رفتن به محتوای اصلی

فشار رژیم بر کنشگران اجتماعی از زبان زرتشت احمدی راغب

فشار رژیم بر کنشگران اجتماعی از زبان زرتشت احمدی راغب
 
 
 
زرتشت احمدی راغب، کنشگر سرشناس سیاسی و مدنی، گوشه هایی از فشارهای رژیم جمهوری اسلامی بر او، از جمله اخراج از کار و بریدن حقوق ماهانه ی این کارگر شهرداری شهریار را، بازگو کرده است.
 
متن یادداشت زرتشت احمدی راغب چنین است: 
 
هم میهنان ارجمند ، همانطور که پیش از این برایتان نوشتم ، آذرماه امسال به سبب تجمع اعتراضی در برابرزندان اوین و لاستیک دنا در حمایت از آزادی زندانیان سیاسی و مدنی ، به همراه دوستان بازداشت زندانی شدیم .
 
من پس از آزادی به محل کار خود در شهرداری بازگشتم و نامه ای را بدستم دادند که با اداره تسویه حساب کنم !
 
در آن هنگام کسی شهردار و مدیر نبود و قرار بود بزودی شورای شهر کسی را معرفی نماید .
 
در این میان حراست شهرداری با فشار و فریب معاونت و امور اداری را در نبود شهردارمجبور به تنظیم نامه برای من کرده که کاری فراقانونی بود همان هنگام به دفتر حراست رفتم و شخصی را دیدم پر از نفرت و نتیجه دیدار تا نزدیکی دست به یقه شدن پیش رفت ، همواره تلاشم برای پرهیز از هرگونه خشونت بوده اما او از جای برخاست و هجوم آورد و همکاران مرا بیرون بردند .
 
البته مشروح این ماجرا را به مسئول حراست فرمانداری شهریار درمیان گذاشتم و بزودی از طریق استانداری نیز پیگیر وضعیت این شخص که تحت فرامین نهادهای غیرقانونی است خواهم بود .
 
به هر روی به اداره کار رفتم و شکایتی را تنظیم کردم و نوشتم که : از آغاز تاسیس شهرداری از سال 1380 تاکنون در آنجا شاغل بوده و کارگر رسمی هستم . چند روز بعد نماینده شهرداری و من نشستی همراه کارشناسان اداره کار برگزار کردیم . دیروز 18 بهمن ماه اداره کار نامه برگشت مرا به سرکارم بدستم داد و امروز باید آن را بدست شهردار برسانم .
 
اگر شهردار مستقل باشد باید ابلاغ ورود به کارم را بنویسد ، اما اگر تحت نفوذ و فشارهای فراقانونی باشد این داستان ما ادامه خواهد داشت چرا که نه شورای کارگری نه سندیکا و نه انجمن صنفی داریم ، البته بارها من تلاش کردم که آنها را راه اندازی کنیم اما با سنگ پرانی و ممانعت مقامات روبرو گشتیم و کارم به اداره اطلاعات نیزکشید .
 
بگذریم . تنها درآمد من از همین حقوق بخور نمیر اداره می گذشت که از آبان ماه دریافت نکرده ام و کسانی که این پروژه را هدایت می کنند می خواهند شغل مرا ابزار سرکوبم کنند و مرا بزانو درآورند ، اما هرگز مباد که چنین شود چرا که ما به زندگی درویشی و ریاضتی عادت داریم و با سرفرازی چپاولگران و دزدان قدرت و ثروت مردم و میهنم را بزانو در می آوریم .
 
بزودی ادامه این ماجرا را هر آنچه که پیش رو باشد برایتان می نویسم . پاینده ایران ، جاوید ایرانی . اینجا ایران ، شهریار ، من جان براه مردم و میهنم ........
 
 

Image removed.

 
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید