به نوشته ایران در جهان، دیپلماتهای آمریکایی در سالهای گذشته وقتی امکان داشت مواجههای ناگهانی بین رییسجمهورشان و رییسجمهور ایران صورت گیرد پیوسته خیس عرق میشدند. زیرا از طنز روزگار، هر دو در یک روز در مجمع عمومی سازمان ملل حاضر میشوند. نمیتوان تغییرش داد؛ واشنگتن حتا از دشمن محبوبِ خود محمود احمدینژاد نیز هیچگاه اجازهی سفر به این کشور را دریغ نداشت.
وقتی قرار بود رییسجمهور سابق آمریکا بوش و احمدینژاد در ضیافت دبیرکل سازمان ملل کنار میز هم بنشینند، مشاوران بوش برای پیشگیری، اطلاع دادند نمیتوانند با «تفتیش بدنی» هم مانع تلاش رییسجمهور ایران برای نزدیک شدن بشوند. در مورد نخست وزیر اسراییل، بنیامین نتانیاهو حتی شایعه شد که او یک بار خود را در دستشویی مردانهی سازمان ملل حبس کرد تا احمدینژاد که آنجا حضور داشت دستشویی را ترک کند.
از مدتها پیش برنامهریزی شده است
اگر که میخواهیم بفهمیم چه رخ میدهد، باید تمام اینها را در نظر آوریم؛ باراک اوباما و حسن روحانی، جانشین احمدینژاد، قرار است در راهروهای سازمان ملل با یکدیگر روبرو شوند و صمیمانه دست بدهند. همه چیز از مدتها پیش برنامهریزی شده است. هر دو به یکدیگر نامه نوشتند و لحن آنها مسالمتآمیز توصیف شده است. ظاهرا حتی اوباما پیشنهاد کرده اگر ایران تردیدها را دربارهی برنامهی اتمی خود بزداید، تحریمها علیه این کشور لغو شود. روحانی به نوبهی خود خبرنگار یک شبکهی تلویزیونی آمریکایی را برای مصاحبه به حضور پذیرفت. پیامش: «ما هیچگاه دنبال دستیابی به سلاح اتمی نبودهایم و در آینده نیز نخواهیم بود.»
اکنون آیا همه چیز خوب خواهد شد، آیا اوباما و روحانی با دست دادن دشمنی و بیاعتمادی را که دهها سال ادامه داشته، پایان خواهند داد؟ متاسفانه نه؛ چراکه بحران عمیق است و بیاعتمادی تنها از روی خبث طینیت نیست. تنها انتخاب واژگان از سوی روحانی سخنها دارد. باعث تسکین خاطر است که رییسجمهور ایران اعلام میکند کشورش هیچگاه در پی دستیابی به سلاح اتمی نخواهد بود. اما به هیچ عنوان آرامشبخش نیست که او در عینحال ادعا میکند ایران هیچگاه این هدف را نداشته است. زیرا در این مورد بین کارشناسان و نه آنهم فقط کارشناسان آمریکایی، تردیدی وجود ندارد که تمام برنامه این هدف را داشت که برای حکومت ایران گزینهی هستهای ایجاد کند.
فقط برای یادآوری: تهران تا سال ۲۰۰۲ یک برنامهی محرمانه برای غنیسازی اورانیوم و ساخت رآکتور تولید پلوتونیوم داشته است. تازه وقتی هر دو لو رفت ایران اجازه داد بازرسان به این کشور بروند. مدارک محرمانه ثابت میکرد که تهران به صورت نظاممند در این جهت کار میکرد تا تمام مولفههای بمب اتمی را تولید و آزمایش کند؛ از سازوکارِ پیچیدهی چاشنی انفجار گرفته تا قراردادن مادهی انفجاری در کلاهک موشک. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارشهای خود با کمی مسامحه از «نگرانی از بُعد نظامی برنامهی هستهای» صحبت میکند. اما در این فاصله برای کشورهای غربی فقط این مساله محل تردید است که آیا پژوهشها زمانی متوقف شدهاند و اینکه تا چه میزانی تا امروز ادامه دارند.
بازی موش و گربه
اگر ایران میخواهد تردیدها را دربارهی وضعیت فعلی برنامهی اتمی خود بزداید باید به بازی موش و گربه با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی پایان دهد. اینان از سالها پیش تاکنون میخواهند از تاسیسات نظامی پارچین بازدید کنند، در این منطقه از قرار، آزمایشهایی در چهارچوب برنامهی اتمی انجام شده است. همهی گفتوگوها دربارهی دسترسی به این مجموعه ناکام ماند؛ در این فاصله بخشی از مجموعه تسطیح شده است. شاید این شاهدی بر این مدعاست که ایران میخواهد این بخش از گذشتهی اتمی خود را مدفون کند. اما در این صورت جامعهی جهانی باید بتواند آن را مورد بررسی قرار دهد.
البته ایران تاکنون دلیل منطقی برای مخفی کاری داشته است. ایران باید انتظار میداشت که اگر ماجرا برملا میشد کار به حملهی نظامی میکشید. رییسجمهور سابق آمریکا جورج بوش این گزینه را روی میز قرارداد و جانشین او این گزینه را از روی میز برنداشت و اسراییل بدون این ماجرا نیز خود را مصمم به هرکاری نشان میدهد.
دلایل خوبی برای این سختگیری و عزم جزم وجود داشت، اما امروز دلایل بهتری برای کوتاه آمدن وجود دارد. روحانی آدم محتاطی و از اعتماد رهبر مذهبی آیتالله خامنهای برخودار است. او به تازگی به رییسجمهور در مذاکرات اتمی اجازهی «نرمش قهرمانانه» داده است؛ چنین اجازهای را هیچ رییسجمهوری پیش از او نداشت. دستکم واشنگتن باید آشکار و باورپذیر اطمینان دهد که ایران برای اشتباههای گذشته مجازات نمیشود بلکه با این مساله سنجدیده میشود که امروز چطور با برنامهی اتمی خود برخورد میکند.
نامهی اوباما یک شروع و نه بیشتر از آن بود؛ زیرا در تهران خیلی خوب متوجه شدهاند که رییسجمهور آمریکا تا چند روز پیش بر آن بود که تنها حملهی نظامی علیه سوریه، ایران را وادار به امتیازدهی میکند. با این طرز تفکر پیشرفتی حاصل نخواهد شد.
* از: توماس گوچکِر / در: فرانکفورتر آلگماینه تسایتونگ / برگردان از آلمانی
پایان خبر./.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
افزودن دیدگاه جدید