سیاست چیزی نیست که بیان شود!

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

منظر جاوید

بی شک رادیو فردا و صدای امریکا در داخل ایران دهها میلیون بیننده و شنونده دارد و هر چند این دو رسانه کمبود هایی که در برنامه خود دارند ولی بر کسی پوشیده نیست که نبود این د و رسانه برای جنبش مدنی و دمکراسی خواهی ایران یک فاجعه است . این دو رسانه توانستند اعتماد نسبی شنوندگان خود را بدست اورند. اکنون باکامنتی که احتمالا یکی از مسئولین رادیو فردا در این سایت گذاشته است خیلی از مسایل پشت پرده روشن شده است که تعدادی از سازمانها و فعالانی سیاسی ایران که خواهان دخالت نظامی امریکا به ایران هستندچشمی برای دین صدای امریکا و گوشی برای شنیدن رادیو فردا ندارندانها یعنی مجاهدین و برخی گروههای قومی_ ملی سعی می کنند بحران هسته ایران را به یک جنگ تمام عیار بین ایران و امریکا بکشانند اتفاقا احمدنژاد جانی هم امریکا و اسرائیل را تحریک می کنند که به ایران حمله کنند

پختگان سیاسی می دانند که سیاست چیزی نیست که بیان شود؛ مشی سیاسی موضوعی است که در کله رهبران ماکیاولیست به اجرا در می اید درست برخلاف درکی که نویسندگان سیاست های سیاسی سکولار _ دمکرات ایرانی پی گرفته شودکه کاری نکرده کارشان شده یخه گیری همدیگر !!

سازمان مجاهدین زمانی که در پناه صدام حسین علیه رزیم اسلامی می جنگیدند سیاست خارجی سازمان نمی توانست در تضاد با سیاست صدام حسین باشد.

مدتها پس از سرنگونی صدا که سازمان مات شده بود اکنون مدتی است که

به این نتیجه رسیده است که اپوزیسیون ایران بدون حمله نظامی امریکا هیج کاری نمی توانند بکنند

مدتی بود که امریکا تلاش کرد که بتواند مابین مجاهدین و سلطنت طلبان اشتی ایجاد کنند که مجاهدین حاضر به چنین کاری نشدند در نتیجه روندی که در عراق و افغانستان گذشت ؛ بخش بزرگی از حاکمیت امریکا سیاست دیگری غیر از حمله نظامی را در پیش گرفته اند که انتخابات امریکا در این خصوص نقش قطعی را بازی خواهد کرد.

مجاهدین در پیوند با نئوکانها گنگره امریکا سعی می کننداستراتزی حمله نظامی را تقویت کنند غافل از ان که اگر حمله نظامی غیر اتمی باشد قطعا بازنده اصلی امریکاخواهد بود

بی دلیل نیست که احمدی نژاد دائما طرف مقابل را تحریک می کند

در چارچوب سیاست و خط مشی جدید مجاهدین مدتی است که حسن داعی و ایرج مصداق اعضای مورد اعتماد دستگاه رهبری مجاهدین فعال شدند ایرج چهرههای مستقل اپوزیسون مثل نوری زاده ؛ فرشاد ابراهیمی و مسعود بهنود و دیگری یعنی حسن داعی در عرصه بین المللی فعال شدند نوشته هایی که بنام این دو نفر انشتار یافته را یک بار دیگر بخوانید این نوشته بصورت تیمی و از جانب افراد متخصص تهیه شده است صد ها منبع و ماخذ و نقل قول دارد و کسانی که در رشته علوم سیاسی تز دکترا نوشته اند می دانند که این کار یک نفر فعال سیاسی نیست

اولا هیج اماری در دست نیست که چه تعداد به صدای امریکا و رادیو فردا گوش می دهند ولی هر کسی از ایران دیدن می کند تائید می کند مردم زیادی به این دو رسانه گوش می دهند

ثانیا کسی همه ی این چند میلیون شنونده و بیننده این دو رسانه را نمی شناسد که تشخیص دهد طرفدار سلطنت و یا مجاهد باشند!!!

ثالثا پرسیدنی است چرا مجاهدین چنین کینه ای به این دو رسانه دارند در حالی همین صدای امریکا چندین بار اعضای مجاهدین مثل ایرج مصداقی مصاحبه کرده است

جاویدی

من مدتها فکرمیکردم که شما حتمأ دکترای علوم سیاسی،آنهم دریکی ازکشورهای غربی نوشته ایدچون این پریشان گوئی ها فقط مخصوص دکتر های نا آگاه وجدا ازمردم میتواندباشد.نوشته های تمام دکترهای علوم اجتماعی وسیاسی وتاریخی رابانوشته های زنده یادشاملوویا بهرنگ مقایسه کنید!!! زنده یادشاملو حتی دیپلم هم نداشت!علم(مخصوصأ علوم اجنماعی وسیاسی) اگردرخدمت مردم نباشدبه یاوه وجفنگیات تبدیل میشود.

ده هامیلیون شنونده صدای آمریکا و رادیو فردا پیشکش خودتان،اگرآمریکابداند که سلطنت طلبها حتی یک میلیون نفردرایران طرفداردارند،

منتظرمن وشما نخواهند شدوحتمأبرای بقدرت رساندن نوکران دائمی خودلحظه ای دریغ نخواهدکردو28 مرداددیگری رابوجود خواهدآورد.

داريوش برادري

با سلام و تشکر از سامان عزيز و سارا گرامي براي بيان نظراتشان. سامان جان من مخالف سيستم دموکراتيک همراه با رهبري دموکراتيک نيستم بلکه مخالف مسخ يک ساختار مدرن به حالت سنتي محفل گرايي و سلطان گرايي هستم. مشکل روبه رشد سايت اينجاست. در واقع اين نوشته تنها يک اعتراض نيست بلکه بيان معضلات عميقي در سايت زمانه است که من از نزديک شاهدش بودم و نيز معضلات و درگيري عميق ميان دو نگاه و دو نسل است. در مطلب دوم که ايميل اقاي جامي و نقد ان است، شايد بهتر متوجه منظورم شوي و نمونه برخورد سلطاني و سنتي را ببيني و با نقدت ضعفهاي مرا بيان کني. چون مي داني که از نقد و نظراتت شما و ديگر دوستان هميشه خوشحال ميشوم.

در واقع فقط بايستي اين سوال را از خودت کني که علت ترس جامي و محفل آنها از اين مقالات چيست و چرا آقاي جامي که در برابر هر نقدي که بر سايت زمانه ميشود، سريع مقاله و جوابيه اي مي نويسد، در برابر من سکوت اختيار مي کند و فقط سانسور مي کند. زيرا ميداند که اگر پاي به چالش مدرن با من بگذارد، به زبان ساده حسابش را مي رسم و نکات ضعف نگاه و مقاله اش را به راحتی نشان می دهم.. به قول دقت خوب سارا مي بيني که حتي سايت هفتان سريع اين مقاله را سانسور مي کند. آيا اين يک نماد از شبکه محفل گرايي و سانسور مشترک نيست؟ و آيا چنيني شبکه اي خطرناک نيست. علت اين تشابهات با سانسورهاي درون کشور چيست؟ بحث من اين است.

در مقاله بعدي مي بيني که اقاي جامي جدا از توهين و تکذيب حتي مي خواهد از همکاران و نويسندگاني چون رضا کاظم زاده و حسين نوش آذر استفاده ابزاري کند و در واقع ما را روبر وي هم قرار دهد. با اينکه خودش بخوبي مي داند که نگاه من اينقدر قوي است که من از هر چالش تخصصي خوشحال مي شوم و مي دانم هر انتقادي مي تواند به رشد نگاهم کمک کند. اما فکر نکنم که اين دو همکار نااشنا گول اين بازيهاي سنتي را بخورند و اگر خوردند، چه باک/ اين گوي و اين ميدان. بيايند نوشته هاي مرا نقد کنند تا ببينيم نگاه هاي چه کساني واقعا نو است و واقعا حرفهاي تازه دارند. با اينکه به باور من کشور ما به همه متخصصان و روشنفکران و هزاران روايت نو احتياج دارد و جا براي همه وجود دارد. من مطمئنم که آقای جامی بارها تلاش کرده است که یکی را بیابد که به چالش مقالات من بپزدازد اما کسی که واقعا آشنایی به روانکاوی داشته باشد، این کار را نمی کند زیرا قدرت مرا می بیند و هم با نقد مدرن به رشد نگاهم کمک می کند. شیوه ای که مرسوم در جوامع مدرن و نقد مدرن است.

اما اين حرکات جامی و زمانه نماد ترس از چالش مدرن است. بقول معروف بايستي پرسيد چه کسي از داريوش برادري و مقالاتش در سايت زمانه اينقدر هراس دارد که دست به سرکوب مي زند. زيرا لااقل بايد خوب بداني که اگر من بخواهم به شيوه ساده و در سطح بسياري از مقالات سايت زمانه و يا اقاي جامي بنويسم، ميتوانم هر روز يک مقاله بنويسم و از طرف ديگر اگر مي خواستم مي توانستم به راحتي در محافل ايشان جاي خويش را باز کنم و آنها را در دست گيرم. اما موضوع وفاداري به خويش و راه خويش است. موضوع شجاعت مدني است که سارا مي گويد. زيرا يکايک ما مسئول در برابر جهان و زندگي خويشيم و بهاي آزادي مدرن هشياري مداوم و دفاع از حق بيان نظر و چالش مدرن است و نه در زير لواي اسم سايت مدرن به سرکوب چالش و ايجاد سناريوي سنتي بپردازند. بحث اين است دوست گرامي. ممنون از هر دوي شما.

سامان جان فقط يک نکته نهايي تا شايد بهتر ببيني که چگونه من يکايک بازيهاي سنتي اينان را مي شناسم و ميدانم چگونه فکر و عمل مي کنند و چگونه بايستي جوابي مدرن به آنها داد. الان تمامي سعي آقاي جامي و دوستانش در اين است که اين بحث فقط در محدوده ايران گلوبال و سايت اثر باقي بماند و لينکش مثل مقاله قبلي که اشتباها منتشرش کردندو از ايميل اقاي جامي کاملا مشهود است که در برابر يک کار انجام شده قرار گرفته بودند، به سايتهاي ديگر کشيده نشوند. به اين دليل نيز اکنون سايتهاي لينک دهي اصلي مثل سايت هفتان سريع جلوي لينک اين مقاله را گرفتتند. اما همين شيوههاي شانتاز سنتي و ترس آنها درستي نگاه و انتقاد من و قدرت يک نقد مدرن و يک نويسنده مدرن در برابر يک محفل هنوز گرفتار بازيهاي سنتي را نشان ميدهد. آيا اينطور نيست؟ موضوع اين است.

hamid

یک سازمان یهودی، سوئیس را پشتیبان

اولا كه تاريخ شروع قرارداد 2012 است .دوما همانطور كه ميدانيد قرارداد گازي ايران و پاكستان و هند تا مرحله نهايي شدن پيش رفت اما بعد چه شد؟ حالا چطور شده كه تحويل سوخت اتمي به ايران برعليه منافع اسرائيل نيست اما يك قرارداد گازي موجوديت ان را تهديد ميكند؟همين چندروز پيش بود در خبرها كه اسرائيل از طريق يك شركت فرانسوي نفت از ايران مي خرد؟ اما تعجب من در اين است كه اين خبر براي شما وخيلي از دوستان ديگر مهمتر از شاهكار اقاي عمادالدين باقي است .در جمهوري اسلامي ايشان مسئول انجمن دفاع از حقوق زندانيان مي باشد ! مي خواهد مسابقه انتخاب بهترين زندانبان را برگزار كند؟ اما در خارخ از ايران كساني كه مدعي هستند ,چشمها ا مي بندند وشعار حمله امريكا نزديك است سر ميدهند.از فلسطين دفاع ميكنند و براي كودك عراقي سينه به تنور ميچسبانند.....الان سر خط اخبار مسئله تبت و المپيك است . نبايد از خودمان بپرسيم چرا چندصد نفر تبتي ميتوانند توجه افكار عمومي دنيارا بخودجلب كنند؟در مقابل وقتي خاتمي ميايد بزرگان چپ به پابوسش مي روند زيرا او فرق ميكند جنايات را پشت ديوار انجام ميدهد.در رابطه با جنگ؟در هركشوري كميته اي تشكيل شده هراز گاهي اعلان خطر بنقل از خبرگزاري نووستي ؟اما همين اشخاص حاضر به پشتيباني خالي از كارگران اعتصابي كه يك سال حقوق نگرفته اند نمي شوند؟لطفا بيا بكمك قلم شيوايت راجع به مسائل واقعيتر تبادل افكار كنيم

مزدک

یک سازمان یهودی، سوئیس را پشتیبان جدید تروریسم خواند

حمید جان منافع ملی حرف اولو در روابط بین المللی برای آنها که به کشور و مردمشون اهمییت می دهند می زند و در بین کشورهای اروپایی و غرب این موضوع را پنهان نمی کنند. ولی چرا این کشورها قبلا با وجودیکه مجبور بودند که از منافع خود بگذرند این جرأتها را نداشتند.اتحادیه اروپا مقدار زیادی از آمریکا فاصله گرفته ولی درموضوعهای مهمی که پای اسراییل و یهودیان هم در میان بوده کمتر کشور اروپای غربی سیاستی جدا از آمریکا داشته.و مهمترین عامل باز دارنده هم لابی گروهای یهودی بسیار قوی در آمریکا و حتی اروپا بوده اند.این گروها آنچنان از کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم بهره برداری کرده اند که دربسیاری از این کشورها حتی انتقاد ساده هم نمی توان از همین سازمانهای فاشیستی کرد.ولی حالا در چنین موضوعی کشوری مثل سویس دست به چنین کاری بزرگ و ضد منافع اسراییل می زند.اگر این کار زیرجلی با چراغ سبز امریکا و اسراییل انجام نشده من حدث می زنم که براثر تضعیف قدرت مانور این گروها در اروپا و آمریکاست!

Javat

به مطالب ایرج مصداقی وحسن داعی بپردازید.ایا دروغند؟انها کاری بغیر از گرد اوری اطلاعات در دسترس عموم نمیکنند. حالا مخالفان ثابت کنند که انها دروغ میگویند. مطلب مصداقی در مورد فرشاد ابراهیمی مستند به خود وی وسایتش بود. انگیزه انهابه کنار واقعیت را بیان میکنند. این گوی واین میدان, ثابت کنید دروغ میگویند.

مزدک

به همه کسایکه از جمله سلطنت طلبان و برادران مجاهد و پانها از همه نوع خواستار مداخله آمریکا در ایران هستند.

قتل عام غیرنظامیان: از مای لای تا حدیثه

در قتل عام مای لای 504 نفر توسط سربازان آمریکایی کشته شدند

چهل سال پیش مای لای که نام روستایی در ویتنام است مترادف شد با قتل عام. قتل عام غیرنظامیان بدست نظامیان.

"ما هم اکنون وضعیتی را بررسی می کنیم که طی آن می توانیم بگوییم بسیار بیشتر از 200 ویتنامی و شاید حتی تا 500 ویتنامی کشته شده اند. و این همه ماجرا نیست. موارد متعددی از تجاوز های جنسی نیز گزارش شده است. خانه ها همگی نابود شده اند. همه حیوانات نابود شده اند. در چشم مردم آمریکا این تنها افرادی که در پشت میز محاکمه نشسته اند نیستند که مرتکب این موارد شده اند. این ارتش است، شما، من و همه کشور و در چشمان جهانیان همه مردم آمریکا مرتکب شده اند."

...شاهد: "نه، دستور آمد که به کشتار خاتمه دهید. تجاوزها همچنان ادامه یافت. وقتی اینها شروع کردند به تجاوز دخترها بعضی از دخترها 15 ، 16 ساله بعضی ها 13 یا حتی 12 ساله بودند. من چون هیکل گنده ای دارم رفتم سراغ چندتاشون و گفتم این دخترها را ول کنید. بعد پنج تا از آنها آمدند طرف من و گفتند یا کاری به کار ما نداشته باش یا می کشیمت."

صفا یونس دختر دوازده ساله عراقی به یاد می آورد چگونه یک گروه از تفنگداران دریایی آمریکایی در 19 نوامبر سال 2005 ، 24 مرد و زن و کودک عراقی از جمله خانواده او را کشتند:

"آمریکائیان در زدند. پدرم رفت که در را باز کند. آنها از پشت در به او تیراندازی کردند. بعد دوباره به او تیراندازی کردند. بعد یک سرباز آمریکایی آمد و به همه ما شلیک کرد. من خودم را زدم به مردن. و او متوجه من نشد."

برگرفته از سایت کی.کی.سی

عبدل رحمان ابریشمچیان

روان‌کاوی «سانسور» در سایت زمانه و مقاله آقای جامی (1)

خاک بر سر رسانه رادیو زمانه که صتم دولتشاهی بی سواد یکی از مسئولانشان می باشند. از زبان کوچه بازاری و ضعیف اش پیداست که به اندازه یه دانش آموز دبیرستا هم فارسی هم بلد نیستند. راستی می دانید که چندی قبل یه خانم دکتر آمریایی در سایت انگلیسی زبانی پته این خانم صتم دولتشاهی و چند نفر دیگر زا رو اب ریخته بود.؟ این خانم آمریکایی نوشته بودند که خانم صنم دولتشاهی با دولت ایران همکاری میکنه و نانا خانم هم یه بخش دیگری از زندگی این خانم را فاش کرده بود که ایشان از طریق اقای حسین درخشان که ماهیت اش برای همه مان معلومه به آمریکا آمده. مسئول بودن خانم دولتشاهی در رادیو زمانه مکمل مدارکی است که اقای امیر فرشاد ابراهیمی قرار بوده در یکی از روزنامه و یا سایت هلندی چاپ بکنه که بقول ایشان اقای جامی در سفرش به ایران به مقامات ایرانی قول داده بوده که با آنها همکاری کنند. این رادیو زمانه عجب قوز بالا قوز شده.

یک ایرانی دیگر

مصاحبه ای با خانم فاخته زماني رئیس انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان تیتر مقاله

من نمی دانم چرا سایت ایران گلوبال این همه مقاله از تجریه طلبان چاپ میکند ؟ آیا معنی دمکراسی و آزادی این است که از هر نه نه قمری مطلبی درج کنید ؟ مگر تجزیه طلبان در سایت ها و نشریات خود از ایرانیان مخالف تفرقه و تجزیه طلبی چیزی چاپ میکنند که شما سایت خود را بدون هیچ در و دربندی در اختیار آنان گذاشته اید ؟ جا دارد که مسئولان سایت ایران گلوبال کمی دقت کنند و هرچه بدستشان میرسد درج نکنند و اوضاع آشفته ایران را از این آشفته تر نسازند .

ایرج

مصاحبه ای با خانم فاخته زماني رئیس انجمن دفاع از زندانيان سياسي آذربايجان

چه بگویم؟ واقعاً چه باید گفت؟

عده ای در آشفته بازار این مملکت بلا زده وقاحت و بی شرمی را در وطن فروشی از حد گذرانده اند. دفاع از زندانی و دفاع از حقوق بشر و امثال این حرف ها را هم به جنس و کالا و سکه و چک و برات و سفته بدل کرده اند . گاهی هم یک خانم خوش بر و رو و فریب خورده ای را اینجا و آنجا در محافل بین المللی و بیگانه سخنگوی اقدامات وطن فروشانه و ضد ایرانی خود می کنند. کسی نیست از این ها بپرسد مگر کشوری یا دولتی یا ملتی به نام آذربایجان در خاک ایران وجود دارد که شما انجمن دفاع از زنداننیان آذربایجان ، انجمن زنان آذربایجان ، انجمن دانشجویان آذربایجان ، انجمن ماست بندان آذربایجان و سازمان نخودبریزان آذربایجان درست می کنید و به رخ ملت ایران می کشید؟

کسی نیست به اینها بگوید مگر زندانی سیاسی ایرانی اهل آذربایجان خونش رنگ دیگری دارد؟

مگر در نقاط دیگر این کشور زندانی سیاسی وجود ندارد؟ مگر همه مردم این کشور با یک شمشیر سرکوب و زیر یک پوتین و نعلین لگدکوب نمی شوند؟

این روش های فرقه چی گری و قوم پرستی که ریشه در انواع فاشیزم های قومی و نژادی دارند هیچ ربطی به دفاع از زندانی سیاسی ندارند و همانقدر با انسان دشمننند که با ا یران .

کسی باید به این تخم و ترکه باقرف ها یا دست پروردهءعوامل سیاسی امنیتی ترکیهء عثمانی بگوید ، شما حقوق فرهنگی و زبانی مردم ایران را با این روش هاتان پایمال می کنید این روش شما که حساب ایران را از حساب مناطق مرزی جدا می کند ، مزدوری بیگانه و تجزیه طلبی آشکار است که نقشی جز این نخواهد داشت که ملت ایران را به دفاع از انواع دیکتاتورها بر انگیزد . شما ها چکمه دیکتاتور ها را برق می اندازید و جز کینه و نفرت در این مملکت حاصل دیگری به بار نخواهید آورد. دسست از این بی شرمی بردارید و اگر واقعاً مدافع زندانی سیاسی هستید مدافع همهء زندانی های سیاسی ایران باشید و از این اسم ها دروغین به نفع بیگانگان و بر ضد آزادی در ایران بیش ازین سوء استفاده نکنید

همشهری از اردبیل

یه جائی همینجا

تفاوت مصونیت سیاسی و امنیتی دکتر پیر موذن با ژنرا ل فالو در کجاست؟ تیتر مقاله

من همشهری دکتر پیر موذن هستم

ایشان را از نزدیک میشناسم

خانواده شان را نیز میشناسم

ایشان مادر مرا که هیچ کسی نمیتوانست درمان کند درمان نموده است

از سیاست خیلی سر در نمی آورم و اتفاقی به سایت شما برخوردم

شاید مدتی از این خبری که مینویسم گذشته باشد و همه این را بندانند ولی برایم این جای تعجب است که چند روز پس از مصاحبه دکتر پیر موذن و تهدید وزارت اطلاعات

مادرش مرد و بنده با چشم خود مراسم ترحیم مادر دکتر پیر موذن را دیدم که در مسجد عالی قاپوی اردبیل برگزار شد

اگر دکتر پیر موذن بازی کرده است س چرا مادرش را کشته اند

یعنی سیاست تا این حد که انسان کاری کند که مادرش را به همین راحتی بکشند ؟

به نظر بعید میاد این کارها نقشه باشه

و دکتر پیر موذن سر این کار مادرش را از دست داد اگر کار به جاهای باریکتر نکشد !

آرزو میکنم که کنار دکتر پیر موذن توی آمریکا بودم

من دنبال راهی هستم که از ایران بروم

اینجا چیزهائی هست که اگر با چشم آدم نبیند عقل باور نمیکند!

شاید دنیائی دیگر که شبیه کابوس است

به نام اسلام کارهائی میکنند که در تاریخ که منعکس شد

آیندگان خواهند فهمید که این حکومت گران با نام اسلام چه اعجوبه هائی بودند و با تاریخ 1400 ساله اسلام چه پولهائی را به جیب کشیدند

میلیارد دلار میلیارد دلار خر را با پالانش میخورند و ماها که میبینیم و میشنویم و میبینیم دود از کله مان بلند میشود

در کنار انها افرادی هستند که طوری له میشوند که هیچ اثری از آنها نمیماند تا صدایشان را کسی بشنود

فرشته

شاملو و سپهری

ممنون آقای فتاپور

مثل همه مطالب دیگرانتان از زاویه متفاوت و غیر کلیشه ای موضوعی پیچیده را به بحث گذاردید، بدون آنکه حکم و یا پاسخ های ساده بدهید و آدم را مجبور بفکر میکنید

ولی برای من این سوال پیش آمد که خود شما موضعتان در برابر این تحولات چیست. بهر حال شما یکی از رهبران سیاسی هستید و نسبت به تحولات اجتماعی و فکری در جامعه بر اساس اهدافتان نظر دارید. من چند بار مطلب را خواندم و توجه کردم که شما تلاش کرده اید با بکار بردن کلمات دقبق، مطلب را در حد سوال نگاه دارید و اظهار نظر نکنید. البته طرح ایده و سوال هم یک روش است ولی به هر حال این سوال باقی میماند که این تحولات کجایش مثبت است و کجایش منفی. کجایش ناشی از پیشرفت جامعه است و کجایش ناشی از سرخوردگی شکست انقلاب

موفق باشید