رفتن به محتوای اصلی

نهادهای ایرانی دفاع از حقوق بشر در خارج از کشور، بسیارهم موفق هستند

نهادهای ایرانی دفاع از حقوق بشر در خارج از کشور، بسیارهم موفق هستند

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

حملهء ارتش اسرائیل به ایران، حمله به ملّتِ اسرائیل هست

آقای ناصر مستشار، تعجب میکنم که شما جا و بیجا اپوزیسیون رژیم را به هیچ میگیرید. این دفعه هم که از ناصر زرافشان نقل قول آورده اید که فعالیت در خارج از کشور هیچ فایده ای ندارد و بهتر است تعطیل شود. جدا از فعالیتهایی که سازمانهای سیاسی دارند و شاید به نظر شما نیاید، میتوان به فعالیتهای ایرانیان مقیم خارج در زمینه حقوق بشر و زنان اشاره کرد.

فراموش نکنید که این نهادهای ایرانی دفاع از حقوق بشر هستند که در خارج از کشور افکار عمومی ایرانیان و خارجیان را علیه قوانین و اقدامات ضد بشری رژیم بسیج میکنند و بسیار هم موفق هستند. همین آقای زرافشان اگر فعالیتهای سازمانهای سیاسی و حقوق بشر در خارج از کشور نبود، الان اعدام شده بود و یا هنوز در زندان بود! در زمینه مسائل زنان، فعالیتهای گسترده زنان خارج از کشور بود که فمینیسم را به داخل کشور برد و سپس انواع اسلامی آن را از صحنه خارج کرد. شما البته فکر کنم برای اینکه مخاطبین خود را قانع کنید که حمله به ایران تنها راه ممکن است، وجود نیروهای مخالف رژیم و تاثیرات فعالیتهای آنان را به کل زیر سوال می برید.

ناصر مستشار

ما در ایران با رژیمی روبرو هستیم که حرف حسا ب حالیش نمی شود و می خواهد ته خط گردن کلفتی هایش را ببیند. رژیم ایران از یک طرف تلاش می ورزد تا قطعنامه ائی علیه اش تصویب نشود اما از طرف دیگر به گفته" دکتر احمدی نژاد دیپلمات برجسته قرن حاضر؟" مصوبات شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی را به اندازه کاغذ پاره ائی هم ارزش نمی گذارد.نیروهای موسوم به اصلاح طلبی که از مدتها پیش یعنی از دوم خرداد 1376 عقلانی فکر کردن را پیشه سیاست های خود کرده اند بدرستی از عمق قطعنامه های پی در پی باخبرند و از هم اکنون دستهایشان را در برابر فشارها بالا برده اند اما جناح ولایت فقیه واحمدی نژاد که دریک دیگر تنیده شده اند بر دیپلماسی تهاجمی پای می فشارند.سیستم ارزی ایران دستخوش بحران شده است ومردم از سپرده های نقدینگی خود که در بانکها به امانت گذاشته اند در هراسند. بحران اقتصادی که از مدتها پیش در ایران ریشه دوانده بود به دوران وخیم خود نزدیک می شود.گرانی بیداد می کند اما بخش هائی از جامعه هنوز توان خرید کالاها را دارند ورژیم قدرت خریداین بخش از جامعه را نماد رفاه کل جامعه معرفی می نماید.بخشی از مردم یکبار در ماه هم گوشت نمی خورند وبه کمبود ویتامین دچار شده اند اما در مقابل بخشهائی از جامعه از پر خوری مفرط به بیماری نقرس وچربی خون ودیابت مبتلا می شوند.در هیچ کجای مملکت توازن برقرار نیست.اگر رژیم حرف حساب حالیش نیست مردم هم تماشا گر نابسامانی هستند وفعلا کاری دستشان بر نمی آید واپویسیونی که بتواند همه نارضا یتی ها مردم را سازماندهی ورهبری نماید در حال حاضر وجود ندارد و مملکت مانند یک شمع در حال سوختن و ذوب شدن است.وقتی در یک مملکت رژیمش رو به اضمحلال برود آن رژیم سعی می کند جامعه را نیز مانند خود به قعر نابودی بکشاند که شوربختانه این فاجعه در ایران ما از مدتها پیش در حال به وقوع پیوستن است. اما در سال 1357 خورشیدی محمد رضا پهلوی با احترام به اعتراضات مردم هنگام خروج از مملکت ، ایران را به مردم ایران واگذار نمود تا مردم خود سرنوشتشان را تعین نمایند اما مردم ایران ناشیانه و نابخردانه عنان کشور را به نیروهای بر آمده از عصر شتر سپردند! نمی توان در یک مملکت از رژیمی فاسد سخن گفت اما در عین حا ل از وجود ملتی یکد ست پاک ومنزه در همان مملکت انتظار داشت. دکتر ناصر ذر افشان در مصاحبه ائی بسیار واقع گرایانه با ابراهیم نبوی پرده از حقایقی بر می دارد که اندام آدمی را تکان می هد"جنبش خارج کشور ضعیف‌تر هم شده است. برای اینکه خود جنبش اجتماعی در ایران ضعیف‌تر است. تشکلی به آن صورت و به آن حد گسترده نیست و بیرون هم آنچه هست، تشتت است. شما با تشکل‌هایی مواجه هستید که کلا عمرشان یکماه است. تشکیل می‌شود، اعلام مواضع می‌کند، ائتلاف می‌کند، اجلاس می‌گیرد، صحبت می‌کند و یکماه‌ بعد همه چیز دود می‌شود می‌رود به هوا. علت این است که در داخل کشور در درجه اول جنبش فراگیر، وسیع و جدی به آن شکل وجود ندارد، اصلا تشکلی به آن شکل وجود ندارد. در چنین شرایطی فعالیت، به خصوص در خارج از کشور به نظر من بی‌معناست. علت دوم این است که در همین شرایط ضعیف جنبش داخلی، رابطه‌ منظمی میان داخل و خارج وجود ندارد. رابطه‌ی دوستان خارج با داخل چنان رابطه‌ منظمی نیست که یک تصویر کمی واقع بینانه‌‌تر از آنچه در داخل ایران می‌گذرد به جهان بدهد. ، اینجا باید فورا باید اضافه کنم که به هیچ وجه منظورم کم‌ بهادادن به تلاش کسانی نیست که همه زندگی‌شان را گذاشتند، همه زندگی را هزینه کردند و آمدند اینجا و دارند تلاش می‌کنند. این بچه‌های نازنین بهترین بچه‌های آن مملکت‌اند که آمده‌اند اینجا، ولی شرایط و وضعیت اینگونه است"".

همانطور که همگان شاهد هستیم دامنه تحریمات علیه جمهوری اسلامی گسترش می یابد و رژیم همچنان با قلدری به آن تحریمات واکنش نشان می دهد. همه آن قلدری ها که رژیم در برابر جهان آزاد از خود نشان می دهد ،متاسفانه از جیب مردم اسیر شده پرداخت می شود. رژیم به دروغ اذعان می کند که به نیابت از جانب مردم ایران بسوی سلاح های اتمی تلاش می ورزد وآنرا حق مسلم مردم ایران جلوه می دهد تا برای خود مشروعیت کسب نماید. علیرغم آنکه بقول دکتر زرافشان در جامعه کنونی ایران نمی توان از یک جنبش اجتماعی وسیع سراغ گرفت اما مبارزات پراکنده دانشجویان وکارگران و زنان همواره در جامعه جریان بوده است وجامعه همچون بمب ساعتی به بشکه های باروت وصل است و تنها به یک جرقه کار آمد وهدایت کننده نیازمند است.رژیم در مصاف با امریکا تنها خود را قربانی نخواهد کرد بلکه مردم را نیز به سلاخی خواهد کشاند. در برابر مردم تنها یک قیام گسترده بعنوان آخرین راه برای نجاتشان باقی مانده است تا مانند رمه بدست رژیم سلاخی نشوند. شاید آن قیام برای زندگی بهتر مصائبی داشته باشد اما هزار بار بهتر از آن زندگی است که هم اکنون مردم باید روزی صد بار برایش بمیرند وزنده بشوند!

کیخسرو آرش گرگین

درخواست تازش به ایران، نادانی و یا خیانت؟

جناب توکلی،

1. مخالف بودن با هر گونه تعرض نظامی به خاک ایران را در یک جمله هم می توان بیان کرد و نیاز به تفصیل و تطویل نیست؛ به هر روی در این کامنت دوم نیز هنوز روشن نیست که شما آیا با تازش به ایرانزمین بالنفسه مخالفید یا خیر، چرا که هنوز هم از فحوای کلامتان اینگونه به نظر می آید که اگر حمله منجر به سقوط رژیم می شد، پذیرفته بود. 2. اینطور که مشخص است آن "گروه کوچک" سلطنت طلبی که خواهان حمله به ایران است نام و نشانی مشخصی ندارد، دست کم شما هنوز اشاره ای نکرده اید. 3. درخواست حمله به ایران مختص آن مردی که نام برده اید نیست، کلیه ی گروه های تجزیه طلب، از پان عرب ها و پان تورک ها گرفته، تا پان کوردها، همه و همه مختصات سیاست شان را با لوله ی تانک های آمریکایی ترسیم کرده و می کنند. مجاهدین در این زمینه ید طولایی دارند؛ بنابراین، موضوع را خلاصه "فقط" به یک نفر کردن، منتفی ست. ماراتون خیانت و وطن فروشی کسان امروز آغاز نشده است، از علی موسیو و میرزا کوچک خان تا سمیتقو و خزعل و پیشه وری و قاضی محمد، تا نوادگان معنوی امروزی شان، یک خط سرخ پر رنگ موجود است که با هیچ ترفندی قابل حذف از تاریخ معاصر ایرانزمین نیست. 4. بر خلاف جنابعالی این رژیم و سرکردگان اش کوچکترین مسئولیتی در برابر فلاکت 30 ساله ندارند، مگر مغول مسئول بود که اینان باشند؟ مگر می توان به چنگیز گفت که باید مسئولیت ویرانی شرق ایرانشهر را به عهده گیرد؟ لطیفه گویی ست این. کسان از هفت دولت آزادند. طرف می رود در نیویورک و می گوید حلقه ی نورانی گرد اش را احاطه کرده، بنابراین با همان حلقه و منابع صدور اش است که در داد و ستد است، و البته چاه های نفت. باری، موضوع شان اسلام است، آنگونه که خود می فهمند اش، اگر هم در فاصله ی میان دو جنایت جام زهری بنوشند، با خدای شان حل و فصل اش می کنند؛ نظامی که بر اساس قانون اساسی اش مردم اش را صغیر بداند، و همزمان، بر دوش وجیه المله هایی چون شریعتی ها و آل احمد ها و سنجابی ها و حاج سیدجوادی ها و امیر انتظام ها و رجوی ها و نگهدارها و کیانوری ها و چند سیر هم گوادولوپ و بی بی سی و شب های شعر انستیتو گوته و تابوت های خالی خیابون ژاله و سینما رکس بر سر کار آمده باشد، چنین نظامی مسئول نیست، سائل است. آورده شده اند که ویران کنند، به ماموریت شان هم خوب عمل می کنند. پاسخگو باید کسانی را انگاشت که ادعای اش را دارند. شاه ادعای اش را داشت، او خود را مسئول این مردم و تاریخ شان می دانست. عمل کرد، کسانی که خود می دانید کیستند برنتافتند. مردمی که چفیه می بندند پاسخگوی فلسطین اند، و به راستی که عمل هم می کنند.

کیانوش توکلی

دوست عزیز آقای گرگین !

1- مگر من تا کنون در جایی نوشته و یا گفته ام که موافق حمله به ایران هستم که حالا باید آن را انکار و یا تائید کنم؟! 2_ باز هم می نویسم تا کنون هیج سازمان و یا حزب شناخته شده ایرانی حمله به ایران را توصیه و یا ان را علنی طرح نکرده است! ولی با بدنه این احزاب که صحبت کنی متوجه نظر واقمی رهبران انان می شود.

واقیعت این است که بعد از 11 سپتامبر و بطور مشخص پس از سرنگونی بسیار ساده طالبان در افغانستان ؛ موجب تقویت طرح "سناریو افغانی" در بین مردم و اپوزیسیون ایران شد . این تفکر که اگر رژیم آخوندی براحتی طالبان سرنگون شود چرا بجای عراق به ایران حمله نشود؛ بنابر این سناریوافغانی در ان روز ها طرفداران زیادی داشت و چنان قدرتمند بود که جوانان در تهران شعاری با این مضمون خطاب به امریکا و بطور مشخص به بوش می دادند : " بجای حمله به کابل و یا بغداد بیائید به حکومت آخوندی خاتمه دهید " و در واقع دولت بوش هم بنظر می رسید در این مورد کاملا مردد بود.ودر ان روز ها اگر بخاطر بیاوریم ، هر روز محور شرارت برای حمله نظامی تغییر می کرد تا اینکه گویا خامنه ای برای بوش نامه "دوستانه ای "نوشت و...

بهر حال عراق برای حمله انتخاب شد و تنها رجل سیاسی شناخته شده که امریکا را به حمله به عراق تشویق کرد جناب داریوش همایون بود (در مصاحبه با رادیو پژواک شوئد)

در حالی که اصولا چپ ها با حمله به عراق بشدت مخالف بودند و در تظاهرات ضد جنگ شرکت فعال داشتند . من مشخصادر ان روز ها هیج سطنت طلبی را ندیده بودم که با این حمله مخالف باشد

از طرف دیگر رزیم اخوندی پس از 11 سپتامبر با تاکتیک دو گانه با استراتزی" سناریو افغانی " برخورد کرد .هم با حمله به عراق در دل خوشحال بود و در ظاهر با تجاوز نظامی عراق مخالفت می کرد و در این بین سیاست پیجیده ای را برگزید از یک طرف به نیروهای ضد امریکا یی عراق کمک می کرد و هم دولت شیعه عراق را تقویت می کرد . هدف اش این بود که سناریو افغانی هر گز در ایران پیاده نشود .

اپوزیسیونی که در دل طرفدار سناریو افغانی بود وقتی اوضاع وخیم پس از حمله عراق و افغانستان را دید ؛ بطور خاموش عقب نشست وباز هم این بار داریوش همایون بود که علیه سناریو افغانی در ایران ، پرچم مخالفت را برداشت.

ولی امروز در بین نیروهای قومی_ ملی و برخی طرفداران سطلنت این سناریو طرفدارانی دارد و نکته اخراینکه اهرم اصلی طرح خاورمیانه بزرگ ، همین سناریو افغانی بود که کاملا شکست خورد .بنظر می رسد هیج یک از دو حزب دمکرات و جمهوریخواه دیگر از سناریو افغانی حمایت نکنند

م. آذری

گفتگوی جواد موسوی خوزستانی با دکتر کاظم علمداری «فلسفه پراگماتیسم» و تحول دموکراتیک در ایران

ـ شما در مصاحبه اشاره داشتید که : "فلسفه پراگماتیسم قبل از آنکه بگوید انسان چه بکند، می خواهد بگوید که انسان چه می کند " چنین دیدگاهی را نیز برای مثال پوزیویستها از جمله وبر، داشت که می گفت وظیفه علم شناخت هر آنچه که هست می باشد ، نه آنچه که باید باشد ؛ چرا که جامعه شناسی در تعریف مقولات انتزاعی از قبیل عدالت ، مساوات و …. نمی تواند وارد شود ،این مفاهیم سوبجکتیو بوده و هر کس بنا به منافع خود آنرا تفسیر و تعبیر می کند ، لذا اینگونه مسائل بعهده سیاستمداران است و ما را با آن کاری نیست! آیا منظور شما نیز از فلسفه پراگماتیستی چنین هست؟ و اگر نیست از دید یک پراگماتیست عدالت اجتماعی را با چه سنجه ای می باید تراز کرد؟

رضايت مندى فردى و شخصى از يک فرضيه را حقانيت آن مى دانید و یا اینکه حقيقت را امرى توافقى دانسته که نه به دلخواه و رضایت مندی شخصی ، بلکه بر پايه گذار از شک و ترديد و امکان قانع کنندگى و اطمينان دهى افراد یک گروه، که در نهایت مورد پذيرش قرار مى گيرد، قلمداد میکنید؟ و اگر چنین هست تعریف آن گروه چیست؟ جایگاه جنبه " کارکردی" حقیقت کجا قرار دارد؟

ـ آیا میتوان به ایدئولوژی سوسیال دموکراسی و یا لیبرال دموکراسی پایبند بود و در عین حال در سیاست پراگمات؟

ـ پراگماتیسم را عمدتا " فلسفه ای در حوزه روش " ، قلمداد نموده اید و در ادامه مرقوم می فرمائید که " روش کار را برای رسیدن به هدف میتوان تغییر داد " ؛ خب ! پس هدف شما از کجا سرچشمه می گیرد؟ چرا که چند سطر قبل از آن اذعان داشته اید که پراگماتیسم نه آئین است و نه ایدئولوژی ، اما در جایی دیگر نقش پراگماتیسم در سیاست را انسان گرا خوانده اید؛ حال این انسان گرایی چه بار اجتماعی و تاریخی بدوشش هست را مسکوت گذاشته و تنها در این زمینه اشاره می کنید که در پراگماتیسم " منافع فردی تعیین کننده است و فرد به این دلیل در جمع، (مثلا در حزب سیاسی و اتحادیه کارگری)، ادغام می شود، که از منافع فردی خود بهتر دفاع کند، نه لزوما به خاطر دفاع از منافع دیگران."

کیانوش توکلی

درخواست تازش به ایران، نادانی و یا خیانت؟

جناب آرش گرگین ! اولا _ در نوشته کوتاه کامنتی ام ؛ طبیعتا نمی توانست همه جانبه باشد .قابل تصور است که در صورت حمله اسرائیل یا امریکا ، جان انسانهایی گرفته خواهد شد. 2_ در واقع روی سخنم با کسانی است که فکر می کنند با چند حمله محدود اسرائیل ، رزیم اسلامی سرنگون خواهد شد. 3_ البته سیاستمدارویا احزاب ،زرنگ تر از این هستند که اشکارا خواهان حمله یک قدرت بزرگ به کشور خود شود. تا کنون هیج حزب و شخصیت سیاسی بجز اقای ناصر مسشتار این موضوع را طرح نکرده است. 4_ ترجیح می دهم که از کلماتی استفاده کنم که افراط گرایی میدان نگیرد و از سوی دیگر فراموش نکنیم چه کسی کشور و مردم ایران را به چنین فلاکتی رسانده است .مسئولیت عمده همه بد بختی های مردم بر عهده حکومت گرانی است که در این سی سال خون مردم را در شیشه کرده اندوبنابراین قلم و قدم اپوزیسیون خارج کشور بایستی در دفاع از مبارزات به حق مردم در داخل کشور باشد.

Ramin

هشدار به ايرانيان (با امضای نخبگان داخل کشور)

Mr. Tavakkoli I have seen this article in some other sites as well but never seen the suffix ,signature of experts, on that. Is this something this site has added to it? are they all experts or just some of them are experts ? is there any biography of their expertise available ? in any political or social siences that they can draw the road even for the international relations ? Regards

ایرانی

چرا تروریستها فقط به نمایندگی های آمریکا در سراسر جهان حمله می کنند؟

جناب دکتر . تروریست ها فقط به نمایندگی های امریکا حمله نمی کنند ، مگر بمب گذاری های تروریست ها را در اماکن عمومی ، ایستکاه های قطار ، اتوبوس ها ، رستوران هاو مشروب فروشی ها ، کتابفروشی ها و.... در اسپانیا ، لندن ، اندونزی ، فرانسه ، هند ، پاکستان ، افغانستان ، عراق ، مراکش ، مصر ، لبنان ، اسرائیل، فلیپین و.... یادتان رفته است ؟ حکومت تروریست ایران را چه می گوئید که صدهاتن از مخالفین خود را از جمله رهبر شمادکتر قاسملو را در رستوران میکونوس در آلمان ترور کرد ؟ نه خیر جناب ، اگر میخواهید به ما بگوئید که تروریست ها بخاطر امپریالیست بودن امریکا به این کشور حمله می کنند و شما از این طریق دوباره همان تئوری های پوسیده حزب توده و مرحوم اردوگاه سوسیالیستی را زنده

زنده کنید ، سخت در اشتباه هستید . تروریست های مسلمان برخلاف شما به تنها چیزی که فکر نمی کنند به امپریالیسم و سرمایه داری و این جور چیزهااست .آنها دشمن بشریت متمدن اند در سرتاسر دنیا ، به همان اندازه که آخوندهای تروریست ایران دشمن ایرانیان تجدد خواه و آزادیخواه اند . حمله تروریست های اسلامی به امریکا و ژست ضد استعماری و ضد امپریالیستی گرفتن فقط برای فریب دادن توده های نادان و بدبخت مسلمان است . تروریست های مسلمان در سالهای اخیر بزرگترین خدمت را به کمپانی های نفتی و اسلحه سازی در غرب کرده اند و موجب بقای رژیم های ارتجاعی در کشورهای اسلامی شده اند و این ها همه از انقلاب اسلامی و آخوندی ایران شروع شده است و حالا پیدا کنید پرتقال فروش را .

Ramin

حملهء ارتش اسرائیل به ایران، حمله به ملّتِ اسرائیل هست

Mr. Karami about the friendship of "iranians" ( read akhamenids ) with israelits you have said that they killed Haman and his family, but you have not said that the next days they have slauthered "75000" people in all the country with the order of Xerses your Xashayarshah. What a friendship!!!!hmmmm. Those who want to read the event can search for the book of Esther in the internet

ایرج

يک بيانيّه ی ناسيوناليستی با حال و هوای مخصوص!

من نفهمیدم که این آقای نویسنده که قطعاَ مخالف نظام حاکم بر ایران است ، در ارتباط با سیاست خارجی کشور ایران ، با نظام حاکم چه مخالفتی دارد؟ به نظر می رسد که در این زمینه ایشان با رژیم ملا ها چندان اختلافی ندارد! هردو خواهان اینند که ایران در جنگ میان اعراب و اسرائیل جانب عرب ها را بگیرد و ازمنافع ملی ایرانیان مایه بگذارد.

تنها تفاوتی که هست ، آن است که ملا ها این جانبداری را به بهانهء اسلام و در جهت اسلامیزم سیاسی به کار می اندازند اما گویا نویسندهء این مطلب سمپاتی ایدئولوژیک یا اسلامیسم سیاسی شان را در رابطه با فلسطین در پوشش انسان گرایی و اومانیزم در برابر ناسیونالیزم عرضه می کنند . ایشان جنسشان را که تقریباً همان تحفه است در بسته بندی قشنگ یونیورسالیستی و اومانیستی عرضه می کنند .اما هیچ انسان گرایی در جهان وجود ندارد که منافع عالی و حیاتی و فوتی خانواده و شهر و کشور خود را بر دیگران مرجح بشمارد. انسان گرایی و انسان دوستی در ایران از دوست داشتن انسان ایرانی و کوشش در راه حفظ منافع عالی ایرانیان آغاز می شود ، همانطور که در فلسطین انساندوستی با دوستداری فلسطینی ها و کوشش در حفظ منافع عالی آنها معنا می یابد و در گرجستان ، محبت و مهر اومانیسم نخست متوجه گرجستانی ها و منافع حیاتی آنهاست. پس ناسیونالیسم به معنای اولویت دادن به منافع عالی و حیاتی مردم یک سرزمین با اومانیسم منافاتی ندارد. نمی شود برای مصدق هم هورا کشید و هم او را بابت ناسیونالیسمش سرزنش کرد. شترسواری دولا دولا نمی شود. ابتدا این نوع از دوستان ایرانی میباید یک فکری به حال رسوبات ایدئولوژیکی سابقه دار خود بکنند !حالا خواه ا ین ایدئولوژِی از خانوادهء چپ مارکسو روسو فیلو چینی باشد ، خواه از نژاد اسلامیسم لنینزده و استالین پروردهء مجاهدینی که هردو امتحانات خسارتبار خودشان را در ایران پس داده اند.

آ

يک بيانيّه ی ناسيوناليستی با حال و هوای مخصوص!

کسی که در اعتراض به اين مقاله نوشته است «ناسیونالیسم به معنای اولویت دادن به منافع عالی و حیاتی مردم یک سرزمین با اومانیسم منافاتی ندارد» حرفش فقط وقتی درست است که اين «اولويت دادن به منافع عالی و حياتی يک سرزمين» در تضاد با ارزش های برتر انسانی نباشد. وگرنه نتيجه اش همان «اولويت دادن به منافع عالی و حياتی يک سرزمين» به وسيله رهبر جنايتکار سرزمين صربستان است بر منافع مردم ديگر يوگوسلاوی سابق. و عاقبت او را هم که می دانيم: قرار گرفتن در برابر دادگاه جهانی به جرم جنايت عليه بشريت! تقريباً همه ژنوسيد ها و نسل کشی ها با « اولويت دادن به منافع عالی و حياتی يک سرزمين» بر مردم سرزمين ديگر و نژاد و مذهب ديگر توجيه شده است. درک اين موضوع ساده واقعاً برای اين معترض خيلی دشوار است؟

با نويسنده مشکل داريد يا با مقاله؟

يک بيانيّه ی ناسيوناليستی با حال و هوای مخصوص!

جواب کسی که اين بار خود را ايرج ناميده است روشن است: در همان اول مقاله آمده است که کسانی بنا بر تعريف های خودشان، خود را «ملی گرا» می دانند در حالی که در عمل به اومانيسم نزديک ترند تا به ناسيوناليسم. يعنی هرکسی می تواند بر انديشه اومانيستی خودش نام ملی گرايی يا ناسيوناليسم بگذارد. اما ناسيوناليسم همچنان که در اين مقاله آمده است به لحاظ تئوريک در تعارض و حتی غالباً در تضاد با اومانيسم است. حرف اول و آخر مقاله اين است که مرز میان انسان ها را مليت و نژادشان تعيين نمی کند. و اين هم هيچ تناقضی ندارد با دوست داشتن سرزمين خود و يا همان طور که در مقاله آمده است «محدوده کشوری به نام ايران» در پهنه «کشوری به نام جهان». تظاهر آخوند ها به حمايت از فلسطين را باور کنيم يا ماجرای تحويل گرفتن مفت و مجانی سلاح از اسراييل در جريان جنگ با عراق را؟ اگر می خواهيد از جنايات اسراييل در حق فلسطينيان دفاع کنيد حرفتان را رک و راست بزنيد. و اگر با نويسنده خرده حساب داريد که...

اوغوز

oguz@yahoo.ca

بلی من می دانم در ترکیه کردها دهها روزنامه دارند و به زبان کردی می نویسند. کردها حزب دارند و هم اکنون ۲۱ نماینده مجلس دارند. آنها به راحتی از خودمختاری حرف می زنند. آنها از پ ک ک که یک گروه تروریستی است و ترکیه - اتحادیه اروپا و آمریکا آن را حزب تروریستی شناختند به راحتی حمایت می کنند. عکس عبداله اوجالان را که در کشته شدن ۳۰ هزار انسان بیگناه مجرم شناخته شده است را در روزنامه های خود درج می کنند. و می دانیم که نماینده کردها از زندان به مجلس می رود.

بلی من می دانم در ترکیه کردها دهها روزنامه دارند و به زبان کردی می نویسند. کردها حزب دارند و هم اکنون ۲۱ نماینده مجلس دارند. آنها به راحتی از خودمختاری حرف می زنند. آنها از پ ک ک که یک گروه تروریستی است و ترکیه - اتحادیه اروپا و آمریکا آن را حزب تروریستی شناختند به راحتی حمایت می کنند. عکس عبداله اوجالان را که در کشته شدن ۳۰ هزار انسان بیگناه مجرم شناخته شده است را در روزنامه های خود درج می کنند. و می دانیم که نماینده کردها از زندان به مجلس می رود.

اکنون حزبی به نام د.ت.پ (دمکراتیک توپلوم پارتی سی – حزب جامعه دمکراتیک) در ترکیه وجود دارد.تمامی اعضای این حزب کرد ترکیه هستند. این حزب در مجلس ترکیه 23 عضو دارد.این نمایندگان کرد شدیدترین حملات لفظی را علیه تمامی ارکان ترکیه از دولت تا ارتش انجام می دهند. در میتینگهایشان روزت پرچم کردستان بزرگ را بر سینه می گذارند، سرود ملی ترکیه را پخش نمی کنند، حتی برای جلوگیری از نبرد ارتش ترکیه با پ.ک.ک چندین اتوبوس نیرو جمع کرده و به مرز می برند تا سپر انسانی تشکیل دهند، اما این حزب نه منحل می شود و نه فعالیت آن ممنوع می شود!

اما در ایران روزنامه نگاران - فعالان ادبی را هم که تنها به زبان ترکی می نویسند روانه زندان می کنند تا شکنجه اش دهند.

هادی صوفی زاده‌

grdako@yahoo.com

از چاه جمکران تا تونل سرن و آن نور کذائی

با سلام! جناب آقای دکتر فاطمی درپاراگراف آخربه‌ درستی روی حقیقتی انگشت‌گذاشته‌ که‌ متاسفانه‌ بسیاری از ایرانیان درزیر سایه‌ توهمات تاریخی و تخیلی آن رانمی بینند. باید گفت که‌ جمهوری اسلامی محصول فرهنگ مردم ایران است واشکال در تقبل باورهای مذهبی متحجرانه‌است که‌ مردم ساکن برجهاوآسمانخراشهاباماشینهای مدرن درزیارت مسجدجمکران هستند. آری امسال جمکران بیست میلیون زائرداشته‌ است!!!!!!!!!‌

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید