سیاست اعتدال و تدبیر که ترجمه آن یکی به نعل و یکی به میخ است در واقع قرار است رژیم را از مخمصه ای که خود را در آن گرفتار کرده نجات دهد و برای او وقت بخرد مردم با استفاده از فرصت انتصخابات ۹۲ و در حرکتی واکنشی، روحانی را که او هم محصول و ملغمه رژیم آخوندی است بر کرسی ریاست جمهوری نشاندند تا از تفاوتهای او به نفع زندگی و کشور خود بهره گیری کنند…
روحانی هم دیر یا زود و همچون خاتمی چهره واقعی خود را از پشت ماسک لبخند ظاهری نمایان خواهد کرد و نشان خواهد داد که راه او از راه منافع ملی، که همانا برپایی حکومتی دمکراتیک برمبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر است جداست حکومتی که قدرت و پیشرفت واقعی را نه در توان نظامی، بلکه در بهروزی مردم خود ببیند و این حاصل نخواهد شد مگر آنکه کشور ما هم به بقیه دنیای آزاد بپیوندد و مردم ایران هم امکان یابند استعدادهای خود را در فضای باز جهانی به نمایش بگذارند و در آن به رقابت مثبت بپردازد.
این مانور شیادانه ی جمهوری اسلامی در رسانه های غربی توسط جیره خواران ولایت به عنوان شاهکار حسن روحانی تبلیغ شد، در حالی که سرکوب جوانان و مرگهای مشکوک و مفقود الاثر شدن فعالان سیاسی دوباره شروع شده است و اعدام پشت اعدام است که انجام می شود.
دستمال به دستان ولایت یادشان رفته که حسن روحانی هر چه باشد آخوند است و تدارکاتچی ولی فقیه. او مدافع منافع دستگاه ولایت فقیه است. انتصاب شده است تا کلاهی گشاد بر سر غرب بگذارد. حتی اگر احتمال رابطه ای هم باشد احتمال رابطه میان آمریکا و حکومتی از آخوندهاست که کشور را اشغال کرده اند و این هیچ ربطی به منافع ایران و ایرانیان ندارد.گویا مدافعان شیاد جمهوری اسلامی گمان می کنند که هنوز هم عهد بوق است که بتوانند حکومت آخوندها را با ملت ایران یکی کنند و منافع آخوندها را به جای منافع ملت ایران جا بزنند. ساعت خواب!
منافع آخوندها با منافع ملی ایران به هیچ عنوان یکی نیست و هر آنکه سعی داشته باشد این دو مقوله را با یکدیگر پیوند دهد، در راهی جز راه بیت رهبری قدم نمی زند.
مرگ بر جمهوری اسلامی و پاینده باد ایران همیشه آزاد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید