رفتن به محتوای اصلی

پیمان میش و گرگ

پیمان میش و گرگ

آنجا که علم و عقل مددکار کشورست

توفیق بر قرار و  سعادت  میسّر ست

 

آنجا که نیست دانش و صدق و درایتی

تَلّ  ضلالتیست   که  شایان    آذر ست

 

مهر و وفا و صدق و نجابت کرامتیست

کانرا  که نیست ذُل  شقاوت  مقرّرست

 

ایرانیا چه شد که ترا طرفه  نقش صنع

دیگر  به  کارگاه   درایت  نه زیور ست

 

بر  حُسن و  مُحسنی  چه کشی پرده ی خفا

قُبحست و مَقبحت که به مستوری اندر ست

 

چینی به کید سر خوش ونادان خوش از سراب

ملّت غمینِ  غُبن  از   این     مایه ی    شرست

 

هرگز  ندیده  چشم  جهان  ببن  روزگار

پیمان میش و ‌گرگ  که  ناپای  و  احمر ست

 

دیدی سُها  که چرخ بچرخید و ملکِ جم

داغش به دل زداغِ جگر سوز دیگر ست

 

آمد  بهار و  جامه ی  نیلی  به تن نمود

بنگر وطن ز داغِ جگر سوز  مضطرست

              

منوچهر برومند

    م ب  سها

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

برگرفته از:
ایمیل دریافتی

تصویر

تصویر

تصویر

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید