رفتن به محتوای اصلی

نظام حقوقی دریای خزر نزدیک به دو دهه است که به معظل مهم در روابط خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده و هر روزدر سایه ناتوانی دیپلوماسی جمهوری اسلامی بخشی از منافع ملی از بین می رود و یا محدود تر می شود، تا جاییکه سهم پنجاه درصدی کشور از دریا به حدود یازده تا سیزده درصد تنزل یافته است، این همه در حالی اتفاق افتاده است که ایران از ظرفیت های بزرگی برخوردار بود و می توانست با بهره گیری از آنها و دیپلوماسی فعال از حقوق خود دفاع کند و آن را گسترش دهد.
"توسعه تکنولژی و نفوذ اینترنت نسل جدیدی از انسانهای دلسوز و کوشا شکل می گیرد که چهره ی جهان را تغییر خواهند داد..."
نه تنها جمهوری اسلامی "مراقب" اینترنت است و فیلترینک را بشدت در مورد سایت های سیاسی اعمال می کند بلک بيش از يکسال است که خبر ساختن آنچه را که «اينترنت ملي» می نامد را, می دهد.
_امروزه نزديك چند هزار سايت سیاسی ایرانی موجود است و طبق آخرين آمار بیش از حدود یکصد هزار هم وب لاگ وجود دارد وبر آورد می شود و وبلاگ نویسان ایرانی در رده سوم در جهان قرار دارند
برای تفکیک و شفافیّت بخشیدن به بحث، ضرورت دارد که اشکال دین با دین باوری را در کشورهای اسلامی مانند ایران و ترکیّه که لائیسیتت در آن آنها پیاده شد روشن کنیم که معمولأ به سه فرم شناخته میشوند: 1- اسلام دولتی: که محدودهء فعالیّت آن در قانون معین شده و از سوی حکومت در همان میدانِ قانون کنترل و هدایت میشود 2- اسلام مردمی: که باورهای بدون واسطه و بدون دخالت دولت و غیر ایدئولوژیکِ تودهء مردم هست 3- اسلام سیاسی که آنرا اسلام ایدئولوژیک هم مینامند...
ا ز دیگاه این رژیم تفاوتی اساسی بین امیر پرویز پویان ، مفتاحی و خسرو روزبه و رضا پهلوی نیست همه اینها به اردوی طاقوت تعلق دارند. جریانهائی از قبیل نهضت آزادی ( یزدی و بازرگان)، مسلمانان مبارز(دکتر پیمان) وجریان دکتر سامی، بنی صدر( برغم تبار آخوندیش) و مجاهدین خلق همه و همه برغم مسلمان بودنشان، نقش پل عبوریکانهای دینی تازه وارد، ولی نا آشنا به آئین کشورداری را برای تسخیر ماشین بغرنج دولتی رابازی کردند.
می
دانم که کار تئوریک خوانندة چندانی ندارد و به ویژه خوانندگان ایرانی از خواندن کار تئوریک بیزارند. این از یک سو باز می
گردد به امتناع از تفکرکه ریشه در فرهنگ ما دارد (به قول اخوان ما اهل نقلیم و نه عقل) و از سوی دیگر خستگی مفرط از همة آنچه که کار تئوریک بر سر ما مردم آورده است؛
منتظر می
مانم زرافشان برسد؛ پیشنهادی دارم که می
خواهم با خود او مطرح کنم.
مقاله خود را در مورد نشست نه گروه جمهوری خواه اپوزیسیون ایران در هانور آلمان آغاز كرده بوديد ، اما بلافاصله آن را به اقوام ايراني ربط داده و با ترمزي بريده پاي خود را بروي پدال تعصب فشار داده و در سراشيبي تنازع واپسگرايانه قومي و شوونيستي سقوط كرديد.
مدرنیت و جهان غرب، سیستم پیشرفته و رفاه غربی، برای ایرانی جذاب است و هم‌زمان او هراس از دست‌ دادن سنت و هرج و مرج اخلاقی را دارد.
یک نمونه آن سایتی مثل سایت زمانه است که مبانی‌اش مدرن است. در واقع اساسنامه‌ و حالت کنونی سایت می‌تواند زمینه‌ساز صحنه و چالش ما مهاجرین چندملیتی و روشنفکران چندمتنی و یک وحدت در کثرت خلاق و چالش‌گرانه باشد؛ اما متاسفانه سردبیر ایرانی خوب آن آقای جامی دقیقاً در برخورد با من و امثال من،معضلات سنتی خویش را نشان می‌دهد
هم کاری فعالانه با نشریات ادبی از جمله آدینه، دنیای سخن و مجلات ادبی دیگر،
- بیش از پانزده سال مدرس کارگاه داستان نویسی،
- مسئول بخش داستان مجلۀ گلستانه و سردبیر سایت ادبی دیباچه.
او سال ها است که مشغول تالیف فرهنگ تفصیلی«زبان زنده گفتاری» می باشد
در سلسله بحث
هائی که تحت نام «نتایج وارو» خواهم داشت، می
کوشم نتایج گشت و گذاری را که در فلسفة سیاست و اقتصاد سیاسی به عنوان یک دانش
جو، داشته
ام در میان بگذارم
اگر دکتر عباس میلانی و دکتر ناصر زرافشان نتوانند در یک دیالوگ جدی و اما غیردشمنانه با یکدیگر سخن بگویند، ایجاد یک پارلمان، از ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی، به کلی منتفی
ست و امیدی هم به آیندة ایران نباید بست.
بازبینی در گذشته ی ِ ناشاد برای ِ فرهنگ ِ سیاسی ِ ایرانی دستاوردهای ِ زیادی به همراه داشته است، یکی از این دستاوردها ظهور ِ طبقه ی ِ جدیدی از سیاسیون است که ما نام ِ آنان را «پشیمانان ِ حرفه ای» گذاشته ایم.
در میان ِ طیف ِ چپ اما، به ویژه در آن بخش هایی که به شدت به «نگاه از درون» پرداخته اند و خود و کارنامه ی ِ سیاسی ِ خود را در موضع ِ نقد قرار داده اند، مردمانی پدید آمده اند که این حس ِ شریف ِ انسانی را به یک دلمشغولی ِ بیست و چهار ساعته ترادیسانده اند.