دوست گرامی جناب کرمی، با شادمانی تمام، تشکیل کشورهای متنابه کرد را در ممالک مختلف جهان بخصوص در اروپا ، را به شما و عزیزان دست اندر کار از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض کرده امید که بزودی شاهد پیروزی را در آغوش بگیرید.
جناب توکلی، درود
ضمن موافقت با تاریخ مناظره، خواهشمندم برای هماهنگی درمورد چگونگی مناظره با یکدیگر صحبتی داشته باشیم.
موضوع مناظره: منافع ملی چیست و مسئولیت و وظایف ما درتامین آن چه میباشد؟
Şacin
ویلیام داگلاس قاضی آمریکائی که خود به آذربایجان رفته بود ، رفتار ارتش شاهنشاهی را با مردم آذربایجان بد ینسان بیان می کند.
" .... وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت ، وحشت برپا نمود . سربازان قتل و غارت و تاراج براه انداختند . آنهاهر آنچه بدستشان می رسید و هرچه می خواستند تصاحب می کردند. رفتار سربازان اشغالگر روس برازنده تر از اعمال و حشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود . بطوریکه خاطره فوق العاده زشت و شومی در آذربایجان بجا گذاشت . در آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرارگرفتند . گرچه رسالت ارتش ایران ، آزادی آذربایجان بود ،ولی آنها مردم را غارت کرده پشت سر خود مرگ و نابودی بجا گذاشتند . بدنبال ارتش مالکین فراری باز گشتند . آنها بدریافت بهره مالکانه همان سال اکتفا نکردند، بلکه بهره مالکانه سال قبل را نیز از دهقانان پس گرفتند و آنچنان روستائیان را غارت کردند که آنها ذخیره غذائی خود را هم از دست داده گرفتار گرسنگی شدند .... "
جناب تبریزی عزیز،بنظر می رسد برداشت شما از واژه ناسیونالیسم برداشتی اشتباهی است.ناسیونالیسم محصول نظام سرمایه داری است. یعنی اینکه وازه ناسیونالیسم با انحطاط نظام فئودالیته ونضج سرمایه داری پا به عرصه گیتی گذاشت.به عبارت دیگربا جایگزینی نظام سرمایه داری بر نظام فئودالیته وبا تشگیل دولت ملت ها در چهار چوب یک جغرافیا واژه نا سیونالیسم که همانا"ملی گرائی"ویا میهن دوستی و وطن پرستی است به وجودامد.اشتباه شما در این است که نژادپرستی وبرتری طلبی نژادی را با یک ملی گرائی وناسیونالیسم معمولی یک سان می بینید،گرچه افرات در ناسیونالیسم هم به برتری طلبی نژادی ختم میشود.مانندناسیونال فاشیست المان هیتلری و....شما باید کشور های دموکراتیکی که دولت های ملی دارند رابا ناسیونال شونیست ها عوضی نگیرید.فحوای تمامی مقالات وکامنت های شما نشان گر این است که خود شما یک ناسیونالیست ایرانی هستید،ودلتان برایچهار چوب
ایران می تپد.
جناب تبریزی،از زمانی که رضا خان قدرت را در ایران به دست گرفت به تدریج یک سیستم تمرگز گرای ناسیونال شئونیست رابر ایران حاکم کرد.بطوریکه با نام یک ملت ویک دولت ویک زبان با تحمیل زبان فارسی بر دیگر ملل غیر فارس و تبعیض در برنامه های اقتصادی که اگثرا تمرگز گرایانه بود،یک رژیم شئونستی فارس مهور را برایران مستولی کرد.در ادامه رژیم اخوندی هم همین سیاست را دنبال کرده به اضافه اینکه همان طور که شما هم نوشته اید شئونیزم شیعی را با شئونیزم فارس به ملل غیر فارس تحمیل میکند.اقای ظاهرا تبریزی، علی خامنه ای ویا موسوی تبریزی وغیر تبریزی....وتمامی همپالگی هایشان حافظ وحامی رژیم شئونیزم فارس محور در ایران هستند.وگرنه از هیچ کدام از این اقایان حرفی ویا جمله ای در حمایت از ازادی مدرسه داشتن بر اقوام غیر فارس در ایران نم شنوید.جناب تبریزی صحبت از یک سیستم هست نه از افراد واشخاص،لطفا اگاهانه ویا نا اگاهانه این دو مطلب را با هم قاطی نکنید.
""" ابعاد استراتژیک و ژرفنای تحولات منطقه """ در چند دلیل سعی خواهم کرد دستپاچگی و کابوس جناب ناصر کرمی را توضیح دهم. ۱- همانطور که اقلیم کردستان قادر به صادرات نفت و گاز خود بدون ترس و واهمه از دولت مرکزی عراق است، این امکان نیز وجود دارد در آینده نزدیک، عربستان ایران یا ال اهواز، نفت و گاز خود را، بدون در نظر گرفتن دولت مرکزی ایران، به بازار‌های جهانی صادر کند.۲- اقلیم کردستان عراق هم اکنون به رقیب رژیم فارس ایران در بازار صادرات نفت و گاز دنیا تبدیل شده. ۳- تسلط اقلیم کردستان عراق به سرنوشت خود، حس تسلط کرد‌های ایرانی بر سرنوشت خود را افزایش خواهد داد.
آقای طنازی مطالبی را که بصورت خلاصه صدها برگ گفتار نویسندگان ضد دین نوشته اید خواندم و ایکاش پاسخ آن صدها برگ را هم می خواندید. آنچه نوشته اید ربطی به اسلام ندارد بلکه کسانی بااستثمار دین چنین کرده اند اما متواضعانه از شما خواهش می کنم دنبال کاری بروید که از آن سر در میاورید.
آقای الیاس، من هیچ جا سخنی از عرب زبانان نگفته ام. چنین افترائی از سوی شما با اخلاق سیاسی مغایرت دارد. از سوی دیگر من نمی توانم مسئول گفته های مجری برنامه باشم که اندیشه و بینشی متفاوت و گاهی مخالف با من دارد. برای مثال ایشان معتقد به ملت واحد ایران است و ملت های ساکن ایران را اقوام ایرانی میداند. درین باره مراجعه کنید به لینک زیر که درهمین سایت موجود ست:
ناصر جان، با سلام و خسته نباشین، خیلی عالیست! از دیدن نقشه فوق بکلی ذوق زده شدیم. امبد است ملت عزیز کرد، که بیش از یک میلیون نفر دراروپا تشریف دارند، بزودی کشور و دولت کردستان خود را، دراروپا نیز، تشکیل بدهند. آرزوی موفقیت.
برای رفع این توهین و تحقیر در گام اول از لفظ زبان محلی اجتناب کنیم زبان ترکی با حدود 300 میلیون متکلم یک زبان جهانی است زبان عربی با رسمیت در دهها کشور ، محلی نیست. در گام بعدی ، قانون برای همه زبانها یکسان باشد و امکانات بطور مساوی تقسیم شود و تبعیض بین زبانها از بن برود. رسمیت دادن به یک زبان ، نفی زبانهای دیگر و توهین به آنهاست.یا چند زبان باهم رسمی شود یا یک زبان رابط مانند انگلیسی انتخاب شود و زبان هر ملت در منطقه خودش رسمی باشد.هژمونی ظالمانه و تحمیلی زبان استعماری فارسی شدیدا محکوم و مردود است.این اولین گام در راه استقرار دموکراسی و صلح است
حسن آقا ، لطفا شیعه را به ترکان نسبت ندهید! شیعه کار "شعوبیه های فارس" زبان است، که بعنوان خوارج، در مقابل اسلام خلیفه گری ایجاد شد. آنان در صدد بر آمدند که دین جدیدی را به نام "شیعه اثنا العشری" اختراع بکنند، تا بتوانند ازاین طریق با نافرمانی، خود را از اوامر خلفای اعراب، که در جغرافیای ایران حکومت میکردند، خلاص بکنند. پس ملاحظه میفرمائید، که "شیعه اثنا العشری" محصول تفکر مذهبی "قوم فارس" ، و بطور اخص اختراع و محصول فکری "جریان شعوبیه "است، نه خلق دیگر. شما که به این موضوع علاقه نشان میدهید، لطفا در این باره، بیشتر مطالعه بکنید. و بدون مدرک صحبت نکنید. موفق باشید.
اقای حسن.این مقاله در مورد مسا يل ملی و نه دینی است.هدف دولت ایران در مورد اعراب عربیستان واظح و اشکار است و ان هم نابود کردن زندگی اعراب است. این هدف جنايت کارانه همانند دیگر نقشه های رژيم نژاد پرست شکست می خورد.
اگر دقت کرده باشید من درعین تائید نظر مجری سعی کردم تفاوت دوران احمدی نژاد با حکومت های پیشین و نیز بی اعتنائی کامل وی به افکار عمومی آذربایجانی ها را تشریح کنم. قدری انصاف در نقد دیگران چیز بدی نیست. البته این برخورد با مورد مشخصی از صحبت های من در مقایسه با اظهارنظر پیشینتان که خود را در جایگاه انتصاب فعالین ملی قرار داده بودید قدمی بجلو محسوب میشود.
انتساب من به سازمان های سرتاسری و خط فکری آنها دروغ و بهتانی بیش نیست. برای آشنائی با برداشت من از مسئله ملی رجوع کنید به مصاحبه ای که پیشتر در آن تلویزیون داشتم و در لینک زیر درهمین سایت موجود ست:
آقای حسن من با مسائلی از قبيل دين سازگاری ندارم ولی حقيقتا قبل از آمدن اعراب به منطقه آيا مردم منطقه از حاکمان خود بلاخص راهبان زردشتی راضی بودند ؟ طبق تمامی اسناد هيچ مقاومتی در قبال اعراب بجز منطقه آذربايجان يعنی بابک خرمدين نشده . من نمیدانم اگر اعراب نبود مردم منطقه از کجا سواد مياموختند اگر اعراب بد است خوب نظری به کتابهای درسی تا خود دانشگاه باندازيد چند تا کلمه فارسی ميتوانيد پيدا کنيد که اصطلاح علمی و فلسفی و يا حقوقی باشد . نمک نه شناسی درست نيست . منتها اگر انتقادی به داخل کردن دين در سياست است آنوقت مسئله فرق ميکند .
ریسمان آهنگ سرزمین من است، با هارمونی کثیفش که با آکورد دلنشین مردمی همچون دسته های گل شروع می شود و به آکوردی آکنده از رنج و مشقت زنان و دختران زحمتکش بر بالای دار قالی وصل می شود. سپس غمگنانه با آکورد چپاول گر حاکمان مستبد که ثمره رنج دستان پینه بشته را به جیب می زنند پیوند می خورد. و به وقت اعتراض مزدورانشان آکورد سرکوب بر دهان مردم می کوبند و در آخر کادنسی است مظلومانه با آکوردی دیسونانس بر بالای چوبه دار.
جناب ائلیار، ممنون از ادیت ترجمه فارسی
ببيند آقای علاءالدين با زرنگی تمام ميخواهد تقصير خشک شدن درياچه اورميه را به گردن احمدی نژاد بياندازد و رفسنجانی خاتمی و روحانی پاک و پاکيزه نشان دهد تا جای که اعتراض مجری برنامه سبب ميشود و آقای چالنگی ميگويد اين درست نيست که مقصر همه چيز را احمدی نژاد بدانيم . لازم به ياد آوری است که سياست و پروژه خشانيدن اورميه توسط دولت رفسنجانی شروع و در دوره حاتمی به اوج رسيد و اين پروژه کثيف مثل بمب در کف دست دولت احمدی نژاد جنايتکار گذاشته شد.
Ba arze ehtram be frakhan dahandegan in karzar. Lazem ast bedone in ke heyye janzade shavim, be avageb har no shoar ve harakati madani khob degat konim. Shoare nafye edam yek share ensani, hegog bashari jehanshemol ast .ve shoar dahandegan , ve pirevan in karzar dar temame donya . az yek taraf regimha ra be masoliyat frakhane , va khahane gate har noe edami astand.. az tarafe digar in shoar mokhatebesh ensanhaye roye kore khaki ast , och davat hame ensanha be nafye kheshonat . ve arz kozashtan be heyate ensanha ast .jameye madani ra be paziresh hage heyat heta be mojreman fra mikhanad. Nafye edam yek khaste ensani , ve jehani ast. va hegoge bashar tarife shode ne pasvand, ne pishvand , ne shart shrot. ne vabeste be zeman ya mekan , ba kelami goya , shefaf , khahne gate
edam dar hameye jehan ast.In shoar khase yek keshvar, grohe khase siyasi nist . In asle ensani ra be mosalhe , bar esasa maslahatha zemani , mekani negozashte ve dar mogable janiyane hekomati agab neshini nakarde ast. Vagti ma in shoare vahed Edam ra motavog konid, be motvafeg kardane gam be gam taglil midahim. In be maniye ham agabnishini dar mogable janiyane hekomati ast , ve ham taglil , ve estehale kardan in shoare jehani ast.Ba taglile in shoar be tavafog edam gadam be gadam . yani agab neshini ashekar az esole ensani ast . Dar in mored yani hekomat hag nedared zendaniyane siyasi ra edam konad , vali hag darad mojreman, gachachiyan ke mahsole siyasate galat egtesadi, amozeshi an hekomat ast , be jokhehaye edam besoparad.Ma be onvane faale hegoge bashari ve dar eyne hal faale siyasi hage in ra nedarim ke daste hekomat ra dar hich edami baz negah darim.Baravorde in shoare gadam be gadam dagigan baz gozashtane hekomat dar edame jenayat ast . Ma faallan hegoge bashar khastare barchidam kole mashin edam hekomati astim. ve bas.Ma motmaen astim ke hekomat dar mogable har no khaste madani velo in ke taglil dade shode ham bashe mogavmat karde , ve be jenayate khod edame khahed dad. . .Regime j islami midand ke az jahate nagse hegoge bashar hich abroyi nedare. ve barha dar mejame beynalmolal mahkom shode. . Emrooz ke az tarige noshidane jame zahr dar morde mesayel atomi . mosalaman be donbale pak ve moanzah neshan dadane chehra karih zede ensaniash dar morde hegoge bashar ham ast . Aya ba tarhe shoare gam be gam harf to dahane regim gozashe nemishe ke yek manovre tabligati hegoge bashari ham bede , ve modai beshe ke be harfe opozision ham gosh dade , ve az in be bad gam be gam edam ra hazf karede, vali ba dast dashtane organhaye kontroll gezayi be koshtar makhiyane ro avorde . vali dar harf khod ra ba shoarhaye hegog bashari monazeh kone , ve heta be in sarveran ke in frakhan ra dadeand ham ejaze harf zadan dade bashe.Feramosh nekonim ke regim eslah talab ya motadel j islami ham koshtar ensanha ra dar zendanha edame dade, fagat shive amal dar joziyat farg dashte ast.Man az in sarveran ke in frakhan ra dadaand miporsam aya in shoare gam be gam istrategi hegog bashar ma ast? yani ma ham dar jameye azad ferda be edam ensanha edame khahim dad , ve fagat gam be gam an ra hazf khahim kard? Taglile shoare tavofoge edam be tavafoge gam be gam mahiyate istrategik dar in khase ensani ast. ve agar ma be in khaste basande konim. dar hagigat dar haman chaleyi mioftim ke regim az tarige estafade dorost , ve be moge az opozision khod roahni klid be dast ra sare kar avord. ta be regim , ve jenayatesh, sar o sorat dahad bedon an ke az mahiyate ertejayi, zede bashari khod tagyiri dade bashad. Ma bayed shoari ra matrah konim ke regim ra dar makhmaseye masoliyat gerar dahad , Hal in shoare gam be gam ne tanha regim ra dar makhmase gerar nemidahad , balke be regim forsat tojihe jenayat ra khade dad.Mosalaman az nejate har hamvatani az edam estegbal karde ama be esole hegoge bashari barchidan edam bedon passvand . pishvand motegad astam.Jane hich ensani dar moamle siasi nemi gojad. va bass. ba ehtram Eli Jamshidi . ,
درمورد سابقه خودش واینکه باعث نمیشه نگاه امنیتی افزایش پیدا کنه پاسخ داد من ادم امنیتی نیستم وگذشته از اون تندروهای ملی گرایی ومذهبی رو هم با نتیجه تحقیقات مداوم که در سازمان اطلاعات ودانشگاه های کشور ومراکز مختلف که به صورت مستقل ومداوم تغییرات گرایش قومیت ها روبررسی میکنند درحال قانع کردن هستیم که خطر تجزیه خصوصا در مورد اذربایجان وخوزستان دیگه وجود نداره درمورد ترکها نسبت به تمام قومیت ها مشارکت وهمکاری بالاتری دارند در خوزستان نسل جدید گرایشش به هویت ملی بیشتر ونفوذ کشورهای همسایه به شدت رو به کاهش البته گروهک های موجود بسیار محدود وقابل کنترل وحذف شدن هستند مهم اکثریت این قومها است که با تایید تمام مراکز تحقیقات قومی کشور گرایش به هیچ کشوری جز ایران ندارند بنابراین دلیی برای ادامه یک سری از محدودیت ها که ناشی از نگرانی برای تجزیه بود وجود ندارد البته این تغییردر گرایش رو
در مورد خوزستان وترکها تاکید میکرد در مورد لرها وبختیار که اساسا گفت انچنان سطح ملی گرایی بالاست که اساسا نگاه قومی کردن بهشون اشتباه است راجع به کردها هیچ اظهارنظر خاصی نکرد درمورد ترکمن ها گفت تلاش میشه در جمعیت شمال کشور واونا همبستگی بیشتر ایجاد بشه درباره بلوچ هم به عنوان بسته ترین وسرسخت ترین قومیت با بیشترین فاصله از سطح ملی گرایی سخن گفت ظاهرا جدی ترین تصمیم وهمراهی برای رفع تبعیض ها ومشکلات در بین مسولین وافراد صاحب نفوذ نظام شامل خوزستان میشه واحتمالا تو پایان دوره روحانی تفاوت عمده ای میکنه وضعیت این استان
دین عرب بیداد میکند نه در ایران بلکه در همه جهان عرب .نگاهی به کشور های عربی مانند مصر و عراق نشان میدهد در انجا حاکمان عرب با چه بیرحمی دین عرب را جایگزین تمدن و فرهنگ میکنند. بیش از هزار سال است که دین عرب و پانصد سال است که شیعان ترک مردم ایران را به برده گی گرفته اند.دین اسلام دینی ستیزه جو ی و خشن است که مردم ایران و عرب را به شلاق میکشد.غارت منابع ملی مردم ایران و دادن ان به تروریستهای عرب علیه منافع ملی مردم ایران است.اسلام دین خرافات و برده گی است و این دین تا زمانی که وجود دارد خرافات و بربریت وجود دارند. بنا بر این دشمن ایران و مردم کشورهای عرب دین اسلام و اخوندهای مفتخوار هستند ونه میهن پرستان ایرانی
قادر بئی با سلام ، خط فکری آقای علاالدین فتح رازی فقط در دفاع از دریاچه اورمو خلاصه نمیشود، دفاع از دریاچه اورمو و دفاع از حقوق مردم آذربایجان خوب است. هیچوقت کسی مانع فعالیت او نشده است، که چرا با تلویزیون ضد خلقی، و پس مانده های رژیم معدوم سلطنتی مصاحبه میکند. صلاح کار خویش را خسروان دانند، اما خط کلی جناب ایشان همان خط فکری سازمانهای سوخته به اصطلاح سراسری که فقط نمای خشک و خالی از آن باقی مانده است، میباشد. خطی مشی که به بهانه کلی گوئی و دموکراسی موهوم، در عمل هیچ حقوقی برای مردمان غیر فارس قائل نیستند، جریاناتی که بظاهر خود را چپی و حتا کمونیست تلقی میکنند، و مدام از حقوق بشر دم میزنند، در صورتیکه مردمان غیر فارس را در ایران کسی به حساب نمی آورند. و خط فکری اغلب آنان ابقا رژیم، و به زنجیر کشیدن مردم در چهار چوبه زندان تمامیت ارضی، و بازسازی و تداوم سانترالیسم تهران ـ مرکز
است، جریانات راسیستی که جز قوم فارس و زبان فارسی، هیچ حقوقی را برای ملیتهای غیر فارس جغرافیای ایران قائل نیستند. من از جنابعالی سئوال میکنم از کی جریانات ضد خلقی و ارتجاعی سلطنت طلبان، و خرده ریزه ها و هواداران چنین جریان ضد مردمی، طرفدار دموکراسی و حقوق بشر شده اند؟ از کی جریانات مشکوکی که بخون مردم آذربایجان تشنه اند، و تمام حقوق سیاسی، فرهنگی زبانی و "حق تعیین سرنوشت" آنان را زیر پا لگد مال کرده اند، اینک طرفدار احیا دریاچه اورمو، و خواهان حقوق مردم آذربایجان شده اند؟ مگر رژیم جنایتکار و منحوس پهلوی نبود که در سال 1325 آذربایجان را به خاک و خون کشید؟ همین آقای مجری برنامه که هنوز هم، با بی شرمی تمام ، اسم دریاچه اورمو را، دریاچه رضائیه مینامد، مگر شرکت آقای علاالدین در یک چنین برنامه ای چه افتخاری نصیب مردم آذربایجان میکند، و یا بهتر بگیم، چه دری از مردم آدربایجان را دوا میکند؟ و یا چه تاثیری در روند خشک شدن دریاچه اورمو میگذارد؟ مگر نه این است، که ایشان به بهانه دریاچه اورمو، فقط خود را در مطبوعات ضد خلقی مطرح میکند. آیا جریان سبز که حتی از به زبان آوردن حقوق ملی ـ مدنی و زبانی مردم آذربایجان به رهبری آقای موسوی خودداری میکید، کسی که بعنوان ترک وسط انداخته بودند، تا دو مرتبه مردم آذربایجان را به مثابه سیاه لشگری دنبال خود بکشد، و فدای مطامع مشتی پانفارسیسم و پان ایرانیسم از خود راضی بکند، و همه نیز دیدند، که مردم آذربایجان کوچکترین وقعی به افاضات وی ننهادنند، مگر جناب ایشان چه خدماتی به مردم آذربایجان ارائه دادند، که دنباله روی چنین جریانی مثل آقای علاالدین فتح رازی بتواند خدمتی به حرکت ملی آذربایجان بکند؟
یونسی اعلام کرد در مورد اموزش زبان های قومی با اموزش وپرورش گفتگو شده در یک سری مناطق به صورت ازمایشی شروع میشه البته هنوز نظر مجلس دراین باره پرسیده نشده ظاهرا تومرحله ازمایش ومحدود بدون مطرح شدن تو مجلس اعلام میشه یونسی ادعا کرد بررسی های که درسازمان اطلاعات وسپاه وتوسط دانشگاه های کشور در مورد قومیت ها شده نشون دهنده این که در بین اونا لرها وبختیاری ها بیشترین همبستگی رو با مرکز دارند به گونه ای که تقریبا نمیشه مساله قومیت در انها مطرح کرد بعد از انها ترکها واعراب بیشترین نزدیکی رو دارا هستند سرسخت ترین قومیت که بلوچ هست گفت نتایج تحقیقات سازمان اطلاعات از گسترش روحیه ملی گرایی وافزایش اشتیاق برای همراهی پایتخت در خوزستان واذربایجان خبر میدهد که باعث کمتر شدن نگرانی ملی گرایان افراطی از جدایی این مناطق شده وهمین سبب اماده شدن جامعه برای پذیرش اموزش زبان های قومیتی است در صورتی
درحال حاضر براساس تحقیقات گسترده ای که در سازمان های مختلف در مورد قومیت ها توسط دولت انجام شده نشون دهنده کاهش توجه انها به کشورهای همسایه وافزایش توجه وعلاقه به تهران با حفظ هویت قومی دارد که این نتایج به تعویض دید اکثر مقامات حتی سازمان اطلاعات از حالت امنیتی منجر شده راجع به گروهک های جدایی طلب پرسیده شد گفت طرفدارانش خصوصا در خوزستان واذربایجان به شدت رو به کاهش ودلیلی برای نگرانی در مورد تجزیه وجود نداره همچنین گفت در اینده نه چندان دور قوانین کشور به گونه ای تغییر میکنه که این قومیت ها هم به راحتی به مقامات بالای سیاسی اجتماعی دست پیدا کنند البته اصلا مشخص نبود که این نگاه فقط شامل دو قومیت ترک وعرب که به تایید سازمان اطلاعات کشور فاصله شون با تهران در حال کم شدن یا شامل بلوچ که سرسخت ترین وبسته ترین قومیت هم اعلام شده میشه یا اهل تسسن کرد ولی گفت روحانی به گونه ای مشکل رو میخواد حل کنه که دولت های بعد دیگه در این زمینه هیچ مشکلی نداشته باشند
نظر آقاي قادر درست است. كلا ما نميتوانيم با افراد برخورد پكيج وار داشته باشيم و آنها را به پكيج سياه و سفيد تبديل كنيم. ما با عمل كنكرت افراد در زمان و مكان سر و كار داريم. روح دمكراتيك حكم ميكند كه بجاي ارزيابي "فرد" بصورت يك پكيج، نظرات و اعمال كنكرت ان فرد را مورد مداقه قرار دهيم. اين مصاحبه و چند كار اخير آقاي علاالدين مثبت و اصولي است. اگر از اين كارهاي مثبت دفاع نكنيم، وقتي از كاري انتقاد ميكنيم، جدي گرفته نخواهيم شد. مغز صحبت اين مصاحبه هم غيرجدي و غير عملي بودن صعود دادن آب به ارتفاعات بالاي 1000 و حتي 1400 متري است كه كاملار درست است.
با سلام و تشکر از مبارزات عدالتخواهانه شما در 30سال اخیر
همانگونه که شما آن مرحوم را می شناختی . رحیم انسان با شرافت و آزاده ای بود
67سال عمر آن بیچاره همش در رنج و غم گذشت. از یتیمی و آغاز بکار از ابتدای نوجوانی . فوت برادر و خواهرها تا مبارزات و زندانها و شکنجه های ساواک و اطلاعات و 30سال جنگ برای اثبات حق و حقوق اعضای تعاونی های مسکن ادارات که اکثرا از قشر ضعیف جامعه بودند با تمام فشارهای تهمت و افترا و عسر و حرج و سرآخر شکنجه وحشیانه و مرگ مظلومانه در خفا.
پس از مطالعه مقالات تعجب آورشما. قضایا را از محفل های مختلف و گشت و گداز در سایتها جویا شدم.
متاسفانه قضیه صحت دارد و با هزاران تاسف رحیم یلعبی تنها نبوده و ایضاٌ شهرما ارومیه. مشابه این قضایا در استانهای مختلف اتفاق افتاده از مسکن مهر زمین فوتبال همدان تا جنگلها و کوههای شمال. از هشتگرد و ورامین تا دماوند و......
قضیه آنقدر بویش در آمده که یکی از وظایف اصلی استانداران. مبارزه با زمین خواری شده و ریس کمیسون اصل 90 مجلس علنا در تلویزیون از رانت و سوءاستفاده کامل از قدرت صحبت می گوید و دادسرای قضات از 3500شکایت علیه قضات
ولی افسوس از دادرسی . ظاهرا روسای قوه قضاییه در خواب و باندهای زمین خواری هوشیار و بیدار
مطلع باشید افراد زیادی همینک درگیر پرونده های کوچک و بزرگ هستند. برای مثال
ابراهیم رکنی یک فعال اقتصادی ارومیه است
او نیز چون مرحوم رحیم یلعبی ترکمان بخاطر زمینهای زراعی گلمان. ۲۲ سالی‌می‌شود کة درگیرپرونده‌ای قضایی با دولت است
با این بنده خدا نیز هرچه که شایسته نبود. باند فاسد در مسکن و شهرسازی و زمین خواران دولتی ظلم روا داشتند.
این بیچاره نیز با وجود بخشیدن 80٪ اراضی به مسکن و شهرسازی. برای احیاء حق 20٪ خود ۱۱ ماه انفرادی و ۷ سال حبس مهمان اداره اطلاعات بوده و مجموع ۷ سال و ۴ ماه و ۲۶ روز حبس عادی را مهمان زندانهای مختلف بود.
انواع اتهامات و تهمت های زمین خوار. فروش مال غیر - مفسد فی الارض را تحمل کرد.
خانواده این بیچاره را نیز چون خانواده یلعبی با عسر و حرج اذیت کردند و موجب سرافکندگی و هتک حرمت و حیثیت و زجر و شکنجه روحی سرپرست خانواده ها شدند.
مشکل این بابا نیز. عدالت خواهی بجهت حل سرگردانی و بلاتکلیفی صدها خانوار زارع و هزاران عضو تعاونی‌های مسکن شهرک گلمان است.
گذراندن بةترین سال‌های عمر در گوشه زندان با سخت ترین شرایط و با توجه به آب رفته هم بة جوب برنمی‌گردد و ظلم و احجاف و بی‌عدالتی کة در حق خانواده ها گردیده قابل جبران نیست
با وجود مصاحبه ایشان با روزنامه قانون قوه قضاییه و صدور رای نهایی . دادگستری حکم صادره را اجرا نمی کند.
متاسفانه در سیستم قضایی حال کشور. پیروزی در دادگاه مهم نیست. باید در اجرای احکام قضایی موفق شد و رانت و قدرت داشت.
همینک نیز این تاجر ارومیه ای با وجود پیروزی و گرفتن حکم نهایی تهران.امیدوار به اجرای حکم از قوه قضاییه نیست و همینک در تلاش است مدارک و احکام قضایی ترجمه و در اختیار وکیلی در شهر لئوبن اتریش قرار دهد و اَز طریق دادگاه‌ها و مجامع بین‌المللی برای احقاق حق خود اقدام نماید.
در صورت سکوت دستگاههای ذیربط . احتمالا آقایان رکنی . وفا پیوند و..... بزودی مهمان رحیم یلعبی خواهند شد.
جهت جوابگویی به علی آقاها و تمامی مزدوران و تحریف کنندگان واقعیت و در دفاع از مظلومین این قضایا دعوت می کنم به سایتهای ذیر یک سری بزنند تا از ابعاد منجلاب ایجاده شده آگاه و شاید وجدان خواب آلودشان بیدار شود و بدانند که دنیا اینقدر ارزش ظلم و جفا را ندارد.و بقول قدیمی ها امان از آه مظلوم
امیدواریم انسانهای آزاده خواه از تمامی ظرفیتهای سازمانهای بین المللی و حقوق بشر استفاده نمایند
من ابتدا مصاحبه را بدقت نگاه کردم و بعدا نظرات دوستان را در این باره مطالعه کردم. به نظز من مصاحبه علاالدین خوب بود چون او از موضع درست به ارزیابی اوضاع دریاچه پرداخت. او بدرستی اشاره کرد که رژیم اسلامی با احداث دهها سد مانع ورود آبها به دریاچه میشود. او گفت که رژیم نمی خواهد دریاچه را نجات دهد و طرحهای غیر عملی بر ای نجات دریاچه ارائه میدهد. علاالدین گفت که دولت بدروغ قول میدهد که از ارس یا خزر آب به دریاچه ارومیه پمپ خواهند کرد در حالی که بخاطر اختلاف سطح، اینکار غیر ممکن است. علاالدین برای نجات دریاچه ارومیه راه حل درستی ارائه داد. او گفت : آب در کوزه، ما تشنه بر لبان میگردیم. او گفت آبها را پشت سدها جمع کردند ولی دولت آب سدها را به روی آزاد نمیکند علاالدین عواقب وحشتناک کویر شدن دریاچه را گوشزد کرد و گفت این وضع زندگی همه آذربایجانیها حتی پاسدران را هم تحت تاثیر
تحت تاثیر قرار خواهد داد بنا بر این همه مردم باید برای نجات دریاچه ارومیه (بگذاررضائیه )تلاش کنند. علاالدین از یک تلویزیون فارس زبان بخوبی به یکی از دردهای مردم آذربایجان پرداخت. این کار مثبت است. هر کس چنین کاری بکند باید از او حمایت شود. دریاچه ارومیه به کویر نمک تبدیل شده است در این شرایط پاسدار اسلامی، نماینده مجلس، سبز و مجاهد خلق یا هر کس دیگری بخواهد از دریاچه دفاع کند باید حمایت شود. حرکت ملی و دمکراتیک آذربایجان در انحصار هیچ کس نیست. بر عکس گفته آن دوست، هر کسی و هرگروهی میتواند برای تحق مطالبات و خواستها مردم آذربایجان مبارزه کند. در پایان اشاره کنم که علاالدین بر ضد آذربایجان نیست. علاالدین بیشتر از کسانی که در بالا بر ضد او قلم فرسایی کردند برای آذربایجان مبارزه کرده است. او بعنوان عضو انجمن آذربایجان جنوبی - لندن بهمراه دیگر اعضا دهها متینک، مراسم،تظاهرات در دفاع از آذربایجان سازمان داده است. علاالدین از لحاظ فکری چپ گرا است و بر خلاف میل ما از اصلاح طلبان حمایت کرده است. به نظر من کمبودها و اشکلات کوچک مصاحبه و دگراندیشی یک فرد نباید باعث شوند که ما خط قرمز روی یک نفر بکشیم. ما نباید مدافعان آذربایجان را به این علت که با ما هم نظر نیستند از جبهه خود طرد کرده و آنها را دشمن خطاب کنیم. ما حق نداریم یک نفر که از دریاچه ارومیه حمایت میکند دشمن بنامیم. علاالدین در این مصاحبه چه چیزی گفته که خلاف گفته ما و حتی خلاف نظر افراطیون بوده است؟ همین افراد منتقد معلوم نیست تا بحال چه شاهکاری برای آذربایجان انجام دادند که مصاحبه علا الدین را در یک تلویزیون فارس زبان محکوم میکنند. این دوستان بهتر بود تک تک اشکالات مصاحبه را مطرح و نقد میکردند. اما متاسفانه به آن نپرداختند. من هم با علاالدین یک دنیا اختلاف نظر دارم اما این مصاحبه را مثبت ارزیابی میکنم و از او بخاطر ایم مصاحبه تشکر میکنم و هیچ وقت بطور غیر مسئولانه بخود حق نمی دهم او را دشمن آذربایجان خطاب کنم.
تنها این عبارات را با نوشته ی خانم هدایتی مقایسه کنید تا فرق هنر و بی هنری روشن شود:«من غم پرندگان بی بازگشت را* به یک دسته گل پیوند می زنم». "من" ِ سراینده یا در حقیقت "من" ِ ریسمان بازتاب هنری "من" جامعه ی ماست که همه ی کارهای یاد شده در متن شعر را تصویر میکند.من ِ ریسمان، ما هستیم. و چهره ی زشت و زیبای خودماست. شعر آینه ی هنری چهره ی ماست که خود را بهتر بشناسیم.
اعتراف يک نماينده مجلس رژيم به جنايت نيروی انتظامی
محسن بيگلری عضو مجلس ارتجاع از سقز و بانه به جنايت مأموران سرکوبگر نيروی انتظامی اعتراف کرد و گفت:
متأسفانه در دو ماه گذشته نيروی انتظامی و هنگ مرزی شهرستان بانه، با تيراندازی بی رحمانه، شش نفر از هموطنان بی گناه و محروم بانه يی را کشته اند. جالب اين است که اکثر اينها همراه خانواده هايشان بوده اند و در جلوی چشم زن و بچه شان کشته شده اند. جالبتر اين که در هيچ کدام از اين ماشينها، يک گرم بار قاچاق وجود نداشته است و نيروی انتظامی هم خودش اين واقعيت را تأييد می کند.
جناب فرجادفر گرامی : 1- اینجانب اشکارا نظر م را در باره توافق ژنو مطرح کرده ام2_ اتهام زدن به د گر اندیشان، ساده ترین عملی است که متاسفانه شما اشکارا در همین کامنت به من نسبت داه اید .3_ اینجانب اصلاح طلب نیستم چون جایی در دم و دستگاه حکومت اسلامی ندارم که بخواهم ان را اصلاح کنم . بنظر من باند خامنه ای سرانجام توصیه های اصلاحی جناحی از نظام اسلامی ( رفسنجانی _ روحانی) را پذیرفته که مسیر و استراتزی سیاست خارجی خود را عوض کند . تنها حاکمان هستند توانایی اصلاحات را د ارند. خامنه ای ابتدا اصلاح طبان واقعی درون و بیرون جمهوری اسلامی را بشدت سرکوب کرد و حالا با شدت یافتن تحریم ها و قطع پول نفت مجبور شد که روش سیاسی خود را در مقابل همسایگان و قدرت های غربی را عوض نماید.
4_ اینجانب قبل از اینکه فعال سیاسی باشم خود را روزنامه نگار احساس می کنم و به این خاطر از هر دو دسته (اصلاح طلب و سرنوگون طلب ) فاصله ام را حفظ کنم.5_ در مورد پیشنهاد شما موافقم . برای هفته بعد 10 دسامبر ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی د راتاق فرهنگ گفتگو مناظره ای بین ما انجام گیرد
در مورد قتل رحیم یعلبی ترکمان، فعال سیاسی سابق و مشهور اورمیه، عزیزی مطلبی ارسال کرده که جهت تکمیل شدن آگاهیها در این مورد، وظیفه ی خبر رسانی خود میدانم که آنرا در زیر همین نوشته منتشر کنم. امیدوارم روزی برسد که پرونده ی این قتل، عادلانه رسیدگی شود و مجرمین مجازات شوند. بعضی قسمتهای نوشته در پیش آ.ائلیار محفوظ است و نقطه چین شده است:
سلام ايليار. من [نام محفوظ-ایرانگلوبال] از همدوره هاي رحيم در ... اروميه...ميباشم .به جهت فشار وارده به بنده به دليل مرك رحيم يلعبي و غير قابل باور بودن قتل ان مبارز و انسان نازنين و به تمام معنا خواستم نكاتي ولو ناقص و اندك رو ذكر كنم. اكنون بيش از 40 روز از مرگ مظلومانه رحيم يلعبي ميگذرد ومتاسفانه به دليل نفوذ باند فساد در اداره اگاهي اروميه با اينكه از عاملان جنابت اطلاعات كافي دارند ولي از رسيدگي به اين پرونده امتناع ميورزند.
جاويد اسد زاده كه در طول 3 سال گذشته و در جريان قتل نيز ليدر عملياتي باند عليه خانواده يلعبي مي باشد حدودا ده روز قبل از ارتكاب قتل بصورت كاملا واضح و اشكار در حضور چند تن از اشنايان واطرافيان خود اذعان كرده است كه كار يلعبي ها تمام است و به همين زودي پرونده شان بسته مي شود.البته دقيقا مشخص نيست كه منظور از اين حرف گرفتن امضا با فشار و سند سازي است يا قتل.هر چه بوده با استناد به شكنجه هاي وارده به ان مرحوم مبرهن است كه باند مذكور در پي گرفتن امضا ويا چيزهايي از اين دست در جهت خلع يد زمينها از رحيم و اعضاي تعاوني ها بوده اند. و اين مسيله مسبوق يه سابقه نيز بوده است چرا كه در طول 1 سال گذشته بار ها و بصورت تعمدي نزد اشنايان دور خانواده اين مسئله را مطرح مي كردند كه نه تنها زمينهاي 11000 اعضا و گلشهر را از چنگ رحيم خارج مي كنيم بلكه به عنوان كلاه بردار پرونده سازي و محاكمه كرده و حتي ماشين زير پايشان را نيز از دستشان در مي اوريم.... نيز علي رغم شجاعت و بي باكي در پي قتل رخداده به شدت محافظه كارانه عمل كرده و فعلا نظاره گر ماجراست. ضمنا در قسمت ديدگاههاي يكي از مقالات مربوط به مرحوم يلعبي كامنتي با متن (اطلاعات دريافتيتان غلط است)قرار داده شده كه در اينباره بايد يگويم كه [به طور] قاطع از طرف جاويد اسدزاده واطرافيانش بوده كه به دليل مستند و كامل بودن مقاله مورد نظر كاملا دچار استيصال گشته و سعي در خدشه وارد كردن به صحت اطلاعات داده شده دارند.هر چند جاويد اسدزاده و همپالگيهايش به حدي پلشت و گاو پيشاني سفيد ميباشند كه تمام تلاششان در جهت مبري ساختن خود بيهوده است.ولي ايليار- در طي 30 روز گذشته تغييراتي در سطح استان رخداده كه از مهمترين انها ميتوانم به رفتن جلال زاده استاندار-رفتن مدير كل اطلاعات استان و امدن مدير كل روحاني-در اينده نزديك رفتن محبت خواه مدير كل فاسد استان و... و با توجه به اين تغييرات بايد عرض كنم كه تحليل من اينست كه بيش از 60 درصد از پشتوانه معنويشان از بين رفته است و به زودي همه چيز افشا خواهد شد.در اينده اين اسامي را نيز در كنار نام جاويد اسد زاده خواهيد شنيد:افرادي چون يورد شاهي-شادفر ملعون-كياني- احمديان و....
دوستان... سعی کنیم از استفاده کلمات توهین آمیز مثل ( خاک به سرت و یا بترکی... ) بر علیه خانم مهناز هدایتی پرهیز کنیم.. فقط از گرداننده گان ایران گلوبال خواهش داریم که دو قسمت دیگر به این سایت اضافه بکنند.. یک بخش (علمی) به این سایت اضافه بشود چون خوشبختانه ایرانیانی هستند که میتوانند مقالات علمی ( فیزیک..ریاضیّات..نجوم... طب...و..وووووو) را در این بخش بنویسند و یک بخش دیگر به عنوان بخش ( چرندیّات), که اشعاری مثل این شعر ( اول ثابت شود که این شعر است) را در بخش چرندیّات گنجانده شود نه در بخش ( فرهنگ هنر و ادبیّات).. به امید هر چه زودتر آن روز
""" سخنی با خانم شاعره عزیز """ راهی را که در پیش گرفته‌اید سخت سنگلاخی، طوفانی و خطرناک است، از سخن حسودان و ایراد گیری آنان ترسی به خود راه ندهید، همه هنرمندان و نوابغ با این کینه توزی‌ها مواجه شده‌اند، شاعره دیگری در مقابل این کینه توزان چنین مرقوم فرموده اند "" گر زن رهی به راه خون باید رفت، از پای فتاده و به سر نگون باید رفت"" شاعره دیگری ادامه داده اند "" کار هر گاو نر نیست خرمن کوفتن، زن هوشمند میخواد که این گاو نر را اهلی کنه""، به نظر من زبان فارسی این قابلیت و توانائی را دارد که نه تنها تبدیل به زبان شعر و ادبیات دنیا، بلکه تبدیل به زبان علم و فلسفه و تکنولوژی نیز بشه، به امید روزی که زبان فارسی، از جغرافیای روستای فارسی، پا را فراتر بگذارد و تبدیل به زبان دوم دنیا در کنار انگلیسی بشود. زبان فارسی یک زبان محلی نیست و نباید باشد.
در پاسخ Anonym گرامی که نوشته :«من از [کار] مسئولان ایرانگلوبال سر در نمی آورم بخدا.» لازم میدانم توضیحاتی را به خدمتشان بیان کنم: 1- درست است که "مطلب" نه شعر است و نه معر. شاید بشود آنرا " پارازیت" نامید. به معنای خش-خشی که روی صفحه و نوار پیدا میشود. 2- اما چرا آن انتشار یافته؟ پاسخ این پرسش را فقط انتشار دهنده میتواند بدهد. در ایران گلوبال هرکس مسئول مطلبی ست که خود منتشر میکند. 3- بنابراین دیگر مسئولان در مورد مطلب دیگری نه مسئول اند و نه پاسخگو. 4- منتشر کننده مستقل عمل میکند.5- فقط شورای گردانندگان است که می تواند به صورت جمعی در مورد خذف یک نوشته تصمیم بگیرد.در صورتی که آن نوشته مشکل قابل توجه جمع داشته باشد. 6- بدن انسان و اندامهای او در ادبیات فارسی بعد از مشروطیت به ویژه در نظم شاعرانی چون فرخی یزدی، ایرج میرزا و عشقی و دیگران وجود دارد. به صورت منفی و مثبت. در هجویات وغیره
بعد ها و در دوره ی معاصر نیز این موضوعات به تقلید از اروپا در نوشته ها به چشم میخورد. 7-کیفیت چگونگی آوردن این اندامها در نوشته بستگی به هنر و فکر و قلم نویسنده دارد. 8- وقتی قلمزنی هنر و «کیفیت» نداشته باشد چیزی که از آب درمیاید، میشود همین مطلبی که خوانندگان ملاحظه میکنند. 9- این مطلب تاکنون بیش از 5 هزار بیننده داشته در صورتی که شعر و نوشته ادبی بین 300 - 2000 بیننده دارد. شما شعرهای لویی آراگون و پابلو نرودا را ببینید، آنها هم از اندامهای انسان سخن گفته اند؛ اما هنرمندانه و نه دئمی. خوب دیگر. وقتی جامعه ی ما همه کارش دئمی باشد این چیزها هم دئمی از آب درمیایند.و آبرو ریزی هنر. در ادبیات بدن انسان را به چهار شکل تصویر میکنند: 1- اروتیکی؛ 2-سکسی؛ 3- هنری؛ 4- و آمیخته ای از سه فرم مذکور. 10- در دنیای معاصر بعضی ها به دنبال این هستند که نامشان بر زبانها بیفتد. مثلاً خودشان را از بالای یک ساختمان 20 یا 30 طبقه به پایین پرت میکنند. می میرند ولی نامشان برای چند روز زبان زد میشود. یا کلمات را 20 و 30 بار در یک سطر تکرار میکننند که نامشان« تکرار» و زبان زد بشود. یا دئمی اندامهای جنسی انسان و حیوانات را تکرار میکنند که نام آور شوند. و بعضی سایتها هم به دنبال جذب خواننده اینگونه نوشته ها را منتشر میکنند. که مثلاً برای خود «تیراژ» درست کنند. که شاید خواننده بعد از تفریح و نگاه به این «شو» ها چند مطلب به درد بخور هم پیداکند. که شاید خرد و اندیشه خود را به کار اندازد. اگر این الکی خوشیها نیرویش را نگیرند.
در کشوری که پانیرانیستهای پانفارسیست جهت اثبات برتری نژادی خود، هنوز هم که هنوز است در پاسارگاد دنبال استخوانهای کورش می گردند و هر روز هفده رکعت نماز تمامیت ارضی می خوانند و جهت تحقیر و هالو نشاندادن دیگر ملتها، بی وقفه مشغول ساختن جوک هستند، آیا در این جامعه با این جوّ، صحبت کردن از دموکراسی و حقوق برابر ملتها می تواند مفهومی داشته باشد؟
""" پاکستان و رقابت هنری هند با ترکیه در این کشور """ روزگاری بود که شو‌ها و سوپ اپراهای هندی فضای هنری پاکستان را در تسلط خود داشتند، ولی با محبوبیت سوپ اپراهای ترکیه، هند به سرعت در حال باختن بازار پاکستان به سوپ اپراهای ساخت ترکیه است، اگر سوپ اپراهای ساخت ترکیه میدان را از دست "" بالی وود "" هندی بربایند، فرصت مناسبی برای "" استانبولیوود "" ترکیه است تا شروع به تسخیر بازار هند کنند. استانبول در چند سال اخیر به عنوان ثروتمندترین شهر بین برلین و بمبئی ظهور کرده است، بعد از تسخیر کشورهای عربی، بالکان، اروپای شرقی، اینک نوبت شرق آسیا است تا طعم سوپ اپراهای ساخت ترکیه را بچشند.
ریچارد کاتم استاد علوم سیاسی دانشگاه پتسبورگ آمریکا در جمع بندی از نقاط قوت و ضعف فرقه دموکرات آذربایجان می نویسد:” حتی مخالفان پیشه وری اذعان داشتند که اصلاحات انجام شده در شهر تبریز در طول یک سال حکومت پیشه وری بیش از بیست سال حکومت رضا شاه بوده است.” [۱] اما تغییر سیاست جهانی در آذرماه ۱۳۲۵سیر حوادث آذربایجان را به سوی ارتجاع و بهزیان آزادی سوق داد.
قوام پس از خاطر جمعی از شوروی، به بهانه تامین امنیت برای برگزاری انتخابات به آذربایجان لشگرکشی کرد. زمانی که ارتش دولتی وارد آذربایجان شد فضای وحشتناک و ترس آوری ایجاد کرد. سربازان دولتی تاراج را آغاز کردند، همه جا را غارت میکردند و می‌بردند ، هرچه به دستشان می‌رسید به آن هم رحم نمی‌کردند. (در مقام مقایسه) ارتش روس‌ها از رفتار و کردار بغایت بهتری برخوردار بودند. ارتش دولتی که خود را ارتش نجات بخش می‌نامید، قشون درنده و اشغالگر بود. این ارتش زخمهای وحشتناکی بر جسم و جان مردم آذربایجان به جای گذاشت. خرمن های دهقانان سوزانده شده نابود گشتند، زنان و دختران روستاییان آذربایجان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. خانه‌های مردم غارت و چپاول شدند ، اغنام و احشام (چهارپایان ) دزدیده شده به غارت رفتند. ارتش دولتی خارج از کنترل بود. در ظاهر ماموریت ارتش شاهنشاهی ، آزادی و نجات آذربایجان بود اما این ارتش مردم عادی را مورد شکار قرار داد و ویرانی، غارت و مرگ از خود بجای گذاشت. [۲]
رژیم پهلوی با قتل ، غارت ، کشت و کشتار ، تجاوز ، تصرف و ایجاد رعب و وحشت، بزرگترین جنایت بشریت در قرن بیستم را مرتکب شدند.
hand Iranmehr shared a Timeline.
38 minutes ago · Edited
تا مدتها فکر می کردم این خانوم مهناز هدایتی یه شوخی فیسبوکی است و و جود خارجی نداره اما الان تقریبن مطمین شدم که ایشون، واقعن وجود داره و جواب اینکه چرا اینقدر هوادار داره رو میشه جلوی این پرسش آقای زیبا کلام گذاشت که:"ما، چگونه ما شدیم!!" به هرحال این آخرین سروده ایشونه که زلزه ای د ر ادبیات فارسی تلقی میشه و تقریبن با وجود ایشون باید گفت :کل تاریخ ادبیات ما باید بره غاز بچرونه:
برایم آرزو کن در قفس افتاده باشم می خوری ام
تو می خوری ز اندامم ز بالا تا به پایین زیر زیرم
برایم آرزو کن من تجسم می کنم آن لحظه ای را
که پیشم لخت و عریانی تو می گویی نگاهی کن به ...رم!
دوست گرامی جناب کرمی، با شادمانی تمام، تشکیل کشورهای متنابه کرد را در ممالک مختلف جهان بخصوص در اروپا ، را به شما و عزیزان دست اندر کار از صمیم قلب تبریک و تهنیت عرض کرده امید که بزودی شاهد پیروزی را در آغوش بگیرید.
جناب توکلی، درود
ضمن موافقت با تاریخ مناظره، خواهشمندم برای هماهنگی درمورد چگونگی مناظره با یکدیگر صحبتی داشته باشیم.
موضوع مناظره: منافع ملی چیست و مسئولیت و وظایف ما درتامین آن چه میباشد؟
باسپاس
Şacin
" .... وقتی ارتش ایران به آذربایجان بازگشت ، وحشت برپا نمود . سربازان قتل و غارت و تاراج براه انداختند . آنهاهر آنچه بدستشان می رسید و هرچه می خواستند تصاحب می کردند. رفتار سربازان اشغالگر روس برازنده تر از اعمال و حشیانه سربازان نجات بخش ارتش شاهنشاهی بود . بطوریکه خاطره فوق العاده زشت و شومی در آذربایجان بجا گذاشت . در آذربایجان اموال و احشام دهقانان به غارت رفت و زنان و دختران مورد تجاوز قرارگرفتند . گرچه رسالت ارتش ایران ، آزادی آذربایجان بود ،ولی آنها مردم را غارت کرده پشت سر خود مرگ و نابودی بجا گذاشتند . بدنبال ارتش مالکین فراری باز گشتند . آنها بدریافت بهره مالکانه همان سال اکتفا نکردند، بلکه بهره مالکانه سال قبل را نیز از دهقانان پس گرفتند و آنچنان روستائیان را غارت کردند که آنها ذخیره غذائی خود را هم از دست داده گرفتار گرسنگی شدند .... "ویلیام داگلاس قاضی آمریکائی که خود به آذربایجان رفته بود ، رفتار ارتش شاهنشاهی را با مردم آذربایجان بد ینسان بیان می کند.
با سلام
لطفا لینک سایتها را تفکیک و مشخص تر کنید
با تشکر
جناب تبریزی عزیز،بنظر می رسد برداشت شما از واژه ناسیونالیسم برداشتی اشتباهی است.ناسیونالیسم محصول نظام سرمایه داری است. یعنی اینکه وازه ناسیونالیسم با انحطاط نظام فئودالیته ونضج سرمایه داری پا به عرصه گیتی گذاشت.به عبارت دیگربا جایگزینی نظام سرمایه داری بر نظام فئودالیته وبا تشگیل دولت ملت ها در چهار چوب یک جغرافیا واژه نا سیونالیسم که همانا"ملی گرائی"ویا میهن دوستی و وطن پرستی است به وجودامد.اشتباه شما در این است که نژادپرستی وبرتری طلبی نژادی را با یک ملی گرائی وناسیونالیسم معمولی یک سان می بینید،گرچه افرات در ناسیونالیسم هم به برتری طلبی نژادی ختم میشود.مانندناسیونال فاشیست المان هیتلری و....شما باید کشور های دموکراتیکی که دولت های ملی دارند رابا ناسیونال شونیست ها عوضی نگیرید.فحوای تمامی مقالات وکامنت های شما نشان گر این است که خود شما یک ناسیونالیست ایرانی هستید،ودلتان برایچهار چوب
ایران می تپد.جناب تبریزی،از زمانی که رضا خان قدرت را در ایران به دست گرفت به تدریج یک سیستم تمرگز گرای ناسیونال شئونیست رابر ایران حاکم کرد.بطوریکه با نام یک ملت ویک دولت ویک زبان با تحمیل زبان فارسی بر دیگر ملل غیر فارس و تبعیض در برنامه های اقتصادی که اگثرا تمرگز گرایانه بود،یک رژیم شئونستی فارس مهور را برایران مستولی کرد.در ادامه رژیم اخوندی هم همین سیاست را دنبال کرده به اضافه اینکه همان طور که شما هم نوشته اید شئونیزم شیعی را با شئونیزم فارس به ملل غیر فارس تحمیل میکند.اقای ظاهرا تبریزی، علی خامنه ای ویا موسوی تبریزی وغیر تبریزی....وتمامی همپالگی هایشان حافظ وحامی رژیم شئونیزم فارس محور در ایران هستند.وگرنه از هیچ کدام از این اقایان حرفی ویا جمله ای در حمایت از ازادی مدرسه داشتن بر اقوام غیر فارس در ایران نم شنوید.جناب تبریزی صحبت از یک سیستم هست نه از افراد واشخاص،لطفا اگاهانه ویا نا اگاهانه این دو مطلب را با هم قاطی نکنید.
""" ابعاد استراتژیک و ژرفنای تحولات منطقه """ در چند دلیل سعی خواهم کرد دستپاچگی و کابوس جناب ناصر کرمی را توضیح دهم. ۱- همانطور که اقلیم کردستان قادر به صادرات نفت و گاز خود بدون ترس و واهمه از دولت مرکزی عراق است، این امکان نیز وجود دارد در آینده نزدیک، عربستان ایران یا ال اهواز، نفت و گاز خود را، بدون در نظر گرفتن دولت مرکزی ایران، به بازار‌های جهانی صادر کند.۲- اقلیم کردستان عراق هم اکنون به رقیب رژیم فارس ایران در بازار صادرات نفت و گاز دنیا تبدیل شده. ۳- تسلط اقلیم کردستان عراق به سرنوشت خود، حس تسلط کرد‌های ایرانی بر سرنوشت خود را افزایش خواهد داد.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هرکه نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته بجاست
خرم آن نغمه بماند بیاد
روح رحیم یلعبی شاد
لطفا همه مقاله ها را یکی کنید
خیلی پراکنده است
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آن است که مردم به نکویی نام نبرند
آقای طنازی مطالبی را که بصورت خلاصه صدها برگ گفتار نویسندگان ضد دین نوشته اید خواندم و ایکاش پاسخ آن صدها برگ را هم می خواندید. آنچه نوشته اید ربطی به اسلام ندارد بلکه کسانی بااستثمار دین چنین کرده اند اما متواضعانه از شما خواهش می کنم دنبال کاری بروید که از آن سر در میاورید.
آقای الیاس، من هیچ جا سخنی از عرب زبانان نگفته ام. چنین افترائی از سوی شما با اخلاق سیاسی مغایرت دارد. از سوی دیگر من نمی توانم مسئول گفته های مجری برنامه باشم که اندیشه و بینشی متفاوت و گاهی مخالف با من دارد. برای مثال ایشان معتقد به ملت واحد ایران است و ملت های ساکن ایران را اقوام ایرانی میداند. درین باره مراجعه کنید به لینک زیر که درهمین سایت موجود ست:
http://iranglobal.info/node/26345
ناصر جان، با سلام و خسته نباشین، خیلی عالیست! از دیدن نقشه فوق بکلی ذوق زده شدیم. امبد است ملت عزیز کرد، که بیش از یک میلیون نفر دراروپا تشریف دارند، بزودی کشور و دولت کردستان خود را، دراروپا نیز، تشکیل بدهند. آرزوی موفقیت.
برای رفع این توهین و تحقیر در گام اول از لفظ زبان محلی اجتناب کنیم زبان ترکی با حدود 300 میلیون متکلم یک زبان جهانی است زبان عربی با رسمیت در دهها کشور ، محلی نیست. در گام بعدی ، قانون برای همه زبانها یکسان باشد و امکانات بطور مساوی تقسیم شود و تبعیض بین زبانها از بن برود. رسمیت دادن به یک زبان ، نفی زبانهای دیگر و توهین به آنهاست.یا چند زبان باهم رسمی شود یا یک زبان رابط مانند انگلیسی انتخاب شود و زبان هر ملت در منطقه خودش رسمی باشد.هژمونی ظالمانه و تحمیلی زبان استعماری فارسی شدیدا محکوم و مردود است.این اولین گام در راه استقرار دموکراسی و صلح است
حسن آقا ، لطفا شیعه را به ترکان نسبت ندهید! شیعه کار "شعوبیه های فارس" زبان است، که بعنوان خوارج، در مقابل اسلام خلیفه گری ایجاد شد. آنان در صدد بر آمدند که دین جدیدی را به نام "شیعه اثنا العشری" اختراع بکنند، تا بتوانند ازاین طریق با نافرمانی، خود را از اوامر خلفای اعراب، که در جغرافیای ایران حکومت میکردند، خلاص بکنند. پس ملاحظه میفرمائید، که "شیعه اثنا العشری" محصول تفکر مذهبی "قوم فارس" ، و بطور اخص اختراع و محصول فکری "جریان شعوبیه "است، نه خلق دیگر. شما که به این موضوع علاقه نشان میدهید، لطفا در این باره، بیشتر مطالعه بکنید. و بدون مدرک صحبت نکنید. موفق باشید.
خواهش میکنم عزیز، با علاقه انجام گرفته. نسلهای جوان امیدهای ما هستند.
فتح راضی بایستی بداند که مردم اهواز عرب هستند و نه عرب زبان.اين گونه توهين ملی غير قابل قبول است.
اقای حسن.این مقاله در مورد مسا يل ملی و نه دینی است.هدف دولت ایران در مورد اعراب عربیستان واظح و اشکار است و ان هم نابود کردن زندگی اعراب است. این هدف جنايت کارانه همانند دیگر نقشه های رژيم نژاد پرست شکست می خورد.
اگر دقت کرده باشید من درعین تائید نظر مجری سعی کردم تفاوت دوران احمدی نژاد با حکومت های پیشین و نیز بی اعتنائی کامل وی به افکار عمومی آذربایجانی ها را تشریح کنم. قدری انصاف در نقد دیگران چیز بدی نیست. البته این برخورد با مورد مشخصی از صحبت های من در مقایسه با اظهارنظر پیشینتان که خود را در جایگاه انتصاب فعالین ملی قرار داده بودید قدمی بجلو محسوب میشود.
انتساب من به سازمان های سرتاسری و خط فکری آنها دروغ و بهتانی بیش نیست. برای آشنائی با برداشت من از مسئله ملی رجوع کنید به مصاحبه ای که پیشتر در آن تلویزیون داشتم و در لینک زیر درهمین سایت موجود ست:
http://iranglobal.info/node/26345
این حق ایران هست که شکنجه, اعدام و تروریسم را به نام خود ثبت کند. جمهوری اسلامی اگر در بجنبد اینها را هم کشورهای دیگر خواهند قاپید.
ای تو روحت مهناز با این قصیده ت حافظ و سعدی و مولوی باید برن کنار . این قصیده یعنی خداست .
آقای حسن من با مسائلی از قبيل دين سازگاری ندارم ولی حقيقتا قبل از آمدن اعراب به منطقه آيا مردم منطقه از حاکمان خود بلاخص راهبان زردشتی راضی بودند ؟ طبق تمامی اسناد هيچ مقاومتی در قبال اعراب بجز منطقه آذربايجان يعنی بابک خرمدين نشده . من نمیدانم اگر اعراب نبود مردم منطقه از کجا سواد مياموختند اگر اعراب بد است خوب نظری به کتابهای درسی تا خود دانشگاه باندازيد چند تا کلمه فارسی ميتوانيد پيدا کنيد که اصطلاح علمی و فلسفی و يا حقوقی باشد . نمک نه شناسی درست نيست . منتها اگر انتقادی به داخل کردن دين در سياست است آنوقت مسئله فرق ميکند .
ریسمان آهنگ سرزمین من است، با هارمونی کثیفش که با آکورد دلنشین مردمی همچون دسته های گل شروع می شود و به آکوردی آکنده از رنج و مشقت زنان و دختران زحمتکش بر بالای دار قالی وصل می شود. سپس غمگنانه با آکورد چپاول گر حاکمان مستبد که ثمره رنج دستان پینه بشته را به جیب می زنند پیوند می خورد. و به وقت اعتراض مزدورانشان آکورد سرکوب بر دهان مردم می کوبند و در آخر کادنسی است مظلومانه با آکوردی دیسونانس بر بالای چوبه دار.
جناب ائلیار، ممنون از ادیت ترجمه فارسی
گروه فرهنگی که ایران گلوبال باشه، شاعرش هم میشه مهناز هدایتی... الّهم ارحم لمن قرا الفاتحه مع السه لواط...
ببيند آقای علاءالدين با زرنگی تمام ميخواهد تقصير خشک شدن درياچه اورميه را به گردن احمدی نژاد بياندازد و رفسنجانی خاتمی و روحانی پاک و پاکيزه نشان دهد تا جای که اعتراض مجری برنامه سبب ميشود و آقای چالنگی ميگويد اين درست نيست که مقصر همه چيز را احمدی نژاد بدانيم . لازم به ياد آوری است که سياست و پروژه خشانيدن اورميه توسط دولت رفسنجانی شروع و در دوره حاتمی به اوج رسيد و اين پروژه کثيف مثل بمب در کف دست دولت احمدی نژاد جنايتکار گذاشته شد.
الان نوبت فرش همدان اردبيل و تبريز است که همراه فرش های آذربايجان شمالی با نام واحد فرش آذربايجان در يونسکو به ثبت برسد
Ba arze ehtram be frakhan dahandegan in karzar. Lazem ast bedone in ke heyye janzade shavim, be avageb har no shoar ve harakati madani khob degat konim. Shoare nafye edam yek share ensani, hegog bashari jehanshemol ast .ve shoar dahandegan , ve pirevan in karzar dar temame donya . az yek taraf regimha ra be masoliyat frakhane , va khahane gate har noe edami astand.. az tarafe digar in shoar mokhatebesh ensanhaye roye kore khaki ast , och davat hame ensanha be nafye kheshonat . ve arz kozashtan be heyate ensanha ast .jameye madani ra be paziresh hage heyat heta be mojreman fra mikhanad. Nafye edam yek khaste ensani , ve jehani ast. va hegoge bashar tarife shode ne pasvand, ne pishvand , ne shart shrot. ne vabeste be zeman ya mekan , ba kelami goya , shefaf , khahne gate
edam dar hameye jehan ast.In shoar khase yek keshvar, grohe khase siyasi nist . In asle ensani ra be mosalhe , bar esasa maslahatha zemani , mekani negozashte ve dar mogable janiyane hekomati agab neshini nakarde ast. Vagti ma in shoare vahed Edam ra motavog konid, be motvafeg kardane gam be gam taglil midahim. In be maniye ham agabnishini dar mogable janiyane hekomati ast , ve ham taglil , ve estehale kardan in shoare jehani ast.Ba taglile in shoar be tavafog edam gadam be gadam . yani agab neshini ashekar az esole ensani ast . Dar in mored yani hekomat hag nedared zendaniyane siyasi ra edam konad , vali hag darad mojreman, gachachiyan ke mahsole siyasate galat egtesadi, amozeshi an hekomat ast , be jokhehaye edam besoparad.Ma be onvane faale hegoge bashari ve dar eyne hal faale siyasi hage in ra nedarim ke daste hekomat ra dar hich edami baz negah darim.Baravorde in shoare gadam be gadam dagigan baz gozashtane hekomat dar edame jenayat ast . Ma faallan hegoge bashar khastare barchidam kole mashin edam hekomati astim. ve bas.Ma motmaen astim ke hekomat dar mogable har no khaste madani velo in ke taglil dade shode ham bashe mogavmat karde , ve be jenayate khod edame khahed dad. . .Regime j islami midand ke az jahate nagse hegoge bashar hich abroyi nedare. ve barha dar mejame beynalmolal mahkom shode. . Emrooz ke az tarige noshidane jame zahr dar morde mesayel atomi . mosalaman be donbale pak ve moanzah neshan dadane chehra karih zede ensaniash dar morde hegoge bashar ham ast . Aya ba tarhe shoare gam be gam harf to dahane regim gozashe nemishe ke yek manovre tabligati hegoge bashari ham bede , ve modai beshe ke be harfe opozision ham gosh dade , ve az in be bad gam be gam edam ra hazf karede, vali ba dast dashtane organhaye kontroll gezayi be koshtar makhiyane ro avorde . vali dar harf khod ra ba shoarhaye hegog bashari monazeh kone , ve heta be in sarveran ke in frakhan ra dadeand ham ejaze harf zadan dade bashe.Feramosh nekonim ke regim eslah talab ya motadel j islami ham koshtar ensanha ra dar zendanha edame dade, fagat shive amal dar joziyat farg dashte ast.Man az in sarveran ke in frakhan ra dadaand miporsam aya in shoare gam be gam istrategi hegog bashar ma ast? yani ma ham dar jameye azad ferda be edam ensanha edame khahim dad , ve fagat gam be gam an ra hazf khahim kard? Taglile shoare tavofoge edam be tavafoge gam be gam mahiyate istrategik dar in khase ensani ast. ve agar ma be in khaste basande konim. dar hagigat dar haman chaleyi mioftim ke regim az tarige estafade dorost , ve be moge az opozision khod roahni klid be dast ra sare kar avord. ta be regim , ve jenayatesh, sar o sorat dahad bedon an ke az mahiyate ertejayi, zede bashari khod tagyiri dade bashad. Ma bayed shoari ra matrah konim ke regim ra dar makhmaseye masoliyat gerar dahad , Hal in shoare gam be gam ne tanha regim ra dar makhmase gerar nemidahad , balke be regim forsat tojihe jenayat ra khade dad.Mosalaman az nejate har hamvatani az edam estegbal karde ama be esole hegoge bashari barchidan edam bedon passvand . pishvand motegad astam.Jane hich ensani dar moamle siasi nemi gojad. va bass. ba ehtram Eli Jamshidi . ,درمورد سابقه خودش واینکه باعث نمیشه نگاه امنیتی افزایش پیدا کنه پاسخ داد من ادم امنیتی نیستم وگذشته از اون تندروهای ملی گرایی ومذهبی رو هم با نتیجه تحقیقات مداوم که در سازمان اطلاعات ودانشگاه های کشور ومراکز مختلف که به صورت مستقل ومداوم تغییرات گرایش قومیت ها روبررسی میکنند درحال قانع کردن هستیم که خطر تجزیه خصوصا در مورد اذربایجان وخوزستان دیگه وجود نداره درمورد ترکها نسبت به تمام قومیت ها مشارکت وهمکاری بالاتری دارند در خوزستان نسل جدید گرایشش به هویت ملی بیشتر ونفوذ کشورهای همسایه به شدت رو به کاهش البته گروهک های موجود بسیار محدود وقابل کنترل وحذف شدن هستند مهم اکثریت این قومها است که با تایید تمام مراکز تحقیقات قومی کشور گرایش به هیچ کشوری جز ایران ندارند بنابراین دلیی برای ادامه یک سری از محدودیت ها که ناشی از نگرانی برای تجزیه بود وجود ندارد البته این تغییردر گرایش رو
در مورد خوزستان وترکها تاکید میکرد در مورد لرها وبختیار که اساسا گفت انچنان سطح ملی گرایی بالاست که اساسا نگاه قومی کردن بهشون اشتباه است راجع به کردها هیچ اظهارنظر خاصی نکرد درمورد ترکمن ها گفت تلاش میشه در جمعیت شمال کشور واونا همبستگی بیشتر ایجاد بشه درباره بلوچ هم به عنوان بسته ترین وسرسخت ترین قومیت با بیشترین فاصله از سطح ملی گرایی سخن گفت ظاهرا جدی ترین تصمیم وهمراهی برای رفع تبعیض ها ومشکلات در بین مسولین وافراد صاحب نفوذ نظام شامل خوزستان میشه واحتمالا تو پایان دوره روحانی تفاوت عمده ای میکنه وضعیت این استاندین عرب بیداد میکند نه در ایران بلکه در همه جهان عرب .نگاهی به کشور های عربی مانند مصر و عراق نشان میدهد در انجا حاکمان عرب با چه بیرحمی دین عرب را جایگزین تمدن و فرهنگ میکنند. بیش از هزار سال است که دین عرب و پانصد سال است که شیعان ترک مردم ایران را به برده گی گرفته اند.دین اسلام دینی ستیزه جو ی و خشن است که مردم ایران و عرب را به شلاق میکشد.غارت منابع ملی مردم ایران و دادن ان به تروریستهای عرب علیه منافع ملی مردم ایران است.اسلام دین خرافات و برده گی است و این دین تا زمانی که وجود دارد خرافات و بربریت وجود دارند. بنا بر این دشمن ایران و مردم کشورهای عرب دین اسلام و اخوندهای مفتخوار هستند ونه میهن پرستان ایرانی
قادر بئی با سلام ، خط فکری آقای علاالدین فتح رازی فقط در دفاع از دریاچه اورمو خلاصه نمیشود، دفاع از دریاچه اورمو و دفاع از حقوق مردم آذربایجان خوب است. هیچوقت کسی مانع فعالیت او نشده است، که چرا با تلویزیون ضد خلقی، و پس مانده های رژیم معدوم سلطنتی مصاحبه میکند. صلاح کار خویش را خسروان دانند، اما خط کلی جناب ایشان همان خط فکری سازمانهای سوخته به اصطلاح سراسری که فقط نمای خشک و خالی از آن باقی مانده است، میباشد. خطی مشی که به بهانه کلی گوئی و دموکراسی موهوم، در عمل هیچ حقوقی برای مردمان غیر فارس قائل نیستند، جریاناتی که بظاهر خود را چپی و حتا کمونیست تلقی میکنند، و مدام از حقوق بشر دم میزنند، در صورتیکه مردمان غیر فارس را در ایران کسی به حساب نمی آورند. و خط فکری اغلب آنان ابقا رژیم، و به زنجیر کشیدن مردم در چهار چوبه زندان تمامیت ارضی، و بازسازی و تداوم سانترالیسم تهران ـ مرکز
است، جریانات راسیستی که جز قوم فارس و زبان فارسی، هیچ حقوقی را برای ملیتهای غیر فارس جغرافیای ایران قائل نیستند. من از جنابعالی سئوال میکنم از کی جریانات ضد خلقی و ارتجاعی سلطنت طلبان، و خرده ریزه ها و هواداران چنین جریان ضد مردمی، طرفدار دموکراسی و حقوق بشر شده اند؟ از کی جریانات مشکوکی که بخون مردم آذربایجان تشنه اند، و تمام حقوق سیاسی، فرهنگی زبانی و "حق تعیین سرنوشت" آنان را زیر پا لگد مال کرده اند، اینک طرفدار احیا دریاچه اورمو، و خواهان حقوق مردم آذربایجان شده اند؟ مگر رژیم جنایتکار و منحوس پهلوی نبود که در سال 1325 آذربایجان را به خاک و خون کشید؟ همین آقای مجری برنامه که هنوز هم، با بی شرمی تمام ، اسم دریاچه اورمو را، دریاچه رضائیه مینامد، مگر شرکت آقای علاالدین در یک چنین برنامه ای چه افتخاری نصیب مردم آذربایجان میکند، و یا بهتر بگیم، چه دری از مردم آدربایجان را دوا میکند؟ و یا چه تاثیری در روند خشک شدن دریاچه اورمو میگذارد؟ مگر نه این است، که ایشان به بهانه دریاچه اورمو، فقط خود را در مطبوعات ضد خلقی مطرح میکند. آیا جریان سبز که حتی از به زبان آوردن حقوق ملی ـ مدنی و زبانی مردم آذربایجان به رهبری آقای موسوی خودداری میکید، کسی که بعنوان ترک وسط انداخته بودند، تا دو مرتبه مردم آذربایجان را به مثابه سیاه لشگری دنبال خود بکشد، و فدای مطامع مشتی پانفارسیسم و پان ایرانیسم از خود راضی بکند، و همه نیز دیدند، که مردم آذربایجان کوچکترین وقعی به افاضات وی ننهادنند، مگر جناب ایشان چه خدماتی به مردم آذربایجان ارائه دادند، که دنباله روی چنین جریانی مثل آقای علاالدین فتح رازی بتواند خدمتی به حرکت ملی آذربایجان بکند؟یونسی اعلام کرد در مورد اموزش زبان های قومی با اموزش وپرورش گفتگو شده در یک سری مناطق به صورت ازمایشی شروع میشه البته هنوز نظر مجلس دراین باره پرسیده نشده ظاهرا تومرحله ازمایش ومحدود بدون مطرح شدن تو مجلس اعلام میشه یونسی ادعا کرد بررسی های که درسازمان اطلاعات وسپاه وتوسط دانشگاه های کشور در مورد قومیت ها شده نشون دهنده این که در بین اونا لرها وبختیاری ها بیشترین همبستگی رو با مرکز دارند به گونه ای که تقریبا نمیشه مساله قومیت در انها مطرح کرد بعد از انها ترکها واعراب بیشترین نزدیکی رو دارا هستند سرسخت ترین قومیت که بلوچ هست گفت نتایج تحقیقات سازمان اطلاعات از گسترش روحیه ملی گرایی وافزایش اشتیاق برای همراهی پایتخت در خوزستان واذربایجان خبر میدهد که باعث کمتر شدن نگرانی ملی گرایان افراطی از جدایی این مناطق شده وهمین سبب اماده شدن جامعه برای پذیرش اموزش زبان های قومیتی است در صورتی
درحال حاضر براساس تحقیقات گسترده ای که در سازمان های مختلف در مورد قومیت ها توسط دولت انجام شده نشون دهنده کاهش توجه انها به کشورهای همسایه وافزایش توجه وعلاقه به تهران با حفظ هویت قومی دارد که این نتایج به تعویض دید اکثر مقامات حتی سازمان اطلاعات از حالت امنیتی منجر شده راجع به گروهک های جدایی طلب پرسیده شد گفت طرفدارانش خصوصا در خوزستان واذربایجان به شدت رو به کاهش ودلیلی برای نگرانی در مورد تجزیه وجود نداره همچنین گفت در اینده نه چندان دور قوانین کشور به گونه ای تغییر میکنه که این قومیت ها هم به راحتی به مقامات بالای سیاسی اجتماعی دست پیدا کنند البته اصلا مشخص نبود که این نگاه فقط شامل دو قومیت ترک وعرب که به تایید سازمان اطلاعات کشور فاصله شون با تهران در حال کم شدن یا شامل بلوچ که سرسخت ترین وبسته ترین قومیت هم اعلام شده میشه یا اهل تسسن کرد ولی گفت روحانی به گونه ای مشکل رو میخواد حل کنه که دولت های بعد دیگه در این زمینه هیچ مشکلی نداشته باشندبا تشکر از اژدر گرامی جهت زحمت انتشار.
نظر آقاي قادر درست است. كلا ما نميتوانيم با افراد برخورد پكيج وار داشته باشيم و آنها را به پكيج سياه و سفيد تبديل كنيم. ما با عمل كنكرت افراد در زمان و مكان سر و كار داريم. روح دمكراتيك حكم ميكند كه بجاي ارزيابي "فرد" بصورت يك پكيج، نظرات و اعمال كنكرت ان فرد را مورد مداقه قرار دهيم. اين مصاحبه و چند كار اخير آقاي علاالدين مثبت و اصولي است. اگر از اين كارهاي مثبت دفاع نكنيم، وقتي از كاري انتقاد ميكنيم، جدي گرفته نخواهيم شد. مغز صحبت اين مصاحبه هم غيرجدي و غير عملي بودن صعود دادن آب به ارتفاعات بالاي 1000 و حتي 1400 متري است كه كاملار درست است.
با سلام و تشکر از مبارزات عدالتخواهانه شما در 30سال اخیر
همانگونه که شما آن مرحوم را می شناختی . رحیم انسان با شرافت و آزاده ای بود
67سال عمر آن بیچاره همش در رنج و غم گذشت. از یتیمی و آغاز بکار از ابتدای نوجوانی . فوت برادر و خواهرها تا مبارزات و زندانها و شکنجه های ساواک و اطلاعات و 30سال جنگ برای اثبات حق و حقوق اعضای تعاونی های مسکن ادارات که اکثرا از قشر ضعیف جامعه بودند با تمام فشارهای تهمت و افترا و عسر و حرج و سرآخر شکنجه وحشیانه و مرگ مظلومانه در خفا.
پس از مطالعه مقالات تعجب آورشما. قضایا را از محفل های مختلف و گشت و گداز در سایتها جویا شدم.
متاسفانه قضیه صحت دارد و با هزاران تاسف رحیم یلعبی تنها نبوده و ایضاٌ شهرما ارومیه. مشابه این قضایا در استانهای مختلف اتفاق افتاده از مسکن مهر زمین فوتبال همدان تا جنگلها و کوههای شمال. از هشتگرد و ورامین تا دماوند و......
قضیه آنقدر بویش در آمده که یکی از وظایف اصلی استانداران. مبارزه با زمین خواری شده و ریس کمیسون اصل 90 مجلس علنا در تلویزیون از رانت و سوءاستفاده کامل از قدرت صحبت می گوید و دادسرای قضات از 3500شکایت علیه قضات
ولی افسوس از دادرسی . ظاهرا روسای قوه قضاییه در خواب و باندهای زمین خواری هوشیار و بیدار
مطلع باشید افراد زیادی همینک درگیر پرونده های کوچک و بزرگ هستند. برای مثال
ابراهیم رکنی یک فعال اقتصادی ارومیه است
او نیز چون مرحوم رحیم یلعبی ترکمان بخاطر زمینهای زراعی گلمان. ۲۲ سالی‌می‌شود کة درگیرپرونده‌ای قضایی با دولت است
با این بنده خدا نیز هرچه که شایسته نبود. باند فاسد در مسکن و شهرسازی و زمین خواران دولتی ظلم روا داشتند.
این بیچاره نیز با وجود بخشیدن 80٪ اراضی به مسکن و شهرسازی. برای احیاء حق 20٪ خود ۱۱ ماه انفرادی و ۷ سال حبس مهمان اداره اطلاعات بوده و مجموع ۷ سال و ۴ ماه و ۲۶ روز حبس عادی را مهمان زندانهای مختلف بود.
انواع اتهامات و تهمت های زمین خوار. فروش مال غیر - مفسد فی الارض را تحمل کرد.
خانواده این بیچاره را نیز چون خانواده یلعبی با عسر و حرج اذیت کردند و موجب سرافکندگی و هتک حرمت و حیثیت و زجر و شکنجه روحی سرپرست خانواده ها شدند.
مشکل این بابا نیز. عدالت خواهی بجهت حل سرگردانی و بلاتکلیفی صدها خانوار زارع و هزاران عضو تعاونی‌های مسکن شهرک گلمان است.
گذراندن بةترین سال‌های عمر در گوشه زندان با سخت ترین شرایط و با توجه به آب رفته هم بة جوب برنمی‌گردد و ظلم و احجاف و بی‌عدالتی کة در حق خانواده ها گردیده قابل جبران نیست
با وجود مصاحبه ایشان با روزنامه قانون قوه قضاییه و صدور رای نهایی . دادگستری حکم صادره را اجرا نمی کند.
متاسفانه در سیستم قضایی حال کشور. پیروزی در دادگاه مهم نیست. باید در اجرای احکام قضایی موفق شد و رانت و قدرت داشت.
همینک نیز این تاجر ارومیه ای با وجود پیروزی و گرفتن حکم نهایی تهران.امیدوار به اجرای حکم از قوه قضاییه نیست و همینک در تلاش است مدارک و احکام قضایی ترجمه و در اختیار وکیلی در شهر لئوبن اتریش قرار دهد و اَز طریق دادگاه‌ها و مجامع بین‌المللی برای احقاق حق خود اقدام نماید.
در صورت سکوت دستگاههای ذیربط . احتمالا آقایان رکنی . وفا پیوند و..... بزودی مهمان رحیم یلعبی خواهند شد.
جهت جوابگویی به علی آقاها و تمامی مزدوران و تحریف کنندگان واقعیت و در دفاع از مظلومین این قضایا دعوت می کنم به سایتهای ذیر یک سری بزنند تا از ابعاد منجلاب ایجاده شده آگاه و شاید وجدان خواب آلودشان بیدار شود و بدانند که دنیا اینقدر ارزش ظلم و جفا را ندارد.و بقول قدیمی ها امان از آه مظلوم
امیدواریم انسانهای آزاده خواه از تمامی ظرفیتهای سازمانهای بین المللی و حقوق بشر استفاده نمایند
http://ghanoondaily.ir/1392/09/01/Files/PDF/13920901-298-13-5.pdf
http://urmia90.blogfa.com/tag/%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D8%AB%D8%B1-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%88%DA%A9-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%85
http://azarjanbaz.mihanblog.com/post/354
http://urmuiscileri1.blogspot.com/2012/10/400.html
http://www.arazsasy.ir/index.aspx?siteid=33&pageid=744&newsview=75570
http://realiran.net/news/pl/33008
http://baharnews.ir/vdce7e8z.jh8pei9bbj.html
من ابتدا مصاحبه را بدقت نگاه کردم و بعدا نظرات دوستان را در این باره مطالعه کردم. به نظز من مصاحبه علاالدین خوب بود چون او از موضع درست به ارزیابی اوضاع دریاچه پرداخت. او بدرستی اشاره کرد که رژیم اسلامی با احداث دهها سد مانع ورود آبها به دریاچه میشود. او گفت که رژیم نمی خواهد دریاچه را نجات دهد و طرحهای غیر عملی بر ای نجات دریاچه ارائه میدهد. علاالدین گفت که دولت بدروغ قول میدهد که از ارس یا خزر آب به دریاچه ارومیه پمپ خواهند کرد در حالی که بخاطر اختلاف سطح، اینکار غیر ممکن است. علاالدین برای نجات دریاچه ارومیه راه حل درستی ارائه داد. او گفت : آب در کوزه، ما تشنه بر لبان میگردیم. او گفت آبها را پشت سدها جمع کردند ولی دولت آب سدها را به روی آزاد نمیکند علاالدین عواقب وحشتناک کویر شدن دریاچه را گوشزد کرد و گفت این وضع زندگی همه آذربایجانیها حتی پاسدران را هم تحت تاثیر
تحت تاثیر قرار خواهد داد بنا بر این همه مردم باید برای نجات دریاچه ارومیه (بگذاررضائیه )تلاش کنند. علاالدین از یک تلویزیون فارس زبان بخوبی به یکی از دردهای مردم آذربایجان پرداخت. این کار مثبت است. هر کس چنین کاری بکند باید از او حمایت شود. دریاچه ارومیه به کویر نمک تبدیل شده است در این شرایط پاسدار اسلامی، نماینده مجلس، سبز و مجاهد خلق یا هر کس دیگری بخواهد از دریاچه دفاع کند باید حمایت شود. حرکت ملی و دمکراتیک آذربایجان در انحصار هیچ کس نیست. بر عکس گفته آن دوست، هر کسی و هرگروهی میتواند برای تحق مطالبات و خواستها مردم آذربایجان مبارزه کند. در پایان اشاره کنم که علاالدین بر ضد آذربایجان نیست. علاالدین بیشتر از کسانی که در بالا بر ضد او قلم فرسایی کردند برای آذربایجان مبارزه کرده است. او بعنوان عضو انجمن آذربایجان جنوبی - لندن بهمراه دیگر اعضا دهها متینک، مراسم،تظاهرات در دفاع از آذربایجان سازمان داده است. علاالدین از لحاظ فکری چپ گرا است و بر خلاف میل ما از اصلاح طلبان حمایت کرده است. به نظر من کمبودها و اشکلات کوچک مصاحبه و دگراندیشی یک فرد نباید باعث شوند که ما خط قرمز روی یک نفر بکشیم. ما نباید مدافعان آذربایجان را به این علت که با ما هم نظر نیستند از جبهه خود طرد کرده و آنها را دشمن خطاب کنیم. ما حق نداریم یک نفر که از دریاچه ارومیه حمایت میکند دشمن بنامیم. علاالدین در این مصاحبه چه چیزی گفته که خلاف گفته ما و حتی خلاف نظر افراطیون بوده است؟ همین افراد منتقد معلوم نیست تا بحال چه شاهکاری برای آذربایجان انجام دادند که مصاحبه علا الدین را در یک تلویزیون فارس زبان محکوم میکنند. این دوستان بهتر بود تک تک اشکالات مصاحبه را مطرح و نقد میکردند. اما متاسفانه به آن نپرداختند. من هم با علاالدین یک دنیا اختلاف نظر دارم اما این مصاحبه را مثبت ارزیابی میکنم و از او بخاطر ایم مصاحبه تشکر میکنم و هیچ وقت بطور غیر مسئولانه بخود حق نمی دهم او را دشمن آذربایجان خطاب کنم.تنها این عبارات را با نوشته ی خانم هدایتی مقایسه کنید تا فرق هنر و بی هنری روشن شود:«من غم پرندگان بی بازگشت را* به یک دسته گل پیوند می زنم». "من" ِ سراینده یا در حقیقت "من" ِ ریسمان بازتاب هنری "من" جامعه ی ماست که همه ی کارهای یاد شده در متن شعر را تصویر میکند.من ِ ریسمان، ما هستیم. و چهره ی زشت و زیبای خودماست. شعر آینه ی هنری چهره ی ماست که خود را بهتر بشناسیم.
استاد اشعارت را دوست دارم اشعارت زیباست . تصویر سازی ها رمانتیک است . از واژه ها خیلی شاعرانه و زیرکانه استفاده می کنی . مانا باشی مهناز خانم
اعتراف يک نماينده مجلس رژيم به جنايت نيروی انتظامی
محسن بيگلری عضو مجلس ارتجاع از سقز و بانه به جنايت مأموران سرکوبگر نيروی انتظامی اعتراف کرد و گفت:
متأسفانه در دو ماه گذشته نيروی انتظامی و هنگ مرزی شهرستان بانه، با تيراندازی بی رحمانه، شش نفر از هموطنان بی گناه و محروم بانه يی را کشته اند. جالب اين است که اکثر اينها همراه خانواده هايشان بوده اند و در جلوی چشم زن و بچه شان کشته شده اند. جالبتر اين که در هيچ کدام از اين ماشينها، يک گرم بار قاچاق وجود نداشته است و نيروی انتظامی هم خودش اين واقعيت را تأييد می کند.
جناب فرجادفر گرامی : 1- اینجانب اشکارا نظر م را در باره توافق ژنو مطرح کرده ام2_ اتهام زدن به د گر اندیشان، ساده ترین عملی است که متاسفانه شما اشکارا در همین کامنت به من نسبت داه اید .3_ اینجانب اصلاح طلب نیستم چون جایی در دم و دستگاه حکومت اسلامی ندارم که بخواهم ان را اصلاح کنم . بنظر من باند خامنه ای سرانجام توصیه های اصلاحی جناحی از نظام اسلامی ( رفسنجانی _ روحانی) را پذیرفته که مسیر و استراتزی سیاست خارجی خود را عوض کند . تنها حاکمان هستند توانایی اصلاحات را د ارند. خامنه ای ابتدا اصلاح طبان واقعی درون و بیرون جمهوری اسلامی را بشدت سرکوب کرد و حالا با شدت یافتن تحریم ها و قطع پول نفت مجبور شد که روش سیاسی خود را در مقابل همسایگان و قدرت های غربی را عوض نماید.
4_ اینجانب قبل از اینکه فعال سیاسی باشم خود را روزنامه نگار احساس می کنم و به این خاطر از هر دو دسته (اصلاح طلب و سرنوگون طلب ) فاصله ام را حفظ کنم.5_ در مورد پیشنهاد شما موافقم . برای هفته بعد 10 دسامبر ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی د راتاق فرهنگ گفتگو مناظره ای بین ما انجام گیرددر مورد قتل رحیم یعلبی ترکمان، فعال سیاسی سابق و مشهور اورمیه، عزیزی مطلبی ارسال کرده که جهت تکمیل شدن آگاهیها در این مورد، وظیفه ی خبر رسانی خود میدانم که آنرا در زیر همین نوشته منتشر کنم. امیدوارم روزی برسد که پرونده ی این قتل، عادلانه رسیدگی شود و مجرمین مجازات شوند. بعضی قسمتهای نوشته در پیش آ.ائلیار محفوظ است و نقطه چین شده است:
جاويد اسد زاده كه در طول 3 سال گذشته و در جريان قتل نيز ليدر عملياتي باند عليه خانواده يلعبي مي باشد حدودا ده روز قبل از ارتكاب قتل بصورت كاملا واضح و اشكار در حضور چند تن از اشنايان واطرافيان خود اذعان كرده است كه كار يلعبي ها تمام است و به همين زودي پرونده شان بسته مي شود.البته دقيقا مشخص نيست كه منظور از اين حرف گرفتن امضا با فشار و سند سازي است يا قتل.هر چه بوده با استناد به شكنجه هاي وارده به ان مرحوم مبرهن است كه باند مذكور در پي گرفتن امضا ويا چيزهايي از اين دست در جهت خلع يد زمينها از رحيم و اعضاي تعاوني ها بوده اند. و اين مسيله مسبوق يه سابقه نيز بوده است چرا كه در طول 1 سال گذشته بار ها و بصورت تعمدي نزد اشنايان دور خانواده اين مسئله را مطرح مي كردند كه نه تنها زمينهاي 11000 اعضا و گلشهر را از چنگ رحيم خارج مي كنيم بلكه به عنوان كلاه بردار پرونده سازي و محاكمه كرده و حتي ماشين زير پايشان را نيز از دستشان در مي اوريم.... نيز علي رغم شجاعت و بي باكي در پي قتل رخداده به شدت محافظه كارانه عمل كرده و فعلا نظاره گر ماجراست. ضمنا در قسمت ديدگاههاي يكي از مقالات مربوط به مرحوم يلعبي كامنتي با متن (اطلاعات دريافتيتان غلط است)قرار داده شده كه در اينباره بايد يگويم كه [به طور] قاطع از طرف جاويد اسدزاده واطرافيانش بوده كه به دليل مستند و كامل بودن مقاله مورد نظر كاملا دچار استيصال گشته و سعي در خدشه وارد كردن به صحت اطلاعات داده شده دارند.هر چند جاويد اسدزاده و همپالگيهايش به حدي پلشت و گاو پيشاني سفيد ميباشند كه تمام تلاششان در جهت مبري ساختن خود بيهوده است.ولي ايليار- در طي 30 روز گذشته تغييراتي در سطح استان رخداده كه از مهمترين انها ميتوانم به رفتن جلال زاده استاندار-رفتن مدير كل اطلاعات استان و امدن مدير كل روحاني-در اينده نزديك رفتن محبت خواه مدير كل فاسد استان و... و با توجه به اين تغييرات بايد عرض كنم كه تحليل من اينست كه بيش از 60 درصد از پشتوانه معنويشان از بين رفته است و به زودي همه چيز افشا خواهد شد.در اينده اين اسامي را نيز در كنار نام جاويد اسد زاده خواهيد شنيد:افرادي چون يورد شاهي-شادفر ملعون-كياني- احمديان و....سلام ايليار. من [نام محفوظ-ایرانگلوبال] از همدوره هاي رحيم در ... اروميه...ميباشم .به جهت فشار وارده به بنده به دليل مرك رحيم يلعبي و غير قابل باور بودن قتل ان مبارز و انسان نازنين و به تمام معنا خواستم نكاتي ولو ناقص و اندك رو ذكر كنم. اكنون بيش از 40 روز از مرگ مظلومانه رحيم يلعبي ميگذرد ومتاسفانه به دليل نفوذ باند فساد در اداره اگاهي اروميه با اينكه از عاملان جنابت اطلاعات كافي دارند ولي از رسيدگي به اين پرونده امتناع ميورزند.
دوستان... سعی کنیم از استفاده کلمات توهین آمیز مثل ( خاک به سرت و یا بترکی... ) بر علیه خانم مهناز هدایتی پرهیز کنیم.. فقط از گرداننده گان ایران گلوبال خواهش داریم که دو قسمت دیگر به این سایت اضافه بکنند.. یک بخش (علمی) به این سایت اضافه بشود چون خوشبختانه ایرانیانی هستند که میتوانند مقالات علمی ( فیزیک..ریاضیّات..نجوم... طب...و..وووووو) را در این بخش بنویسند و یک بخش دیگر به عنوان بخش ( چرندیّات), که اشعاری مثل این شعر ( اول ثابت شود که این شعر است) را در بخش چرندیّات گنجانده شود نه در بخش ( فرهنگ هنر و ادبیّات).. به امید هر چه زودتر آن روز
""" سخنی با خانم شاعره عزیز """ راهی را که در پیش گرفته‌اید سخت سنگلاخی، طوفانی و خطرناک است، از سخن حسودان و ایراد گیری آنان ترسی به خود راه ندهید، همه هنرمندان و نوابغ با این کینه توزی‌ها مواجه شده‌اند، شاعره دیگری در مقابل این کینه توزان چنین مرقوم فرموده اند "" گر زن رهی به راه خون باید رفت، از پای فتاده و به سر نگون باید رفت"" شاعره دیگری ادامه داده اند "" کار هر گاو نر نیست خرمن کوفتن، زن هوشمند میخواد که این گاو نر را اهلی کنه""، به نظر من زبان فارسی این قابلیت و توانائی را دارد که نه تنها تبدیل به زبان شعر و ادبیات دنیا، بلکه تبدیل به زبان علم و فلسفه و تکنولوژی نیز بشه، به امید روزی که زبان فارسی، از جغرافیای روستای فارسی، پا را فراتر بگذارد و تبدیل به زبان دوم دنیا در کنار انگلیسی بشود. زبان فارسی یک زبان محلی نیست و نباید باشد.
... شعر دو عالم *** هدايتي*
در پاسخ Anonym گرامی که نوشته :«من از [کار] مسئولان ایرانگلوبال سر در نمی آورم بخدا.» لازم میدانم توضیحاتی را به خدمتشان بیان کنم: 1- درست است که "مطلب" نه شعر است و نه معر. شاید بشود آنرا " پارازیت" نامید. به معنای خش-خشی که روی صفحه و نوار پیدا میشود. 2- اما چرا آن انتشار یافته؟ پاسخ این پرسش را فقط انتشار دهنده میتواند بدهد. در ایران گلوبال هرکس مسئول مطلبی ست که خود منتشر میکند. 3- بنابراین دیگر مسئولان در مورد مطلب دیگری نه مسئول اند و نه پاسخگو. 4- منتشر کننده مستقل عمل میکند.5- فقط شورای گردانندگان است که می تواند به صورت جمعی در مورد خذف یک نوشته تصمیم بگیرد.در صورتی که آن نوشته مشکل قابل توجه جمع داشته باشد. 6- بدن انسان و اندامهای او در ادبیات فارسی بعد از مشروطیت به ویژه در نظم شاعرانی چون فرخی یزدی، ایرج میرزا و عشقی و دیگران وجود دارد. به صورت منفی و مثبت. در هجویات وغیره
بعد ها و در دوره ی معاصر نیز این موضوعات به تقلید از اروپا در نوشته ها به چشم میخورد. 7-کیفیت چگونگی آوردن این اندامها در نوشته بستگی به هنر و فکر و قلم نویسنده دارد. 8- وقتی قلمزنی هنر و «کیفیت» نداشته باشد چیزی که از آب درمیاید، میشود همین مطلبی که خوانندگان ملاحظه میکنند. 9- این مطلب تاکنون بیش از 5 هزار بیننده داشته در صورتی که شعر و نوشته ادبی بین 300 - 2000 بیننده دارد. شما شعرهای لویی آراگون و پابلو نرودا را ببینید، آنها هم از اندامهای انسان سخن گفته اند؛ اما هنرمندانه و نه دئمی. خوب دیگر. وقتی جامعه ی ما همه کارش دئمی باشد این چیزها هم دئمی از آب درمیایند.و آبرو ریزی هنر. در ادبیات بدن انسان را به چهار شکل تصویر میکنند: 1- اروتیکی؛ 2-سکسی؛ 3- هنری؛ 4- و آمیخته ای از سه فرم مذکور. 10- در دنیای معاصر بعضی ها به دنبال این هستند که نامشان بر زبانها بیفتد. مثلاً خودشان را از بالای یک ساختمان 20 یا 30 طبقه به پایین پرت میکنند. می میرند ولی نامشان برای چند روز زبان زد میشود. یا کلمات را 20 و 30 بار در یک سطر تکرار میکننند که نامشان« تکرار» و زبان زد بشود. یا دئمی اندامهای جنسی انسان و حیوانات را تکرار میکنند که نام آور شوند. و بعضی سایتها هم به دنبال جذب خواننده اینگونه نوشته ها را منتشر میکنند. که مثلاً برای خود «تیراژ» درست کنند. که شاید خواننده بعد از تفریح و نگاه به این «شو» ها چند مطلب به درد بخور هم پیداکند. که شاید خرد و اندیشه خود را به کار اندازد. اگر این الکی خوشیها نیرویش را نگیرند.تو نثری گفتی و شعرت چو تخمی است
هم این نثر و هم آن شعرت به،،،،،،
حالا فمینیستا میریزن اینجا که این مردای بی تربیت برداشت جنسی میکنن :)))
در کشوری که پانیرانیستهای پانفارسیست جهت اثبات برتری نژادی خود، هنوز هم که هنوز است در پاسارگاد دنبال استخوانهای کورش می گردند و هر روز هفده رکعت نماز تمامیت ارضی می خوانند و جهت تحقیر و هالو نشاندادن دیگر ملتها، بی وقفه مشغول ساختن جوک هستند، آیا در این جامعه با این جوّ، صحبت کردن از دموکراسی و حقوق برابر ملتها می تواند مفهومی داشته باشد؟
""" پاکستان و رقابت هنری هند با ترکیه در این کشور """ روزگاری بود که شو‌ها و سوپ اپراهای هندی فضای هنری پاکستان را در تسلط خود داشتند، ولی با محبوبیت سوپ اپراهای ترکیه، هند به سرعت در حال باختن بازار پاکستان به سوپ اپراهای ساخت ترکیه است، اگر سوپ اپراهای ساخت ترکیه میدان را از دست "" بالی وود "" هندی بربایند، فرصت مناسبی برای "" استانبولیوود "" ترکیه است تا شروع به تسخیر بازار هند کنند. استانبول در چند سال اخیر به عنوان ثروتمندترین شهر بین برلین و بمبئی ظهور کرده است، بعد از تسخیر کشورهای عربی، بالکان، اروپای شرقی، اینک نوبت شرق آسیا است تا طعم سوپ اپراهای ساخت ترکیه را بچشند.
ریچارد کاتم استاد علوم سیاسی دانشگاه پتسبورگ آمریکا در جمع بندی از نقاط قوت و ضعف فرقه دموکرات آذربایجان می نویسد:” حتی مخالفان پیشه وری اذعان داشتند که اصلاحات انجام شده در شهر تبریز در طول یک سال حکومت پیشه وری بیش از بیست سال حکومت رضا شاه بوده است.” [۱] اما تغییر سیاست جهانی در آذرماه ۱۳۲۵سیر حوادث آذربایجان را به سوی ارتجاع و بهزیان آزادی سوق داد.
قوام پس از خاطر جمعی از شوروی، به بهانه تامین امنیت برای برگزاری انتخابات به آذربایجان لشگرکشی کرد. زمانی که ارتش دولتی وارد آذربایجان شد فضای وحشتناک و ترس آوری ایجاد کرد. سربازان دولتی تاراج را آغاز کردند، همه جا را غارت میکردند و می‌بردند ، هرچه به دستشان می‌رسید به آن هم رحم نمی‌کردند. (در مقام مقایسه) ارتش روس‌ها از رفتار و کردار بغایت بهتری برخوردار بودند. ارتش دولتی که خود را ارتش نجات بخش می‌نامید، قشون درنده و اشغالگر بود. این ارتش زخمهای وحشتناکی بر جسم و جان مردم آذربایجان به جای گذاشت. خرمن های دهقانان سوزانده شده نابود گشتند، زنان و دختران روستاییان آذربایجان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. خانه‌های مردم غارت و چپاول شدند ، اغنام و احشام (چهارپایان ) دزدیده شده به غارت رفتند. ارتش دولتی خارج از کنترل بود. در ظاهر ماموریت ارتش شاهنشاهی ، آزادی و نجات آذربایجان بود اما این ارتش مردم عادی را مورد شکار قرار داد و ویرانی، غارت و مرگ از خود بجای گذاشت. [۲]
رژیم پهلوی با قتل ، غارت ، کشت و کشتار ، تجاوز ، تصرف و ایجاد رعب و وحشت، بزرگترین جنایت بشریت در قرن بیستم را مرتکب شدند.
خاک بر سرت!
hand Iranmehr shared a Timeline.
38 minutes ago · Edited
تا مدتها فکر می کردم این خانوم مهناز هدایتی یه شوخی فیسبوکی است و و جود خارجی نداره اما الان تقریبن مطمین شدم که ایشون، واقعن وجود داره و جواب اینکه چرا اینقدر هوادار داره رو میشه جلوی این پرسش آقای زیبا کلام گذاشت که:"ما، چگونه ما شدیم!!" به هرحال این آخرین سروده ایشونه که زلزه ای د ر ادبیات فارسی تلقی میشه و تقریبن با وجود ایشون باید گفت :کل تاریخ ادبیات ما باید بره غاز بچرونه:
برایم آرزو کن در قفس افتاده باشم می خوری ام
تو می خوری ز اندامم ز بالا تا به پایین زیر زیرم
برایم آرزو کن من تجسم می کنم آن لحظه ای را
که پیشم لخت و عریانی تو می گویی نگاهی کن به ...رم!