رفتن به محتوای اصلی

آرایش سیاسی انتخابات ریاست جمهوری و ضرورت خنثی سازی

آرایش سیاسی انتخابات ریاست جمهوری و ضرورت خنثی سازی

- تحولات جهانی و منطقه ای به رهبری ایالات متحده و متحدانش

- مساله اتمی شدن ایران

- مساله نقض حقوق بشر در ایران

- نوسانات بهای نفت و تاثیر آن بر اقتصاد ایران

دگرگونی فرهنگی و سیاسی عمیقی که در دهه اخیر در لایه های مختلف جامعه ایران به وجود آمده سبب شده است نگاه مردم به وضعیت حقوقی خود بیش از پیش رشد یاید مردم شخصیت و هویت حقوقی خود را شناخته و به نوعی خودآگاهی دست یابند. مردم اکنون دیگر هویت مستقلی یافته اند و به سادگی با "فریب های ساده" و "ترفندهی انتخاباتی" دیگر به پای صندوق ها نخواهند رفت.

از آنجا که گفتمان غالب امروز جهان از دمکراسی به عنوان وسیله ای برای دستیابی تدریجی به حقوق بشر استفاده می کند و از این رو حقوق بشر به عنوان هدف و دمکراسی به عنوان وسیله در نظر گرفته می شوند بنابراین در فضای کاملا بسته سیاسی چون رژیم جمهوری اسلامی ایران که حقوق بشرو دمکراسی مقوله هایی اساسا فاقد اصالت و تا حد یک ابهام نگریسته می شوند طبعا نمی توان انتظار "تحولات ینیادین" به سوی این هدف(حقوق بشر) و ابزار آن( دمکراسی) را دستکم در کوتاه مدت داشت.

-تقویت و فعال شدن حرکت های اعتراضی و آزادیخواه در کشور

-عوامل غیرقابل پیش بینی

با توجه به ناتوانی ایران در برخورد با هر دو عامل خارجی و داخلی جمهوری اسلامی مجبور به انتخاب و اولویت بندی مشکلات روبرو خواهد شد.از این رو احتمال می رود ابتدا به ساکن تلاش های بنادین خود را معطوف ارام سازی های داخلی نماید و در مرحله بعد وارد استراتژی بازدارندگی با عوامل خارجی گردد.

یکی از مهمترین وجهه های مشروعیت بخش به نظام جمهوری اسلامی در طول حیات خود مساله انتخابات و مشارکت حداکثری مردم برای اثبات نوعی مشروعیت سیاسی داخلی و بین المللی بوده است که اکنون به آرایش سیاسی انتخابات و لزوم خنثی سازی آن در این برهه می پردازیم.

آرایش کنونی صحنه سیاسی انتخابات ریاست جمهوری ایران

در شرایطی که بر خلاف سایر ادوار مبارزات و رقابت های انتخاباتی که در برهه هایی حالت تنازع نیز به خود می گیرند بسیار زودتر از دوران قابل پیش بینی آغاز شده اند آرایش صحنه سیاسی انتخابات ریاست جمهوری را می توان به طور خلاصه چنین بررسی کرد:

۱.جریان محافظه کار مصلحت گرا: این گروه به رهبری معنوی"هاشمی رفسنجانی" اگرچه در هفته های اخیر و در حرکتی نمایشی با هدف کسب حمایت رهبر ایران سخن از نوعی "ائتلاف" یا "وحدت" به اصطلاح ملی به میان آوردند اما بلافاصله دریافتند رژیم اکنون کاملا امنیتی شده ایران که اکنون تمامی نهادهای دولتی و غیر دولتی را به خدمت "دستگاه امنیتی" درآورده است دیگر حتی تحمل مردانی از جنس" برای تمام فصول" را برنمی تابد و جریان محافظه کار مصلحت گرا به شیوه ای تحقیر آمیز از صحنه ی معادلات سیاسی ایران حذف شده است.

۲.بنیادگرایان پایبند به آرمان های انقلاب(ارزش گرایان):این گروه که اکنون دیگر یکپارچگی سابق را ندارند و اختلافات آنها روزبه روز آشکارتر می گردد اگرچه از حمایت قاطع رهبری ایران برخوردارند اما کردار سیاسی و فاجعه ی اقتصادی ناشی از ناکارایی مطلق آنها در عرصه کشورداری ایران را به سوی بروز"شرایط انقلابی" سوق داده است.

موج عظیم نارضایتی های داخلی که اکنون آرام آرام به مجامع عمومی کشیده می شود بنیادگرایان و حافظان منافع حیاتی رژیم را چنان در وضعبت الستیصال قرار داده است که صدای بلند اعتراضات درون گروهی این همرزمان دیروز پایبند به آرمان های ارزشی انقلاب لحظه به لحظه بیشتر به گوش می رسد و بعضا با برخی افشاگری مهره های دست چندمی مشت جنایت های اقتصادی سیاسی و اجتماعی این جماعت مقدس ماب باز می شود.

۳.اصلاح طلبان:اصلاح طلبان از خرداد ماه۷۶ به این سو"بی مهره ترین" نیروهای سیاسی ایران بوده اند. آنان اگرچه در شرایط گوناگون به مثابه شکل ساخت"بی مهرگی" خود سریعا تغییر آرایش تغییر موضع و تغییر سلیقه داده و بعضا در زمان و مکان مناسب اقدام به کنش و واکنش نموده اند اما فاقد آن"ذکاوت سیاسی"برای عمل و عکس العمل در "نقطه صفر" بوده اند و به همین دلیل علیرغم هشت سال حاکمیت مطلق بر ارکان اجرایی کشور هرگز نتوانسته اند نقش"تغییردهندگی" و "تحول ساخت"خود را در عرصه سیاسی ایران به ظهور برسانند.آنان هرگاه پای معامله به میان آمده با اصول گرایان و شخص رهبر وارد معامله شدند و هرگاه امکان این معامله از سوی طرف مقابل از میان رفت با ابزار نمودن حمایت مردم تلاش کردند خود را در عرصه سیاسی نگاه دارند.

در میان اصلاح طلبان گروهی به دنبال چانه زنی بی خطر گروهی به دنبال پایگاه مردمی گروهی به دنبال تعامل با نیروهای مخالف و گروهی نیز دارای تاکتیک های متغیر هستند که آنها را از چپ افراطی تا نزدیک به راست سنتی در نوسان قرار می دهد.اصلاح طلبان به دلیل فقدان رهبری سیاسی ناهمگونی درونی فقدان برنامه منسجم فقدان استراتژی مشخص و مهم تر از همه توجیه گری وضع موجود(یعنی قایل شدن به مشروعیت تمامیت خواهی) فاقد توان لازم برای ایجاد هرگونه رفورم در ساخت سیاسی فعلی هستند

۴.طرفداران انقلاب خزنده: این گروه نیز که بعضا از بطن اصلاح طلبان سربرآوردند بر این باورند که جمهوری تا بن دندان مسلح آماده جنایت و کشتار را که"سربند"حفظ نظام اوجب واجبات است" را بر پیشانی خود بسته اند می توان بر سر عقل آورد و برخی اصلاحات را با حرکت از جزء به سوی کل بر نظام تحمیل کرد. این اصلاح طلبان که خود غالبا از جنایتکاران سازمان یافته دهه اول انقلاب و از معماران"مهندسی کشتار" جمهوری اسلامی بوده اند هیچ ابزاری جز ترجمه چند متن_نظریه خارجی و تلاش برای ایرانیزه کردن آن نداشته و ندارتد.

5.نیروهای امیدوار به قدرت های خارجی: اکنون این باور روز بهروز بیشتر قوت می گیرد که قدرت های خارجی احتمال بسیار پایینی دارد که با ابزار قدرت حرکتی از نوع آنچه در عراق و افغانستان روی داد علیه ایران انجام دهند.بنابراین با نزدیک به صفر شدن احتمال هرگونه اقدام نظامی از نوع آنچه در این دو کشور روی داد و به ساقط شدن نظام سیاسی دو کشور انجامید(البته اقدام نظامی محدود را نمی توان نادیده گرفت) امیدوار بودن به قدرت های خارجی و قرار گرفتن موضع انفعالی با هدف کسب فایده از هزینه کرد نیروهای نظامی خارجی تنها وقت کشی و خارج نمودن نیروهای فعال از صحنه سیاسی می تواند باشد.

6.طرفداران اصلاح ناپذیری نظام: مخالفان جمهوری اسلامی اکنون به جایگاهی دست یافته اند که رژیم ایشان را به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر پذیرفته است. مخالفان نظام از هر قشر به ویژه فرهنگیان دانشجویان زنان کارگران جوانان و اکنون بازاریان خواهان دگرگونی بنیادین و ریشه ای در تمامی حوزه ها و به عبارتی کامل تر براندازی رژیم هستند.مسلما از این به بعد مردم ایران آرام نخواهند نشست در برابر استبداد و قدرت نامشروع رژیم مقاومت خواهند نمود چراکه مساله ی دفاع از آزادی ها حقوق بشر انتخابات آزاد و دمکراسی دیگز به موضوع اصلی جامعه ایران تبدیل شده است.

ایران کنونی جامعه نابرابری های ناموجه جنایت های سازمان یافته جنایت به نام قانون جامعه موج سواری و مفت سواری است. عدم شفافیت همه اجزای حکومت(مقننه مجریه قضاییه و در راس آنها توده ای بدخیم به نام بیت رهبری) عدم پاسخگویی همه اجزای حک.مت و سرکوب هرگونه روند توسعه مدنی "تار عنکبوتی" به دور فضای سیاسی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی ایران تنیده است کع پاره کردن آن در عین "ممتنع بودن"-به دلیل همان ماهیت تار عنکبوتی" سهل" است.

بزرگ ترین کشکل مبارزه با "تارهای عنکبوت قدرت"-که نظام های تمامیت خواه را در این رده قرار می دهد- "ذره ای شدن" مردم در پروسه جزء به جزء کردن آنها در طول دوران توتالیتریسم است.از این رو فرموله کردن شکل ساخت مبارزه با تاروپود عنکبوتی به سادگی منجر به سقوط رژیم های تمامیت خواه خواهد شد.برخی از مهم ترین این حرکات عبارتند از:

-حرکت های سازمان یافته

-رهبری و مدیریت مشارکتی و جمعی

-همه حانبه بودن

-پرهیز از تقلیل گرایی

-مرحله بندی کردن پروسه مقاومت

-دنبال نمودن اهداف در فعالیت ها

-اتحاد عمل و رهبری جریان های در شرف شکل گیری

از آنجا که رستاخیز سیاسی ایران به دلیل ویژگی آزادی خواهی مردم و انسدادطلبی روزافزون رژیم جمهوری اسلامی نزدیک است دیگر نمی توان با سخن گفتن از اصلاحات و اصلاحات انقلابی و رفورمیسم و انقلاب مخملی و... به دنبال"مشروعیت بخشی مجدد" به نظامی بود که بزرگان امروز اصلاحات آن جنایتکاران مسبوق به سابقه ی سال های نه چندان دور آن هستند.

پیشنهادهای عملی برای مقاومت در برابر رژیم:

-اعلام رسمی عدم مشروعیت نظام حاکم از سوی تمامی نیروهای مخالف

-آغاز عملی اقدام همزمان در قالب کمیته های مشترک دانشجویی کارگری زنان معلمان و بازاریان

-آغاز اعتصاب های سراسری در لایه های مختلف جامعه

-تحریم تمامی مصادیق صحه گذار بر مشروعیت نظام از جمله تحریم سراسرس انتخابات

-انتشار خبرنامه با هدف افشای هرچه بشتر ماهیت نظام از زوایای گوناگون توسط گروه های مختلف

-آغاز جنبش دیوار نویسی

نباید از خاطر برد که اگرچه رسانه هایی چون رادیو تلویزیون ماهواره و اینترنت نقشی غیر قابل انکار در افشای ماهیت جمهوری اسلامی و باطل سازی مشروعیت کذایی آن داشته اند اما بسیاری از اقشار طبقه متوسط و پایین جامعه هنوز هم از هیمنه امنیتی جمهوری اسلامی واهمه دارند و به دلیل "کم دسترسی" به رسانه های جمعی و بمباران تبلیغاتی رژیم بعضا از نظر فکر مبارزه و مقاومت عقیم و یا نارس باقی مانده اند.

در این میان آغاز جنبش دیوارنویسی به مثابه "انقلاب رنگ" و درهم شکستن شخصیت و مشروعیت کذایی نظام که دهن کجی آشکاری به ساختار امنیتی رژیم نیز تلقی می گردد توتالیتریسم ایدئولوژیک ایران را به چالش امنبتی جدی خواهد افکند.

فراموش نکنیم: بسیاری از انقلاب های تاریخ با شعارنویسی آغاز با پایین کشیدن مجسمه ها یا مظاهر قدرت نمایی پوشالی اوج و با فرار یا مرگ رهبران به بار نشسته اند.در یک نظام تمامیت خواه طرح سیاست هایی چون"رییس جمهور خوب و رییس جمهور بد" "جناح اصول گرا و جناح اصلاح طلب" دولت خوب و دولت بد" تنها فرافکنی ناکارایی و تمامیت خواهی و عدم مشروعیت به دولت ها به منظور مصون نگاه داشتن کانون تمامیت خواهی در ایران به ویژه همان توده بدخیم به نام "رهبر" و "بیت رهبری" است.

*استفاده از نام مستعار تنها به دلیل اقامت نویسنده در ایران است و نگارنده از هر نوع انتقادی استقبال می کند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید