کشتارها از همان آغاز برآمد جمهوری اسلام با اعدام سران رژیم پهلوی آغاز شد با ترور رهبران خلق ترکمن، یورش به کردستان و ترور بیش از پنجاه نوجوان و جوان ملیشیای مجاهد ادامه یافت و در سال 60 به یک نقطه عطف مهم تبدیل شد. بعد از خرداد 60 اعدامهای گسترده در همه جا شروع شده بود، گفتنی است که در شهر ما بروجرد حاکم شرع صبحانی نامی بود که به آسانی حکم اعدام صادر نمیکرد و تصادفا چند نفری را هم آزاد کرد از جمله برادر کوچکم که فتو استنسل نشریه کار همراه او بود به محض پیاده شدن از اتوبوس تهران بروجرد در ترمینال بروجرد دستگیر شد اما با تلاش و پیگیری پدرم پس از مدتی آزاد شد. آزادی این افراد خشم فلانژهای پاسدار بروجرد را لبریز کرد و عاقبت به جای سبحانی حاکم شرع، جنایتکاری بنام کلهر را از همدان منصوب کردند که در روز دوم ۹ نفر از جمله حمید رضا ماهیگیر، ناصر فتوتی، جعفر دلیر، مرتضی طبایی از بچههای اقلیت، غلامرضا پیرایی از راه کارگر، حشمت کردی از سازمان پیکار و چند نفر از بچههای مجاهد را به دست جوخه اعدام سپرد. و در روزهای بعد اعدام در گروه چند نفره و اعلام آن در مطبوعات ادامه پیدا کرد. تا آنجا که خاطرهام گواهی میدهد بیش از چهل نفر فقط از بچههای اقلیت را اعدام کردند. بعدها تشکیلات زندان هم لو رفت و کریم شیخی از معلمان پیشگام از سوی دستگاه جهنمی نظام اسلامی به آتش کشیده شد. سال شصت، سال انتقامجویی ارتجاع از انقلاب بود. ماشین ترور درپی ایجاد رعب و وحشت و عاجز از دستگیری کادرهای شاخه لرستان به هیچکس رحم نمیکرد، و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی محکوم به یک سال و شش ماه از جمله احمد کیانی ۱۷ ساله و جعفر دلیر دستگیرشدگان پیش از سال شصت را اعدام کردند. اغلب این جانهای شیفته هفده تا بیست دو ساله بودند، و با شور و شوق جوانی و عشق به مردم و برای رهایی آنها جانباختند. بد نیست به یاد داشته باشیم که شهر بروجرد در زمان حکومت دیکتاتوری شاه بیشترین زندانی سیاسی و جانباخته نسبت به جمعیت آن را داشت. بیش از بیست نفر از جان باختگان دوره ستمشاهی از گروه آرمان خلق و رفقای فدایی بودند. بیشترین نیروها به طیف چپ تعلق داشتند. به بهانه اسکان جنگ زدگان، آموزش و پرورش بروجرد را یک سال تعطیل کردند و نزدیک به ۸۰ درصد کادر آموزش معلم و دبیران مترقی را اخراج کردند، و دبستان و دبیرستانها را در اختیار جنگزدگان قرار دادند. همشهریهای ما البته با خوشرویی از جنگ زدگان استقبال کردند .
مهران محمدی و عبدالرضا ماهیگیر در اراک دستگیر و همانجا پس از مدتی با عده دیگری از دوستان اعدام شدند. اسداله بهنام به جرم همکاری با مجاهدین در اصفهان دستگیر و اعدام شد. سه برادر مجاهد مسعود، سعید و مهران دارابی اعدام شدند. کسانی دیگری هم در بروجرد به جوخه اعدام سپرده شدهاند که همه اهل بروجرد نبودند و عبارتند از: غلامرضا آجرپی از پیکار، عبداله شهریاری مجاهد، محمد مروینیان مجاهد، محمدرضا موسوی مجاهد، احمد نادمی دانش آموز مجاهد، محمد رسول مظاهری مجاهد، حجت اله میرزایی مجاهد، رضا نخعی ۱۵ ساله مجاهد، نسرین نور ایمانی ۱۵ ساله بدار آویخته شد، عبدل حمیددوارشکی چریک فدایی، محمد هوشیار مجاهد، مرتضی همتی مجاهد، گودرز همدانی اقلیت، حسین هوشیاری پیکار، شریف یاراحمدی مجاهد، محمد امیر یار احمدی مجاهد، محمد شفاعت مجاهد، حمید گندمی، مسعود ربیبی مجاهد، عبدالمجید زرشکی؟ ایرجزندی مجاهد، عزت الله سالار؟ جاوید سامانش؟ شهناز سعیدی ۱۷ ساله مجاهد، احمد سلیمانی فدایی، ایرج سلیمانی مجاهد، خسرو سنایی مجاهد، علی رضا شب رو مجاهد، اسدالله شهریاری مجاهد ، احمد صادقی ۱۶ ساله مجاهد، حسین صحبت علی آقا مجاهد، خسرو ضایلی مجاهد، غلامحسین عباس سیف مجاهد، خلیل عبدل حسنی مجاهد، صمد عبرفان زاده مجاهد، مرتضی فخر طباطبایی مجاهد، منوچهر فدایی مجاهد، جهان بخش فلاحی ۱۷ساله مجاهد، تقی قرآبادی؟ مهدی گل گندمی مجاهد، رحیم گودرزی مجاهد، حسن گلگونی خویی مجاهد، حبیب مالک مجاهد، خلیل ابوالحسنی مجاهد، جلال احدی مجاهد، یوسف احمدوند مجاهد، هوشنگ احمدی مجاهد، عباس گودرز سربداران، جمشید اسدی مجاهد، شکراله اعظمی؟ محمد رضا الفت مجاهد، مسعود امیری مجاهد، مسعود بریانی مجاهد، بهرام بهلولی مجاهد، بهروز بی غم مجاهد، داودپیرهادی مجاهد، داود جعفری؟ ناصر جنت مجاهد، محمد حسن حجتی مجاهد، کامران حکیم علوی اقلیت، محمود خیرخواه مجاهد، ناصر مجیدی مجاهد، حسین مجیدی فدایی معلم، حبیب روزبهانی اقلیت، محمد شعبانپور از ۱۶ آذر، آقا داشی) سر به نیست و مفقود شده، علی طاهری اقلیت، سعید بهرامی اهواز اقلیت، سعید گودرزی از زندانیان سیاسی دوره شاه از کادرهای جناح چپ دستگیر و زجرکش کردند و بعد از چند سال پیکر آش و لاش او را به خواهرش داده شد که چندی بعد به خاطر همان شکنجهها فوت کرد. احمد عطاالهی تواب، قاسم عابدینی تواب، محسن امجدی از جناح چپ، ساسان و مهران یاراحمدی صارمی دو برادر مجاهد. روحاله الماسی اقلیت، سیاوش اعظمی زندانی سیاسی دوره شاه و از کادرهای سازمان پیکار در خوزستان. رضا نعمتی از کادرهای اقلیت زندانی دوره شاه، رضا ستوده از کادرهای اقلیت زندانی دوره شاه، احمد ثقلینی (شانزده آذر) از زندانیان سیاسی دوره شاه و علی رضا شکوهی از بنیانگذاران و دبیر اول راه کارگر زندانی دوره شاه.
این لیست کامل جان باختگان بروجرد نیست و ممکن است بعضی از اسامی اشتباه یا کامل نباشد. (و مطمئنا اسامی عزیزانی که بین سال ۶۰ تا ۶۴ در بروجرد اعدام شدند متولد بروجرد نیستند)از همه کسانی که به اطلاعاتی درباره این بخون تپیدگان دسترسی دارند انتظار داریم به کمک یک دیگر اسامی همه جان باختگان را با عکس و زندگینامه تکمیل کنیم.
نسل جوان و امیدهای ما برای فردا، باید توجه داشته باشند که جمهوری اسلامی با قتل عام و زندانی کردن و سرکوب مخالفان خود حاکم شد. ما چپها به خاطر آزادی، برابری و رهایی مردم در انقلاب شرکت کردیم نه برای عروج جمهوری نکبت و ترور اسلامی، ما در این نبرد شکست خوردیم اما امروز نسل جدیدی به پا خاستهاند و خیزشهای تودهای دی ۹۶ و آبان ۹۸ را برپا کردند. و نشان دادن که در برابر استبداد در حال فرو ریختن کوتاه نمیآیند و برای همان اهداف شریف انسانی(آزادی، برابری و رهایی) مبارزه میکنند اما با رویکردی انتقادی(حفظ دستاوردها، نفی اشتباهات و فرارفتن از تجربه پدران و مادران خود) و با صیقل دادن سلاح آبایی برای روز نبرد علیه جمهوری اسلامی.
سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی و برابری
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید