتِ شهادت را بنوشند و در آخرین ثانیه ها که کلماتِ" الله اکبر" را بر زبان می آورند چه کسانی را به قتل خواهند رساند ؟ کدام سرزمین را در آتش و خون می نشانند ؟

>> ساختار حکومتی و برنامه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، و نمادهای ملّی انتخابی رژیم جمهوری اسلامی هیچگونه مطابقتی با تاریخ و فرهنگِ ملّی باستان و امروز ساکنانِ سرزمین ایران ندارد و ایرانی نیست، در نتیجه مشروعیّتِ حکومت کردن بر ملّت و سرزمین ایران را هم ندارند،

اوّلین قدم و شرطی که رهبران جمهوری اسلامی باید ثابت کنند که ایرانی هستند این هست که کلماتِ عربی« الله اکبر» را از میانِ پرچم ملّی و سایر اسناد ومدارکِ چه در درون کشور و چه در عرصهء جهانی بردارند، و بجای آن نشانهء "خورشید" را که همهء ایرانیان از هر قوم و تیره در جایگزینی آن نقطه نظر مشترک دارند بنشانند !.

گذرنامه و شناسنامه ها با اسناد و مدارکِ ایران باید نشانه ای ایرانی بر خود داشته باشند، چرا پاسپورت و شناسنامه های ایرانی گذشته از نشانهء خورشید، با افتخار تمام رشته کوههای زاگرس و یا البرز را بر نگار خود نداشته باشند، مگر آنها خانه و کاشانهء اوّلیّهء همهء ایرانیها نبوده است، مگر تاریخ و تمدّنِ ایرانی از آنجا شروع نشده است، مگر شمشیرها را از هر جنس و نوعش را و در دستِ هر قوم مهاجری را همین دو رشته کوه در هم نشکستند و در آینده هم نخواهند شکست ؟

به مناسبت ایرانی نبودنِ پاسپورت و شناسنامه های جمهوری اسلامی امروز ایران، کم نیستند ایرانیانی که از در خواست و در دست گرفتن این اسناد و مدارک خودداری کرده اند، با ترسیم نشانهء خورشید و یا زاگرس و یا البرز بر چهرهء این اسناد، بدون شک علی رغم دیکتاتور و فاشیست بودنِ همین رژیم اقدام به دریافت شناسنامه و پاسپورتِ ایرانی برای خود و فرزندانشان خواهند کرد، به ایران سفر خواهند کرد، بگذار زیر یک پرچم ایرانی به محاکمه و به دار آویخته خواهند شوند، نه زیر سایهء یک پرچم و فرهنگ و حکومتی بیگانه !

دو گانگی فرهنگی، دو گونه زندگی کردن و ناهمگونی سیاست ورزی به انحطاط فرهنگی و به بن بست رسیدنِ تحرک و جنبش و رشد فراگیر در همهء ابعاد جامعهء ایرانیان دامن زده است، با برداشتن دو کلمهء سرخ و خونین "الله اکبر" در پرچم ملّی ایران، در مدّت زمانی کوتاه تغییر و تحولات چشمگیری را شاهد خواهیم بود،

با برداشتن" الله اکبر" شمشیر و اسلحله در جبهه های جنگ ایدئولوژیکِ بر افروخته شده از سوي رژیم اسلامی بر زمین گذاشته خواهد شد، امنیّت و آرامش نسبی برقرار خواهد گشت، پوسته و پوششی پاره خواهد شد که جامعه را در مسیری دیگر در بازگشتِ به خویشتن هدایت خواهد کرد، بسیاری از نا هنجاریهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی حلّ خواهد شد،

یکسانی در بین فرهنگ و سیاست، در انتخابِ حکومت، در بین انتخاب کننده و برگزیدگان بوجود خواهد آمد، همبستگی و اتحادِ ملّی پایداری شکل خواهد گرفت، خورشیدِ ایرانی دو باره بر آسمانِ ایران ظاهر خواهد شد، بر تاریکی ها و چاهِ جمکران ها و مدرسه های دینی سنتّی نور می اندازد، چنان نور افشانی کند که خفّاشان و دُزدانِ دوره گردِ شبگردِ تاریک اندیش را دیگر راه و چاره ای جز یکی نباشد.

Nasser.karami@gmx.de

|اُکتبر| 2008| آلمان|