رفتن به محتوای اصلی

شارلاتانیزم مطبوعاتی با دادن آدرس غلط

شارلاتانیزم مطبوعاتی با دادن آدرس غلط

این پدیده شوم « شارلاتانیزم مطبوعاتی » در طول سالهای بر پائی نظام آخوندی ابزار کارای فریب مردم بدست حکومت و همفکران ایشان بوده، ملت را بارها بدین روش به مسیر مورد نظر خود هدایت کرده اند. اینان بخوبی از شگرد تاثیر گذاری قلمهای سیاه (به مزد) بهره برده، مفاهیم را در قالبی نو با پوششی ظاهری از دگر اندیشی برای ملت دگرگون ساخته اند، البته فرقی هم نمیکند که مزد این قلم ناپاک را خلیفه نادان بپردازد یا خزانه داران باند اصلاح/ اعتدال، که هر دو سعی بر الودن قلم به ناپاکی ها داشته منافع خود را در پی آن می جویند و عجبا از ساده دلی بعضی از آزادگان که تحت تاثیر این رندان کار کشته قرار گرفته اکنون که شورای هماهنگی سبز متمایل به انجام حرکتی اثر گذار گشته و به فراخوان به حضور خیابانی همت گماشته، بازخواستش میکنند و اعضایش را باز میشناسند!! چرا تاکنون که این شورا در چنبره باند اصلاح به سکوت میگذراند از او در مورد اعضایش و فراخوانش بازخواست نشد، اما کنون که با جدائی از افکار ناپایدار و معطوف به حفاظت از حکومت و خوش خدمتی به خلیفه «باند مشکوک اصلاح» همت گماشته به اراده مردم تمکین میکند از ان سر دنیا، ندای نگرانی برای جان جوانان شجاع ایران را سر میدهند!! عجبا از این همه پلیدی و شگفتا از ساده لوحی ان دوستان!!

داستان ان قلم بدستان بی توجه، انانیکه در سالهای ان فریب بزرگ و فرصت سوزی اصلاح حکومت، با حملات مستقیم و برنامه ریزی شده خود علی رغم هشدار اگاهان، توان سیاسی و قدرت چانه زنی هاشمی را در راستای برنامه و خواست باند خلافت ناخواسته و در نادانی ربوده، با تضعیف وی ناخوداگاه به کمک خلیفه رفته، تیشه بر ریشه سر پلهای ملت در نیل به ازادی و دمکراسی در ایران زده اند دقیقا مثل داستان ملانصرالدین است، که بر شاخه ای نشسته همان را می برید( البته اگر که به مزد و به عمد در این مسیر گام نگذاشته باشند)، همانان اکنون به امیالی جدید، کاسه داغتر از اش شده در کرامات و تدبر هاشمی ضعیف شده مدیحه سرائی کرده، حذف با برنامه او از کرسی ریاست بر خبرگان بدست خلیفه را نشانه دور اندیشی وی و باعث بروز اختلافات و تنش ما بین خلیفه نادان با رئیس دولت دروغ محسوب کرده، متوهمانه یا شاید با زیرکی و عامدانه خواستار عدم حضور خیابانی جنبش به خیال نابودی دو طرف در جنگ داخلی حکومت(بازی مکر خلیفه) میگردند!!! ساعت خواب....

هاشمی، زمانی هاشمی بود. ان هاشمی قدرتمند، در طراحی عرصه سیاست پشت پرده حداقل سه بار در طول بیست سال گذشته با برخورداری از موقعیت ممتاز میتوانست در برابر فرصت طلبی حاکم جائر ایستاده و تصویر روشنی از مردانگی در تاریخ این مرز و بوم در کنار تابلوی امیر کبیر ایران برای ما به یادگار باقی گذارد که نخواست، دریغ و صد افسوس که احتیاط مضاعف شرط بالا رفتن سن و دوران کهولت است و بازی سیاسی تو و من چه ها که با هاشمی نکرد!؟ هاشمی فکر میکرد طرف، قابل کنترل و در دستان اوست! اما بازی مکر عضو قدیمی فرقه حجتیه راه را بر هاشمی بست(جالب است که امروز مصباح هم از مکر خلیفه دست ساز خود میترسد)، هاشمی معرف او جهت امامت جمعه تهران و نیز عضویت در شورای انقلاب و شورای عالی امنیت ملی به ولی اول بود، هاشمی نردبان ترقی را به عمد و با ساده اندیشی پیش پای او گذاشت، هاشمی ان روزکه به اشتباه برای ان تن ناتوان قبای گشاد خلافت را در پی همکاری احمد دوخت مرتکب اشتباه نابخشودنی شده قافیه را باخت، امروز که اقا، همچو خلیفه اموی امام المسلمین است و جای خود را دارد!!!

به تصویر ورود هاشمی به جایگاه اختصاصی در مراسم 14 خرداد امسال دقیق بنگرید و در ذهنتان انرا با عرف موجود در مجامع سیاسی مقایسه کنید، تعداد نفرات تمام قد ایستاده با احترام در برابر ورود او فقط دو نفر، نیم قد با اکراه دو نفر، در حال برخواستن و بی تفاوت دو نفر، نشسته بمنظور توهین یک نفر. هر چند که نشستن و بی اعتنائی ان یک نفر کمال بی ادبی، نشانه ندانستن اداب و در عین حال نشانه لجبازی بعلت ضعف شخصیتی در برابر هاشمی است که این رفتار غلط از وزن هاشمی کم نمیکند اما این تصویر امروزی از هاشمی دست پخت همت دیروز روزنامه نگاران اصلاحات است که با بی تدبیری و توهم انچنان بر هاشمی تاختند که ابوابجمعی خلیفه امروز چنین گستاخانه در برابر دیدگان ملت به او بی حرمتی کنند و البته، نشانه استراتژی غلط او در دوری از ملت و تکیه بر ابزار حکومتی قدرت!!

به هرحال این هاشمی بلطف تیم مطبوعاتی اصلاحات دیگر ان هاشمی سال 68 خلیفه ساز نیست و روش و ایده های او در به نتیجه رساندن جنبش ملت تاثیر درخوری نخواهد داشت، از طرفی تعلق خاطر او و خاتمی به حکومت خلافی و اعتقاد غلطشان به استمرار حکومت ملایان مانع از رشد ایده های ازادیخواهانه و دمکراسی طلب جنبش سبز ملت است، ایشان بدنبال تلطیف فضا و به نقطه اشتراک رساندن مردم با حکومت خلافی با فراموشی عامدانه جنایات وی در حق مردم هستند که این امر موجد جدائیشان از رهبران ملت(موسوی و کروبی) و مانعی در برابر حرکت مردم خواهد بود. اقایان برای اثبات خود به ملت باید از خلیفه نادان برائت جسته اهتمام خود را در جهت تحمیل اراده مردم به حکومت قرار دهند، مشکل اصلی جنبش ضرورت و لزوم تغییر در روش حکومتداری و حذف اصل خلافت فقیه از قانون اساسی است، با تعویض یا تنبیه مسئولین زیر دست خلیفه مصائب ملت التیام نیافته، مشکلات کشور و مردم حل نخواهند شد. همانطور که رژیم سابق در ماههای اخر حیات خود با تعویض مکرر نخست وزیران سعی در ایجاد ارامش در کشور کرده از این مفر نتیجه ای برایش حاصل نشد، نوشتن خطاهای حکومت در سرقت اراء، سرکوب و قتل ملت بدست مزدوران حکومتی در سال 88 بنام جن گیران، ساحران، معاونین یا حتی خود رئیس جمهوری و تطهیر خلیفه عرب تبار حاکم(مقصر اصلی) از بار مسئولیت جنایات بلطف خدا راه فرار این حکومت فاسد نخواهد بود!! کیست که نداند تمامی فجایع گذشته و اهم ان قتل و تجاوز به جوانان وطن تماماً و مستقیماً بدستور شخص خلیفه انجام شده، دیگران مجری فرمان او بوده اند، او باید پاسخگوی فجایع بیست ساله و خصوصاً دو سال اخیر بوده در محمکه عدل، جوابگوی مردم و خانواده های اسیب دیده بعنوان جنایتکار علیه بشریت باشد، فرق او با جانیان جنگی صرب دستگیر شده بوسنی هرزگوین در چیست!؟ هر دو از یک قماشند و شاید گناه انان به خاطر عدم تعلق به لباس عالمان دینی به مراتب کمتر، با فرار به جلو و اجرای شگرد باند خلافت در تطهیر خلیفه بدست باند اصلاح/ اعتدال مشکل حکومت حل نخواهد گردید، این مکر خداست که گریبان او را گرفته، تاوان خون بنا حق ریخته سی ساله خوبان وطن و حصر ان پیر مراد حضرت ایت الله منتظری است که او و همراهانش را بزودی پاسخگو خواهد ساخت. مشکل اصلی کشور اجرای پروژه خلافت فقیه در ایران است که سالها ننگ و ضعف را بر میهن مستولی ساخته، کشور را به قهقرا سوق داده است، این مهم باید چاره گردد و گرنه درب بر روی همان پاشنه سابق خواهد چرخیده، نماینده فرقه حجتیه در منصب خلافت بعد از اهداء فرصت تنفس از جانب ملت، همان راه سابق را خواهد پیمود.

این نقطه انفکاک ما از هاشمی یا خاتمی( باند اعتدال/ اصلاح) است، ما مردم سالاری دینی در سایه خلافت فقیه و توفیق ان در ارائه راهکارهای جدید برای اعتلای کشور و مردم را باور نداریم و انرا ابزار رسیدن ملت به سعادت و حقوق خود نمی دانیم. چه لزومی دارد که تجربه دنیا در تلفیق دین با سیاست را فراموش کرده به ازمودن دوباره ان تلفیق ناهمگون و پرداخت هزینه های بسیار این مجادله رو نمائیم!؟ چرا باید هزینه این ازمون خطا را ملت ایران بپردازد!؟ ازمونی که تجربه سی ساله اجرای ان حاکی از شکست این تئوری بیگانه ساز و مخل پیشرفت ایران است برای چه تداوم یابد!؟

متاسفانه کوتاهی امثال اقایان هاشمی یا خاتمی در توجه و عنایت به حقوق مردم در طول سالیان گذشته و عدم ایستادگی ایشان در برابر زیاده خواهی خلیفه نادان وضعیت مصیبت بار امروز را سبب ساز گشته، مردم را بدنبال ایده های جدید و حرفهای تازه در باب حکومتداری بفکر واداشته، انچنانکه قطعا حفظ نظام فعلی را بر نمی تابند. دوران پروژه تلفیق دین با سیاست و بقای جمهوری اسلامی پایان پذیرفته، ایرانیان بدنبال ایجاد ساختاری ملی و معطوف به حفظ منافع ایران هستند، پول و ثروت ایرانی باید در ایران و برای مردم ایران هزینه گردد، توان نظامی و غیر نظامی کشور باید برای حفاظت از تمامیت اَرضی ایران استفاده شود، بودجه های سرباری مثل پرداخت حقوق طلاب حوزه قم باید از قانون بودجه نویسی کشور حذف شده، حوزویان موظف گردند چونان گذشته مستقلا خود را از جیب علماء و وجوهات دریافتی از مردم اداره کنند، مجلس باید تحت کنترل و جوابگوی ملت باشد، حاکمان ایران باید با کرنش در برابر مردم بدنبال حقوق ایرانیان و جوابگوی به انان باشند، رابطه ما با دنیای پیرامونی باید بر اساس منافع ملی و کسب حداکثر سود کشور از رابطه دو طرفه با اقتداء به خرد جمعی و درایت گروهی باز تعریف و پس از تصویب مجلس ملی اجرا گردد، اینها و دها خواسته دیگر در مغایرت با افکار هاشمی یا خاتمی یا امثال انان است و همین امور ساده موجد جدائی راه ما از راه انها گشته مسبب فاصله ما از انهاست زیرا که نظام فعلی در سایه تلاش انان بوجود امده، باقی مانده است.

اما، این قلم بدست گرفتن ما از سر ناچاری و ضرورت زمانه بوده که ما کجا و منزلت قلم کجا؟ قلم صاحب حرمت است، قلم دارای شأن است، قلم سلاح خوبان است، ما را چه به قلم!؟ اگر بی اِذن بزرگان صاحب اندیشه و کمال قلم بدست گرفته ایم از سر درد و تمنای ایران است، ما را ببخشید و عذر تقصیر ما را بر این کرده بپذیرید که اگر درد وطن نبود هرگز به این حریم مقدس پای نگذاشته دست به قلم نمی بردیم. بازی مکر خلیفه و عمروعاص دارالخلافه اش(جناب مصباح) با همکاری پنهان یاران گذشته(خائنان به ملت و رهبران سبز) ما را بر ان داشت تا مانع از ساختن اسب تروای جدیدی گشته، مردم خوب و عزیزمان را به ان هشدار دهیم، که مبتکران اسب تروای میدان ازادی، صاحبان قلم متمایل به حفظ حکومت «به منظور سهم حزبی از دایره قدرت»، قلم به مزدان این دیار خوبان ما را مجبور ساختند تا بلند فریاد زنیم که: اقایان کار از کار گذشته، جمهوری خلافت فقیه و اصل خیانت بار خلافت(ولایت) محکوم به سقوطند و باید که از عرصه سیاسی ایران برای همیشه پاک شده و بروند، ملت به کمک مردانش و با لطف خدای بزرگ اینرا به انان و تکیه کنندگان بر اهرم قدرت دیکته و تحمیل خواهد کرد، عِرض خود را بیش از این نبرید که تاریخ برای خائنین بسیار سخت گیر و نکته سنج است.

خونی تازه از ما بر زمین ریخته، شریان جنبش تازه و ایرانی به مدد حق زنده شده. خرداد ماه شیدائی، بیداری و سلحشوری است. باشید و تمنای عاشقان وطن را با چشمانتان ببینید که افق پیروزی ملت پدیدار است/ (انشاءالله)

ایران پاینده//

علی مهربان

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید