استبداد، خفقان، سرکوب، تبعیض، زندان و بی حقی عمومی، درد مشرک شهروندان ایران است ولی استثمار وحشیانه و ظلمی که بر بخش بزرگی از جامعه کارگری روا می شود، از مرزهای نقض ابتدائی ترین حقوق انسانی گذشته و هستی بخش های بزرگ جامعه کارگری ایران را به مخاطره انداخته است.
کارگران و حقوق بگیرانی که از قبل فروش نیروی کارشان زندگی می کنند و عمرشان را در کارخانه ها و ادارات با مزد ناچیزی برای زنده ماندن سر می کنند، ماه ها بدون پرداخت حقوق، گرسنه رها می شوند و در شرایط مشقت بار قرار داه می شوند.
در شرایطی که کارگران و حقوق بگیران ایرانی حتی از دریافت حقوق ماهانه شان محروم اند، سرمایه های ملت ایران در دستان مافیاهای پان اسلامیست در راه اهداف ارتجاع اسلامی در لبنان، فلسطین، ترکیه، عراق و ... هزینه می شوند و "اسلامگرایان مستضعف پناه" با سرقت آشکار لقمه های نان از دهان فرزندان ایران، لبنان و فلسطین و ... را فربه می کنند.
ملت ایران با صراحت کامل در تظاهرات خیابانی، سمت گیری و مطالبات سیاسی خود را در چارچوب آزادی، دمکراسی، کنار راندن دین از حکومت و ایران و ایرانی محوری، بگوش جهانیان رسانده اند، ولی ظاهرا ولی فقیه و متحدانش هنوز نمی خواهند سخنی خلاف منافع شان و جنبشی برای برکناری شان را باور کنند.
کارگران و حقوق بگیران ضمن حضور پراکنده در جنبش اعتراضی با دفاع از حقوق صنفی خود در برابر سیاست های ضد کارگری و ضد انسانی حکومت اسلامی ایستاده و با اعتصابات کارگری در سراسر کشور، از جنوب تا شمال و از شرق تا غرب کشور به مبارزات پراکنده ادامه داده و در حالیکه جنبش زنان و جنبش دانشجوئی با مطالبات خود بمیدان آمده اند،کارگران ایران هنوز از مطالبات شفاف و سازمان های مستقل طبقاتی سراسری خود بی بهره اند و برخی از رهبران جنبش کارگری در زندان ها ویا زیر تیغ سرکوب قرار دارند.
اعتصاب کارگران سد مخزنی ژاوه در سنندج در 19 تیرماه در اعتراض به عدم پرداخت 5 ماه حقوق معوقه شان و صدها اعتراض و اعتصاب در یکسال گذشته، بیانگر ستم مضاعفی ست که بر کارگران و حقوق بگیران می رود و آنها چاره ای جز اتحاد سراسری بر مبنای مطالبات شفاف جنبش کارگری و همصدائی و همراهی با جنبش زنان و جنبش دانشجوئی ندارند.
حکومت اسلامی بدرازای عمرش حقوق زنان، جوانان و کارگران کشورمان را پایمال نموده و ضربات جبران ناپذیری بر پیکره این سه جنبش اجتماعی وارد کرده و در 30 سال گذشته، هرگز از کابوس اتحاد و قیام این سه جنبش اجتماعی آرام نگرفته است. وحشت حکومت از جنبش های اجتماعی ناشی از ماهیت آزادیخوانه، استبداد و استثمار ستیزانه این جنبش هاست و به همین دلیل رژیم کنونی حتی سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری را هم نمی تواند تحمل کند.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید