Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

لاچین خان، ترا خدا بس کن! باور کن، از خنده روده بر شدیم. "بابا! بئله ده ایش اولار." بابا اینطورکه نمیشه؟ یک کمی انصاف داشته باش. ما را از فرط خنده روده بر مکن! امید وارم، بحق این ذکاوت بیان، سخاوت کلان، ولطافت عیان لبانت خندان، دلت شاد باشد. "چوخ گؤزل"

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تاسر تاثری،
خوشحالم که دستکم صحبت های کیانوش مورد پسند شما واقع شده ست!
امیدوارم با شرکت در بحث های آینده ما را با نظرات خود مستفیض فرمائید.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار با توجه به توضیحاتتان، شخص اینجانب در اغلب سخنرانی، گردهمائی، و حتا در بحث و گفتگوهای محفلی که بوده ام با رعایت اصول و قواعد پلورالیسم سیاسی با احترام به تبادل نظر و دیالوگ، به مسائل و راه حل های سیاسی بمعضل جامعه مینگرم. هیچ کس به تنهائی قادر نیست، مسائل جامعه را حل بکند. اما هیچ کس نباید در دیگری حل بشود، و هرکس باید با حفظ دیدگاه و جهان بینی خود، در نکات اشتراک با دیگران سهم خود را در پروسه سیاسی جامعه ایفا نماید. هیچ کس عقل کل نیست. هر کس به سهم توانائی خویش بار سیاسی خویش را بر دوش میکشد. امروزه همانطور که جنابعالی نیز کم و بیش مطلع هستید، در جنبش ملی، و یا جنبش آزادیبخش آذربایجان ده ها سازمان و یا تشکیلات سیاسی، افراد منفرد سیاسی، و روشنفکران، متخصصان و نخبه های سیاسی، فرهنگی، علمی، و گروه های مختلف هنری و امثالهم، هرکس به نحوی ازانحا، اشتراک و
فعالیت دارند. و هرکس

میتواند درجهت تحقق حقوق سیاسی، مدنی، و سایر خواستهای مردم آذربایجان سهم خویش ایفا بکند. و این جای بسی مسرت است که جنبش ملی آذربایجان از طرف افراد و تشکیلاتهای مختلفی در جهت نیل به خواستهای خود حمایت میشود. من همانطور که بارها گفته ام، در یک جامعه هیچ تشکیلاتی نباید به طور مکانیکی در دیگری حل شود، همانطور که هر فردی نباید بطور مکانیکی نظر و جهان بینی خود را به کناری گذاشته در دیگری ادغام شود. در واقع چنین حرکتی نه شدنی است و نه منطقی. و اگر هم از طریق زور و اجبار، و رو در بایستی تشکیلاتی صورت پذیرد، چندان طول نخواهد کشید که به عکس خود مبدل خواهد شد. چنین تجربیاتی را همه ما، کم و بیش در سازمانهای مختلف دیده ایم. حتا سوسیالیسم واقعا موجود آن زمان که چیزهای مثبتی هم داشت، نتوانست بیش از مدت معینی دوام بیاورد، و درهم شکست. پس چون هر انسان، موجودی مختص بخود با تمام علایق، و سلیقه های شخصی صاحب نظر و جهان بینی خاص خود میباشد، این تقریبا غیرممکن است که همه یکسان فکر بکنند، و نظری یکسان نسبت به پروسه سیاسی داشته باشند، از این جهت، از نظر اینجانب هیچکس نباید تحت فشار و یا سایرعوامل تحمیلی برده وار، دنبال تشکیلاتی راه بیفتد. اما بطور نمونه هستند، نکاتی مثل زبان مشترک، سرزمین مشترک، تاریخ مشترک، که چه ما بخواهیم و چه نخواهیم ما را به یکدیگر پیوند میدهد. پس هر آذربایجانی صرف نظر از منظر ایده ئولوژی حزبی، و وابستگی سازمانی، و یا سایر خصوصیات و انتظارات شخصی میتواند بسهم خود در راستای تحقق حقوق ملی آذربایجان با این جنبش همسو باشد. و این حق طبیعی تمام مردم آذربایجان است، و هیچکس را نمی توان، با امر و نهی، از این حقوق سیاسی محروم کرد. ما همچنین دست کسان و افرادی را که ما را در راه رسیدن به حقوق ملی خود، یاری و پشتیبانی نمایند، بگرمی تمام میفشاریم. در خصوص نکات تنقید نسبت به آقای فتح راضی، از این منظر است که خیلی از فعالین سیاسی و از جمله اینجانب انتظار داریم که ایشان خط سیاسی خود را با شفافیت تمام، به جنبش اعلان کند، که در چه مسیری حرکت میکند، و میان دو صندلی قرار گرفتن چهره سیاسی وی را روز بروز کم رنگتر خواهد نمود. جنبش ملی آذربایجان مثل تمام جنبش های رهائی بخش از سازمانهای مختلف سیاسی چپ، میانه رو، لیبرال، کمونیستی، دموکرات، ملی مدنی، سوسیال دموکرات، افراد و شخصیتهای منفرد، ارگان و سازمانهای محیط زیستی، فرهنگی، حقوقی، مدنی، هنری، ارگانهای حقوق بشری، سایتهای اینترنتی، مطبوعات رسانه ای،.. و امثالهم تشکیل شده است، که با وجه اشتراک، در زبان مشترک، سرزمین مشترک، و تاریخ مشترک، با هدف کسب، اختیارات حق تعین سرنوشت، بصورت جبهه ای تقریبا وسیع، در جریان پروسه سیاسی قرار دارند، و در صورت کسب اختیارات حق تعیین سرنوشت است که مردم آذربایجان، با رای گیری آزاد، و دموکراتیک خود تصمیم خواهد گرفت، که کدام جریان سیاسی، با چه ترکیبی، با ائتلاف کدام تشکیلات و یا جریان حزبی، و در چه مسیر و سمت و سوئی، زمام امور دولت را بدست خواهند گرفت. با توجه به گفتار فوق ملاحظه میفرمائید، که برخورد تنقیدی نسبت به جناب علا الدین فتح راضی، نه از منظر چرائی فعالیت سیاسی ایشان در جنبش، بلکه در جهت ترسیم شفافیت موضع سیاسی وی میباشد، تا جایگاه خود را بطور شفاف در پروسه جنبش ملی آذربایجان ترسیم نماید. با تشکر.
نوشته شده توسط: Anonymous

انشالله
ارزوهاي شما خاطرات ماست ( امام خميني)

نوشته شده توسط: Anonymous

درزبان شیرین فارسی میگویند* پسته ی بی مغزاگرلب وا کند رسوا شود*نه تنها حاکمیت فعلی صددرصد شونیسم،فاشیسم و
ناسیونالیسم فارس محوررانمایندگی میکندبلکه طبق همین پراکنده گوئی وکذب نویسی های خودشما،بدلایل زیر،شخص شمارایک ناسیونالیست افراطی قومگرای فارس بی شهامت برعکس ممدامینی وناطرکرمی همین سایت نشان میدهد!
1- شما بدون دلیل وآمار ظلم وستم های راسیستی حاکمان ومردمان شهرهای فارس زبان برافغانی های زحمت کش راباسنی نشان دادن توجیه نمودید.افغانی های متولد درایران حتی تا سنین بلوغ ازدرس ومدرسه وگرفتن شناسنامه محرومند.
2- چه دلیل روشن ترازاینکه رادیوتلویزیونها ونشریات فارسی رژیم در24 ساعت شبانه روزی دربرتری زبان فارسی نسبت بزبانهای دیرین ایران زمین،رهبران ازخامنه ای ورفسنجانی واحمدی نژاد وخاتمی ورضائی و...99درصدنویسندگان قومگرای فارس محور باصطلاح اپوزیسیون(درواقع شبه اپوزیسیون)آپارتاید فرهنگی

فارسی راتبلیغ میکنند.
3- همه ی رهبران رژیم واپوزیسیون قومگرای فارس مثل خودشما درجاانداختن این دروغ که *گویا زبان فارسی قرنها زبان مشترک وملی ورسمی * ایران بوده است!!!درحالیکه هنوزبیش از87 سال ازعمرحاکمیت فاشیستی تک زبانی وهژمونی فارسی درنابودی زبانهای دیگرنمیگذرد.
4-- سره نویسی عمدتآ ازطرف نژادپرستان ضد سامی شروع شد وباعدم موفقیت وشرمسارانه متوقف گردید ولی شما هرازگاهی با مزه پرانی بابکاربردن کلمات مسخره مثل چم ودراین یادداشتها ازدهداری بجای فئودالیسم ،وفاداری خودرابه ناسیونالیسم بدترکیب فارسی نشان میدهید که ارزانی تان باد.
5- دربین رهبران جمهوری فارسی/اسلامی چه بسا ازغیرفارس زبانان نیزمیتوانند باشند ولی همه ی آنها پیچ مهره های سیستم وحاکمیت فارسی اند.مثلآ موسوی تبریزی حتی دریک مورد هم ازآزادی زبان مادری خودنه تنها حرف نزده بلکه درسرکوبی فعالین آذربایجانی بادیگررهبران رژیم فارسی حاکم فرقی نداشت.
6-- زبان این رژیم فارسی است وبا اسلامی/آخوندی وگدا خواندن سردمداران آن ماهیت فارسی رژیم
آن تغییرنمیکند.
7-- پس بسادگی نتیجه میشود حاکمیت فعلی ازنظر فرهنگی ناسیونالیستی فارسی !!!بایدک کشیدن ایدئولوژیکی شیعه میباشد.
نوشته شده توسط: Anonymous

احمد شهید جوان است و آرزو بر جوانان عیب نیست.
ولی از ته جیب آخوند هیچ حقی برای مردم بیرون نخواهد آمد.

نوشته شده توسط: Anonymous

همه چیز برای تهران؟
من شهرستانی هستم و آنقدر از شهرهای بزرگ دورم که تقریبا امکان نداره سوار مترو بشم. اگر هزینه برای متروی کلان شهرها را از سهمیه من نوعی برداشت نکنند مخالفتی ندارم . ولی چنانچه یک ریال از بودجه عمومی کشور را برای رفاه حال ساکنین کلان شهرها هزینه کنند ،همان میشود که از تمام کوره دهات کشورمردم به تهران و امثال آن مهاجرت کنند که باعث آن میشود که شده.

نوشته شده توسط: Anonymous

ای کاش این حماسه ملی ترک به همان زبان ترکی سروده میشدو نه به زبان پارسی.هیچ کودک ترکی نمیتواند مفاهیم تاریخی انچه د ر چکامه اورده شده است بفهمد.برای تاریخی ماندن ارزشهای فرهنگی قوم ترک نویسنده گان ترک باید به زبان ترکی بنویسند.هیچ پارس زبانی نیازی به چنین چکامه ها ندارد و نخواهد خواند. امیدوارم که این اثر تاریخ بزودی به زبان ترکی در اختیار علاقمندان حماسه های تاریخی ترک قرار گیرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

دونفردوستان علاء وپویان متاسفانه بی ربط وکاملا خارج ازموضوع (توافقنامه ژنو)صحبت کردندجناب جهانگیر هم به کلی گوئی پرداخت.جناب فرجادفربسیاراحساساتی با کلی شعارهای توخالی وانقلابی گری کاذب وژستهای روشنفکری ،گویا مدافعان توافقنامه ژنو طرفداررژیم ویا شیخ حسن روحانی اند!!!وقت برنامه را تلف کرد.باتمام اختلاف نظری که اینجا وآنجا با آقای توکلی دارم،بنظر من آقای کیانوش توکلی دراین موضوع موضع درستی درافشاء رژیم و همزمان شکست برنامه های اتمی رژیم گرفت ونشان دادکه رژیم باعبوراز *خط قرمز*غنی سازی وتن دادن به عقب نشینی دردرون وبیرون افشاء شده است.
بیان کردند.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان. زنده یاد معلم ریاضی ما در تبریز به شاگردان آموخته بود که چون فهم و یا درک کردن ارقام بزرگ تا اندازه ای مشگل است , بهتر است که این ارقام را به واحدهای تبدیل کنیم که درک این ارقام با آن واحدها آسان تر باشد. بنابرین 700 میلیارد دلار را به واحد های تبدیل کردم که به عمق فاجعه دزدان ایران پی ببریم.... اگر یک میلیارد دلار را در هر ثانیه یک دلار یک دلار بشماریم , بیش از 31 سال طول خواهد کشید که این شمارش تمام بشود. بنابرین اگر 700 میلیارد دلار را در هر ثانیه 100 دلار 100 دلار بشماریم 217 سال طول خواهد کشید این شمارش تمام شود....اگر 700 میلیارد دلار را صد دلار صد دلار روی هم انباشته بکنیم, 86 مرتبه به بلندی قلّه اورست می رسد..اگر 700 میلیارد دلار را بطور طولی

در کنار هم صد دلار صد دلار بچینیم 27.5 بار دور کره زمین را در طول خطّ استوا خواهد چرخید...یک اقتصاد دان مشهور که لیاقت برنده جایزه نوبل را در اقتصاد داشت , سخن مشهوری دارد که بایستی با خطّ طلا در بالای در ورودی وزارت دارائی هر کشور نوشته شود و آن جمله از این قرار است... ( اقتصاد مال خر است )...ایشان کی بود؟؟؟؟؟
نوشته شده توسط: Anonymous

شما نگران نباش مهم نیست پر یا خالی فعلا مهم که اولا بچرخه دوما سفره ملت پر باشه خیال دولت از سفره مردم راحت بشه چرخیدن اون هم جا بیافته وقت واسه پر کردنش هم هست

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جم گرامی، درست است تشکلها، افراد همه نظریات خود را پیرامون موضوعات بیان میکنند. و نباید خود را «نماینده » بنامند. و سئوال در مورد توضیح مواضع از یک فرد، هیچ اشکالی ندارد. از نظر من هر فرد با هر موضعی که داشته باشد حق دارد نه تنها از حقوق آذربایجانیها بل از حقوق هر بشری، و در هر کجای جهان، دفاع کند. و این بسیار مثبت است. و در نوع خود « یاری» ست. به ویژه ما آذربایجانیها سخت نیاز داریم که « حمایت معنوی» شویم. موضوع دوم که بهتر است مورد توجه قرار بگیرد «مسئله ی عدم سانسور» در سایت است. از گردانندگان سایت دو نفر آذربایجانی هستند. با مواضع رفع تبعیض همه جانبه. و دموکراتیک. از سوی دیگر کد سایت در اختیار عده ای ازقلمزنان آذربایجانی ست که هر چه دوست دارند بدون دخالت ما می نویسند و منتشر میکنند. در ضمن ما برای مقالات و کامنتها مقرراتی را گذاشته ایم که لازم است از سوی نویسندگان رعایت شود از جمله :

« عدم توهین و اتهام، عدم تشویق به خشونت و جنگ و خونریزی بین مردم، و تبلیغ نژادپرستی وغیره که همه اعلام شده است» . و میتوان در سایت به آنها مراجعه کرد. تنها در این رابطه است که نوشته ای منتشر نمی شود. و یا کامنتی حذف میشود. اگر چیزی از زاویه ی مقررات اشکالی نداشته باشد حتماً انتشار می یابد. من به شخصه سالهاست شاهدم که هیچ نوشته ای به خاطر « عقیده» و نظر و فکر حذف نشده است. منهای اشتباهات- که ممکن است پیش بیاید. با اطمینان میتوانم بگویم همه گردانندگان با اینکه نسبت به هم دارای نظریات مختلف و متضاد هستند اما در « آزادی فکر» همه نقطه ی مشترک دارند. من اگر ببینم چیزی به خاطر « فکر و عقیده» حذف میشود؛ مطمئن باشید که یک دقیقه هم در همچو جمعی صبر نمیکنم و عطایش را به لقایش می بخشم. نظر شخصیم در مورد آقای توکلی آنست که ایشان در مورد انتشار مطالب« تند رو تر» از خود من است. و با مقررات نرمتر برخورد میکند.
نوشته شده توسط: Anonymous

کجای این برنامه علیه اذریها است. واقیعت این است که یک عده که خود را صاحب اذربایجان میدانند و برای من اذری تصمیم میگیرند. شما ها نه اذری هستید و نه ایرانی. چون واقعأ اگر شما اذری ایرانی بودید تلاش میکردید که قلب ایران را با زور از ما جدا کرده اند پس بگیرید نه اینکه برید زیر لحاف روسها و ترکیه. به امید انروزی که اران ( اذربایجان )قلب ایران را پس بگیریم.

نوشته شده توسط: تبریزی

دوست گرامی، امیر، شما می گوئید: ( .......... در ترجمه ناسیون و یا ناسیونال همه مترجمین ملت و یا ملی ترجمه کرده اند .......... ) دوست گرامی شما درست می گوئید اما این چمگران نادرست چم کرده اند! (ملت) واژه ای عربی است و چم آن در زبان فارسی (مردم) است و (ملی) نیز واژه ای عربی است و چم آن در زبان فارسی (مردمی) است و برابر واژه (ملت) عربی در زبان انگلیسی People و در زبان یونانی Demo است و برابر واژه (ملی) در زبان انگلیسی popular است، شما یک عرب را نمی توانید پیدا کنید که برای واژه Nation انگلیسی واژه (ملت) را به کار ببرد و شما یک عرب را نمی توانید پیدا کنید که برای واژه National انگلیسی واژه (ملی) را به کار ببرد! عرب ها برای واژه Nation انگلیسی واژه (شعب) را به کار می برند و برای واژه National و همچنین واژه Nationalist واژه (شعبی) را به کار می برند و برای واژه Nationalism واژه (شعوبیت) .........

.......... را به کار می برند! بدبختانه زبان کاربردی ایرانیان یا دری که به نادرست پارسی نامیده می شود انباشته از واژگان عربی است که در چم هائی دیگر به کار می روند! (ملت) عربی در ایران هم برابر با واژه (مردم) پارسی به کار می رود و هم برابر با واژه (بوم) پارسی و هم برابر با واژه (شعبی) عربی و (ملی) در ایران هم برابر با واژه (مردمی) پارسی به کار می رود و هم برابر با واژه (بومی) پارسی و هم National انگلیسی و هم popular انگلیسی و هم (شعبی) عربی! پس چه باید کرد؟ هم اکنون چون واژگان ملت، ملل، ملی، ملیت، ملی گرا چندین چم گوناگون و وارونه باهم و گیج کننده و سر در گم کننده دارند بهترین کار پرهیز از کاربرد آنهاست و در آینده باید زبان پارسی را از نو ویرایش کرد تا کارائی داشته باشد و من در نوشتاری که در این باره پیش از این نوشته ام این جستار بررسی شده است http://iranglobal.info/node/17981 ********** درباره چگونگی پیدایش ناسیونالیسم واینترناسیونالیسم پیش از این یادداشتی نوشته ام و نیازی به چندباره نویسی نیست و شاید در آینده به فراخی در این باره ها نوشتاری بنویسم اما در بسیاری از تارنماها شناسه های صد در صد نادرستی از این واژگان نوشته شده اند که هیچکدام به مفت نمی ارزند! ********** دوست گرامی، امیر، نوشتار کنونی من هیچ پیوندی با چگونگی پیدایش ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم ندارد بلکه برای بررسی این جستار است که آیا رژیم آخوندی یک رژیم ناسیونالیست است یا نه؟ و من در این نوشتار نوشته ام که رژیم ولایت فقیه رژیم دزدها و مفت خورهاست، ددمنش است، زن ستیز است، کهنه پرست است، سرکوبگر است، ایران ویران کن است و در اینها گمانی نیست ولی پاسخ کوتاه و گویای این پرسش که آیا رژیم آخوندی یک رژیم ناسیونالیست است یا نه؟ این است که نه! و نباید با به کارگیری واژگان نادرست هنگام سخن گفتن درباره این رژیم دوزخی به خود این رژیم سودرسانی کرد! دوست گرامی، امیر، هر چند که من پاسخ هائی به شما دادم اما سخنان دیگری که شما می گوئید مانند پیدایش اینترناسیونالیسم و ناسیونالیسم هیچ پیوندی با نوشتار کنونی ندارند!
نوشته شده توسط: Anonymous

خبر تکميلی از دانشگاه شريف ـ دانشجويان جلسه سخنرانی پاسدار شريعتمداری را در هم ريختند
گزارشهای تکميلی از حرکت اعتراضی دانشجويان دانشگاه صنعتی شريف حاکی از آن است که دانشجويان با شعارهای کوبنده «می کشم، می کشم، آن که برادرم کشت» مانع ورود اين مزدور به دانشگاه شدند. وقتی مأموران بسيجی و حراست او را به طور پنهانی وارد دانشگاه کردند دانشجويان در تالار سخنرانی حاضر شده و در برابر پاسدار شريعتمداری شعار می دادند «مزدور برو گمشو» و او را هو کردند.
وقتی پاسدار شريعتمداری شروع به سخنرانی کرد، دانشجويان پشت به شريعتمداری و رو به ديوار ايستاده و شعار می دادند «دانشگاه بيدار است، از مزدور بيزار است». وقتی پاسدار شريعتمداری از سر استيصال و با وقاحت تمام دانشجويان را فتنه گر و ستون پنجم دشمن خواند دانشجويان شعار دادند: «فتنه تويی، ستون پنجم تويی، دشمن اين خاک تويی، دشمن ايران تويی».

نوشته شده توسط: Anonymous

درود بر دانشجويان خط شکن

درود بر دانشجويان آگاه و قيام آفرينی که روز 16آذر، خط اختناق و سرکوب را شکستند و يک گام مهم در جهت برپايی قيامهای سراسری به جلو برداشتند. آن چنان که باندهای رژيم مجبور شدند در روزنامه هايشان به اين پيشروی دانشجويان با عباراتی مانند: «روز شلوغ دانشگاه»، «هياهو و شعار» و شنيده شدن «صداهايی که حکايت از باز توليد فتنه دارد» اعتراف کنند. خبرگزاری حکومتی ايسنا به افتضاح قطع کردن صدا توسط تلويزيون رژيم در وحشت از شعار دانشجويان اعتراف کرد و نوشت: «بارها در هنگام سر دادن شعارهای مختلف از سوی دانشجويان، صدای اين برنامه زنده تلويزيونی قطع شد». البته هيچ کدام از اين رسانه ها چه وابسته به باند خامنه ای و چه رفسنجانی جرأت نکردند شعارهای دانشجويان را درج کنند. چون از تک تک کلمات اين شعارها هم می ترسند. شعارهايی مثل «مرگ بر ديکتاتور» که دانشگاه تهران را پرطنين کرد، «می کشم می کشم، آن که برادرم کشت» در دانشگاه صنعتی شريف، شعار «دانشجو می ميرد، ذلت نمی پذيرد» رودرروی آخوند حسن روحانی.

البته سالن سخنرانی شيخ اعتدال با کمک پاسداران و لباس شخصيها از عوامل دو باند رژيم پر شده و به غيرخوديها اجازهٴ ورود داده نمی شد، اما ظاهراً گروهی از دانشجويان توانسته بودند با طراحی خاصی به اين سالن قرق شده نفوذ کنند و با شعارهای خود بساط او را به هم بزنند.

جالب اين که گروهی از دختران دانشجو که توانسته بودند با شکافتن صفوف پاسداران و حراستيها خود را به سالن برسانند، با بلند کردن پلاکاردهايی خطاب به روحانی توانستند ماسک اعتدال و دجاليت را از چهرهٴ او بردارند. آنها نوشته بودند مگر قرار نبود شما حقوقدان باشيد نه سرهنگ، پس اين جو امنيتی چرا وجود دارد. يا خطاب به روحانی نوشته بودند: «دانشجو علاوه بر گوش زبان هم دارد». اين تيری بود به قلب دجاليت آخوند حسن روحانی که زير پوشش دعاوی «اعتدال» او، شديدترين نوع سرکوب و اختناق در دانشگاهها جريان دارد و کارگزاران سرکوبگری مثل فرهاد رهبر در دانشگاهها سعی کردند زبان دانشجويان را ببندند. البته بگذريم که طنين شعار مرگ بر ديکتاتور در 16آذر نشان داد که دانشجويان برای بلند کردن فريادشان پشت بندهای اختناق و سرکوب نمی مانند.

پس لازم است بار ديگر درود بفرستيم به اين دانشجويان آزاده که روز دانشجو خط سنگين سرکوب و اختناق را شکستند و ناقوس نزديک بودن انفجار بزرگ خشم خلق را بار ديگر در گوشهای سردمداران نظام پوسيده ولايت به صدا درآوردند. همان که انفجاری که کابوسش هر روز در برابر چشم سردمداران نظام ولايت فقيه است و هر روز مانند آنچه امروز (يکشنبه) روزنامه حکومتی جمهوری در هشدار به باند رقيب نوشته، در رسانه های رژيم منعکس می شود: «به اين وضعيت اگر پايان داده نشود، جامعه به انفجار خواهد رسيد، انفجار بغض های در گلو مانده کوخ نشينان».
نوشته شده توسط: Anonymous

اولين واکنش خامنه ای به خيزشهای دانشجويی ۱۶آذر امسال: دانشگاهها جولانگاه جريانهای سياسی نشود
خامنه ای در اولين واکنش در قبال خيزشهای دانشجويی 16آذر امسال گفت: دانشگاهها به هيچ دليلی جولانگاه جريانهای سياسی نشود.
ولی فقيه ارتجاع با ابراز نگرانی از آنچه تهاجم فرهنگی می ناميد گفت: رصد و شناخت دقيق پديده های نوظهور تهاجم فرهنگی قبل از ورود به ايران ضروری است. دير فهميدن و دير جنبيدن مشکل آفرين است...
در مورد تهاجم فرهنگی واقعيتی که سالها قبل، آن را گوشزد می کردم هم اکنون، عينيات انکار ناپذيری يافته است. فعاليت حداقل صدها رسانه صوتی، تصويری، مکتوب و اينترنتی در جهان با هدف مشخص تأثيرگذاری بر ذهن و رفتار ملت ايران جريان دارد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آثار زهر در پايان دومين هفته؟

گفته بوديم هر روز که از قرارداد ذلت بار ژنو می گذرد، آثار زهر بيشتر ظاهر می شود. طی دو هفته يی که از امضای اين قرارداد می گذرد، شاهد اين واقعيت بوده ايم. در اين مدت نمودهای زيادی از آثار زهر در جسم فرتوت نظام ولايت ظاهر شده است. مهمترين نمود آن عميق تر شدن شکاف درونی رژيم و تشديد جنگ باندها است. در پايان دومين هفته شاهد اين تيتر در روزنامه های حکومتی هستيم: «درخواست عزل ظريف از وزارت خارجه». اين درخواست اعضای مجلس ارتجاع از باند خامنه ای است که تا کنون 53تن آن را امضا کرده اند. يعنی کابينه يی که اخيراً صدمين روز تشکيل شدنش را گذراند، اکنون با درخواست عزل اصلی ترين مهره اش مواجه است. پاسدار شريعتمداری نيز در يادداشت امروز (دوشنبهٴ ) کيهان خامنه ای، ظريف را به «بالا بردن دستها به نشانهٴ تسليم» متهم کرده است. لابد در خبرها اظهارات جنجال برانگيز وزير خارجه حسن روحانی را شنيده ايد. او با گفتن اين که آمريکا می تواند تنها با يک بمب تمام سيستم دفاعی رژيم را نابود کند، زيرآب تمام دود و دمهای قدرت نمايانهٴ نظام ولايت را زد و خشم باند رقيب را برانگيخت. معنای اين حرف ظريف يک هشدار به باند خامنه ای بود که بازی با دود و دم را کنار بگذاريد و جام زهر را لاجرعه سربکشيد والا خطرات جدی در انتظار است.
ملاحظه می کنيد که در انتهای دومين هفته امضای قرارداد اتمی، کار به کجا کشيده است. اين تازه يک نمونه است.
نمونهٴ ديگر را باز هم می توان در آنچه امروز پاسدار شريعتمداری در کيهان خامنه ای نوشته ديد. او با اذعان به عمق ذلّتی که در قرارداد ژنو موج می زند، تصريح کرده است: «توافقنامه ژنو عليه موجوديت برنامه هسته يی کشورمان تهيه و تنظيم شده است». او در اين يادداشت طرف مقابل را به «موذيگری» و تيم مذاکره کننده را با رعايت جوانب احترام رسمی، به «کم دقتی و غفلت» متهم کرده است. گرچه از دجاليت شريعتمداری بعيد نيست که در آينده بگويد من با نوشتن اين که قرارداد باعث توقف کامل برنامه هسته يی می شود، خواستم سر دشمن را کلاه بگذارم و اين بزرگترين خدمت به اتمی نظام بوده است. اما واقعيت اين است که وقتی متن قراردادی که کتباً توسط «مقام ولايت» مورد تأييد و تقدير قرار گرفته، اکنون تماما ً تخطئه می شود، نمود تازه و برجسته يی از درهم شکستگی طلسم ولايت است که توسط نمايندهٴ او يعنی پاسدار شريتعمداری ارائه و امضا شده است.
اکنون می توان در آيينهٴ اين درجه از طلسم شکستگی فزاينده، آيندهٴ نظام ولايت فقيه را هم به خوبی ديد.
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای تبریزی گرامی،گر چه بنده در کامنت قبلی تصمیم گرفتم تسلیم بشوم ولی کامنت بعدی شما مرا وادار کرد تکرارا در مورد واژه ناسیونالیسم .انتر ناسیونالیسم توضیح بیشبه دهم.دوست عزیزبه طور ساده وخلاصه در ترجمه ناسیون وبا نایسونال همه مترجمین ملت ویا ملی ترجمه کرده اند وقتی پسوند ایسم را به ناسیونال اضافه میکنیم به ناسیونالیسم تبدیل می شود معنی ناسیونالیسم هم میشود ملی گرائی.انتر ناسیونالیسم هم یعنی ضد ملی گرائی،غیر ملی گرائی.ناسیونالیسم محصول نظام سرمایه داری است یعنی میتوان گفت ناسیونالیسم روبنا،فرهنک،ویا ایده الوژی نظام سرمایه داری است.در تضاد با نظام سرمایه داری کسانیکه خود را طرفدار نظام اشتراکی میگفتند مانند سوسیالیست ها،کمونیست ها وغیره خودشانرا انتر ناسیونالیست معرفی می کردند.واما در مورد هیتلر وگاندی فرق در این است که هیتلرناسیونال فاشیست نژاد پرست بود که می خواست تمامی ملت ها وبه اعتباری

دنیارا زیر سلطه المان ها ی اریائی در بیاورد مانند رژیم اریا مهری پهلوی نژاد پرست خودمان در ایران.اما گاندی این رهبر فرزانه ناسیونال دموکرات هند بود ومبارزه کرد تا ملت هند را از سلطه واستعمار انگلیس ازاد بکند واین کار را هم کرد وکشوری بنام هندوستان را تشکیل داد.در همین کشور هندوستان تمامی ملل واقوام غیر هندو ازادانه وبا حقوق برابر با هندو ها زندگی میکنند.ماندلا یک ناسیونال دموکرات کشور افریقای جنوبی بود که بر علیه نژاد پرستان سفید ان کشور مبارزه کرد ورژیم اپارتاید ونژاد پرست سفید پوستان را به زباله دان تاریخ انداخت.
جناب تبریزی، چه کسی گفته قبل از قرن نوزده کشور ویا کشور های وجود نه داشت.آن کشورهایکه شما نام بردید حتما بیشتر از ان وجود داشت.منتها شما ماهیت وفرق ان کشور هارا با کشور های امروزی نمی دانید.شما اساسا فورماسیون نظام ها را با هم قاطی میکنید برای شما زمان ومکان فرق نمی کند چه مثلا پنج قرن پیش یا امروز برای شما فرق ندارد. شما فرق شیوه تولید وروابط تولیددرکولونی اولیه با برده دار،فئودالیته وسر مایه داری را نمی دانید بر همین اساس هم فورماسیون نظام ها،زمان ومکانها را با هم قاطی می کنید.روابط کشور های امپراطوری با کشور های امروزی فرق میکند.همانطورکه در کامنت های قبلی نوشتم شما احتیاج به مطالعه بیشتری دارید تا فرق زمان برده داری،قئودالی وسرمایه داری را به دانید.
جناب تبریزی،کشور گشائی های کوروش واسکندر مقدونی وغیره چه ربطی به ناسیونالیسم امروزی دارد گر چه امروز هم استیلاگری وجود دارد اما این ها با هم فرق دارد.اصلا ناسیونالیسم در چهار چوب یک کشور معنی ومفهوم پیدامی کند نه در کشور گشائی واستیلا گری.سخن اخر اینکه اگر چه شوخی نه باشد اتفاقا کوروش واسکندر وبانیبال ودیکر جهان گشایان هم نظر با شما بودند که می خواستند با تسخیر تمامی جهان یک کشور جهانی تشکیل به دهند.دوست عزیز توسعه من یه شما به طوردوستانه این است بیشتر مطالعه به کنید تا نوشتن.زنده باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

یک سری میگویند که این کارهای بد مختص به یک سری از مردم کلاس پایین هست و اکثر ایرانیها اینطور نیستند. من میگویم خودمان را گول نزنیم این نوع حرف زدنهای رکیک در جامه ایرانی (مخصوصا فارسی) خیلی رواج دارد. اصلا تعداد لغات ها و جملات توهین آمیز در زبان فارسی خیلی زیاد هست. در واقع آنقدر زیاد هستند که همه این کلمات و جملات را میتوان در یک کتاب گردآوری کرد. سخن گفتن این نوعی جزو زندگی ادی این مردم شده است. در سالهای اخیر در ورزشگا ه های ایران اهانت ها و شعارهای راسیستی نسبت به تیم های شهرهای مختلف ایران (مخصوصا آذربایجان) خیلی عادی شده. حالا هم این مردم فرصت خوبی پیدا کرده اند که از طریق اینترنت فرهنگ دشنام و راسیسم خود را به رخ جهانیان بکشد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار، با سلام ، چون صفحه " جنگ تبلیغانی صدای فارسی آمریکا علیه مردم آذربایجان" از صفحه اصلی حذف شده است، درصفحه شما این مطلب را میاورم. عرض بمحضرتان گفتار شما حرف دل اینجانب نیز میباشد. صحبت سر این نیست که با انحصار طلبی تمام دور خود دیوار بکشیم، این نوع طرز تفکرخود نوعی دیکتاتوری است. من نه تنها بر این اصل باور دارم که همه چیز را همه گان دانند، و نباید جنبش ملی آذربایجان را به افراد مشخصی محدود کرد، بلکه شخصا به پلورالیسم سیاسی باور دارم. و بارها در مجالس و بحثهای مختلف نیز از این حقوق دفاع کرده ام که در هر جامعه ای با توجه به گوناگونی فکری، طبقاتی و جهان بینی مختلف افراد، احزاب و تشکل های متنابه سیاسی، معیار باید دموکراسی، یعنی رای مردم و انتخاب آنان باشد. که چه کسان و یا افرادی با چه حزب و گروهی وظیفه تشکیل دولت و دولتمداری را بعهده میگیرند. و این در واقع الفبای دموکراسی مدرن

امروزی است، یعنی دریک جامعه دموکراتیک معیار حرف مردم است. و قدرت هر حکومتی از مردم سرچشمه میگیرد. و بدون حضور و رای مردم دولت و یا حکومت مفهوم ندارد. و بدون مشارکت دموکراتیک مردم، هیچ دولت قانونی با معیارهای دموکراتیک امکان وجود نمی یابد. البته ما هنوز از این مرحله خیلی دوریم. در وقت خود مردم آذربایجان رجل سیاسی و دولتمردان خود را نیز انتخاب خواهد کرد. اما در مقطع کنونی ما به یک شفافیت و فعالیت سیاسی نیاز داریم. برای مثال در یک جامعه نه تنها سازمانهای چپ، بلکه سازمانهای مختلفی با ماهیت طبقاتی نا همگونی نیز وجود دارند. که هر کس صف خود را از دیگران جدا کرده و از منافع طبقاتی و خاص خود دفاع میکند، برای نمونه چه بصورت لیبرال، چه بصورت دمکرات مسیحی، چه بصورت سبز ها، چه بصورت سوسیال دمکرات، چه بصورت سوسیال مسیحی، .. و امثالهم. و ما از آقای "فتح رازی" انتظار داریم که در پروسه این مبارزه ، خط فکری، و احیانا تشکیلاتی که ایشان از طرف آن صحبت میکند، برای مردم روشن کند. تا مردم بتوانند بدرستی و بدن شبهه رفتار و حرکات و گفتار وی را با اعمال وی بسنجند. اگر طرفدار جریان سبز است و از موسوی و کروبی حمایت میکند، این را با یک مقاله ای اعلام بکند، اگر خود را مرتبط با تشکیلاتهای سراسری میداند، این را اعلام بکند، اگر خود را به حرکت ملی جنبش آذربایجان نزدیک میبیند، این را نیز اعلام بکند. بلاخره هرکس باید بدون شبهه مواضع سیاسی خود را اعلام بکند، تا مردم او را بدرستی بشناسند، که در کدام مسیر قدم بر میدارد. این یک وظیفه اخلاقی است که یک فرد سیاسی باید بدرستی موضع خود را مشخص بکند. اگر کسی امروز موضع چپ، فردا موضع لیبرالی، پس فردا، موضع سبز، پسین فردا موضع سوسیال دمو کرات، یک روز دیگر موضع دیگری بخود بگیرد، باور مردم را از خود سلب خواهد کرد. ایشان باید خط خود را برای مردم توضیح بدهد، که از کدامین موضع سیاسی به جنبش مینگرد. و در کدام موضع سیاسی ایستاده است. و نکته مهم اینکه تا زمانیکه از طرف مردم آذربایجان بعنوان نماینده رسمی انتخاب نشده است، در هر رسانه ای که شرکت میکند، چه سلطنت طلبان، چه چپ، چه راست ، چه لیبرال، .. وامثالهم، گفتار خود را بعنوان نظرشخصی خود مطرح نماید. و از طرف دیگران صحبت نکند، زیرا او تنها کسی نیست که در این خصوص نظرات خود را ابراز میفرماید. بلکه هزاران آذربایجانی تحصیل کرده و متخصص چه در رشته علوم سیاسی، و یا سایر جنبه ها نیز، در خصوص مسایل آذربایجان، و مسائل زیست محیطی اشتراک مساعی دارند، و هیچکس نظر خود را به جای نظر مردم ارائه نمیدهد، بلکه هرکس مسئول گفته های خویش است. با تشکر.



نوشته شده توسط: Anonymous

برای شناختن آقای یغمایی به این آدرس مراجعه کنید....فرق بین حرف وعمل
http://www.iran-efshagari.com/index.php?option=com_content&view=article…

نوشته شده توسط: Anonymous

جک استراو در مجلس عوام مورد استهزاء قرار گرفت---------------
در جلسه مجلس عوام انگلستان، شماری از نمايندگان، جک استراو را که مانع افشای مسائل پشت پرده مربوط به جنگ عراق در سال2003می شد با شعار خجالت خجالت مورد حمله قرار دادند.
خبرگزاری فرانسه با عنوان «بريتانيا متهم به لاپوشانی در ارتباط با جنگ عراق شد» نوشت:

دولت بريتانيا روز سه شنبه گفت انتشار گفتگوهای وزيران در ارتباط با مشروعيت جنگ 2003 با عراق را وتو خواهد کرد که اين حرکت بلافاصله به اتهام لاپوشانی نسبت به دولت منجر شد.
به گفته خبرگزاری فرانسه: نخست وزير فعلی يعنی گردون براون نگران است که انتشار اين يادداشتها ممکن است توان وزيران برای آزادی گفتگو در جلسه محرمانه وزيران را تضعيف کند. جک استراو وزير دادگستری انگلستان به جلسه مجلس عوام گفت حفظ محرمانه بودن جلسات به تصميم گيری تمام عيار کمک می کند و افشای صحبتهای اين جلسات فضای تفکر و گفتگوی آزاد در آن را به مخاطره می اندازد و در مجموع خرج افشای محتويات آن به دخلش نمی ارزد. اما برخی از قانونگذاران انگليسی اين اظهارات استراو را با خجالت خجالت پاسخ دادند.
بنا به قانون آزادی خبررسانی، اين سخنان بايستی منتشر شوند.1387/12/8
نوشته شده توسط: Anonymous

جک استراو همکار ديکتاتورها-------------------
وقتی ديکتاتورها فرو می ريزند، مسائل زيادی روشن می شود. حالا روشن شده که جک استراو، وزير خارجه سابق انگلستان که به رابطه بسيار صميمی با فاشيسم ولايت فقيه هم معروف بود، با قذافی ديکتاتور خونريز ليبی هم زدوبندهايی داشته است و مخالفان ليبی را به اين رژيم تسليم می کرده است. به يک مورد توجه کنيد:

وکلای يکی از فرماندهان ارتش آزاديبخش ملی ليبی، به نام عبدالکريم بلحاج، به اقامه ی شکايتی عليه جک استراو، وزير خارجه ی سابق بريتانيا پرداخته است. وی می گويد: مأموران سازمان سيا، او و خانواده اش را از به طور غيرقانونی، از تايلند خارج کرده و از طريق مرزهای آبی بريتانيا به رژيم قذافی تسليم کردند.
بلحاج می گويد جک استراو را شخصاً اجازه ی تسليم کردن او را در سال ۲۰۰۴ صادر و تصويب نموده است.
بلحاج همچنين می گويد: مارک آلن مدير سابق بخش ضدتروريستی بريتانيا در دستگيری او در مالزی و استردادش به ليبی نقش داشته است. او می گويد در زندان قذافی شکنجه شده است.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یا خانم تبریزی، شما اصلا خوتان نیز نمی دانید که به درستی مفهوم ناسیونالیسم چیست. شما شخصا از نظر ماهیت طبقاتی در فراسوی نهیلیسم تشریف دارید. شما اگر قدرت داشته باشید، به یکی از بزرگترین دیکتاتور های سیاسی دوران مبدل میشوی، اما خودت هم میدانی که قدرت سیاسی نداری. تجربه اینجانب از نوشته های شما بیانگر این است که شما به عنوان یک آنارشیست تمام عیار، به هیچ معیار دموکراتیک اعتقاد ندارید. دلیل آن نیز این است که شما اصلا مثل خیلی ها نمیدانی که معنای دموکراسی چیست. علت آن نیز این است که هنوز کلمه "حقوق طبیعی" انسان بگوشت نخورده است. کسی که از دموکراسی حرف میزند، اگر مفهوم "حقوق طبیعی" را نداند و بدان باور نداشته باشد، گفتارش به اندازه پشیزی برای مردم ارزش ندارد. حالا شما شعار بده که شما دموکرات هستی. همه دیکتاتورها نیز خود را دموکرات میدانند. کم سوادی شما هر روز دارد به

خوانندگان روشن میشود ، که شما با ادعای حرفهای بی ربط و قلابی در مورد dna ، درس نخوانده فیلسوف شده اید، و این در واقع خیلی شبهه انگیز و خنده دار است.
نوشته شده توسط: Anonymous

فکر ميکنم در اين نوشته اهل تسنن ترکهای آذربايجان از قلم افتاده برای مثال ما در اورميه طايفه قولونجو ها داريم که شاعر مشهور ترک زبان اهل سنت آذربايجان « Dede Katib دده کاتیب » نيز از اين طايفه است

نوشته شده توسط: Anonymous

امروز در سایت ایران پرس نیوز مطلبی توجه مرا جلب کرد و نخواستم بی تفاوت مانده باشم. این نوشته در پایان با جملات زیر خاتمه می یافت:
حضور گسترده جریان مشکوک فحاشان و لگدمال کنندگان اخلاق در صفحه یک فوتبالیست غیر ایرانی با این شائبه روبرو شده که ممکن است این حرکت از سوی برخی از سرویس های فعال امنیتی دول متخاصم در فیس بوک برنامه ریزی شده باشد تا پروژه ایران هراسی که پس از مذاکرات ژنو کمرنگ تر از قبل شده بود با شدت بیشتری دنبال شود. کمااینکه بررسی برخی از اظهارات تخریبی علیه نظام توسط کاربران به ظاهر ایرانی منسوب به این جریان این فرضیه را به شدت قوت می بخشد

http://www.iranpressnews.com/source/162839.htm

سئوال من از نویسنده این مطلب خنده دار این است: آیا همه هزاران توهین کنندگان فارسی در استادپومهای ایران بر علیه ترکها ماموران موساد اسرئیلی هستند؟
نوشته شده توسط: تبریزی

دوستان گرامی، بدبختانه در بسیاری از تارنماهای اینترنتی شناسه هائی نادرست از ناسیونالیسم و اینترناسیونالیسم در نوشتارهای گوناگون گنجانده شده اند! بسیاری از این تارنماها ناسیونالیسم را برابر با ملی گرائی دانسته اند و پیاپی واژگان: ملت، ملل، ملی، ملیت، ملی گرا را به کار برده اند و با این واژگان چند پهلو خوانندگان گیج و منگ می مانند که اگر ناسیونالیسم برابر با ملی گرائی است و آدولف هیتلر نیز ناسیونالیست است پس ناهمسانی وی با نلسون ماندلا و مهاتما گاندی که آنها نیز در این تارنماها ملی گرا نامیده شده اند چیست؟ در این لینک و در نوشتاری در این باره پیش از این من سخن گفته ام که نگاه کردن به آن سودمند است http://iranglobal.info/node/17981 از سوی دگر بسیاری از جوانان کم سن و سال و ساده دلی که پژوهش های گسترده ای درباره تاریخ جهان و واژه های سیاسی ندارند برای آن که بدانند ناسیونالیسم چیست در ......

.......... موتورهای جستجوی اینترنتی واژه ناسیونالیسم را به خط فارسی می نویسند و نوشته های نادرستی را درباره ناسیونالیسم و یا اینترناسیونالیسم می بینند و با این پندار که آن نوشته ها سروش ایزدی هستند آنها را بی چون و چرا می پذیرند! بسیاری از این تارنماهای اینترنتی از نوشته های نویسندگان گوناگون کپی برداری های نیمه کاره ای کرده و نوشته های آنها را به گونه ای گمراه کننده در خود گنجانده اند! برای نمونه در برخی از این تارنماها نوشته شده است: ( ........ ناسیونالیسم یا ملی گرائی در قرن نوزدهم و متعاقب انقلاب صنعتی و برقراری نظام سرمایه داری در اروپا ظاهر شد! .......... ) نویسندگان این سخنان نادرست روشن نمی کنند که اگر ناسیونالیسم در سده نوزدهم و در اروپا پیدا شده است پس پیدایش ده ها کشور با مرزبندی های گوناگون پیش از سده نوزدهم و با پیشینه چند هزار ساله در چه چیزی ریشه دارد؟ و آیا پیش از سده نوزدهم هیچ مرزی میان هیچ سرزمینی نبود؟ و آیا به جز اروپا هیچ سرزمینی و هیچ کشوری در جهان یافت نمی شود؟ و اگر تاریخ جهان برابر با تاریخ اروپاست پس چین و ژاپن و کره و هند و ایران و .......... در کجای جهان هستند؟ گاهی در این تارنماها نوشته می شود: ( .......... ژان ژاک روسو و مونتسکیو اولین متفکران ناسیونالیست بودند! .......... ) همه می دانند که ژان ژاک روسو جامعه شناس و مونتسکیو نیز حقوقدان و جامعه شناس بوده است نه نخستین اندیشمندان ناسیونالیست! و اگر پیش از ژان ژاک روسو و منتسکیو پنداری به نام ناسیونالیسم در جهان یافت نمی شد پس کشورگشائی ها و نبردهای اسکندر مقدونی و آنیبال و آتیلا و چنگیزخان مغول با کدام انگیزه رخ داده اند؟ در این تارنماها و در نوشته هائی صد در صد نادرست درباره اینترناسیونالیسم نیز نوشته شده است: ( .......... انترناسیونالیسم یا جهان وطنی عقیده جدیدی است که در تضاد با ناسیونالیسم و متعاقب ظهور تفکرات ناسیونالیستی از قرن نوزدهم به بعد در اروپا پیدا شد! .......... ) دوستان گرامی، با این نوشته های گمراه کننده هرگز نه می توان به شناسه ای درست از ناسیونالیسم رسید و نه می توان به شناسه ای درست از تک میهنی یا اینترناسیونالیسم رسید و برای پیشگیری از گمراهی نیاز به پژوهش های ژرف اندیشانه در تاریخ جهان و بررسی های گسترده درباره واژگان کاربردی در فرهنگ سیاسی است.
نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جم گرامی، لطفاً به بیراهه ی « انحصارگرایی» نیفتید. جنبش رفع تبعیض آذربایجان به همه ی آذربایجانی ها، و همیطور به همه ی آزادیخواهان و فعالان ضد تبعیض در جهان تعلق دارد. در آذربایجان و ایران و جهان هیچکسی را نمی توان از دفاع از حقوق مردم آذربایجان- به هر طریقی که خود درست میداند- منع کرد. دفاع از حقوق مردم آذربایجان به همه انسانها در جهان تعلق دارد. جنبش رفع تبعیض ملک پدری کسی نیست. « خودی و غیر خودی حکومتی» را در میان مدافعان حقوق ملت آذربایجان خط بزنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

اوکتای گرامی، لطفاً « پاراگرافهایی» را که فکر میکنی دلیل بر« راسیسم و توهین و تحقیر ترکهاست»، در کامنت خود بیاور، تا در جمع مسئولین مطرح کنیم. کامنت شما به جمع مسئولین سایت منتقل شده است که همه گردانندگان سایت آنرا ببینند. ولی برای طرح اشکال راسیسم و توهین و تحقیر نیاز به « دلیل و فاکت» هست. در گذشته وضعیت کرمی توسط چندین مقاله نقد و بررسی شده است. به ویژه از سوی آ.ائلیار- که در آرشیوم موجود است.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان ..خیلی تاسف آور است که در غرب, معیادگاه ها و پرستشگاه ها در عصر روشنگری یواش یواش به مراکز علمی , تحقیقی و دانشگاه ها تبدیل شد که با پایه گذاری به علم فیزیک کوانتمی , نه تنها به وجود خدا خطّ بطلان کشید بلکه وجود خدا های رنگارنگ دیگر را به زباله دان علوم فرستاد ولی متاسفانه در ایران هر مراکز علمی مانند دانشگاه ها یک مسجدی داشت که به حوزه های دینی تبدیل شد به آن حدی که وجود خدا را با علم هندسه ( اقلیدسی) میتوان ثابت کرد.. درست بخاطر این خدای ثابت شده هندسی است که میمونی که به وسیله سفینه ایرانی به فضا پرتاب شد در موقع برگشت به زمین , به یک میمون دیگری تبدیل شده بود... چرا؟ بخاطر اینکه خدای ثابت شده هندسی ایرانی می تواند این را معجزه بیافریند..این همان خدائی است که باعث شد علی خامنه ای در موقع تولد که نصف بدنش در رحم مادر بود , با فریاد کشیدن ... یا علی.. یا علی متولد بشود...

نوشته شده توسط: Anonymous

سنای آمريکا بررسی لايحه تحريمهای جديد عليه رژيم را آ غاز کرد
بررسی لايحه تحريمهای جديدی عليه رژيم ايران در کنگرهٴ آمريکا مورد بررسی قرار گرفت. به گزارش تلويزيون سی.ان.ان اين تحريمها هيچ گونه غنی سازی را در خاک ايران مجاز نمی شمارد. سناتورهايی از هر دو حزب جمهوريخواهان و دموکرات تصويب اين لايحه را پيش می برند.
وزير خارجه رژيم ايران در مصاحبه يی با مجله تايم گفت: اگر تحريمهای جديد اعمال شود، توافق را خواهد کشت. لذا دولت آمريکا با يک چالش جدی در جريان مذاکرات بسيار حساسی مواجه است.
سناتورهای قدرتمندی از لايحه تحريمها حمايت می کنند. افرادی مانند سناتور ارشد رابرت منندز رئيس کميته روابط خارجی سنا و سناتور چاک شومر، سناتور پرقدرت نيويورک هستند.
سی.ان.ان افزود: با چنين پشتيبانانی از حزب دموکرات بعيد است سناتور ريد بتواند مخالفت کند. البته اين تحريمها از شش ماه ديگر به جريان خواهد افتاد.

نوشته شده توسط: Anonymous

درخواست تعدادی از اعضای مجلس ارتجاع برای برکناری جواد ظريف
تعدادی از اعضای مجلس ارتجاع خواستار برکناری جواد ظريف وزير خارجه کابينه آخوند روحانی شدند.
بيست نماينده مجلس ارتجاع در يک تذکر کتبی از حسن روحاني، خواسته اند که در مورد ”ادامه خدمت“ جواد ظريف تجديدنظر کند.
بيش از ۵۰ عضو ديگر مجلس رژيم هم به جواد ظريف در مورد ”وادادگی در برابر تجهيزات نظامی دشمن و کوچک پنداشتن قدرت نظام“ هشدار داده اند.
تذکرهای فوق، در واکنش به اظهارات منتشر شده جواد ظريف در دانشگاه تهران است. وی روز سه شنبه گذشته گفته بود: ”غربی ها از چهار تا تانک و موشک ما نمی ترسند. آمريکا که با يک بمبش می تواند تمام سيستم های نظامی ما را از کار بيندازد، از سيستم نظامی ما می ترسد؟“.

نوشته شده توسط: Anonymous

اخبار زنده:
مأموران جنايت پيشه انتظامی در بندر خمير از توابع بندرعباس يک جوان 19ساله به نام محمد عاليزاده را به ضرب گلوله به قتل رساندند

نوشته شده توسط: Anonymous

اخبار زنده:
صدهاتن از زندانيان سياسی اهل تسنن در زندان مرکزی زاهدان در اعتراض به اهانت دژخيمان رژيم آخوندی به اعتقاداتشان تظاهرات کردند

نوشته شده توسط: Anonymous

اخبار زنده:
صدهاتن از زندانيان سياسی اهل تسنن در زندان مرکزی زاهدان در اعتراض به اهانت دژخيمان رژيم آخوندی به اعتقاداتشان تظاهرات کردند

نوشته شده توسط: Anonymous

۶زندانی سياسی کرد در سی وششمين روز اعتصاب غذا در قزلحصار: تا لغو حکم اعدام به اعتصاب ادامه می دهيم
شش تن از زندانيان سياسی زندان قزل حصار کرج روز دوشنبه در سی وششمين روز اعتصاب غذای خود بر ادامه اين حرکت اعتراضی تا دستيابی به خواسته اشان که لغو حکم اعدام است، تأکيد کردند.
زندانيان سياسی جمشيد و جهانگير دهقانی، حامد احمدی، صديق محمدی، کمال مولايی و سيد هادی حسينی در اعتراض به احکام ناعادلانه اعدام و همچنين انتقال اجباری به بند زندانيان عادی در قزلحصار دست به اعتصاب غذا زده اند.
به رغم مشکلات حاد جسمی، دژخيمان رژيم آخوندی از هر گونه رسيدگی درمانی به اين زندانيان سياسی جلوگيری می کنند.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب تبریزی،مثلی معروف است که می گوید"مرغ یک پا دارد" ودر ترکی هم مثلی هست که می گوید"کور توتدوغونی بوراخماز" اقای عزیز ما دیگر تسلیم شدیم ما هم دعا میکنیم انشاالئه این خواست ذهنی مالیخولییای شما بزودی محقق گردد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب جمال خان/ تفکرات شما جنبه نژاد پرستانه دارد در همه ی جوامع متمدن و یا کم فرهنگ دنیا شاهد بی فرهنگی هواداران بخصوص ورزش فوتبال هستیم بطور مثال هواداران انگلیسی فوتبال وحشی ترین رفتار ها را در تاریخ این ورزش از خود نشان داده اند .بنابراین نمی شود که انگلیسی ها بی فرهنگ اند . لطف از این مسئله برای اثبات برتری نژاد کردها استفاده نفرمائید

نوشته شده توسط: آزاده سپهری

آقای پرچی زاده در ظاهر مطلبی در نقد "بیگانه هراسی" در سیاست نوشته و اینکه ایرانیان خارجیان را عامل همه بدبختی های خود میدانند و از نقد آنچه در جامعه خود میگذرد، پرهیز میکنند. در ظاهر ایشان به جمهوری اسلامی هم انتقاداتی میکند، ولی با خواندن دقیق مقاله معلوم میشود که هدف اصلی نویسنده این بوده که اینگونه وانمود کند که جمهوری اسلامی از سر ایرانیان هم زیاد است و مشکل اصلی ایران مشکل فرهنگی ست. ولی از آنجا که نویسنده این برداشت را هم قبول ندارد و درونا با اوضاع ایران مشکلی ندارد، آنجا که مثلا میخواهد نقد فرهنگی کند، بر خلاف ادعایش خارجیان و ایدئولوژیهای خارجی را مسبب خشونت و جنایت در ایران میداند. به این بخش از مقاله ایشان توجه کنید:

"این دسته که با اتخاذ ملغمه‌ای آشفته و بعضا تناقض‌آمیز از گفتمانهای اسلامگرایانه سنتی و مدرن، گفتمانهای چپِ استالینیستی/تروتسکی‌ایستی/مائوئیستی، گفتمانهای عرفانی «خاورشناسانه» امثال ارنست رنان و هانری کُربَن، گفتمانهای «جهان سومیِ» امثال فرانتس فانون و امه سزر، و گفتمانهای اگزیستانسیالیستی و پست‌مدرنیستی متفکران غربیِ سرخورده از غرب همچون ژان پل سارتر و میشل فوکو، در پی رویکردی «ذات‌گرایانه»، «استعلایی»، «رومانتیک»، «تاریخ‌گریز»، «ضدمنطقی»، و «پوپولیستی» نظر به «بازگشت به خود» در پی نفی هر عنصر «خارجی» در «فرهنگ ایرانی (اسلامی؟)» داشتند، بنیانگذار گفتمان بیگانه‌هراسانه‌ای قدرتمند، قدرت‌گرا و بعضا خشونت‌محور در ایران شدند که بعدها در جریان انقلاب ۵۷ و پس از آن پتانسیلهای خود را به تمام و کمال به نمایش گذاشت."


در اینجا ایشان تقصیر جنایات و وحشی گری های جمهوری اسلامی را به گردن "گفتمانهای" چپ و یکسری فیلسوفان غربی می اندازد. جالب این است که با اینکه ایشان ظاهرا خواسته جامعه ایرانی را نقد کند، به جای برخورد با جریانات اسلامی افراطی در ایران همه گندکاریهای این جریانات را ناشی از تاثیر ایدئولوژیهای خارجی (که ایدئولوژی چپ را هم در برمیگیرد) میداند و کوچکترین اشاره ای به نقش ایدئولوژی اسلام و خشونت کم نظیر آن نمیکند. انگار خمینی و سایر مسئولین و دست اندرکاران رژیم کمونیست و اگزیستانسیالیست و پُست مدرن بوده و هستند!


در این بخش که نقل میکنم ایشان سلطنت طلبان، چپها و جنایتکاران اسلامی را یکی میداند. در صورتی که هر آدم باانصافی با مقایسه ی دوران پهلوی با دوران جمهوری اسلامی میداند که این گفته چقدر چرند است. همچنین با مقایسه نیروهای چپ که مانند سلطنت طلبان جزیی از نیروهای تجددطلب بوده اند با جریانات عقب مانده اسلامی که میخواهند یک ایدئولوژی متعلق به 1400 سال پیش را پیاده کنند. به این بخش از نوشته ایشان توجه کنید:


"این رویکرد اصالتگرایانه، که خود محصول گفتمان «بازگشت به ریشه» است – یعنی همان گفتمانی که امتدادش را در ایرانِ دوران جمهوری اسلامی می‌بینیم – که تقریبا همه جناحهای سیاسی/فرهنگی ایران در دوران جنگ سرد سنگش را به سینه می‌زدند و بعضا به هوایش حتی جنایت می‌کردند و آدم می‌کشتند، رویکردی «ذات‌گرا» (essentialist) است که یقین دارد مدلی کامل و لازمان و لامکان و بدین ترتیب «فراتاریخی» از «اصل» و «ریشه» مورد نظرش در دست دارد، و قصد دارد آن را بر جامعه غالب کند. این ریشه برای هر جناحی البته تعریف خاص خودش را دارد: برای ناسیونالیست، اعم از سلطنت‌طلب و جمهوری‌خواه، «امپراطوری هخامنشی» علی‌الخصوص دوران «کوروش کبیر» است؛ برای چپ، «مارکسیسم/کمونیسم اصیل»، و برای اسلامگرا «اسلام ناب محمدی».


نویسندگانی چون آقای پرچی زاده نمی نویسند که نظرشان را گفته باشند، می نویسند تا ذهن خواننده را به آن سمتی که "لازم است" هدایت کنند. تاثیر مطالب اینها بر خواننده غیرمستقیم و از طریق آنچه در لابلای سطور نهفته انجام میگیرد. هدف اصلی نویسندگانی از این قماش خنثی کردن احساسات منفی خوانندگان نسبت به جمهوری اسلامی ست. برای اینها مهم نیست در چه نقشی بتوانند این هدف را پیش ببرند، در نقش چپ رادیکال یا لیبرال یا سلطنت طلب و غیره. ظاهرا در نقش نیرویی مخالف ظاهر میشوند و با به بازی گرفتن مغز خواننده، همان نیرویی را که مثلا طرفدارش اند میکوبند و جمهوری اسلامی را تبرئه میکنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

آقا یک نفر جلوی نظرات و افکار فاشیستی و نژادپرستانه این آقا را علیه تورکها بگیرد.من نمی دانم اینها چرا می خواهند برای اثبات هویت خودشان به انکار و توهین و تحقیر تورکها بپردازند؟ از سایت ایرانگلوبال خواهش می کنم حداقل در مسایل نژادپرستی خط قرمزی برای خود تعیین کند و بر این نوشته های راسیستی خط پایانی بگذارد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب جم / اینجانب هر گز از «قیچی » استفاده نکرده وبرعکس از ازادی بیان بی قید و شرط در محدوده ایران گلوبال دفاع کرده ام و این شما هستید که از شیوه ارعاب ، تهمت ، توهین و به کار گیری کلمات زشت جهت جو سازی برای اثبات نظرات خود در همین کامنت اخیر تان استفاده کرده اید. لطفا بفرمائید کدام کامنت شما را حذف کرده ام؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای توکلی شما چرا دوباره قیچی بدست گرفته اید، و کامنت ها را سلاخی میکنید، آیا میترسید، کاسه کوزه های جمهوری اسلامی در هم بشکند، آیا شما فکر میکنید، که با این کار های زشتتان میتوانید از افشاگری ماهیت آدمی مثل آقای حمید احمدی، این نماینده راسیسم ـ ایران فارس، جلوگیری بکنید؟ آیا چنین آدمی میتواند قتل عام مردم آذربایجان را که بیش از صد و بیست هزار نفر در آن سال (1325) اعدام، تیرباران، تبعید، و به زندانهای طویل المدت محکوم شدند، انکار کند؟ چطور میشود، فاجعه ای را که رژیم معدوم و منحوس ارتش شاه بکمک دول انگلیس و آمریکا، به زنان و دختران مردم تجاوز کرد، و کتاب سوزیها راه انداخت و به تیربارانهای دسته جمعی مردم آذربایجان پرداخت، منکر شد؟ اکنون حرف های آقای حمید احمدی، مگر چه چیزی را تغییرمیدهد. تمام آن وقایع دردناک در تاریخ و ادبیات، رمان، داستان، شعر و قصه های مردم آذربایجان

به نحو جانسوزی ثبت شده است و کسی نمی تواند چنین فاجعه دردناک را از حافظه تاریخی مردم پاک بکند. زندانی شدن صفر قهرمانی این اسطوره مبارزه و مقاومت نمونه بارزی از جنایتهای رژیم منفور شاه بود، که او 32 سال عمر خود را در زندانهای قرون وسطائی شاهنشاهی سپری کرد. در ضمن آقای فتح راضی برود از رهبران خودش، آقایان کروبی و موسوی حمایت بکند، و به جنبش سبز آخوند ها رای بدهد، در مطبوعات آرامهری مصاحبه بکند. او را چه رسد، به مسائل آذربایجان؟
نوشته شده توسط: Anonymous

این مطالب را به کسانی بگوئید، که تحت بهانه های مختلف از این رژیم بی فرهنگ و بی تمدن دفاع میکنند، و بدین طریق خلقهای در بند جغرافیای ایران را تحت عنوان تمامیت ارضی به بند میکشند. آری این است سر انجام تبلیغات دروغین دو هزار پانصد ساله کورش کبیری، که خود را در عرصه حهان نشان میدهد. جوانان مردم آذربایجان انزجار خود را از چنین تبلیغات غیر انسانی علیه یک فوتبالیست نامدار، اعلام داشته اند، و خود آقای مسی بخوبی میداند، که مردم آذربایجان، گرفتار چه عجوبه های بیفرهنگی شده اند، که دائما در همین میادین فوتبال از طرف لات و لمپن های بی فرهنگ ایرانی و مطبوعاتشان، در مظان توهین و ناسزا قرار میگیرند. جوانان مردم آذربایجان در صفحه فیسبورک آقای مسی خاطر نشان ساخته اند، که ما چنین تهدید و توهینات غیر انسانی را، علیه او، و مجری برنامه، بشدت محکوم میکنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

عده ای میخواهند از اب گل الود ماهی بگیرند.رفتار خشن و کامنت زشت در همه تیمهای فوتبال بویژه در اروپا رواج دارد و هر باز ی فوتبال با زدو خورد و دخالت پلیس پایان می یابد. باید گفت کامنتت گزاران همگی متولد پس از انقلاب و فرزندان انقلاب و د رحقیقت فرزند انقلابیون سابق هستند.وهمه در دامان اسلام عزیز و شعار های ضد غربی پرورش یافته اند.راستی از این نسل چه انتظاری دارید؟

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای یغمایی شما بیشتر ازاین که گفتید برایشان ودر وصفشان نوشتید. به اینجا نگاهی بیاندازید
http://www.iran-efshagari.com/index.php?option=com_content&view=article…

نشريه مجاهد 643- 21 بهمن 82

يغمائى

حدود بيست و يك سال قبل هنگاميکه از مرز تركيه از ايران خارج ميشدم يك شعر دو سه خطي نوشتم به اين مضمون:

به جستجوي تو در اشك,...

به جستجوي تو در خون,..........

به جستجوي تو اي انقلاب......

به جستجوي تو اي آفتاب,.........

ميجنگيم.............

سالها گذشت و هزاران بار جمع شديم، در سرما فرياد زديم، هزاران بار جنگيديم و كشته شديم،

مجموع مان را ميگويم. ميانسالهاي ما پير شدند, پيرها در گوشه و كنار دنيا زندگي را وداع كردند و از ميان ما رفتند، جوانها به سن ميانسالي پاگذاشتند و بچه هايمان بزرگ و جوان شدند. ولي طي اين سالها يك چيز هرگز عوض نشد، بعد از اين هم باز ما هزاران بار جمع خواهيم شد، باز هم خواهيم مرد، باز هم كشته خواهيم شد، ولي يك چيز هرگز تغيير نخواهد كرد،و آن هم اينست كه ما از آزادي دست بر نخواهيم داشت.

در جهاني كه رذالت به سياه ترين شكلش مي تازد، در جهان خامنه اي، هاشمي رفسنجاني و خاتمي و آن اوباشاني كه در گوشه و كنار جهان از اينها حمايت ميكنند ما نميتوانيم و هرگز از آزادي نخواهيم گذشت.

دوران عجبيي است رذلترين آدمها دارند از آزاديخواهان حساب پس ميگيرند، دوره يي است كه مجاهد خلق، مبارزان، رزمندگان ارتش آزاديبخش، پناهندگان سياسي و كساني كه سوداي آزادي ملت خود را دارند بايد حساب پس بدهند. شگفتا،شگفتا از اين روزگار، ولي تأکيد ميكنم آن كسي كه خواهد باخت، آخوندها هستند و ياران آخوندها، مبارزه براي ما در روزگار كنوني ديگر اختياري نيست، مقوله يي است جبري. ما مجبوريم كه مبارزه كنيم. اين را بايد به گوشهاي كر و پنبه گرفته آخوندها و حاميانشان فرو كرد که در مقابل اين ظلم و ستم كه بر ملت ما ميرود ما نميتوانيم مبارزه نكنيم.

دوستان عزيز

زمان را نه آخوندها ميتوانند اره كنند و نه آن سرمايه داران پست فطرتي كه ميخواهند از آخوندها حمايت كنند. زمان از پولاد مقاوم تر است. مجاهديني كه سال44 بنيادگذاري شدند و ارتش آزاديبخش كه در سال66، چه با سلاح و چه بي سلاح بخشي از زمان جهان كنوني و بخشي درخشان از تاريخ ايران را به خود اختصاص داده و اين فراموش نخواهد شد و بدون ترديد سوخت تاريخ آينده ما خواهد بود. مگر ما بابك را فراموش كرديم، مگر جنبشش بعد از 22سال پيروز شد- البته همين جا در پرانتز بگويم كه اين جنبش پيروزخواهد شد- مگر يعقوب فراموش شد، مگر ميرزا كوچك خان جنگلي، مگر ستارخان و باقر خان فراموش شدند، و اگر اينها را از تاريخ ما حذف كنند از هويت ملي و مبارزاتي ما چه ميماند. در دوره معاصر نيز بخش بسيار ارزشمندي از هويت و شرف ملت ايران را مجاهدين و ارتش آزاديبخش نمايندگي ميكنند. اين تمام حكايت است و داستان فشاري كه بر مجاهدين در اين روزها وارد ميآيد، چيزي جز اين نيست كه ميگويند مبارزه نكنيد، آزادي را نخواهيد، به اسارت تن دهيد و سفره يي را كه آخوندها از خون و گوشت و پوست ملت ايران گسترده اند، باز بگذاريد تا باز هم ما بدريم و بتازيم و خون ملتي را بخوريم و هر چه پروارتر بشويم. ولي اينطور نخواهد بود، جواب را دوستان دادند، و من پس از 22سال يك فعل را در آن شعركوتاه عوض ميكنم و ميگويم:

به جستجوي تو در اشك..........

به جستجوي تو در خون.............

به جستجوي تو در كوه، شهر، جنگل، دشت..............

به جستجوي تو اي انقلاب.................

به جستجوي تو اي آفتاب، مي جنگيم،..........

باز هم مي جنگيم،...................

تا لحظه پيروزي مي جنگيم و از سوداي آزادي ملت خود دست بر نخواهيم داشت.--------

درود بر رزمندگان

ارتش آزاديبخش ملي ايران
نوشته شده توسط: Anonymous

اين يک حقيقت است که قتل عام ملت آذربايجان توسط ارتش فاشيست ايران و با حمايت و همکاری امريکا صورت پذيرفته و امريکا و انگليس بعد از ٦٨ سال که از اين فاجعه گذشته هنوز اسناد مربوطه را محرمانه نگهداشته اند حال آنکه اسناد در امريکا و انگليس بعد از ٥٠ سال در اختيار عموم گذاشته ميشود خوب انتظار ديگر از تلويزيون امريکا و ب ب سی فکر ميکنم بی خودی است. و اما آقای علاءالدين درد تو چيز ديگری است و بهتر است با همان موسوی - کروبی و روحانی مشغول شوی آخر سر رای هم به روحانی دادی و هر روز خبر اعدامها و شکنجه زندانيان سياسی افزايش پيدا ميکند ديگر منتظر چه هستی. خجالت واقعا چيز خوبی است

نوشته شده توسط: Anonymous

میتوانم بە شرافتم سوگند بخورم کە هیچ کورد زبانی کە در جغرافیای کشور ایران زندگی میکند و یا شناسنامە و پاسپورت و هویت جعلی کشوری بە اسم ایران را دارد در این کامنت نویسیهای هتاکی بە مسی و این خانم برزیلی شرکت نداشتند

نوشته شده توسط: Anonymous

خوشبختانه ما آزربایجانیها بیش از 80 سال است که با این فرهنگ 2500 ساله کورش ( کویر) دست به گریبان هستیم..نمونه های بدتر از این اهانت ها را در بازی تراختور با تیم های دیگر را می توان مشاهده کرد. . در کشور و فرهنگی که من و اجداد مرا ( آدم ) حساب نمی کنند زندگی مسالمت آمیز به خاطر ( تمامیّت ارضی ) یک حرف بیهوده ای است که بقول ترک ها ( پیشمیش تویوغوندا گول ماغی گلیر... مرغ پخته شده هم خنده اش میگیرد)..به امید هر چه زودتر استقلال ملل غیر فارس در ایران....

نوشته شده توسط: Anonymous

این دروغ ها در این پرنامه تلویزیونی نه تنها هیچ گونه کمکی به تمامیت ارضی ایران نمی کند بلکه آذربایجانیها را بیشتر به بیشتر به طرف تفکر استقلال سوق میدهد. تو این شرایط امروزی ارتباطات در دنیا, چطور صدای آمریکای فارسی میتواند تنها به قاضی برود و پیروز باز گردد. و این مثل دادگاه های جمهوری اسلامی هست که در آنها سیاسیون مخالف همه یک طرفه محاکمه و محکوم میشوند.