كودتاچيان تعادل رواني خود را به طور كامل از دست داده اند. اين نمونه اي از قدرت خيره كننده اين ملت است كه جمعي آدم توّهم زده و قدرت طلب را به جنون كامل رسانده و رسما" ديوانه كرده است. رهبران جمهوري اسلامي اين روزها همگي هذيان مي گويند. آنها تب كرده اند و با هر قدم و هر سخني، اضطراب خسارتبار خود را بيشتر نمايان مي سازند. آنها از واقعيتهاي جنبش سبز ناآگاهند. بدرستي نمي دانند اين چنبش از كجا اداره مي شود؟ رهبرانش چه كساني هستند؟ ساز و كارش چگونه است؟ و چرا با اين همه دستگيري و سركوب، هنوز چنين زنده و پوياست؟ آنها نفهميده اند و دارند خسارت همين نشناختن را با سقوطي مرگبار مي پردازند.
كودتاچيان بدحال اند. آنها نمي دانند جنبش سبز بر شانه كساني نمي چرخد كه ديوانه وار دستگيرشان مي كنند. آنها نمي دانند اين جنبش بر دوش كساني نيست كه اسم و رسمي دارند و همين، كودتاچيان را بيشتر از قبل سردرگم كرده كه چرا با اينهمه دستگيري و بازداشت آدمهاي سرشناس، صداي غرش رعدآساي اين مردم هنوز در آسمان ايران مي پيچد و طنين اين جنبش فرونمي خوابد؟ براي آنها ساده است ميليونها شهروند ناراضي را عوامل قدرتهاي خارجي يا منافق يا معاند بنامند و مثل آقاي محسني اژه اي دادستان كل، همگي را به اعدام تهديد كنند. سردرگمي و گيجي درد بدي است و حالا نه تنها محسني اژه اي و مصلحي و جنتي و احمدي نژاد بلكه آقاي خامنه اي هم به همين بلا دچار شده و در تب بي اطلاعي از اين سيل بنيان كن مي سوزند و چاره اي نمي يابند.
به عنوان كسي كه بيش از صد و ده روز در خاك جمهوري اسلامي مانده و زير پوستين اين هيولاي ترسان زندگي كرده ام و حسرت دستگيري ام را بر دلشان نهاده ام، به همه كساني كه هنوز اين هيولا را قدرتمند مي پندارند مي گويم و شهادت مي دهم كه غرش اين هيولا را باور نمي كنم. اين زوزه مرگ است كه براي ما كه اهل زندگي هستيم، شنيدنش دردناك مي نمايد. عمر حكومت جمهوري اسلامي به پايان رسيده است؛ اين را رفتار حاكمان و رهبران اين نظام فاش كرده، نه ادعاي ديگران. اين را تشرها و نعره هاي حاكمان اثبات كرده كه حكومت فروپاشيده است و عنقريب از هم مي پاشد. در حقيقت هيچكس به اندازه خود سران جمهوري اسلامي كمر به قتل اين نظام نبسته است و هيچكس به اندازه خود آنها، راه را بر مردم نگشوده است. آنها نمي خواستند چنين كنند، اما نتيجه عملشان همين است؛ مردم ما به زودي حكومتي مردمي مبتني بر رأي مردم تشكيل خواهند داد و از اين دوران سقوط سريع جمهري اسلامي خاطره ها خواهند گفت. اين را من گواهي مي دهم. استخوان كوچكي كه گلوي استكبار را خراشيد و ناتواني اش را از درون احساس كرد و براي شما بازگو نمود. در اين ترديد نكنيد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید