رفتن به محتوای اصلی

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

پیمان گرامی / در عصر انفجار اطلاعات بسر می بریم لطفا امار بدهید که در کدام کشورهای غربی کسی را به خاطر بی دینی اخزاجش کردند و یا در کجا شخصی را به خاطر بی دینی خانه اش را از دست داده است .برای اینکه مطالب شما جدی گرفته شود در مقابل هر ادعا می باید رفرنس بدهید

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب حسن گلسفیدی گرامی / ویدئو را اشتباه گذاشته بودید .لطفا به این لینک توجه کنید که چگونه یوتوب را در ایران گلوبال بگذارید :
https://vimeo.com/48142407#at=0

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام آقای یحیایی

نوشته اید که در این کنفرانس، مشاور رئیس جمهور پیشین آذربایجان، مدیر پژوهش های منطقه قفقاز و برخی دیگر از دانشگاهیان و نمایندگان پیشین پارلمان آذربایجان شرکت کرده، و چالش های موجود در منطقه و جامعه آذربایجان جنوبی را مورد بررسی قرار داده اند.

ننوشتید که شرکت کنندگان ایرانی این کنفرانس چه کسانی بودند، و به جز نگرانی به حق از فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه بر اقلیم منطقه (آربایجان، ارمنستان، ایران، ترکیه ...)، نگرانی از وضعیت زندانیان سیاسی، ... سرفصل دیگر چالش ها چه بوده است. چون با آگاهی به این موضوعات است که، می توان ارزیابی درستی، از بحث های کنفرانس، و بیانیه رسمی جمهوری آذربایجان، انجام داد.

به سخن پراکنی های وابستگان جمهوری اسلامی هم اشاره کرده، و به درستی آنها را بی پایه و واهی قلمداد کردید.

ادعاهای غیرقابل قبول داخلی، و غیر قابل پذیرش در مقیاس جهانی، توسط دست اندرکاران جمهوری اسلامی، امری عادی است. ولی از شما و دیگر هموطنان انتظار می رود که مشابه آنها عمل نکنید.

شما در چند جایِ نوشته خود، از استان های آذربایجان (و شاید دیگر استان های همجوار آن)، به عنوان آذربایجان جنوبی، نام بردید. در حالی که در اطلس های رسمی جهان (نه نقشه های ساخته و پرداخته قرن بیستم اتحاد جماهیر شوروی و وابستگان آن)، منطقه ای به این نام وجود ندارد. برای صحت اظهارات من، می توانید به گوگل مپ، نشنال جیوگرافیک، دانشگاه هاروارد و نظایر آن مراجعه کنید. در تمام این نقشه ها، یک کشور آذربایجان وجود دارد، که از منظر جهانی، به نام جمهوری آذربایجان، شناخته می شود.

شما به درستی اشاره کرده اید که «جامعه ایران و آذربایجان در طول چندین دهه، از تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در یک مرکز، که با گذشت زمان به استبداد مطلق در دست شاه و یا ولایت انجامیده، رنح برده و برای برون رفت از آن، راهی جز تقسیم قدرت و نظارت بر عملکرد آن متصور نیست. برای رسیدن به دمکراسی پایدار، تشکیل قطب های سیاسی و اقتصادی مردم محور (و منطقه ای - از من)، در راستای سیاست و اقتصاد ضرورت زمان و تاریخ کنونی جامعه است».

اضافه برآن، عموم افراد کشور، با هر گرایش عقیدتی و قومی، با برخورداری از حق برابر در همه امور کشور، و در رأس آن آموزش به زبان مادری، فرهنگ و سنن خود، موجب اعتلای همبستگی ملی، خواهند شد.

امیر جهانفر
نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، ناصر کرمی، هنگامی که شما نوشتاری می نویسید بسیاری از کسانی که درباره نوشتار شما یادداشت (کامنت) می نویسند با زبان توهین و ناسزا درباره شما سخن می گویند اما مرا با توهین و ناسزا کاری نیست و سخنان من بر پایه وندآوری (استدلال) هستند. من درباره بوم گرائی (ناسیونالیسم) پیش از این دیدگاهم را نوشته ام و دوباره گوئی نمی کنم چرا که دوباره گوئی همگان را خسته خواهد کرد http://www.iranglobal.info/node/16195 اما پرسش من از شما دوست گرامی این است که شما که این همه در ستایش از آریائی ها و پارس تباران نوشته می نویسید چرا درباره آن ستمدیدگان پارس تباری که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه هر ستمی را دیده اند و له شده اند چیزی نمی نویسید؟ ..........

دیده اند و له شده اند چیزی نمی نویسید؟ شما در همه نوشتارهایتان از ترانه موسوی پارس تبار یاد نکرده اید http://jahanezan.wordpress.com/2010/04/13/tanin-184 شما از زهرا بنی یعقوب آبکناری آریائی و پارس تبار تا کنون حتی یک بار در هیچکدام از نوشتارهایتان یاد نکرده اید http://jahanezan.wordpress.com/2010/05/10/tanin-219 آیا شما درباره دختران آریائی و پارس تبار که در زندان ها و شکنجه گاه های رژیم ولایت فقیه به آنها پیش از تیرباران تجاوز جنسی می شد یاد کرده اید؟ http://jahanezan.wordpress.com/2010/08/21/tanin-463 آیا شما در سرتاسر نوشته هائی که تا کنون در ایرانگلوبال نوشته اید یکبار از فاطمه قائم مقامی پارس تبار یاد کرده اید؟ http://jahanezan.wordpress.com/2010/04/20/tanin-188 دوست گرامی، ناصر کرمی، آیا شما در سرتاسر نوشتارهایتان از پارس تبارانی مانند زهرا کاظمی پارس تبار، شبنم سهرابی پارس تبار، فاطمه سمسارپور پارس تبار، ندا آقاسلطان پارس تبار، سعید زینالی پارس تبار، سوزان نیکزاد پارس تبار، پیروز دوانی پارس تبار، زهرا بهرامی پارس تبار، محمدجعفر پوینده پارس تبار، داریوش فروهر پارس تبار، پروانه اسکندری پارس تبار، محمد مختاری پارس تبار، عزت ابراهیم نژاد پارس تبار و .......... یاد کرده اید یا نه؟ آیا هنگامی که ترک تباری مانند من درباره پارس تباری مانند مریم اکبری منفرد نوشته ای به ایرانگلوبال فرستادم شما چند سطر یادداشت برای همدردی با مریم نوشتید یا گفتید من چه کنم، به من چه؟! راستی، از همۀ آن ۱۴۲ پارس تباری هم که برده بودند چیزی به یاد دارید یا نه؟! http://jahanezan.wordpress.com/2010/08/25/thmin-118
نوشته شده توسط: ناشناس

همنام عزیز درود!.. آیا آقای دکتر احمدی کسی را زیر سؤال نبرده است؟! و یا شاید این تنها حق ایشان بوده است؟ آیا طرح نظر من که شما احتمالاً به دقت آن را نخوانده اید، به کژ راهه رفتن است؟آلبته اگر مایل باشید می توانم مفصل تر توضیح دهم که در پای جوابیه نگاشته شده توسط اینجانب در همین سایت به آن پرداخته شده است و می توانید به آن مراجعه فرمایید :
http://www.iranglobal.info/node/17820
نظرها

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای پایدار! بخشی از پاسخ خود را از مدیریت محترم ایران گلوبال گرفته اید و آن توهین آمیز بودن ادبیات به کار برده توسط شماست و نیز رد ادعای شما بر به کار بردن تهمت و افترا از جانب من که در آن صورت کامنت طولانی تر از اصل نوشته من هم به سرنوشت کامنت شما دچار می شد!.. و اما بعد... پایدارعزیز!.. نامه آقای احمدی مخاطب محدود و مشخصی به عنوان مثلاً «خاوری» ندارد که تنها آقای خاوری بخواهند با پاسخگویی به آقای احمدی ارزش گفتارایشان را بالا ببرند!.. از اینگونه سخنان بسیار گفته می شود و دبیر اول هیچ حزبی به نامه انتقادی همگان پاسخ مستقبم نمی دهد که نه ضروریست، نه عملی و نه منطقی. آقای دکتر احمدی «نامه سرگشاده» نوشته اند و هر خواننده ی نامه ی ایشان حق پاسخگویی دارند از جمله من و از جمله شما دوست گرامی که بدون داشتن وکالت از سوی ایشان با تکاپوی تمام در مقام دفاع از ایشان بر آمده اید. واقعاً پایدارباشید!

نوشته شده توسط: ناشناس

ای کاش برای مدت یک سال هم که شده این کار را میکردند چرا که تنها با تبعیض مثبت میتوان زبان در حال اضمحلال مادری مان را نجات داد. فرانسویهای کبک اگر چندین سال زبان انگلیسی را در منطقه خود ممنوع نمی ساختند انگلیسی زبانشان را زیر چرخهای خود کاملا نابود کرده بود. در آزبایجان جنوبی مستقل آینده استفاده رسمی از زبان فارسی برای حداقل 20 سال بایستی ممنوع اعلام گردد تا اولا زبان زخمی مادری بتواند جای آنرا پرکند و در ثانی ترکان آزربایجان از حیطه افکار ارتجاعی, توسعه طلبانه و فاشیستی موجود در ایران که فارسی حامل آنست در امان بمانند.

نوشته شده توسط: ناشناس

دوست عزیز ,من کلی‌ نوشتم و عرض کردم ممکن است،ضمن اینکه در آمریکا این مورد خیلی‌ مشهود است،در اروپا هم دید خوبی‌ نسبت به بی‌خدایان موجود نیست،البته نه نگاه حکومتی.
اما باید قبول کرد که وقتی‌ اظهار هم کیشی میکنی‌،همیاری بیشتری دریافت مینمأیی.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

"امروز حتا در دنیای غرب که سردمدار آزادی ‌ست،اگر کسی‌ بی‌ خدا بودنش را بروز دهد ،ممکن است آینده شغلی اش به خطر بیفتد،یا کارش را از دست بدهد،حتا ممکن است آپارتمان گیرش نیاید،؛" جناب كاووسي ، اين اطلاعات را از كجا أورده ايد؟در دانمارك نيمي از مردم بي خدا هستندولي كارشان را از دست نميدهند و .....

نوشته شده توسط: ناشناس

این کاظمی جنایت کار است و جمله ای معروف دارد که در یکی از جلسات گفته است :
اگر شصت میلیون ایرانی را بکشیم و نابود کنیم باید این انقلاب را حفظ کنیم چون حفظ نظام از اوجب واجبات است
.........
که رهبری ایشان را بخاطر این جمله یک درجه تشویق کردند و سرتیپ تمام شد

نوشته شده توسط: ناشناس

هومن : قیافش ماقبل شهریه نزاد هم عرب تبار خاندان های کاظمی همه عرب تبار هستند کسی از سابقه شهر اومدن وایل وتبارش و میزان سواد خانوادش اگر اطلاعاتی داره بده هیچ وقت اگر کسی از کودکی در شهر و زیر دست پدر مادر دیپلمه کافر متمدن بزرگ بشه این شکلی نمیشه .افتاب زیادی وقتی توصحرا وبیابون میچرخیده تو سرش خورده وکامل ....پان عربا میتونن بهش ذوق کنن اینهمه مقام بالایی توی یه کشور غیر عربی بهش دادند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به جناب آقای کیانوش توکلی،... در پاسخ به سئوال شما که : { آیا نظر شما در مورد مسائل اِتنیکی و روحیّهءِ ضد تُرک تباری جنابعالی "ایده" یک جریان سیاسی در ایران هست، یا نظرات شخصی ؟ } را باید در یک همه پرسی عمومی و فراگیر در رابطه با سئوالات مشخص در بارهء مردم تُرک تبار در بین ایرانیان درون و برون از ایران مطرح کرد، منهم فردی از این جامعهءِ ایرانی هستم. امّا از آنجا که سئوال شما را هم نمیشود فقط با بله و یا نه پاسخ داد، در فرصت مناسب پاسخی کوتاه و مناسب تهیّه خواهم کرد.

نوشته شده توسط: ناشناس

دوست گرامی، تبریزی، من هم با این قسمت از سخنان شما موافقم که این نوع مقالات و کامنتها <برای رژیم ولایت فقیه که از کشوری به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است> هیچ زیانی ندارد بلکه مفید هم هست. ولی نباید فراموش کنید که این افکار نژادپرستانه، نژادستیزانه و فاشیستی در جامعه ما وجود دارند و اگر امروز توسط کسانی مانند آقای کرمی ابراز نوشتند و توسط کامنت نویسان مورد هجوم قرار نگیرند (البته من با بحث و روشنگری موافقم و نه با هجوم و جنگ و جدال که گاهی هم خودم ناخواسته به آن کشیده میشوم)، زشتی آن افکار روشن نخواهد شد و در شرایطی میتواند به فجایع انسانی غیرقابل جبرانی بیانجامد.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی چشم حتماحتما مینویسم و حتما <به انستیتوت های پژوهشی جهانی کمک> میکنم. فقط منتظر دستور جنابعالی بودم. • آقای کرمی لطفا بجای لوث کردن مسئله، به اصل مطلب بپردازید و به بحث و سوال کاربران جواب دهید. در همین نوشته کوتاه شما خطاب به من این سوال برایم پیش آمد که آیا واقعا شما مطالب <علمی> خودتان را به آلمانی مینویسید و بعد به فارسیبرمیگردانید؟ • از جوابی هم که به دیگران در این کامنت داده اید این سوال برایم مطرح شد که آیا نفرت دختر شما از <اسرئیل> در اثر تبلیغات دانشجویان ترک بوده است و یا <نفرت> ایشان ارثی است؟ چون شما در مقالات خودتان جنایتکاری را خصوصیتی ارثی توضیح میدهید که به از ترکان هزار سال به پیش، نسل اندر نسل به ترکان امروزی به ارث رسیده است. شاید نفرت هم خصوصیتی باشد که از شما به دخترتان به ارث رسیده است؟ ممنون میشوم اگر توضیح دهید.

نوشته شده توسط: ناشناس

درست است من هم پاسدارم و این خدانشناس را میشناسم
آدم کشتن برایش آب خوردن است

نوشته شده توسط: ناشناس

رازی گرامی، مشکل آقای حامد ایرانی و کسانی چون او این است که هنگام ابراز مخالفت با یک دیدگاه، بجای آن دیدگاه، شخصیت دارنده دیدگاه را هدف قرار می دهند و به توهین و تمسخر شخصی می پردازند. بدینگونه از موضوع اصلی گفتگو خارج شده، تراز گفتگو را به سطح هوارکشی های سر گذر کاهش می دهند. این برخورد دیگر برخورد اندیشه ها نیست، بلکه دعوای شخصی، آن هم از نوع گریبانگیری و هتاکی است. در همین صفحه کسانی هستند که با اندیشه های گوناگون و متضاد، حتی گاه افراطی، بیان دیدگاه می کنند و هیچ مشکلی هم به بار نمی آورند، بلکه گفتگو های سودمندی را موجب می گردند. اما برخورد دشنام آمیز شخصی نه تنها اندیشه ای را انتقال نمی دهد، بلکه با راه اندازی درگیری عاطفی کور و گسترش این تنش به پیرامون خود محیط گفتگو را زهرآگین می سازد.

نوشته شده توسط: ناشناس

من خودم عضو سپاه پاسداران هستم
سردار کاظمی واقعا جنایت میکند بازداشتگاههای مخوفی در سه راه تختی دارد بنام 66 و 130 و 59
شکنجه گرهای معروف و بیرحم دارد خدا لعنتش کند و با صدام محشورش کند

نوشته شده توسط: ناشناس

ملت ازربايجان با رفراندوم است كه مرزهاي سياسي را در دو سوي اراز بر خواهند چيد وبه يكي شدن ازربايجان تجزيه شده رأي خواهند داد، ما بي صبرانه منتظر ان روز هستيم و براي محقق شدن يك پارچگي وطنمان ازربايجان هر هزينه اي را خواهيم پرداخت.

نوشته شده توسط: ناشناس

سلام حق با شما است،از این بابت معذرت می‌‌خواهم ولی‌ می‌‌خواستم مثل ادبیاتی که خودشون ازش استفاده می‌‌کنند سوال کنم و ببینم چه عکس العملی در مقابل تهمت و افترا بی‌ مورد نشون می‌‌دهند

با تشکر م- پایدار

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب ایرانی،
عنایت بفرمیئید که آش آنقدر شور شده که حتی نوشته شما هم نقطه چین می شود! این علامت خوبی نیست،! اولا فرض کنیم همه این حرفهای بی سروته شما درست باشد، و فرض کنیم که هیچ دلیل منطقی برای نوشتن رازی بشکل رازی نباشد (که البته از نظر من کار شما فقط به نمایش گذاشتن یک بی سوادی عمیق و مطلق است و نه چیز دیگری) خوب حالا می فرمائید چکار کنیم؟ از این ببعد فارسی را با الفبای اورخون بنویسیم تا دل شما خنک بشود؟ مشکل اینجاست که نژادپرستی چشمان شما را چنان کور کرده که مطلب را نخوانده جواب می دهید، یعنی من اگر در باره فوائد لبنیات هم نوشته بودم، شما بر اساس منطق پانترکیستی خودتان باز هم همین سخنان مشعشع را ردیف می کردید و کاری به حرف من نداشتید. البته از کسی که سطح سواد و معلوماتش به اندازه ای باشد که ترهات کسی مثل ناصرپورپیرار را در اینجا کپی-پیست کند و بر آنها اسم "تحقیقات" بگذارد انتظار دیگری

نمی رود! به هر حال اندازه اطلاعات شما و نوع تفکرتان همین است که هست!
یک نکته دیگر! شما که خط فارسی را ناقص و زبان فارسی را معیوب می دانید، خوب نیست دست تمنا بدرگاه کسانی دراز کنید که خودشان فارس هستند. لااقل یک ذره غرور داشته باشید و از کسان دیگری مثال بیاورید.
و همچنین یک درس دیگر برای شما در زمینه ریاضی: "تفاوت" یعنی difference از ریشه dividere هست. در ریاضیات علمی (یعنی غیر پانترکیستی) "تفاوت" از محاسبه دو عدد بدست می آید. یعنی اگر حیوانی هم جثه انسان 1250 گرم و خود انسان 1500 گرم مغز داشته باشند، آنوقت می گوییم "تفاوت" مغز آنها 250 گرم است. ولی اگر منطق مشعشع شما را بر اساس ریاضیات پانترکیستی بپذیریم، آقای موافق گفته است انسانها 250 گرم مغز دارند و حیوانات اصلا مغز ندارند. در ریاضیات علمی (یعنی غیر پانترکیستی) "تفاوت" از محاسبه دو عدد بدست می آید و این تفاوت فقط وقتی با یکی از اعداد برابر می شرد که آن عدد دیگر برابر 0 باشد. من در عجبم که شما با این احاطه باور نکردنی به همه علوم دقیقه و پزشکی و فیزیک و ریاضیات، چرا وقتتان را به کامنت نویسی تلف می کنید؟
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، من با نوشته آقای کرمی یا سخنان آقای حسن شریعتمداری کاری ندارم تنها یک پرسش ساده از شما دارم تا برای آدم بیسوادی مانند من پاسخ دهید که همه این نوشتارهای ناسیونالیستی پان آریائی و پان ترکی و .......... و کامنت های فراوانی که درباره این نوشتارها نوشته می شوند چه زیانی برای رژیم ولایت فقیه که از کشوری به نام ایران دوزخی بی همتا در جهان ساخته است دارند؟ رژیم گدایان مفت خور آخوندی از نوشته های پان ترکی و پان آریائی و .......... نه تنها زیان نمی کند بلکه سود هم می برد! http://www.iranglobal.info/node/17485

نوشته شده توسط: ناشناس

مصاحبه خیلی ارزنده ایست. ممنون از اقای دکتر دروبش پور برای مقاله ها و بحثهای اموزندشون.

نوشته شده توسط: مرحوم مسؤل سابق کامنتهای ایران گلوبال

جناب م_پایدار، منتشر نشد برای اینکه توهین آمیز بود. اگر کامنتتان را همینطور و به دور از توهین می نوشتید، حتما منتشر می شد.

نوشته شده توسط: ناشناس

با سلام، من ۲ روز پیش هم برای شما نظرم را نوشتم ولی‌ در این قسمت درج نشد. بار دیگه می‌‌نویسم، جناب کاوه از توهین، تهمت و افترا کم آوردین شروع کردین به سوال‌های بی‌ مربوط کردن. اصلا شما چرا جواب میدید؟ شما سخنگوی حزب هستید؟این رو می‌‌پرسم برای اینکه همه جا شما جواب داده‌اید (البته خیلی‌ بی‌ مسئولانه و به دور از مرام حزب) چرا آقای خاوری جوابگو نیستند مثل زنده یاد رفیق کیا بعنوان دبیر اول.

نوشته شده توسط: ناشناس

کارشناسان سیاسی و نظامی آمریکا بخوبی میدانند که در این جنگ آمریکا با شکست مواجه خواهد شدو بیشترین ضررجانی و مالی را در کنار کره شمالی متقبل خواهد شد پس وارد این جنگ نمی شوند. با آغاز شدن این جنگ بیشترین نفع را ایران، چین و روسیه می برند. بیشترین حزینه این جنگ را ایران خواهد کرد و موشک های برد بالا را روسیه در اختیار کره شمالی قرار خواهد داد و چین کلاهکهای هسته یی بیشتری برای کوتاه کردن دست آمریکا از منطقه در دسترس کره شمالی قرار می دهد در حقیقت این جنگ یک دام برای تضعیف آمریکا است که برای انگلیس هم چندان بد نیست تا یک توازن قدرت در منطقه به وجود بیاید

نوشته شده توسط: ناشناس

هومن : قرار نیست در اینده هیچ حکومت مرکزی به نام فدرال یا غیر فدرال داشته باشیم و سرزمین ها براساس مستندات تاریخی مشخص میشوند خودشان برای خودشان قانون مینویسند وبا نظام شورایی اداره میشوند مردم مستقیما در شوراها حضور دارند وکسی وکیل مردم نیست سرمایه ها ها وثروت ها هم مال مردم همان سرزمین است با مالکیت جمعی ملی همان سرزمین اشتغال ها نیز دفاع از قلمرو نیز برعهده همان مردم سرزمین است چاپ پول ودیگر کارها نیز ارتباط با کشورهای دیگر هم باز مستقیما از طریق سامان همان سرزمین صورت میگیرد هیچ نوع حکومت مرکزی نخواهد بود وچون نخواهد بود اختیاراتی نخواهد داشت نامی هم نخواهد داشت فدرال سلطنتی یا جمهوری حکومت مرکزی را فراموش کنید .تمام اینها بخاطر نظام های کهنه غارتگر سلطانی وپادشاهی وسرمایه خواری جهانی بوده که ثروت سرزمین ها به چاهی در مرکز ریخته شود

وازانجا از کاخ پادشاه یا سلطان یا سلاطین بیگانه سرمایه خوار جهانی سردر

در بیاورد با عبور از نظام شاهی وسلطانی مرکزی و سرمایه خوار شبه مدرن استعماری مفهوم حکومت مرکزی هم به تاریخ میپیوندند و همراه نظام سرمایه خواری وپادشاهی و سلطنتی الهی اسلامی دفن میشود .تمام اینها ملزومات نظام استعماری و سرمایه خواری غرب بوده که باحکومت متمرکز سلطنتی الهی صفوی غرب گرا و سرمایه خوار با حضور نظام سرمایه خواری مدرن دراروپا شکل گرفت با پشت کردن سرزمین های فعلی ایران به غرب سرمایه خوار وحکومت های دست نشانده اش مسیر غارت سرزمین های ایرانی از طریق حکومت مرکزی به سمت غرب و شرق قطع میشود .سرمایه های درخود سرزمین ها تراکم پیدا میکند و به همه مردم همان قلمرو تعلق دارد وبار کار مولد باز افزوده میشود معادن ومنابع خام انرزی نیز صرف تولید ملی میشود وبصورت خام به بیگانه داده نخواهد شد سنتی که مخصوص جکومت های مرکزی ایرانی بود.مطمئن باشید هرحکومت مرکزی در تهران روی کار بیاورید حتی اگر رئیس جمهورش زنی نیمه عریان بیکینی پوش باشد و هروز مردم را به رقص لامبادا بجای نماز وادارد با ان حکومت ستیزه خواهیم کرد تا متلاشی شود و در سرزمین هایمان ازان سرپیچی خواهیم کرد و علیه ان طغیان میکنیم تا پایان دنیا.
نوشته شده توسط: ناشناس

ضمن تشکر از مقاله متین شما، خواستم به یک واقعیت اشاره کنم،همانطور که جمهوری آزربایجان و ترکیه میتوانند بدون نیاز به ارمنستان زندگی‌ کنند، ایران و عراق نیز میتوانند بدون بشار اسد سوریه زندگی‌ کنند، ولی‌ ارمنستان بدون آزربایجان و ترکیه یا بشار اسد بدون ایران و عراق در انزوا دیر یا زود به قهقرا خواهند رفت. آزربایجان جنوبی نیز میتواند بدون ایران زندگی‌ کند، ولی‌ ایران بدون آزربایجان جنوبی اسیر توفان خواهد شد. آزربایجان جنوبی مخصوصا آزربایجان غربی به مرکزی اورمیه گلوگاه ارتباط ایران با دنیای پیشرفته، تنها راه خروج لوله‌های نفت و گاز صادراتی ایران به بازار تشنه ترکیه و اروپا که مردم این منطقه حتئ یکبار نیز دست به اقدام‌های تروریستی نزده اند میباشد، اگر رژیم ایران فقط کمی‌ درایت و دورندیشی سیاسی داشت، زبان ترکی را در ایران رسمی‌ میکرد، با اینکار نه تنها همبستگی‌ ملی‌ در ایران به طرز

باور نکردنی تقویت می‌‌شد، بلکه این کشور در قفقاز، آسیای مرکزی تا ترکستان شرقی‌ در چین نفوذ میکرد و از طریق ترکیه جایگاهی را در بالکان نیز برای خود ایجاد میکرد، شما ببینید امروز کشوری مثل قطر با نزدیکی‌ به ترکیه در حال ایجاد جاپأیی در بالکان است.
نوشته شده توسط: ناشناس

هومن :دفاع از حقوق ایالتی یک مردم که در منطقه ای بایک قلمرو تاریخی زندگی میکنند واز تبار های گونه گون هستند نباید با دفاع از یکی از قوم های انجا اشتباه شود وقتی بحث اذربایجان وخودگردانی وخودمدیریتی ان مطرح میشود خیلی فرق دارد با اینکه صرفا بگوییم اذربایجان یک منطقه ترک نشین خالص است دفاع از قلمرو یک سرزمین وحقوق مردم ان دفاع از موجودیت تمامی اقوام ساکن در انجاست در برابر هجوم یک حکومت مرکزی که حقوق ان مردم را زیر پا میگذارد وقتی کسی ازاذربایجان دفاع میکند یعنی ارحقوق همه مردم ان اعم از ترک و ارین و بومی ان دفاع میکند ارین های زیادی در اذربایجان حضور دارند که بخاطر حکومت های ترک یا خان های ترک مسلط برروستاها ترک زبان شده اند ولی هنوز خصوصیات نژادی ارین خویش را دارند حتی اگر به ترکی صحبت کنند یک فعال ملی اذربایجان نباید زبان ترکی را بخواهد بازهم در اینده براین مردمان تحمیل کند

اذربایجان یک قلمرو خاکی است واشاره به زبان ترکی ندارد حقوق وقدرتش هم وقتی اعاده میشود که فعالان ملی ان بتوانند تمام مردم اذربایجان را با یک هدف مشترک یعنی همان احقاق حقوق سرزمینی ورسیدن به قدرت مدیریت و مالکیت سرزمینی متحد کنند بنا براین اذری ها یعنی مردم ساکن در اذربایجان و فعالانشان باید بسیار تلاش کنند دچار خود همه بینی نشوند وبینشان دعوای ترک وغیر ترک نیفتند وگرنه در یک سیکل بسته جنگ قومی گرفتار میشوند باید کسی بیاید بتواند ترک وارین وکرد وبومی اذربایجان را گرد پاتریوتیسم اذربایجانی متحد کند تا بتوانند در اذربایجان منطقه ای خودمختار مبتنی بر پتانسیل همه نزادهای ان داشته باشند ودر اداره ان اذربایجان افراد جدا از ترک یا کرد یا بومی وارین بودن خود سهیم باشند تازمانی که ترک های اذربایجان ارین های ساکن در انجارا نبینند وانهارا بی دلیل مزدور حکومت مرکزی بخوانند وافراد اسمیله شده نمیتوانند از انها مبارز ملی اذربایجانی بسازند باید دعوا بین ارین ها ترک ها وکرد ها و بومی ها در اذربایجان تمام شود ومبارزین ملی اذربایجانی در همین صفوف مبارزه ملی خویش انها را همراه وهمدوش خود بکنند تا دراینده هم همه اقوام اذری در حکومت خودمختار سهیم باشند این فرق یک حرکت سرزمینی با یک حرکت قومی است فرق پاتریوتیسم و قوم گرایی است .ترک ها ی اذربایجان باید بتوانند ارین های اذربایجان را ببینند وبرعکس وبعد باهم بتوانند کنار هم برای رسیدن به حقوق سرزمینی مبارزه کنند اذربایجان بخاطر شمالی بودنش از قدیم محل زندگی ارین ها بوده واز نظر تاریخی انکار ناپذیر است تحمیل یک زبان بخاطر سلطه حکومتی یا خانی که نزاد افراد را عوض نمیکند به هرحال در اذربایجان خودگردان فردا نباید زبان ترکی وهویت ترکی برکسی تحمیل شود بگذارند هرکسی ازاد باشد هر نزادی خواست داشته باشد وتر ک وارین وکرد اذری باشد .اذری بودن فرای ترک ارین یا بومی وکرد بودن است وهمه اینهارا در خود دارد. بگذاریم مردم ریشه های خودرا داشته باشندو هیچ حکومتی نزادشان را تعیین نکند وهیچ زبانی توسط هیچ حکومتی چه مرکزی چه ایالتی برهیچ مردمی تحمیل نشود نه فارسی ترکی نه کردی نه عربی .نزاد هرکس به زبانش نیست زبان تحمیلی از خارج است ولی نزاد افراد ژنی است وبراحتی یک مردم شناس یا متخصص ژنتیک میتواند انرا تشخیص دهد زبان انتخابی است هرچند بخاطر سلطه سیاسی تحمیل میشودولی نزاد جبری است ارثی.زبان فارسی نمیتواند مشخص کند یک فرد بومی است یا ارین بلکه خصوصیات بدنی افراد است و خلق وخو رفتارها وکهن الگوهایشان که مشخص میکند فرد بومی است یا ارین.خیلی ها ادعای ارین بودن دارند ولی درین 34 سال که حکومت عربی بود عرب تباری خویش را نشان دادند خوبی حکومت 34 ساله اینبود که عرب تبارهای مخفی ایران را رو اورد که به فارسی یا ترکی تکلم میکردند ولی این حکومت ارکی تایپ های ژنی عربی انها را اشکار کرد.به امید رسیدن به اذربایجانی که ارین وترک وکرد وبومی ان خودشان مالک ومدیر سرزمین شواریی خویش باشند و ازادی و خودگردانی تمام سرزمین ها و ایالات .
نوشته شده توسط: تبریزی

راهکار کسانی مانند آقای دکتر افراسیاب شکفته و حسن شریعتمداری و .......... برای فدرالیسم، دیوارکشی های ناسیونالیستی میان بوم های گوناگون است و با این راهکار هرگز نمی توان به خودگردانی مردمی ( فدرالیسم دموکراتیک ) دست یافت و دموکراسی در ناسازگاری بی چون و چرا با ناسیونالیسم و پندارهای ناسیونالیستی است و برای آن که سخن به درازا نکشد به این لینک نگاه کنید http://www.iranglobal.info/node/16877

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، کیانوش توکلی، نخست آن که من این نوشتار را ننوشته ام و آن را از بخش های گوناگون جهان اینترنت گردآوری کرده ام و ..........

دوست گرامی، کیانوش توکلی، نخست آن که من این نوشتار را ننوشته ام و آن را از بخش های گوناگون جهان اینترنت گردآوری کرده ام و در پایان نیز گفته ام: ( بخش های گوناگون این نوشتار از سایت ها و وبلاگ های گوناگون گردآوری و سپس ویرایش و بازنویسی شده اند. ) دیگر آن که در فرهنگ اروپائی با افسانه هائی که از روی زندگی یکی از اشراف زادگان رومانی به نام کنت دراکولا ساخته شده اند و نویسنده ای انگلیسی به نام (برام استوکر) نیز در آن باره داستانی نوشته است خونخوار به کسی گفته می شود که خون را مانند آب بیاشامد! اما در ایران و فرهنگ ایرانی به کسی که آدمکش باشد خونخوار نیز گفته می شود! برای نمونه درباره چند تن از پادشاهانی که کشت و کشتارهای فراوانی به راه انداخته اند در بسیاری از نسک های تاریخی که در ایران یافت می شوند واژه خونخوار به کار برده شده است و درباره بسیاری از ستمگران و دژخیمان رژیم آخوندی مانند صادق محصولی – محمد ایمانی یامچی – محمد مقیسه و .......... که می توان درباره آنها در جهان اینترنت نوشتارهای فراوانی یافت واژه خونخوار به کار برده شده است. از سوی دیگر در زبان پارسی پسوند (خوار) و پسوند (خور) همواره در چم خوردن و آشامیدن به کار نمی روند. برای نمونه (شیشه آتشخوار) به شیشه ای گفته نمی شود که آتش را بخورد! بلکه به شیشه ای گفته می شود که در برابر آتش پایدار مانده و نشکند (مانند شیشه های آزمایشگاهی) و یا (رشوه خوار) به کسی گفته نمی شود که رشوه را مانند خوراک بخورد بلکه به کسی گفته می شود که از کسی پولی را بگیرد و قانون را زیر پا بگذارد و یا (رباخوار) به کسی گفته نمی شود که ربا را مانند شام و ناهار بخورد بلکه به کسی گفته می شود که به مردم وام دهد و از آنها سود دریافت کند و یا (زمین خوار) به کسی گفته نمی شود که زمین را بخورد بلکه به کسی گفته می شود که به زمین های بیابانی و شهری دست اندازی کرده و دارنده آنها شود. به بخشی از کشتی (آبخوار) یا (آبخور) گفته می شود و (آبخور) این چم را ندارد که بخشی از کشتی آب را می خورد یا می آشامد بلکه به بخشی از کشتی گفته می شود که در آب فرو رفته است و یا به دستگاه هائی که در آنها پیچ و مهره به کار رفته اند (پیچ و مهره خور) گفته می شود و چم (پیچ و مهره خور) این نیست که آن دستگاه ها پیچ و مهره را مانند خوراک می خورند بلکه چم (پیچ و مهره خور) آن است که آن دستگاه ها با پیچ و مهره کار می کنند و .......... نمونه ها فراوانند اما به هر روی گاهی در زبان پارسی پسوندها و پیشوندها در چم های گوناگون به کار می روند و پسوندهای (خوار) و (خور) نیز از این نمونه ها هستند.
نوشته شده توسط: ناشناس

مهم نیست که این نامه از طرف یک عضو بوده یا نه ، مهم مطلب قابل ارزشی است که مطرح شده. بقای عمر را برای ایشان خواهانیم

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

بنیاد راسیسم ناسیونالیسم است. راسیسم در ناسیونالیسم افراطی چهرۀ زشت و ضد انسانی خود را نمایان میسازد. و در میان همه انواع افراطی آن وجود دارد. ضرورت دارد هرجا که نمایان شود نقد گردد. اگر میخواهید گرفتار نازیسم و فاشیسم نشوید. در متن پیرامون نوع آریایی آن با اهدافی که دارد روشنگری شده است. بعضی از هواداران راسیسم خودشان را در جلد آذربایجانی دوآتشه پنهان کرده و غیر مستقیم از راسیسم دفاع میکنند. مشخصات کامنتهای آنها برای ما در مدیریت روشن است. بهتر است با استدلال و اثبات از راسیسم دفاع کنند نه در جلد یک آذربایجانی و با سخنان قهوه خانه ای. که ما هم ناچار بشویم معرفیشان کنیم. جناب در یک کامنت پان ایرانیست است و با نام دیگر در کامنت بعدی آذربایجانی دو آتشه. خوب این کارهای بچه گانه برای چیست؟ بهتر نیست شجاعت داشته باشید و از نژادگرایی و اعمال خودتان دفاع کنید؟

نوشته شده توسط: ناشناس

دوست عزیر خانم یا آقای « بی طرف در اختلا... »
من نظرم را به طور عمده پیش از طرح پرسش ها اعلام کرده ام. به طور مثال:

( استاد عزیز! این واقعیت یعنی «با بسياري از رهبران خردمند حزب از نزديک آشنا بودن» به قول هیچ آدم منصف و منطقی و عاشق حزب توده ی ایران نشان آن نیست که آن شخص «فرزند اين حزب بوده و در دامن آن بزرگ شده » باشد! همه این را به خوبی می دانند. شما خیلی خوب تشخیص می دهید. و من رفیق کوچک حزب هم می توانم خیلی راحت بفهمم که بيش از ٦٠ سال تنها «در گرداگرد» حزب توده ايران فعاليت داشتن، به هیچ رو مؤید این سخن نیست که مدعی «تمام ذرات وجودش آنچنان که زنده ياد خسرو روزبه مي گفت، از عشق به حزب توده ايران آکنده بوده باشد.»)

اما اگر ایشان در گفتارشان صادقند و نگران سرنوشت حزب هستند و دلشان برای جوانان توده ای می سوزد، چرا درهمان سال 1995 حزب را به میل خود ترک کرده اند؟
ادامه دارد...

خسرو روزبه، آرش کمانگیر جنبش کارگری وکمونیستی و قهرمان ملی ایران، برای سد کردن اپورتونیسم راه یافته تا عالی ترین سطح رهبری حزب توده ایران، در حزب ماند، (البته فکر نمی کنم که نیاز به توضیح داشته باشد که نفوذ اپورتونیسم در جنبش کمونیستی چیزعجیبی نیست. اپورتونیسم در حزب بلشویکی که لنین آن را رهبری می کرد هم راه داشت. از حزب کمونیست لنین هم بسیاری اخراج و یا از آن منشعب شدند.) چرا آقای احمدی که سعی دارند با وام گرفتن از سخنان روزبه خودشان را هم تراز و هم سنگ او قرار دهند، تلاش نکرده اند با ماندن درحزب برای نجات حزبشان به مانند یک توده ای واقعی با رعایت موازین لنینیستی مبارزه کنند؟ البته این را شما می گویید که ایشان را « کسی اخراج یا تعلیقش نکرده» است و یعنی به میل خود حزب را ترک و خانه رابه دشمن ادعایی خود واگذاشته اند؟ کاری که خسرو روزبه هرگز نکرد.
خسرو روزبه تا واپسین دم عضو حزب توده ایران بود وبه حزبش پشت نکرد. او با نثار تمامیت وجود خود راه را به همه کمونیست های واقعی ایران نشان داد و الگو و سرمشقی شد برای همه مشتاقان و مبارزان راه رهایی طبقه کارگر ایران. از جمله برای آقای دکتر احمدی و از جمله برای من و شما دوست عزیز.
انتقاد و ابراز نظر و ارائه ی پیشنهاد حق و حتی می شود گفت وظیفه هر عضو حزب است. و بدون آن اصلاً اصل سانترالیسم دموکراتیک که اساس هر حزب با جهان بینی مارکسیست لنینیستی بر آن استوار است چیزی بی معنا خواهد بود. اما فراکسیونیسم و شیوه های لیبرالیستی همچون نامه سرگشاده نوشتن به هیچ رو با موازین لنینیستی حاکم بر احزاب کمونیست سازگاری ندارد. اساسنامه حزب توده ایران که ایشان با توجه به تاریخی که شما اعلام کرده اید، بی تردید 47 سال پیش از خروجشان از حزب که غلتش بازهم معلوم نیست، آن را خوانده و سپس عضو حزب شده اند، به مواردی که من در اینجا اشاره کرده ام تصریح دارد. اساسنامه، به روشنی براین حق دموکراتیک اعضاء برای انتقاد و پیشنهاد و ابراز نظر تأکید دارد اما... تنها به انتقال آن ها از طریق تشکیلات حزبی وگزارشات و احیاناً نشریات داخلی موجود حزب... و نه به شیوه ی آقای احمدی که مدعیند که گلبول های خونشان هم هنوز دارند سرود حزب و انترناسیونال می خوانند به روش جار زدن برسر کوی و بازار و نامه سرگشاده نوشتن و تهیه خوراک برای همه ی توده ای ستیزان.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصرکرمی / ایا نظر شما در خصوص مسایل اتینکی و روحیه ضد« ترک تباری» جنابعالی ،«ایده » یک جریان سیاسی در ایران است و یا نظرات شخص شما ست؟

نوشته شده توسط: ناشناس

و برای اینکه باز هم خودتان را به کوچه علی چپ نزنید، سؤالم را دوباره تکرار می کنم: «چرا باید یک انسان بی سواد از نظر شما خودش را به اداره بهداشت معرفی کند؟» در اینکه این حرف شما توهین مستقیم به آقای موافق است، شکی نیست، ایران گلوبال هم تا بحال نشان داده است که مشکلی با این توهینها ندارد و فقط "توهین!!!" به نژادپرستان است که ماشین سانسورش را به راه می اندازد. ولی آیا فکر نمی کنید که افکار شما به افکار حکومتهای توتالیتر (هیتلر، استالین) نزدیک است که همه مخالفانشان را روانه بیمارستان روانی می کردند؟
آقای ایرانی! چرا باید انسان بی سواد به اداره بهداشت برود؟

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب ایرانی!
من در عمرم انسان بی سواد زیاد دیده ام و عجیب آنکه همه آنها در بی سوادی خودشان یکنوع "حکمت بالغه" می دیدند که فکر می کردند دیگران از درک آن عاجزند! نه خیر دوست عزیز! مشکل کسی که اسم مرا به چند جور می نویسد، بسیار عمیقتر از بی سوادی است، مشکل در این است که چنین انسانی (مثلا شخص شخیص شما، البته به شرط اینکه کامنت به تیر سانسور دچار نشود) حتی رونویسی یک کلمه چهار حرفی را هم بلد نیست، ولی برای پنهان کردن عمق بی سوادیش خودش را بدر و دیوار می کوبد. از این گذشته شما جواب مرا ندادید، آیا در تفکر شما انسانهای بیسواد باید به اداره بهداشت مراجعه کنند؟ آنوقت لابد بیماران را می برید دبستان، سربازان می برید در اداره آموزش و پرورش و معلمین را می فرستید خیابانها را جارو کنند، خلاف عرض کردم؟ البته از دل تفکر نژادپرستانه پان ترکیسم چیزی بجز این تحفه ها بیرون نمی آید و ما هم انتظاری جز

این از شما نژادپرستان نداریم. اجداد ما غلط یا درست چنین خطی را 1000 سال پیش اختراع کردند و اجداد شما آنرا از هند تا آلبانی گسرش دادند، اگر ایرادی به این خط دارید، بفرمائید یقه آنها را بگیرید و مرحمت فرموده دست از سر این زبان ناقص و خط ناقصترش بردارید و به خط و زبان کامل خودتان بنویسید، ولی ببخشید یادم نبود، زبان کامل شما را در هزار سال پیش به کدام خط کامل می نوشتند؟ و جسارتا بفرمائید زبان کامل شما را امروز به کدام خط کامل می نویسند؟ با پاسخ به این پرسشها مسلما مشت محکمی بر دهان یاوه گویان خواهید زد و این زبان و این خط ناقص را از این هم که هست خوارتر و ذلیلتر خواهید کرد. اجر عالی با دده قورقود!
نوشته شده توسط: ناشناس

براستی جای دریغ و تأسف است که در این وبسایت کاربری آزاد باشد هر توهین و دشنامی را به دیگران مرتکب شود و آنگاه دیدگاه یا انتقاد عادی کاربران دیگری سانسور شود. آقای حامد ایرانی در نوشته ها و کامنت های متعددی به توهین و دشنام به اشخاص دیگر می پردازد و برخوردی هم با او نمی شود. برای نمونه در همین کامنت بالا به آقای داریوش شایگان نسبت کلاه برداری و شیادی داده است. این شیوه برازنده یک رسانه آبرومند نیست. نقد یک دیدگاه و حتی انتقاد بیرحمانه از یک اندیشه با توهین و تمسخر شخصیت اشخاص تفاوت دارد. امیدوارم پاسخی از مسؤولین ایران گلوبال دریافت نمایم.

نوشته شده توسط: ناشناس

سردار کاظمی رئیس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه از جنایتکاران معروف است خدا شاهد است دست ایشان به خونهای بسیاری آلوده است . ترور و کشتن جوانان ایرانی تخصص ایشان است از وی بعید نیست تدارک جنایتی دیگر را ببیند
ایشان در سه راه تختی مسئول کشتار جوانان است

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربران گرامی آقای سیامک تبریزلی،.... خسرو خضری،،،، آقای تبریزلی، عرض کردم برای من همین کافی که نوشتار من در سایت ایران گلوبال انتشار یافته، از این گذشته، آقای دکتر نوری علا هم بدرستی عمل کرده است. ایشان فقط آن بخش آسیب پذیری طرح سامان یابی آقای شریعتمداری را انتخاب کرده و آنرا هم تیتر بر گزیده، و در لینک زیر انتشار داده اند، امّا در پایین همین مقاله این توضیح را داده اند : (توضیح این مقاله تکه هایی مربوط به طرح آقای شزیعتمداری است که از مطلب مفصل تری گرفته شده و اصل مقالهءِ آقای کرمی در منبع زیر موجود هست. http://www.iranglobal.info/node/17703

لینک مقاله در سایت سکولاریسم نو هم در زیر هست،
http://www.newsecularism.com/2013/04/05.Friday/040513.Nasser-Karami-Rebutal-of-Shariatmadari-plan.htm . بنا بر این من نمیدانم شما دنبال چه هستید. کوتاه عرض کنم که حکومت ترکیه پشتیبان راستین نظام اسلامی هست. در آلمان دانشجویان تُرک تبار، بشکل سازمان یافته مبلغ نظام جمهوری هستند، تبلیغ وسیع ضد اسرائیلی را راه انداخته اند، موازی با آن هر روز بر تعداد مسجدهایی که حکومت ترکیه در آلمان می سازد افزوده میشود، که در جامعهء آلمان به آتش زیر خاکستر می ماند. ● حتّی دختر من در دانشگاه که هنوز ایران نرفته است تحت تبلیغات وسیع داشجویان تُرک قرار گرفت و میگفت احمدی نژاد خوب است و از اسرتئیل نفرت پیدا کرده بود، که هنوز درگیر این مسئله هستیم، من مسائل را با دید راسیونال می بینم و جریان را پیچیده نمی کنم، این شما هستید که مسائل را هدفمند ساده به نمایش میگذارید.● ..... به آقای خسرو خضری، آقای خضری من خیلی خوشحال هستم، که توانسته ام آموخته ها و دانستنیهای خودم را در بارهءِ مسائل پیچیدهء انرژی و تاریخی و مارکسیسم و فدرالیسم را آنطور از آلمانی به فارسی بر گردانم که برای خواننده ساده هست. جناب خضری اگر ما سطحی و قشری می نویسیم، شما بفرمایید عمیق تر و رساتر و فراگیر تر بنویسید، من شخصأ از شما یاد میگیرم و سپاسگزارم. در ضمن اگر بتوانید در فرود آمدن و کشف بهتر کره مریخ و سیارات دیگر به انستیتوت های پژوهشی جهانی کمک کنید، منتی هست که بر دوش همهء ایرانیان میگذارید و نام ایران را برافراشته نگه میدارید، بر چشم حسود لعنت !!!. پیروز و تندرست باشید.
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب تبریزی گرامی / شما مطمئن هستید که ایشان خون خوار است؟ سیدحسین موسوی تبریزی طبق نوشته بالا خون ریز است نه خون خوار ....از کلمات باید درست استفاده کرد.

نوشته شده توسط: ناشناس

هومن : این بحث نامگذاری براساس تاریخ باستانی مناطق بحثی است که بارها به ان اشاره داشتم بهتر است این بحث ادامه یابد نام های استان ها اکثرا سندیت تاریخی باستانشناسی ندارند وباید تغییر کنند ودر هویت یابی مردم وپایبندی ملی انها موثراست بابت اشاره به سرزمین عیلام قلمرو استان های فعلی خوزستان لرستان کهگیلویه بخشی بزرگ از اصفهان مرکزی هرمز گان وکرمان فارس وبوشهروایلام سپاسگذارم همین نام های تفرقه افکنانه وبی ریشه باعث اختلافات قومی می شود تاز مانی که حکومت های ایران قلمرو عیلام باستانی را به عنوان کهن ترین وبزرگترین تمدن شناخته شده در خاک ایران فعلی را به رسمیت

نشناسند ستیز با این حکومت ها ادامه دارد عیلام پدر ایران است ونیمی از ایران امروز درقلمرو عیلام باستانی است هروز یافته های باستانشناسی بیشتر از قلمرو عیلام یافت میشود به امید اتحاد تمام عیلامیان دربرابر حکومت بی هویت مرکزی واحقاق حقوق تمامی مردم سرزمین عیلام .بابت اشاره به انشان فارس فعلی هم ممنونم این چیز ها فقط شعور اکادمیک وانصاف فرا قومی میخواهد که دکتر نشان دادند دارند مشکل ما حضور افراد غیر اکادمیک در حکومت های ایرانی است که هیچ شناخت تاریخی باستانشاسی از ایران فعلی ندارند .در پاکستان وشرق ایران قلمرو تمدن باستانی و اسرارامیز و مظلوم هاراپا یا موهنجو دارو را به اشاره انگلیس های استعمار گر بلوچستان نامیده اند نام قومی وکمترین مطلبی میگذارند در باره تمدن بومی وغیر اریایی هاراپا وموهنجو دارو منتشر شود تنها در فیلم های مستند اشاره میشود به این تمدن باستانی .تمدن هاراپا و موهنجودارو هم مثل تمدن عیلام به شدت مظلوم است.
نوشته شده توسط: ناشناس

همين عجز و ناتواناييهاي امثال ايشان است كه پژاك را تا اروميه كشانده و جرات انتشار مطالب توهين آميز به امثال ناصر كرمي داده تا خودكشان را نويسنده و افكارشان را اريايي! و مطالب توهين و كذبشان را مقاله و تاريخ و حقيقت بدانند

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای کرمی شما اشتباه می کنید. من در زیر آن مقاله (وابستگی نژادی صفویان تُرک آذری تبار، به امام موسی کاظم) و در آن تاریخ هیچ کامنتی نگذاشته ام. من در زیر مقاله دیگری از شما با عنوان (مارکسیسم، فدرالیسم، حق تعیین سرنوشت، و قومگرایان) کامنت گذاشته و نوشته ام: <نوشته های شما هم در رشته های مختلف انرژی و اتم و تاریخ و جغرافیا و مارکسیسم و... از حد همین سرهم بندی کردنهای اینترنتی بیشتر نیست.> هنوز هم بر این عقیده ام چون نوشته های شما هیچ عمقی ندارند و همه اطلاعاتی که میدهید سطحی هستند. البته من در آن کامنت هیچ صحبتی از ویکی پدیا نکرده ام و شما در اینجا نوشته مرا تحریف کرده اید. • اینکه نظرات من با نظرات تلویزیون اندیشه مشابهت دارد باعث خوشحالیست چون همنظر دارم. باید به تلویزیون اندیشه نگاه کنم و ببینم که نظراتشان چیست چون باید اعتراف کنم که هنوز این تلویزیون را ندیده ام. • به نظر من تجزیه ایران

چه با فرمول شما و چه با فرمولی دیگر به معنی فروپاشی شیرازه کشور است. البته از نظر من هر کسی حق دارد که خواستار جدایی باشد. ولی من نمیدانم که چه کسی به شما این حق را داده که از طرف مردم ایران و آذربایجان (بقول شما ترک تباران) نسخه جدای و تجزیه بپیچید.به عقیده من آنچه که شما را به اینکار واداشته نفرت بیکرانتان از <ترک تباران> است. شما برای مردم ایران دشمن خونخواری میتراشید بنام <ترک تباران> و میخواهید که آنها را در میان دیواری که میخواهید دور استان اردبیل بکشید زندانی کنید و اگر فرصتی دست دهد همه آنها را در آتش جهنمی که میخواهید برپا کنید و آرزو و رویایش را دارید، به خاکستر تبدیل کنید. تراشیدن دشمن برای مردم ایران با تکیه بر امر موهومی به نام <تبارِ> خونخوار و جنایتکار و وحشی ترک چیزی بجز فاشیسم عریان نیست. • من نه مدافع آقای شریعتمداری هستم و نه دشمن ایشان. من با بسیاری از نظرات او به هیچوجه نزدیکی ندارم. ایشان را هم بعنوان پدر نمیشناسم و فقط بعنوان یک هموطن میشناسم. ولی نمیدانم که شما چرا در باره او مینویسید: <طبق کدام حقوق سیاسی، مدنی، قضایی آقای شریعتمداری ریسمان بر میدارد و سراسر ایران را بسود تُرک تباری تقسیم میکنند> و درباره خودتان نمینویسید که: طبق کدام حقوق سیاسی، مدنی، قضایی آقای کرمی ریسمان بر میدارد و سراسر ایران را به زیان تُرک تباری تقسیم میکنند و برای آنها زندان میسازد و آنها را از دیگر همطنان ایرانی اش جدا میکند و در نظر دارد دشمنی و کشتار و خونریزی و ویرانی برای ایران و مردمش به ارمغان بیاورد؟ من برای آقای توکلی احترام زیادی قائلم ولی نمیدانم که چرا این چریک فدایی سابق و دمکرات امروز نمیتواند با <جسارت، شهامت، شجاعت، بیطرفی، قاطعیّت و پایداری همراه با شناخت عمیق و پای بندی به اصول دمکراسی> به شما بگوید که توضیح تئوریک نظریات فاشیستی بله، تبلیغ اقدامات فاشیستی نه!
نوشته شده توسط: ناشناس

آقای تبریزی گرامی؛ خوشحالم که روی سخن شما با من نبود. اما شما نوشته اید که "باید از همان آغاز هشدار داده می شد نوشته هائی در ایرانگلوبال می توانند جای بگیرند که ضد رژیم بوده و آرمان والای چنین نوشته هائی براندازی رژیم آخوندی باشد". به این ترتیب من باب مثال، نوشته های اصلاح طلبان حکومتی نباید در ایران گلوبال چاپ شوند چون آنها برانداز نیستند. من با این رویه توافقی ندارم چون برخی از این نوشته ها می توانند در جای خود مفید باشند و برخی حقایق را روشن کنند. هر چند که من هم با اصلاح طلبی توافقی ندارم و تلاش در این راه را بیهوده می دانم. اما فکر می کنم اگر سایت ایران گلوبال یک هیأت تحریریه قوی می داشت، معیارهای خوبی می توانست برای کیفیت مقالات وضع کند. هیچ ایرادی هم نداشت که تعداد کمتری مقاله چاپ شود.

به هر حال صلاح مملکت خویش خسروان دانند و اجازه دهید تا من و شما این کار را به متولیان امر بسپاریم.
نوشته شده توسط: ناشناس

مطلبی خواندنی در مورد ورمیە یا اورمیە بە قول دوستان تورک (قسمت پنجم) ارومیه‌ در شرق کردستان قرار گرفته‌ شده‌ است. در شمال آن کوه‌ آرارات و همچنین ایروان و نخجوان میباشد. در غرب ارومیه‌ کردستان شمالی و در شرق ارومیه‌ دریاچه‌ خزر قرار گرفته‌ است. جنوب ارومیه‌ شهر مهاباد و کردستان جنوبی می‌باشد. جمعیت ارومیه‌ حدود هفتصد و بیست و پنج هزار نفر است. در ارومیه‌ ملیتهای مختلفی از جمله‌ کرد، ترک، آسوری، ارمنی و غیره‌ زندگی می‌کنند
:کردها و ارومیه


شهرستان ارومیه یا همانطور که کردها آنرا اورمی، اورمیه و یا ورمئ مینامند از دیرزمان محل سکونت کردها می باشد. تا پیش از کوچاندن دسته جمعی طوایف چهارده گانه ترکهای افشار به این خطه توسط شاه عباس صفوی و کوچاندن کردهای منطقه به نقاط دیگر از جمله خراسان فرمانروائی این مناطق در دست حکام کرد بوده و کردها اصلی ترین گروه قومی نقاط غربی دریاچه ارومیه را تشکیل میدادند. اگرچه پیش از این کوچ دست جمعی سلجوقیان و ترکهای غز نیز به این منطقه مهاجرت کرده بودند ولی از شمارشان در حدی نبوده که تاثیری آنچنانی بر دمگرافی منطقه نهند. البته جای ذکر دارد که این جابجائیها قومی و طایفه ای در آن دوران امری عادی بوده است و طوایف و اقوام زیادی بر اثر جنگها و یا مصلحتهای سیاسی به دلخواه خود و یا باجبار توسط شاهان و حکام وقت به مکانهای مختلفی کوچ داده می شدند. در رابطه با کوچدسته جمعی قبایل چهارده گانه ترک افشار توسط شاهان صفوی به این خطه از خاک کشور، حسن انزلی در کتاب ارومیه در گذر زمان می نویسد < نظر لطف و مساعد شاه عباس به ایل افشار دوباره مزید گشته و بنابه استدعای کلبعلی سلطان اجازه داد تا ایل افشار که عده کثیری گشته و در ولایات عراق، فارس، کرمان و خراسان سکنی داشتند، عموما به ارومیه و نواحی آن مهاجرت کردند؛ کلبعلی خان در این زمان با موافقت شاه عباس کبیر، تمام طوایف ایل افشار را از نقاط مرکزی ایران کوج داده و با فرمان حکومت خود به ارومیه عازم گردید. > همانطور که در بالا آمد قبل از این کوچبزرگ کردهای شدادی، راوندی، هذبانی و برادوست بر کل مناطق غربی و جنوبی دریاچه ارومیه حاکمیت داشتند. احمد کاویانپور در کتاب تاریخ ارومیه میگوید'در اطراف ارومیه عشایر کردی بنام روادی ساکن بودند...تیره ای ازآنان در اطراف اشنویه و سلماس ساکن بودند که آنها را طایفه هذبانی می نامیدند که سردار معروف جنگهای صلیبی 'صلاح الدین ایوبی' از این ایل بود.' این طایفه در کرستان و آذربایجان به خصوص در اطراف دریاچه ارومیه حکومت مقتدری تشکیل دادند. از جمله فرمانروایان نامدار کرد در قرون بعد از آمدن اسلام تا آمدن ترکان غز و افشار به منطقه عبارتند ازجعفر بن شکویه رئیس اکراد هذبانی که در سلماس مسکن داشت، سالار مرزبان بنیانگذار سلسله سالاریان، جستان شارمازان ارومی که قلعه چهار برج و ارک ارومیه را مربوط به دوران حکومت و بر این شهر می دانند، ابوالهیجاء از طایفه روادیان، مملان پسر ابوالهیجاء که از بزرگترین فرمانراوایان عهد خود بوده ، وهسودان معروفترین پادشاه روادیان است که شاعری همچو قطران ثناگوی او بوده و ناصر خسرو در خطبه ها او را الامیر الاجل سیف الدواله و شرف المله ابومنصور وهسودان بن محمد مولی امیر المومنین یاد می کند. از جمله نامداران کرد ارومیه در دوره صفویان امیرخان یکدست حاکم ارومیه از طایفه برادوست که قلعه مشهور دم دم در جنوب ارومیه را وی برای دفاع از حکومت خود ساخت. امیرخان برادوست به خاطر رشادتی که در جنگ با عثمانیان از خود نشان داد و در طی آن یک دست خود را از دست داد به دستور شاه عباس کبیر دستی از طلا برایش ساختند و لقب امیری گرفته و به امیرخان زرین دست مشهور گشت. وی در میان اکراد به میر له پ زئرینمعروف میباشد

کل استان مجهول آذربایجان غربی که از زمان رضاشاه تاسیس شد برای سرکوب ونادیده گرفتن ملت کورد وهمزمان با خیزش مردمی ملت کورد به رهبری سم
نوشته شده توسط: ناشناس

موضوع به همین سادگی بود. ولی چرا شما مطلب را می پیچانید؟. برای این که در این صورت کل تحلیل پوچ تباری شما به هم میریزد. به این سبب که مردم ایران دلیلی برای دشمنی با ترک و ترک تبار و ترکیه و غیره نخواهند داشت و به جای آن از حکومت خود بازخواست خواهند کرد. چرا که در این صورت باید چند نفری چینی تبار و روس تبار و هندی تبار و غیره تبار هم در بین مسؤولین حکومتی ایران کشف کنید. به این دلیل که چون شما حکومت ایران را حکومت ترک تباران همدست ترکیه معرفی کرده اید، نمی توانید توجیهی برای جنگ نیروهای اطلاعاتی ایران و ترکیه بیابید. دریچه دید شما تا به این حد محدود و تحلیلتان تا به این درجه غیر قابل انعطاف است.

توضیح آخر این که بنده به رغم احترام عمیقی که برای آقای توکلی قائلم، هیچ آشنایی با ایشان ندارم. نویسنده سیاسی و خواستار انتشار مطالب خود در ایران گلوبال هم نیستم که انگیزه ای برای تملق گویی از ایشان داشته باشم و تا کنون نیز بیشتر از ایشان انتقاد کرده ام تا تعریف (البته علی رغم میل باطنی). ولی تا جایی که تا کنون متوجه شده ام آقای توکلی چشمشان به دهان انسان حقیقت گو و حرف حسابی است و دیدگاه تباری شما را هم ندارند و انسانیت و حقیقت برایشان مهم است. ایشان سابقاً چریک فدایی خلق ایران بوده اند و این پیشینه پر افتخار نصیب هر سیاسی خودخوانده ای نمیشود. آقای کرمی؛ یک مقدار به خودتان بیایید!. باور کنید کسی در صدد تخریب فرهنگ شما یا هیچ کس دیگری نیست. آن چه که قاطبه مردم ایران از هر ملیتی میخواهند این است که در آرامش و آزادی و با حقوق برابر در کنار یکدیگر زندگی کنند و از این چند صباح عمر خود لذت ببرند. شما مخالف این خواسته هستید؟.
نوشته شده توسط: ناشناس

تجزیه ايران (فارس، آذری، کرد، بلوچ، سيستانی، عرب، لر، لک، مازنی، تالشی، تاتی، گيلکی،خراسانی، شيعه و سنی) تجزيه ترکیه (کرد ترک ارمنی علوی سنی)، تجزيه عراق (شيعه، سنی، کرد، لر)، تجزيه سوريه (کرد، سنی، علوی، مسيحی )، تجزيه افغانستان(پشتون،تاجيک، ازبک، هزاره)، تجزيه آذربايجان (تالشی-آذری-ارمنی) تجزیه عربستان(شيعه وسنی)، تجزيه پاکستان (بلوچ، پشتون، هزاره، شيعه، سنی)، تجزيه ازبکستان(ازبک، تاجيک) و تجزيه لبنان (شيعه، سنی و ارمنی.... و سرانجام نسل کشی مردم اين منطقه تاريخی دسيسه و هدف نهايي دشمنان ناپاک مردم اين منطقه است که دستشان الوده به خون انسان های بيگناهی است که جايي از اين دنيا نبوده که خون پاکی رو نريخته باشند متاسفانه افراد نآگاه و ساده انگار با بيان اين گفته های ناخردانه آلت دست کسانی میشوند که برای آنها انسان تنها بازيچه ای است برای رسيدن به اهداف پليدی که بر سريری از خون سوار است.

دوستان عزيزی که سوار بر امواج احساسات می شوند و توده وار پشت کج اندیشی ديگر راه افتاده و بر طبل بی خردی و نادانی می کوبند و با صدای آن شوری ... می گيرند افقی خونبار پیش رویشان خواهد بود. کمی به اطراف خود کمی به تاریخ خود کمی به جغرافيای خود بيانديشند آنگاه چیزی جز شرم برای ما باقی خواهد ماند.تجزیه دومينويي است در اين منطقه که از کشورها آغاز و به استان ها و شهرها و روستاها وحتی خانواده ها خواهد رسيد که پايانی نخواهد داشت جز نسل کشی، خون ريزی وبدبختی و فلاکت با کمترين هزينه تسلط برای دشمنان شما که هنوز ديوانه وار دنبال مستعمراتی جديد و برده هايي گوش به فرمان ترند. سعادت مردم اين منطقه در همزيستی، اتحاد و نوع دوستی است باشد که تنها پیش از هر گفتاری کمی بر پیامد های آن بيانديشيم.
دوستدار شما فرزند ایران
نوشته شده توسط: ناشناس

جناب کرمی؛ اولاً از این که پاسخ داده اید تشکر میکنم ضمناً من جایی نگفته ام که شما ملزم به پاسخگویی هستید. اما تا جایی که خبر دارم شما آرشیتکت هستید (اگر اشتباه میکنم من را ببخشید). پس باید ریاضیاتتان قوی باشد. لذا عرض شود خدمتتان که مقاله فعلی شما چیزی در حدود 3892 کلمه است. (فهمیدن این موضوع خیلی ساده است. شما کافی است مقاله را در نرم افزار مایکروسافت ورد کپی - پیست کنید). آن چیزی که در سایت آقای نوری اعلاء از شما منتشر شده چیزی است در حدود 1633 کلمه. به عبارتی تنها 41% مقاله شما در آن سایت که این همه به آن افتخار میکنید قابلیت انتشار داشته و شما آگاهانه این نکته را از کاربران مخفی میکنید. میزان صداقت شما از همین یک نکته معلوم میشود.

به علاوه همان طور که خود آقای توکلی هم گفته اند، انتشار مقاله شما در سایت یک اشتباه بوده و از این جهت لازم نیست به خود ببالید بلکه بهتر است به این فکر کنید چه کرده اید که ایشان با تأسف می نویسند:
"متاسفانه در مورد این مقاله ناصر کرمی دیر اقدام کرده ایم ..نمی بایدست اجازه انتشار در بخش دیدگاه را می بافت و یا اصولا حذف می شد ...بزودی سیستم جدیدی در سایت قرار می گیرد که کنترل مدیریت بر مطالب منتشره را بیشتر خواهد کرد"
جناب کرمی، شما از آزادی بیانی که سایت ایران گلوبال فراهم کرده است سؤاستفاده کرده اید. به عبارتی ظرفیت آن را نداشتید. خوب است این را هم در کنار فرهنگ قوی و ریشه دار و صیقل خورده و غیره ذالکتان قرار دهید.
ثانیاً اگر من سیاسی نیستم بدان معنا نیست که شما سیاسی و تحلیلگر هستید؛ چون نیستید و فقط خودتان هستید که این القاب را به خودتان می بندید. آقای محترم؛ سیاسی بودن که کار سختی نیست!. مثلاً حسین شریعتمداری مسؤول روزنامه کیهان هم سیاسی است. مهم این است که در چه مسیری قرار دارید. جای سختش این است که در مسیر صحیح باشید. ضمناً من هر وقت که صلاح بدانم مچ شما را سر تناقضات بی شمار نوشته هایتان خواهم گرفت و برایم مهم نیست که شما چه قدر عصبانی باشید. مثل همین تناقض آشکاری که در این مطلبتان هست و شما نیز هیچ توضیحی بابتش ندادید و با های و هوی و گرد و خاک و توهینهای نقطه چین شده از آن فرار میکنید. حالا من توضیح خودم را بدهم تا شاید یک چیزی این وسط یاد بگیرید.
حکومت ایران خود را در شرایطی قرار داده که ناچار از باج دادن به دول دیگر و صد البته به همسایگانش است. مثلاً این وسط سر معامله گاز به پاکستان باج میدهد و گاز را ارزان میفروشد. چین به ایران دلار نمیدهد و جایش جنس بنجل میدهد. روسیه یک نیروگاه اتمی قراضه برای ایران میسازد و پول بیست نیروگاه را به جیب میزند و غیره. این وسط باج دادن ایران به ترکیه چیزی جدای از این روند نیست. البته کشورهایی که بیشتر تحت نفوذ آمریکا هستند، کمتر قادرند از شرایط استثنایی موجود برای دوشیدن ایران بهره ببرند و سرشان بی کلاه می ماند. اگر ترکیه به ایران طلا صادر میکند، یقیناً سود هنگفتی از این بابت به جیب میزند. این بدان معنا نیست که آنها عاشق چشم و ابروی علی خامنه ای یا هر کس دیگری هستند. در عین حال هم حکومت ایران و هم حکومت ترکیه نمایندگان بورژوازی کشورهای خود هستند. سر این قضیه هم با یکدیگر اختلاف منافع دارند و دوست دارند حکومتهایی در کشورهای مختلف سر کار باشند که نفوذ بیشتری روی آنها داشته باشند و حتی حدلامکان دست نشاندگان خودشان باشند. این اختلاف منافع در یک جاهایی مثل قضیه سوریه خودش را نشان میدهد. اگر این موضوع خوشحالتان میکند، خدمتتان مژده دهم که در سوریه عوامل اطلاعاتی ایران و ترکیه در حال جنگ با یکدیگر هستند و شکم هم را پاره میکنند. یعنی ما با ترکیه به صورت غیر مستقیم در حال جنگ هستیم. دولت ترکیه احمق نیست که به ایران طلای مفت بدهد تا ایران هم آن را صرف کشتن ورزیده ترین افسران اطلاعاتیش کند و از طرفی نیز تمام پنبه های ترکیه در تقویت مخالفین اسد را پنبه کند.
نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به کاربر گرامی بنام آقای،.... خسرو خضری،،،، در همان تاریخ 31 دسامبر 2012 که فردی و یا گروهی از آمریکا آقای کیانوش توکلی را تهدید به شکایت کردند، من هم درگیر یک مسئله با فردی از مسئولین تلویزیون اندیشه، و با موضع گیری مسئول و سخنگوی این رسانه نسبت به مردم و احزاب کُرد مشکل داشتم، کوتاه سخن، برنامه و گفتگویی که قرار بود این تلویزیون با من داشته باشد و تاریخ آن از چندی قبل معین شده بود، در همان زمان بهم خورد.● محتوای کامنتی که شما ( خسرو خضری) همان زمان در پانویس آن مقاله من گذاشتید، و مناسبت تهدیدهایی که به آقای کیانوش توکلی شد، شباهت های زیادی با موضع گیری افراد تلویزیون اندیشه داشت. ● شما در آن کامنت ها حتّی نوشتید که تمامی مقالات من در مورد انرژی اتمی و انرژی آلترناتیو و سایر مقالات دیگر همه از "ویکی پدیا "برداشته شده است و من جوابی به شما ندادم چون موضوع برخورد شخصی بود

امروز دوباره کامنت گذاشته اید، چون در ارتباط با مقاله هست جواب میدهم 1- من در مقاله جدایی آذربایجان به اندازهء کافی تحلیل آورده ام، و چرایی و مفید بودن جدایی مردم تُرک زبان آذربایجان از ایران را ذکر کرده ام. اکنون و فردا هم به این طرح جدایی یقین دارم که راه حلّی منطقی و پایدار میباشد،● این طرح من فروپاشی شیرازهءِ کشور و آنارشیسم نبود و نیست. مثلأ تحلیل من این هست که جدایی مردم کُرد از ایران به ضرر تاریخی آنهاست و هیچوقت آنرا پیشنهاد نخواهم کرد 2- طرح سامان یابی اقوام آقای شریعتمداری فروپاشی شیرازهء ساختار ایران هست، شما میتوانید این نوشتهء آقای شریعتمداری را با نقدی که بر آن نوشته ام را با طرح جدایی مردم تُرک زبان آذربایجان از ایران من را، نزد حقوق دانان و کارشناسان ساختاری شناسی حقوقی حکومت شناسی ببرید و از این گذشته آنها را با قوانین و قرارداده ای بین ملیّتها و حکومتها در حضور کارشناسان سیاسی با تخصص در رشته های مختلف مقایسه کنید، و از آنها بخواهید که نظر دهند کدامیک از آنها ساختار شکن و فروپاشی شیرازه کشور، و راسیسم، و نژاد پرست و خود ستایی با در نظر گرفتن منافع خودی میباشد، بطور یقین نوشتهءِ آقای شریعتمداری انتخاب خواهد شد. ● من هرگز مخالف طرح جدایی آذربایجان آقای شریعتمداری نبوده و نیستم و در این راه همکاری هم خواهم کرد، امّا این درست نیست اکنون که آقای شریعتمداری و هم تبارانش میخواهند جدا شوند، باید بقیّه را در آتش جنگ قومی بنشاند و آتش بر سرزمین ایران بگذارند، آقای شریعتمداری اصلأ از جو سیاسی استان فارس و خوزستان اطلاعی ندارند، ولی نقشهء جدایی استانی بنام قشقایی در فارس و استانی بنام عربستان را در استان خوزستان میدهند، چنین امری امکان پذیر نیست، و امنیّت و آسایش مردم قشقایی و عرب در فارس و خوزستان به خطر جدی خواهد افتاد ● مردمان کُرد به اندازهء کافی نخبه و کارشناس و سیاست مدار دارند، بگذار خود آنها بگویند چه میخواهند نه آقای شریعتمداری دیکته کنند و برایشان جغرافیا معین کنند● این آقای شریعتمداری اگر در بین جوامع تُرک آذری به مناسبت پدر شناخته هست، در عرصهء سیاسی جهان بینی و کارآمد و مهارت و طرح فراگیری نداشته که مردم و نسل جوان استان فارس و یا استانهای دیگر ایشان را بشناسند، از این گذشته دوران کاریسماتیک داشتن هم گذشته است، ● طبق کدام حقوق سیاسی، مدنی، قضایی آقای شریعتمداری ریسمان بر میدارد و سراسر ایران را بسود تُرک تباری تقسیم میکنند، آقای توکلی هم بگذارند که ما خودمان شخصیّت ها را بشناسیم( نه اینکه شخصیت های شناخته شده را به ما معرفی کنند، ممکن شخص مورد نظر ایشان برای من شخصیّن نباشد و من در حال شناختن ایشان باشم) 3- تمام نوشتاری های من با رشته های تخصصی و کسبی من سر وکار دارند و پاسخگوی سئوالات در این رابطه ها هستم و دانستنیهای من از "ویکی پدیا" نیست ● 4- در همان تاریخ 31 دسامبر 2012 که آقای کیانوش توکلی آن کامنت عجولانه را برای من فرستاد که یا چنین و چنان میکیند و گرنه سایت دیگری برای انتشار مطالب خود جستجو کنم، بسیار از افراد سیاسی ایران نا امید شدم، که چقدر سریع میدان را خالی میکنند، آنهم کسی مانند آقای توکلی که جوانی و زندگی را فدای جایگزینی دمکراسی و عدالت اجتماعی کرده است، و حتّی با چریک فدایی بودن خود از جان خود هم گذشته است، امّا اکنون با یک تذکر و تهدید تو خالی عقب نشینی میکنند، به نظر من این حرکت آقای توکلی بسیار عجولانه و احساسی یکطرفه بود ● برای کسی که میخواهد چنین سایتی را با اینهمه درگیری و مطالب هدایت کند، جسارت، شهامت، شجاعت، بیطرفی، قاطعیّت و پایداری همراه با شناخت عمیق و پای بندی به اصول دمکراسی و از همه مهمتر یک هدف و استراتژی همگرای آینده نگر را لازم هست.
نوشته شده توسط: ناشناس

همنام عزیز درود!
سعی کنیم بجای زیر سوال بردن یکدیگر بیشتر به صحت نظرات یا بلعکس بپردازیم تا به کژ راهه نرویم.