رضا شهابی عضو هیات مدیرهی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
وضعیت کنونی اصناف و سندیکاها، آزادی عمل آنها و حوزههای تعریف شدهی فعالیت آنها تا چه حد رعایت میشود؟
در کشور ما میتوان تشکلها و سندیکاها را به دو دسته تقسیم کرد:
یک دسته آنهایی هستند که دولت آنها را به رسیمت میشناسد و حوزهی تعریف شده برای فعالیت این تشکلها، همان است که دولت برای آنها دیکته میکند. صلاحیت نمایندههای این تشکلها باید توسط مامورین وزارت کار و حراست واحدی که در آن مشغول به کار هستند مورد تائید قرار بگیرد تا آنها گزینش بشوند و کارگران هیچ نقشی در انتخاب آنها ندارند. اساسنامهی این نوع تشکلها یک اساسنامهی تدوین شده توسط وزارت کار است و کارگران هیچ نقشی در تدوین و تصویب اساسنامهی این تشکلها ندارند. مصالح کارفرمایان برای دولت اولویت اول است و اگر احیانا در میان این تشکلها شخصی پیدا شود که بخواهد منافع کارگران را نمایندهگی کند طبق دستور آن فرد همان روز حتا از کار برکنار میشود و شغل و وضعیت کاذب اجتماعی خود را از دست میدهد. از جملهی این نوع تشکلها میتوان به شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر اشاره کرد که به دروغ خود را کنفدراسیون کارگران ایران مینامند.
دستهی دوم تشکلهای بسیار انگشتشماری هستند که دولت آنها را به رسمیت نشناخته است و هر گونه فعالیت از سوی آنها را دولت مغایر با قوانین و اقدام علیه امنیت ملی تلقی میکند. اینها همان سندیکاهایی هستند که اجازهی دخالت در انتخابات خود را به دولت و کارفرمایان نمیدهند و نمایندههایشان بهطور مستقیم در مجمع عمومی با رای مخفی توسط کارگران انتخاب میشوند و اساسنامههایشان نیز با رای کارگران در مجمع عمومی به تصویب میرسد. حوزهی فعالیت این نوع تشکلها دفاع از حقوق پایهیی و به رسمیت شناخته شده بین المللی کارگران است. اما واقعیت این است که این تشکلها به دلیل موانع ایجاد شده از سوی دولت و دستگیری فعالینشان آنچنان که باید و شاید قادر به دفاع از حقوق اعضای خود نیستند. از نمونهی این نوع تشکلها میتوان به سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه اشاره کرد که حوزهی فعالیت آنها دفاع از حقوق صنفی کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و کارگران شرکت نیشکر هفت تپه است. البته در این میان میتوان به اتحادیهی آزاد کارگران ایران نیز اشاره کرد که (به دلیل اعمال فشار از سوی دولت بر کارگران برای عدم ایجاد تشکل) از کارگران کارخانههای مختلف تشکیل شده است و به عنوان اتحادیهیی آزاد در برگیرندهی کارگران صنوف و مشاغل گوناگون است.
قانون چه میزان از فعالیتها و آزادیهای سندیکاها و اصناف حمایت میکند؟
الف: مقاولهنامههای بینالمللی سازمان جهانی کار که ایران نیز جزو اولین کشورهای عضو این سازمان است فعالیت و آزادی سندیکاها را برابر با استانداردهای بینالمللی به رسمیت شناخته است و با قید و بندهایی در قانون اساسی ایران نیز به آزادی تشکلها و اجتماعات پرداخته شده است اما قانون کار و به خصوص فصل ششم آن مغایر با قوانین بینالمللی و مقاولهنامههای سازمان جهانی کار است.
وضعیت کنونی کارگران بازداشتی در ایران به صورت مختصر به چه شکل است؟
الف: اکثر کارگران بازداشتی مغایر با قانون اساسی کشور و قوانین موجود داخلی و بینالمللی دستگیر میشوند و از حقوق اولیهی خود، همچون برخورداری از وکیل در اولین روز بازداشت محروماند. تفهیم اتهام واقعی به آنها صورت نمیگیرد و اتهامهایی از قبیل تبلیغ علیه نظام یا اقدام علیه امنیت ملی به آنها نسبت داده میشود. ضمنا کل کارگران ایران از نظر معیشتی در فقر مطلق یا زیر خط فقر هستند چنانکه برای سال 88 خط فقر برای شهر تهران 850 هزار تومان اعلام شده است در حالیکه حداقل حقوق کارگر کمتر از 275هزار تومان تعیین شده است. با این حال قضاوت کنید که وضعیت معیشتی کارگران بازداشتی که هیچ گونه حق و حقوقی دریافت نمیکنند چهگونه است. ضمن اینکه اکثر بازداشتی ها، به دلیل تغذیهی نامناسب و نبود بهداشت و نگهداری آنان در بندهایی که مجرمین مواد مخدر، سرقت و ... بهسر میبرند در شرایط اسفناکی دوران زندان خود را سپری میکنند، بماند که بعضی از بازداشتیها نیز در حین دستگیری مورد ضرب و شتم قرار میگیرند و یا در اثر فشارهای وارده در طول بازداشت یا زندانی بودن دچار بسیاری از امراض جسمی و روحی میشوند.
وضعیت کنونی اعضای اخراجی و زندانی سندیکای کارگران شرکت واحد از جمله آقای منصور اسانلو و مددی به چه شکل است؟
اکثر اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد چه اخراجی و چه شاغل از طرف دستگاههای امنیتی تحت نظر هستند و به طرق مختلف احضار و یا مورد تهدید قرار میگیرند. دستگاههای امنیتی و حراست تا جای ممکن فضای رعب و وحشت برای آنها ایجاد میکنند و اعضای اخراجی بهخاطر کوچکترین فعالیتی و بدون توجیه قانونی بازداشت و با وثیقههای سنگین آزاد میشوند. کارگران اخراجی عضو سندیکا از نظر معیشتی در شرایط بسیار سختی بسر میبرند، بهطوری که بسیاری از خانواده ها بهدلیل فشارهای موجود در حال از هم پاشیدن هستند. در خصوص رئیس سندیکا منصور اسانلو و نایب رئیس سندیکا ابراهیم مددی بهجز انواع بیماریهای جسمی که هر دوی آنها به دلیل شرایط زندان به آنها مبتلا شدهاند، چهگونه میتوان لطمههای دوری آنها به مدت 5 و5/3 سال از خانواده هایشان و بدون سرپرست ماندن آنها را در این مدت جبران کرد.
فعالیتهای سندیکاها و کارگران و اعتراضهای آنها بیشتر صنفی است یا سیاسی؟
اگر فعالیت سیاسی را به معنای مخالفت با حکومت به کار ببریم در این راستا هیچ سندیکائی در ایران فعالیت نمیکند و سندیکاهای موجود فقط در پی بدست آوردن حقوق کارگران هستند اما از آنجا که خواستهای بر حق کارگران ایران به دلیل نبود تشکلهای مستقل کارگری و تحمیل بی حقوقی مطلق بر آنان در طی سی سال گذشته، به شدت بر روی هم انباشته شده است طرح این مطالبات سیاسی جلوه میکند در حالیکه تمام مطالبات کاملاً صنفی و بر حق هستند.
اگر این فعالیتها صنفی است چرا دستگاههای امنیتی بیشتر متهمان را به اقدام علیه امنیت ملی متهم میسازد؟
عدم توجه مسئولان به حل مسایل صنفی کارگران در طی سی سال گذشته و انباشت شدید آنها و همچنین نبود هیچ برنامهیی در شرایط حاضر برای حل این مسائل، باعث شده تا نهادهای امنیتی با زدن اتهامهایی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی به کارگران، در صدد جلوگیری از طرح مطالبات کارگری بر بیایند و به این ترتیب تلاش میکنند به جای حل مساله، صورت مساله را پاک کنند در حالیکه کشورهایی که مسئولان عاقبت اندیش دارند برای حل مسائل و مشکلات کارگران، سندیکاها را به رسمیت میشناسند و حوزهی فعالیت آنها را منطبق با مقررات سازمان جهانی کار رعایت میکنند تا به این ترتیب انباشت مطالبات، باعث تبدیل خواست های صنفی به تنشهای جدی سیاسی نشود.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید