رفتن به محتوای اصلی

این جنگ ادامه خواهد داشت و...!

این جنگ ادامه خواهد داشت و...!

آیدین تبریزی

آقای حمید یوسف عزیز،

تحلیل درست مسائل، پیش شرط اتخاذ سیاست درست است. باید فرق قائل شد بین رجزهای شعارگونه رهبران طرف های درگیر در رسانه هایشان و تحلیل های تحلیل گران بیطرف. به گزارش صدای آلمان گاردین فاش کرد:

http://www.dw-world.de/dw/article/0,2144,3159610,00.html

"این مطلب تعجب آور در محافل دیپلماتیک گفته مى شود، که بغداد موافقت خود رابا این عملیات به آنکارا اعلام کرده بود. عملیاتى که حق حاکمیت عراق را خدشه دار کرده است. در مقابل نیز دولت ترکیه این اطمینان را داده بود که این عملیات تنها سه و یا چهار روز به طول خواهد انجامید..."

درستی این خبر وقتی بیشتر معلوم می شود که در چند روز اول دولت عراق تنها خواستار صدمه نزدن به غیرنظامیان و پایان هرچه سریعتر عملیات شده بود ولی پس از گذشت یک هفته که عملیات خاتمه نیافته بود، دولت عراق در بیانیه ای شدیدالحن خواستار خروج نیروهای ترکیه شد. مطبوعات ترکیه هم به شدت ارتش و دولت را متهم به فرمانبرداری از امریکا و تسلیم شدن به فشارهای رابرت گیتس می کردند ولی ارتش در بیانیه ای اعلام کرد که خروج ناگهانی نیروهایش دلیل نظامی داشته است چون اگر قبل از خروج تمام نیروهایش از عراق اعلام می کرد که در فلان تاریخ خارج خواهد شد، نیروهای پ ک ک دست به پیشروی و احتمالا به تله انداختن آخرین گروههای در حال خروج می زدند. چون امکان خروج همزمان و فوری نیروها وجود نداشت و این خروج به چندین ساعت زمان لازم داشت که اطلاع داشتن طرف مقابل از زمان این عقب نشینی می توانست خطرناک باشد.

شما بارها نوشته اید که در حملات ترکیه به شما عراق غیر نظامیان کشته شده اند. حال من از شما می پرسم چرا دولت محلی کرد شمال عراق تا به حال نام و مشخصات حتی یک نفر کشته و یا مجروح غیرنظامی را اعلام نکرده است تا دروغهای ترکیه را که حملاتش فقط به پایگاههای پ ک ک است و به هیچ غیر نظامی صدمه ای وارد نکرده است را افشا کند؟! شما ببینید در حمله اسرائیل به غزه بلافاصله نام و مشخصات غیر نظامیان کشته شده اعلام می شود و در خبرگزاری ها منتشر می شود. اگر واقعیتها را نبینید و به مردم کرد اطلاعات غلط بدهید در نهایت فقط به ضرر خود کردها تمام خواهد شد. سیاست خیلی بازی ها دارد و مواظب باشید توسط ارتش ترکیه بازی نخورید! ترکها برای ادامه سرکوب حقوق کردهای ترکیه به وجود لولویی به نام پ ک ک نیاز دارند تا کردهای ترکیه را بترسانند که اگر از حقوقتان حرف بزنید یعنی از ترور و ناامنی دفاع می کنید! به رجزهای آنها گوش نکنید که می گویند هدفشان نابودی پ ک ک است، آنها به یک پ ک ک تضعیف شده به عنوان یک غول بی شاخ و دم برای ترساندن مردم شدیدا نیاز دارند! البته شما می توانید شعار بدهید که پ ک ک دومین ارتش ناتو را شکست داد و امیدوار باشید که روزی گریلاهای قهرمان پ ک ک، ارتش زبون ترکیه را شکست داده و با پیروزی وارد آنکارا شوند و دولت فاشیست ترکیه را سرنگون کنند!

یزدانفر

جناب محسن کردی باسلام ونشکرازتصحیح اشتباه املائی

درموردخط نوشتاری موجود فارسی بنظربنده،این خط بایدبا تغیراتی به حروف لاتین تبدیل شودمثل آلمانی ویا سوئدی که با تغیراتی دردوسه حرف باصدا(بانقطه گذاری)درالفبای لاتین،وتاآنموقع بایدروش نوشتاری سابق را حفظ کرد.زیرابا نوشتن تقریبن ومثلن وعمومن و...بجای تقریبأ،مثلأ،عمومأوضع بدموجودرابدترمیکنیم.خودبهتر میدانید که مثلآدربحثهای پالتاکی نمیتوان باحروف لاتین نوشت،فهمیدوفهماند!ویاپیامهائیکه دوستان فارسی راباحروف لاتین مینویسند،قابل خواندن نیست زیرا:شاهین وشهین ویا سامان وسمن و... یکی است .بدون تغیراتی لازم دربعضی حروف لاتین مثل آلمانی وسوئدی!حروف عربی ح ذ ض ظ ث ص ط درفارسی زایدندزیرادرفارسی مثلأیک ز کافی است. کسانیکه ادعا میکنندباتغیرات حروف از عربی به لاتین سعدی وحافظ وفردوسی ازبین میرود حرف درستی نیست وبرعکس تنها چاره ای است که نسلهای جوان مخصوصأدرخارج زبان فارسی رایادبگیرند.دونکته کو چک دیگر:

اول – از"جوانمردی "خود نوشته ایدمیتوانم درستی این ادعا راتائید کنم باتوجه به نوشته های شما که باصداقت نظرخودرا(هرچند بنظرمن عقب مانده باشد)بیان میداریدولی بهتراست(بنظرمن) ازکلمه انسانیت بجای جوانمردی استفاده نمائید،زیراجوانمردی مفهوم منفی تبعیض جنسی وضدزن بودن رامیرساند.

دوم- شمابایدآدم شجاعی هم باشیدکه درپیامهای قبلی ازبازدیدسایت پورپیراروفیلم "تختگاه هیچکس"نوشته بودید،شاید بهتراست بدانیدکه آقای پرویز ورجاوند....... به تمام معنی ورهبرباستان پرستان ملی بمحض دیدن این فیلم سکته کردومرد. پورپیرارنوشته بود:*بازهم گلی بگوشهء جمال اوکه باسکته خویش نسبت بآن مستندبی نظیر حساسیت وعکس العمل نشان دادومعلوم شد که صاحب چشم وعقیده است،ازمسئولینی بفرمائید که خودرابه کری وکوری ولالی زده اند!

هرمس

آقای قندچی گرامی

دکارت با برجسته کردن خوداندیشی نخست زیرآب مشروعیت های بیرون از خود را زد. به عبارتی، این آن جنبه مشروعیت زدائی اندیشه دکارتی است که اتفاقاً بسیار پاد-زبدگی است. اما، دکارت رسیدن به این خوداندیشی را در خلوت و خلا و دوری از غیر می جوید و نه در رابطه و رسانش و گفت و گو با دیگری. به عبارتی، در اندیشه دکارتی و سوژه دکارتی گفتگو و رسانش و عنصر وفاق و تفاهم کم رنگ است. البته پارادایم چرخش زبانی و میانذهنی در اندیشه دکارت گم است. با این حال، این وجه مشروعیت برانداز و برافکن دکارت بسیار پر رنگ است. به هرحال، من فکر می کنم پس هستم یا من شک می کنم که هستم پس فکر می کنم، همان طور که شما به درستی می گوئید، حس و غیر-اندیشه را نادیده می گیرد و یکجانبه می گردد. دماسیو نقد خوبی از این اندیشه دکارت کرده است و در برابر این جمله دکارتی این جمله را می گذارد: من حس می کنم، پس هستم. سپاس از نوشته پربار شما

homayoun

آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟

به پرسشی که عنوان مقالهء اين هفته را از آن خود کرده، تنها از يک راه می توان پاسخ داد و آن کوشيدن است برای درک مفهوم «ارتجاع" در ادبيات علوم اجتماعی و سياسی.

اما، در عين حال، از آنجا که واژهء «ارتجاع" و بخصوص صفت «ارتجاعی" برابر نهاده هائی جهت برگرداندن مفاهيمی پرورده شده در مغرب زمين به زبان فارسی هستند، کوشش ما نتيجهء چندانی نخواهد داشت اگر نخست به مفاهيم مندرج در زبان های اصلی لاتين برنگرديم و، پس از درک جغرافيای معنائی آنها، خود روند اين برابر تهادن را مورد ارزيابی قرار ندهيم.

اما بگذاريد قبل از دست زدن به تلاش مختصری در راستای اين جستجو، نتيجه ای را که خود گرفته ام همينجا بگويم و سپس به تحليل چرائی آن اقدام کنم. بنظر من برابر انگاشتن واژهء عربی ـ فارسی «ارتجاعی" با واژهء reactionary در زبان های فرنگی، از همان روز نخست اشتباه بوده و مشکل مهمی را در کار مفاهمهء ما فارسی زبانان ايجاد کرده است که می تواند بسياری از اظهار نظرهامان را از بنياد مخدوش سازد

امروزه البته ما دارای برابرنهادهء فارسی ديگری برای واژهء reaction و صفت ناشی از آن هستيم که به معنای فرنگی اين مفهوم کاملاً نزديک است. يعنی، اکنون می توان گفت که واژهء «ارتجاع" عبارت است از برابرنهادهء سنتی فارسی نويسان قديمی برای واژهء لاتينی «reaction" و در دوران ما، در کاربرد نوين فارسی گوئی و نويسی، می توان آن را بدرستی، بصورت «واکنش" ترجمه کرد و، در گفتارهای علمی نيز واژهء «ارتجاعی" را بازنشسته نموده و از واژهء خوش ساخت و شفاف «واکنش" استفاده نمود.

ابته علت اين مته به خشخاش گذاشتن آن است که، چنانکه خواهيم ديد، در زبان علم واژهء «ری اکشن" (يا «واکنش") دارای معنای «ارزشی" نيست و صورتی خنثی و علمی دارد حال آنکه واژهء «ارتجاعی" دارای يک چنين بار ارزشی قابل تأملی ست.

همچنين به اين نکتهء بديهی توجه داشت که، برای ظهور يک «واکنش"، نخست به وجود يک «کنش" نيازمنديم و بدون وجود «کنش" پيدايش «واکنش" امری محال است. يعنی «واکنش" امر قائم بالذات نيست و وجودش موکول به وجود «کنش" است

علوم اجتماعی، در واقع، دو مفهوم «اکشن" و «ری اکشن" (يا «کنش" و «واکنش") و تصور تقابل آنها با يکديگر را از «قانون سوم نيوتن" گرفته اند، آنجا که می گويد «در مقابل هر نيروی کنشی (چه بصورت رانشی و چه به صورت کششی) يک نيروی واکنشی ِ همزور اما در جهت مخالف آن بوجود می آيد". در اينجا نيز، مثل موارد بيشمار ديگر، هنگامی که نخستين آباء اصلی علوم اجتماعی دست بکار تدوين گنجينهء واژگانی اين «علوم" شدند چاره ای نيافتند جز آنکه از اصطلاحات و قوانين علوم طبيعی وام بگيرند. از جملهء اين وام ها يکی هم تصور «نيروی اجتماعی" بود ـ نيروئی که يا به رانش و يا به کشش نهادها و سازمان ها و افراد جامعه مشغول است. آنگاه، پس از فرض و تصور وجود اين نيرو (که امروزه امری بديهی انگاشته می شود) و هنگام مطرح ساختن آن در مباحث مربوط به تغيير (change) و تحول (evolution) اجتماعی، اين وام گيری صورت دقيق تری بخود گرفت و نيروهای اجتماعی نيز به دو دسته تقسيم شدند ـ يکی نيروهای کنشی و ديگری نيروهای واکنشی. هنگامی که يک نيروی اجتماعی در متن جامعه پديدار شده و نهادهای اجتماعی را تحت تأثير رانشی يا کششی خود قرار می دهد، بلافاصله خود موجب پيدايش نيروی مخالفی نيز می شود که هم وزن آن است اما عکس جهت آن عمل و حرکت می کند.

حال اگر توجه داشته باشيم که «نيروهای کنشی" هموارهء معطوف به شرايط نوين اجتماعی هستند و، چه در حالت رانش و چه در وجه کشش خود، می خواهند تا نهادهای اجتماعی را در مسير نوئی قرار دهند، در می يابيم که، در مقابل آنها، «نيروهای واکنشی" به لحاظ طبيعت خود:

1. مخالف اين تغييرند

2. در برابر آن مقاومت می کنند و «محافظه کارانه" می کوشند تا «وضع موجود" را حفظ کرده و تغيير را عقيم سازند

3. به ميزان نيروی نوآورانهء کنشی، دارای قدرت واکنشی ضد نوآوری هستند

4. در عين حال، هر قدم که نيروی کنشی به جلو بر می دارد، نيروی واکنشی نيز در عکس جهت آن حرکت کرده، بسوی عقب رفته و می کوشد تا جامعه را با خود به قهقرا بکشد.

آنگاه، نگاه دقيقی به اين «مجموعه" آشکار می سازد که خاصيت «بازگشت کنندگی" نمی تواند هويت اصلی نيروهای واکنشی باشد و تنها وقتی که ثابت شد نيروئی دارای ماهيت «واکنشی" است می توان از خاصيت «بازگشت کنندگی" آن هم سخن گفت.

مترجمين فارسی اما، هنگام مقرر کردن برابرنهاده ای برای reaction تنها به اين جنبهء فرعی «بازگشت کنندگی" توجه کرده و آن را به «ارتجاع" برگردانده اند. بعبارت ديگر، در زبان فارسی، با بکار بردن واژهء «ارتجاع" (از ريشهء عربی رجع raja’a به معنی «بازگشت" و نه «واکنش") و ساختن صفت «ارتجاعی" به معنی «بازگشت کننده"، يک اتفاق وخيم رخ داده که در انديشهء علوم اجتماعی مغرب زمين پيش نيامده است و آن اينکه «نيروهای اجتماعی واکنشی" ماهيت ضروری «واکنشی بودن" خود را کنار نهاده و دارای هستی قائم به ذات شده اند؛ بطوری که ديگر لازم نيست برای حضور و ظهورشان در ابتدا نيروهای متحول کنندهء نوآوری بوجود آيند. اين داستان در ادبيات چپ ايران صورت گسترده ای بخود گرفته و حتی اقشاری مورد شناسائی قرار گرفته اند که، در غياب نيروهای کنشی نيز، «بالذات"، ارتجاعی هستند. اينگونه است که در ادبيات چپ ما هر سرمايه دار و پولدار و زميندار و مذهبی و اهل سنتی جزو نيروهای «ارتجاعی" محسوب می شود و از اين بابت فحش می خورد. حال آنکه در ادبيات چپ اروپائی همهء اين نيروها خود می توانند و توانسته اند منشاء کنش و رانش و کشش های نوينی باشند و همواره و لزوماً بصورت نيروهای واکنشی عمل نکنند.

در عين حال، همين تصور تقدم «بازگشت کنندگی" بر «واکنشی بودن" موجب شده که کار تشخيص اينکه، در يک شرايط معين، کدام يک از نيروهای اجتماعی «کنشی" (در زبان چپ ايرانی، «مترقی") و کدام «واکنشی" (در زبات چپ فارسی، «ارتجاعی") محسوب می شوند سخت مشکل شود، و عدم تشخيص اين دو از هم نيز به نتايج کاملاً متفاوتی بيانجامد.

به صحنهء سی سالهء اخير تاريخ ايران نگاه کنيم و بکوشيم تا ببينيم چگونه می توان نيروهای کنشی را از واکنشی تشخيص داد. مثلاً، آيا بايد حکومت اسلامی بقدرت رسيده در سرآغاز انقلاب را نيروئی کنشی بدانيم يا واکنشی؟ آيا نه اينکه شعار اين انقلاب آزادی و استقلال بود و شعار دهندگان رسيدن به اين دو را در ظل حکومت اسلامی ممکن می دانستند؟ يعنی، آيا درست نيست بگوئيم که «حکومت اسلامی" (که بعداً با مردم فريبی بسيار به «جمهوری اسلامی" تغيير نام يافت) در اين شعار تنها يک «وسيله" بشمار می آمده که با استفاده از آن رسيدن جامعهء ايرانی به آزادی و استقلال ممکن می شده است؟ روشن است که اگر اين تعبير از شعار مزبور درست باشد آنگاه می توان گفت که انقلاب مزبور يک نيروی «کنشی" بوده است که می خواسته، با توسل به وسيله ای که درست و کارا تشخيص می داده، جامعه را به جلو ـ به سوی آزادی و استقلال ـ براند

در عين حال، اگر اين ادعا درست باشد، ما نيز چاره ای نداريم جز اينکه همهء نيروهای مقاومت کننده در برابر «اين انقلاب" و بازدارندهء پيشرفت آن ـ از سلطنت طلبان گرفته تا ليبرال های نهضت آزادی و دموکرات های آزاديخواه و سوسياليست های ملی ـ همگی را نيروهای «ارتجاعی" يا «واکنشی" بدانيم. گرچه اين سخن امروز عجيب می رسد اما درست همين سخن تعبير اکثريت آن دسته از نيروهای چپ ايران بوده و هنوز هم هست که تحت تأثير تحليل های ارائه شده از جانب حزب توده عمل کرده اند.

اما، اگر می شد به شعار مزبور اينگونه نگريست که بخشی از نيروهای مسلمان می خواستند به «بهانهء ظاهری و مصلحتی بدست آوردن آزادی و استقلال" (که آرزوی انقلاب مشروطه و نهضت ملی ايران بود) به حکومت اسلامی برسند (همانگونه که اخيراً اعلام شده که «امام، ايران را برای اسلام می خواست و نه اسلام را برای ايران!") آنگاه، با در مرکز توجه قرار گرفتن «حکومت اسلامی" اين پرسش پيش می آمد که آيا نيروهای خواهان آن کنشی بوده اند يا واکنشی؟

نگاهی به تاريخ تحولات صد و پنجاه سالهء اخير ايران و بررسی نقش روحانيت در آن ـ به معنی قشری که اسلام شيعی را در ايران نمايندگی کرده و می کند ـ بروشنی نشان مان می دهد که اين قشر (و نيروهای وابسته به آن) از لحظه ای که فکر «تجدد" در ايران مطرح شده، همواره دست بکار «واکنش نشان دادن" نسبت به آن بوده و مشخصات چهارگانه ای را که در بالا برشمردم بوضوح از خود بروز داده است.

به عبارت ديگر، در سراسر عصری که از افشاريه آغاز شده و به اواخر قاجاريه رسيده، هرگر هيچگونه حرکت «کنشی" از اين قشر ديده نشده و همهء حرکات آن نشانگر نوعی «واکنش" نسبت به تغييرات و تحولات نوگرايانه بوده است. از واکنش نسبت به تسلط اخباريون بر فقه شيعی تا واکنش نسبت به نوآوری های شيخ احمد احصائی، از سرکوب نوانديشی های سيد باب و سپس بهائيت تا برانداختن نوآوری های قائم مقام و امير کبير، از مخالفت با مدرسه رشديه تا مدرسهء دارالفنون، از تکفير فکر عدالتخانه تا کوشش برای تغيير ماهيت انقلاب مشروطه، از اکراه نسبت به ايجاد دانشگاه تا شورش عليه رفع حجاب و کشاندن زنان به عرصهء فعاليت های اجتماعی در دوران رضاشاه، از به بيراهه کشاندن جنبش ملی کردن صنعت نفت تا سنگ اندازی در راه حکومت نيمه سکولار دکتر مصدق، از قيام عليه انجام اصلاحات ارضی تا کوشش عليه اعطای حق انتخاب کردن و شدن به زنان در زمان محمدرضا شاه ـ همين روحانيت امامی که در انقلاب 57 بقدرت رسيد کاری نداشته است جز مقاومت، سنگ اندازی، تخريب و مانع تراشی در راه آن کنش ها که بر شمردم. درست است که گاه طبقهء بزرگ مالک و گاه قشر تجار سنتی و مذهب زدهء ايران نيز منافع خود را در عقيم ماندن اصلاحات مختلف فوق می ديده اند اما، به علت نداشتن پايگاهی عمومی که بتوانند به کمک آن مردم را به مقاومت بکشانند آنها نيز مجبور بوده اند تا دست توسل به دامن روحانيت امامی زده و، در کار واکنش نشان دادن نسبت به مظاهر تجدد جامعهء ايرانی، پشت سر آن قرار گيرند

حمید یوسف

پایان حمله‌ نظامی؟ یا شکست ترکیه‌ در کردستان ؟

آقای آیدین عزیز

وقعنأ من شما را درک نمیکنم که‌ چه‌ لزومی دارد از ترکیه‌ دفاع کنی ؟

ترکیه‌ که‌ از شما بهتران را دارد برای دفاع از خود . آمریکا. اسرائیل .اتحادیه‌ اوروپا . شمامیگوید گاردین اعلام کرده‌ ترکیه‌ با حکومت عراق به‌ توافق رسیده‌ بودند 3 یا 4 روز ارتش ترکیه‌ در عراق بماند گاردین بنابه‌ کدام دلیل این را میگوید مدرک ؟

ولی من برای شما مدرک دارم که‌ هنوزم بر روی سایتهای خبرگذاریهای جهان وجود دارد. که‌ ارتش ترکیه‌ فرماندهان ارتش ، حکومت ترکیه‌ همه‌ یک صدا میگفتند عملیات ترکیه‌ تا نابودی کامل پ ك ك در عراق ادامه‌ خواهد داشت مشاور ارشد اوردغان به‌ بغداد رفت ایشان گفتند از زبان اوردغان ترکیه‌ تا نابودی پ ك ك اگر 10 سال طول بکشد در عراق خوهند ماند

یاشار آنت بیوک سر فرماندهی ارتش ترکیه‌ در جواب بوش که‌ ترکیه‌ باید از عراق سریع خارج شود ایشان به‌ بوش جواب دادند حرفهای بی سرو تهه‌

حال ما به‌ سخنان اوردغان ، یاشار آنت بیوک، مشاور ارشد اوردغان ، عبدولا گول باور کنیم یا روزنامه‌ گاردین ؟

در ثانی شما نوشته‌ را خوب نخواندید توصیه‌ میکنم بدون‌ این که‌ خودتان را یک ترک بدانید و نقش دفاع از ترکیه را ‌بر عهده‌ بگیرید بار دیگر آن را بخوانید. من 3 دلیل در رابطه‌ با شکست ترکیه‌ در این حمله‌ نظامی به‌ کوردستان را بیان کرده‌ام پ ک ک را به‌ این دلایل پیروز میدانم در این نبرد. شکست نظامی ترکیه‌ در مقابل پ ک ک به‌ معنای نابودی ارتش ترکیه‌ نیست ولی پ ک ک در این نبرد پیروز بود چون ترکیه‌ به‌ اهدافی که‌ در پیش رو داشت نابودی پ ك ك نرسید

من 2 دلیل دیگر نیز بیان کرده‌ بودم افکار عمومی جهان ، آمریکا، اوروپا، عراق فشاری بود برای عقب نشینی زود وقت ترکیه‌

دیگری فشار تمام ملت کورد بر ترکیه‌ منجمله‌ تظاهراتهای عظیم کوردها در ترکیه‌ که‌ هر آن انتظار میرفت کنترل از دست ترکیه‌ خارج شود

شما اگر هر کدام از این دلایل را در نظر بگیرید بازم پ ک ک طرف پیروز این حمله‌ نظامی ترکیه‌ به‌ کوردستان بود

آیدین عزیز عقب نشینی ترکیه‌ را هر جور که‌ برسی کنید بازم نتیجه‌ این خواهد شد که‌ پ ك ك پیروز بود حال شما میتوانی پیروزی نظامی پ ک ک را بر ترکیه‌ فراموش کنی .

در پایان آقای عزیز بمب بارانهای آبادیهای دامنه‌های قندیل از طرف ترکیه‌ به‌ مردم عادی خسارت جدی جانی و مالی به‌ همراه داشت شما شاید بهتر بدانید که‌ قندیل در محاصره‌ است که‌ روزنامه‌ نگاران نتوانند گذارش تهیه‌ کنند

ایرانخواه

گزارشي از همايش علمی- فرهنگی دریای مازندران

انگار برخی نمیدانند که نام خزر در محافل بین المللی کاربردی ندارد و نام اصلیش همان نام دریای کاسپین است.

نام کهن این دریا کاسپین است و در متون اسلامی نامش دریای قزوین، طبرستان، دیلم و گیلان، آبسکون و غیره آمده است. یعنی تمامی این نامها در متنهای کهن فارسی دیده میشود. بگمانم خوب است نام کاسپین که هم نام یک قوم ایرانی است و هم نام جهانی این دریا است زین سپس استفاده شود. البته دریای طبرستان/مازندان هم پیشینه تاریخی دارد ولی نام کاسپین کهنترین نامیست برای این دیا و در جهان هم جا افتاده است. کاسپین با کژوین (قزوین امروز) نیز از یک ریشه است.

خزرها هرگز در ایران سکونتی نداشتند و در اواخر ساسانیان قدرتی میشوند در آن سوی قفقاز. بنابراین نامیدن این دریا بر اساس دریای خزر تنها پان تورانیستها را خوشنود میکند، چنانکه میبینیم.

خزرها اقوامی وحشی بودند و برای همین ساسانیان شهرهایی مانند دربند را میسازند تا جلوی هجوم این اقوام وحشی را بگیرند و نگذارند به مناطق آران و ارمنستان و آذربایجان بتازند و بیگناهان را نابود کنند.

رضا

نقدی بر مقاله ناصر کرمی

اصولا در بحثهای رودررو افرادی که گرفتار عصبیت کور و کم بودن منطق هستند بخاطر از دست دادن قدرت اداره بحث اعلب قدرت درک موضوع و مطالب طرف مقابل را ندارند و به نعل و میخ می زنند ولی وقتی میشود در چنین سایتی مطلبی را که خوب درک نکرده اید دوباره بخوانید لااقل چنین کاری را بکنید ، جناب ایرانخواه من تورکهای ساکن ایران را 40میلیون نشمردم بلکه مثال زدم که وقتی کسی مستند حرف نمی زند در مورد تورک وکرد وعرب وبلوچ چنین ادعای نامربوطی بزبان میاورد و منظورم تکیه بر ارائه سند بود که شما با اسناد دست بالایتان!! همیشه در صدر این مقوله تشریف دارید.

به این تکه از ویکی پدیا(که نوشته هایش اغلب بدور از عقده های سیاسی است) توجه بفرمائید تا بدانید که منابع مختلف میتواند آمار مختلفی داشته باشد و هیچ آمار وحی منزل نیست:

....""سیاست‌های قومی دولت‌های متمادی ایران در قرن بیستم و فعلی مبنی بر پرهیز در جمع‌آوری آمار جمعیتی بر مبنای قومی بوده است. این جهت گیری مسبب وجود تخمین‌ها و ارقام بسیار متفاوتی در برآورد تعداد اقوام و سخنگویان زبان‌های متفاوت ایران شده است. ‌‌ ‌‍‌[جهت ديدن آمار گويشوران زبان تركي، فارسي و ديگر زبانها در ايران به سايت معتبر زير مراجعه كنيد:www.ethnologue.com ] در مورد ایران، کتابچه سیا بنابر تخمینی که آمریکا در سال ۱۹۴۳ در مورد اقوام ایران انجام داده است، شمار سخنگویان ترکی آذربایجانی را ۲۴٪ تخمین زده است . (با در نظر گرفتن قشقایی‌ها). تخمین دانشنامه زبان کمبریج [1] (منبع ۲) برای سال ۱۹۸۶، ۱۲ میلیون در کل و ۷ میلیون در ایران (۱۵٪) بوده است (با احتساب قشقایی‌ها). دانشنامه بین‌المللی زبانشناسی [2] نیز در تخمین سال ۱۹۸۶، تعداد سخنگویان به این زبان در ایران را ۷۷۶۰۰۰۰ نفر (۱۶٪ درصد) براورد می‌کند که به تخمین دانشنامه زبان کمبریج بسیار نزدیک است. تفاوت تخمین سیا و این دو مرجع را می‌توان ناشی از تحولات اجتماعی بین ۱۹۴۳ تا ۱۹۸۶ و مهاجرت ترکان به تهران و دیگر مناطق ایران و همچنین سکنی گزیدن عشایر قشقایی در شهرها دانست.

بر اساس آمار ارائه شده از سوی بانک جهانی ترکها 42% از جمعیت ایران را تشکیل می دهند که این رقم تقریباً معادل 30 میلیون نفر است. تخمینهای محقققان آذربایجانی نیز این کم و بیش این رقم را تأیید می کند. با این حساب کل جمعیت ترکان آذربایجانی در حدود 45-40 میلیون نفر است."

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C_%D8%A2%D8%B0%D8%B…

واینهم قسمت دیگری از همان منبع در مورد جمعیت مناطق کردنشین کل چهار کشور"به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا به برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقرییبی 35 میلیون نفر در سال ۲۰۰۳ در منطقه ای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلو متر مربع است. برخی جمعیت و مساحت آن را 40 میلیون نفر در محیطی به وسعت کشور فرانسه (km² ۵۴۳ ۹۶۵) تخمین می‌زنند"

http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7

اگر کمی از فشارهای عصبی که مسائل مختلف باعث آن است بکاهیم و چنانچه قبلا هم عرض کرده ام به این بیاندیشیم که حتی در صورت تشکیل کشورهای مستقل باز این اقوام همسایه و ناچار از روابطند بجای شاخ و شانه کشیدن سعی در احترام متقابل خواهیم داشت. بهرحال اینگونه واکنشهای عصبی و توهین کردن در این سایت هیچ دردی از هیچ قوم و فرهنگی حل نخواهد کرد.

منظر جاوید

ديگر بس است قتل عام مردم غزه!

جناب اصفهانی

سلام

زمانی که مجاهد بودید همه "شر" ملایان حاکم بر ایران بوده ا ند وبرای نابودی آنها ؛ اتحاد با کلیه جهان برایتان مجاز بود ..... و بکارگیری هر وسیله را مجاز می دانستید

حالا که از مجاهدین جدا شدید همه " شر" جهان اسرائیل شده است؛ این را خوب می دانید در این جنگ لعنتی تنها اسرائیل نیست که دست به جنایت می زند ؛ حماس و سایر سازمانهای فلسطینی هم دست به جنایت وحشتناک می زنند به خود بمب می بندند و اتوبوس غیر نظامی را با کلیه سر نشینانش منفجر می کنند ایا شده این طرف جنگ و جنایت را هم محکوم کنید. تا شما بعنوان روشنفکر مسلمان یک طرف را محکوم می کنید این جنگ ادامه خواهد داشت و.....

با احترام

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید