رفتن به محتوای اصلی

بنگاهای مغزشوئی برای گول زدن عقب مانده ترين بخش روشنفکران

بنگاهای مغزشوئی برای گول زدن عقب مانده ترين بخش روشنفکران

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی:

بلخی

ختم جهاني‌شدن نوليبرالي نوشته‌ي ايمانوئل والرستايترجمه: پرويز صداقت

نويسنده با اين جمله آغاز می کند «يدئولوژي جهاني‌شدن نوليبرال" اين جمله جهت داری است که عصاره نگاه نويسنده را نشان می دهد. من شخصا" به مجردی که چنين جمله ای را می بينم ديگر آن مقاله را نمی خوانم. اين جمله از نوع جمله هائی است که در گذشته امثال ک گ . ب و بنگاهای مغزشوئی آن برای گول زدن عقب مانده ترين بخش روشنفکران اختراع می کردند. اما چرا آشنا شدن با اين مسائل برای ما مهم و حياتی است. چون وقت انسان محدود است. گنجايش مغز هم محدود است. نبايد آنرا صرف اين نوع فکار مسموم کرد. اما معيار چيست؟

در دنيای انفجار اطلاعات، بسيار مهم است که چيزهای لازم را بخوانيم ولی به همان اندازه و بلکه بيشتر مهم است چه چيزی را نخوانيم. هم وقت انسان محدود است و هم آنکه همانگونه که ز خوردن مواد عذائی بی کيفيت اجتناب می کنيم بايد برای مغز خود ارزش قائل باشيم و ز خواندن مقالات بی کيفيت و يا کيفِيت کج و کوله بد گوهر اجتناب کنيم. اما معيار چيست؟

تعيين معيار بسيار سخت است. به همين دليل پاسداشت آزادی بيان بسيار مهم است.حتی بايد از انتشار بيانات ناهنجار دفاع کرد. در عوض خود روشنفکران بصورت فردی بايد غريزه تفکيک خود را بالا ببردند. پگونه؟ همانگونه که از روی بوی غذا می توان فهميد کدام خوب و کدام بد است. مقالات و انديشه ها هم هر يک بوی مخصوص خود را دارند. بايد روشنفکران ما قوه بويائی خود را قوی کنند

بلخی

ایرانخواه

ازدواجها سنتی و تمدن غرب!

جناب آیدین

راستش همانطور که گفتید این بحث انجام شده است. اگر سی هزار لوحه و این همه بناها برای شما پس از 2500 سال (که روشن است چندصد بلا میتوانست بر این بنای تاریخی بیاید) کافی نیست که تخت جمشید محل جماعت انسانها بوده است (پورپیرار میگوید که نبوده است)، راستش دیگر چیز بیشتر ندارم که بگم. همانطور که برای نمونه خشایارشا در رابطه با پدرش میگوید، این کاخ در زمان پدر من ساخته شده.. یعنی دیگر ساخته شده بود!

مشکل شما اینست که علم وجود دارد به نام کاوشگری و Archeology. شما بجای اینکه در این علم دسته-ای داشته باشید و کتابهای این علم را در رابطه با پرسپولیس بخوانید، رفتید به طرف کسی مانند پورپیرار که با عکس و تعبیر میخواهد ادعا در آورد. همانطور که چندسال پیش، نشان داده شده، ایشان چند کاه گل را سکوهای ایلامی میدانستند که غربیها آن را خراب کردند و بجایش کتیبه پهلوی تراشیدند!

http://www.azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/ppnaqshpasokh.htm

در ضمن چنانکه میبینید کسی در جهان علم این نوع اشخاص (که بهشان revisionist) میگویند را جدی نمیگرد. این مانند انست که یکی هی به من بگوید صفر به علاوه صفر میشه دو. به هر حال این بحث را داشتیم و خوانندگان میتوانند قضاوت کنند. من فعلا دنبال بحث دیگری هستم با جنابان مزدک و ناشناس.

آیدین تبریزی

ازدواجها سنتی و تمدن غرب! آقای ایرانخواه،

اشاره من به نظرم در مورد نوشته های پورپیرار به این دلیل بود که شما مرا پی-ورز ایشان نامیدید و خواستم نشان دهم که من "پیرو" پورپیرار نیستم و اصولا پیرو هیچ کسی نیستم و از هر کسی چیزی را که با عقلم سازگار باشد می پذیرم و مابقی را کنار می گذارم. چون این بحث یکبار انجام شده و مقالات من هم که لینکش را گذاشته ام موجود است، نیازی به تکرار بحث های گذشته نمی بینم و اصولا این بحث را یک بحث صرفا علمی می دانم که ارتباطی با مسائل امروز ما ندارد. فقط یک نکته را بگویم که مسائل به آن سادگی که شما می گویید نیست و سئوالات بی پاسخ و رمز و رازهای بسیاری وجود دارد که باید بدون تعصب به آن پرداخت. مثلا در مورد بنانوشته های تخت جمشید من در همان مقاله نوشته بودم: "در همان حال که ساختن بنای تخت جمشید ادامه داشته، سنگ نوشته های روی بنای تخت جمشید، نیز در محل مربوطه قرار داده می شد، مثلا کتیبه ای از داریوش اول با این عنوان که این کاخ را من ساختم، در محل مورد نظر در بنا نسب می شد و سپس وقتی دوازه ورودی در زمان خشایارشا ساخته می شد، کتیبه مربوطه بر روی دروازه قرار داده می شد. در واقع، بنانوشته ها "تابلوهای اعلانات" برای نشان دادن گزارش پیشرفت پروژه نبوده اند که ابتدا بنویسند که ساخت این بنا شروع شد، بعد از اتمام ساخت بنا، آن را پاک کنند و بنویسند که ساختن بنا تمام شد!؟ چون از اول قرار نبود که ساخت بنا به اتمام نرسد، کتیبه ای با عنوان ساخته شدن آن توسط داریوش و خشایارشا و دیگران بر روی بنا نصب می شد." پس این بنانوشته ها به تنهایی نمی توانند ثابت کنند که بنا تمام شده بود.

ایراندوست

ازدواجها سنتی و تمدن غرب!

آقای ایرانخواه، اگر محمد در 25 سالگی با خدیجه چهل ساله ازدواج کرده را شما دال بر عدم شهوتران بودن محمد گرفته اید. اما حقیقت آن است که بیرون نرفتن بی بی از بیچادری بوده. محمد هم حریص مال بود هم شدیدا شهوتران اما نه موقعیت اش را داشت و نه پولش را و بسیار فقیر بود. بنا بر این از ناچاری همسر خدیجه شد و چون مثل سگ هم از او میترسید تا او زنده بود خلاف نکرد. اما پس از درگذشت او همه عقده ها را در مدت باقی مانده عمر تلافی کرد و تا توانست تاخت.

ایرانخواه

ازدواجها سنتی و تمدن غرب!

راستش ایراندوست ..چه بگم؟ شما که عقده-ای نیستید، دیگه شما چرا منطق را باختید؟ دوست گرامی، حضرت محمد(ص) در عمرش فقیر نبوده است و دارای حمایت عموی مالدارش، ابوطالب بود. پس شما که میگویید: «نه موقعیت اش را داشت و نه پولش را و بسیار فقیر بود" در واقع دار

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید