Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ناصر کرمی :
من مقاله شما را تنها دو پاراگراف ان را خواندم نه بقیه اش را چون ارزش خواندن نداشت
تنها بحثی راجب به جایگاه امروزین زبان فارسی در جهان با همه فراز و فرود های ان میکنم در حالی که حکومت ایران تنها 2 ملیون دلار بودجه دارد
هر چند امروزه زبان انگلیسی زبان اصلی علم محسوب می شود، اما کمیت تولید علم به زبان فارسی در پایگاه های استنادی بین المللی رشد داشته است. این کمیت شامل مجلات علمی و همچنین کنفرانس های است که به زبان فارسی تولید و در پایگاه استنادی بین المللی نمایه سازی می شوند. بر اساس اطلاعات پایگاه استنادی اسکوپوس تا تاریخ 10/7/1394، جمهوری اسلامی ایران در سال 2005 رتبه 28 دنیا را از لحاظ تعداد مدارک منتشر شده به زبان فارسی در اختیار داشت. هر چند این رتبه در سال 2009 به رتبه 30 تنزل پیدا کرد، اما از سال 2010 کمیت تولید علم منتشر شده به زبان فارسی روندی صعودی داشته ...

بطوریکه در سالهای 2010 ، 2011 ، 2012 و 2013 به ترتیب جایگاه زبان فارسی به رتبه های 29 ، 24 ، 22 و 17 ارتقا یافته است. همچنین در سال 2014 زبان فارسی از این حیث رتبه 17 دنیا را در اختیار دارد. زبان فارسی از ابتدای سال 2015 تاکنون نیز رتبه 15 را دارد
نمودار رشد علمی فارسی را ببینید:

http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=1.jpg

البته نباید نادیده گرفت که تقریبا سهم زبان های غیرانگلیسی در مقایسه با زبان انگلیسی از کل تولیدات علم بین الملل اندک است و از سهم زبان انگلیسی در طی ده سال گذشته نه تنها کاسته نشده است، بلکه این سهم افزایش نیز یافته است. در سال 2005 از کل تولیدات علم دنیا، 87% به زبان انگیسی تولید می شد، اما این میزان در سال 2014 به 92% افزایش یافته است. زبان چینی دومین زبان علمی دنیا است و به طور متوسط 4% تولید علم دنیا به زبان چینی است. زبان اسپانیایی و آلمانی بعد از زبان چینی رتبه های بعدی را در اختیار دارند. هر چند سهم زبان اسپانیایی از سال 2005 تاکنون 1% از کل تولیدات علم دنیا بوده است، اما زبان آلمانی افت یک درصدی را نشان می دهد. در سال 2005 دو درصد (2%) تولیدات علم دنیا به زبان آلمانی بود در حالیکه در سال 2014 یک درصد (1%) تولیدات علم دنیا به این زبان تولید می شود.
سهم زبان فارسی از کل تولیدات علم دنیا از 0.01% ( یک صدم درصد) در سال 2005 به 0.06% ( شش صدم درصد) در سال 2014 ارتقا پیدا کرده است. در سال 2014 سهم زبان عربی از تولیدات علم دنیا 0.01% ( یک صدم درصد) بود، این در حالی است که سهم این زبان در سال 2011 و 2012 حدود 0.03% ( سه صدم درصد) بوده است، بنابراین به نظر می رسد کشورهای عربی این مسئله مهم را در سیاست های علمی خود نگنجانده اند. علاوه بر این، در سال 2014 سهم زبان های نروژی، اوکراین، مجارستانی، اسلوونی، دانمارکی، اسلواکی، بوسنی، لیتوانیایی، رومانیایی و فنلاندی از زبان فارسی کمتر شده است.
از سال 2005 تاکنون تعداد 7024 مقاله علمی به زبان فارسی در پایگاه استنادی اسکوپوس نمایه سازی شده است که با توجه به تعداد 298918 مدرکی که از جمهوری اسلامی ایران در این پایگاه نمایه سازی شده است باید گفت سهم زبان فارسی 2.3% ( دو ممیز سه دهم درصد) از کل تولیدات علم کشور بوده است. در سال 2005 تعداد 226 مقاله به زبان فارسی در سطح بین المللی منتشر شده بود، اما این میزان درسال 2013 به تعداد 1514 مورد افزایش یافت که برابر با 3.7% ( سه ممیز هفت دهم درصد) از کل تولیدات علم کشور در سال 2013 است.
64% از علمی که به زبان فارسی تولید شده و در پایگاه استنادی اسکوپوس منتشر شده است متعلق به ده نشریه ای است که در کشور منتشر می شود. این مجلات بین المللی مقالاتی منتشر می کنند که زبان آن ها فارسی است.
نمودارها را ببینید:
http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=2.jpg

http://www.isc.gov.ir/ShowImage.aspx?n_code=874&i_name=3.jpg
میبینی که زبان فارسی هم به مانند سایر اعضای خانواده اش (انگلیسی ژرمنی لاتین وووو) در حال پیشرفت است

.............................
منابع نوشته :جایگاه علمی زبان فارسی
علوم و فناوری (RICeST و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)

http://www.isc.gov.ir/Shownews.aspx?lan=fa&n_code=874
نوشته شده توسط: Anonymous

4 نفر انسان شریف بخاطر یک مطالبه مدنی و انسانی توسط سگان جمهوری جهل و جنایت اسلامی دستگیر و بدون هیچگونه محاکمه عادلانه ای به زندان های طولانی مدت محکوم میشوند، مثل هر مبارز مدنی و دموکرات.
اما محکومیت این 4 نفر دستاویز 400 نفر بریده و تبلیغاتچی در اروپا و امریکا میشود تا فرصتی کنند و جملات دروغین "عزیزان ما" را بلغور و نشخوار کنند و خجالت هم نکشند از این که "یکی از این عزیزان فرزند شهید" هم هست.
موضوع برای پان ترک ها، همچون همه نژاد پرستان ضد انسان، سبوئی است که بشکند و ماستی است که بریزد تا جهان گردد به کام کاسه لیسان.
ارباب و صاحب کاسه هم فرقی نمیکند علی اف قصاب باشد یا اردوغان داعشی، خدا را چه دیدی شاید فردا پیشنهاد چرب تری از جمهوری اسلامی رسید و تابلو را هم عوض کردند، اگر که الان بدستوری نباشند!!
ضد انسان ها در هزاران شکل متفاوت هم که باشند، یک محتوی چرکین و چندش آور بیش ندارند.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

به ...کاربر گرامی... دانش.... نقد و کامنت شما آموزنده است، امیدوارم که بعضی از کاربران و خوانندگان سایت ایران گلوبال از شما پیروی کنند و بجای توهین و سخن پراکنی بیمورد به اصل موضوع بپردازند.
امّا نمیدانم که این مخالفت شما با برکناری زبان فارسی وابسته به عربی امروز و جایگزینی زبان انگلیسی چیست ؟ من اگر بیشتر از شما به تاریخ و ادبیّات ایران علاقه مند و متعهد به پاسداری آنهها نباشم، کمتر از شما نیست.
دلیل عقب ماندگی پاکستان و یا الجزایر و لبنان و تونس دین و مذهب اسلام و فرهنگ اجتماعی اسلامی است. زبان دانشگاهی در پاکستان و الجزایر ممکن است انگلیسی و فرانسوی باشد، امّا زبان فرهنگی و تربیتی و روابط اجتماعی و زبان جهان بینی در این کشورها اسلامی و عربی است.

همین دین اسلام و زبان وابسته به آن یعنی فارسی امروز است که 1400 سال است باعث عقب ماندگی ایران است. این زبان فارسی امروز هم زبان دینی و عبادت و سجده رفتن و زبان تربیتی و روابط اجتماعی غیر سکولار است. کدام زبان شناس و استاد در ادبیّات فارسی میتواند بدون تسلط بر زبان عربی ادعای استادی در ادبیات فارسی بکند. اصلا ممکن نیست.

در قدم اوّل کشورهای مانند چین و ژاپن گریبانگیر دینی عقب مانده ای مانند اسلام و زبان عربی و شیعه گری قزلباش تُرک تباری نیستند. دوّم اتفاقأ هیمن الفبای پیچیده و نیمه مجسم و مجسم آنها باعث هوشیاری و هنری و تکامل دوران ابتدایی کودکان است.
از این گذشته این زبانها و الفبای آنها با خون و پوست این مردمان چین و ژاپن عجین است، ریشهء تاریخی و فرهنگی آنهاست و برای انها گرانبهاست، امّا دین اسلام و زبان شکل گرفته از آن از ما نیست، با تاریخ و تکامل ایرانیان سازگاری ندارد. این دین و زبان باعث فروپاشی هویّت ایرانی بوده و هست.
از همه اینها گذشته اگر چین و ژاپن زبان کشورهای پیشرفته و صنعتی، از جمله انگلیسی را نمی آموختند در جایگاه امروزی خود نبودند. دانشگاههای تکنیکی آلمان پر است از دانشجویان چینی و ژاپنی و همه به زبان انگلیسی مسلط هستند و بسیار به این زبان تحصیل میکنند.
گذشته از جایگزینی زبان انگلیسی در ایران در حوزه های فرهنگی، دانشگاهی و اجتماعی، پیامد سیاسی بزرگی را هم به همراه خواهد داشت، و به جنگهای قومی و قبیله ای عقب مانده و عشیره ای پایانی خواهد بخشید، و دست بسیاری از پیشتازان این قوم گرایان را باز خواهد کرد.

جایگزینی زبان انگلیسی در مدّت 20 سال در ایران در تاریخ تکاملی رقمی بسیار ناچیز هست در مقابل 1400 سال به بیراهه رفتن و در اسارت دین و فرهنگ اسلامی عقب مانده اصلأ زمانی نیست. بگذار حتّی یک قرن هم طول بکشد، امّا در آخر این تونل برای نسلهای آینده روشنایی هست، امّا با دین اسلام و زبان فارسی وابسته به آن جز ذلت و خواری و عقب ماندگی و استبداد نتیجهء دیگری نخواهد داشت. متأسفانه پاسخ شما در یک و یا دو کامنت نمی گنجد. با سپاس
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب سازاخ :
تورکی اصلا زبان نیست یک لهجه است برای زبان ها جشن میگیرند نه برای لهجه ها و لهجه غربی زبان مغولی
یکبار در این دو لینک درباره این به اصطلاح زبان تورکی که در واقع لهجه غربی مغولی است توضیح داده شده است

http://www.iranglobal.info/node/58984

درباره عقیم بودن به اصطلاح زبان تورکی:

http://www.iranglobal.info/node/58685

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب توکلی :
ایمیل شما را دریافت کردام اما سایت گذرواژه ای را که فرستاده بودید شناسایی نمیکند حتی ایمیل من را هم برای دریافت گذرواژه (در قسمت درخواست گذرواژه جدید ) شناسایی نمیکند

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اتاش:
ﺑﯽ ﻗﺎﻋﺪﮔﯽ ﻫﺎﯼزبان ﻫﻤﮕﯽ ﺍﺯ ﺑﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﻓﻌﺎﻝ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺮﮐﯽ ﺍﺻﻮﻻ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﺑﺎﻥ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﯼ ﺗﺼﺮﯾﻔﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﻟﺘﺼﺎﻗﯽ ‏(ﭘﺴﻮﻧﺪﯼ ‏)ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ! ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻦ ﻣﺎﺿﯽ ﻭ ﻣﻀﺎﺭﻉ ﺩﺭ ﺗﺮﮐﯽ ﺍﺻﻼ ﺟﺪﺍ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﻗﺎﻋﺪﻩ ﯾﺎ ﺑﯽ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ
به زبان خلاصه زبان به اصطلاح تورکی فعل مضارع و فعل اینده حقیقی ندارد(به علاوه افعال مشتق از این دو) و همچنان مشغول به کار بردن افعال ماضی به صورت قراردادی به جای مضارع و اینده است
زبان تورکی از نظر مصدر های بسیط زبانی هم ضعیف است و اصلاح کنندگان ان در فرهنگستان رو به استفاده از مصادر جعلی اورده اند که این نوع فعل سازی در زبان به اصطلاح تورکی سره وجود ندارد
بقیه ادامه مطلب

اگربه افعال ترکی دقت کنید می فهمیم که بسیاری از افعال لا- له-یل-ول درخود دارند؛به نظر اینها مخفف اله مک(کردن)/ اولماق(شدن) هستند.یعنی همان واژه+ کردن- واژه+ شدن در فارسی.به عبارت دیگر افعال ترکیبی و مصادر جعلی برای تورکی ساخته شده البته تنها همین یک مورد از مصادر مرکب زبان پیوندی الگو برداری شده نه همه ویژگی های ان
زبان کاملا التصاقی تورکی واژه سازی به صورت مصادر مرکب به شکل زبان های پیوندی مانند :... مرکب از صفت و اسم، صفت و فعل، اسم و اسم، اسم و فعل، پیشوند و اسم و فعل و پسوند و ... که ابدا از قواعد زبان پسوندی تورکی نیست انجام نمیشود
چون همه این ها که شما نوشتید از ویژگی های زبان های تصریفی و پیوندی است
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
دانشگاه احمد یسوی لغت‌نامه‌ای به نام "لغت‌نامه لهجه‌های ترکی" تدوین کرده است که معادل لغات را به 9 لهجه ترکی، ترکیه، آذربایجانی، باشقورد، قزاق، قرقیز، اوزبک، تاتار، ترکمن و اویغور آورده است
ما دلیل این تناقض را یافتیم و ان این بود "تورکی یک زبان نیست" بلکه لخجه غربی یک زبان دیگر با نام زبان مغول است به همین دلیل است که دقیقا خالص ترین تورک ها یعنی یاقوت ها و چوواش ها زبان همسایگان مغولشان را هم میدانند و هم میفهمند اما زبان این دو برای لهجه و گویش های غربی اذربایجانی استانبولی قابل فهم نیست چون این دو به واژگان عربی و فارسی بیشتری مخلوط شدنند و دستور زبان انها بیشتر تقلیدی از این دو زبان است نه تورکی اصل
در اینجا نشان داده میشود که هرچه از غرب به شرق به سمت التای پیش میرویم واژگان به واژگان یک زبان معلوم از نظر زبان شناسی نزدیکی پیدا میکنند اگر این کتاب را تهیه کنید

اگر این کتاب را تهیه کنید بعلاوه ی یک لغت نامه مغولی میتوانید نوشته و کامنت های من را بهتر بفهمید
نوشته شده توسط: جمال

دوبارە جناب قلم زن خود خواندە اظهار فضل فرمودند و نقاب فاشیزم پان تورکی خود را نشان دادند قبل از هر چیزی ایشان مانند تمامی پان تورکها مانند اوردغان مانند چهرقانلی ، مانند نظمی افشار ووو بە دروغ متوسل میشوند ، پان تورک برای بە کرسی نشاندن تفکرات فاشیستی پان تورکی خود سالهاست در مورد احزاب کورد ، مردم عادی کورد ، وو دقیقأ مانند جمهوری اسلامی بە دروغهای فاشیستی متوسل میشوند مثل این دروغ فاشیستی مواد مخدر ،، سنار مامندی عموی ارشد مامندی همان شخصی کە از طرف خود پان تورکها در این صفحە از ایشان تجلیل شد شخصی کە با رژیم شاه مبارزە میکرد و در درگیری با رژیم شاه 10 سال قبل از اقدام مسلحانە فدائیان در سیاهکل ارشد مانندی یک مبارزەی مسلحانە براه انداخت کە از طرف روستائیان فقیر مورد پشتیبانی قرار گرفت

سنار مامندی نیز دقیقأ بە دلیل مبارزات خود با 2 رژیم شاهی و جمهوری اسلامی درگیر بود و زندانی کشید و هزینە داد آذربایجان غربی یک اسم جعلی پان اتراک است و چە دوست داشتە باشید چە نە جبر تاریخ و روزگار عوض کردن این نام جعلی را بە پان اتراک تحمیل میکند بسیار جالب است پان اتراکی کە در همین صفحە از بنی ترف در رابطە نامهای عربی از عربهای خوزستان دفاع کردند و بیان میداشتند کە پان ایرانیستها فارسها نامهای اصیل عربی خوزستان را عوض کردند خود در رابطە با نام جعلی آذربایجان موضعی دقیقأ 180 درجە با موضع گیری خوزستان را با تفکرات فاشیستی پان تورکی بیان میکنند این جناب باید اول برای ما توضیح دهد این آذربایجان غربی کجاست ؟؟ شمای کە مثل نقل نبات از حق تعین سرنوشت آذربایجان در ایران صحبت میکند ولی با تفکرات فاشیستی همین را در مورد استان ورمیە یا مکریان لوث میکنید و شرط همکاری بین تورک و کورد در ایران را باگزاری سرزمین کوردستان استان ورمیە بە تورکها تعین میکنید ذهی خیال باطل راه باز و جادە دراز بروید با هر نژاد پرستی در جهان تورک همراه شوید علیە ملت کورد ولی خاطرتان جمع باشد یک میلیمتر از سرزمین کوردستان بە شما پان اتراک نخواهد رسید تورک آذری بدون همکاری ملت کورد بدون نزدیکی و همزیستی مسالمت آمیز با ملت کورد در این استان اورمیە سهل است در کل ایران بە کوچکترین خواستەهای خود نخواهند رسید ملت کورد بسیار از شما پان اتراک هم معقولانەتر هم انسانی تر بە مسائیل منطقە و حل بنیادی و ریشەای اختلافات مرزی و سرزمینی فکر میکند ملت کورد بە هیچ وجە چشم طمع بە یک میلمیتر از سرزمین هیچ ملتی ندارد ولی باور کنید شیپور را پان اتراک از سر گشاد آن میدمند یا در کوردستان بە عنوان شهروند متساوی الحقوق زندگی خواهید کرد یا راه دیگری بە غیر از برگشتن بە همان جائی کە از آنجا امدید ندارید همکاری ملت کورد و تورک آذری هم از حل مسئلە کورد و بیرون رفتن پان اتراک از سانتیمتر بە سانیمتر در کوردستان تورکیە خواهد گذشت هر زمان پان اتراک در ایران قبول کردند تورکها در تورکیە سرزمین کوردستان را اشغال کردند و خود را همکار و همراه مطالبات در بیرون کردن اشغالگران تورک در کوردستان تورکیە نشان دادند آنموقع بیایند از همکاری در ایران بین کورد و تورک صحبت کنند کوردستان تنها و تنها ملک ملت کورد است و هیچ نیروی و احزابی در کوردستان حق مذاکرە بر سر یک میلیمتر از خاک کوردستان را ندارند
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
گرامر یک زبان هیچ موقع عوض نمیشود. گرامر زبان تورکی با فارسی کاملا فرق میکند. هر زبانی لغتهای زیاد عاریتی دارد اما گرامر خود را حفظ کرده است."
با مقدمه فوق به بررسی قدمت زبان ترکی و مشخصات فرهنگی و تمدنی متکلمین آن وارد می شویم که اشتراکات آنها بیشتر در حوزه فرهنگ و زبان است و نه تنها تفاوت در لباس، موسیقی و سنن و رقص بلکه در چهره، سفال و رنگ پوست به حدی است که تصور قومی واحد برخاسته و پراکنده در این جغرافیای وسیع را از ذهن دور می‌کند.
همینجا از پیش بگویم که اگر کسانی مدعی شوند که این تفاوت‌ها حاصل تغییرات در گذر زمان است آنگاه باید پاسخ دهند چگونه زبانی توانسته در مقابل تغییراتی که حتی سفال و رنگ پوست را تغییر داده مقاومت کند. پس نگاه به اقوام ترک‌زبان به عنوان یک قوم واحد دور از واقعیت است

"الگوهای فرهنگی میان مردمان ترک‌زبان در قالب گروه‌های مستقل بزرگی در هم ادغام شده‌اند. عامل یکپارچه‌سازی که ترکان را به هم پیوند دهد، جز سابقه زبان مشترک وجود ندارد. شکل‌گیری زبان‌های امروزی غالباً در بستر تمدن اسلامی صورت گرفته است ..." ("زبانهای ترکی"، صفحه 1، لارس یوهانسون، انتشارات روت‌لدج، 1998)

از میراث مکتوب چند کتیبه مانند کول‌تیگین که نمی‌توانند اثری از پدیدآورندگان آن حتی در حد یک دیوار نشان دهند و هیچکس توضیح مناسبی برای رمزگشایی آنها ندارد چون با خط رونیک اقوام اسکاندیناوی نوشته شده اند و چند کتاب قدیمی از جمله دیوان اللغات الترک، دیوان خواجه احمد یسوی، کتاب ده‌ده قورقود و قوتادغو بیلیغ، نمی‌توانند نمونه‌ای از نسخه قدیمی آنها ارائه کنند و بگویند این کتب چگونه حفظ شده، همگی از اعتبار ساقط اند.
لذا هیچکدام از اقوام ترک زبان نمایه‌های تمدنی از میراث مکتوب معتبر، نشانه شهرنشینی یا مراتب و ساختار اجتماعی متناسب با مدنیت ندارند که بازگوی ارتباطی متقابل باشند. تنها دستاویز مدعیان تمدن ترکان که عرق‌ریزان به دنبال نمایه‌های تمدنی روان اند و دست‌خالی می مانند، زبان منعطف و زایای این اقوام است. اما درمورد زبان نیز که این مردمان تقریباً برای هر موضوع عینی لغت مناسبی دارند، از ارائه تنها یک لغت انتزاعی یا لغت قدیم ناظر بر تمدن عاجزند

می‌دانیم که عمر شهرنشینی در میان ترکان طولانی نیست و در همه جا هنوز هم کاملاً یکج انشین نشده‌اند. زبانشان کلمات قدیم پایه و متناسب با شهرنشینی مانند شهر، بنا، خیابان، مغازه، بازار و غیره ندارد و در جهان معماری خاص ترکان شناخته نیست
از آنجا که با هیچ امکانی نمی‌توان کلمه‌ای را در میان تمام اقوام ترک‌زبان در شهرها، روستاها و میان عشایر در چنین جغرافیایی رایج کرد پس لغات مشترک میان مردمان ترک‌زبان را می‌توان قدیم‌ترین لغات زبان ترکی دانست که از ابتداء مورد استفاده بوده‌اند، حتی اگر در هیچ مکتوب قدیمی ثبت نشده باشد. اکنون نگاهی به گنجینه لغات مشترک ترکان بیاندازم.
نمی‌توان مردمانی را با قومیت‌های رنگارنگ که سبقه شهرنشینی طولانی ندارند و جهان با معماری اختصاصی آنها آشنا نیست و زبانشان خالی از لغات انتزاعی است، لغات قدیم یا مشترک‌شان ارتفاع تمدنی ندارد، قومی واحد و کهن و صاحب چنان مراتب اجتماعی دانست که قادر به ساماندهی حملات گسترده به جهان و فرمانروایی بر یک امپراطوری پهناور دانست. پس باید به دنبال توضیحی منطقی برای چنین تابلوی تاریخی بگردیم
همینجا به نکته‌ای دیگر در باب زبان ترکی اشاره کنیم که می‌تواند موضوع یک تک‌نگاری مستقل باشد. یکسانی زبان میان دهات بسیار دور از هم و بی‌ارتباط با یکدیگر و حتی بی‌ارتباط با مراکز شهری ترکان در ایران که رواج زبان ترکی در ایران از طریق کوچاندن قومی با زبان مشترک به منطقه دیگر بوده
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب لاچین:
یکبار در کامنت توضیح داده شد
ما کلماتی را در نظر میگیریم که پایه و اساس زبان است
نام ها در فارسی سره = داریوش - رستم -
در عربی سره: جاسم - صمد
نام های درختان
فارسی = خرما - گردو
در عربی = تمر- جوز
از نظر دستور و نوع زبان فارسی پیوندی و عربی تصریفی کامل است برخلاف مغولی و لهجه غربی ان تورکی که هر دو از زبان های التصاقی التایی هستند
حالا شما بگو زبانی که
نام ھای اعضای بدن
نام اسباب خانه
نام گیاهان
نام پرنده ها
نام حشرات
نام ماهی ها
نام مناطق
نام افراد
نام خوراک
تقریبا همه پسوند های اصلی
تقریبا همه دستور زبان
با زبان دیگری با نام مغولی یکی است و هر انچه هم که این نیست از فارسی یا عربی هست ایا میتوان یک زبان مستقل نامید
حقیقت این است که تورکی از برخورد زبان مغول با زبان های عربی و فارسی به وجود امده

بقیه ادامه مطلب

جناب لاچین تنها یک لحظه به این نوشته جواد هیئت توجه کن:
زبان تورکی زبانها، لهجه‌ها، شیوه‌ها و گویش‌های بسیاری را در گستره جغرافیایی وسیعی از چین تا بلغارستان در بر می‌گیرد که هر کدام را به نامی و بعضاً بصورت اضافه بر "ترکی" مانند "ترکی ازبکی"، "ترکی اویغوری" و غیره می‌شناسند.
"در گروه ترکی زبان و لهجه و شیوه های مختلف قرار دارد که مهمترین آن عبارتند از
1– یاقوت‌ها 2– چوواش‌ها 3– قیرقیزها 4– قازاق‌ها 5– ترکان ترکستان شرقی یا اویغورها 6– ازبکها 7– ترکمنها 8– ترکان غازان باشقرد 9– ترکان شمال قفقاز (قوموق، نوقای) 10– ترکان غرب: ترکی ترکیه و آذربایجان، عراق و سوریه 11– ترکان کریمه 12– ترکان بالکان 13– قاقاووزها یا گوک اوغوزها (ترکان مسیحی رومانی) 14– ترکان آلتای 15– ترکان خاکاس – آباقان 16– ترکان سویون یاتووا
در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." ("سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی"، "منشاء زبان ترکی"، جواد هئیت، نشر پیکان، 1365)

ایا برای یک خواننده این پرسش پیش نمی اید که چرا"در میان زبان و لهجه های مختلف ترکی فقط زبان یاقوت و چوواش با دیگران تفاوت فاحش دارند. بطوریکه قابل فهم برای سایرین نیستند." در حالی که این دو را از لحاظ خلوص زبانی و خلوص نژادی باید جزو اصیل ترین تورکان دانست و بقیه تورک ها را نسبت به معیار گذاشتن و معیار دانستن انها سنجید
ایا غیر از این است که زبان تورکی اصل زبان همین دو گروه است

میبینید که به قول استاد دانشگاہ استینفرد کالیفورنیا میریت رولن و همکار او جوزف گرین بسیاری از کلمات زبان ھا آن قدر مقاوم ھستند که تا مدت مدید باقی مانند. مانند نام ھای اعضای بدن ،نام ھای افراد خانوادہ و خویشاوندان ، و پدیدہ ھای طبیعی در محیط ووووووووو
حتی نام کاریری شما لاچین از قوم لاچین : کلمه مغولی و از نظر لغوی به معنای باز شکاری است . لاچین، نام قبیله ای مغول تبار که پس از حمله مغول در اطراف بلخ، بلخاب و سانچارک سکونت داشته اند . لاچین امروز نام منطقه ای در اذربایجان است اما علاوه بر ان در منطقه دره ترکمن و سرقافزار افغانستان منطقه ای است به نام دره ی لاچین و مناطقی به نام های ده لاچین، غار لاچین و قاده ی لاچین معروف است(18 – پژوهشی در تاریخ ، ج 1، ص 183، حاج کاظم یزدانی)
نوشته شده توسط: Anonymous

سلام جوانی متاهل هستم 33 سالمه گروه خونی A+ به خاطر مشکلات مالی یکی از کلیه هام رو می فروشم

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب دکتر از Ulaanbaatar
شما بهتر هست یک واژه نامه زبان مغولی از سفارت مغولستان دریافت کنید

نوشته شده توسط: Anonymous

عقاید پوسیده ی مارکس و طرفدارانش به زباله دان تاریخ پیوسته است. مارکسیسم یعنی قتل و خونریزی و گرسنگی و فلاکت

نوشته شده توسط: Anonymous

وارد مرحله ى تازه اى از حركت شده ايم. در اين مرحله همسو شدن با جناح هاى سياسى حاكميت معنى و مفهوم خود را از دست داده است.
پيش چشم مخالفان و موافقان، آزربايجانچيليق در درون توركچولوك دارد از اشتراك در بازيهاى جناحى ايرانيت دست مى كشد. ما تا رسيدن به اين درك سياسى، هزينه هاى سنگينى پرداخت كرده ايم و مى كنيم. بايد استوار و صبور به راهمان ادامه دهيم.

نوشته شده توسط: Anonymous

نیرو های ارتش آزادیبخش سوریه ساعاتی پیش وارد مرگز شهر ال باب یکی از مهمترین سنگر های فرماندهی داعش شدند لازم بیاد آوری است که آزاد سازی ال باب حدود ٥٠ روز طول کشیده و ارتش تورکیه در این آزاد سازی به ارتش آزادیبخش سوریه کمک میکرد اینهم فیلم مربوطه
http://www.hurriyet.com.tr/video/ne-oluyor/

نوشته شده توسط: Anonymous

دو خلق آذربایجان و کردستان در کنار در صفا و صمیمیت زندگی می کنند و مشکلاتشان را خود حل خواهند کرد. شماها بهتر است به امورات خود و حساب و کتاب های خود بپردازید.

نوشته شده توسط: Anonymous

روی علف هنوز سبز نشده دعوا نکنید.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

1- بعد از بهمن 57 ، « سنار مامدی» ، از بزرگان طایفه ی مامدی، که در سال 1351 در زندان ارومیه به جرم « قاچاق مواد مخدر» محبوس بود، به حزب دموکرات کردستان پیوست و طبق گفته ی خود سنار مامدی در یک مصاحبه با او که در رسانه ها قابل مطالعه است ، « کمیته ی آرارات» حزب دموکرات را در آذربایجان غربی تشکیل داد.
هدف فعالیت کمیته ی آرارات ، «تسلط و کنترول آذربایجان غربی» بود.

زنده یاد « رحیم یعلبی» که چند سال پیش به طرز فجیعی در اورمیه به قتل رسید ، از اعضای « گروه اورمیه -معتقد به مبارزه ی مسلحانه-سال 51» ، و در 1358 نیز از اعضای ستاد فدائیان اورمیه محسوب میشد و در بخش دهقانی ستاد بعد از انقلاب فعالیت میکرد ، در عین داشتن آشنایی نزدیک در زندان اورمیه با سنار مامدی، به خاطر فعالیتهای دهقانی در روستاهای آذربایجان غربی، توسط گروه سنار مامدی -کمیته ی آرارات -و به دستور شخص سنار دستگیر شده و در طویله ای زندانی میشود.
ستاد فدائیان اورمیه به دنبال گفت و گویی که با سنار انجام مید هد عضو خود رحیم یعلبی را آزاد میکند.

این ماجرا، کمیته ی آرارات حزب دموکرات کردستان، نشان دهنده و فاکت عینی ست بر اینکه « تسلط و کنترول آذربایجان غربی» تنها به سیاست پژاک و مانندهای آن و امروز مربوط نمیشود . « همه ی گروههای ناسیونالیست کرد معتقد به کردستان بزرگ» سیاست تصرف آذربایجان غربی را از همان سال 57 دنبال میکنند. و با گذاشتن نامهای من درآورده ی « استان اورمیه» و « مکران» و غیره، برنامه و سیاست تصرف آذربایجان غربی را به شدت دنبال میکنند.

اکنون نیز به دنبال پدید آمدن « داعش» و مبارزه با آن ، با قدرتمند شدن گروههای کردی معتقد به کردستان بزرگ، سیاست تسخیر آذربایجان غربی همچنان توسط این گروههای ناسیونالیست پیش برده میشود.

2- با وجود سیاست تسخیر آذربایجان غربی از سوی کردها، « همکاری و همبستگی» با دوخلق « آذربایجان و کردستان» به سختی نفی شده و با ادامه ی سیاست یاد شده غیر ممکن است؛ که هیچ حتی زمینه ی « درگیری نظامی بین گروههای دوخلق » نیز به وجود آمده است.

« عدم همبستگی ترک و کرد»، احتمال درگیری نظامی بین گروههای آنها، که خواست حکومت است، به عهده ی ناسیونالیستهای کردستان بزرگ است.

3- همکاری گروههای کرد با « ناتوی عربی» ، سیاست آنهاست و حرکتی جدا از منافع خلق کرد است.
سیاست مبارزه با رفع تبعیض در آذربایجان و تعیین سرنوشت ، که متکی به حرکت خود خلق است، نمی تواند با سیاست ناتوی عربی خوانایی داشته باشد. نمیتواند با سیاست تسخیر آذربایجان غربی از سوی گروههای کردی موافقت داشته باشد.

شروط همکاری و همبستگی اتحاد عملی با مبارزات خلق کرد چنین است:
1- پس گرفتن سیاست تسخیر آذربایجان غربی از سوی همه گروههای کردی به صورت یک قطع نامه و رعایت آن در عمل.
2- ترک آلت دست شدن به ناتوی عربی.
3- اتخاذ سیاست متکی به مبارزه ی خود خلقها.
----
جنبش آذربایجان دهه هاست این شروط و ایده ها را به صورتهای مختلف اعلام کرده ولی جوابی که دیده همان سیاست مرغ یک پا دارد احزاب کردی بوده است.
بدتر اینکه اکنون سیاست آلت دست شدن به ناتوی عربی نیز به این مشکل اضافه شده است.
گروههای کردی مورد اشاره با این سیاستها تیشه به ریشه ی همکاری و همبستگی و اتحاد زده اند.
به موقع گفته ایم این کار را نکنید و باز هم تکرار میکنیم و میدانیم که ناسیونالیسم کور موجود در جنبش خلق کرد گوش شنوایی به آن ندارد.


نوشته شده توسط: Anonymous

خلق همه یکسره نهال خدایند
هیچ نه بر کن تو زین نهال و نه بشکن
(ناصر خسرو)
یاد اوری بد نیست ولی ریشه خطای مارکس که منجر به کشتار ملیونها انسان شد در همین چند خط نهفته است.( مارکس ریشه بی عدالتی را در نظام سرمایه داری می داند. عنان این نظام در دست بورژوازی است که دولت را متناسب با نیازهای آزمندانه خویش سازمان داده است . از نگاه نویسندگان مانیفست چنین دولتی-دولت بورژوازی- باید بوسیله طبقه کارگر برکنار گردد و دولتی متناسب با نیازهای طبقه ای که قادر است ریشه بهره کشی را بخشکاند و تاریخا دارای چنین رسالتی است، قدرت را بدست گیرد. بنیاد نظریِ مانیفست بر منطقی محکم از ماتریالیسم تاریخی بنا شده است. چکیده این منطق آنست که نزاع بر سر دنیای دون است و آنچه را که دانشمندان وابسته به طبقات ستمگر و الهیون وابسته گفته اند، چیزی جز توجیهاتی برای طبیعی جلوه دادن بی عدالتی و ستم نبوده است)

این نظریه مارکس به دست حزب بلشویک و لنین استالین و سپس مائو ودر کشور ما ایران با سیاستهای حزب توده عملی شد و نتیجه ان
انرا میدانیم . عدالت با از بین رفتن یک طبقه از بین نمیرود . در روسیه و چین و اسیاو اروپای شرقی ملیونها نفر نه از طبقات بالا بلکه از خود دهقانان و کار گران قتل عام شدند ولی عدالتی بوجود نیامد .نظریه مارکس بزرکترین ضربات مادی و فرهنگی را به جامعه ایرانی زده است . تحت عنوان مبارزه برای طبقه کار گر سرمایه دار کار گر دوست را ترور کردند . بخش مهم اندیشمدان کشور ما بجای فعالت های اقتصادی دنباله رو حزب و سازمان واسیر زندان و شکنجه و تبعید و سیبری شدند . قرنها پیش از مارکس سعدی در جدال توانگر و درویش عدالت را به نحوی شایسته و انسانی جاویدان کرده بود .
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب باویان باور من بر این است که این مردم نیستند که با هم اختلاف دارند این اختلافات ناشی از باور به دین و ایمان به یک ایدولوژی است. در کشور ما ایران دولتها و مخالفان و باورمندان به ادیان باوری به حکومت قانون ندارند .انقلاب مشروطه میتوانست قانون گرائی را به نهادی ملی تبدیل کند و متاسفانه نشد. با انقلاب اکتبر فضای ضد مشروطه دامنگیر کشور ما گردید .دولتهای وقت از سوئی با خطرات بلشویک و از سوئی با مخالفان داخلی روبرو بودند و فضائی برای پیگیری اهداف مشروطه بوجود نیامد . در سال 32 پرچم کش مشروطه شادروان مصدق با تما م کوششهای خود از سوی دربار از سوی جامعه دینی و از سوی دولت شوروی و از سوی غرب امریکا و انگلیس مورد دشمنی قرار گرفت و دولت او سرنگون شد.اهداف انقلاب مشروطه یعنی انتخابات ازاد و حکومت قانون تا سال 57 تعطیل شد.

اهمیت انقلاب مشروطه وحکومت قانون در اثر تبلیغات دینی و پیروان مارکس از ذهن مردم ایران گریخت و جای انرا به انقلاب مسلحانه و وعده های پوچ سوسیالیستی داد . ایران و انقلاب مشروطه ان به پستوی تاریخ رفت و چپگرائی دینی و لنینیستی جای انرا گرفت . تنها شادروان بخیتار بود که خطر را در یافت که دولت او دیر امد و زود رفت .
اگر در ایران حکومت قانون پایه میگرفت بدون شک بنام قانون مردم ایران و کرد و اذری و وووبه حقوق ملی خود دست میافتند . مطمن باشید که در صورت قدرت گرفتن یک نیروی دینی و یا ضد دینی و یا تجزیه ایران ارامشی در این کشور بوجود نخواهد امد .حکومت قانون چه در ایران متحد و یا کردستان مستقل رمز سعادت باشندگان ان است .ایا عراق سرمشقی برای کشور ما ایران است ؟شاد بژی
نوشته شده توسط: Anonymous

خارج از بحثهای تئوریک مبارزه مسلحانه در شرایط کنونی که دنیای ماهواره و اینترنت کلی از مسائل را حل کرده از جمله مسئله آکاهی توده ها و بحث پیشتاز و توده مردم و تماس و ارتباط ما بین اینها و امثالهم که بحثهای کلاسیک میباشد باید بگویم که اگر به نتیجه عملکرد چند عمل بسیار کوچک نظامی کوردها و عربها نگاه کنیم خواهیم دید که نه تنها تاثیر مثبت نداشته بلکه تا حدی نیز منفی بوده چرا که نیروهای مرگز گرا و تمامیت خواه فارس بلافاصله در یک بسیج عمومی در کنار رژیم تشریف فرما شده و حتی خواهان سرکوب نیروهای حزب دمکرات کوردستان نیز شدند و موج مصاحبه ها و اطلاعیه های این جریانات بیانگر این واقعیت است که ملل غیر فارس برای رهائی از ستم شونیزیم باید اتحاد داشته باشند و از مسائل اختلاف انگیز پرهیز کنند برای مثال نامگذاری آذربایجان غربی توسط پ ک ک « پژاک » کوردستان که عامل اصلی نفاق بین دو ملت کورد و تورک شده و

شده و رژیم شونیست ایران بزرگترین بهره را از این نفاق افکنی پژاک میبرد و تمامی روشنفکران کورد میدانند که بدون تورکهای آذربایجان هیچ تغیرو تحولی درمکانی که ایران نامگذاری شده به وقوع نخواهد پیوست . پس آقا جمال قبل از اینکه سلاح بدست بگیریم بیائید از عامل نفاق دست برداریم .
نوشته شده توسط: Anonymous

یک سوال دارم از تمام تمامیت خواهان و ناسیونالیستها و حتی کسانی که فقط حرف از تمامیت ارضی میزنند؟ ایا برای شما در این عصر گلوبال و روشنایی، و حقوق بشری که همه شما ادعای ان را دارید؟ تمامیت ارضی مهم است یا جان و معیشت مردم و بخصوص کودکان؟؟؟ ایا زمین بدون مردم و ساکینی روی ان ارزشی دارد؟؟؟؟
و در اخر ایا این مردم ان سرزمین نیستند که باید خود اینده خود را ورق بزنند و انتخاب کنند، حتی اگر به جنگ منتحی شود، این انتخاب صاحب خانه است، یا اینکه میخواهید با زور و سرکوب انان را مثل امروز سرکوب کنید، و توقع هیچ عکس العملی نداشته باشید،،،، پس بگذارید مردم در مناطق قومی راه خود را مسالمت امیز بروند تا جنگ نشود.

نوشته شده توسط: Anonymous

هستند کسانی که هنوز عیک تمامیت خواهی و ناسیونالیسم را بر چشن دارند و فارس و فارس و زبان فارسی میکنند، یا فکرا وابسته به رژیم هستند و یا اپوزیسیون ضد ملیتها در خارج از کشور، که هر دو در یک سبد قرار میگیرند، انها هستند که ایران را تقسیم میکنند و نه دادن حق زبان مادری و نجات بیش از نصف جمعیت ایران که ارام ارام به سوی جدایی پیش میروند.

نوشته شده توسط: Anonymous

لوايي عزيز جهت تكميل مطالب مقاله اسامي فعالين ملي بهمراه احكام سنگين در اين جا آورده مي شود
حکم بیسابقه در روز زبان مادری: 45 سال حبس و 8 سال تبعید برای فعالین ملی آذربایجان
- اکبر آزاد به تحمل 10 سال حبس تعزیری و 2 سال تبعید به شهرستان دره شهر از توابع استان ایلام؛

2- علیرضا فرشی به تحمل 15 سال حبس تعزیری و 2 سال تبعید به شهرستان باغملک از توابع استان خوزستان؛

3- بهنام شیخی به تحمل 10 سال حبس تعزیری و 2 سال تبعید به شهرستان مسجد سلیمان از توابع استان خوزستان؛

4 - حمید منافی به تحمل 10 سال حبس تعزیری و 2 سال تبعید به شهرستان ازنا از توابع استان لرستان؛

این احکام از سوی دادگاه انقلاب استان تهران (بهارستان) به اتهام تشکیل جمعیت غیر قانونی با هدف برهم زدن امنیت کشور طبق ماده 498 قانون مجازات اسلامی و با حسب مجازات تکمیلی تبعید 2 ساله مصرحه در ماده 24 قانون مجازات اسلامی

بعلت تشکیل مراسم نکوداشت و بزرگداشت روز جهانی زبان مادری در مورخه 2 اسفند 1392 هجری شمسی صادرگرديده است
نوشته شده توسط: Anonymous

اقوام به اندازه کافی مدعی دارند شما فکری بحال خودت بکن که بزودی به افغانستان ضمیمه نشوی!!!

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب کرمی متاسفم برای این نظرتان
در پاکستان زبان دانشگاه ها انگلیسی می باشد اما رشد علمی و صنعتی در این کشور نمی بینیم!
در تونس و لبنان و الجزایر مردم فرانسوی را بهتر از عربی صحبت می کنند اما هیچکدام تبدیل به کره جنوبی نشدند و از سیستم فئودالی قبیله ای بیرون نیامده اند و اقتصاد محدودی در حد فروش روغن زیتون و اندکی توریسم دارند.
50 سال پیش چین کشوری عقب مانده بود و تنها بخاطر جمعیت زیاد آنرا در محاسبات قدرت جهان جایی به آن داده بودند. نظریه پردازان غربی بارها یکی از مهمترین دلایل این عقب ماندگی چین را زبان و خط عجیب و غریب و ابتدایی و سخت آن می دانستند اما چینیها با کار و تلاش و زحمت به چنان رشدی از نظر صنعت رسیده اند که اروپا و امریکا احساس خطر می کنند و امروز دومین قدرت اقتصادی جهان است بدون اینکه زبان و الفبای خود را تغییر بدهند یا از دموکراسی غربی تقلید کند .

علوم جدید در غرب با ترجمه آثار ابن سینا و خوارزمی و خیام و ...( در جغرافیای خراسان بزرگ که شما آنها را به پارسی بودن قبول ندارید!) پایه گذاری شد که این کتابها یا به فارسی بود یا به عربی. غربیها با استفاده از همین کتابها رنسانس را شروع کردند اما زبانشان را عوض نکردند بلکه کتابها را به زبان خود ترجمه کردند و واژگان جدید ساختند. مگر انگلیسی از اول اینهمه واژه علمی داشته؟ اکثر این واژه ها را جدیدا از ریشه زبانهای قدیمی مثل لاتین ساخته اند. وقتی با همین زبان فارسی که به سختی از تهاجم ترک و تازی نیمه جانی به سلامت به در برد پایه گزار علم و دانش شدیم و از هیچ، دانش درست کردیم مطمئنا می توانیم از نیمه راه دانش با توان دادن به این زبان خود را به جایگاه واقعی مان برسانیم. تنها باید شجاعت ساخت واژگان جدید را داشته باشیم. مردم 90 سال پیش واژگانی مثل دانشگاه یا هواپیما را هم بسختی پذیرفتند.
پس مشکل ما زبان نیست مشکل تنبلی و راحت طلبی و فرار نخبگان و سرمایه به خارج و رانتخواری هزار فامیل ترک و تازی و هزینه کردن ثروتها برای بیگانگان و بی برنامگی و اقتصاد رانتی تک محصولی نفتی و کم آبی و همجواری با مراکز ناامنی و عقب ماندگی جهان ( بزرگترین تولید کننده مواد مخدر جهان و داعش و وهابیت) و دخالت قدرتهای جهانی که منطقه را ناامن می خواهند و البته وجود همین قوم و قبیله های متعددی می باشد که هر کدام ساز خود را می زنند و اکثرشان مهاجرانی هستند که بزور خود را به جامعه تحمیل کرده اند و هیچ نقشی در تولید علم و دانش در کشور نداشته و ندارند و حتی هیچ دلبستگی هم به این کشور ندارند تنها دنبال فرصتی می گردند برای جدا کردن بخشی از کشور و می بینید که چه سوت و کفی می زنند برای این طرح ویرانگر شما. زن و شوهری که اختلاف فرهنگی و سبک زندگی متفاوت داشته باشند نمی توانند یک خانواده را مدت زیادی ادامه دهند چه برسد اداره یک کشور با اینهمه قوم و قبیله با فرهنگهای جدا که یکی ساز ترک مغولی می زند یکی عربی و دیگری پاکستانی و ...
گیریم زبان مدارس و دانشگاه ها را به انگلیسی که زبان اول علم و ارتباطات است تغییر دادیم برای تربیت نسلی که به این زبان تسلط داشته باشند باید حداقل 15 تا 20 سال زمان صرف کنیم اما اگر در چند سال آینده یک کشور دیگر با کار و تلاش زبان انگلیسی را از دور خارج کردند چه کنیم ؟ باز زبان مدرسه و دانشگاه را به زبان جدید تغییر دهیم!
با همین زبان فارسی جوانهای ما در صنایع پیشرفته مثل اتم و سلولهای بنیادی و هوا و فضا و ماهواره پیشرفتهای خوبی کردند که دیدیم چگونه راه آنها را سد کردند. این ماهواره ای که به فضا فرستاده شد و موشکی که آنرا به آسمان برد را کسانی ساختند که در مدارس و دانشگاه های فارسی درس خوانده بودند. پس مهم خواست و اراده است و نه زبان. بقول عوام عروس رقص بلد نیست می گوید زمین کج است! شما اهل کار و زحمت باشی با مدیریت درست منابع می توانی پیشرفت کنی چه زبان هند و اروپایی انگلیسی و آلمانی داشته باشی با الفبای لاتین و نوشتن از چپ به راست چه زبان تک هجایی چین و ژاپنی با خطی که از بالا به پایین نوشته میشود یا زبان فارسی و خطی که از راست به چپ نوشته میشود! مهم کار است و مدیریت و برنامه ریزی . قانون فیزیک و شیمی و ریاضی همه جا یکی است.
هر ساله تعداد زیادی از دانش آموختگان رشته های پزشکی و مهندسی و ... به غرب مهاجرت می کنند اینها همه در مدارس و دانشگاه ها با زبان فارسی تحصیل کرده اند و وقتی به غرب می آیند از نظر علمی از خود غربیها بالاتر نباشند پایین تر نیستند. شما سالها خارج از کشور هستید ما مشکل زبان نداریم.
اجرای طرح های تدریس زبانهای محلی نیز توطئه ای است برای کشاندن بحثهای قومی قبیله ای به داخل مدارس و شکاف بین ملت ایران و البته رسمیت دادن به مرزهای قومی است
نوشته شده توسط: Anonymous

در روز جهاني زبان مادري امسال سوم اسفند 95 براي چهار نفر از فعالين ملي ومدني ازربايجان بنامهاي اكبر آزاد عليرضا فرشي حميد منافي و بهنام شيخي كه در سال 92 در همين روز و بمناسبت گرامي داشت زبان مادري دستگير شده بودند 45 سال حبس و8 سال تبعيد به شهرهاي جنوبي از سوي قوه قضاييه رزيم صادر گرديده است لذا اميدي به اصلاح نيست ملل دربند بايستي به فكر استقلال باشند ورهايي يابند

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب ناصر دريادل از من سئوال کرد:« .. معني اين جمله چيست ؟ ( مجاهدين رجوي اصلن حضور سياسي نداشتند ) ؟؟؟ » پاسخ : سازمان مجاهدین خلق ؛ سازمان سیاسی _اسلامی چپ‌گرا که در سال ۱۳۴۴ به رهبری محمد حنیف‌نژاد پایه‌گذاشته شد. این سازمان در سال ۱۳۵۴با رهبری تقی شهرام و بهرام آرام وبا تصفیه اسلامی ها مارکسیست شد و بیانیه اعلام تغییر ایدئولوژی از اسلام به کمونیسم را منتشر کرد. اما نیروهای سازمان در زندان به دو دسته تقسیم شدند و گروهی به رهبری مسعود رجوی بر مواضع پیشین وفادار ماندند. اما تا قبل از 22 بهمن 57 بخش مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی فعالیت سیاسی بیرونی نداشت . بطور مثال؛ سه ماه مانده به انقلاب ، اکثر سازمان های سیاسی فعالیت نسبتا علنی داشتند .حداقل از یکسال قبل از انقلاب ، آثاری از فعالیت سیاسی مچاهدین به رهبری رجوی دیده نشده بود.

بعبارت دیگر اینجانب فعالیت مستقلی از مجاهدین خلق به رهبری رجوی قبل از انقلاب ندیده ام . پس از انقلاب، سیاست طرفداران خمینی و دیگر نیروهای ملی _ مذهبی تقویت رجوی و ایزوله کردن سازمان اصلی ( مجاهدین خلق مارکسیست) بود شاید طرفدران خمینی فکر می کردند که با تقویت بخش اسلامی مجاهدین ، بتوانند آنان را به جمع حامیان خمینی در آورند.
اما چرا سازمان ها و احزاب سیاسی چپ ، ملی و مذهبی و.....سازمان مجاهدین خلق به رهبری رجوی را به رسمیت شناختند؟
وقتی آن روز ها رابخاطر می آورم که چرا با اینکه مجاهدین خلق مارکسیست شده بودند و ما ( فدائیان خلق) به چند دلیل چندان خوشحال نشدیم 1_ آن روزها(سال 54) ساواک و مطبوعات حکومت شاه، با اب و تاب داستان تصفیه خونین درون سازمان مجاهدین را انتشار دادند 2_ درک مارکسیستی مجاهدین خلق بسیار کلاسیک و رادیکال بود و تنها در فکر سازماندهی طبقه کارگرکلاسیک و صنعتی ایران را مد نظر داشتند و بقیه طبقات و اقشارمردم ایران راارتجاعی می دانستند.. این قرائت از مارکسیست با درک ما در آن روزها بسیار متفاوت بود3_ فدائیان خلق ، مسلمانان مخالف شاه را متحد خود ارزیابی می کردند ولی مجاهدین م.ل ؛ اسلام سیاسی را دشمن می دانستند .بنابراین در همان سال 54 در بین فدائیان ودیگر فعالین سیاسی چپ نظر خوبی نسبت به مجاهدین م.ل که بعدا پیکار نامیده می شدند_وجود نداشت . شاید یک جور حسادت ویا رقابت هم ما بین ما عمل می کرد. در این ارتباط به شرح دو خاطره می پردازم. خاطره اول مربوط به زندان وکیل اباد مشهد سال 1352 : جوان خامی بودم که پس از تظاهرات 16آذر52 به زندان افتادم و درواقع این زندان وکیل آباد ، مدرسه بزرگ سیاسی ام شد. در این زندان چهر های سرشناس سیاسی بعد از انقلاب به قدرت اجرایی مهمی دست یافتند(عسگر اولادی ، لاجوردی ، هاشمی نژاد ) و شخصیت های مجاهدین خلق همچون بهمن بازرگاان ، حسین الاد پوش و مهدی ابریشمچی و... دو نفر اول، در همان سال 52 نماز نمی خواندند وبشوخی به ما می گفتند که از نسل میمون هستند با این که مارکسیست شده بودندولی در رهبری مجاهیدن در زندان بودند. مجاهدین خلق از همان ابتدا با تدریس "اقتصاد به زبان ساده"که تحت تأثیر "اصول علم اقتصاد" ترجمه عبدالحسین نوشین نوشته بود؛ تحت تاثیر اقتصاد سیاسی مارکسیستی قرار گرفتنداز سوی دیگر اکثر رهبران مجاهدین از دانشجویان و یا تحصیل کرده های ممتاز دانشگاههای ایران بودند . طبیعتا نقش ووزن علم در نزد آنان بسیار بالا بود .بنابراین اینطور نبود که یک هو شخصی بنام تقی شهرام با سلاح و تصفیه خونین سازمان را یکشبه مارکسیست کرده باشد . مجاهیدن از سال 51 بتدریج سمت گیری مارکسیستی پیدا کرده بودند .خاطره دوم : در آن سالها با خانواده بزرگی از مجاهدین از نزدیک اشا یی داتشتم . این خانواده اصولا مذهبی نبودند و از اقشارمیانه و تحصیل کرده و مدرن جامعه محسوب می شدند تا اینکه یکی از اعضای این خانوتده مقادیر زیادی سلاح از ارتش را برای مجاهدین برد . در نیتجه کلیه اعضای دور و نزدیک این خانواده دستگیر می شوند. از ازادی ؛این خانواده به مجاهدین گرایش پیدا می کنند. مسئولین مجاهدین(سال 53) از انان خواسته می خواهند که باید از این پس نماز بخوانند و زنان روسری بگذارند . این طفلکی ها نماز خواندن نمی دانستند و آز ان روز شروع کردند دولا و راست شدن و دهانشان را بشانه نماز خواندن باز وبسته می کردند؛ خانم هایشان روسری به سر کردند . شش ماه نگذشت که رابط مجاهدین آمد و به انان گفت :« دیگر نماز نخوانید و روسری هایتان را بردارید» برخورد مجاهدین برای این خانواده عجیب و غریب بود. آنان از مسایل درونی با اطلاع نبودند.در این شش ماه چه اتفاقی افتاده بود


نوشته شده توسط: Anonymous

اشتباه محمدرضا لوایی
این است که می خواهد ملتی را نصیحت کند که قرآنش شاهنامه است ...
شاهنامه آکنده از تمسخر و توهین به ترک و عرب و کورد و گیلکی و زنان است .
من یک مثال می زنم
همین کیانوش توکلی
خلق که این بشر متعلق به آن است چه توهین ها شنیده از تهران و فارس زبان ، اما امروز خودش نوکر شووینیسم فارس است .
در سایت انواع توهین ها به آزربایجان می شود ولی هیچ سانسوری نیست اما کافی است انتقادی به مناطق فارس زبان بشود
زمین را به آسمان خواهد دوخت .

نوشته شده توسط: Anonymous

آره قومی نکنید
تا از زیر پای عرب بدزدن خرج اصفهان و تهران و شیراز و کویر ها بکنند
قومی نکنید
چون شووینیسم فارس از پول نفت عرب تغذیه میکنه
یه عده ای هم هستن اینطور مواقع پای لرها رو به میون می کشن
نیست لرآ رو خیلی داخل آد حساب می کنید مواقع عادی ؟
نیست در بهشت برین زندگی می کنن این لرا

نوشته شده توسط: Anonymous

همه ی اینا رو تنهایی فکر کردی مهندس

نوشته شده توسط: Anonymous

بعضی نظر ها را که دیدم یکی گفته بود نژاد ترک و یکی گفتن نژاد عرب، حالا اون ده نفر مشخص شده که از کدام آنها هستند؟

نوشته شده توسط: Anonymous

اردغان آموزش زبان فارسی را در مدارس ترکیه توصیه نمود تا جوانان در آینده بتوانند به منابعی که قرنها بزبان فارسی در دولت عقمانی نوشته شده اند دوباره دسترسی پیدا کنند. جماعت شاهنامه خوان ترکیه علاقه خاصی به فیلمهای رستم و سهراب دارند.

نوشته شده توسط: Anonymous

استدلال بسيار مزخرفى بود. اميدوارم خيانتكارانى مانند شما به زودى نتيجه عمل خود را ببينند.

نوشته شده توسط: Anonymous

ديگر مردم دانا به نوشته يا ترجمه اى توسط يك انگليسى يا شرق شناس خارجى أهميتى نميدهند، تمام دودها از آتش آنها بلند شده و ميشود.يك كلام در جواب همه ادعاى كمك غرب به شرق: مرا به خير تو اميد نيست، شَر مرسان!

نوشته شده توسط: Anonymous

دوستان اخیرا یک «کمپین» در ایران برای برگزاری «چهارشنبه سوری بدون آتش» داره پا میگیره. از نگاه من این یک توطئه رژیم هست که به این وسیله ارزشهای ملی رو پس بزنه. این رژیم اگر خیلی دلش برای سلامتی مردم میسوخت فتوا میدادن و زنجیر زدن و سینه زدن و قمه زدن در محرم رو حرام اعلام میکردن. ما در سوئد هرسال چهارشنبه سوری رو با آتش جشن میگیریم. ظرفهای مخصوصی مثل درب بشکه برای هیزم ها تهیه می کنیم و یک کپسول آتش نشانی و یا چند سطل آب هم در کنارش داریم و هرگز هم در این سالها اتفاقی رخ نداده. رژیم بجای رفتن بدنبال این راه حل ها به دنبال حذف جشن ملی چهارشنبه سوری است. خوب است که در این مورد به مردم اطلاع رسانی کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

لوائی اصلن حق باتواست ولی شیر مادر ت بر تو حرام باد که در روز زبان مادر ی به زبان اذری ترکی انادیلی ننوشتی .
برادر چرا به این زبان مینویسی ؟ مگر نمیگوئی زبان استعمار است .در این روز تاریخی زبان مادری مطالب باید به انادیلی باشد . با نوشتن به زبان پارسی به زبان ترکی ضربه میزنی .یا اینکه منتظری اول استقلال اذربایجان بوجود اید بعد بنویسی ؟ این نظام نه پارس است و نه ترک و نه کرد. این نظام ادامه دهنده راه محمد پسر عبدالله و علی و فرزندانش و است که شاه اسماعیل انرا با خون هزاران اذری ابیار ی کرد.امیدوارم که مکتوبات اتی را که با خون دل مینویسی مانند روضه روز عاشورا برای اهل اذربایجان ثواب زیات حضرت عباس ر ا داشته باشد .

نوشته شده توسط: Anonymous

راضی نیستند تشریف ببرنند عربستان سنی یک جوری میگید انگار سنی ها رو به سلابه کشیدند حق تحصیل و کار و ...همه چی رو در حد یک شیعه حدا قل تا سطح نمایندگی مجلس دارند امام جمعه سنی دارند نماز جماعت سنی مسجد سنی تو شهرهای خودشون دارند میلیونی هم که تو زندان نیستند واقعا تمام سنی ها به خاطر اعتقاد زندان هستند؟ یعنی بین اونها قاچاقچی و دزد و....وجود نداره همه پاک وشریف صرفا به خاطر اعتقاد تو زندان ؟بس کنید این جو سازی رو

نوشته شده توسط: Anonymous

با سلام .باید بخدمت آقای کرمی عرض کنم که زبانها نه به لحاظ تعلقات اتننیکی بلکه به لحاظ قواعده گرامری تقصیم و رده بندی شده اند . یعنی در این تقصیم بندی بیشتر افعال را تایین کننده حساب کرده اند بطور نمونه ( التصاقی وغیر التصاقی)
نمونه در فعل ترکی بن گدیرم گذشته همین فعل بن گتدیم می باشد اگر دقت شود معلوم می شود تغییر جزی تنها در پسوند فعل انجام گرفته است .اگر زبان فارسی و تمام زبانهای که فارسی با آنها در یک رده بندی قرار دارند. درست بر عکس این کل فعل در زمانهای مختلف عوض می شوند . بطور مثال فعل من می روم در گذشته می شود من رفتم یغنی کل فعل عوض می شود ( در انگلسی go می شود went) یعنی کل شکل کلمه عوض می شود به استناد به این رده بندی ها زبانها هم خانواده اند آقای کرمی حال از این رده بندیها سو استفاده نه کنید !!!!!

و گر نه طبق گفتۀ شما زبان ترکی هم رده با زبان فنلاندیست هم رده با زبان مجاریست این زبان ها اروپای هستند . طبق نتیجۀ شما ترک ها اروپای هستند. نه برادر این از عقده نشعت می گیرد و از کم بودن دانش
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عالطین، لطفا عالطینطان را برای خودتان بکار ببرید که شایسته شان و مقام خودتان است، و بگذارید فعلا پانترکها، این موجودات فضائی و نامرئی، که بزبان مادری خود بیسواد نگهداشته شده اند، زبان مادری خود را با هزینه خود در خانه هایشان یاد بگیرند، فعلا شما با سوبسیدتمام کمال کل هزینه آموزشی کل ایران و تمام ملتهای غیر فارس به مانیپولیشن و باد کردن، زبان نازای فارسی اختصاص دهید، لطفا طلبکاری و یه قورت و نیم تان را هم برای خودتان نگه دارید. تا زمانی که جاه و جبروت خیالی بادبادک پانفارسیسم با فرو کردن یک سوزن بترکد. تا برایتان روشن گردد، که وقتی آب داخل دیگ چدنی اگر به صد درجه برسد می جوشد، و بعد از جوشیدن دیگر به هیچوجه نمی شود آنرا سرد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب عالطین، لطفا عالطینطان را برای خودتان بکار ببرید که شایسته شان و مقام خودتان است، و بگذارید فعلا پانترکها، این موجودات فضائی و نامرئی، که بزبان مادری خود بیسواد نگهداشته شده اند، زبان مادری خود را با هزینه خود در خانه هایشان یاد بگیرند، فعلا شما با سوبسیدتمام کمال کل هزینه آموزشی کل ایران و تمام ملتهای غیر فارس به مانیپولیشن و باد کردن، زبان نازای فارسی اختصاص دهید، لطفا طلبکاری و یه قورت و نیم تان را هم برای خودتان نگه دارید. تا زمانی که جاه و جبروت خیالی بادبادک پانفارسیسم با فرو کردن یک سوزن بترکد. تا برایتان روشن گردد، که وقتی آب داخل دیگ چدنی اگر به صد درجه برسد می جوشد، و بعد از جوشیدن دیگر به هیچوجه نمی شود آنرا سرد کرد.

نوشته شده توسط: Anonymous

احمد منتظری گویا دستگیر شد.
جرم او پخش نوارهای اعدادم دستجمعی توسط آخوندهای داعشی است.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

دوشوکی جان، اوکی ، هیج کدام حذف نخواهد شد.

نوشته شده توسط: Anonymous

با درود به استاد اسامه !
من قبلا طرفدار آزادی تدریس زبان مادری برای همه خلقهای ایران بودم.
ولی وقتی در این سایت دیدم که آذری های تجزیه طلب ، ایران را تهدید به جدایی و جنگ داخلی و تجزیه میکنند، یکی از دشمنان سرسخت دادن هر گونه امتیاز به پان ترک راسیست ضد فارس و ضد ایران و مدافع اردغان سنی وهابی شدم.
ترک به ترکستان ! ایران فقط میهن اقوام اصیل ایرانی با زبان و فرهنگ غالب پارسی است.
در ایران دمکرات سوسیال سکولار منوگام آینده ، آزادی فولکلوریک ، رقص و آواز و معرفی فرهنگ محلی و بومی، وجود خواهد داشت.آزادی زبانهای فومی بعد از زبان پارسی و یک زبان بین المللی، زبان سوم خواهد بود.
پیش بسوی انقلاب مخملی یا بنیادین !

نوشته شده توسط: lachin

دوستان... اگر استدلال و منطق آقای اسامه را در نظر بگیریم , نتیجه گیری میشود که ، فارسی دری زبان نیست بلکه گویشی از زبان عربی است. زبان انگلیسی , زبان نیست بلکه گویشی از زبان لاتین و یونانی است. زبان فرانسه زبان نیست بلکه گویشی از زبان لاتین و یونانی است. زبان آلمانی زبان نیست , بلکه گویشی از زبان لاتین و یونانی است. زبان اسپانیائی زبان نیست بلکه گویشی از زبان لاتین و یونانی است. زبان ایتالیائی زبان نیست بلکه گویشی از زبان لاتین و یونانی است. چرا؟ بخاطر اینکه خیلی لغت ها در این زبان ها لاتینی و یونانی است. آمین یا ربّ العالمین

نوشته شده توسط: Anonymous

جناب اسامه،
مطمئن هستید که همه این اسمها، صفتها و پسوندهایی که نام بردید از زبان سومری و ایلامی نیامده؟ آیا یک مقایسه با زبان سومری قبلا شده؟
بنظر من شما با عجله این کار را میکنید. بهتر است از آقای لوایی و آقای ائیلیار نظرشان را پرسش میکردید.
قاشق و قابلمه و قلمه سبزی از کدام زبان وارد شده؟ از سومری یا از مغلی؟
از پاسخ شما سرافزار خواهم شد

نوشته شده توسط: دكتر عبدالستار دوشوكي

کیانوش عزیز، درست می فرمائید. من این مقاله را دو روز پیش فقط در بخش دیدگاهها گذاستم. اکنون نیز علاوه بر بخش دیدگاهها، در بخش قومی ـ ملی نیز موجود است.

و اما دلیل قرار دادن آن در این بخش، نظر لطف و محبت همیشگی جناب اقبالی عزیز است که ما را در مقابل عتاب مهربانانه شما شرمگین نموده است. چون اقبالی عزیز با محبت خویش ما را مدیون و شرمنده کرده اند و آن را در اینجا منتشر کرده اند، فقط خود ایشان یا شما که ابزار کامل مدیریت سایت در اختیارتان هست، می توانید آن را حذف کنید و ما را از این شرمندگی خلاصی بدهید. البته این سهو شاید از آنجایی پدید آمده که بنده قبل از نشر آن در ایران گلوبال، برای ایشان ایمیل کرده بودم؛ که باز هم تقصیر از خود من است. بهرحال خود حضرتعالی با بزرگمنشی لطف کرده و با حذف آن ما را از این مخمصه خجلت برهانید. با تشکر از شما و آقای اقبال اقبالی عزیز

نوشته شده توسط: Anonymous

زبان مادری ایرانیان فارسی هست . گویش های محلی می توانند در رسانه های نوشتاری ، شنیداری و تلویزیون ها مورد استفاده قرار گیرند ولی وقتی سواد آموزی و کسب علم و دانش بمیان می آید گرچه زبان انگلیسی حرف اول را می زند ولی در ایران فعلا زبان فارسی در مدارس و دانشگاه ها دارای منابع قابل ملاحظه ای هستند. نمیدانم دکتر دوشوکی که بلوچی هست چرا در روز زبان مادری که مدعی هست زبان مادری بلوچ ها بلوچی هست به فارسی می نویسد و نه بلوچی . خب معلوم هست اگر بلوچی نوشته بود من که نمی فهمیدم و کامنتی هم برایش نمی نوشتم. جنگ هفتاد ودو ملت همه را عذر بنه - چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند

نوشته شده توسط: Anonymous

زبان مادری ایرانیان فارسی هست که در همه مدارس و دانشگاه ها تدریس می شود. گویش های محلی می توانند در رسانه های نوشتاری و یا شنیداری و یا تلویزیون ها مورد استفاده قرار گیرند. اجازه دهید فرزندان شما زبانی را فراگیرند که بسیاری از اندیشمندان و ادیبان آنرا برگزیدند و آثار خود را بزبان فارسی نوشتند در حالیکه گویش دیگری داشتند.

نوشته شده توسط: Anonymous

کرمی عزیز وقتی من طرز لباس پوشیدن فردوسی و سعدی و حافظ و مخصوصا عمامه اشان را با عمامه طالبان مقایسه می کنم به نتیجه جالبی می رسم، مخصوصا اشعار میخانه و مطرب که معمولا پسر بچه جوانی به نتایج نامطلوبتری می رسم، البته شاید شما حافظ را که نمی دانست خمیر دندان یعنی چه و یا شامپو و یا اجاق گاز و یخچال و اتومومبیل و بشقاب و قاشق و قابلمه و یا تمام مظاهر مدرنیسم که برای آنها بی مفهوم بود، عشق شما به گذشته گان قابل درک است، حالا برگرد به سیلندر کورش بدوی که دیگر محشر است، ما ملت ترک آزربایجان به چه گناهی باید در دست این همسایه های مهاجر هندی و افغانی باید تحقیر شویم؟ شما ها هیچ تقسیری ندارید!!!! تف بر سیاست استعماری نفتی انگلیس که شما ها را اینچنین پر رو بار آورده ،!!!!!