Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر بنده با کمال تاسف باید بگم که جنبش سبزهمون کلک امپریالیست نفت خوار و بانک ها و صاحبان صنایع کشورهای صنعتی بود که با همکاری و مشاورت خارجی ها با حکومت آخوندی که تولید کننده عسلشون "نفت و دلار" در سال 88 براه انداختند که نظام آخوندی وتولید عسل "نفت و دلار" برای خارجی ها رو مستحکم و بادوام کنن ...آخوندها هم این مورد تجویزشده خارجی ها رو بعنوان قالی تکانی سیاسی بزرگ که در عمل باعث "ضد انقلاب تکانی" از زیر فرش های سیاسی آخوندها شد استفاده کردن که با چارو کردن "ضد انقلاب های پنهانی" بتوانند با دستور و حمایت خارجی ها " کارتل های نفتی + بانک ها + اسلحه فروشان + صاحبان صنایع و.." صد سال دیگر هم بر ایران حکومت کنند و با کمترین میزان کشور داری و یا مخارج برده گری و برده گردانی با اسکناس های کاغذی وآخوندنشان شون بتوانند بیشترین سود رو به خارجی ها برسانند

عده ای از روی وطن دوستی وفقر و درد اقتصادی و عده ای هم حقوق بگیر ارتجاع سیاه آخوندی بعوان شکارچی و تله گذار وارد خیابان ها شدند که بله ما این رو نمی خوایم ..اون رو می خوایم ....متاسفانه کسانی که فکر می کنند آخوندها تنها هستند و پشتیبانی از خارج ندارند وهمون عبا و عمامه داره روضه خون مسجد و گورستان هستند و بسادگی میشود آنها رو کنار زد زیاد هستند ولی اگر چنین بود چرا به اون سادگی صدام حسین و قذافی رو گشتند ولی با آخوندها زنبور عسلشون اینقدر لاس می زنن ...مذاکره اینجا و...مذاکره اونجا...بن نظر شحص بنده چیزی بهترو علاج واقعی تر از دست بردن به اسلحه در مقابل آخوندها و اوباشان امپریالیست خارجی شان نیست وجنبش سبز شاید در کشورهای دمکراتی صنعتی و پیشرفته در کره زمین جواب بدهد ولی تا بحال در ایران بعنوان تله سبز حکومت آخوندی و برای روانه کردن مردم به زندان ها عمل کرده است!!
نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ... این عجیب نیست که تمام نوشته در باره زبان ( ترکی آرزبایجانی ها ) , پان فارسیستها فقط چسبیده اند به نوشته های که بر وفق مراد آنهاست؟؟؟ آیا تا به حال از این پان فارس ها نوشته های در باره رابطه زبان ترکی و سومری دیده ایم؟ ما از انتشارات آقای اقبالی چه میتوانیم برداشت کنیم؟ کسی که تحقیقات با ارزش دکتر مجد را در رابطه با قحط سالی 1920 را صد و هشتاد درجه عوض می کند و به خرد ما می دهد چه انتظاری می توان داشت؟..آقای اقبال اقبالی... اصلآ بگوییم که ما ( آرزبایجانی ها پسران کوروش کبیر شما هستیم و زبان ما فارسی است آن هم به لهجه آذری) ...خوب که چی؟؟ چرا این را نمی توانید قبول کنید که بیداری ملت های منطقه شروع شده است... دوره تحریف نویسی به سبک ایرانی تمام شده است...دست یافتن به دانش به یک کلیک کامپیوتری وابسته است..ملل غیر فارس در ایران به حقوق اولیّه خود آشنا هستد.. شما هر چه قدر

در باره ملت ترک آزربایجانی هر چه میخواهید بنویسید.. شعور و آگاهی سیاسی ملل غیر فارس ایرانی به این حد رسیده است که تحقیق علمی را با نوشته های تحریف شده را درک بکند... ملتی که تصمیم گرفت آزاد باشد , هیچ احدی نمی تواند جلواش را بگیرد.. وقتی که جنّی از قوطی پرید, دیگر نمی توان او را به قوطی برگرداند......
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ایرج مصداقی گرامی:

درود بر شرافت و کرامت انسانیتت، که‌ بدور از هر گونه‌ مصالح ایدئولوژیک و فکری و جناحی، چهره واقعی جنایتکاران حاکم بر ایران را افشاء می کنی.
امیدوارم که‌ ایستاده، مقاوم و پر انرژی و شجاعانه‌ به‌ این امر مهم ادامه‌ دهید، و در این آشفته‌ بازار سیاسی، ضمن شاد کردن روح شهدای همرزم و مظلومتان در سالهای 67 ، بتوانید پیام و مظلومیت آنها را با افشای چهره‌ جنایتکاران حاکم به‌ افکار عمومی برسانید.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مستشار !. شما در مصاحبه با رادیو اسرائیل و رسانه های لس آنجلسی خود را هوادار بختیار و مشروطه معرفی میکنید و در محافل چپ خود را هوادار فدایی و راه کارگر نشان میدهید و بارها در همین سایت افتخار میکردی که کیهان شریعتمداری نوشته های ترا که ضد اپوزیسیئن داخل و خارج هستند ، چاپ میکند و سند پردازی می نماید . بهتر است در باره شرف و صداقت و فرصت طلبی و شارلاتانی و نادانی و شجاعت و ترسویی و غیره قدری بیشتر فکر کنید .

نوشته شده توسط: Anonymous

تشابهات عجيبي هست در همكاري ديروز قوم گرايان فارس سلطنتي با مذهبيون و همخواني پان تركهاي امروزي با ولايت مداران حكومتي, در سركوب انديشه هاي روشنفكران مبارزي چون زنده ياد احمد شاملو. گو اينكه اين هم پيوندي چندان به عيان نيست. دور نيست آن روزي كه هر دو تفكر ارتجاعي ي قوم گرا و مذهب گرا, در زباله دان تاريخ دفن شده و اقوام ايراني در كنار هم و در وطن شان ايران, به شكل مسالمت آميز زيست نمايند.

نوشته شده توسط: Anonymous

در پاسخ رندانه و موذیانه فرستاده شده توسط به طلبکار در ی., 02/23/2014 - باید بگویم که بنده هیچگاه نگفته ام که از زمان سیاسی شدنتان هر 6 ماهی طرفدار یک جریان بوده ام !!!؟؟ اما همیشه با شجاعت و شهامت علیه تمامیت ،کلیت حکومت اسلامی مبارزه کرده ام و همین راه تا آخر زندگی ادامه خواهم داد.منشاء تبیلیغات علیه من از وزرات اطلاعات جمهوری اسلامی با همکاری شاعری ناتوان شهر برلین است و بس!!

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران گلوبال یک تجربه مهم در میان مدیا فارسی زبان است..باید نتیجه کار را در آینده دید!

نوشته شده توسط: Anonymous

Eldarعزیز،دردوران انقلاب مشروطیت فقط 8% تا 10% درکل ایران فارس زبان بوده است وحتی طبق نوشته اسد سیف تا انقلاب قلابی سقید شاهنشاه آریامهر!تعدادبسیاراندکی درمناطق غیرفارس ،باین زبان آشنا بودند.ابن سینا وابوریحان بیرونی تمام آثارشان بجز یک عدد دانشنامه علائی(آنهم 90درصدعربی است)به عربی است.فارسی زبان شعر دربار سلاطین ترک وبقول توده ی مردم زبان شرووربوده است که بزور سرنیزه بزبان ملی ومشترک وتاریخی وسراسری واراجیفی ازاین دست تبدیلش کردند البته بخیال خودشان! مقاومت دلیرانه ی مردم غیرفارس علیه تحمیلی بودن این زبان دولتی گویای همه چیز است. طرفداران مرتجعین پان فارس حاکم وهمزبانان رژیم فارسی/ اسلامی دراین خط حرکت میکنند غافل ازاینکه طیق مصوبات وموازین حقوق بشری درعصرجدید هرکسی زبان ملی خودرابایدداشته باشد که متاسفانه نژادپرستان فارس محورازدرک این مساله ساده عاجزند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اقبالی،ازاینکه عقب مانده ترین نظریات شاملوی بزرگ راکه طبق روال زمانه تحت تاثیر فرهنگ حاکم ،شونیسم فارس بوده راپخش کردیددستتان دردنکند ولی لطف کنید سخن رانی شاملوی کبیررا دردانشگاه برکلی درمورد شیخ ابوالقاسم وهجونامه ولجننامه نامیدن شاهنامه رانیز پخش کنید. با وجودتمام ارزش واحترام به شاملوی کبیر،ازنظرهویت این انسان فرهیخته کاملا آسیمیله وفارسیزه شده بود که باصطلاح امروزی میتوان گفت متاسفانه شاملوبا تمام آثارگران قدرش، بی هویت ازنظر ملی بود.درنامه ایکه به همسرش آیدا مینویسد میگوید:* اسم کوچکم رادوست ندارم ونام قبیله ای ام شرمسارتاریخ است* چقدراین گفتارارتجاعی ونژادپرستانه است! اسم کوچکش احمد عربی است واسم قبیله اییش شاملو ،یکی ازدوازه ایل ترک تباراست که با شاه اسماعیل صفوی بیعت کرد!بله شاملوی کبیرهم معتقد بوده که عرب آمد وسوزاند وتیاه کرد وترک هم آمدویران کرد همان هجویات پان فارس

نوشته شده توسط: Anonymous

خوزستان شهر نیست بلکه استان است پس چرا این چنین تیتر زده اید:«تهران، خوزستان و اصفهان جزء 10 شهر آلوده جهان»

نوشته شده توسط: Anonymous

ولی در کل اولین مقاله هایی که میخونم مال شماست اقای اقبالی بعد از یک مدت از کار افتادن فیلتر شکن ها درایران برای معدود چیزهایی که افسوس میخوردم مقالات شما بود گرچه در بعضی جاها صریحا باهاتون مخالفم ولی نظرات متفاوت

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای اقبالی چرا خودتون رو خسته می کنید بهترین دلیل بی اساس بودن ادعای عجیب وغریب متفاوت بودن ایرانی ها ویک ملت واحد نبودنشون یا بودن کینه موهوم وخیالی بین هموطن ایرانی به بهانه قوم وزبان تاریخ ایران افشار قاجار سلجوقی غزنوی یعنی واقعا نمی تونستند ترکی رو زبان ایران بکنند یا نخواستند تمام پادشاهان ترک ایران فارسی بلد بودند حرف میزدند ولیعهد از ابتدا فارسی می اموخت وحرف میزد لکن هیچ یک از پادشاهان فارس ایران ترکی بلد نبود به ولیعهد هم ترکی اموزش داده نمیشد فارسی انتخاب کل ملت ایران به عنوان زبان مشترک وحافظ تمامیت ارضی یکپارچگی سیاسی ایران است تهران پایتخت ایران از شمال وخزر تا قشم وهرمز اهواز وبوشهر از زابل تا استارا و...نه پایتخت یک قوم خاص بحث قوم در بین ساکنان ایران مسخره است اما جواب شخصی که گفت چرا فارس ها عربی نوشتند عزیز ایرانی یاشیعه است یا نیست اگه ملزم به شیعه باشه عربی

براش مقدس چون زبان قران الان اگه حکومت شیعه به فارسی بها میده چون زبان سیاسی شیعه در قبال وهابیت عربستان نصرالله هم فارسی سخن میگه لااقل در ایران اما عربی به عنوان زبان رسمی حکومت جهانی مهدی برای شیعه مقدس همین اگرم شیعه نباشه که خب به خاطر ایرانی بودنش فارسی براش مهم اونا که عربی نوشتند علاقه شون به مذهبشون بوده ولی درکل نه ملت ایران با تکیه برقوم وزبان دنبال تفرقه وتجزیه است ونه شیعیان لذا کلیه پان ها باید به دنبال کسانی باشند که نه ایرانی باشند نه شیعه بدجور دراقلیت هستید
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب مستشار گرامی / جدا از اینکه « شرم و شرمنده گی » در علوم سیاسی جایی ندارد و بعبارت دیگر بی معنی است در حقیقت. سیاستی می تواند اشتباه آمیز باشد و پس از مدت زمانی مجریان و سیاست گذاران آن خط مشی راناردست ارزیابی نمایند. .منهم با شما موافقم که بهترین شرایط این است که نظام جمهوری اسلامی برود و جایش را به یک نظام و یستم سکولار _ دمکرات بدهد

اما سئوالی از شما دارم از پیدایش جمهوری اسلامی و همین طور در نظام پیشین دو خط مشی یکی مبتنی بر سرنگونی و دیگری بر پایه رفرم و اصلاحات وجود داشت . انقلاب 57 شکست اصلاحات بود و کسی نمی داند اینده چه خواهد شد. تا اینجا سرنگون طلبان به دلیل پراکندگی و تفرقه و دشمنی موفق نبودند و در عوض اصلاح طلبان موفق تر بودند و فرخ نگهدار در جببه اصلاح طلبان است و تا اینجا شما موفق نبودید و کینه شما نسبت به این شخص بی دلیل نیست که در هر کجا با دلیل و بدون دلیل موضوع را منحرف می کنید
نوشته شده توسط: Anonymous

هیچکس حق نداره حق قصاص را از خانواده دادغدیده مقتول بگیره وبه بهانه حق حیات قاتل چشم روی جنایت اون ببنده گرفتن حق حیات در قبال گرفتن حق حیات خانواده قاتل سزای بی کفایتی خودش رو درتربیت فرزند قاتلش می بینه اما خانواده مقتول تاوان بی کفایتی خانواده قاتل رو در تربیت صحیح میده تا ایران هست قصاص پابرجاست

نوشته شده توسط: Anonymous

ضمن تشکر از آقای ايرج مصداقی بايد عنوان کنم که جنايات موسوی تبريزی در آذربايجان زبانزد تمامی زندانيان سالهای ٥٨ - ٦١ است ولی چيزی که عجيب بود در جريان جنبش سبز و حمايت اين جنايتکار از جنبش سبز آنچنان عکس ها و سخنان اين جنايتکار توسط سايتها و رسانه های سبز پخش ميشد که انسان در بهت و حيرت ميافتاد. سوالی بايد جواب داد اينست اگر جنبش سبز پيروز ميشد سرنوشت اين جنايتکار حامی جنبش سبز چه ميشد ؟ ؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی لطف کن صحبتهای شاملو در رابطه با شاهان باصطلاح ايران بالخص شاهان هخامنشی و ساسانيان را که مشنگ و امثالهم مينامد را نيز پخش کنيد .

نوشته شده توسط: Anonymous

اقای مصداقی افرین و سپاس .سپاس از اینکه این جنایت اخوندی را افشا کردی و نقشی که اخوندها در تخریب ایران و ایرانی داشته اند.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای بابک خرمدين ، آن صبو بشکست و آن باده بريخت . نميدانم چقدر با آذربايجان جنوبی و جامعه روشنفکری آذربايجان در تماس هستيد ولی تا آنجائی که من ميدانم ديگر نمیتوانيد از آذربايجان شاعر ، نويسنده و هنرمند دست اول فارسی نويس پيدا کنيد يعنی با همان نظامی ، شهريار و رضا براهنی دلتان خوش باشد حتی فکر ميکنم فارس زبانان آقای براهنی را آنقدر مورد لطف قرار دادند که ايشان از فارسی نويسی پشيمان شدند . و امروز در خارج از ايران تا آنجائی که من ميدانم هيچ فرزند روشنفکر آذربايجانی فارسی ياد نميگيرد .

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای خرمدین معتقدند که: چون بسیاری از فرهیختگان ترک در ایران آثار خود را به فارسی نوشته اند، به این دلیل است که:"زبان فارسی را از پایه‌های ملیت خودش می دانسته اند" .
با این حساب اینکه دانشمندان و اهل هنر ایران تا قرنها عمده آثار خود را فقط به عربی نوشته اند دال بر چیست؟ آیا آنها زبان عربی را از پایه‌های ملیت خودش می دانستند؟
و یا اینکه اجباری در کار بوده؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر امكان داشت, چقدر جالب ميشد اگر هم نه تمام نمايشنامه, لااقل صحنه هائي از آن در يوتيوب قرار ميگرفت تا هموطنان دور از وطن تبعيدي, دقايقي خود را در خاك تبريز عزيز و در حال تماشاي نمايشنامه حس ميكردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کلا نفهمیدم منظور شما چی بود قربانت گردم. شخصیت و حقیقت والای انسان را توی دو تا اصطلاح روانشناسی پیچیدن و اختیار و ارادۀ انسان را زیر سؤال بردن توهین به انسانیت است. روانشناسی هنوز کودکی بیش نیست و شایسته نیست حقیقت والای انسان را با دو نسخۀ سادو مازوخیسم بپیچیم. انسان پیچیده تر از این حرف هاست. بیاییم به انسان احترام گذاریم. گفتیم خدا در قرن نوزده و انسان در بیست مرد و خاکشان کردیم تمام شد. امّا دیدیم که تمام نشد. تازه اوّل کشف انسان است. روانشناسی کمال اغازی در این راه است در رشتۀ روانشناسی. فدایت

نوشته شده توسط: اقبال اقبالی

چه زیبا سرود شاملوی بزرگ :

«اين گول بين، که روشنی آفتاب را
از ما دليل می طلبد»

نوشته شده توسط: Anonymous

http://www.youtube.com/watch?v=bCYuNdON_T0
دوستان .. این قطعه نوشته ها را در این یوتیوب می توانید نگاه کنید.. یکی از بی منطقی ترین افکار های سنتی ایرانی این است که چون زنده یاد شاملو یک شاعر برجسته است پس هر چیزی ایشان به غیر از شعر و ادبیّات اظهار نظر میکند و یا مینویسد, ان هم بایستی تصدیق شده قبول شود...زنده یاد شاملو شاعر برجسته ای است ولی زبان شناس نیست.. مثل زنده یاد کسروی که تاریخ نویس حاذق بود ولی کسروی نه تنها زبان شناس نبود بلکه آن مقالاتی که در باره زبان ترکی می نوشت , می دانست که اشتباهی می نویسد...آقای شاملو چند انتقاداتی هم در باره ( شور فیکرت امیر اوف, آهنگ ساز معروف آزربایجانی که به سمفونی آرزبایجان مشهور است ) دارد. شاید ایشان این شور مشهور امیر اوف را نمی تواند قبول کند این قطعه موسیقی چنان در قلب هر ترک زبان ایرانی جا گرفته است که شاملو ها, حاقظ ها شکسپیر ها

هم نمی توانند از هم بگسلند.....
نوشته شده توسط: Anonymous

آكٓر زبان فارسى قبل از اجبارى شدن زبان مشترك ملل ساكن در ايران بود، بايد اشخاص بيشترى غيراز شاعران و دولتمندان به اين زبان تسلط داشتند. شما قكر ميكنيد صد سال قبل جند در صد از مردم ترك اّزربايجان به زبان فارسى تسلط داشتند؟ سفسطه و عوامفريبى هم حدى دارد!

نوشته شده توسط: Anonymous

«حق‌تعیین سرنوشت» به جای استقلال خواهی....
این آقایون یا خودشون رو به کج فهمی زدن یا فکر می کنند بقیه بالای سرشون چیزی هست. سایتتون گواه همه چی هست. فرافکنی می کنید برای چی و کی؟

نوشته شده توسط: Anonymous

ایران چهار راه تلاقی جریانات فرهنگی اجتماعی بوده است و مردم ایران به همین دلیل به منطق همزیستی مسالمت آمیز ورای مذهب، آئین، نژاد و قومیت دست یافتند. به امید ایرانی آزاد و آباد برای همه فارغ از مذهب، آئین، نژاد و قومیت .

نوشته شده توسط: Anonymous

از نظر سیاسی در دوره معاصر دولت برآمده از انقلاب مشروطيت حفظ هويت ايران و ايرانی را مشروط به حفظ زبان و خط فارسی دانسته بود و به همین دلیل نظام آموزشی سراسری را بر زبان فارسی استوار کرد. در زمان انقلاب مشروطه شوینستهای قدرت طلب فارس باعث شدند که زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و آموزشی و اداری کشور در قانون اساسی پذیرفته ‌بشود؟ رسمی شدن زبان فارسی در قانون اساسی انقلاب مشروطه و جایگاه زبان فارسی در مطبوعات این دوره آذربایجان یکی از ویژگیهای منحصر به فرد بازه‌ی زمانی معاصر ایران است. حسن تقی‌زاده و حسین کاظم زاده هر دو اهل تبریز و از رهبران انقلاب مشروطیت که یکی عضو هیئت تدوین متمم قانون اساسی و دیگری از نویسندگان نامدار و از پیشبردگان جنبش مشروطه بودند می گفتند، زبان فارسی عامل وحدت ما ایرانی هاست.

نقش مطبوعات در انقلاب مشروطیت جدای از انتقاد از حكومت و اوضاع ايران ايجاد ارتباط ميان روشنفكران ايرانى در اروپا و داخل بود و برای انتقال تجربيات جنبش هاى اصلاح طلبانه كشورهايى مصر، هند و روسيه. زبان ارتباطاتی بین مردم و جامعه روشنفكری با چاپ روزنامه های فارسى زبان بود . مثل اختر در استانبول و روزنامه هاى حكمت، ثريا و پرورش در قاهره . ادبیات انتقادی سیاسی-اجتماعی در زمان مشروطه از نثر و شعر فارسی تغذیه می‌کرد ، تصنيف‏های عارف قزوينی، اشعار ميرزاده‌ی عشقی، فرخی يزدی ، ابو القاسم لاهوتی و طالبوف تبريزی که در روند انقلاب و رشد خودآگاهی توده ها سهم باسزايی گذاشته بودند . ادبیات فارسی در آن روزها پشت به پشت مردم تا لحظۀ امضای فرمان مشروطیت پیش رفت .چرا مشروطه بر ادبیات ترکی تأثیر اینچنینی نگذاشت؟چرا شعرای مشروطه که به دو قلمرو سیاست و اجتماع علاقه داشتند ناگزیر از روی بردن به زبان فارسی بودند و نه ادبیات ترکی؟
با سپاس از زحمات دستدنکاران سایت که نظرات مرا بدون کم و کاست باز تاب می دهند
پاینده باشید
بابک خرمدین
نوشته شده توسط: Anonymous

ملی شدن زبان فارسی به مثابه زبان رسمی اداری، ادبی، فرهنگی و علمی نه یک انتخاب سیاسی دولت و ملت فارس که دلائل دیگر تاریخی دارد .در این پانزده قرن دوم تاریخ ایران بجز دوران دویست سال اول پس از حمله اعراب که زبان فارسی ممنوع شد از قرن چهارم نزدیك به هزار سال طوائفی بر ایران حكومت كردند كه زبان مادری‌شان فارسی نبود و در این دوران زبان فارسی دری به عنوان تنها زبان رسمی و زبان مشترک فرهنگی -ادبی مسلط در میان نخبگان درباری و شعرا بوده است. چرا این حكومت‌ها نتوانستند زبان خودشان را به‌ زبان درباری ورسمی بدل کنند.؟مگرسلطان محمود غزنوی که در شهرهای ایران از کله ها مناره ها ساخت نمی توانست بخشنامه صادرکند که به جای شاعرفارسی زبان، شاعرترک زبان برای درباراستخدام کنند؟ آنزمان هم دولت شوونیسم فارس وجود داشت که از خلق اثارادبی و گسترش زبان ترکی جلوگیری کرده باشد؟

موقعیت زبان فارسی به عنوان زبان رسمی اداری و زبان تحصیل در ایران ربطی به قدرت رسیدن خاندان پهلوی ندارد.در دوران قاجار، نگارش اسناد اداری و محضری و رسمی و زبان تدریس در مدارس به زبان فارسی بود . چرا سلسله شاهان ترک تبار قاجار که حدود ۱۳۰ سال در ایران حکومت کردن زبان وادبیات ترکی را در ایران زبان رسمی اعلام نکردند و آنموقع هم شوونیست فارس دولت ترک تبار قاجار را مجبور کرد که در زمینه انتشار آثار ادبی یا علمی به زبان ترکی کاری انجام ندهد؟
نوشته شده توسط: Anonymous

شهریار بزرگترين شاعر دوران معاصر ايران که زبان فارسی را از پایه‌های ملیت خودش می دانست در تضاد با ادعاهای نژادی پان ترکيست ها می گوید .
گرچه ترکی بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر ایران نگوید لال باد از وی زبان
ساختن و آفرينش ھای فرهنگی – ادبی فارسی محصول تلاش مشترك همه اقوامی است كه از گذشته‌ای بسیار دور در این كشور با هم زندگی ‌كرده‌اند وگرنه چگونه می‌توان‌ نقش نامدارترین و بزرگترین قصیده‌ سرایان تاریخ شعر و ادب فارسی را مثل نظامی گنجوی و خاقانی و قطران تبریزی، و صائب تبریزی ، هُمام تبریزی، شکیبی تبریزی و شھريار ، ساعدی و شاملو با این ‌که بسیاری زبان فارسی زبان مادریشان نبوده ولی شاهکارها يشان را به زبان فارسی آفريده اند را تعریف کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

چپ پوپولیست ایرانی و محافل تجزیه ‌طلب مدعی هستند که بسط زبان فارسی مديون يورشگری ملت و دولت فارس است . این ادعا پشتوانه فرهنگی و تاریخی ندارد و بیشتر از سنخ شکستن یک پارچگی ایران و در راستای اهداف تجزیه طلبی است . به قول ماکیاول:
گاهی باید کلمات در خدمت پوشاندن واقعیات باشد اما این امر باید به طریقی انجام گیرد که کسی از آن آگاه نگرد .
و گرنه به گفته سعدی
چو آب می رود اين پارسی به قوّت طبع
نه مرکبی ست که از وی سبَق بَرَد تازی
و حافظ گفته
شکّر شکن شوند هھمه طوطيان ھهند
زين قند پارسی که به بنگاله می رود

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر امروز زنده یاد شاملو، که یک ترک آذربایجانی بود، فریاد جوانان آذربایجان را در استادیومهای ورزشی که لرزه بر اندام رژیم اسلامی میندازد، میشنید، حتما از گفتار خویش شرمگین میشد، و تغییر عقیده میداد. و در محضر بیش از 35 میلیون ترک آذربایجانی سر تعظیم فرود می آورد، و از حقوق پایمال شده آنان حمایت میکرد. گفته های زنده یاد شاملو کتاب مقدس نیست که تا ابد بلا تغییر بماند. او نیز در یک دوره خفقان حرفهائی گفته است که امروز دیگر با خواست و نیاز زبانی و فرهنگی مردم آذربایجان هیچ انطباق و سنخیتی ندارد. اگرچه او نیز دچار جو پان ایرانیستی شده بود، اکنون دیگه آن ممه را لولو برده. اقبال جان! اینو مطمئن باش!

نوشته شده توسط: Anonymous

اصولا جنبش مورد پایدار و همە روزە تا رسیدن بە هدف است اما از جنبش سبز بیشمار بیانییەهای بی هزینەای مبنی بر آزادی موسوی و کروبی باقی ماندەاست. جامعە ایران بیمارتر از آن است کە بخواهد سربلندی خود را محترم بشمارد و در بهترین حالت منافع مردمان مناطق مرکزی بر آزادیو آزاد زیستن می چربد. از جهت دیگر. جنبش سبز مطلوب جامعە مرکزی ایران و مشخصا فارس زبانان بود و منافع آنان را تامین می کرد اما با منافع دیگر ملتها در تضاد بود. جمهوری اسلامی نە یک کلمە زیاد، نە یک کلمە کم شعار موسوی بود. غیرت موسوی و کروبی را نیز باید از تورک بودن و لر بودن آن یکی جستجو نمود.

نوشته شده توسط: Anonymous

زبان فارسی از نظر قواعد زبان شناسی , از زبانهای بومی های آفریقائی هم عقب تر است. مثلا : بگم, بکنم, برم,............... که پر از ایگونه ها است, از کدام قاعده زبانی طبعیت میکند؟

نوشته شده توسط: بابک آزاد

من از زحمات آقای توکلی برای نهادینه کردن فرهنگ گفتگو در ایرن گلوبال تشکر می کنم جای خوشوقتی که رسانه ایران گلوبال در عمل به الگویی برای همزیستی مسالمت آمیز ارزشهای سیاسی مبدل شده است

نوشته شده توسط: Anonymous

زشت ترین آدمهائی که در عمرم دیدم انهائی هستند که1- مثل خمینی ارتجاعی هستند ولی اداعای انقلابی میکنند2- خصلتهای بورژوائی خفه اشون کرده ولی ادعای سوسیالیست بودن میکنند3-گوی سبقت در خیانت به آرمان و خلق را گرفته اند ولی پاکترین انقلابیون به آرمان را خائن به خلق میدانند.

نوشته شده توسط: Anonymous

مرحوم شاملو، شما که شاهد از بین رفتن زبان ترکان ایران و تبدیل آن به فاذری بودید. چزا در مورد آسیمیله کردن ترک ها، عرب‌ها و کردها در ایران چیزی نمی نویسید. این به آن در.... ما ترک‌ها هر روز شاهد فارسیزه شدن ترکانی هستیم که به تهران آمده‌اند. البته این افراد شاید به ظاهر فارس شوند ولی باز با توجه به سایر شاخص‌ها ترک باقی می مانند... این وضعیت دردناکی است که رژیم مبتلا به شونیزم فارس بانی آن است.... یاد خاطره‌ای از مرحوم نطقی افتادم. جناب شاملو به ایشان می گفتند: شما چرا ترکی شعر می گویید؟ ایشان از شاملو پرسیدند: شما چرا ترکی شعر نمی گویید؟ شاملو: آخه من ترکی نمی دانم. نطقی: آخه من ترکی می دانم و دانستن مسئولیت می آورد... بله،‌ناراحتی شاملو را به عنوان یک ترک کاملا درک می کنم چون که هر روز شاهد آسیمیله شدن ترک‌های ایران هستم ولی هیچ فارسی درباره این گنوسید فرهنگی و زبانی چیزی بر زبان نمی آورد

نوشته شده توسط: Anonymous

چومسکی ساختار گرای در زبان شناسی ... و من نمیدانم چه رابطه ای بین ساختار گرایی زبانشناسی با سیاست هست. قطعا حکومت اسلامی الان این دیدگاه را توی بوق و کرنا فریاد کرده و از آن به عنوان قلب تپنده ی مخالفت ملت امریکا با حاکمیت آن نام میبرد. که البته همه میدانند که یک فیلسوف هم در یک جامعه ی دموکراتیک به همان اندازه ی دیگر مردمان میتواند سربرآورد و در باره ی سیاست نظری داشته باشد. حالا اما باید پرسید اگر مثلا یک استاد دانشگاه در داخل ایران یک انتقادی از سیاست های کلان نظام طرح کند، باز هم به همان اندازه ی هنوز چومسکی آزادی نفس کشیدن دارد یا بی فاصله راهی اوین میشود و باقی ماجرا؟!

نوشته شده توسط: Anonymous

این هم یک جور مبارزه با حکومت کثیف اسلامی است ؟؟!! حمله به فردی که برادر ، خواهر ، همسر و هزاران نفر از یارانش را از دسّت داده و هنوز هم زندگی‌ عادی مثل آقای قصیم را ندارد. که جواب این ترهات را بدهد. شرم ٔبر نظام کهریزک نشان اسلامی. که عامل اصلی‌ همه بد بختیهای مردم ستم کش ایران است. آقای قصیم در این چند ماه حتا یک تلنگر به جمهوری اسلامی نزده. دشمن اصلی‌ ایشان نه‌ نظام سرمای داری است و نه‌ رژیم متعفن اسلامی است.

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی ارزشها عوض میشوند....عوضی ها با ارزش میشوند!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

وقتی آدمها شما را ترک میکنندء مانعشان نشویدء شما با کسانی که رها
یتان میکنند آینده ای ندارید...آینده شما آنهائی هستند که در زندگیتان میمانند و در هر حال همراه و همقدم شما هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

شما که فدا نکردی چیکار کردی!؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی عزیز شما مفهوم زبان مشترک را برای ما روشن کنید آیا این زبان مشترک مردم عادی بود یا زبان شعر درباری بود؟؟؟؟شما fاید بدانید که زبان فارسی به همراه زبان ترکی و عربی در ایران کاربرد داشته است... . فارسی زبان شعر بوده است نه زبان مشترک. شما اطلاعات کافی از زبان‌شناسی ندارید و بدین شبب این چنین نظریه‌های غیر علمی ارائه می کنید. اگر فارسی زبان مشترک و انسیت بود آنگاه نظامی، قطران، مولوی و غیره نمی توانست مفاهیم ترکی را به این راحتی بوسیله ترجمه کلمه به کلمه وارد کند. شما اگر دقت کنید. امروز وقتی یک ترک ایرانی که سواد درست خواندن و نوشتن به فارسی را ندارد وقتی می خواهد یک مفهوم دارای معنای مجازی را افاده کند آن مفاهیم را به شکل گرته‌برداری ترجمه می کند: در زبان ترکی ما می گوییم: بو سو سنی گؤرمز (این آب شما را نمی بیند)

). ولی این مفهوم برای یک فارس زبان قابل درک نیست. ولی کسی که به زبان ترکی و فارسی مسلط است فورا می فهمد که این یک اصطلاح ترکی است و معادل دقیق آن به فارسی این است: این آب برای شما کافی نیست... نظامی و مولوی وقتی شعر می سرودند ترکی می اندیشیدند و فارسی می سرودند. هیچ فارسی معنی این بیت مولوی را نخواهد دانست(گاو را رنگ از برون و مرد را از درون جو رنگ سرخ و زرد را)... ولی همین عبارت ضرب المثل مشترک جهان ترک است.... و یا وقتی نظامی می نویسد: مزن در کس از بهر کس نیش را به پای خویش آویز هر میش را»... منظورم این است اگر فارسی زبان مشترک در ایران بود و بنا به گفته کسروی آذری‌های فارس ترک شده‌ای چون نظامی و مولوی این مفاهیم ترکی را چگونه به کار برده‌آند اگر فارسی زبان مشترک بود چرا به غیر طبیعی بودن کاربرد این امثل از سوی نظامی و مولوی اعتراض نشده است؟؟؟. ضمنا، اگر نظامی و مولوی این مفاهیم را به شکل گرته برداری به فارسی ترجمه کرده‌اند لابد توسط ترکان ایران درک می شده است. به نظر ما ترکی زبان مشترک، قشون و دربار و انسیت بود و فارسی زبان شعر و ادبیات درباری.... و نظامی و مولوی ترکان پارسی گوی بودند. من عمدا معادل ترکی آن دو ضرب المثل را ننوشتم تا ببینم آیا فارسی پیدا می شود مفهوم این دو مثل را بداند!!!!
نوشته شده توسط: Anonymous

korosh asoode bekhab jomhuri islami bidar ast

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود، نظر به اینکه در این نوشته نام من بعنوان شاهد روند انتخابات درنخستین کنگرهء سکولار دمکرات‌های ایران آمده، این شرح کوتاه را جهت اطلاع خوانندگان مینویسم:
نخستین کنگرهء سکولار دمکرات‌های ایران روز شنبه، ۱۲ مرداد ماه 1392مطابق با سوم آگوست 2013، در هتل وست این، چرچ فالس (حومه واشنگتن) ساعت ۹وسی دقیقه بامداد برنامه خود را آغازکرد و ساعت 5 بعدازظهر روز یکشنبه 4 اوت خاتمه یافت. ساعت یک ونیم بعد از ظهر یکشنبه، اعضاء گروه هماهنگی وتدارکات کنگره؛ آقایان اسماعیل نوری علا، مهدی مفخمی، حسن اعتمادی، کورش اعتمادی، تقی‌ آل رضا، مهدی حاذق اعظم ومحسن ذاکری برای تعین نام وروند کارکنگرهء سکولار دمکرات‌های ایران پنل چهارم را تشکیل دادند. آقای نوری علا تشکیل نهاد سیاسی فعالی بنام جنبش سکولار دموکرات‌های ایران را عنوان نمودند.

درجواب به یک انتقاد کننده که به مفاد پیمان نامه اشاره کرد؛ آقای نوری علاگفتند: "پیمان نامه مال ماست وکنگره هم ما ماست" با این جمله که مغایر با مندرجات ("کنگره مال شخص یا اشخاص معینی نیست") "پيمان نامهء عصر بود، خلاف آن ثابت شد. درنهایت نام از پیش تعین شده "جنبش سکولار دموکراسی ایران" و به دنبال آن انتخاباتی شفاهی و علنی برای تعیین هفت عضو شورای عالی جنبش مذکور انجام گرفت. و اسماعیل نوری‌علا، حسن ماسالی، تقی آل رضا، حسن اعتمادی، نسترن علیی، مهدی حاذق اعظم و محسن ذاکری به عضویت در شورای مذکور انتخاب شدند. نحوه برگزاری انتخابات مورد انتقاد افراد بسیاری قرار گرفت که به آنها ترتیب اثر داده نشد. حتی به منقدی گفته شد که اگر با این روش موافق نیست بروید وبگذارید کارها انجام شوند. انتخاب ها تک تک و با پیشنهاد وحتی اعمال نفوذ آقای نوری علا انجام شدند. بطوریکه فقط افراد مورد اعتماد ایشان که خود او کاندید میکرد ودر شش مورد هم کاندید های دیگری وجود نداشت انتخاب شدند. در واقع یک پنجم اعضاء یا مؤسسین برای بقیه انتخاب کردند.
نوشته شده توسط: Anonymous

اینها(کل حکومت اسلامی) از روز اول و در این ۳۵ سال تئوری توطئه را مطرح کرده اند تا بتوانند خود علیه مردم ایران توطئه ها کنند. سالها مقدار عظیمی از سرمایه و منابع کشورمان را صرف دستیابی به سلاح اتمی کردند تا

اینها(کل حکومت اسلامی) از روز اول و در این ۳۵ سال تئوری توطئه را مطرح کرده اند تا بتوانند خود علیه مردم ایران توطئه ها کنند. سالها مقدار عظیمی از سرمایه و منابع کشورمان را صرف دستیابی به سلاح اتمی کردند تا توسط آن بمانند حکومت کمونیستی کره ی شمالی حفظ قدرت خود و سرکوب مردم را تضمین کنند و اکنون که نتوانسته اند به سلاح اتمی (بعلت هوشیاری کشورهای دیگر) دست پیدا کنند با تلاش به رسیدن به جمعیت ۱۵۰ تا ۲۵۰ میلیونی یعنی انفجار جمعیت و گسترش عظیم فقر و گرسنگی مردم ایران را کاملا تحت کنترول خود قرار دهند. مردمی که گرسنه هستند انرژی کافی برای اندیشیدن ندارند و توان مبارزه بعلت کمبود انرژی در آنها وجود ندارد. از طرفی محیط زیست ایران که اکنون بعلت جمعیت نزدیک به ۸۰ میلیون نفر در حال نابودی کامل است و منابع آب شیرین که حالت بحرانی پیدا کرده است و کشوری که تقریباً هیچ زیربنای صنعتی مهم ندارد و هم اکنون بسیاری بعلت فقر عظیم ایجاد شده توسط اسلامگراها دچار کمبودانرژی و انواع نابسامانیهای روحی و جسمی هستند آخوندها با تئوری دستیابی به انفجار جمعیت (بجای انفجار اتمی) سعی در تثبیت قدرت و ادامه غارت های را دارند. ۳۵ سال حکومت اسلامگرایان از هولناک ترین و مخوف ترین دوره های تاریخ کشورمان بحساب میاید. به امید اینکه این دوره ی وحشتناک بزودی پایان بپذیرد قبلاز اینکه آنان بتوانند ایران را کاملاً نابود کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای مستشار- من آدم ترسویی هستم و نمی خواهم نامم را بنویسم. آیا از نظر شما آزادی ترسو بودن را هم ندارم؟ مساله اساسی نام من نیست. شما در جواب من باز هم به فرخ نگهدار توپیده اید و آخر سر هم به آنچه که من ترسو مطرح کرده ام نپرداخته اید. من نوشته بودم: «مساله مهم برای شما کوبیدن با ربط و بی ربط فرخ نگهدار است. به این می گویند فرصت طلبی ناب. بهتر است شما هم از خانم دانشگری بیاموزید و نگاهی به گذشته و حال خود بکنید. شاید شما هم به چیزی مانند شرم برسید.» شما با توپیدن دوباره فرخ نگهدار، فرصت طلبی ناب خودتان را آشکارتر کردید. من قبول دارم. این فرخ نگهدار آدم بسیار بدیست که خیلی کارها کرده است. خوب این چه ربطی به نوشته خانم دانشگری دارد؟ آیا نمی توانید به نوشته خانم دانشگری بپردازید؟ مگر ایشان ادعا کرده اند که ریشه همه شرم ایشان فرخ نگهدار است؟ **** من نوشته بودم که: «بهتر است شما هم از خانم

دانشگری بیاموزید و نگاهی به گذشته و حال خود بکنید. شاید شما هم به چیزی مانند شرم برسید.» شما چه کردید؟ فقط به بخشی از زندگی خودتان اشاره کردید و با افتخار تمام نوشتید که تا مقطع انشعاب هوادار چریکهای فدائی بودید و با مبارزه مسلحانه هم همواره مخالف بوده اید. تعجب آور نیست که شما که «همواره» مخالف مبارزه مسلحانه بوده اید، هوادار سازمانی بودید که مبارزه مسلحانه می گرد؟ خوب از این که بگذریم، شما پس از انشعاب 1359 چه دسته گلی بر سر این ملت زدید؟ چکارها کردید و با کدام سازمانها کار کردید و اشتباهاتتان کجا بود؟ نکند هیچ جا اشتباه نکردید و همیشه در راه پرافتخار بی اشتباه گام برداشتید؟ درست همینجاست که شما طفره می روید و اشتیاقی به صحبت ندارید. جالب است نه؟ من می گویم که شما هم از خانم دانشگری یاد بگیرید و به نقد گذشته خودتان بپردازید، شما در جوابم می نویسید که فرخ نگهدار چنین جرد و چنان کرد. نکند این فرخ نگهدار مسول افتخارات شما هم است؟ کار به جایی رسیده که می ترسم اگر ماشینی در آمریکا گاوی را زیر بگیرد، شما خواهید گفت که این فرخ نگهدار آدم بدی است و از خمینی حمایت کرد و به خامنه ای نامه نوشت. راستی این فرخ نگهدار کیست که هر نامه اش و هر حرفش و هر حرکتش در سرنوشت کشور ما و مرم ما اینقدر تاثیر دارد که همه باید تمام هم و غمشان را متوجه مبارزه با او بکنند؟ یعنی بند ناف من و شما و دیگران به این فرخ نگهدار بسته است؟ مگر من و شما و دیگران خودمان فکر و اندیشه نداریم و همه چیزمان را این نگهدار تعیین می کند؟ همین خانم دانشگری چنین ادعایی نکرده است و بر مسولیت فردی خودش انگشت گذاشته است. حالا من می پرسم: آقای مستشار، شما چی؟ آیا شما هم در زندگی خودتان اشتباهی کرده اید و به راه خطا رفته اید و چیزی در زندگی شما وجود دارد که باعث شرم شما شود؟ لطفا جواب ندهید که فرخ نگهدار خامنه ای را نصیحت می کند و یا می رود و در صف رای دهندگان می ایستد و به روحانی رای می دهد. بگویید که شما در این 35 سال چه کارها کرده اید، نقاط افتخارآمیز و شرم آور زندگی سیاسی شما چیست. یک بار هم که شده بیایید و دشنام دادن به فرخ نگهدار را کنار بگذارید و در باره خودتان حرف بزنید تا ما هم شما را بهتر بشناسیم.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی حدود صد سال است که با تشريف فرمائی رضا قزاق بحکومت در خيابان يک طرفه حرکت فرموده ايد حالا اجازه فرمائيد برای ادامه حيات غير فارسها حداقل يکی- دو خيابان دوطرفه نيز داشته باشيم تا شايد با راه تنفس مصنوعی ما نيز از نعمات دنيوی بهره مند شويم آخر اين همه انحصار طلبی که از شاه-شيخ ياد گرفتن خوب نيست . باور کنيد ما غير فارسها نه با گفتن راديو و تلويزيون بی بی سی و نه راديو و تلويزيون ايران زبا ن فارسی را زبان مشترک ميناميم نه با انکار بی بی سی زبان اخ ميناميم زبان مادری شما برای شما زبان مادری ما برای ما .

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر شما یگانه بانوی مبارز راه آزادی ایران عزیز. درود بر شما که یاد بانوی دریاسالار آریایی را زنده نگاه داشته اید. باشد که روزی پرچم آزادی سرزمین پارس را در درون شما ببینیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

به نظر میرسد که آقای اردبیلی متوجه این قضیه نیستند که مشروعیت سیاستهای ملی و فرهنگی در آن نیست که از خود آنها پرسیده شود که چه میخواهند، بلکه در اینست که در متون تاریخی و در اعصار گذشته چه نسخه ای برایشان پیچیده شده. خوشبختانه در این ضمینه آثار بسیار ارزشمندی هم وجود دارند که قدمتشان حتی به ۴۰۰-۵۰۰ سال پیش هم میرسد.!!
روند این بحث باز هم ثابت کرد که اکثر ایرانیان و بدتر از آن روشنفکرانشان هنوز هم رو به گذشته دارند و از حل مسایل معاصر که جوابهای مدرن میطلبند، عاجزند!

نوشته شده توسط: Anonymous

درسته ایران برای همه مردم با هر زبان