در همین رابطه، لیزا سروش، زن شاعر افغانستانی، شعری سروده با نام «روستاییان بدوی» که آنرا همراه با یادداشتی برای مدرسه فمینیستی فرستاده است. شعر و متن لیزا سروش را در زیر می خوانید:
شما را فرا می خوانم برای کمک به نجات زنان و کودکان کشورم... / لیزا سروش
دخترک افغان را کفن پوشاندند و شلاق زدند، رخت سفیدی را به نشانه کفن برتنش کردند، او را بردند به یک میدان فوتبال. خلقی گرد هم آمدند. روحانی، دستور را خواند و یک پلیس که از اهالی همان محل بود، جلو آمد و دختر را که ۱۵ سال دارد، ۸۰ ضربه شلاق زد. اینست انسانیست در ملکی که زاده آن هستم، وحشت، ستم و بربریت همه دست به هم داده اند تا ریشه زن را نابود کنند. شما را فرا می خوانم برای کمک به نجات زنان و کودکان کشورم...
روستاییان بدوی
خواهر، تاریخ قبیله می نویسم
از پرتگاه اژبر
که جای برای سفاک بودن اژدها پر نشد
زیر نام خدا نام ملک بر زن را نوشتم
هر جا که نام خودم بود نفرین اش فرستادم
که باز، اژدها، دیو پلید نزایند
خواهر
در آرمگاه خسروان نامت را نوشتم
مباد مردان افغانستانی عذاب شوند
بر سنگ لحد ات مینویسم
"به امضا داکتر ثمر، ماده 2012 سده بیست و یکم
نفرین هرچی از انسانیت است"
خواهر
دامنت پر کهر باد
که من از جنس تو بودم
عروسم نمی کنند
که نخ نفرین شده، پارچه عبرت باشد
در دایرالتمعارف پوسیده شناسی
خواهر
در رونوش دیگر می نویسم
ای کاش آسمان بر سرم بود
ای کاش نفسی ستاره بودم...
و یا مانند پسر خودم
که ماه را در تاریکی شب از من می دزدد
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید