رفتن به محتوای اصلی

این سکوت استقبال فاجعه است

این سکوت استقبال فاجعه است

سوال این است این چه انگیزه و کینه ای است که زمامداران رژیم اسلامی و مسولین زندان از کبود وند به دل دارند که حتی رضایت به مر خصی ومعالجه ایشان نمی دهند؟ اتهام آقای کبودوند، اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت‌های حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق گفت‌وگو با رسانه‌ها و مکاتبه با سازمان‌های بین‌المللی است. اما ما دیدیم که کس یاکسانی با همین اتهام واهی و حتی به اتهام واهی برانداز و عامل بیگانه بودن بازداشت گردیدن و بعداز مدتی با قرار وثیقه یا ازاد شدن یا حداقل در سیر درمان ومعالجه پزیشکی انان نه هیچ مانعی نه تراشیدن بلکی به گونه ای کارشان را تسهیل کرداند . اما درمورد کاک صدیق در برروی همان پاشنه قدیمی خشو نت و بازهم خشونت وازار و عدم پاسخگو بودن می چرخید و می چرخد .

نیک به یاد دارم هفته های اغازین کار هفته نامه پیام مردم بود در سنندج ، بخشی از کارکنان این هفته نامه تازه به دنیای روزنامه نگاری کردستان پیوسته را از قبل کم یا زیاد میشناختم ، چون اقای اجلال قوامی و دیگر دوستان ، اما نام محمد صدیق کبودوند را بار اول بود که میشنیدم ،من که زیاد اشتیاق گام اول برداشتن را برای اشناشدن نه دارام ، در این مورد داستان کامل فرق میکرد اشتیاقی عجیب برای دیدار داشتم . با دوستان نویسنده هفته نامه آسو هماهنگ شودیم که دیداری از دفتر این هه فته نامه نو پا داشته باشیم و با سردبیر و دیگر نویسندگان ان از نزدیک اشنا شویم ، به همین خاطر با یاران (اسو )به دفتر( پیام مردم )رفتیم و برای اولین بار از نزدیک اقای کبود وند را دیدم . کتمان نمیکنم در همین دیدار ایشان را در حوضه کار روزنامه نگار ی و فعالیت های مدنی جدی ، پابر جاو محکم یافتم ،چند بار دیگر باز ایشان را دیدم ، بدون انکه بخواهم حس نوستالژیک را معیار قرار دهم و رمانتیک وار بر یادهای گذشته مویه سردهم یا بخواهم از( کاک سدیق) کاریزما و ابر مرد و بودنی بی نقص نشاندهم میگویم کاک صدیق انسانی بود توانا که برای کردستان و طرح گفتمان حقوق انسان در کردستان پایمال شد بشدت لازم و ضروری که میبا یستی سالها زودتر میامد .

کردستان سرزمین ممنوعه ی که رژیم از همان اغاز قدرتش تا کنون انرا خار در گلو میدان و دانسته. دران سالها روند رشد فرهنگی در کردستان و رونق گرفتن حوضه های هنری ،ادبی ، روزنامه نگار ی وبازخوانی تاریخی کرد و کردستان ، بازشناسی هویتی و باز تعریف کردن هویت کردی ، رشد بخش های زنان و کودکان و تشکیل سندیکا ها و تشکلها ی خاص این بخش ها و برامدن گفتمان دمکراسی و نوعی از نگاه اومانیته و به راه افتادن و شکل گیری جنبش های مختلف اجتماعی در کردستان حلقه مفقودی داشت که با تاسیس سازمان حقوق بشرکردستان این زنجیره توسعه فکری و فرهنگی کامل شد . نقش کبودوند در تاسیس و راه اندازی سازمان حقوق بشرکردستان و ترویج و گسترش فرهنگ حقوق بشری در جامعه کردستان نقشی پویا فعال و تاثیرگذار بود که اهمیت ان بر هیچ ادم منصفی پوشیده نیست . سرکوب کردستان و گرفتن اخرین نفس های خود اگاهی و مقاومت پابرجای مردم ،و حاکم کردن فضای وحشت و ترس و انسداد کامل برنامه همیشه گی رژیم بود ، زمان مناسب و بستری اماده که این اقدام سلطه را انجام پذیرو قابل اجرا نمیاد فرصتی بود که حاکمیت همیشه به دنبال ان بود ، سرکوب خونین اسفند 78 و یورش کور مرداد ماه سال 84 همگی فرضتهای بودن که برای سرکوب کردستان و جامعه مدنی بشدت نوپای کردستان به کار گرفته شدن ،اما نتوانستن فضای مورد نظرحاکمان را فراهم نماید . دراین سال ها در فواصل مختلف و با شدت و حدت متفاوت کردستان و نهادها ی مدنی و شخصیت های مطرح کرد مورد حمله و سرکوب وزندان و تبعید واقع شدن فضا به شدت به سته شد ، روزنامه ها و نهاد ها و تشکلها همگی مورد یورش قراگرفتندو تعطیل گردیدن ، احکام اعدام صادر و در حق کنشگران کرد اجراشد ، حکم های سنگین زندان و تبعید محرومیتهای اجتماعی و کاری و غیره ، انگ و اتهامهای مختلف جاسوسی و عامل بیگانه بودن ، همه و همه بی انصافانه و نا روا در حق فعالین کرد و کردستان به کار گرفته شد . دروست است که این وضعیت در کلیت خود تنها در کردستان نبود، و میشه گفت که سرتاسر ایران نیز به جوری این وضعیت را تجربه کرده است . گوشه ی ازین فضای کردستان در خرداد 88 و بعداز ان در کل ایران قابل دید و لمس است . از زمان بازداشت اقای کبود وند تا شروع دیکتاتوری جدید احمدی نژاد خیلی عظیم از فعالین عرصه های گوناگون زندگی اجتماعی در ایران به زندان افتادن ، حکم های سنگین زندانی و تبعید و از کار برکنار کردن را دریافت کردن ، خیلی ها به جاسوسی ، عامل بیگانه بودن حتی به به ڕاه انداختن انقلاب مخملی متهم گردیدن . روند دادرسی و ختم دادرسی این فعالین و سرنجام احکام انان هرکدام بگونه ای تغیر و دگر گونی در خود دید . تبرء شدن ، تقلیل حکم ، گرفتن مرخصی و از کشور بیرون فرستادنی بعضی ها ، تا سرنجام تلخ و غیر انسانی و باورنکردنی برای بعضی هم همگی در دوران بازداشت و اسارت در چنگال دیده بانان ستم و جور فراز و فرودهای در وضعیت خود و پروند های خود دیدن . به جرات میتوان گفت که حال کبود وند گونه ی دیگربوده وهست .

در کل دوران کودتا وبازگست دیکتاتوری کور قرون وسطای و حتی قبل ازان نیز هیچ گونه دگرگونی و تغیر وضعیت در پرونده اقای کبودوند وضعیت حقوقی ایشان رخ نداد . کاک صدیق از مرخصی محروم و از تجدید نظر و باز بینی پرونده نیز بی نسیب بوده است . کار به جای رسیده است حتی از ابتدای ترین معاینه و بازدید پزشکی محرواست . وخیم شدن حال و وضعیت جسمی به حدی میرس که ایشان نه یک بار بلکی چند بار دچار سکته مغزی و سکته خفیف قلبی می شوند اما باز نگهبانان قدرت ونمایندگان خدا واکنشی از خود نشان نه میدهند و هیچ گونه اقدام جدی برای معالجه و چار و درمان کبودوند انجام نه میپذیرد . از دهم تیرماه سال ۱۳۸۶ در زندان به سر می‌برد و محکومیتی ده سال و نیمه دریافت کرده است تاکنون نه توانسته از مرخصی استفاده کند یا موفق به دیدار پزیسک متخصص شود ، سوال این است این چ انگیزه و کینه ای است که زمامداران رژیم اسلامی و مسولین زندان از کبود وند به دل داراند که حتی رضایت به مر خصی ومعالجه ایشان نمی دهند .؟ اتهام آقای کبودوند، اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت‌های حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق گفت‌وگو با رسانه‌ها و مکاتبه با سازمان‌های بین‌المللی است. اما ما دیدیم که کس یاکسانی با همین اتهام واهی و حتی به اتهام واهی برانداز و عامل بیگانه بودن بازداشت گردیدن و بعداز مدتی با قراروثیقه یا ازاد شدن یا حداقل در سیر درمان ومعالجه پزیشکی انان نه هیچ مانعی نه تراشیدن بلکی به گونه ای کارشان را تسهیل کرداند . اما درمورد کاک صدیق در برروی همان پاشنه قدیمی خشنوت و بازهم خشونت وازار و عدم پاسخگو بودن می چرخید و می چرخد . راستی از خودمان پرسیدیم این همان ستم مضاعفی نیست که ما کردها سالها است از ان مینالیم ؟ این همان تبعیض و توجیه نا انسانی و غیره اخلاقی نیست که گاه گاه به نام تجزیه طلبی ازان اسم میبراند و به سلیب کشیدن مسیع وار کبود وند و کبود وندهارا توجیه اقلانی میکند برای ،،،،،،،،،،،،؟ سکوتی نسبتن عمومی که نسبت به وضعیت اقای کبود وند در جریانه اگر از سر غفلت است زمان بیداری دارد درنگ می شود . این سوکت تنها غفلت از سرنوشت یک انسان نیست . غفلت از وقوع فاجعه ای است که در حال شدن است ، که ان هم تسلیم شدن است به همی سازوکارهای تبعیض و انسان ستیزی که رژیم اسلامی سالها است زرنای مشروعیت انهارا می زند . تسلیم شدن به سپردن سرنوشت انسان است به بلاهت ،به همه ستماها ی که در طول تاریخ به نام پاسداری از یک پارچه کی خاک بسر مبارزان راه ازدی دمکراسی وعدالت امد است، از همه مهم تر و غیر اخلاقی تر سپردن اراده ازاد انسان است به اراده معطوف به قدرت نظام سلطه . زبان به دهن گرفته گان در برابر وضعیت وخیم کاک صدیق بدانن که اگر توان شکستن این وضعیت و سکوت را نداشته باشند ، دیگر هرگز نمی توانن ازادانه و سرفراز از دمکراسی ، ازادی ، عدالت و دریک کلام از کرامت و بودن ازاد انسان و اراده ازاد سخن بگویند و دفاعی داشته باشند .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید