"پرولتاریا خانه و وطن دارد"
یک فرد کمونیست می تواند میهن خود را دوست داشته باشد و مدافع تمامیت ارضی میهن خود نیز باشد. میهن دوستی و دفاع از تمامیت ارضی ، هیچ منافاتی با اصول مارکسیستی ندارد.
انگلس در پیشگفتار چاپ لهستانی "بیانیه حزب کمونیست" در سال 1892 می نویسد : "همکاری صادقانۀ ملل اروپا در عرصۀ جهانی تنها در صورتی میسر است که هریک از این ملتها در خانۀ خود صاحب اختیار کامل باشد." وی در ادامۀ آن می آورد: "شلاخت ها نتوانستند نه از استقلال لهستان دفاع کنند و نه آنرا دوباره بدست آوردند ، برای بورژوازی اکنون این استقلال حداقلی علی السویه است . ولی با این وجود برای همکاری هم آهنگ ملل اروپا ، استقلال لهستان ضروری است. آن استقلال را تنها پرولتاریای جوان لهستان می تواند بدست آورد استقلال در دستهای او مامون و مصون خواهد بود . زیرا استقلال لهستان برای کارگران بقیۀ اروپا بهمان اندازه ضروری است که
برای خود کارگر لهستانی " ( لندن فوریه سال 1892)
انگلس از "ملتها در خانه خود صاحب اختیار کامل باشد" صحبت می کند . "خانه خود" برای انگلس معنای دیگری جز وطن پرولتاریا ندارد . وی به رسمیت می شناسد که پرولتاریا باید صاحب خانه و یا وطنی باشد که در آن خانه ، "صاحب اختیار" باشد. انگلس از "استقلال لهستان" سخن می راند که بورژوازی لهستان قادر نیست آنرا حفظ کند و وظیفۀ حفظ استقلال لهستان به دوش پرولتاریای لهستان می افتد. استقلال لهستان تنها "در دستهای او مامون و مصون خواهد بود". آموزگاران کبیر کمونیسم نشان می دهند که این وظیفۀ تاریخی پرولتاریاست تا از " تمامیت ارضی " میهن خود دفاع کند.
**پیروز باد خلق قهرمان ایران**
**زنده باد ایران**
نابود باد تفکرات تجزیه طلبانه
مرگ بر رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی
وقتی یک کمونیست یا بسیجی به نظام پهلوی میگوید دوز و خونخوار، یاد آن محتسب میفتم که که زیادی شراب خورده بود و بدون شلوار راه می افتد در خیابان و به زنها میگوید چرا صورتشان دیده میشود..! شما کمونیستهای جنایتکار و بسیجیهای خوناشام و دزد ، بروید به رهبران خودتان بنگرید که چگونه انسانها را بصورت گروهی میکشند آنهم بجرم عقیده متفاوت از خودتان! شاه اگر هم چند نفر را کشت..آنها نیز آدم کشته بودند. اکثرا یا قاتل بودند یا سردسته باند مخدر. کل کسانیکه در نظام پهلویها اعدام شدند به هزار هم نمیرسد. .ولی خمینی جنایتکار و استالین خوناشام،...
که در یک شب فقط هزاران نفر را میکشتند چقدر نازنین و خوب هستند..! شما بی آبروتر از آنید که بتوانید نظام مهربان و انساندوست پهلوی را نزد مردم خراب کنید.. چرا..یکجایی توانستید به مدت چندسال اکثریت را با خود همراه کنید.. ولی امروزه مردم میدانند که گول خورده بودند. درست است که گروگان یک مشت حرامزاده مسلح هستند.. ولی یکروز خواهید دید که همه مردم به نظام پهلوی رای دهند.
به هیچ وجه مهم نیست که آقای حسن جداری پاسخ ندهند و سکوت کنند و کامنتها را نادیده بگیرند. ولی آنچه که مشخص است این است که آقای حسن جداری ، اصلاً پاسخی ندارند که بدهند.
همه این مصیبتها را ترکمنهای قزلباش صفوی از آناتولی با خود به ایران آوردند. مردم غرب ایران از جمله آذربایجان تا پیش از صفویه سنی بودند. این ترکمنهای قزلباش در هنگام ورود، علوی های افراطی بودند و سنتهای عزاداری و سیاه پوشی و قمه زنی و زنجیرزنی را با خود آوردند. زنجیر زنی شان به این شکل بود که تیغهایی به سر زنجیر ها می بستند و به پشت خود می زدند و درد و سوزش آن باعث میشد بیشتر از سنیهای آذربایجان متنفر شوند و راحت تر آنها را بجرم کافر بودن کشتار کنند. کتاب قزلبلسلن امیر حسین خنجی را بخوانید.
تقدیس مردگان و پیرپرستی و گنبد و بارگاه سازی هم سنتی ترکی است وگرنه در اسلام همچین چیزی نداریم.
مناره مساجد نمونه پیشرفته ای از میله سنگی درازی است که به نشان ... بر قبر مرده های ترکان در ترکستان نصب می گردند . قبرهای ترکان را در ترکستان ببیدنید یک سنگ راست یک متری روی قبری که با سنگچین کرن به شکل
قبه ای درآمده به نماد ... نصب می کردند. ترکان فن و هنر ملل تسخیر شده را در خدمت ارائه سنتهای ترکی به شیوه ای پیشرفته تر استفاده کردند.
کتاب دده قوورقور هم جعل یک آلمانی دلال آثار تاریخی است که تازه همین هم ربطی به آذربایجان ندارد و حتی در آن از حمله به آذربایجان توسط ترکمانان آناتولی گفته شده!
یک مشت لمپنِ وحشی را به خدمت گرفته اند و اسم آنها را پلیس گذاشته اند!
رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی در دزدی ، اختلاس ، خشونت ، تجاوز و جنایت خلاصه می شود.
رژیم وحشی جمهوری اسلامی و سگ های هار و زنجیری اش(مزدوران انتظامی) اینچنین به جان زنان و جوانان ایران افتاده اند تا بتوانند چند صباحی به حکومت ننگین خود ادامه دهند. باید به این وطن فروشان جیره خوار که عنوان ماموران نیروی انتظامی را یدک می کشند گفت : بترسید از روز انتقام ای خائنین خونخوار.
کیانوش رشیدی قادی به شدت دچار توهم شده است، فکر می کند که کسی می خواهد او را به قتل برساند! به دروغ به بنده اتهام می زند و مرا آدمکش و تروریست می خواند. من اگر قدرت و امکانات داشتم به سراغ سران و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی می رفتم و نه سراغ سلطنت طلبانی که تاریخ انقضاء آنها سالیان سال است که گذشته است. بله بنده هنوز هم می گویم که سران رژیم سرسپردۀ پهلوی "دزد و جنایتکار" بودند ولی دیگر پهلوی ها تمام شده اند و به قول مذهبی ها فاتحۀ آنها خوانده شده است.
وقتی اشرف پهلوی مُرد و بنده در ذیل مقاله ای در همین تارنما نوشتم که رضا پهلوی برای مرگ "عمه جانش" پیام تسلیت صادر کرد، کیانوش رشیدی قادی بنده را زن ستیز خطاب کرد به این دلیل که نوشته بودم "عمه جانش"!!!
وقتی بنده از شهرک سازیهای غیرقانونی دولت اسرائیل انتقاد کردم و از مبارزان فلسطینی حمایت کردم، کیانوش رشیدی قادی بنده را "ضدیهود" نامید!!!
زمانی که من از پیشگامان انقلاب ضدسلطنتی 57 و بنیانگذاران سازمان چریکها و مجاهدین دفاع کردم، کیانوش رشیدی قادی، بنده را "تروریست" خواند!!! و حالا در همین صفحه به من آدمکُش می گوید که قصد جان او را دارم!!!
سلام-صبحکم الله -نوشته رانگاه کن وبخوان ودرک کن ،اگرجوابی داری نقدویاتاییدکن.چرندیات وشعاردرمنطق وفلسفه جایی ندارد.
من مغولم.من ازبکم.من تاتارام.من تورک ازربایجانم.من تورکمن ام.من قیرقزوقزاقم.بتوچی که من کی ام.
من قاشقایی ام .من هزاره ام.من چچن وایغورام.من عربم .من یک انسانم.
من هندو ام.من یک انسان سیاه ویاسرخم بتو ربطی دارد؟
من نسل اندرنسل دراین خاکم ودراین خراب شده درغم وشادی ودرسرما وگرما درجنگ وصلح ودرهمه صحنه هاباهمه بوده ام.
توچرانمی خواهی بفهمی که ازمنطق وعلم بایدبرای زیبازیستن وبرای برون رفت ازاین فلاکت استفاده کنی؟
چرامیخواهی درهرنوشته عقده های چرکین مغرخودرابترکانی تاخودنمایی کنی؟
دانش بشری ازهزاران سال پیش جسته وگریخته مورداستفاده انسان قرارگرفته ولی تومیخواهی هنوزهم درعهدقهقرایی زندگی کنی؟
لوایی مثل دری است که بایدبه نوشته های اودقت کرد،بایداورادرک کنی.
توخوت بدذاتی
وبد نیت وبدسرشت!!
سعی کن فکرخودرادرست کنی.والا ول معطلی!
درصدسال هرچه توانستید،برسرمردم آوردید،دیگربس است.
اکنون هزاران نفربرای رشد وتعالی وپویایی تلاش میکنند،شماباورکنید،دردنیای تاریکی زندگی میکنید.دیگرهیچ کس راتوان جلوگیری ازاین پویایی نیست .
لوایی یک نفرنیست اکنون هزاران لوایی درشهروروستاهای ماهمچون لوایی باچشمان بازکارمیکنندوتوخودخسته وباروح نفرت ودیوگانه تلاش بیهوده میکنی.
مارا دیگرهیچ زنجیری یارای دربندنگه داشتن ندارد.
سلام-جدیدا کتابی باعنوان پان فارسیسم وتمسخرمنطق تاریخ توسط مرکزمطالعاتی تبریز نوشته دانشجوی دکترا تاریخ آقای بابک شاهد چاپ شده ازدوستان خواهشمندست آنراتهیه ومطالعه فرمایند.
قبرستان‌های اینها حرف میزنند و دانشگاه‌های اینها، لالند، تازه می‌‌خواهند مدرن نیز بشوند، روزی نیست با ضجه و گریه خودشان مرده‌هایشان را به دوش نگیرند ولی حال و روز خودشان بدتر از پیرمرد خنزر پنزری صادق هدایت است، معجزهٔ زنده شدن مرده، وادارشان کرده دنبال جادو و طلسم باشند و در این هفت خوان رستم، چاه جمکران را اختراع کرده اند که بعد از اختراع آفتابه، بسان فتح کوه اورست میماند. هیچ ملتی در دنیا، به اندازه اینها، شعر تولید نکرده و بدین سبب، هیچ ملتی در دنیا، اسیر تکرار واژگانی به وسعت فقط ۸۰۰ هشتصد واژه نشده که شاعری با ذهنی ابتدایی و عقبمانده، در کتاب شعری به حجم ۵۰۰ صفحه، استفراغ نکرده باشد. اندیشه را کشته اند و با تکرار شعر پریشان حالان شاعر نامی، بزرگترین خیانت را به در حق کنجکاوی مرتکب شده اند. و تو چگونه می‌‌توانی این کنجکاوی را در روستای فارسی پیدا کنی وقتی‌که زیر هزاران تن
اقای ایلیار ، کامنت تازه شما دارای اطلاعات نادرستی است: 1) فریدون آدمیت برخلاف نوشته شما دارای دکترای تاریخ از مدرسه عالی لندن درسال 1951 است و دهها اثر مهم تاریخی تالیف کرده 2) احسان یارشاطر دکتر زبانشناسی از دانشگاه خاورشناسی بریتانیاست و سالها دردانشگاههای کشورهای مختلف در رشته زبانشناسی و خاورشناسی تدریس کرده 3) عبدالحسین زرین کوب دکتر زبان و ادبیات دانشگاه تهران و استاد تاریخ بوده و دهها اثر تاریخی معروف دارد.4) سعید نفیسی دانش آموخته تاریخ و ادبیات در دانشگاه نوشاتل و پاریس و استادتاریخ دانشگاه تهران بود و صدها اثر تاریخی مهم دارد. 5) همایون کاتوزیان عضو هیات علمی موسسه شرقشناسی آکسفورد است وآثار تاریخی او مشهوراست. 6) اینکه شما طبری و یاحقی و بلعمی و...را تاریخنویس نمیدانید هم ازعجایب است. لابد هرودوت و گزنوفون راهم تاریخنویس نمیدانید! اقای ایلیارعزیزگفته های شما فقط موجب
تاسف من است که سخنانی غیرعلمی و خلاف منطق میگوییدو بر انها اصرارهم میکنید. تمام دایره المعارف ها و منابع علمی ابن جریرطبری و ابوالفضل یاحقی و ابوعلی بلعمی را تاریخنویسان بزرگ جهان قدیم میدانندو شما میگویید اینها تاریخنویس نبوده اند! همین ویکیپدیا را ببینید که علاوه بر ویکیپدیای فارسی ویکیپدیای انگلیسی هم اینان را تاریخنویس بزرگ دانسته. اقای ایلیار قدیمی بودن دلیل نمیشود که مورخ بودن اینها و دیگرانی مثل هرودوت و ابن خلدون و گزنوفون را رد کنیم. هیچ انسان عاقلی نمیگوید که درزمان ارباب رعیتی علم وجودنداشته! همچنین هیچ شخص باسواد و منطقی نمیگوید که ایران تاحالا تاریخ نویس و زبانشناس و شرقشناس نداشته ! من فکر میکنم این گفته های اشتباه شما بخاطر بی اطلاعی از علم تاریخ ، زبانشناسی ، جامعه شناسی و منطق علمی است. کسیکه خودرا فوق همگان میداند ، دانشمندان بزرگ را تحقیر میکند و نیاز به یادگرفتن احساس نمیکند مطمئنا دچار نوعی پارانویاست.
اگر ما فیلسوفانی داشتیم که از دین و خدا و شاه و سیا و سفید نمی ترسیدند الان وضعمان بهتر بود .
اگر نیچه دوستدار شوپنهاور نمی بود ، نمی گفت سراغ زنان که میروی شلاقت را فراموش نکن .
و غربیها خدا را نمی کشتند و اکنون شبانه دنبال جسد او نمی گشتند .
Arthur Schopenhauer 1788-1860
Friedrich Nietzsche 1844- 1900
شوپنهاور فیلسوف - نیچه شاعر .
شوپنهاور از جمله فیلسوفانی است که خالق اندیشه هایی پیرامون شناخت ،اخلاق ، استتیک ، و متافیزیک است . او عقل و اراده انسان را مخالف همدیگر میدانست . برای وی خلاف هگل ،علم راهی برای ازادی نیست بلکه منبع رنج است و چون رنج بطور التزامی سایه زندگی انسان است ، همدردی باید پایه اخلاق انسانی شود .
از طرف دیگر آرزوهای ارضا نشده موجب رنج انسان میشوند . در نظر شوپنهاور زندگی تمام موجودات آگاه میان نیاز و رنج و بی حوصلگی در نوسان است و هستی یعنی رنج چون اراده شر است و سرچشمه تمام رنجهای انسان . دو راه برای گریز از زیر فشار اراده و غریزه وجود دارد ؛ علاقه به هنر ، و پناه به عرفان و اخلاق، که به نفی غرایز و خواسته ها می پردازد .
هرچه شناخت انسان از جهان و خودش عمیق تر باشد ، رنج او بیشتر میشود . شوپنهاور تنها راه نجات را زندگی در هند و پیروی از فلسفه هندویی بودیستی میدانست . فلسفه او کوششی است برای فرار از این جهان و ضرورت مبارزه عرفانی با آن . راسل مینویسد که فلسفه ظاهرا اخلاقی وی فقط شر و نا امیدی است ، او انسانی خودخواه و تیره و ضد زن و نامهربان است .
مارکسیست ها فلسفه خردگریز ، نا امید ،بدبین و رنج آور او را نتیجه شکست انقلاب بورژوازی در مقابل قدرت زمینداران و نظام فئودالی در میانه قرن 18 در آلمان میدانند و گرچه او علیه ایده آلیستها مبارزه نمود ولی خود تیز یک فیلسوف ایده آلیست ماند و حتی به جادو و جنبل اعتقاد داشت .
سیستم فلسفی شوپنهاور ادامه فلسفه کانت و مخالف فلسفه کلاسیک و ادامه فلسفه ایده آلیسم آلمان بود . ایده آلیسم او به سبب تقلیدش از کانت است چون او همه چیز را ظاهر و شکل میداند که مطابق اراده تغییر میکند . توصیه شوپنهاور اینست که راه نجات انسان باید تسلط بر اراده، و ایمان به اسطورهها و عقاید بودیستی و هندویی باشد .
او اراده را یک جبر کور و مداوم میدانست که همیشه میخواهد در زندگی انسان بسوی تکامل و نقطه اوج در حرکت باشد . فلسفه شوپنهاور از تظر تاریخی و سیستماتیک فلسفه ای موقت و گذرا است . نظرات شوپنهاور در قرون 19 و 20 روی هنرمندان و فیلسوفانی مانند واگنر و دو برادر مان و هبل و بوش و نیچه و برگسن اثر گذاشت .
شوپنهاور خود مدتی تحت تاثیر رمانتیک های ادبی مانند نوالیس و پیک و هوفمن بود . او تاثیر مهمی روی افکار فروید گذاشت. در پایان قرن 19 تئوری فلسفه زندگی و نظریه روانشناسی متکی به نظرات شوپنهاور بود . از جمله آثار او - اصول شناخت ، جملات برگزیده برای زندگی عملی ، و مقالاتی در روزنامه تایمز لندن ، هستند .شوپنهاور در پایاننامه دکترایش به اصل شناخت پرداخت و به تقلید از کانت به شرایط ممکن دسترسی به شناخت اشاره نمود .
آشنایی نیچه با نظرات شوپنهاور باعث شد که او سراغ رشته فلسفه برود . او میگفت از زندگی میتوان فقط بصورت پدیده ای استتیک دفاع کرد . نیچه مدعی بود که دین همچون اخلاق در زمان او تبدیل به یک ایدئولوژی شده ، بدین دلیل بیشتر آثار او انتقادی از اخلاق و دین مسیح هستند .
فلسفه نیچه غیر از موضوعات اخلاق و انسانشناسی به مقوله های هنر و فرهنگ نیز میپردازد . او در غالب آثارش به بحث در باره هنر و علم و اخلاق اشاره میکند . نیچه بیشتر مرد هنر است تا مدافع علم . کتاب " چنین گفت زردشت " او را امروزه اوج شعر اکسپرسیونیسبی میدانند . از نظر استتیک وی تحت تاثیر نظرات هگل بود .
نیچه را میتوان امروزه نماینده ادبیات سمبولیسم و امپرسیونیسم و رمانتیک نو و اکسپرسیونیسم نیز بشمار آورد . اتوپی های نیچه غالبا مفاهیمی خیالی هستند . او مخالف علم و تاریخ گرایی زمان خود بود . نیچه بعد از سال 1890 میلادی تاثیرمهمی روی ادبیات آلمان گذاشت .
اینها تنها ملتی هستند که مردگانشان آنان را چال میکنند، بازار گرم فال بینی اینها نیز به دلیل دیدن جنازه‌های بی تحرک خودشان در خواب است. به آمار نشر و انتشار کتاب در جامعه شاهنامه خوان دقت کرده اید حتی نوشته‌های روی سنگ قبر‌ها از نوشته‌های توی کتاب خانه‌شان حجم بیشتری دارد. پزواک مرگ همه مردگان موسیقی دلنواز زندگی زندگان اینهاست، بی دلیل نیست که حتی موسیقی شان، طعم مرگ و مردن دارد، شادی را نیز، خوانندگان تورک، به موسیقی اینها، تزریق کردند، امثال ( گوگوش، داریوش و ستار زیادی در مرداب مردگان اینها فرو رفتند بدین جهت موسیقیشان بیشتر طعم قبر سنگ مردگان را دارد )، اگر بخواند از این چاله بگریزند به تور بابا کرم و ابتذال و بنجلی می‌‌افتند.
پدیده های مانند جدیدی "علی دائی"پروین" رضازاده "....... لوپن -ورزشکارانی هستنند چون قائم بذات نیستنند و همیشه ترس از عدم انتخاب خود دارند و در همان دوران از ناحیه افراد امنیتی - سپاهی -نظامی دوره میشوند که هم تحت نظر و کنترول و هم از چهره شدن و نامی شدن آنها که احتمالن مورد رجوع مردم قرار گیرند ورقیبی برای بالاترین مقام جلوگیری بعمل آورند . جدیدی تا یک سطحی خودش را شناساند وبرای ادامه تا پایه قهرمانی کشور و جهان و المپیک و استفاده از داروهای انرژی زا نیاز بکمک این مهره ها و فدراسیون در سطح جهان و گرفتن مدال و لو نرفتن با رشوه یا لابیها ی جاسازی شده داشت و در پایان جمع کردن مال از اظهار ارادت و حضور در مراسم مورد نظر جناح راست و بالطبع مالکیت زمدن و احداث بنا و برج در منطقه پیروزی و نیروی هوائی بمتراژزیاد و اخذ جوازتجاری بتعداد زیاد . و همین روند برای دائی که همان ابتداد بدلیل مینیسک ز
زانو قدرت بازی نداشت ناگهان سر از آلمان و رفاقت با سعید مرتضوی و بابک زنجانی و گرفتن اختیار باشگاه راهن در میآورد . و پروین با ساختن ساختمان با مجوز مسکونی و اینکه میخواهد آنرا برای ازدواج حوانان مجانی سالن در اختیار بگذارد محل تبدیل بتجاری بدون دیناری بابت جواز تجاری همه بنا تجاری میشود و بده و بستانهای بین این افراد و نهادها و سرکوبی ها و تائید ها و پول پارو که نه لودری بردن و با یکدیگر رقابت برای انبوه کردن مال !! و مردمی فقیر- دربدر - بیمار- سرگردان -بدهکار -گرفتار -گریان وخیل پیاده گانی بمانند انسانهای که از نسل کشی میگریزند تو گوئی در حال فرار .آشفنه بازاریست و شهرفرنگی و آنچه تاکنون در باره بالا کشیدنها شنیدید بکنار آماده شنیدن خبر هولناک باشید!!
چرا تروریست‌های پ کا کا بزرگترین بازنده در طول تاریخ خواهند بود؟ آمریکا و تیم اوباما برای تضمین هژمونی این کشور بر دنیا، دو طرح تجاری را، به اجرا گذاشتند ۱- طرح تجارت آزاد آتلانتیک ( بین آمریکا و اروپا ) ۲- طرح تجارت پاسیفیک، بی عرضگی اوباما و سیاست نزدیکی اوباما به تروریست‌های پ کا کا، ترکیه را از مدار غرب دور کرد و با کودتای نافرجام ترکیه، این تیم اردوغان بود که این ۲ دو طرح تجاری امپریالزیم آمریکا را، به شکست کشانید. ( هر چند کمونیستهای ساده لوح ایرانی قادر به درک این نیستند )، با شکست این طرح‌های تجاری آمریکا، ( دیگر اروپا هیچ اهرمی بر علیه ترکیه ندارد ) و (( نوبت چین است که طرح‌های تجاری خود را، به پیش ببرد )، هدف چین، بلعیدن اروپا، به ۳ سه طریق است. ۱- راه خشکی روسیه و ترانس سیبری و اتصال به اروپای غربی ۲- راه میانی آسیای مرکزی، قزاقستان، دریای خزر، ترکیه ۳- راه جنوبی آسیای
مرکزی، ایران و آزربایجان جنوبی و ترکیه، ابتدا بهتر است بدانید که ( اقتصاد روسیه، ۱/۱۵ اقتصاد آمریکا است ) و روسیه در حال ورود به رکود اقتصادی است. اگر یادتان باشد یارادیجیلیق در کامنتی به روشنی به رقابت ( روسیه و چین ) در آسیای مرکزی پرداخت و این فاکتور را برجسته کرد در این رقابت روسیه و چین، آن کشوری موفق خواهد شد که ترکیه را به همراه خود داشته باشد، این را گفتم تا بدانید که چین راه ( روسیه و ترانس سیبری ) را انتخاب نخواهد کرد چونکه در صورت چنین اشتباهی، روسیه اهرم فشار بزرگی بر علیه چین خواهد داشت، به نظر من، به همین دلیل، چین دنبال راه میانی و جنوبی خواهد بود که ترکیه نقش مرکزی را خواهد داشت ، هر دو کشور چین و آمریکا، با اشاره انگشتان ترکیه، تروریست‌های پ کا کا را، مانند جوجه‌های ماشینی، به کشتار گاه خواهند فرستاند، شم سیاسی اردوغان خوب کار میکند و ترکیه در راه تبدیل شدن به یک قدرت برتر، راه درازی ندارد. بدون ترکیه قدرتمند، باید فاتحه خاورمیانه را خواند.
مطمئنا من از نژادپرستی برخی ب سمت ترک و هر قوم دیگری توسط آریایی بازی بیزارم.اما برخی از شما ترک ها هم روی مواردی لجالت دارید که نشان از همان برتری جویی قومی است که در آریایی بازی دیده میشود.
به قول خیل دوستان من از اینکه ترک ها به سمت تشکیل گروهک تروریستی نرفتند بسیار احساس خوبی نسبت به ترک ها دارم تا احساس من به اکراد آریایی که متخصص خوردن نان و نمک و شکستن ان هستند.بعضا همین مقالات شما فضا را برای ورود تفرقه افکنان باز میکند خصوصا برخی اکراد که بهترین فرصت برای پنهان شدن خودشان را دعوای ترک و فارس و عرب یافته اند.
در 99 درصد موارد کلمات سخیف راسیستی مغول و ترک و ...توسط پانکرد ها استفاده میشود که دلیل اصلیش مقالات برخی پانترک ها است
قطعا حرکت رو به بهبود جمهوری اسلامی قابل تقدیر هست تا امثال ناصر کرمی ها که نماد .. هستند و با خائنین تجزیه طلب پانکرد هم متحد شده اند هستند از اکثریت حرکات جمهوری اسلامی حمایت خواهم کرد چون همین ملاها نشان دادند در این شرایط بحرانی منطقه و جهان قادرند کارهای بزرگی بکنند.به شخصه بدون تفکرات اسلامی و حتی سکولار کشش عجیبی به سمت جمهوری اسلامی پیدا کردم
مطمئنا سخنان این روزهای برخی اپوزسیون های خارج نشین اعم از سلطنت طلبان و ...و...کشش بیشتری به سمت جمهوری اسلامی ایجاد کرده و حتی اتفاقات آمریکا هم این مورد رو تقویت کرده.
ننگ بر این گروه هایی که مسیر اتحاد با تروریسم پانکردی رو پیشه کردن و این روزها عرصه برآنها تنگ تر شده
ناصر کرمی گرامی!!
سوال بنده شما را باید هم برآشوبد.....مطمئنا سوالم آشکار است با توجه به سابقه اکراد آریایی ایران از دوره رضا خان در داشتن بیشترین گروهک تروریستی با تاریخچه تجزیه طلبی و سربری و خیانت امتیاز دهی امثال شما اپوزسیون .. به این عده کاملا مشخص است از روی احساس نیاز به اسلحه انهاست.شما به سنی رسیده اید که قول میدهم انقلابی مجدد در ایران را نخواهید دید و گویا تنها امیدتان گروهک های خائن پانکرد هستند که باید بگویم کور خوانده اید.
به خاطر این حمایتتان از این تجزیه طلبها در رده خائنین و تجزیه طلبان قرار میگیرد و به خاطر تلاشتان در تفرقه افکنی بین فارس و ترک در همین پستتان میگویم شما کمتر از مفتی های متحجر وهابی و داعشی هستید.
گمان من بر این است که بهتر است "ب.م" برود دبدگاه های مرا در بارۀ آنچه گفت، با آوردن منبع در "ایران گلوبال" بیاورد.
پیشاپیش بگویم که "ب.م" هیچ منبعی ندارد، چون من هیچگاه اینگونه سخن نگفتم که "ب.م" در بارۀ من نوشت.
"ب.م" در بارۀ من نوشت:" "ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!"
اگر نتوانی!
دروغ گو هستی!
نه تنها دروغگو که تهمت می زنی!
چون تهمت می زنی، و اگر روزی روزگاری در اروپا و ویا کشورهای دارای دمکراسی زندگی می کنی، می توانم بر علیه تو اعلام جرم کنم! بشرطی که بدانم نام حقیقی تو چیست!
گمان من بر این است که بهتر است "ب.م" برود دبدگاه های مرا در بارۀ آنچه گفت، با آوردن منبع در "ایران گلوبال" بیاورد.
پیشاپیش بگویم که "ب.م" هیچ منبعی ندارد، چون من هیچگاه اینگونه سخن نگفتم که "ب.م" در بارۀ من نوشت.
"ب.م" در بارۀ من نوشت:" "ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!"
"ب.م" برو با منبع از قول من نقل کن!
اگر نتوانی!
دروغ گو هستی!
نه تنها دروغگو که تهمت می زنی!
چون تهمت می زنی، و اگر روزی روزگاری در اروپا و ویا کشورهای دارای دمکراسی زندگی می کنی، می توانم بر علیه تو اعلام جرم کنم! بشرطی که بدانم نام حقیقی تو چیست!
فهمیدی "ب.م"!
در همینجا از آقای کیانوش توکلی، مدیر سایت ایران گلوبال خواهشمندم که هویت "بهمن موحدی" را که برای چندمین بار همۀ هواداران پادشاهی در ایران و ازجمله مرا به مرگ تهدید می کند، من و دیگر هواداران پادشاهی در ایران را دزد و جنایتکار می خواند و خواهان اعدام من و هم اندیشان من است را مشخص کند، تا بر پایۀ قوانین موجود در اروپا بر علیه این "عنصر" اعلام جرم کنم. اعلام جرم بخاطر تهدید به مرگ!
آقای کیانوش توکلی!
بر شماست که بر پایۀ قوانین حقوقی کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشخصات انسانی تروریست که خود را "بهمن موحدی" می خواند و مرا تهدید به کشتن می کند را در اختیار من بگذارید.
مقتضی است آقای کیانوش توکلی، شما اگر چنین کاری نکنید، از آنجا که شخصی بنام بهمن موحدی از طریق سایت شما مرا تهدید به مرگ می کند، چاره و راهی نمی بینم جز اینکه از راه های قانونی بر علیه شما و "ایران گلوبال" اعلام جرم کنم.
آقای کیانوش توکلی!
مسئولیت جان من با شماست!
اگر شخصی که خود را بهمن موحدی می خواند، مرا بکُشد، شما پیشاپیش در جرمش شریک هستید.
کیانوش رشیدی قادی
ساعت 01:07 دقیقه به هنگامۀ آلمان
روز پانزدهم نوامبر سال 2016
--------------------
پ.ن: من همزمان این یادداشت را برای وکیل خودم در شهر "ارکرات"(جمهوری فدرال آلمان) فرستادم
منم بابک خرمدین از آذربایجان : کوروش کبیر پدر ما ایرانیان فرهنگ آ ن متعلق به دوران پیشا زرتشت می باشد. که بسیار بسیار تفاوت دارد با آیین توحیدی بطور مثال فر کیانی جایش با فر ایزدی تغیر دادند , سه تا یکتای بوده ونه یکتای سه تا یکتای را روم تبدیل به پدر بسر روح القدس کرد ,در فرهنگ پیشا زرتشت حتی شیطان یا اهریمن هم وجود نداشت آب مظهر روشنی بود نه خورشید آتش مظهر گرمی و جان بود نه نور آ ن. آتشکده مظهر قداست جان بود پرستاری از آتش به معنی مقدس بودن جان بوده نه عب هر جانی زن ,مرد کودک سیاه سفید و و و . خود زرتشت با ۱۸ گاتهایش مورد قبول است اما موبدان زرتشتی الهیات زرتشتی را ابداع کرده اند همانند شیعه ترکی صفوی و الهیات شیعه که از لبنان آخوند وارد کردند و کتب اربعه نوشته شد و بطور خلا صه ایدولوژی سازی کردند . در دوران جدید هم میبینیم .
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن
به این جنابان که برای به اصطلاح تحقیر آقای لوایی اصطلاح مغول را دایما تکرار میکنند .
جنابان شاید هرگز با فرد از تبار مغولی تماسی نداشته اند . مغولان با درجه هوشی بسیار بالا ( آیکو ۹۲ مقابل آیکو ۸۲ فارسیان ) از کره تا چین و قزاقستان , دستاوردهای عظیم تکنولوژیک برای بشریت داشته اند و یکی از زیبا روترین نژاد های بشری هستند . زیبا رویان چین و کره ای زبانزد مردم دنیا هستند . حالا این جنابان اگر از مغول برای تحقیر کسی استفاده میکنند , در واقع بلاهت و حماقت بی پایان شان را آشکار میکنند . تحفه نژاد آریایی هم که احمدی نژاد و آخوند شجونی بود !!
"ب.م" در آن پایین تر و زیر من نوشت:
"یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین"
این یعنی اینکه اگر کسی برقصد، رقاص باشد ،بد است.
توجه فرمودید:
رقصیدن بد است، آنچه که آخوندها می گویند.
آیا "ب.م" دیدگاه آخوندی ندارد؟
---------------------------
"ب.م" شیر بی یال و دُم و اشکم است!
خودش هم نمی داند کیست.
اندکی از مسعود رجوی دفاع می کند،
سپس از مهدی سامع!
از کودتاگران در سازمان مجاهدینش دفاع می کند،
و سپس می شود:
"مهدی رضایی"!
و به یکباره رخت می بندد و می شود:
"رفیق کبیر اشرف دهقانی"!
به همه دشنام می دهد، همه را بقول "یولیوس فوچیک" (1) به زیر چوبۀ دار می برد!
در آیندۀ ایران پس از رفتن رژیم اسلامی،پیشاپیش به همه قول داده است همه شما ها را به دار می کشیم، اگر با ما موافق نباشید. اما هنوز خودش نمی داند کدام "ما" است؟ کمونیست است؟ رجوی می خواهد؟ مسلمان است؟ یا اینکه انسان؟
"ب.م" در آن پایین تر و زیر من نوشت:
"یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین"
این یعنی اینکه اگر کسی برقصد، رقاص باشد ،بد است.
توجه فرمودید:
رقصیدن بد است، آنچه که آخوندها می گویند.
آیا "ب.م" دیدگاه آخوندی ندارد؟
---------------------------
"ب.م" شیر بی یال و دُم و اشکم است!
خودش هم نمی داند کیست.
اندکی از مسعود رجوی دفاع می کند،
سپس از مهدی سامع!
از کودتاگران در سازمان مجاهدینش دفاع می کند،
و سپس می شود:
"مهدی رضایی"!
و به یکباره رخت می بندد و می شود:
"رفیق کبیر اشرف دهقانی"!
به همه دشنام می دهد، همه را بقول "یولیوس فوچیک" (1) به زیر چوبۀ دار می برد!
در آیندۀ ایران پس از رفتن رژیم اسلامی،پیشاپیش به همه قول داده است همه شما ها را به دار می کشیم، اگر با ما موافق نباشید. اما هنوز خودش نمی داند کدام "ما" است؟ کمونیست است؟ رجوی می خواهد؟ مسلمان است؟ یا اینکه انسان؟
انسان نیست، چون دوست دارد بکُشد، اعدام کند، به صلابه بکشد!
همه را، بدون استثتاء از چپ تا راست در همین "ایران گلوبال" پیشاپیش به اعدام محکوم کرده است. هر کس که با دیدگاهش موافق نیستند. از آن "سارگون" آسوری، تا "سیرون" ارمنی و "تورگوت" تورک !
جناب"ب.م"! داد و فریاد چرا می کنی؟ تو که باور داری :"پادشاهی مُرد!" حالا چرا اینگونه :"پارچه را جر می دهی؟"...تو جناب"ب.م" چرا از مُرده می ترسی؟ ...پیشنهاد می کنم حداقل پارچه ای از نوع "باراک" بخر!" تا پاره نشود، آنگاه که تصمیم گرفتی خود را جر دهی!
آقای بابک خرمدین.....اگر آسیب شناسی در مورد ایران نشان می دهد که استیلای هزار ساله ترکان نیا پرست و قانون گریز بی فرهنگ وطن فروش دلیل عقب ماندگی جامعه ایران است , پس بهبود شناسی در مورد استیلای ( بقول بعضی ها) هفت هزار ساله آزیا پرستان چه چیزی را نشان می دهد؟ اگر حکومت ترکان در این هزار سال باعث عقب مانده گی شما آریان پرستان شده است پس در عرض 6 هزار سال , شما آریا پرستان در کجا تشریف داشتید؟....
تلویزیون سربی از امریکا گفت این نامه رضا پهلوی آبروی شاهزاده و مردم ایران را برده است چون این رضا هنوز انگلیس و امریکا را نشناخته که چگونه با پدر و پدربزرگش رفتار کردند.
خاندان پهلوی هنوز به دولتهای غربی بیشتر وابسته هستن تا به مردم ایران.
شعار سگ زنجیری امریکا حقیقت بود و هنوز هم هست .
نکته جالب در سخنان این تئوری باف تجزیه طلب!!بر تبیعض است و استناد به سخنان اقای شمخانی است!ولی ایشان نمی گویند چطور یک عرب اهوازی در این کشور به سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی میرسد؟ایشان در تمام گفتگو های خود تکرار میکند که نام شهرهای عرب نشین تغییر کرده!ایا ایشان نمی داند در شمال و شرق کشور بدلایل مختلف تغییر کرده!مثل تغییر نام بسیاری از ادارات و وزرات خانه ها که از الزامات مدرنتیه است شهر بار فروش در شامل میشود بابل ترشیز میشود کاشمر و سنگسر میشود سمنان و .....و نکته دیگر در ایشان میگوید عرب و فارس فارس اصطلاح عام است ایا ایشان میگوید که شهر 500هزار نفر دزفول بیشترین تحصیلکرده بیکار را دارد البته عرب نیستند؟در شرکت ملی حفاری بیشتر افراد جذب شده از بستگان و همشهری های مدیرعامل این شرکت است!اکثر نمایندگان مجلس عرب و اکثر مدیران استان و ....عرب !!!ولی ایشان همجنان در حال امار سازی!!!!
گاهی وقتها ادم نمیداند چه باید بنویسد چه جواب ی باید بدهد . همه چیز قاطی شده است . داروی در باره این نوشته و پرداختن به جزئیات ان خطاست . این نوشته مانند ادمی معلولی میماند که روی صندلی چرخدار به این سو و انسو برده میشود و کلماتی نامفهوم بیان میکند .شاید پدر و مادر معلول بدانند این معلول چرخ نشین چه میخواهد بگوبد .اما نگاه دیگران تاسف اور و یا اهی است که چرا اینگونه شد چه مرضی دارد خدا شفایش بدهد بیشتر نیست.
پرسش این جاست که چرا بخش مهم روشنفکران کشور های اسیائی از هر نژاد و قوم این گونه بخت برگشته میشوند .این افراد فریب چه پیامی را خوردند چه سرابی دیدند که این گونه خود را در منجلاب تنفر غرق میکنند؟ ریشه تنفر یکی است و نماد ان مختف . مانند تنفر از سرمایه داران که میراث چپ است .تنفر از ازادی تنفر از نوع انسان از زبان
و یا نژاد دیگری .مرد چرخ نشین ما شاید قربانی تصادفی تاریخی باشد مانند انقلاب ..فرقی نمیکند که این تصادف و رویداد در ایران بوده ویا این رویداد محصول یک فکر خام است که مانند ویروسی از بیرون به درون تن ضعیف یک جامعه سرایت کرده است .
اگر امروز این بیماری درمان نشود بدون شک افت ان دامنگیر همگان خواهد شد .
منم بابک خرمدین از آذربایجان : سر و کله این کتاب معمای است اما بر همه عیان است که امدادهای غیبی از اسراییل که همانا دولت فخیمه انگلیس باشد است .سیاست گذاری آنان ایجاد دیوار انسانی در مقابله حمله احتمالی روسیه بود که رضایت به تشکیل کشور تقلبی ترکیه شد و برایشان انواع کتاب جعلی بدون تاریخ از جمله زبان ترکی که هفتاد درصد ان پارسی است و کتاب آقا گرگه ده ده قردقورد و دورغ های آنچنانی که برای جمیع ترکان شده مندیل خیال فکر می کنندعلی آباد هم شهری است . حال برخی با حداقل سواد اجتمایی حتی فرق دولت, ملت ,قوم را نمی دانند دانسته برای کمک به بقای جمهوری جهل و جنون شیعه ترکی قلم فرسای میکنند .متاسفانه چپ کانالیزه شده در ایران عزیز عده ای عقب مانده هستند حتی عقب مانده تر از راست اسلامی که مفسد فی ارض هستند .
آسیب شناسی در مورد ایران نشان می دهد که استیلای هزار ساله ترکان نیا پرست و قانون گریز بی فرهنگ وطن فروش دلیل عقب ماندگی جامعه ایران است .حرکت و رفتار دیروز و امروز آنان خود گواه این حقیقت تلخ است از مهمان نوازی ما ایرانیان که به آنان جا و مکان داده ایم باز هم وطن فروشی !!!.آیا خون ترک از بلوچ رنگین تراست که در فقر مطلق زندگی می کند . مشکله ما ایرانیان همانا جمهوری جهل و جنون ترکی شهعه است .
این آذری های مغول تبار هستند که مدام در فکر آریا و ایران باستان و نام کورش و استوانه داریوس و ریش خشایار و شاهنامه فردوسی و شورت اردشیر و دروغهای اردغان و چشمان آتاتورک و دماغ عل بف و موهای نظربایف هستند .
مردم ایران در فکر زمان حال و آینده و دفاع از یکپارچگی میهن و سرکوب ترک تباران اجنبی پرست هستند .
گرامی1- در دوره ی « ارباب رعیتی» خبری از علم تاریخ نبود که « ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر » تاریخ نویس و تاریخدان علمی باشند. اینان« روایتگر»-اند. روایتگر دیده و شنیده های خود. نه تاریخ نویس علمی.تاریخ در قرن اخیر به رشته ی علمی تبدیل شده است.
2-عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی،همایون کاتوزیان، ناسیونالیستهایی هستند که تاریخ را با ایده لوژی ناسیونالیستی خود « تعریف و روایت» میکنند . تاریخ با دید ایده لوژیک تاریخ علمی نیست. و « روایتگری » هم به تنهایی علم تاریخ نیست. اولین اصل علم دخالت ندادن ایده لوژی در کار علمی ست. اینان در همین اولین قدم کارشان غیر علمی ست.
3-شما که تخصص گرا هستید خوب است بدانید زرین کوب متخصص تاریخ نیست بل متخصص ادبیات است. کار تاریخی را خود انجام داده که ایده لوژیک است.آدمیت حقوق و علوم سیاسی خوانده و نه علم تاریخ.
اقبال ادبیات خوانده نه تاریخ. سعید نفیسی علم تاریخ نخوانده، زبان فرانسه و ادبیات و حقوق کارکرده است. کار تاریخ را بدون تخصص انجام داده است. کاتوزیان اقتصاد خوانده است . کار تاریخی هم نوشته های اوست.
همانطور که ملاحظه میکنید این مجتهدان شما نیز متخصص علم تاریخ نیستند .
اینها تاریخ نخوانده اند ولی به کار تاریخ پرداخته اند - اینجا ایراد ی نیست- ایراد آنجا ست که آثارشان «علم تاریخ»نیست.
مجموعه ای از روایتهای ایده لوژیک است که به علم تاریخ ربطی ندارد. نمونه اش دو قرن سکوت زرین کوب. که شونیسم خالص است.
4- من ترک هستم . اما پان ترک نیستم. چون ایده لوژی گرا نیستم. اما شما هم ناسیونالیست و هم نژاد گرا هستید.
شما مقلد این پهلوان پنبه ها هستید که نام بردید ، و از این رو کسی که دچار « پارانوا» شده شما هستید نه من.
5- می بینید که بادباکهای شما با یک تلنگر میترکند.
این تقصیر من نیست. تقصیر شماست که برای خودتان پهلوان پنبه درست کرده اید.
و دچار پارانوئید « کوروش» و این مجتهدان هستید.
----
ساعدی پزشکی خوانده ولی ادبیات تولید کرده. شاملو ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده- شهریار ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده و همینطور در سطخ جهان .
داریوش آشوری اقتصاد خوانده ولی در زبانشناسی فارسی کار میکند. تخصصی هم ندارد.
ولی متاسفانه افراد شما علم تاریخ تولید نکرده اند. «روایت» نوشته اند یا بیانیه شونیستی مثل زرین کوب.
اثر قابل ذکر تاریخی ، تاریخ اختماعی ایران نوشته ی مرتضی راوندی ست. که منهای ایراد های مختلف از دو ایراد اساسی رنج می برد ، ناسیونالیسم ، و مارکسیسم. یعنی کمر علم را شکسته. با این همه جهت دریافت اطلاعات قابل استفاده است.
----
خطای شما اینجاست که برای دیگری حق انتخاب و فکر نمیدهید. شما میتوانید مجتهدان خود را خدا بدانید ولی حق ندارید از دیگری
بخواهید که مثل شما فکر کند و مثل شما انتخاب نماید. من برعکس شما فکر و انتخاب میکنم. همین.
بی شرمی مثل "ک . ر" بیمار است و احتیاج به مشاوره دارد و باید هرچه زودتر خود را به یک روانپزشک مجرب نشان بدهد."ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!
"ک . ر" نمی خواهد بپذیرد که بختک آریا مهری پایان یافته است و سلطنت پهلوی در گور است.
پادشاهی خواهانِ رضا پهلوی چی هیچ شانسی برای بدست گرفتن قدرت در ایران آزاد و بدون آخوند فردا ندارند. ملت ایران زیر بار این ذلت نمی رود که یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین، بعد از سرنگونی آخوندها در ایران ، قدرت را بدست بگیرند.
با سلام و احترام ، باید از این شاهزادۀ عزیز پرسید.در کشورهای متمدین و در عاداب معاشرت ملل متمدین وقتی انسانها از دو ملت مختلف ازدواج می کنند به حکم سنت متمدینانه بچه ها هم زبان پدر و هم زبان مادر را بخاطر احترام به یکدیکر یاد می گیرند . آیا شما هم این قواعد متمدینانه را در خانواده مراعات می کردید ؟ و اگر نه چرا ؟
سلام-کوروش یک وسیله برای عقب مانده های تاریک اندیشی وارضای تاریک اندیشان مانده درقعرتاریخ فرهیختگان فارس نژادپرست بوده وازلحاظ حقوقی دربت سازی برای پرستش این صهیونیست ساخته هیچ مشکلی نیست.
من ازلحظ آزادگی درجامعه آزادبشری به این تفکراحترام گذاشته ولی تحمیل این بت جدیدبرای جامعه ایرانی وجهانی رامخالف آزادی های اجتماعی میدانم.
اقای ایلیار در کامنت پایین نوشته : " مگر در ایران متخصص زبان شناسی هست یا تاریخ ؟ زبان فارسی کدام کتاب تخصصی بیرون داده که ما ندیده ایم......زبان فارسی فاقد زبان شناس و تاریخ نویس و غیره است. " ! به این میگویند پارانویای پانترکی. این آقا که حتی یک ساعت هم درس تاریخ یا زبانشناسی یا باستانشناسی در هیچ دانشگاهی نخوانده و هیچ سابقه علمی در این رشته ها ندارد صریحا میگوید ایران هیچ زبانشناس و تاریخ نویس و غیره نداشته و هیچ کتاب تخصصی فارسی در این رشته ها وجود ندارد! یعنی ایشان بزرگانی چون عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، همایون کاتوزیان، ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر را که مراجع معتبر داخلی و جهانی در تاریخ هستند اصلا تاریخدان یا تاریخ نویس به حساب نمی آورد و فقط خودش را تاریخدان و زبانشناس و باستانشناس و...میداند! نژادپرستی به اینجا رسیده!
فراموش کردم ، خوب است این چند نکته ی تکمیلی را به موضوع نگارش اضافه کنم، شاید به درد خورد:
1- تمام کلمات شفاهی را میتوان قید کرد، هنگامیکه که قصد نویسنده نشان دادن زبان گفتاری یک شخص است. که در داخل این علامت قرار میگیرد: -« من چای ایشدیم» . در داخل علامت ، معمولا کتبی هم مینویسند « من چای ایچدیم»
2- جملات خارج از علامت صحبت به زبان کتبی نوشته میشوند: چای ایچدیم.
این متد را در مقاله، شعر، داستان، نمایشنامه و غیره میتوان به کار گرفت.
3- یا اینکه نویسنده قصد دارد تمام متن یک اثر را به زبان شفاهی یا « نیمه کتبی-نیمه شفاهی» بنویسد.
چنین کاری را هم میتوان انجام داد- ولی باید توجه کرد که برد « اثر لهجه ای» معمولا در دایره ی همان لهجه است. و در دایره ی بزرگتر عمل نمیکند و مخصوصا که زبان کتبی را دور زده است.
4-روش بیشتر مرسوم : صحبت و غیر صحبت(روایت نویسنده) به زبان کتبی نوشته میشود- و یا در داخل گیومه کمتر از زبان شفاهی یا «نیمه شفاهی-نیمه کتبی»، استفاده میکنند.
آقا رضا، دونالد ترامپ همه اش چهار میلیارد دلار ثروت دارد، همه او را با داشتنن این همه ثروت برای رئیس جمهور شدن کشوری بزرگ و ثروتمندی مثل آمریکا شماتت می کنند، شما با بیست میلیارد پول مسروقه ابوی و میلیاردها دلار پول مسرقه رضا پدربزرگ، چه نیازی به شاه و یا رئیس جمهور شدن در ایران گدا گشنه را دارید؟ مگر اینکه رگ......... شما چه نیازی دارید که آدمهای گ. گ مثل ؟.،،،،،،ی را بیندازید جلو که شما را با عکسهای آنچنانی برای جامعه دربدر ایرانی در خارج مطرح کنند، تا شما کمی سوسیولوژی بشوید، بهتر نیست قبل از اینکه مثل خواهر برادرت دست به انتهار بزنی به یک روانپزشک حاذق مراجعه کنی، و یا از مادر ترک زبانت که خجالت می کشد بترکی(بزبان مادریش) حرف بزند بپرسی که چه بلائی بر سرتان آمده که شرم می کنید ترکی حرف بزنید و به کودکانتان هم ترکی یاد بدهید، تنها راه نجات شما یاد گرفتن
زبان ترکی است تا از حالت دو شخصیتی اشکیزو فرن در بیائید و در مدیا بزبان مادرتان ترکی سخنرانی کنید، نه مثل مادرتان با تپق و با حالت سر افکندگی مصاحبه کرده بود که در تبریز همه، از اینکه او نمی توانست پشت سر هم ترکی حرف بزند حرسشان در آمده بود، سعی کن سینه ات را بدهی جلو و با اعتماد بنفس تمام، بگوئی من رضا تبریزلی ترک، فرخ دیبانین اوغلو، آزربایجانلی وطنداشلاریمنان دانیشیماق ایستیرم. (من پسر فرح دیبا ترک زبان تبریزی با هموطنان آزربایجانیم می خواهم حرف بزنم،
از همۀ خوانندگان این چند واژه خواهش می کنم به "ب.م" بگویید، برای او ارزشی قائل نیستم. درخور پاسخ نیست. بر این باورم "ب.م" را همه می شناسند.همه جا می نویسد و در هر جایی!
بی شرمانی همانند "ح.ج" و "ب.م" به من درس دمکراسی می دهند.
بروید شرم کنید!
"کارلوس" شما انسان کشت!
"قیدل" شما انسان کشت!
حمید اشرف شما انسان کشت!
عباس و اسدالله مفتاحی شما، بانک زد و انسان کشت!
امیرپرویز پویان انسان کشت!
رضا رضایی انسان کُشت!
به سیاه کل یورش بردید، ژاندارم ها را کشتید، انسان های بی خبر از همه جا را!
"چه" شما انسان کشت!
عرفات شما انسان کشت!
تروریست های فلسطینی انسان کشتند:
از "الف" تا "یای" آن!
تنها روزنامه در "آلبانی" زری پوپولیت" نام داشت(Zëri i Popullit)، به معنای "صدای مردم"، "زِر" که در فارسی و به نادرست به معنای "زِر" زدن است، در زبان آلبانیایی همان صدا و "زِر"(به معنی صدا است). هر گاه می گوییم:"زِر نزن!" این یعنی صدایت را ببند!
صفحات نخست تا پایانی Zëri i Populitt همواره پر بود از عکس های انورخوجه و همسرش!
به معنای دقیق کلمه جمع کنید خودتان را یکبار برای همیشه!
آنگاه که "تو" و دوستانت در بارۀ اعدام در ایران و در رادیو "پکن" سخن می گقتید، هر روزه هزاران انسان را مائو بر دار می کشید.
هنگامی که از رادیو"تیرانا" عربده می کشیدید و در نبود آزادی در ایران شاهنشاهی سخن می گفتید، در آلبانی، حتی یک روزنامه بغیر از ارگان مرکزی حزب "کار"(حزب دیکتاتور و حاکم بر آلبانی بسرکردگی انورخوجه و مهمت شیخو) چاپ نمی شد. و این در حالی بود حداقل ما، به همراه دیگر هفته نامه ها، ماه نامه ها، در ایران دو روزنامۀ سرتاسری "کیهان" و "اطلاعات" را داشتیم به همراه ضمیه هایشان از کیهان بچه ها گرفته تا اطلاعات هفتگی!
-« كاش ميفهميديد بى زبانى يعنى چه. کاش میفهمیدید مهاجرت به شهری که در اصل غربت است یعنی چه. کاش قدری انصاف داشتید. کاش قبول کنید که ما در ایران تورک داریم.»
-«نیاز به آموزش به زبان مادریم را دارم که جزو پایه ای ترین حقوق من هست. »
نقل شده از متن مقاله.
این جملات جگرم را آتش زد.
چون منهم دوره ی غذاب جهنم جانگداز این « نیاز» و آرزوی کشنده ی «کاش» را تجربه کرده ام.
و دیده ام که چگونه محروم کردن یک انسان از زبان مادریش روح او را میکشد. چگونه مانع بیان احساس و اندیشه اش میشود.
و چگونه مغز و روحش را مکانیکی دستکاری میکند.
محروم کردن یک انسان از زبان مادری یعنی قتل روح او، و بعد کشتن جسمی او.
یعنی جنایت علیه بشریت.
انسان قبل از هر چیز و هرچیز نیاز به سخن گفتن با احساس خود دارد. گرفتن قدرت بیان احساس یعنی تنزل دادن انسان به
دنیای بیگانه حیوانی.
هیچ زبانی نمیتواند جای زبانی را که انسان با شیر مادر آموخته و بزرگ شده بگیرد.
با یک کلمه از زبان مادری انسان در دریایی از شادی و آرامش روحی و اندیشه و احساس غرق میشود، که هیچ کلمه ی غریبه ای قادر به تولید آن نیست.« مغز و احساس» با کلمه ی زبان مادری طبیعی آغاز به کار میکند و بدون آن به راستی از کار میافتد و با زبان غریبه ، مصنوعی و مکانیکی کار میکند. و مثله شده به حرکت درمیاید. کسی که این روند را تجربه نکرده قادر به حس و درک دقیق این مفاهیم نیست.
وقتی کلمات زبان مادری«قارنی» و « یاریخلیخ» برزبان جاری میشوند حکم « تقدس» مییابند و برای گوینده اش مقدس میشوند؛ و
هنگامیکه شخص نمیتواند آنها را درست قید کند و درست بخواند و حالت کتبی و شفاهی را از هم جدا کند، خود را توهین و مثله شده و محروم از انسان بودن مییابد. خود را محروم از مقدسات خویش احساس میکند .
محروم از زیبایی های روحی و احساسی ، و عشق و امید و آرزو و سازندگی مییابد.
او چقدر باید این محرومیت از انسان بودن را تحمل کند، نود سال، صد سال این جنایت کافی نیست.
---
ممنون از نویسنده که احساس محرومیت خود را با من خواننده در میان گذاشته است.
محمدرضای عزیز، شما حرفی برای گفتن ندارید سعی کنید کمی استراحت کنید و با مطالعه مطالب جدید خودتان را شارژ کنید و همانند گذشته مطالب پربار بنویسید نه الکی، حضور دایم در مدیا خود از نظر سخصیتی مورد سئوال است، از صمیم قلب دوستتان دارم.
جداری، یک پان تورک است!
به مردمان سرزمین های دیگر و از جمله به مردمان ایران احترام نمی گذارد.
دیکتاتور است، دیکتاتور پرولتاریا از نوع:"دارو دستۀ چهارگانه"، "انور خوجه، رفیق مائو، چوئن لای!
جداری، همانند آن بیمار که "ب.م" نام دارد و زیر هر نوشته ای دیدگاه خود را می نویسد، نیاز به مشاوره دارد. مشاورۀ روانی!
آقای حسن جداری!
آیا هنوز حال مائو هنوز خوب است؟ که گفت:
"شورش برحق است!"
هنوز "بگذار صد گل بشکفٌد" معنا دارد؟
و بر این پایه ها:
میلیونها انسان را در "انقلاب فرهنگی" کشت!
شما همچنان مجسمۀ بلاهت "مائو" هستید و یا نه؟
داستان "کشتن گنجشک ها" در چین بر پایۀ فرمان صدر مائوی شما برای حفظ کشاورزی چین چیست؟
چرا مائو "لین-پیائو را کشت، هنگامی که هواپیمایش بسوی شوروی می رفت؟
چرا "لئو شائو چی" را مائوی شما کشت؟
رفیق مائوی شما چه گلی بر سر ایرانیان زد؟
آقای ......... که میخواهی حکومت کمونیستی در ایران راه بیندازی! کمونیسم میکروب است. تمام دولتهای کمونیستی، دیکتاتور بودند. بیشترین قتل و نسل کشی انسانها در طول تاریخ، در زمان دولتهای کمونیستی اتفاق افتاده است. از خواب بیدار شو. تو یک پان ترک تجزیه طلب هستی. اما خواب تجزیه ی ایران هم نخواهی دید!
"پرولتاریا خانه و وطن دارد"
برای خود کارگر لهستانی " ( لندن فوریه سال 1892)یک فرد کمونیست می تواند میهن خود را دوست داشته باشد و مدافع تمامیت ارضی میهن خود نیز باشد. میهن دوستی و دفاع از تمامیت ارضی ، هیچ منافاتی با اصول مارکسیستی ندارد.
انگلس در پیشگفتار چاپ لهستانی "بیانیه حزب کمونیست" در سال 1892 می نویسد : "همکاری صادقانۀ ملل اروپا در عرصۀ جهانی تنها در صورتی میسر است که هریک از این ملتها در خانۀ خود صاحب اختیار کامل باشد." وی در ادامۀ آن می آورد: "شلاخت ها نتوانستند نه از استقلال لهستان دفاع کنند و نه آنرا دوباره بدست آوردند ، برای بورژوازی اکنون این استقلال حداقلی علی السویه است . ولی با این وجود برای همکاری هم آهنگ ملل اروپا ، استقلال لهستان ضروری است. آن استقلال را تنها پرولتاریای جوان لهستان می تواند بدست آورد استقلال در دستهای او مامون و مصون خواهد بود . زیرا استقلال لهستان برای کارگران بقیۀ اروپا بهمان اندازه ضروری است که
انگلس از "ملتها در خانه خود صاحب اختیار کامل باشد" صحبت می کند . "خانه خود" برای انگلس معنای دیگری جز وطن پرولتاریا ندارد . وی به رسمیت می شناسد که پرولتاریا باید صاحب خانه و یا وطنی باشد که در آن خانه ، "صاحب اختیار" باشد. انگلس از "استقلال لهستان" سخن می راند که بورژوازی لهستان قادر نیست آنرا حفظ کند و وظیفۀ حفظ استقلال لهستان به دوش پرولتاریای لهستان می افتد. استقلال لهستان تنها "در دستهای او مامون و مصون خواهد بود". آموزگاران کبیر کمونیسم نشان می دهند که این وظیفۀ تاریخی پرولتاریاست تا از " تمامیت ارضی " میهن خود دفاع کند.
**پیروز باد خلق قهرمان ایران**
**زنده باد ایران**
نابود باد تفکرات تجزیه طلبانه
مرگ بر رژیم ضدخلقی و فاشیستی جمهوری اسلامی
وقتی یک کمونیست یا بسیجی به نظام پهلوی میگوید دوز و خونخوار، یاد آن محتسب میفتم که که زیادی شراب خورده بود و بدون شلوار راه می افتد در خیابان و به زنها میگوید چرا صورتشان دیده میشود..! شما کمونیستهای جنایتکار و بسیجیهای خوناشام و دزد ، بروید به رهبران خودتان بنگرید که چگونه انسانها را بصورت گروهی میکشند آنهم بجرم عقیده متفاوت از خودتان! شاه اگر هم چند نفر را کشت..آنها نیز آدم کشته بودند. اکثرا یا قاتل بودند یا سردسته باند مخدر. کل کسانیکه در نظام پهلویها اعدام شدند به هزار هم نمیرسد. .ولی خمینی جنایتکار و استالین خوناشام،...
که در یک شب فقط هزاران نفر را میکشتند چقدر نازنین و خوب هستند..! شما بی آبروتر از آنید که بتوانید نظام مهربان و انساندوست پهلوی را نزد مردم خراب کنید.. چرا..یکجایی توانستید به مدت چندسال اکثریت را با خود همراه کنید.. ولی امروزه مردم میدانند که گول خورده بودند. درست است که گروگان یک مشت حرامزاده مسلح هستند.. ولی یکروز خواهید دید که همه مردم به نظام پهلوی رای دهند.به هیچ وجه مهم نیست که آقای حسن جداری پاسخ ندهند و سکوت کنند و کامنتها را نادیده بگیرند. ولی آنچه که مشخص است این است که آقای حسن جداری ، اصلاً پاسخی ندارند که بدهند.
جناب ایستا، کودکان از عروسک بازی خوششان میآید و میپندارند عروسکشان خوشگلترین با نازترین و بی نظیرترن است
همه این مصیبتها را ترکمنهای قزلباش صفوی از آناتولی با خود به ایران آوردند. مردم غرب ایران از جمله آذربایجان تا پیش از صفویه سنی بودند. این ترکمنهای قزلباش در هنگام ورود، علوی های افراطی بودند و سنتهای عزاداری و سیاه پوشی و قمه زنی و زنجیرزنی را با خود آوردند. زنجیر زنی شان به این شکل بود که تیغهایی به سر زنجیر ها می بستند و به پشت خود می زدند و درد و سوزش آن باعث میشد بیشتر از سنیهای آذربایجان متنفر شوند و راحت تر آنها را بجرم کافر بودن کشتار کنند. کتاب قزلبلسلن امیر حسین خنجی را بخوانید.
قبه ای درآمده به نماد ... نصب می کردند. ترکان فن و هنر ملل تسخیر شده را در خدمت ارائه سنتهای ترکی به شیوه ای پیشرفته تر استفاده کردند.تقدیس مردگان و پیرپرستی و گنبد و بارگاه سازی هم سنتی ترکی است وگرنه در اسلام همچین چیزی نداریم.
مناره مساجد نمونه پیشرفته ای از میله سنگی درازی است که به نشان ... بر قبر مرده های ترکان در ترکستان نصب می گردند . قبرهای ترکان را در ترکستان ببیدنید یک سنگ راست یک متری روی قبری که با سنگچین کرن به شکل
کتاب دده قوورقور هم جعل یک آلمانی دلال آثار تاریخی است که تازه همین هم ربطی به آذربایجان ندارد و حتی در آن از حمله به آذربایجان توسط ترکمانان آناتولی گفته شده!
یک مشت لمپنِ وحشی را به خدمت گرفته اند و اسم آنها را پلیس گذاشته اند!
رژیم جنایتکار و غارتگر جمهوری اسلامی در دزدی ، اختلاس ، خشونت ، تجاوز و جنایت خلاصه می شود.
رژیم وحشی جمهوری اسلامی و سگ های هار و زنجیری اش(مزدوران انتظامی) اینچنین به جان زنان و جوانان ایران افتاده اند تا بتوانند چند صباحی به حکومت ننگین خود ادامه دهند. باید به این وطن فروشان جیره خوار که عنوان ماموران نیروی انتظامی را یدک می کشند گفت : بترسید از روز انتقام ای خائنین خونخوار.
کیانوش رشیدی قادی به شدت دچار توهم شده است، فکر می کند که کسی می خواهد او را به قتل برساند! به دروغ به بنده اتهام می زند و مرا آدمکش و تروریست می خواند. من اگر قدرت و امکانات داشتم به سراغ سران و مزدوران رژیم جمهوری اسلامی می رفتم و نه سراغ سلطنت طلبانی که تاریخ انقضاء آنها سالیان سال است که گذشته است. بله بنده هنوز هم می گویم که سران رژیم سرسپردۀ پهلوی "دزد و جنایتکار" بودند ولی دیگر پهلوی ها تمام شده اند و به قول مذهبی ها فاتحۀ آنها خوانده شده است.
زمانی که من از پیشگامان انقلاب ضدسلطنتی 57 و بنیانگذاران سازمان چریکها و مجاهدین دفاع کردم، کیانوش رشیدی قادی، بنده را "تروریست" خواند!!! و حالا در همین صفحه به من آدمکُش می گوید که قصد جان او را دارم!!!وقتی اشرف پهلوی مُرد و بنده در ذیل مقاله ای در همین تارنما نوشتم که رضا پهلوی برای مرگ "عمه جانش" پیام تسلیت صادر کرد، کیانوش رشیدی قادی بنده را زن ستیز خطاب کرد به این دلیل که نوشته بودم "عمه جانش"!!!
وقتی بنده از شهرک سازیهای غیرقانونی دولت اسرائیل انتقاد کردم و از مبارزان فلسطینی حمایت کردم، کیانوش رشیدی قادی بنده را "ضدیهود" نامید!!!
سلام-صبحکم الله -نوشته رانگاه کن وبخوان ودرک کن ،اگرجوابی داری نقدویاتاییدکن.چرندیات وشعاردرمنطق وفلسفه جایی ندارد.
وبد نیت وبدسرشت!!من مغولم.من ازبکم.من تاتارام.من تورک ازربایجانم.من تورکمن ام.من قیرقزوقزاقم.بتوچی که من کی ام.
من قاشقایی ام .من هزاره ام.من چچن وایغورام.من عربم .من یک انسانم.
من هندو ام.من یک انسان سیاه ویاسرخم بتو ربطی دارد؟
من نسل اندرنسل دراین خاکم ودراین خراب شده درغم وشادی ودرسرما وگرما درجنگ وصلح ودرهمه صحنه هاباهمه بوده ام.
توچرانمی خواهی بفهمی که ازمنطق وعلم بایدبرای زیبازیستن وبرای برون رفت ازاین فلاکت استفاده کنی؟
چرامیخواهی درهرنوشته عقده های چرکین مغرخودرابترکانی تاخودنمایی کنی؟
دانش بشری ازهزاران سال پیش جسته وگریخته مورداستفاده انسان قرارگرفته ولی تومیخواهی هنوزهم درعهدقهقرایی زندگی کنی؟
لوایی مثل دری است که بایدبه نوشته های اودقت کرد،بایداورادرک کنی.
توخوت بدذاتی
سعی کن فکرخودرادرست کنی.والا ول معطلی!
درصدسال هرچه توانستید،برسرمردم آوردید،دیگربس است.
اکنون هزاران نفربرای رشد وتعالی وپویایی تلاش میکنند،شماباورکنید،دردنیای تاریکی زندگی میکنید.دیگرهیچ کس راتوان جلوگیری ازاین پویایی نیست .
لوایی یک نفرنیست اکنون هزاران لوایی درشهروروستاهای ماهمچون لوایی باچشمان بازکارمیکنندوتوخودخسته وباروح نفرت ودیوگانه تلاش بیهوده میکنی.
مارا دیگرهیچ زنجیری یارای دربندنگه داشتن ندارد.
سلام-جدیدا کتابی باعنوان پان فارسیسم وتمسخرمنطق تاریخ توسط مرکزمطالعاتی تبریز نوشته دانشجوی دکترا تاریخ آقای بابک شاهد چاپ شده ازدوستان خواهشمندست آنراتهیه ومطالعه فرمایند.
قبرستان‌های اینها حرف میزنند و دانشگاه‌های اینها، لالند، تازه می‌‌خواهند مدرن نیز بشوند، روزی نیست با ضجه و گریه خودشان مرده‌هایشان را به دوش نگیرند ولی حال و روز خودشان بدتر از پیرمرد خنزر پنزری صادق هدایت است، معجزهٔ زنده شدن مرده، وادارشان کرده دنبال جادو و طلسم باشند و در این هفت خوان رستم، چاه جمکران را اختراع کرده اند که بعد از اختراع آفتابه، بسان فتح کوه اورست میماند. هیچ ملتی در دنیا، به اندازه اینها، شعر تولید نکرده و بدین سبب، هیچ ملتی در دنیا، اسیر تکرار واژگانی به وسعت فقط ۸۰۰ هشتصد واژه نشده که شاعری با ذهنی ابتدایی و عقبمانده، در کتاب شعری به حجم ۵۰۰ صفحه، استفراغ نکرده باشد. اندیشه را کشته اند و با تکرار شعر پریشان حالان شاعر نامی، بزرگترین خیانت را به در حق کنجکاوی مرتکب شده اند. و تو چگونه می‌‌توانی این کنجکاوی را در روستای فارسی پیدا کنی وقتی‌که زیر هزاران تن
استخوان مردگان و زوزه‌های گم و گور شدهاقای ایلیار ، کامنت تازه شما دارای اطلاعات نادرستی است: 1) فریدون آدمیت برخلاف نوشته شما دارای دکترای تاریخ از مدرسه عالی لندن درسال 1951 است و دهها اثر مهم تاریخی تالیف کرده 2) احسان یارشاطر دکتر زبانشناسی از دانشگاه خاورشناسی بریتانیاست و سالها دردانشگاههای کشورهای مختلف در رشته زبانشناسی و خاورشناسی تدریس کرده 3) عبدالحسین زرین کوب دکتر زبان و ادبیات دانشگاه تهران و استاد تاریخ بوده و دهها اثر تاریخی معروف دارد.4) سعید نفیسی دانش آموخته تاریخ و ادبیات در دانشگاه نوشاتل و پاریس و استادتاریخ دانشگاه تهران بود و صدها اثر تاریخی مهم دارد. 5) همایون کاتوزیان عضو هیات علمی موسسه شرقشناسی آکسفورد است وآثار تاریخی او مشهوراست. 6) اینکه شما طبری و یاحقی و بلعمی و...را تاریخنویس نمیدانید هم ازعجایب است. لابد هرودوت و گزنوفون راهم تاریخنویس نمیدانید! اقای ایلیارعزیزگفته های شما فقط موجب
تاسف من است که سخنانی غیرعلمی و خلاف منطق میگوییدو بر انها اصرارهم میکنید. تمام دایره المعارف ها و منابع علمی ابن جریرطبری و ابوالفضل یاحقی و ابوعلی بلعمی را تاریخنویسان بزرگ جهان قدیم میدانندو شما میگویید اینها تاریخنویس نبوده اند! همین ویکیپدیا را ببینید که علاوه بر ویکیپدیای فارسی ویکیپدیای انگلیسی هم اینان را تاریخنویس بزرگ دانسته. اقای ایلیار قدیمی بودن دلیل نمیشود که مورخ بودن اینها و دیگرانی مثل هرودوت و ابن خلدون و گزنوفون را رد کنیم. هیچ انسان عاقلی نمیگوید که درزمان ارباب رعیتی علم وجودنداشته! همچنین هیچ شخص باسواد و منطقی نمیگوید که ایران تاحالا تاریخ نویس و زبانشناس و شرقشناس نداشته ! من فکر میکنم این گفته های اشتباه شما بخاطر بی اطلاعی از علم تاریخ ، زبانشناسی ، جامعه شناسی و منطق علمی است. کسیکه خودرا فوق همگان میداند ، دانشمندان بزرگ را تحقیر میکند و نیاز به یادگرفتن احساس نمیکند مطمئنا دچار نوعی پارانویاست.اگر ما فیلسوفانی داشتیم که از دین و خدا و شاه و سیا و سفید نمی ترسیدند الان وضعمان بهتر بود .
Arthur Schopenhauer 1788-1860اگر نیچه دوستدار شوپنهاور نمی بود ، نمی گفت سراغ زنان که میروی شلاقت را فراموش نکن .
و غربیها خدا را نمی کشتند و اکنون شبانه دنبال جسد او نمی گشتند .
Friedrich Nietzsche 1844- 1900
شوپنهاور فیلسوف - نیچه شاعر .
شوپنهاور از جمله فیلسوفانی است که خالق اندیشه هایی پیرامون شناخت ،اخلاق ، استتیک ، و متافیزیک است . او عقل و اراده انسان را مخالف همدیگر میدانست . برای وی خلاف هگل ،علم راهی برای ازادی نیست بلکه منبع رنج است و چون رنج بطور التزامی سایه زندگی انسان است ، همدردی باید پایه اخلاق انسانی شود .
از طرف دیگر آرزوهای ارضا نشده موجب رنج انسان میشوند . در نظر شوپنهاور زندگی تمام موجودات آگاه میان نیاز و رنج و بی حوصلگی در نوسان است و هستی یعنی رنج چون اراده شر است و سرچشمه تمام رنجهای انسان . دو راه برای گریز از زیر فشار اراده و غریزه وجود دارد ؛ علاقه به هنر ، و پناه به عرفان و اخلاق، که به نفی غرایز و خواسته ها می پردازد .
هرچه شناخت انسان از جهان و خودش عمیق تر باشد ، رنج او بیشتر میشود . شوپنهاور تنها راه نجات را زندگی در هند و پیروی از فلسفه هندویی بودیستی میدانست . فلسفه او کوششی است برای فرار از این جهان و ضرورت مبارزه عرفانی با آن . راسل مینویسد که فلسفه ظاهرا اخلاقی وی فقط شر و نا امیدی است ، او انسانی خودخواه و تیره و ضد زن و نامهربان است .
مارکسیست ها فلسفه خردگریز ، نا امید ،بدبین و رنج آور او را نتیجه شکست انقلاب بورژوازی در مقابل قدرت زمینداران و نظام فئودالی در میانه قرن 18 در آلمان میدانند و گرچه او علیه ایده آلیستها مبارزه نمود ولی خود تیز یک فیلسوف ایده آلیست ماند و حتی به جادو و جنبل اعتقاد داشت .
سیستم فلسفی شوپنهاور ادامه فلسفه کانت و مخالف فلسفه کلاسیک و ادامه فلسفه ایده آلیسم آلمان بود . ایده آلیسم او به سبب تقلیدش از کانت است چون او همه چیز را ظاهر و شکل میداند که مطابق اراده تغییر میکند . توصیه شوپنهاور اینست که راه نجات انسان باید تسلط بر اراده، و ایمان به اسطورهها و عقاید بودیستی و هندویی باشد .
او اراده را یک جبر کور و مداوم میدانست که همیشه میخواهد در زندگی انسان بسوی تکامل و نقطه اوج در حرکت باشد . فلسفه شوپنهاور از تظر تاریخی و سیستماتیک فلسفه ای موقت و گذرا است . نظرات شوپنهاور در قرون 19 و 20 روی هنرمندان و فیلسوفانی مانند واگنر و دو برادر مان و هبل و بوش و نیچه و برگسن اثر گذاشت .
شوپنهاور خود مدتی تحت تاثیر رمانتیک های ادبی مانند نوالیس و پیک و هوفمن بود . او تاثیر مهمی روی افکار فروید گذاشت. در پایان قرن 19 تئوری فلسفه زندگی و نظریه روانشناسی متکی به نظرات شوپنهاور بود . از جمله آثار او - اصول شناخت ، جملات برگزیده برای زندگی عملی ، و مقالاتی در روزنامه تایمز لندن ، هستند .شوپنهاور در پایاننامه دکترایش به اصل شناخت پرداخت و به تقلید از کانت به شرایط ممکن دسترسی به شناخت اشاره نمود .
آشنایی نیچه با نظرات شوپنهاور باعث شد که او سراغ رشته فلسفه برود . او میگفت از زندگی میتوان فقط بصورت پدیده ای استتیک دفاع کرد . نیچه مدعی بود که دین همچون اخلاق در زمان او تبدیل به یک ایدئولوژی شده ، بدین دلیل بیشتر آثار او انتقادی از اخلاق و دین مسیح هستند .
فلسفه نیچه غیر از موضوعات اخلاق و انسانشناسی به مقوله های هنر و فرهنگ نیز میپردازد . او در غالب آثارش به بحث در باره هنر و علم و اخلاق اشاره میکند . نیچه بیشتر مرد هنر است تا مدافع علم . کتاب " چنین گفت زردشت " او را امروزه اوج شعر اکسپرسیونیسبی میدانند . از نظر استتیک وی تحت تاثیر نظرات هگل بود .
نیچه را میتوان امروزه نماینده ادبیات سمبولیسم و امپرسیونیسم و رمانتیک نو و اکسپرسیونیسم نیز بشمار آورد . اتوپی های نیچه غالبا مفاهیمی خیالی هستند . او مخالف علم و تاریخ گرایی زمان خود بود . نیچه بعد از سال 1890 میلادی تاثیرمهمی روی ادبیات آلمان گذاشت .
اینها تنها ملتی هستند که مردگانشان آنان را چال میکنند، بازار گرم فال بینی اینها نیز به دلیل دیدن جنازه‌های بی تحرک خودشان در خواب است. به آمار نشر و انتشار کتاب در جامعه شاهنامه خوان دقت کرده اید حتی نوشته‌های روی سنگ قبر‌ها از نوشته‌های توی کتاب خانه‌شان حجم بیشتری دارد. پزواک مرگ همه مردگان موسیقی دلنواز زندگی زندگان اینهاست، بی دلیل نیست که حتی موسیقی شان، طعم مرگ و مردن دارد، شادی را نیز، خوانندگان تورک، به موسیقی اینها، تزریق کردند، امثال ( گوگوش، داریوش و ستار زیادی در مرداب مردگان اینها فرو رفتند بدین جهت موسیقیشان بیشتر طعم قبر سنگ مردگان را دارد )، اگر بخواند از این چاله بگریزند به تور بابا کرم و ابتذال و بنجلی می‌‌افتند.
اقای سازاخ شما باید در رابطه با نامه نظر خودت را بگویید نه در رابطه با عقدههای دوران طفولیتتان که
پدیده های مانند جدیدی "علی دائی"پروین" رضازاده "....... لوپن -ورزشکارانی هستنند چون قائم بذات نیستنند و همیشه ترس از عدم انتخاب خود دارند و در همان دوران از ناحیه افراد امنیتی - سپاهی -نظامی دوره میشوند که هم تحت نظر و کنترول و هم از چهره شدن و نامی شدن آنها که احتمالن مورد رجوع مردم قرار گیرند ورقیبی برای بالاترین مقام جلوگیری بعمل آورند . جدیدی تا یک سطحی خودش را شناساند وبرای ادامه تا پایه قهرمانی کشور و جهان و المپیک و استفاده از داروهای انرژی زا نیاز بکمک این مهره ها و فدراسیون در سطح جهان و گرفتن مدال و لو نرفتن با رشوه یا لابیها ی جاسازی شده داشت و در پایان جمع کردن مال از اظهار ارادت و حضور در مراسم مورد نظر جناح راست و بالطبع مالکیت زمدن و احداث بنا و برج در منطقه پیروزی و نیروی هوائی بمتراژزیاد و اخذ جوازتجاری بتعداد زیاد . و همین روند برای دائی که همان ابتداد بدلیل مینیسک ز
زانو قدرت بازی نداشت ناگهان سر از آلمان و رفاقت با سعید مرتضوی و بابک زنجانی و گرفتن اختیار باشگاه راهن در میآورد . و پروین با ساختن ساختمان با مجوز مسکونی و اینکه میخواهد آنرا برای ازدواج حوانان مجانی سالن در اختیار بگذارد محل تبدیل بتجاری بدون دیناری بابت جواز تجاری همه بنا تجاری میشود و بده و بستانهای بین این افراد و نهادها و سرکوبی ها و تائید ها و پول پارو که نه لودری بردن و با یکدیگر رقابت برای انبوه کردن مال !! و مردمی فقیر- دربدر - بیمار- سرگردان -بدهکار -گرفتار -گریان وخیل پیاده گانی بمانند انسانهای که از نسل کشی میگریزند تو گوئی در حال فرار .آشفنه بازاریست و شهرفرنگی و آنچه تاکنون در باره بالا کشیدنها شنیدید بکنار آماده شنیدن خبر هولناک باشید!!چرا تروریست‌های پ کا کا بزرگترین بازنده در طول تاریخ خواهند بود؟ آمریکا و تیم اوباما برای تضمین هژمونی این کشور بر دنیا، دو طرح تجاری را، به اجرا گذاشتند ۱- طرح تجارت آزاد آتلانتیک ( بین آمریکا و اروپا ) ۲- طرح تجارت پاسیفیک، بی عرضگی اوباما و سیاست نزدیکی اوباما به تروریست‌های پ کا کا، ترکیه را از مدار غرب دور کرد و با کودتای نافرجام ترکیه، این تیم اردوغان بود که این ۲ دو طرح تجاری امپریالزیم آمریکا را، به شکست کشانید. ( هر چند کمونیستهای ساده لوح ایرانی قادر به درک این نیستند )، با شکست این طرح‌های تجاری آمریکا، ( دیگر اروپا هیچ اهرمی بر علیه ترکیه ندارد ) و (( نوبت چین است که طرح‌های تجاری خود را، به پیش ببرد )، هدف چین، بلعیدن اروپا، به ۳ سه طریق است. ۱- راه خشکی روسیه و ترانس سیبری و اتصال به اروپای غربی ۲- راه میانی آسیای مرکزی، قزاقستان، دریای خزر، ترکیه ۳- راه جنوبی آسیای
مرکزی، ایران و آزربایجان جنوبی و ترکیه، ابتدا بهتر است بدانید که ( اقتصاد روسیه، ۱/۱۵ اقتصاد آمریکا است ) و روسیه در حال ورود به رکود اقتصادی است. اگر یادتان باشد یارادیجیلیق در کامنتی به روشنی به رقابت ( روسیه و چین ) در آسیای مرکزی پرداخت و این فاکتور را برجسته کرد در این رقابت روسیه و چین، آن کشوری موفق خواهد شد که ترکیه را به همراه خود داشته باشد، این را گفتم تا بدانید که چین راه ( روسیه و ترانس سیبری ) را انتخاب نخواهد کرد چونکه در صورت چنین اشتباهی، روسیه اهرم فشار بزرگی بر علیه چین خواهد داشت، به نظر من، به همین دلیل، چین دنبال راه میانی و جنوبی خواهد بود که ترکیه نقش مرکزی را خواهد داشت ، هر دو کشور چین و آمریکا، با اشاره انگشتان ترکیه، تروریست‌های پ کا کا را، مانند جوجه‌های ماشینی، به کشتار گاه خواهند فرستاند، شم سیاسی اردوغان خوب کار میکند و ترکیه در راه تبدیل شدن به یک قدرت برتر، راه درازی ندارد. بدون ترکیه قدرتمند، باید فاتحه خاورمیانه را خواند.مطمئنا من از نژادپرستی برخی ب سمت ترک و هر قوم دیگری توسط آریایی بازی بیزارم.اما برخی از شما ترک ها هم روی مواردی لجالت دارید که نشان از همان برتری جویی قومی است که در آریایی بازی دیده میشود.
به قول خیل دوستان من از اینکه ترک ها به سمت تشکیل گروهک تروریستی نرفتند بسیار احساس خوبی نسبت به ترک ها دارم تا احساس من به اکراد آریایی که متخصص خوردن نان و نمک و شکستن ان هستند.بعضا همین مقالات شما فضا را برای ورود تفرقه افکنان باز میکند خصوصا برخی اکراد که بهترین فرصت برای پنهان شدن خودشان را دعوای ترک و فارس و عرب یافته اند.
در 99 درصد موارد کلمات سخیف راسیستی مغول و ترک و ...توسط پانکرد ها استفاده میشود که دلیل اصلیش مقالات برخی پانترک ها است
قطعا حرکت رو به بهبود جمهوری اسلامی قابل تقدیر هست تا امثال ناصر کرمی ها که نماد .. هستند و با خائنین تجزیه طلب پانکرد هم متحد شده اند هستند از اکثریت حرکات جمهوری اسلامی حمایت خواهم کرد چون همین ملاها نشان دادند در این شرایط بحرانی منطقه و جهان قادرند کارهای بزرگی بکنند.به شخصه بدون تفکرات اسلامی و حتی سکولار کشش عجیبی به سمت جمهوری اسلامی پیدا کردم
مطمئنا سخنان این روزهای برخی اپوزسیون های خارج نشین اعم از سلطنت طلبان و ...و...کشش بیشتری به سمت جمهوری اسلامی ایجاد کرده و حتی اتفاقات آمریکا هم این مورد رو تقویت کرده.
ننگ بر این گروه هایی که مسیر اتحاد با تروریسم پانکردی رو پیشه کردن و این روزها عرصه برآنها تنگ تر شده
ناصر کرمی گرامی!!
سوال بنده شما را باید هم برآشوبد.....مطمئنا سوالم آشکار است با توجه به سابقه اکراد آریایی ایران از دوره رضا خان در داشتن بیشترین گروهک تروریستی با تاریخچه تجزیه طلبی و سربری و خیانت امتیاز دهی امثال شما اپوزسیون .. به این عده کاملا مشخص است از روی احساس نیاز به اسلحه انهاست.شما به سنی رسیده اید که قول میدهم انقلابی مجدد در ایران را نخواهید دید و گویا تنها امیدتان گروهک های خائن پانکرد هستند که باید بگویم کور خوانده اید.
به خاطر این حمایتتان از این تجزیه طلبها در رده خائنین و تجزیه طلبان قرار میگیرد و به خاطر تلاشتان در تفرقه افکنی بین فارس و ترک در همین پستتان میگویم شما کمتر از مفتی های متحجر وهابی و داعشی هستید.
گمان من بر این است که بهتر است "ب.م" برود دبدگاه های مرا در بارۀ آنچه گفت، با آوردن منبع در "ایران گلوبال" بیاورد.
گمان من بر این است که بهتر است "ب.م" برود دبدگاه های مرا در بارۀ آنچه گفت، با آوردن منبع در "ایران گلوبال" بیاورد.پیشاپیش بگویم که "ب.م" هیچ منبعی ندارد، چون من هیچگاه اینگونه سخن نگفتم که "ب.م" در بارۀ من نوشت.
"ب.م" در بارۀ من نوشت:" "ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!"
اگر نتوانی!
دروغ گو هستی!
نه تنها دروغگو که تهمت می زنی!
چون تهمت می زنی، و اگر روزی روزگاری در اروپا و ویا کشورهای دارای دمکراسی زندگی می کنی، می توانم بر علیه تو اعلام جرم کنم! بشرطی که بدانم نام حقیقی تو چیست!
پیشاپیش بگویم که "ب.م" هیچ منبعی ندارد، چون من هیچگاه اینگونه سخن نگفتم که "ب.م" در بارۀ من نوشت.
"ب.م" در بارۀ من نوشت:" "ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!"
"ب.م" برو با منبع از قول من نقل کن!
اگر نتوانی!
دروغ گو هستی!
نه تنها دروغگو که تهمت می زنی!
چون تهمت می زنی، و اگر روزی روزگاری در اروپا و ویا کشورهای دارای دمکراسی زندگی می کنی، می توانم بر علیه تو اعلام جرم کنم! بشرطی که بدانم نام حقیقی تو چیست!
فهمیدی "ب.م"!
در همینجا از آقای کیانوش توکلی، مدیر سایت ایران گلوبال خواهشمندم که هویت "بهمن موحدی" را که برای چندمین بار همۀ هواداران پادشاهی در ایران و ازجمله مرا به مرگ تهدید می کند، من و دیگر هواداران پادشاهی در ایران را دزد و جنایتکار می خواند و خواهان اعدام من و هم اندیشان من است را مشخص کند، تا بر پایۀ قوانین موجود در اروپا بر علیه این "عنصر" اعلام جرم کنم. اعلام جرم بخاطر تهدید به مرگ!
آقای کیانوش توکلی!
بر شماست که بر پایۀ قوانین حقوقی کشورهای عضو اتحادیه اروپا مشخصات انسانی تروریست که خود را "بهمن موحدی" می خواند و مرا تهدید به کشتن می کند را در اختیار من بگذارید.
مقتضی است آقای کیانوش توکلی، شما اگر چنین کاری نکنید، از آنجا که شخصی بنام بهمن موحدی از طریق سایت شما مرا تهدید به مرگ می کند، چاره و راهی نمی بینم جز اینکه از راه های قانونی بر علیه شما و "ایران گلوبال" اعلام جرم کنم.
آقای کیانوش توکلی!
مسئولیت جان من با شماست!
اگر شخصی که خود را بهمن موحدی می خواند، مرا بکُشد، شما پیشاپیش در جرمش شریک هستید.
کیانوش رشیدی قادی
ساعت 01:07 دقیقه به هنگامۀ آلمان
روز پانزدهم نوامبر سال 2016
--------------------
پ.ن: من همزمان این یادداشت را برای وکیل خودم در شهر "ارکرات"(جمهوری فدرال آلمان) فرستادم
یوسف آزربایجان گرامی اعتراض شما منطقی است، با تشکر
منم بابک خرمدین از آذربایجان : کوروش کبیر پدر ما ایرانیان فرهنگ آ ن متعلق به دوران پیشا زرتشت می باشد. که بسیار بسیار تفاوت دارد با آیین توحیدی بطور مثال فر کیانی جایش با فر ایزدی تغیر دادند , سه تا یکتای بوده ونه یکتای سه تا یکتای را روم تبدیل به پدر بسر روح القدس کرد ,در فرهنگ پیشا زرتشت حتی شیطان یا اهریمن هم وجود نداشت آب مظهر روشنی بود نه خورشید آتش مظهر گرمی و جان بود نه نور آ ن. آتشکده مظهر قداست جان بود پرستاری از آتش به معنی مقدس بودن جان بوده نه عب هر جانی زن ,مرد کودک سیاه سفید و و و . خود زرتشت با ۱۸ گاتهایش مورد قبول است اما موبدان زرتشتی الهیات زرتشتی را ابداع کرده اند همانند شیعه ترکی صفوی و الهیات شیعه که از لبنان آخوند وارد کردند و کتب اربعه نوشته شد و بطور خلا صه ایدولوژی سازی کردند . در دوران جدید هم میبینیم .
پاینده و جاوید باش ای ایران گهواره تمدن
به این جنابان که برای به اصطلاح تحقیر آقای لوایی اصطلاح مغول را دایما تکرار میکنند .
جنابان شاید هرگز با فرد از تبار مغولی تماسی نداشته اند . مغولان با درجه هوشی بسیار بالا ( آیکو ۹۲ مقابل آیکو ۸۲ فارسیان ) از کره تا چین و قزاقستان , دستاوردهای عظیم تکنولوژیک برای بشریت داشته اند و یکی از زیبا روترین نژاد های بشری هستند . زیبا رویان چین و کره ای زبانزد مردم دنیا هستند . حالا این جنابان اگر از مغول برای تحقیر کسی استفاده میکنند , در واقع بلاهت و حماقت بی پایان شان را آشکار میکنند . تحفه نژاد آریایی هم که احمدی نژاد و آخوند شجونی بود !!
"ب.م" در آن پایین تر و زیر من نوشت:
"یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین"
این یعنی اینکه اگر کسی برقصد، رقاص باشد ،بد است.
توجه فرمودید:
رقصیدن بد است، آنچه که آخوندها می گویند.
آیا "ب.م" دیدگاه آخوندی ندارد؟
"ب.م" در آن پایین تر و زیر من نوشت:---------------------------
"ب.م" شیر بی یال و دُم و اشکم است!
خودش هم نمی داند کیست.
اندکی از مسعود رجوی دفاع می کند،
سپس از مهدی سامع!
از کودتاگران در سازمان مجاهدینش دفاع می کند،
و سپس می شود:
"مهدی رضایی"!
و به یکباره رخت می بندد و می شود:
"رفیق کبیر اشرف دهقانی"!
به همه دشنام می دهد، همه را بقول "یولیوس فوچیک" (1) به زیر چوبۀ دار می برد!
در آیندۀ ایران پس از رفتن رژیم اسلامی،پیشاپیش به همه قول داده است همه شما ها را به دار می کشیم، اگر با ما موافق نباشید. اما هنوز خودش نمی داند کدام "ما" است؟ کمونیست است؟ رجوی می خواهد؟ مسلمان است؟ یا اینکه انسان؟
"یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین"
این یعنی اینکه اگر کسی برقصد، رقاص باشد ،بد است.
توجه فرمودید:
رقصیدن بد است، آنچه که آخوندها می گویند.
آیا "ب.م" دیدگاه آخوندی ندارد؟
---------------------------
"ب.م" شیر بی یال و دُم و اشکم است!
خودش هم نمی داند کیست.
اندکی از مسعود رجوی دفاع می کند،
سپس از مهدی سامع!
از کودتاگران در سازمان مجاهدینش دفاع می کند،
و سپس می شود:
"مهدی رضایی"!
و به یکباره رخت می بندد و می شود:
"رفیق کبیر اشرف دهقانی"!
به همه دشنام می دهد، همه را بقول "یولیوس فوچیک" (1) به زیر چوبۀ دار می برد!
در آیندۀ ایران پس از رفتن رژیم اسلامی،پیشاپیش به همه قول داده است همه شما ها را به دار می کشیم، اگر با ما موافق نباشید. اما هنوز خودش نمی داند کدام "ما" است؟ کمونیست است؟ رجوی می خواهد؟ مسلمان است؟ یا اینکه انسان؟
انسان نیست، چون دوست دارد بکُشد، اعدام کند، به صلابه بکشد!
همه را، بدون استثتاء از چپ تا راست در همین "ایران گلوبال" پیشاپیش به اعدام محکوم کرده است. هر کس که با دیدگاهش موافق نیستند. از آن "سارگون" آسوری، تا "سیرون" ارمنی و "تورگوت" تورک !
جناب"ب.م"! داد و فریاد چرا می کنی؟ تو که باور داری :"پادشاهی مُرد!" حالا چرا اینگونه :"پارچه را جر می دهی؟"...تو جناب"ب.م" چرا از مُرده می ترسی؟ ...پیشنهاد می کنم حداقل پارچه ای از نوع "باراک" بخر!" تا پاره نشود، آنگاه که تصمیم گرفتی خود را جر دهی!
آقای بابک خرمدین.....اگر آسیب شناسی در مورد ایران نشان می دهد که استیلای هزار ساله ترکان نیا پرست و قانون گریز بی فرهنگ وطن فروش دلیل عقب ماندگی جامعه ایران است , پس بهبود شناسی در مورد استیلای ( بقول بعضی ها) هفت هزار ساله آزیا پرستان چه چیزی را نشان می دهد؟ اگر حکومت ترکان در این هزار سال باعث عقب مانده گی شما آریان پرستان شده است پس در عرض 6 هزار سال , شما آریا پرستان در کجا تشریف داشتید؟....
تلویزیون سربی از امریکا گفت این نامه رضا پهلوی آبروی شاهزاده و مردم ایران را برده است چون این رضا هنوز انگلیس و امریکا را نشناخته که چگونه با پدر و پدربزرگش رفتار کردند.
خاندان پهلوی هنوز به دولتهای غربی بیشتر وابسته هستن تا به مردم ایران.
شعار سگ زنجیری امریکا حقیقت بود و هنوز هم هست .
نکته جالب در سخنان این تئوری باف تجزیه طلب!!بر تبیعض است و استناد به سخنان اقای شمخانی است!ولی ایشان نمی گویند چطور یک عرب اهوازی در این کشور به سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی میرسد؟ایشان در تمام گفتگو های خود تکرار میکند که نام شهرهای عرب نشین تغییر کرده!ایا ایشان نمی داند در شمال و شرق کشور بدلایل مختلف تغییر کرده!مثل تغییر نام بسیاری از ادارات و وزرات خانه ها که از الزامات مدرنتیه است شهر بار فروش در شامل میشود بابل ترشیز میشود کاشمر و سنگسر میشود سمنان و .....و نکته دیگر در ایشان میگوید عرب و فارس فارس اصطلاح عام است ایا ایشان میگوید که شهر 500هزار نفر دزفول بیشترین تحصیلکرده بیکار را دارد البته عرب نیستند؟در شرکت ملی حفاری بیشتر افراد جذب شده از بستگان و همشهری های مدیرعامل این شرکت است!اکثر نمایندگان مجلس عرب و اکثر مدیران استان و ....عرب !!!ولی ایشان همجنان در حال امار سازی!!!!
گاهی وقتها ادم نمیداند چه باید بنویسد چه جواب ی باید بدهد . همه چیز قاطی شده است . داروی در باره این نوشته و پرداختن به جزئیات ان خطاست . این نوشته مانند ادمی معلولی میماند که روی صندلی چرخدار به این سو و انسو برده میشود و کلماتی نامفهوم بیان میکند .شاید پدر و مادر معلول بدانند این معلول چرخ نشین چه میخواهد بگوبد .اما نگاه دیگران تاسف اور و یا اهی است که چرا اینگونه شد چه مرضی دارد خدا شفایش بدهد بیشتر نیست.
و یا نژاد دیگری .مرد چرخ نشین ما شاید قربانی تصادفی تاریخی باشد مانند انقلاب ..فرقی نمیکند که این تصادف و رویداد در ایران بوده ویا این رویداد محصول یک فکر خام است که مانند ویروسی از بیرون به درون تن ضعیف یک جامعه سرایت کرده است .پرسش این جاست که چرا بخش مهم روشنفکران کشور های اسیائی از هر نژاد و قوم این گونه بخت برگشته میشوند .این افراد فریب چه پیامی را خوردند چه سرابی دیدند که این گونه خود را در منجلاب تنفر غرق میکنند؟ ریشه تنفر یکی است و نماد ان مختف . مانند تنفر از سرمایه داران که میراث چپ است .تنفر از ازادی تنفر از نوع انسان از زبان
اگر امروز این بیماری درمان نشود بدون شک افت ان دامنگیر همگان خواهد شد .
منم بابک خرمدین از آذربایجان : سر و کله این کتاب معمای است اما بر همه عیان است که امدادهای غیبی از اسراییل که همانا دولت فخیمه انگلیس باشد است .سیاست گذاری آنان ایجاد دیوار انسانی در مقابله حمله احتمالی روسیه بود که رضایت به تشکیل کشور تقلبی ترکیه شد و برایشان انواع کتاب جعلی بدون تاریخ از جمله زبان ترکی که هفتاد درصد ان پارسی است و کتاب آقا گرگه ده ده قردقورد و دورغ های آنچنانی که برای جمیع ترکان شده مندیل خیال فکر می کنندعلی آباد هم شهری است . حال برخی با حداقل سواد اجتمایی حتی فرق دولت, ملت ,قوم را نمی دانند دانسته برای کمک به بقای جمهوری جهل و جنون شیعه ترکی قلم فرسای میکنند .متاسفانه چپ کانالیزه شده در ایران عزیز عده ای عقب مانده هستند حتی عقب مانده تر از راست اسلامی که مفسد فی ارض هستند .
آسیب شناسی در مورد ایران نشان می دهد که استیلای هزار ساله ترکان نیا پرست و قانون گریز بی فرهنگ وطن فروش دلیل عقب ماندگی جامعه ایران است .حرکت و رفتار دیروز و امروز آنان خود گواه این حقیقت تلخ است از مهمان نوازی ما ایرانیان که به آنان جا و مکان داده ایم باز هم وطن فروشی !!!.آیا خون ترک از بلوچ رنگین تراست که در فقر مطلق زندگی می کند . مشکله ما ایرانیان همانا جمهوری جهل و جنون ترکی شهعه است .این آذری های مغول تبار هستند که مدام در فکر آریا و ایران باستان و نام کورش و استوانه داریوس و ریش خشایار و شاهنامه فردوسی و شورت اردشیر و دروغهای اردغان و چشمان آتاتورک و دماغ عل بف و موهای نظربایف هستند .
مردم ایران در فکر زمان حال و آینده و دفاع از یکپارچگی میهن و سرکوب ترک تباران اجنبی پرست هستند .
گرامی1- در دوره ی « ارباب رعیتی» خبری از علم تاریخ نبود که « ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر » تاریخ نویس و تاریخدان علمی باشند. اینان« روایتگر»-اند. روایتگر دیده و شنیده های خود. نه تاریخ نویس علمی.تاریخ در قرن اخیر به رشته ی علمی تبدیل شده است.
اقبال ادبیات خوانده نه تاریخ. سعید نفیسی علم تاریخ نخوانده، زبان فرانسه و ادبیات و حقوق کارکرده است. کار تاریخ را بدون تخصص انجام داده است. کاتوزیان اقتصاد خوانده است . کار تاریخی هم نوشته های اوست.2-عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی،همایون کاتوزیان، ناسیونالیستهایی هستند که تاریخ را با ایده لوژی ناسیونالیستی خود « تعریف و روایت» میکنند . تاریخ با دید ایده لوژیک تاریخ علمی نیست. و « روایتگری » هم به تنهایی علم تاریخ نیست. اولین اصل علم دخالت ندادن ایده لوژی در کار علمی ست. اینان در همین اولین قدم کارشان غیر علمی ست.
3-شما که تخصص گرا هستید خوب است بدانید زرین کوب متخصص تاریخ نیست بل متخصص ادبیات است. کار تاریخی را خود انجام داده که ایده لوژیک است.آدمیت حقوق و علوم سیاسی خوانده و نه علم تاریخ.
همانطور که ملاحظه میکنید این مجتهدان شما نیز متخصص علم تاریخ نیستند .
اینها تاریخ نخوانده اند ولی به کار تاریخ پرداخته اند - اینجا ایراد ی نیست- ایراد آنجا ست که آثارشان «علم تاریخ»نیست.
مجموعه ای از روایتهای ایده لوژیک است که به علم تاریخ ربطی ندارد. نمونه اش دو قرن سکوت زرین کوب. که شونیسم خالص است.
4- من ترک هستم . اما پان ترک نیستم. چون ایده لوژی گرا نیستم. اما شما هم ناسیونالیست و هم نژاد گرا هستید.
شما مقلد این پهلوان پنبه ها هستید که نام بردید ، و از این رو کسی که دچار « پارانوا» شده شما هستید نه من.
5- می بینید که بادباکهای شما با یک تلنگر میترکند.
این تقصیر من نیست. تقصیر شماست که برای خودتان پهلوان پنبه درست کرده اید.
و دچار پارانوئید « کوروش» و این مجتهدان هستید.
----
ساعدی پزشکی خوانده ولی ادبیات تولید کرده. شاملو ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده- شهریار ادبیات نخوانده ولی ادبیات تولید کرده و همینطور در سطخ جهان .
داریوش آشوری اقتصاد خوانده ولی در زبانشناسی فارسی کار میکند. تخصصی هم ندارد.
ولی متاسفانه افراد شما علم تاریخ تولید نکرده اند. «روایت» نوشته اند یا بیانیه شونیستی مثل زرین کوب.
اثر قابل ذکر تاریخی ، تاریخ اختماعی ایران نوشته ی مرتضی راوندی ست. که منهای ایراد های مختلف از دو ایراد اساسی رنج می برد ، ناسیونالیسم ، و مارکسیسم. یعنی کمر علم را شکسته. با این همه جهت دریافت اطلاعات قابل استفاده است.
----
خطای شما اینجاست که برای دیگری حق انتخاب و فکر نمیدهید. شما میتوانید مجتهدان خود را خدا بدانید ولی حق ندارید از دیگری
بخواهید که مثل شما فکر کند و مثل شما انتخاب نماید. من برعکس شما فکر و انتخاب میکنم. همین.
بی شرمی مثل "ک . ر" بیمار است و احتیاج به مشاوره دارد و باید هرچه زودتر خود را به یک روانپزشک مجرب نشان بدهد."ک . ر" بسیار هتاک و بی منطق می باشد و هرکسی که از او انتقاد کند را "تروریست" ، "آدمکُش" ، "ضدیهود" ، "زن ستیز" و ... می نامد!!!
"ک . ر" نمی خواهد بپذیرد که بختک آریا مهری پایان یافته است و سلطنت پهلوی در گور است.
پادشاهی خواهانِ رضا پهلوی چی هیچ شانسی برای بدست گرفتن قدرت در ایران آزاد و بدون آخوند فردا ندارند. ملت ایران زیر بار این ذلت نمی رود که یک مشت لمپن و رقاصِ لس آنجلس نشین، بعد از سرنگونی آخوندها در ایران ، قدرت را بدست بگیرند.
با سلام و احترام ، باید از این شاهزادۀ عزیز پرسید.در کشورهای متمدین و در عاداب معاشرت ملل متمدین وقتی انسانها از دو ملت مختلف ازدواج می کنند به حکم سنت متمدینانه بچه ها هم زبان پدر و هم زبان مادر را بخاطر احترام به یکدیکر یاد می گیرند . آیا شما هم این قواعد متمدینانه را در خانواده مراعات می کردید ؟ و اگر نه چرا ؟
سلام-کوروش یک وسیله برای عقب مانده های تاریک اندیشی وارضای تاریک اندیشان مانده درقعرتاریخ فرهیختگان فارس نژادپرست بوده وازلحاظ حقوقی دربت سازی برای پرستش این صهیونیست ساخته هیچ مشکلی نیست.
من ازلحظ آزادگی درجامعه آزادبشری به این تفکراحترام گذاشته ولی تحمیل این بت جدیدبرای جامعه ایرانی وجهانی رامخالف آزادی های اجتماعی میدانم.
اقای ایلیار در کامنت پایین نوشته : " مگر در ایران متخصص زبان شناسی هست یا تاریخ ؟ زبان فارسی کدام کتاب تخصصی بیرون داده که ما ندیده ایم......زبان فارسی فاقد زبان شناس و تاریخ نویس و غیره است. " ! به این میگویند پارانویای پانترکی. این آقا که حتی یک ساعت هم درس تاریخ یا زبانشناسی یا باستانشناسی در هیچ دانشگاهی نخوانده و هیچ سابقه علمی در این رشته ها ندارد صریحا میگوید ایران هیچ زبانشناس و تاریخ نویس و غیره نداشته و هیچ کتاب تخصصی فارسی در این رشته ها وجود ندارد! یعنی ایشان بزرگانی چون عبدالحسین زرین کوب،فریدون آدمیت،اقبال آشتیانی، سعید نفیسی، همایون کاتوزیان، ابن جریر طبری، بلعمی، ابوالفضل بیهقی و بسیاری دیگر را که مراجع معتبر داخلی و جهانی در تاریخ هستند اصلا تاریخدان یا تاریخ نویس به حساب نمی آورد و فقط خودش را تاریخدان و زبانشناس و باستانشناس و...میداند! نژادپرستی به اینجا رسیده!
فراموش کردم ، خوب است این چند نکته ی تکمیلی را به موضوع نگارش اضافه کنم، شاید به درد خورد:
1- تمام کلمات شفاهی را میتوان قید کرد، هنگامیکه که قصد نویسنده نشان دادن زبان گفتاری یک شخص است. که در داخل این علامت قرار میگیرد: -« من چای ایشدیم» . در داخل علامت ، معمولا کتبی هم مینویسند « من چای ایچدیم»
2- جملات خارج از علامت صحبت به زبان کتبی نوشته میشوند: چای ایچدیم.
این متد را در مقاله، شعر، داستان، نمایشنامه و غیره میتوان به کار گرفت.
3- یا اینکه نویسنده قصد دارد تمام متن یک اثر را به زبان شفاهی یا « نیمه کتبی-نیمه شفاهی» بنویسد.
4-روش بیشتر مرسوم : صحبت و غیر صحبت(روایت نویسنده) به زبان کتبی نوشته میشود- و یا در داخل گیومه کمتر از زبان شفاهی یا «نیمه شفاهی-نیمه کتبی»، استفاده میکنند.چنین کاری را هم میتوان انجام داد- ولی باید توجه کرد که برد « اثر لهجه ای» معمولا در دایره ی همان لهجه است. و در دایره ی بزرگتر عمل نمیکند و مخصوصا که زبان کتبی را دور زده است.
آقا رضا، دونالد ترامپ همه اش چهار میلیارد دلار ثروت دارد، همه او را با داشتنن این همه ثروت برای رئیس جمهور شدن کشوری بزرگ و ثروتمندی مثل آمریکا شماتت می کنند، شما با بیست میلیارد پول مسروقه ابوی و میلیاردها دلار پول مسرقه رضا پدربزرگ، چه نیازی به شاه و یا رئیس جمهور شدن در ایران گدا گشنه را دارید؟ مگر اینکه رگ......... شما چه نیازی دارید که آدمهای گ. گ مثل ؟.،،،،،،ی را بیندازید جلو که شما را با عکسهای آنچنانی برای جامعه دربدر ایرانی در خارج مطرح کنند، تا شما کمی سوسیولوژی بشوید، بهتر نیست قبل از اینکه مثل خواهر برادرت دست به انتهار بزنی به یک روانپزشک حاذق مراجعه کنی، و یا از مادر ترک زبانت که خجالت می کشد بترکی(بزبان مادریش) حرف بزند بپرسی که چه بلائی بر سرتان آمده که شرم می کنید ترکی حرف بزنید و به کودکانتان هم ترکی یاد بدهید، تنها راه نجات شما یاد گرفتن
زبان ترکی است تا از حالت دو شخصیتی اشکیزو فرن در بیائید و در مدیا بزبان مادرتان ترکی سخنرانی کنید، نه مثل مادرتان با تپق و با حالت سر افکندگی مصاحبه کرده بود که در تبریز همه، از اینکه او نمی توانست پشت سر هم ترکی حرف بزند حرسشان در آمده بود، سعی کن سینه ات را بدهی جلو و با اعتماد بنفس تمام، بگوئی من رضا تبریزلی ترک، فرخ دیبانین اوغلو، آزربایجانلی وطنداشلاریمنان دانیشیماق ایستیرم. (من پسر فرح دیبا ترک زبان تبریزی با هموطنان آزربایجانیم می خواهم حرف بزنم،گنجشک ها در چین:
http://photos02.wisgoon.com/media/pin/photos02/images/o/2016/7/2/14/146…
از همۀ خوانندگان این چند واژه خواهش می کنم به "ب.م" بگویید، برای او ارزشی قائل نیستم. درخور پاسخ نیست. بر این باورم "ب.م" را همه می شناسند.همه جا می نویسد و در هر جایی!
از همۀ خوانندگان این چند واژه خواهش می کنم به "ب.م" بگویید، برای او ارزشی قائل نیستم. درخور پاسخ نیست. بر این باورم "ب.م" راه همه می شناسند
بی شرمانی همانند "ح.ج" و "ب.م" به من درس دمکراسی می دهند.
بروید شرم کنید!
"کارلوس" شما انسان کشت!
"قیدل" شما انسان کشت!
حمید اشرف شما انسان کشت!
عباس و اسدالله مفتاحی شما، بانک زد و انسان کشت!
امیرپرویز پویان انسان کشت!
رضا رضایی انسان کُشت!
به سیاه کل یورش بردید، ژاندارم ها را کشتید، انسان های بی خبر از همه جا را!
"چه" شما انسان کشت!
عرفات شما انسان کشت!
تروریست های فلسطینی انسان کشتند:
از "الف" تا "یای" آن!
آنگاه شما آزادی خواه هستید ای آدم کُشان؟
کیانوش
تنها روزنامه در "آلبانی" زری پوپولیت" نام داشت(Zëri i Popullit)، به معنای "صدای مردم"، "زِر" که در فارسی و به نادرست به معنای "زِر" زدن است، در زبان آلبانیایی همان صدا و "زِر"(به معنی صدا است). هر گاه می گوییم:"زِر نزن!" این یعنی صدایت را ببند!
صفحات نخست تا پایانی Zëri i Populitt همواره پر بود از عکس های انورخوجه و همسرش!
با تشكر از شما بابت كامنت بسيار زيبا و نقدى كه بر زبان گفتار و نوشتار و نحوه كاربردى صحيح آن در ساختار جمله كتبى كرده ايد.
سيفى منصور
به معنای دقیق کلمه جمع کنید خودتان را یکبار برای همیشه!
آنگاه که "تو" و دوستانت در بارۀ اعدام در ایران و در رادیو "پکن" سخن می گقتید، هر روزه هزاران انسان را مائو بر دار می کشید.
هنگامی که از رادیو"تیرانا" عربده می کشیدید و در نبود آزادی در ایران شاهنشاهی سخن می گفتید، در آلبانی، حتی یک روزنامه بغیر از ارگان مرکزی حزب "کار"(حزب دیکتاتور و حاکم بر آلبانی بسرکردگی انورخوجه و مهمت شیخو) چاپ نمی شد. و این در حالی بود حداقل ما، به همراه دیگر هفته نامه ها، ماه نامه ها، در ایران دو روزنامۀ سرتاسری "کیهان" و "اطلاعات" را داشتیم به همراه ضمیه هایشان از کیهان بچه ها گرفته تا اطلاعات هفتگی!
-« كاش ميفهميديد بى زبانى يعنى چه. کاش میفهمیدید مهاجرت به شهری که در اصل غربت است یعنی چه. کاش قدری انصاف داشتید. کاش قبول کنید که ما در ایران تورک داریم.»
هیچ زبانی نمیتواند جای زبانی را که انسان با شیر مادر آموخته و بزرگ شده بگیرد.-«نیاز به آموزش به زبان مادریم را دارم که جزو پایه ای ترین حقوق من هست. »
نقل شده از متن مقاله.
این جملات جگرم را آتش زد.
چون منهم دوره ی غذاب جهنم جانگداز این « نیاز» و آرزوی کشنده ی «کاش» را تجربه کرده ام.
و دیده ام که چگونه محروم کردن یک انسان از زبان مادریش روح او را میکشد. چگونه مانع بیان احساس و اندیشه اش میشود.
و چگونه مغز و روحش را مکانیکی دستکاری میکند.
محروم کردن یک انسان از زبان مادری یعنی قتل روح او، و بعد کشتن جسمی او.
یعنی جنایت علیه بشریت.
انسان قبل از هر چیز و هرچیز نیاز به سخن گفتن با احساس خود دارد. گرفتن قدرت بیان احساس یعنی تنزل دادن انسان به
دنیای بیگانه حیوانی.
با یک کلمه از زبان مادری انسان در دریایی از شادی و آرامش روحی و اندیشه و احساس غرق میشود، که هیچ کلمه ی غریبه ای قادر به تولید آن نیست.« مغز و احساس» با کلمه ی زبان مادری طبیعی آغاز به کار میکند و بدون آن به راستی از کار میافتد و با زبان غریبه ، مصنوعی و مکانیکی کار میکند. و مثله شده به حرکت درمیاید. کسی که این روند را تجربه نکرده قادر به حس و درک دقیق این مفاهیم نیست.
وقتی کلمات زبان مادری«قارنی» و « یاریخلیخ» برزبان جاری میشوند حکم « تقدس» مییابند و برای گوینده اش مقدس میشوند؛ و
هنگامیکه شخص نمیتواند آنها را درست قید کند و درست بخواند و حالت کتبی و شفاهی را از هم جدا کند، خود را توهین و مثله شده و محروم از انسان بودن مییابد. خود را محروم از مقدسات خویش احساس میکند .
محروم از زیبایی های روحی و احساسی ، و عشق و امید و آرزو و سازندگی مییابد.
او چقدر باید این محرومیت از انسان بودن را تحمل کند، نود سال، صد سال این جنایت کافی نیست.
---
ممنون از نویسنده که احساس محرومیت خود را با من خواننده در میان گذاشته است.
محمدرضای عزیز، شما حرفی برای گفتن ندارید سعی کنید کمی استراحت کنید و با مطالعه مطالب جدید خودتان را شارژ کنید و همانند گذشته مطالب پربار بنویسید نه الکی، حضور دایم در مدیا خود از نظر سخصیتی مورد سئوال است، از صمیم قلب دوستتان دارم.
حسن جداری در سال 00000000 زندگی می کند.
حتی اندکی هم در جهان ما نیست.
....کمکش کنید!
جداری، یک پان تورک است!
به مردمان سرزمین های دیگر و از جمله به مردمان ایران احترام نمی گذارد.
دیکتاتور است، دیکتاتور پرولتاریا از نوع:"دارو دستۀ چهارگانه"، "انور خوجه، رفیق مائو، چوئن لای!
جداری، همانند آن بیمار که "ب.م" نام دارد و زیر هر نوشته ای دیدگاه خود را می نویسد، نیاز به مشاوره دارد. مشاورۀ روانی!
آقای حسن جداری!
آیا هنوز حال مائو هنوز خوب است؟ که گفت:
"شورش برحق است!"
هنوز "بگذار صد گل بشکفٌد" معنا دارد؟
و بر این پایه ها:
میلیونها انسان را در "انقلاب فرهنگی" کشت!
شما همچنان مجسمۀ بلاهت "مائو" هستید و یا نه؟
داستان "کشتن گنجشک ها" در چین بر پایۀ فرمان صدر مائوی شما برای حفظ کشاورزی چین چیست؟
چرا مائو "لین-پیائو را کشت، هنگامی که هواپیمایش بسوی شوروی می رفت؟
چرا "لئو شائو چی" را مائوی شما کشت؟
رفیق مائوی شما چه گلی بر سر ایرانیان زد؟
آقای ......... که میخواهی حکومت کمونیستی در ایران راه بیندازی! کمونیسم میکروب است. تمام دولتهای کمونیستی، دیکتاتور بودند. بیشترین قتل و نسل کشی انسانها در طول تاریخ، در زمان دولتهای کمونیستی اتفاق افتاده است. از خواب بیدار شو. تو یک پان ترک تجزیه طلب هستی. اما خواب تجزیه ی ایران هم نخواهی دید!