رفتن به محتوای اصلی

شمشير انقلاب فرهنگي دوم بر گردن دانشگاه

شمشير انقلاب فرهنگي دوم بر گردن دانشگاه

در دو ماه اخير فضاي سياسي التهاب آلود جامعه شاهد وقايع و رويارويي هاي مختلفي بوده است . در روزهاي اخير در كنار هم قرار گرفتن چند رويداد خاص تداعي كننده چشم اندازي است كه همگان بايستي با حساسيت ويژه اي نسبت به آن هوشيار باشند .

نخستين رويداد برگزاري چهارمين جلسه دادگاه دستگيرشدگان ناآرامي ها بود كه چه در ادعا نامه دادستان و چه در اعترافات متهمان نكات مشترك و تامل برانگيزي وجود داشت كه لزوم دقت و توجه به اهداف مطرح كنندگان چنين مطالبي را مي طلبد .

در همين زمان سرمقاله اي در روزنامه رسالت در دو روز پياپي به چاپ ميرسد كه سعي ميكند سناريو طراحي شده را قدري شفاف تر در سطح جامعه مطرح نمايد . فرداي روز دادگاه نيز سرلشكر فيروزآبادي در جلسه راهبردي نيروهاي مسلح همان خط و خطوط را نسخه پيچي نموده و تجويز مي نمايد .

محور مشترك همه اين تحركات كه از منابع و ماخذ به ظاهر نامرتبطي مطرح ميگردند اعلام ضعف و سستي و انحراف دانشگاهها در برخورد با نظرات علوم انساني غربي است كه از عوارض آن اغتشاشات اخير و تئوريزه شدن انقلاب مخملي براي عده اي از دست اندركاران حكومتي و به صحنه آمدن دانشجويان و جوانان بوده است .

همانگونه كه اين بهانه جويي تشابه تامي دارد با آنچه كه در توجيه انقلاب فرهنگي سال 59 آورده ميشد راه حل هم عينا و نعل به نعل همانگونه تجويز ميگردد كه در آن زمان به كار برده شد .

ممكن است ضعف شديد كيفر خواست دادستان از جنبه هاي حقوقي و ارتباط آن با اتهامات وارده به متهمان در كنار مسايل عجيب و غريبي كه سطح دانش و آگاهي تنظيم كنندگان آنرا نشان ميدهد باعث شود تا بعضيها نكاتي را كه در اينجا مطرح ميشود بالاتر از ظرفيتهاي فكري ارائه كنندگان اين ادعانامه بدانند اما اگر به منبعي كه همه اين مسائل از آنجا نشات گرفته و هدايت ميشوند توجه شود اين شك و ترديد مرتفع شدني است .

گرچه در متن كيفرخواست ميبينيم كه نام فيلسوف معروفي چون "هابر ماس" كه به ايران هم سفر كرده است و هفته و يا ماهي نيست كه مطلب يا مقاله اي از او در يكي از نشريات داخلي به چاپ نرسد ؛ در چندين جا "هابر مارس" نگاشته شده و قرائت ميشود و يا در جايي به سندي از حزب مشاركت با نام " تاملات استراتژيك" اشاره ميشود كه در چند خط پايين تر به " تعاملات استراتژيك" تبديل ميگردد ؛ اما از انديشمندي چون جناب مرتضوي توقع بيشتر از اين داشتن هم قدري كم لطفي است .

بخش عمده اين كيفرخواست به دلايل انحراف حزب مشاركت و رهبران آن اختصاص داده شده است . در همين قسمت جناب دادستان از قول آقاي صفايي فراهاني كه به صراحت اعلام نموده " من عنصر سياسي نيستم و اطلاعات سياسي من حتي ازمتوسط هم پايين تر است " علل انحرافات حزب را در هشت بخش دسته بندي مينمايد .

در اين قسمت به مواردي نظير مطالعه كتاب و مقالات !!! و ". تحصيل افراد در خارج از كشور و ارتباط اين افراد، پس از تحصيل با اساتيد خود و دسترسي به جزوات ارزيابي جديد آنان از شرايط كشور ما و متعاقب آن تاثيرپذيري. " اشاره ميشود ولي مهمترين نكته در آخرين بند آورده ميشود :

" تماس و مراوده با اساتيد خارج از كشور و دريافت گزارشهاي اينترنتي دانشگاه هاي معتبر كه بعضي از آنها براي بعضي از كشورها مثل ايران صفحه مخصوص ايجاد مي كنند و آخرين تحليل هاي خود را روي شبكه اينترنت مي گذارند و براي كساني كه به زبان انگليسي تسلط دارند مي تواند خيلي تاثيرگذار باشد چون مأخذ يك دانشگاه معتبر است و نويسنده و تحليلگر يك فرد شناخته شده در سطح بين الملل مضاف بر آنكه اين تحليل ها مثل كتاب طولاني نيست و يك تجزيه و تحليل دو يا سه صفحه اي است كه به ظاهر تحليل دانشگاه است ولي مي تواند سير فكري افراد را كامل تغيير دهد. "

در بخش ديگر به اعترافات آقاي حجاريان اشاره ميشود و از قول او مطرح ميشود كه به واسطه يكي از اساتيد معروف دانشكده حقوق به نام آقاي ناصر هاديان با نماينده بنياد سروس ارتباط پيدا ميكند و با تورق يك كتاب در همانجا پيشنهاد ميكند كه آن كتاب چاپ شده و در ليست كتابهاي درسي دانشگاهي قرار داده شود .

در جائيكه به همان سند راهبردي حزب مشاركت كه بالاخره معلوم نيست تاملات است يا تعاملات اشاره ميكند از قول حجاريان نقل قول ميكند كه :

" آقاي حجاريان مي گويد اين سند بيشتر با استفاده از دو كتاب آقاي بشيريه نوشته شده و علوي تبار اين نظريات را از آنجا گرفته است......حسين بشيريه با پروفسور جان كين مرتبط بوده و ملاقات هايي داشته است وي كتب زيادي درباره گذار به دموكراسي نوشته كه به لحاظ محتوايي با اهداف بنياد سوروس همنوايي دارد "

و خطاب به رياست محترم دادگاه ادامه ميدهد كه " رياست محترم دادگاه مستحضريد كه آقاي بشيريه يك فرد لائيك، آمريكانشين و آقاي علوي تبار از متهمان نمايش كنفرانس مستهجن برلين است و جان كين رابط سرويس اطلاعاتي جاسوسي انگليس و از هدايت كنندگان برنامه هاي كودتاي مخملي است حال چگونه اين افراد تئوريسين يك حزب مدعي پيروي از بنيانگذار جمهوري اسلامي مي شوند خود موضوعي درخور تامل است."

همانگونه كه ملاحظه ميشود جناب دادستان مقدمات را به خوبي فراهم مينمايد تا با قرائت به اصطلاح اعترافنامه آقاي حجاريان نتيجه گيري لازمه حاصل شود .

بخش اصلي اعترافات به دلايل به انحراف رفتن آقاي حجاريان و همفكرانشان اختصاص يافته است . در همين رابطه در زير سرفصلي تحت عنوان " علوم انساني انحرافي غرب در دانشگاههاي ايران "آورده شده :

1- متاسفانه در ايران با ضعف علوم انساني بخصوص در رشته هاي جامعه شناسي وعلوم سياسي مواجه ايم و عليرغم گسترش مراكز آموزشي عالي و كثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني ، متون آن از عمق چنداني بر خوردار نيست ومطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.

2- حجم وسيعي كتاب بعد از انقلاب ترجمه شده كه بسياري از آنها جنبه ايدئولوژيك دارند ودر كنه آنها مي توان ردپاي مكاتب مختلف از ماركسيسم ارتدوكس تا نئوليبراليسم را مشاهده كرد واين كتب (وبايد اضافه كرد مجلات را) به وفور دردسترس مشتاقان است .

3- علاوه بر اين فارغ التحصيلان علوم انساني (بخصوص در دانشگاههاي خارج )كه بعنوان اعضاء هيئت علمي استخدام مي شوند ناخود آگاه حامل آخرين دستاورد هاي اين علوم به ايران هستند وهم اكنون ميتوان مشاهده كرد كه ديدگاه هاي پست استوراكتوراليسم ، پست ماركسيسم ، فمينيسم و انواع مكاتب غربي تحت عنوان علم ترويج مي شوند .

پس از نقد نظرات ماكس وبر به ارائه راه حل مي پردازد و به دوستان دانشگاهي و سياسي و مسئولين شوراي انقلاب فرهنگي خط ميدهد كه :

"وظيفه اين عزيزان به عنوان نخبگان جامعه آن است كه حربه نقد را عليه همه كس به كار ببرند ولو بزرگترين انديشمندان شناخته شده جهان باشند و بسيار با احتياط و هوشمند به بومي كردن نظريات بپردازند به صرف اينكه فلان استاد ويا فلان كتاب مرجع ، مطلبي را نقد كرده است بسنده نكنند و تا يقين پيدا نكرده اند از اين نظريات در عمل استفاده نكنند. "

"همچنين شوراي عالي انقلاب فرهنگي ومسئولان آموزش عالي كشور همه در اين انحراف بي‌تقصير نيستند . با اينكه مكرراً هشدار داده شده كه علوم انساني با علوم دقيقه تفاوت دارد و بسياري از حربه‌هاي ايدئولوژيك در پوشش علوم انساني عرضه مي‌شوند متاسفانه شاهديم بجاي دقّت در كيفّيت اين علوم هر ساله بر كميت مراكز آموزشي عرضه كننده آن افزوده مي شود "

البته خيلي به سرعت لحن نصيحت گونه به پايان ميرسد و دم خروس از زير عبا بيرون ميزند و دليل و راه كار نهايي اعلام ميگردد :

" در ضمن اگر قرار است نظرات امثال پارسونز ، ماكس‌وبر يا هابرماس آثاري از خود بجا بگذارد كه در حوادث اخير ديديم كه هم امنيت ملي را به خطر انداخت و هم در اركان توسعه اقتصادي تزلزل ايجاد نمود قطعا بايد تجديد نظري در راه طي شده انجام دهيم ونقاط اعوجاج و انحراف راشناسايي كنيم. اگر اين كارها صورت نگيرد با گردنه‌هاي صعب العبورتري روبرو وخداي ناكرده به فتنه‌هائي دچار خواهيم شد كه گرد و غبار آن اندكي اهل بصيرت همه را كور خواهد كرد. "

" اما عده اي از فعالان سياسي عالما عامدا با توجه به پيامدهاي يك نظريه آنرا در سطح دانشگاه احزاب وجامعه اشاعه مي دهند كه اينجا بر مسئولين ذيربط است كه با پيگيري شواهد و قرائن ردپاي اين گونه افراد را پيگيري كنند وقانون را در مورد آنها اجرا نمايند. "

سرمقاله نويس روزنامه رسالت نيز در ادامه اين رسالت برنامه ريزي شده وظيفه تدارك بخشي از آتش تهيه مورد نياز را در مقاله اي تحت عنوان "انقلاب علمي و سياست خياباني " به عهده ميگيرد . وي ابتدا به نظرات ارائه شده در اعترافات آقاي حجاريان اشاره ميكند و مي نويسد :

" سعيد حجاريان در متن دفاعيه خود با اشاره به واکاوي ريشه ها و علل موضع گيري هايش طي ده پانزده سال اخير به نکته بسيار مهمي اشاره کرد که به زعم راقم اين سطور جزء امهات مسائل امروز و فرداي جامعه ايران و بستر بسياري از مشکلات کشور در حوزه نخبگي است.“

متاسفانه در ايران با ضعف علوم انساني بخصوص در رشته هاي جامعه شناسي وعلوم سياسي مواجه ايم و عليرغم گسترش مراکز آموزشي عالي و کثرت دانشجو در رشته هاي علوم انساني ، متون آن از عمق چنداني بر خوردار نيست ومطالب با ترجمه هاي اغلب ناقص و بدون نقد در اختيار دانشجويان گذاشته مي شود.” "

سپس با اين نظرات خود را موافق و همسو نشان ميدهد :

" .نگارنده با حجاريان هم نظر است که امروز ام المسائل کشور در حوزه نخبگي مسئله علوم انساني بيگانه و ترجمه اي است که نمي تواند ارتباط منطقي و پيوسته اي با موضوعات اجتماعي در ايران برقرار کند. بديهي است دين گريزي دنياي جديد نقش موثري در پردازش علوم انساني معاصرداشته است و اين علوم مسموم بدون نگهداري در قرنطينه هاي دانشگاهي امکان ارائه و پرورش در يک جامعه ديني را ندارد. قبض و بسط اين علوم سکولار در جامعه نتايج سهمگين و خطرناکي رادر پي دارد "

.” امروز بايد به ذهنيت وابسته نخبگي در ايران پايان داد و بسترها را براي تفکر بومي و اسلامي هموار کرد. اين مهم ميسر نمي شود مگر با يک “انقلاب علمي”. ضعف نظري نخبگان دانشگاهي برونگرا با ذهنيت وابسته و عدم تطابق و تجانس آنها با تغيير و تحولات درونگراي ملت مسلمان ايران و همچنين فقدان نوعي اهتمام به نظريه پردازي بومي، مولد نوعي مديريت و تفکر غير مردمي؛ توزيعي؛ تقليدي؛ غير ابتکاري؛ با قوانين يک جانبه و از بالا به پايين شده است که فاقد توانايي کشف قواعد تحول است و اين از آن روست که باوري به منطق درونزاي تغييرات اجتماعي و سياسي در ايران بين برخي از نخبگان وجود ندارد.

تا زماني که مراکز توليد علم و دانشگاه ها در ايران در برابر تجويزات آمرانه انديشمندان و دانشگاه هاي غربي سر فرود مي آورند و به تعظيم؛ تکريم و تقرير آنها مي پردازند نمي توان اميد چنداني به جبران مافات توسط جريان نخبگي داشت. "

پس از اشاره انشا گونه به محسنات علوم انساني بومي شده و اسلامي به نتيجه گيري نهايي ميرسد و قصد نهايي خود را از اين همه مقدمه چيني آشكار مي سازد :

"اصلاحات در دونهاد حوزه ودانشگاه ضمن پرهيز از مناقشات غامض و بي هدف مقدمه يک انقلاب علمي در کشور است.يکي از مشکلات اساسي در حوزه ها و دانشگاههاي ما فقدان جسارت علمي و نوعي خودباختگي در برابر ديگران است . "

در كنار جناب مدعي العموم و شاگرد اول كلاس سرمقاله نويسي آقاي انبارلويي نوبت به فرمانده نيروهاي مسلح به اصطلاح غير سياسي كشور ميرسد تا او هم به افاضاتي در مورد انحرافا ت علوم انساني در كشور بپردازد و در جلسه راهبردي نيروهاي مسلح از فرمايشات ايشان نقل شود كه :

" وي از اساتيد حوزه‌ها؛ دانشگاه‌ها؛ متفكران و انديشمندان اسلامي درخواست كرد كه بخشي از وقت‌ خود را به خصوص در ماه مبارك رمضان و فرصت مغتنم شب‌هاي قدر؛ اختصاص به تامل به اعترافات طراحان آشوب‌هاي اخير و كودتاي مخملي عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران؛ براي پيدا كردن و تجزيه و تحليل كردن آسيب‌هاي فكري و فرهنگي كه از سوي دشمنان در تهاجم فرهنگي و شبيخون فرهنگي به انقلاب تحميل كردند اقدام و اين آسيب‌ها را شناسايي و براي درمان اين دردهاي فرهنگي و اجتماعي راه كار و راه حل ارائه كنند.

عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با بيان اينكه امروز حد كار از سطح دستگاه‌هاي دفاعي ؛ امنيتي و انتظامي فراتر رفته است، گفت: قوه قضائيه بحمدلله با قدرت عدالت اسلامي را اجرا مي‌كند و اكنون نوبت نخبگان فكري و سياسي جامعه است و جامعه انقلابي و ولي نعمتان ما از علماي حوزه‌هاي علميه و اساتيد دانشگاه‌ها و متفكران رسانه ها انتظار دارند كه براي حل اين مسائل به نداي رهبر عزيز حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي در نهضت نرم‌افزاري و ايجاد كرسي‌هاي نظريه‌پردازي همت كنند. "

مجموع اين مسائل را اگر در كنار انتخاب آقاي كامران دانشجو بعنوان وزير جديد علوم آقاي احمدي نژاد بگذاريم پازل تا حدودي كاملترميشود .

انتخاب فردي كه بخوبي وظيفه خود را در برگزاري انتخابات مورد درخواست و ميل آقايان انجام داده و حالا موظف است تا يك سياست راهبردي ديگر را هدايت نمايد و آن هم چيزي نيست جز " يك انقلاب فرهنگي دوم در دانشگاهها "

اگر به خاطر داشته باشيم انقلاب فرهنگي اول نيز در سال 59 با همين بهانه انحرافات علوم تدريسي در دانشگاهها بخصوص علوم انساني شروع شد.

جناب اقاي سروش كه در آنزمان تئوريسين اين انقلاب بود در مصاحبه اي فرمودند :

"علوم انساني تدريسي در دانشگاهها نجس است و بايستي آنرا تطهير نماييم "

به دنبال همين اظهار نظرها بود كه حوزه علميه ماموريت يافت تا كتابهاي اقتصاد اسلامي ؛ جامعه شناسي اسلامي ؛ علوم اجتماعي اسلامي و نظاير آنرا براي جايگزيني و تدريس در دانشگاهها تهيه نمايند .

البته همان زمان هم اين پوش و توجيهي بود براي اصل ماجرا و هدف غايي كه چيزي نبود جز سركوب سياسي دانشگاهها .

به قول معروف تاريخ تكرار ميشود يك بار تراژدي است و بار دوم كمدي . اين كمدي طراحي شده مسلما با مقاومت دانشجويان و اساتيد مبارز و متعهد دانشگاهها خنثي و بي اثر خواهد شد ولي هوشياري همگان و از هم اكنون باعث خواهد شد تا بهاي كمتري براي آن پرداخت گردد .

تهران – 6 مرداد 88

نادر داروك

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید