
آیا افراطیها بر پادشاهیخواهی غالب شدهاند؟
شعار «رضا شاه، روحت شاد» را شاید بتوان یکی از بحثبرانگیزترین شعارهای اعتراضات سالهای اخیر در ایران قلمداد کرد. شعاری که احتمالا از آغاز تظاهرات دی ماه ۹۶ سر داده شد و قابل تاملتر اینکه گفته میشود اولین بار توسط مردم مشهد و روبروی مسجد گوهرشاد طنین این شعار به گوش مردم رسید. از همان روزها بود که میزان استقبال از جریان پادشاهیخواه به یک پرسش سیاسی مهم تبدیل شد به ویژه به این دلیل که منابع قابل اتکایی برای دستیابی به افکار عمومی در ایران وجود ندارد.
در ادامه و پس از جنبش زن، زندگی، آزادی این جریان بیش از پیش مطرح شد. با شکلگیری ائتلاف «همبستگی و سازماندهی برای آزادی ایران» و نشست موسوم به جرجتاون انتظارها از ائتلاف این جریان با چهرههای جمهوریخواه در اپوزیسیون بالا رفت. حاصل این ائتلاف، «منشور مهسا» بود که در آن سرفصلهایی نظیر استقرار دموکراسی و گذر از جمهوری اسلامی آمده بود. اما تحولات درون این جریان موجب نگرانیهایی، هم در میان دیگر جریانهای اپوزیسیون و هم درون خود پادشاهیخواهان شد و بعد از چند ماه، اختلاف نظرها در ائتلاف در حدی بالا گرفت که در نهایت به انحلال آن انجامید.
این اختلافات در مورد مسیر و ترکیب ائتلاف همبستگی به اضافه اظهارات پادشاهیخواهان در شبکههای اجتماعی و در نهایت ظاهر شدن یکی از چهرههای امنیتی دوران محمدرضا شاه یعنی پرویز ثابتی در گردهمایی پادشاهیخواهان، تنش در میان طرفداران سلطنت و دیگر احزاب اپوزیسیون را به اوج رساند.
این وضعیت موضوع بحث پرگار این هفته بود، پرسش این بود که جریان پادشاهیخواه تا چه اندازه توانسته مخالفان جمهوری اسلامی را در داخل و خارج از ایران با خود همسو کند؟ آیا تفکرهای مختلف درون این جریان، همبستگی با دیگر جریانهای اپوزیسیون را برمیتابند؟
این سوالها با فروغ کنعانی و امیر سلطانزاده در میان گذاشته شد.
آری ؛ گرایش راست افراطی اطرافیان شاهزاده رضا پهلوی به زیان پادشاهیخواهی عمل کرد
فروغ کنعانی، تحلیلگر سیاسی نزدیک به جریان شاهزاده رضا پهلوی معتقد است که کماکان اشتیاق همراهی با دیگر مخالفان جمهوری اسلامی در میان پادشاهیخواهان دیده میشود. اما امیر سلطانزاده، روزنامهنگار جمهوریخواه، از شواهدی در میان «پادشاهیخواهان افراطی» سخن میگوید که امکان همراهی این جریان را با دیگران مسدود کرده است.
فروغ کنعانی بر خلاف تصوری که در بعضی از رسانهها مطرح میشود، شکست «منشور مهسا» را از جانب پادشاهیخواهان نمیداند. خانم کنعانی با اشاره به طبیعت ناهمگون احزاب و جریانهای سیاسی میگوید: «در تمام احزاب مختلف در سراسر دنیا طیفهای افراطی دیده میشود و جریانهای افراطی فقط مخصوص پادشاهیخواهان نیستند.»
امیر سلطانزاده اما در خصوص طیف تندرو در اطرافیان شاهزاده رضا پهلوی نظر متفاوتی دارد. او با اشاره به عبارت راست افراطی که بعضی از احزاب به جریان پادشاهیخواه نسبت میدهند، آقای پهلوی را جدا از اطرافیانش نمیداند.
آقای سلطانزاده تعریفی از راست افراطی میدهد که بر اساس آن این طیف را تمامیتخواه عنوان میکند. به این معنی که هر کسی که در این چهارچوب نگنجد، از ما نیست و بر ماست.
اما فروغ کنعانی چنین تعریفی برای جریان غالب در سامانه پادشاهیخواهی را نمیپذیرد و میگوید از تعابیری چون راست و چپ میتوان به نتایج گمراهکننده رسید. به نظر خانم کنعانی آنانی که در شبکههای اجتماعی صدای بلندی دارند ضرورتا نمایندگی تمامی طیف پادشاهیخواه نیستند و اعتقاد دارد در داخل ایران جریان متعادل در این سامانه دست بالا را دارد.
امیر سلطانزاده برای مثال میگوید: «در نزدیکترین افراد به آقای پهلوی هم این افراطگرایی دیده میشود.»
او معتقد است که در مواردی حتی تندرویهای نزدیکان آقای پهلوی، باعث شد که فرح پهلوی، شهبانو سابق ایران، هم راه خود را از این جریان جدا کند.
امیر سلطانزاده در ادامه میگوید حلقه تندرو این جریان حتی تصمیم گرفته شعار اصلی اعتراضات پس از کشته شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد را تغییر بدهد؛ جایگزینی شعار «زن، زندگی، آزادی» با شعار «ما ملت کبیریم، ایران رو پس میگیریم.» به گفته آقای سلطانزاده، فرح پهلوی در توییتی با تاکید بر شعار اصلی اعتراضات که همان زن، زندگی، آزادی است، تلنگری به این افراطیون میزند.

فروغ کنعانی میگوید ایرادی به شاهزاده رضا پهلوی وارد نیست و «اگر قرار باشد کسی در زمینه این تندرویها مقصر شناخته شود، حلقه نزدیک به او است، نه خود ایشان.»
خانم کنعانی میگوید آقای پهلوی خود را به هیچ وجه یک رهبر سیاسی نمیداند: «اینکه آقای پهلوی بخواهد جریانی غیر از پادشاهیخواهی را هم نمایندگی کند، دستکم برای عدهای از تندروها قابل قبول نیست. به زعم این افراد او قسم پادشاهی و ولیعهدی خورده است و لاجرم باید فقط نماینده این جریان باشد و لاغیر.»
واکنش پادشاهیخواهان در ارتباط با مصاحبه پرویز ثابتی با شبکه منوتو از دیگر نکات مطرح شده در این بحث پرگار بود. پس از پخش این مستند و حمایتهای گسترده پادشاهیخواهان از عملکرد ساواک، بسیاری به این نتیجه رسیدند که جریان پادشاهیخواه نه تنها نمیتواند از کارنامه ساواک فاصله بگیرد، بلکه حتی کوچکترین نقدی را هم در این خصوص برنمیتابد.
اما فروغ کنعانی میگوید شاهزاده رضا پهلوی بارها مخالفت خود را با شکنجه و آزار فعالین سیاسی ابراز کرده است.
موضوع دیگر در بحث، ارتباط جریان پادشاهیخواه با رسانهها بود. تنها به فاصله چند ماه از گسیخته شدن ائتلاف همبستگی، تلویزیون منوتو تعطیل شد. این رسانه در تولید گفتمان بازگشت به دوران پهلوی نقش مهمی ایفا کرد. جمهوریخواهان این نگاه را سرابگونه و نوستالژیک و مخرب میخوانند اما نگاه خانم کنعانی متفاوت است: «من فکر میکنم تلویزیون منوتو با کمک برنامههای مستندی که پخش میکرد جریانساز خوبی بود. در واقع تلویزیون منوتو به ما یادآوری کرد که مردم ایران در یک دوره هرچند کوتاه، درخشانترین برهه زمانی خود را تجربه کردند و بنابراین فکر میکنم که در مهمترین هدفش موفق بود.»
به اعتقاد خانم کنعانی تلویزیون منوتو توانست گذار گفتمان سیاسی را در ایران رقم بزند؛ یعنی گذار از اصلاح سیستم و حرکت به سمت براندازی.
اما موضوعی که شاید میتوان از آن به نقطه عطف تقابل جریانهای مختلف اپوزیسیون اشاره کرد، هشتگ «من وکالت میدهم» بود.
مخالفان پادشاهیخواهی، از جمله آقای سلطانزاده، با توجه به خواستههای مردم معتقد بودند که در دورهای که اعتراضات خیابانی به اوج رسیده بود نیازی به «رهبرتراشی» نبود.
امیر سلطانزاده در این مورد میگوید: «در زمانی که تمرکز تمامی رسانههای بینالمللی و سیاستمدارها بر مردم و خیابانهای ایران بود، ناگهان هشتگی شکل گرفت که اعتبار آن را هم باید در سبد مشاوران و نزدیکان آقای پهلوی گذاشت. در ادامه هم آقای پهلوی در پیروی از حلقه نزدیکانش گفت که من تا زمانی که برای ادامه راه از شما وکالت نگیرم، قادر به ادامه نیستم.»
آقای سلطانزاده با ادعای شکست این هشتگ و طرح این پرسش که آیا آقای پهلوی در طول ۴۵ سال گذشته وکالتی برای نمایندگی از مردم دریافت کرده بود، میگوید: «تفسیر طیفهای دیگر اپوزیسیون از راهاندازی این هشتگ، چیزی جز مصادره انقلاب زن، زندگی، آزادی نبود. از نشانههای شکست این مسیر هم، بازپسگیری وکالت، حتی در میان پادشاهیخواهان بود.»
توضیح تصویر،طومار آنلاین برای اعطای وکالت/نمایندگی به شاهزاده رضا پهلوی
فروغ کنعانی اما با تاکید بر اینکه این هشتگ از سوی حامیان پادشاهیخواهی به نوعی به شاهزاده رضا پهلوی تحمیل شد، اعتقادی به شکست این هشتگ ندارد: «پذیرش این وکالت از سوی آقای پهلوی و همچنین پیوستن افرادی خارج از جریان پادشاهیخواهی به این هشتگ، نشاندهنده موفقیتآمیز بودن این هشتگ بود.»
به نظر آقای سلطانزاده پادشاهیخواهان تنها در ظاهر مشروطهخواه هستند و در رفتار و سوگیریهایشان هیچ نشانهای از مشروطهطلبی دیده نمیشود. به گفته او هیچ کسی اجازه نقد کارنامه دوران محمدرضا شاه و ساواک را ندارد.
فروغ کنعانی این عقیده را رد میکند و در پاسخ به سوالی درباره عملکرد ساواک، میگوید: «دیدگاه دیگری نیز وجود دارد که معتقد است خروجی ساواک به انقلاب اسلامی منجر شده ، پس در انجام وظایفش موفق نبوده است.»
امیر سلطانزاده در این باره میگوید: «در صورتی که امروز پرویز ثابتی قابل تطهیر شدن باشد، پس این امکان نیز وجود خواهد داشت که روزی حسین طائب فرصت تطهیر شدن پیدا کند.»
سفر شاهزاده رضا پهلوی به اسرائیل و تدبیر سیاسی او در انتخاب جملات هم از مسایلی بود که در این برنامه به آن پرداخته شد.
آقای پهلوی در شرایطی که تنش با اسرائیل بالا گرفته، در مصاحبهای با یک نشریه طرفدار اسرائیل در اشاره به خطر جمهوری اسلامی برای منطقه از تعبیر «اختاپوس» استفاده کرده بود: «سرِ مار و چشم اختاپوس که باید از بین برود در تهران است.» این جمله بیشباهت به یکی از اظهارات بنیامین نتانیاهو نبود: «به ایران حمله میکنیم. ایران سر اختاپوس است، بازوها را در اطراف نمیبینید؟ هر چه میبینید از حوثیها گرفته تا حزبالله و حماس، ایران پشت آن است.»
خانم کنعانی چنین تعبیری را نمیپذیرد و میگوید همه میدانند که جمهوری اسلامی از متحدان منطقهای استفاده میکند.
در ادامه، امیر سلطانزاده میگوید سفر آقای پهلوی به اسرائیل منجر به انتشار نامهای از ۳۲ نماینده مجلس اسرائیل شد که خواهان تلاش برای ایجاد حمایتهای بینالمللی از گرایشهای استقلالطلبانه در استانهای آذربایجان ایران بودند.
اما خانم کنعانی انتشار این نامه را با سفر آقای پهلوی بیارتباط میداند.
خانم کنعانی مخالفان شاهزاده رضا پهلوی را دربند تصوراتی میداند که ربطی به خود شاهزاده ندارد و ناشی از اغراق در میزان نفوذ جریان افراطی در میان پادشاهیخواهان است.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
دیدگاهها
دردما ساختاری دموکراسی است
سالام.
جناب جهرمی آفرین برشما،
فدای قلم وخودشمابشم.
چه عالی گفتی ،
ما گرفتاراین دزدان واین مگسان هستیم
تعدادی قلم بدست و نژادپرست هم
آنهارا ساپورت میکنند.
کشورهای نفت وگاز ومعادن منطقه
خورهم این جانی های خائن را حمایت
تبلیغاتی رسانه ایی میکنند،
کوتاه نوشتم ،
دردما همین است.
هرکس جلوی دماغ خودرا گرفته پیش
میرود،
مردکه ۷۰ به بالا سن دارد،
بجای اینکه راهکار برون رفت،ازاین جهنم نشان دهد،
یا برای وحدت و یک سیستم
درست علمی را پیشنهادکند،
بعنوان مانقورد،،
تهی مغز غول انسان نما بالای سازمانی نشسته،به ملت خودش توهین میکند،
ویا دروغهایی را می نویسد،که دشمنان
دموکراسی به دهانش گذاشته اند.
برای ما ادعای روشنفکری ورهبری هم میکند.
افراطی ها چه کسانی هستند و چرا افراطی هستند؟
از دید من افراطی ها پارازیت های بی ریشه ای هستند که برای بقا و رشد خود نیازمند یک تنه ی درخت قوی هستند تا خود را بدو او بچسبانند و بالا روند.
وفرقی هم برایشان نمیکنه که آن تنه ی قوی چه شکلی داشته باشه یا از چه نژادی باشه. فقط کافیست که قدرت مطلقه باشه تا دوام و رشد این بی ریشه های انگل و فرصت طلب را تامین کند. آنها نمیخواهند شیخ یا شاه دمکرات باشد. آنها نمیخواهند آن تنه ی قوی فقط برای چهار سال باشد. تنه هرچه قوی و پایدار تر بهتر.
و جالب است که در طول قرون متمادی این منفعت طلبان خون ملت خور همواره پیروز بوده اند.
خمینی در آعاز واقعا میخواست که ملت یا امتش سربلند و دارا باشند. ولی انگلها با تغییر صورت خود گردش را گرفتند و باو جهت مناسب خواستهای خودشان را دادند. هم اینک هم همانها دارند شیخ چلاق را هدایت میکنند.
یعنی اینطور بگویم که اگر مرحوم گاندی را هم همه کاره ی کشور کنیم, باز همان ها وقتی ببینند که قدرت مطلق دست اوست گردش را گرفته و خون کشور را تا قطره ی آخر میمکند.
برای همینست که هرگز راضی نمیشوند که قدرت تقسیم باشد. برای همینست که از شاهزاده هم فقط قدرتش را میخواهند نه وجه دمکراسی خواهش را.
افزودن دیدگاه جدید