رفتن به محتوای اصلی

نظرخواهی مربوط به چگونگی برخورد به جوایز ادبی دولتی

نظرخواهی مربوط به چگونگی برخورد به جوایز ادبی دولتی
نظرخواهی (2) و(3)

Image removed.Image removed.Image removed.

*******

نظر خواهی (2)
در ادامه‌ی نظرخواهی از نویسندگان و شاعران پیرامون جوایز ادبی دولتی و چگونگی برخورد با آن ، در این نوبت محسن حکیمی، رضا خندان(مهابادی) و داریوش معمار نظر دادند.

محسن حکیمی:
در فضیلت نپذیرفتن جوایز دولتی
شاعرانی که از پذیرش جایزه‌ی دولتی سر باز زدند بی‌تردید اعتراض متمدنانه‌ی خود را به دولت سانسورچی و سرکوبگر جمهوری اسلامی نشان دادند و، از این نظر، من اقدام آنان را آزادی‌خواهانه و طبعاً ارجمند و تحسین انگیز می‌دانم. این قماش «حمایت» های جمهوری اسلامی چیزی جز دروغ و فریب و ریاکاری نیست، و نویسندگان مستقل و آزادی خواه با نپذیرفتن جوایز دولتی در واقع این دروغ و فریب و ریاکاری را افشا می کنند. چه گونه می توان حمایت یک نهاد جمهوری اسلامی را از نویسندگان مستقل باور کرد در حالی که همان نهاد اثر آن نویسندگان را سانسور می کند و به این ترتیب با ممانعت از انتشار آن به سهم خود نان این نویسندگان را آجر می کند؟ دُم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟! بنابراین، وظیفه‌ی انسانی و اخلاقی هر نویسنده‌ی مستقل و آزادی خواهی است که عطای چنین جوایزی را به لقایش ببخشد، چنان که شاعران محترم، آقایان عباسی و شمس لنگرودی، کردند.
اما من بر آنم که حتا اگر، به فرض محال، دولت جمهوری اسلامی دولتی مترقی می‌بود، بازهم هیچ شاعر و به طور کلی هیچ نویسنده‌ی مستقل و آزادی خواهی مجاز به پذیرش جایزه‌ی او نبود. زیرا پذیرش جایزه‌ی دولتی از سوی این نویسندگان، به ویژه اگر حاوی پول باشد، به هر حال باعث نوعی وابستگی آنان به دولت می‌شود، و حتا اگر آنان را به دولت وابسته نکند دست کم زبان شان را در نقد دولت کُند می‌کند. لازمه‌ی استقلال و آزادی خواهی نویسنده آن است که به هیچ دولتی، حتا دولت مترقی، وابسته نباشد. به عبارت دیگر، تا زمانی که دولت وجود دارد - هر دولتی می خواهد باشد – نویسنده‌ی مستقل و آزادی خواه باید در اپوزیسیونِ آن باشد. دولت ها، چنان چه راست می‌گویند که می‌خواهند به رشد و شکوفایی هنر و ادبیات کمک کنند و واقعاً نمی‌خواهند به سود خودشان از میان نویسندگان یارگیری کنند، می‌توانند بی غل و غش مبالغ چنین جوایز و چنین مراسمی را صرف ایجاد امکانات واقعی برای این امر کنند، مسئله‌ای که هر چه قدر بودجه صرف آن شود باز هم کم است.

**********************

رضا خندان:
دخالت دولت، خاصه دولت ایدئولوژیک،در عرصه‌ی هنر و ادبیات فقط به منظور سمت¬‌و‌سو دادن به آن انجام می‌گیرد. حمایت دولت از هنر و هنرمند مقوله‌ی دیگری است و به تامین امکانات و مساعد ساختن شرایط برای همه‌ی نویسندگان و هنرمندان به طور برابر (بدون هیچ نوع دخالت)خلاصه می‌شود. امری که در ایران به افسانه شبیه است. برگزاری جشنواره و داوری در کار هنری و تعیین جایزه از سوی دولت و نهادهای حکومتی دخالت در کار هنر و ادبیات و هنرمند و نویسنده است. حضور در جشنواره های دولتی و مراسم جایزه پراکنی‌اش – دانسته یا ندانسته – تایید و تقویت دخالت دولت در هنر و ادبیات است.این تایید، پذیرش دیگری در خود دارد: پذیرفتن سیاست‌گزاری برای عرصه‌ی هنر و ادبیات از سوی دولت. سانسور، مجوز، ... از جمله‌ی سیاست‌گزاریهاست. در حقیقت جشنواره و جایزه‌ی حکومتی ادامه‌ی دخالت دولت، ادامه‌ی سازماندهی ادبیات و هنر برای تامین منافع و ایدئولوژی‌ حکومت است.
این جشنواره‌ها و جایزه‌ها کارکرد "عادی سازی" نیز دارند. کیست که نداند ادبیات و هنر این سرزمین در چه شرایط سختی بسر می‌برد و با چه سانسور گسترده و وحشتناکی دست به گریبان است؟! جشنواره‌ها و جایزه‌ها پیام می‌دهند: همه چیز عادی است مثل همه جای دنیا!طرفه آن که سانسور کننده و جایزه دهنده هر دو از یک دم و دستگاه هستند! چطور نویسنده و هنرمند - نمی‌گویم متعهد به جامعه یا به عقاید یا . . نه - چطور هنرمند متعهد به هنر خویش رضایت می‌دهد که در این گونه نمایش‌ها و فریب‌ها شرکت کند؟! 
نویسندگان و هنرمندان باید قدردان کسانی باشند که با رد این نوع جوایز به هنر و ادبیات مستقل و ضد سانسور یاری می رسانند.درود بر آنها!

*******************

داریوش معمار:
شاعر را نمی‌توان خرید
چرا دولت جایزه شعر برگزار می‌کند، برای اینکه قرار است همه چیز کنترل
شود، برای اینکه هنرمند زیر تاثیر نفوذ این برنامه‌ها دچار خودسانسوری
برنامه‌ریزی شده شود، ممکن است در هنر سینما، تاتر و موسیقی دولت‌ها تا حدودی بتوانند با استفاده از امکانات خود با وضع محدودیت‌ها و برگزاری جوایز هنرمندان را مجبور به تمکین برابر این کنترل کنند، اما برابر
نویسنده و شاعر این سیاست جوابگو نیست، شعر جایی بیرون این اراده که می‌خواهد ذوق هنرمند را دستمالی کند خلق می‌شود. با این توضیح روشن است که چرا با برگزاری جایزه شعر فجر و هر جایزه دولتی دیگر مخالفم، این مخالفتم هم محدود به این دولت و آن دولت نیست و بر می‌گردد به ماهیت شاعری، شعر و ادبیات را نمی‌توان مصادره دولت و قدرت کرد، شاعر را نمی‌توان خرید، با کلمات نمی‌توان معامله کرد. ضمن آنکه سیاست معرفی شاعران غیرخودی(در نظر حاکمیت) میان نامزدهای جوایز ادبی دولتی، خیلی بی‌مایه است؛ برای کاری که از اساس ماهیتش زیر سئوال است با چنین کاری اعتباری خریده نمی‌شود

*******

نظرخواهی (3)
در سومین نوبت از نظرخواهی مربوط به چگونگی برخورد به جوایز ادبی دولتی محسن توحیدیان، علی‌اشرف درویشیان و روح‌اله مهدی‌پور نظر دادند.

Image removed.Image removed.Image removed.

***********************
محسن توحیدیان:
شاعر آن است که سر بر آستان هیچ ارباب و قدر قدرتی فرود نمی‌آورد و آن‌جا که متولیان دستگاه سانسور می‌روند تا با اعطای جوایز بی‌قدر خود، آبرو و حیثیتی برای خود دست و پا کنند، شاعر از آن درگاه روی می‌گرداند و صله‌اش را به هیچ می‌گیرد. در شرایط بحرانی و اسف‌باری که دولت برای فرهنگ و ادبیات این کشور به وجود آورده است و در تشدید آن از برگزاری هرگونه اجتماع فرهنگی و ادبی مستقل جلوگیری می‌کند، برگزاری چنین جشنواره‌ها و اعطای چنین جوایزی، نه تنها نادیده‌گرفتن صورت مسئله، بلکه حرکتی تکراری و از مد افتاده است در راستای پنهان‌کردن فشارها، کاستی‌ها و به طور مشخص، سانسور.

****************************
علی اشرف درویشیان:
من درود میفرستم به دوستان شاعرم شمس لنگرودی و علی‌رضا عباسی که با امتناع از دریافت جایزه‌ی دولتی نشان دادند دخالت دولت در سازوکار ادبیات را نمی‌پذیرند. خوشحالم که هنوز هستند نویسندگان و شاعرانی که آزادی هنرشان را محترم میشمارند و به آن پر بها می‌دهند.
****************************
روح اله مهدی پور عمرانی:
هنر و ادبیات مستقل و متعهد ، به خوشایند هیچ قدرتی خلق نمی شود بنابراین وامدار هیچ قدرتی نیست . سکه هایی که بعنوان جایزه به هنرمند تعلق می گیرد درحقیقت چنان عمل می کند که هنرمند را از چشم مردم می اندازد . جایزه دهندگان می دانند که این سکه بخشی ها اگردرنهایت کارکرد حق السکوت را نداشته باشد ، هنربعد از دریافت جایزه – معمولا – ارزش و والایی بایسته را نخواهد داشت . روندِ افول ِ هنرِ مستقل و مردمی درهنرمند ازلحظه ی دریافت جوایز دولتی آغاز می شود . تجربه نشان داده است که درجوامع استبداد زده اعطای لوح افتخار! و سکه های زر به هنرمندان متعهد و آزاد به منزله ی حکم بازنشستگی ، ازکارافتادگی و خانه نشینی است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید