یزدانی جان، ما قادر نیستیم، هر کسی هر چه می نویسد ، درج کنیم، ما همگی برای نان خود و خانواده بایستی سگ دو بزنیم، به همین خاطر، هرکسی که علاقمند باشه ، حداقل یک مقاله و یا خبر در ماه بتونه درج کنه، اکانت سایت در اختیارش قرار می گیرد،و هر چه خواست درج کند.بسیاری از شما ، در طول هفته از سایت استفاده می کنید ، هیچ وقت ،حتی یک سنت هم به سایت کمک نکرده اید، با این حال بخش کامنت ها کاملا باز است، کاملا حق دارید ، هر انتقادی را درج کنید ، چند وقت پیش ،خواستم کامنتی در روز آنلاین بگذارم، ولی چنین حقی برای کاربران موجود نبود، این سایت با کمک چند دولت اروپایی کمک
مالی هنگفت دریافت می کرد، کادر کاملی داشت، ولی با این وجود، پاسخی به کاربران نمی داد و چیزی از دیگر اندیشان درج نمی کرد.با این وجود، کاری که ایران گلوبال ملزم به رعایت آن است این که اگر مقاله ای درج شد ، امکان نقد آن وجود داشته باشد،
بچه هایی که در روز جمع شده بودند، اغلب روزنامه نگاری شغلشان است و کار دیگری بلد نیستند! ارج گذاشتن به کار آنها، بی بها کردن کار تو و دوستان دیگری که اشاره کردی نیست. شما که اهل کوتاه آمدن و تعطیل کردن نیستید، اگر عزراییل زود تر از شما ها، سراغ من نیاید، در رسای شما هم حتما می نویسم! کار بچه های روز، مثل بچه های جرس، " نرمال" بود. علی، فواد، مسعود و تو نرمال نیستید! از نسل آدم های نرمال نیستید! تفنگ وقلم را یکجور می بینید! خلاصه کلام، اشکال دارید آقا، اشکال!
برخورد شخصی؟ برخورد شخصی با کی؟ با کسی که هر بار رنگ عوض میکنه و هر کامنت رو با یک اسم مینویسه که همه اش هم اسامی مستعار هستن ؛ به اون، به این، اگر، مگر، چرا و... در عقب ماندگی فکری شما همین بس که اسکیمو و مغول زادگی رو به عنوان فحش به کار میبری. گویا مردم خودشون انتخاب میکنن که از چه کسی زاده بشن!!! با همین یک اصطلاح اثبات کردی که چند سده کار داری تا به دوره ماکیاولی برسی. لذا نتیجه میشه که حرف زدن از ماکیاولی برای تو زیادی ثقیله. اگر با معیارهای خودت باشه، باید با شیوه های قرون وسطایی یا حتی انسانهای اولیه با تو برخورد کرد. البته ما انسانهای مدرن هستیم و از این جهت بخت یارته. هر صحبتی رو به قومیت و ملیت طرف مقابلت میکشونی. سطح فکرت همینه و امیدی هم به پیشرفتت نیست.
دوست مهربان و ارجمندم مازیار کارن، با سپاس از لطف بی شائبه ی شما لاجرم فکر می کنم آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند... این نوشته هم با همان زلالی اشک و عشقی نوشته شد که شما و دیگرانی خواندند و به دل شان نشست. شاد باشید
مشخص نشد شما با محتوای نوشته مشکل دارید یا با عکس نویسنده که با لحنی بی ادبانه .... «مکش مرگ ما» می نامید!
اگر نقدی به محتوای نوشته دارید می توانید مستدل آنرا مطرح کنید. وگرنه از از اهانت .... به جایی نمی رسید و عرض خود می برید.
اگر .... صداقت داری اسمت را معما نگذار و با دهها نام اینجا ، شخصی برخورد نکن . ما همانطور که قبلا اعلان شد با آدم بی منطق تجزیه طلب جعلکار تحریف کن دروغ گو فقط با سبک ماکیاولی یعنی در عنمل ودر تئوری با فشار.... و با قدرت مردم ایران با او طرف میشویم چون زبان دیگری نمی فهمد . کسیکه نام و تاریخ و تمدن و مشاهیر یک مملکت 7 هزارساله را جعل و تحریف کند و تبلیغ جنگ داخلی نژادی کند ، جایش در اینجا و در غرب نیست بلکه باید در میدانهای ایران یا خارج از ایران ،او را .... به مرز چین و ماچین میان نژاد زرد و اسکینوها .فراموشکار خصوصیت آدم نادان است . به اسم خودت در اینجا فکر کن قبل از اینکه دیگران را نصیت نکن . تنها فایده تئوریهای ماکیاولی در قرن 21 نسان دادن طرز برخورد با شما عموزادههای مغول است .
اشتی ملی زمانی عملی است که خود نظام به جنایتی که پس از سال 57 روی داده اعتراف کند و راه انتخابات ازاد را برای همه سازمانها و احزاب و گروهای سیاسی باز بگذارد . اشتی ملی یک جانبه نیست بلکه خواستی همگانی از دو سوی مخالف و موافق است.
اشتی ملی زمانی صورت خواهد گرفت که سازمانهای سیاسی ازادی و حق فعالیت داشته و بپذیرند که خشونت و انتقام و گشتار مخالف راه حل نهائی نیست. اشتی ملی یعنی گردن نهادن به رای ملت ایران.
اقای زرتشت گرامی درود بر شما . من نوشته شما ره به دقت خواندم و با شما موافق هستم و در برابر احساس میهن پرستی شما سر فرود میاورم .. پیشنهاد عملی شما چیست و از کجا شروع کتیم . ایرادی به مردم نیست بل چگونه میتوان سازمانهای سیاسی را پیرامون یک برنامه و هدف مشترک بسیج کرد . به زبان ساده چگونه میتوان حزب توده و فدائی و سازمان مجاهدین خلق و نهضت ازادی و جبهه ملی و حزب دمکرات کردستان و کوله وحزب ملت ایران وو و را زیر یک سقف جمع کرد ؟
من با تمام توان در خدمت شما هستم . چه کنیم ؟
به همان دلیل که شما طی این چند سال همواره جازه داشته اید با صدها نام بی معنی هر نوع خشونت کلامی و نفرت پراکنی را در این سایت به کار ببندید. غافل از اینکه اگر با هزاران اسم هم کامنت بگذارید، از همان سطر اول با دقت به غلظت نفرت و بی ادبی جملاتتان لو می روید . بهتر است خودتان را بیش از این فریب ندهید. کسی فریب نخورده و از این پس نیز فریب نخواهد خورد که کامنتهای شما از جانب اشخاص متعدد است. بهتر است کمی جسارت داشته باشید و با یک نام ثابت مطلب بنویسید تا جدی گرفته شوید. خیالتان راحت باشد، کسی به دنبال ترور شما نخواهد بود. بلعکس، جمهوری اسلامی به سبب خدمات مفت و مجانی به شما جایزه خواهد داد. البته در ایران دموکراتیک آینده شما باید تحت تعقیب قرار گرفته
به سبب این حجم از نفرت و نفاق پراکنی محاکمه شوید. همچنین کسانی که اجازه چنین تقلباتی را برای شما فراهم کرده اند باید پاسخگو باشند.
با قلبی سرشار از امید، اعلام میدارم که هم اکنون قیمت هر بشکه نفت به فقط "" ۳۰ دلار هر بشکه "" رسیده، شیشه جان دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان در حال شکستن است و خلقهای ایران میتوانند به آزادی برسند، دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان، با نزدیکی به ارمنستان، مسببات سرایت انزوای ارمنستان را نیز، بر خود فراهم آورد و اینک مرز شرقی ایران، برای دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان، بسته است. با بهتر شدن اقتصاد آمریکا و به تناسب آن تقویت دلار، نفت هر بشکه بیشتر نزول خواهد کرد، دولت جماعت جامعه شاهنامه خوان نیز، میتواند از تروریست‌های پ ک ک حمایت کند و یا ارمنستان را، بر علیه جمهوری آزربایجان تجهیز کند ولی "" بزودی تنزل قیمت نفت، نه به روز، بلکه به ساعت‌ها "" کاهش خواهد یافت. اقتصاد چاوزی ونزوئلا نیز در حال خراب شدن بر سر ونزوئلا است و دست بوسی احمدی نژاد از چاوس، هیچ
آقای توکلی متشکر از توضیحتان.
متاسفانه اکثر ما خوانندگان سایت به مشکلات توجه نمی کنیم. برای ما مسئله فقط به این صورت مطرح می شود که آیا مقالاتی که برای سایت فرستاده می شوند چاپ می شوند یا نه و اگر هم به دلایلی چاپ نشدند ذهنیت ما این است که سایت سانسور می کند.
در مورد کامنتها بدتر است. اکثر ما خوانندگان و نویسندگان کامنتها نگاه می کنیم ببینیم که آیا کامنتها به موقع چاپ می شوند یا نه و اگر چاپ شدند درست همانطور که ما نوشته بودیم هستند یا تغییر داده شده اند، نقطه چین شده اند یا...
در مورد توهین هم نمی توان به توافق رسید. همانطور که نوشته اید ممکن است که کلمه ای و یا جمله ای از نظر من توهین نباشد ولی از نظر دیگری توهین باشد. من قبول دارم که باید سعی کنیم در کامنتها نه تنها به دیگران توهین نکنیم بلکه حتی آنها را نرنجانیم و از کلمات تند هم استفاده نکنیم. متاسفانه بعضی مواقع کلمه مناسبی
پیدا نمی شود که مطلب را ادا کند. مثلا در مورد «حرف مفت» که من استفاده کرده بودم و به نظر مسئول محترم کامنتها توهین بود، من آن را توهین نمی دانم ولی اعتراف می کنم که لحن تندی است. گاهی وقتها ما به دلایلی عصبی می شویم و لحنمان تند می شود.بعضی ها هم مته به خشخاش می گذارند. بعضی ها هم خودشان را محق می دانند که هر تهمت و اتهامی را به دیگران بزنند بدون اینکه سند و مدرکی بیاورند و انتظار هم دارند که دیگران به آنها کمتر از گل نگویند.
به هر حال برای ما که در فرهنگی دمکراتیک رشد نیافته ایم وضعیت مشکلی است.
ایشان درگذشته اند و ما ایرانی ها معمولاً درگذشتگان را می ستاییم همان طور که زندگان را بی پروا می نکوهیم. داوری دربارۀ کارنامۀ ایشان را باید به متخصصان تاریخ و مورخان آشنا به دوره‌ای که او درباره‌اش کار کرده واگذاشت. اما یک مورخ، حتی اگر اشتباه سیاسی کرده باشد، با این لحن و زبان از خطای سیاسی‌اش سخن نمی‌گوید: پرونده ی بنده چه بسا نابخشودنی‌تر از دیگران باشد؛ چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان برم داشت که اندوخته ها و دانسته ها را به زباله دانی ریختم و در هماهنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم. ادیبانه تر بگویم: «گه زدم و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را قاشق قاشق می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه ای خزیده ام تا چه پیش آید.»
وظیفۀ مورخ کوشش در جهت نشان دادن علل اشتباه سیاسی است نه اظهار ندامت به این صورت شنیع و تاسف آور – البته اگر
اشتباهی صورت گرفته باشد. این جور اظهار ندامت‌ها برای بعضی از فعالان سیاسی آن دوره یا پیروان دیرآمدۀ رژیم گذشته میتواند خوشایند باشد. ایشان به جای این حرف ها باید، در مقام مورخ، آن دوره را هم از نظر داخلی و هم از نظر بین‌المللی بازسازی می‌کردند و علل پیوستن جوانان و روشنفکران را به ایدئولوژی‌های انقلابی نشان می‌دادند. در دوره‌ای که شاه مملکت انقلابی شده بود، چه ایرادی به یک مدرس دانشگاهی میتوان گرفت. مگر استادش فریدون آدمیت به دنبال برافتادن شاه نبود. به گمان من خانم ناطق باید به دنبال ادبیات می رفت. گویا برای تحصیل در رشتۀ ادبیات هم به فرانسه رفته بود. خانمی بیش از اندازه احساساتی بود و به قول خودش شور برش می‌داشت. شور و احساساتش را بی حساب و کتاب در تحقیق تاریخی دخالت می داد. نمی توانست هنگام داوری تاریخی به هیجانات روحی اش مهار بزند. اسناد تاریخی را نمی سنجید. منابع گوناگون را باهم مقابله نمی کرد. به اسنادی که باب میلش بود، استناد می کرد و از آن اسناد هم تا جایی که با پیشداوری هایش سازگار بودند، استفاده می کرد. سند را یک خط در میان نمی‌خوانند. مورخ باید بتواند در کار تحقیق از احساسات خود فاصله بگیرد. او زمانی که طرفدار چریک ها بود، از میرزا رضای کرمانی یک چریک فدایی ساخت. زمانی که از انقلابی گری دست کشید و به ایدۀ دموکراسی و رواداری گروید، از میرزاآقاسی یک دموکرات تمام عیار ساخت، از کسی که به قول آدمیت احدی حق نداشت به گاو او کج نگاه کند و آشکارا خود را تبعه روس می دانست و پس از مرگ محمد شاه به سفارت روس پناه برد. یا زمانی که طرفدار ملی گرایی شد و گویا به زرتشتی گری پیوست، از حافظ قرآن یک زرتشتی ناب ساخت. متاسفانه نقد تاریخی در میان ما ناشناخته است. بگذارید زمان بگذرد، شاید جوان ترها که نمی شناختندش به ارزیابی کارنامه اش بپردازند. البته خانم مهربان و صمیمی بود. در مدح سجایای خوب اخلاقی اش باید نوشت. اما همه چیز را به هم درنیامیزیم. امروز ما ایرانیان بیش از هر زمان دیگری نیاز به جدیت و احساس مسئولیت داریم. درگذشت خانم ناطق که زمانی حضور فرهنگی چشمگیری در میان ایرانیان خارج داشت، غم انگیز است. یادش را گرامی بداریم!
شمشیر داموکلوس موجود در ایرانگلوبال تا بحال دو بار گردن مقالات ارسالی بنده را به قربانی گرفته است. بار اول مقاله "اشعار ترکی شهریار و مدیرکل فرهنگ" که در حدود دو سال پیش دو بار به ایرانگلوبال فرستادم و خبری از درجش نشد . بار دوم مقاله "گرگ خاکستری ، بؤزقورد در افسانه های ترکان ) که مقاله ایست تاریخی و نشاندهنده جایگاه گرگ خاکستری در میتولوژی خلقهای ترک زبان . علت ممانعت ازدرج این مقاله را پرسیدم ؛ جوابی ندادند. روزگار غریبی ست نازنین.
پان تورکها بی خود دارند متە بە خشخاش میزنند من نە تنها بە تورکها بە هیچ ملتی در عمرم توهین نکردم ولی حکومتهای بربر منش تورکها را همیشە مورد حملەی کامنتهای خودم قرار دادم و هیچ گونە قرابتی با اوردغان ، آتاتورک ، هلاکو ، تیمور . محمد شاه قاجار ، شا عباس و دیگران نداشتە و ندارم و هر تورکی کە هویت خود را با این جنایتکاران تاریخ تعریف میکند نە بە من مربوط است و نە مربوط خواهد شد ، اتفاقأ این تورکها بود کە مدام بە فارس ، کورد ارمنی توهین کردەاند حتی لباس ملت کورد هم مورد حملەی این پان تورکها قرار گرفت ،، من یک جا فقط یک سوأل مطرح کردم و گفتم امیدوارم تورکهای آذری در ایران اینقدر.... نباشند کە از فاشیزم اوردغان دفاع کنند همین و این نە تنها توهین بە حساب نمی آید بلکە دقیقأ میخواستم حساب تورکهای ایران را از بربریت و فاشیزم اوردغان جدا کنم
فریب و مرده خوری سیاسی یکی از ابزار های سیاسی جریان چپ و سازمان اسلامی رجوی شده است . خانم بهکیش و بسیاری از بانوان عضو سازمان اسلامی رجوی و چپی در حقیقت قربانی اهداف واهی شدند. بر عکس سازمانهای چپی و دینی و خود نظام اسلامی در بوجود اوردن این فاجعه انسانی نقش اول را دارند. و نه شاکی بلکه مجرمند.
29 جریان بالا با ان طورما ر خود به همین سیاست مرده خواری و قربانی کردن افراد خانواده برا ی اهدا ف چپی و دینی قدم بر میدارند. توجه کننیم که بنیاد خانواده بوسیله همین جریانت اسلامی و چپی از درون منفجر شد . ایا این 29 جریان میدانند چه بر خورد زشتی سازمان رجوی با مادران و پدرانی داشته که برای دیدار فرزندان و اقوا م به عراق رفته بودند؟
سیروس گرامی، بخش کامنت ها از سخت ترین کارهای این سایت است،برخی مواقع تداخل در کار ها پیش میآید و منهم مقصر م ،بطور مثال کامنت جمال که حاوی توهین به ترک ها بود را ندیده و به آن راه دادم و مسئول کامنت ها مقصر نیست، چون وقتی کامنت ها رو دست می ماند، من دخالت می کنم و این نوعی آنارشی ایجاد می شود،از سوی دیگر برخی کلمات است که به سلیقه و درک طرف بستگی دارد، مثلا اینکه گفته شود ، حرف مفت، از نظر من توهین نیست ولی دیگری آن را توهین می پندارد
پان تركها بسيار ارزومند و اميدوارند كه ثابت كنند ايران گلوبال يك سايت يك جانبه نگر و مثلن سانسور كننده هست تا به نتايج دلخواه برسند . اگر قرار بود نوشته ى كسى را سانسور بكند اول بايد انشاء هاى راسيستى اقاى لوايى را سانسور ميكرد كه هرچه دلش ميخواهد مى نويسد و به اجداد ما و به بزرگان ما ناسزا مى گويد در ضمن ايرانى فرزندان مبارز خود را خوب مى شناسد اقاى توكلى تمام عمرش را در بستر مبارزه قربانى كرده است تا تو و من بتوانيم حرفمان را بزنيم و همجنين اقاى اقبالى و ديگران . دوست عزيز حرف هاى تو خريدار ندارد . زنده باد مردم سلحشور و مهمان نواز و يك رنگ اذربايجان .
2 دلیل اصلی برای آشتی ملی، عبارت از پختگی سیاسی برای حل مسالمت آمیز مشکلات سیاسی دوم در شرایطی که جامعه و سیاستمداران به بن بست می رسند، بعبارت دیگر هیچ نیرویی قادر به حل مشکلات عدیده کشوری نیست ، تز اشتی ملی طرح می شود،اینکه گفته شود اول این نظام را سرنگون می کنیم و بعد دست به آشتی ملی می زنیم ویا گفته شود اول از دست آخوند ها راحت شویم و بعد به اقلیت های قومي - یا ملّی - مذهبی آزادی می دهیم.غیر عملی و نشدنی است
مسئول محترم کامنتها تصور می کنم که مشکل من با شما منتفی است. من سئوالاتم را تکرار نکرده ام. مسئول سایت اظهار بی اطلاعی کرده و شما را مسئول و جوابگو دانسته. شما هم می گویید که آن کامنتها را شما منتشر نکرده اید. من هم از شما قبول می کنم و فقط در ذهنم می نشیند که در این سایت نوعی آنارشی حاکم است.
فقط چون شما به من نسبت بی صداقتی داده بودید به شما توضیح دادم که همانطور که قبلا هم نوشته بودم تعدادی کامنت که بعد از من نوشته شده بودند قبل از کامنت من چاپ شده اند.
تنها سئوالی که از شما داشتم این بود که چرا «حرف بی پایه و اساس» را توهین دانسته و نقطه چین کرده اید که بی جواب ماند و با وضعیتی که می بینم انتظار جواب را هم نخواهم داشت.
در کامنت قبلی ام هم فقط با جناب ایستا بحث کرده بودم که نسبت دروغ گویی به من داده بود و استدلال کرده ام که من دروغ نگفته ام و عین حرف ایشان را آورده ام.
به نظر می رسد
ایران زندانی است بزرگ، که ملل خود را نزدیک یکقرن است به سلاخی کشیده است. تا زمانیکه قتل عام زبانی، فرهنگی ملل ایران به بهانه های مختلف تداوم یابد، و اختیارات حق تعیین سرنوشت، از آنان سلب شود، و حقوق ملی، مدنی، فرهنگی آنان زیر پای دیکتاتورمذهبی و غیر مذهبی لگد مال شود، تا زمانیکه مشتی جنایتکار مطبوعات را در اختیار بگیرند، و صدای اعتراض مردم را خفه بکنند، تا زمانیکه ثروتهای ملل جغرافیای موسوم به ایران، از طریق تهران چپاول شود، تا زمانیکه ملل ایران روز به روز به فقر و محرومیت کشیده شوند، انفجار خشم و عصیان، و نارضایتی های توده های محروم در وقت خود، دودمان دیکتاتورهای حاکم بر جهنم ایرن را بر باد خواهد داد. بنا بر تجربه، ظلم و ستم رژیم منحوس پهلوی، همچنین ظلم و ستم جنایتکاران رژیم اسلامی تهران، ایران را بسوی فروپاشی سوق میدهد. ایران مثل بمبی منتظرجرقه است تا از هم بپاشد.
آشتی ملی، واژه ای گسترده است که در چارچوب یک نظام اسلامی ایدیولوژیک نمی گنجد،اما آغاز این درک فراگیرد، نهایتا می باید با انتخابات ازاد، درک و فهم مشکل اتنیکی ایران در یک بستر و فاصله گیری با هر گونه ستیزه جویی در داخل و سیاست بین المللی همراه باشد، این است کلید واقعی برای حال و آینده ایران
در ایران نه در زمان شاه و نه در زمان شیخ تعداد شاهنامه خوان از تعداد انگشتان زیادتر نیود و نیست . ولی تعداد آذری هایی که کتاب نوحه محرم در دست و خانه شان بود از موهایت سرت در جوانی بیشتر بودند و هستند . من در اروپا شاهد آذری های به اصطلاح روشنفکر ئ تبعیدی بودم که از ایران کتاب نوحه سفارش داده بودند . این فرق بین ایرانی و ترک است . از موضوعی که اطلاع نداری اخبار دروغ پخش نکن ! نصف مردم ایران در روستاها سواد خواندن شاهنامه نداشتند و ندارند . شما پان ترکیه ایسم ها کارتان شانتاژ است بقول مجاهدین . شعر هم در عربی از شعور می آید . آدام .... اجازه ندارد در باره فرهنگ شعردوستی ایرانیان دروغ پراکنی کند . شما حتی در قرن 21 الفبا هم ندارید . پناه برده اید به الفبای روسی و لاتین و عربی و فارسی و اسلامی و مغولی و شامانی .
اجمد پورمندی عزیز: اینکه نوشته ای :«روزنامه، خانه روزنامه نگار است. روزنامه را که از او بگیری، بی خانمانش می کنی. » این حرف البته درمورد کشورهای استبدادی و از جمله کشور بلا زده ما کاملا درست است. آری در ایران، روزنامه نگار بی خانمان است. اما موضوع این است در خارج از ایران و در کشورهای آزاد جهان اگر انگیزه ازادی خواهی داشته باشی در ظرف چند روز می توانی همان نشریه را دوباره برپا کنی ؛همانطور که ایران امروز، اخبار امروز، عصر نو ؛ ایران گلوبال و... بدون هیج چشم داشتی سالهاست به کار شان ادامه داده اند. تازه این روزنامه نگاران می تواننند نوشته های خود را در دهها سایت دیگر درج نمایند ؛ بشزطی که از پول بگدرند ؛ ان طور که «ما ها »سالهاست نه مزدی دریافت می کنیم ، برای «نان» زحمت می کشیم و باقی مانده وقت مان برای نوشتن و اداره سایت می گذاریم ، مگر خون آنان رنگین تز از دیگران است؟
تازه از پول زحمت کشیده مان هم مصرف سایت و سیاست می کنیم ؛ ولی کسی قدرمان را نمی داند. نسل ما هر خطایی که کرد ، نسل پاکی بود. پولکی نبود برای پول نمی نوشت؛ «خط »اش را با میلیون ها دلارعوض نمی کرد وچشم اش به پول دولت ها دوخته نشده بود.....
جناب Direnc Minelli گرامی / لطفا امیل بزنید و کد های اکانت جدید خود را دریافت نمائید. مشکل در اینجاست که سایت حرفه ای کار می کند و لی کارکنانش هر کدام صاحب دو شغل هستند . با یکی زندگی شان را می چرخانند و برای اداره سایت فرصت کمی می ماند. و اینطور است که برخی از امیل ها درست خوانده نمی شود
ممنون از شما، اماباید توجه داشته باشیم این تزشورایی شدن ولایت فقیه دروغی بیش نیست، وحیله ای از جانب رفسنجانی مکارودستمال به سر برای فریب مردم واعتبار دادن وبقای رژیم پلید جمهوری اسلامی است. موفق باشید
سلام.فقط میگویم زنده بادمردم کل اسپانیا.مردم باسود وپرمدعا وروشنفکروتمدن سازتاریخساز ما ! باید ازمردم پایین دست این کشوریک کمی مدنیت وآزادگی وانسانیت .درس یاد بگیرندوبدانند امروزی بودن یعنی چی.بالادست وروشنفکراسپانیا دیگر جای خوددارد.
سلام-من هم بنوبه خوداز دوستان سیاسی وهویت طلب وازهمه آنهاییکه ادعای روشنفکری داشته ،میشودبه آنهاگفت روح آزادگی دارند،ازهم اکنون درخواست میکنم به مشروعیت بین المللی این رژیم کمک نکنید.ما علاوه براینکه ازهیچ امتیازی نسبت به زمان شاه بدست نیاوردیم ،تنهااین رژیم بایاری رسانه های بین المللی خارجی وداخلی توانسته همه راسرکارگذارد.
میتوان یک سال ویاده سال گول خورد،حال نزدیک چهل سال است ودرعصرمدرنیسم واانقلاب انفورماتیک ماوکل مردم اران راسرکارگذاشته اند.این رژیم همه رابه بیراهه برده وبا دستاویزقراردادن مسایلی همچون امنیت.دشمن .اسلام ووسرهمه کلاه میگذارد.
این رزیم باپروژه سازی های مختلف بااربابان خارجی خودهمچون جنگ.انرژی هسته ایی حق مسلم ماست.طالبان.الغاعده. داعش.ماهاراسرکارگذاشته است.
اکنون نیزآقای خامنه ایی درخواست والتماس میکندکه بخاطرایران اسلامی.اقتدار وجمهوری اسلامی رای دهیدواگرمن را
قبول نداریدبه ایران وازاین چرندیات رای دهید.
گیرم که ده نفررافرستادیدمجلس باشورای نگهبان.بامصلحت نظام.بانظارت استصوابی.با شورای فقها.ووو..چکارمیخواهیدبکنید.
اگرتحریم نکنید یعنی سال های 58.61.63.67.78.88.رافراموش کرده اید.دراین حکومت کسی جرعت نداردبه پارازیت.به گرانی.به دزدی های بلیاردی.به استخدام های خودی ها.به رانت خواری.به بورسیه های ناحق.به کتک زدن خانم ها درروزروشن.به سرکوب های ملت های که خواهان ابتدایی ترین حقوق مدنی هستند.به انحصاری بودن راسانه های میلی.به دولتی بودن تمام امورات مردم کوچکترین اعتراضی بکند.شماهانیزبارای دادن هم به سرکوب ها وهم به حکومت مشروعیت بین المللی درنهادهای جهانی میدهید.
باورکنیداگرمنافع این رژیم وباندداخلی وخارجی شان بخطرافتد ازبشاراسد وازاستالین وهیتلرهم بدترعمل خواهدکرد.حال خوددانید.
اگرپیشرفتی درظاهردرمملکت دیده میشوداین پیشرفت حق کشورومردم بوده است بایدده هابرابروزیادترازاین بایدمیشدوپس درآمدازفروش نفت وگازودیگرمنابع راچیکاربایدمیکردند؟
امروز قیمت هر بشکه نفت نزدیک ۳۱ دلار بشکه است، تا نزول قیمت نفت به بشکه‌ای ۲۱ دلار، شاهد فروپاشی کشور هائی خواهیم بود که با کمک گیری از پترو دلار، شروع به ملت سازی کزائی کردند، ایران و جامعه جماعتی شاهنامه خوان یکی از آن جوامع است. انگار شروع پرفروش کتاب مزخرف " هنر شفاف فکر کردن "" در جامعه جماعتی شاهنامه خوان مقارن شده با تحولات سیاه، اینک جامعه جماعتی شاهنامه خوان باید به چند پرسش اساسی پاسخ دهد، پان فارس ها، توده‌ای ها، کمونیست‌ها و چپ‌ها و هکذا نه از اقدامات تروریستی پ ک ک حمایت کردند بلکه مافیا سپاه تروریست‌های پ ک ک را مجهز کرد تا مترقی‌ترین کشور خاورمیان را بی ثبات کنند، اینک انتظار جامعه جماعت شاهنامه خوان از ترکیه چیست؟ جامعه جماعت شاهنامه خوان، در جنگ جمهوری آزربایجان با ارمنستان، طرف ارمنستان را گرفت در صورتیکه دست کم می‌توانست بی طرف بماند، انتظار
جامعه جماعت شاهنامه خوان از جمهوری آزربایجان چیست؟
"" خبر مهم "" پاکستان ایران و جامعه جماعتی شاهنامه خوان را تهدید کرد، پاکستان گفت اگر خطری از سوی ایران متوجه عربستان شود ایران را از روی نقش محو خواهد کرد.
آقای سیروس زنجانی گرامی، شوربختانه شما پرسش های خود را با وجود پاسخ داده شدن دوباره و دوباره مطرح می کنید. درباره ی کامنت های مشکل داری که ذکر کردید گفتم که آنها را من منتشر نکردم؛ بعد از انتشار آنها را دیدم و واژه های توهین آمیز را برداشتم. جدا از کامنت آقای کردی که به دلیل داشتن کد تارنما مستقیماً منتشر شده بود، کامنت آقای جمال را هم من منتشر نکردم. افزون بر من، مسؤول تارنما و شاید کسان دیگری هم کامنت ها را منتشر می کنند. من هرگاه ببینم که کامنت توهین داری منتشر شده است توهین ها را برمی دارم. اما در زمان میان انتشار و دیدن من واژه های توهین دار مدتی در تارنما می مانند. در موارد دیگری هم این مشکل روی داده است. ازدید من، ضمن ملاحظه ی اصل آزادی بیان، هیچگونه توهین شخصی و قومی ای نباید منتشر شود و در عمل هم کوشش دراجرای این قاعده، بدون هرگونه تبعیض، دارم.
جناب ایستا یک بار دیگر کامنت من و خودتان را بخوانید. من در کامنتم نوشته ام که «(مانند آقای حاجبی و آقای بهنام) همکاری خود را باسایت قطع کرده اند و جناب ائلیار هم گوشه گیر شده و فقط داستانهایش را چاپ میکند» و در ادامه نوشته ام که «...جای خالی جناب حاجبی و خانم موذن به شدت دیده می شود.»
و شما هم نوشته اید که «این کسانیکه اقای زنجانی افسوس میخورد که گوشه گیر شده اند همانها هستند که سالها استبداد را بر ایران گلوبال تحمیل کرده بودند و میخواستند از آن یک سایت ضدایرانی بسازند»
شما اگر می خواستید می توانستید همه را یک کاسه نکنید و از فرد یا افراد مشخص اسم ببرید ولی شما همه را یک کاسه کرده اید.
حالا لطفا یک نمونه از کامنتهای مرا بیاورید که نشان دهد من پانترک هستم و نمونه ای هم از مقالاتی که فرد یا افراد مورد نظر شما از چاپشان جلوگیری کرده اند و بدانوسیله استبداد را در سایت تحمیل کرده اند.
تردیدی نیست که تعدادی از کشته شدگان وقایع آذربایجان، فدائیان فرقه، یعنی افراد وفادار به آرمان های خود بودند. متأسفانه در اینگونه درگیری ها، عموماً به افراد رده بالا، آسیبی وارد نمی شود. به هرحال کشته شدن هر انسان، با هر دیدگاهی، موجب تأسف است.
شما به تهیه کننده برنامه ایراد گرفته اید که به خاطرات تیمسار فردوست مراجعه نکرده است. فردوست در صفحه (151) جلد اول خاطراتش می نویسد: ... در کنار خیابان هااعدام شده ها، زیاد دیده می شد و حدود دوهزار الی سه هزار نفر را اعدام کرده بودند. دلایل و انگیره های این کشتار متفاوت بود، تا حدی که بعضی به دلیل اینکه پولی بدهکار بودند، و موقع را مناسب یافته بودند، طلبکار را نفله می کردند.
فارغ از درست یا نادر ست بودن این خاطرات، در نقل آن باید امانت داری را رعایت کرد. به این ترتیب شما هم در نقل خاطرات فردوست، امانت داری نکرده اید.
چه موافق و چه مخالف نظر نویسنده این مقاله باشیم، عنوان مقاله را هم نباید دستکاری کنیم. شما عنوان مقاله را از (پیشه‌وری گریخت و قاضی محمد اعدام شد)، به (پیشه وری مجبور به ترک کشور شد و قاضی محمد بدون شلیک یک گلوله تسلیم گردید) تغییر داده اید. لذا این کار شما هم نوعی القاء نظر است.
خانم خاکپور هرچند فیلتر افکار در این سایت از دیگر سایت های ایرانی کمتر است ولیکن وجود سانسور غیر قابل انکار می باشد. چندین بار از چاپ نوشته های من خودداری کرده اند که بعضا بالجباراز دوستان اکانت دار خواهش کرده ام آنرا درج کنند. من هم از اکانتداران بودم و لیکن متاسفانه با فرمت کردن هارد دیسک پاسورد و یوزر نیم پاک شد و لیکن اقای توکلی علیرغم درخواست از ایشان پاسخ ایمیل مرا ندادند. جامعه ای که تمامی نهله های فکری در آن بشکل گسترده وجود نداشته باشد واکسینه نبوده و به محض برخورد با هر یک بدلیل شوک وارده فلج می شود و یا با فاجعه جنگ داخلی روبرو می گردد.
چرا یک کامنت من منتشر نشد؟ اقای سیروس زنجانی به من تهمت دروغ میزند و من که از خودم دفاع میکنم کامنت من سانسور میشود. دوباره میگویم من هیچوقت در باره اقای داریوش حاجبی و خانم موذن چیزی نگفته ام. اتهام اقای زنجانی نادرست است.
پهلوی ها واکنش عدالت طبیعت را بخاطر عملکردشان به چشم دیدند درسی برای همه مان باشدواما جناب موخد کمی بیاندیش و به خود بنگر از شدت کینه و تنفر از حالت ورفتار عادی دارید خارج می شوید بجای ازاد اندیشی از سرکوب و.کشتار ترک های چین لذت میبری این است مهملات کمونیسم برای دفاع بقول خودتان خلق ها با روسا ی روسی وچینی تان . دیگر نمیدانم به این نوع افکار شما ها چه باید گفت فقط متاسفم . موفق باشید
گویی ذاتی ایرانی وجود دارد که برتر از فرهنگ مسلط مدرن است و نمیکوشد این فرهنگ را در کشور پیاده کند، بلکه میخواهد آن را از آن خود کند و با زنده کردن ریشه های مترقی تر خود از طریق نگاه به غرب، در واقع خود را زنده کند. این بازی خود و دیگری، دیدن خود در دیگری و دیدن دیگری در خود، به دو نتیجۀ موازی میانجامد. بژی فارسیستانی
اینم سایت وابسته به وزارت فرهنگ ترکیه و.....باقی قضایا.قضاوت با دوستداران حقیقت. http://www.turkishculture.org/general-1067.htm
A Brief Outline of Turkish History
The history of the Turks covers a time frame of more than 4000 years.
Turks first lived in Central Asia around 2000 BC. Later, some of them left Central Asia and spread around, establishing many states and empires independent from each other within a vast area of Asia and Europe. These empires included The Great Hun Empire (established during the 3rd Century B.C.), the Göktürk Empire (552- 740), the Uygur Empire (741- 840), the Avar Empire (6-9 Century A.D.), the Hazar Empire (5-10 Century A.D), the Great Seljuk Empire (1040- 1157), and many others.
Turks in Anatolia: The Turks started to settle in Anatolia in the early 11th century by way of continual migrations and incursions. The Malazgirt victory in 1071 against the Byzantines literally opened up the gates of Anatolia to the Turks. It is following this date that the Turks fully conquered the whole of Anatolia and established the Anatolian Seljuk State there (1080-1308).This was the first Turkish State in Anatolia and was sometimes called, after its capital city of many years, the Konya Sultanate.
OTTOMAN AGE 1299–1923: The Seljuk State rapidly declined with the Mongol invasion of Anatolia which started in 1243. During the period of the decline of the Anatolian Seljuk state and after its disappearance, many Turcoman principalities were established in Anatolia towards the end of the thirteenth century. One of these was the Ottoman (in Turkish Osmanli) Beylik (similar to a Principality) named after its founder, a Turkish ruler named Osman in 1299 in the environs of Söğüt in Eskişehir in the northwestern corner of the peninsula. The Ottoman Beylik rapidly expanded throughout the fourteenth century and thus arose the Ottoman Empire, which ruled over a vast territory on three continents and lasted for 623 years until the end of the First World War.
The Ottomans captured Constantinople in 1453, during the reign of Sultan Mehmet II (1451-1481), and the Byzantine Empire fell, which also marked the end of the Middle Ages and the beginning of the New Age. During the reign of Sultan Mehmet II, who assumed the title of "The Conqueror," the Ottoman state entered into an era of rapid development which would last until the end of the sixteenth century. At its height, the Ottomans ruled over what is today Greece, Bulgaria, Yugoslavia, Albania and Romania in the Balkans, over all the islands in the Eastern Mediterranean, and over what is today the Middle East. The borders of the Empire extended from the Crimea in the North to Yemen and Sudan in the South and from Iran and the Caspian Sea in the East to Vienna in the Northwest and Spain in the Southwest.
Starting in the 16th century, however, the Ottoman Empire incrementally lost its economic and military superiority in comparison to Europe, which had developed rapidly with the Renaissance, with its conquest of new territories and its access to raw materials, and with the Industrial Revolution. The Ottoman Empire failed to adapt to these new developments. Thus, the balance of power shifted in favor of the European States. The nationalist movements that started in the nineteenth century and the self-determination moveme
به دوستان یا بهتر بگم دشمنان وطن فروش خائن اعلام میکنم رویای تجزیه ی ایران رو به گور خواهید برد یک مشت وطن فروش خود باخته ی بی ریشه هستید .... شما ایرانی نیستید بهتره خودتون رو مردم آذربایجان ننامید .... تجزیه طلبی دکان شماست
عمل شما در اینجا مهم است و نه ادعای شما که اعلب با نامهای ایرانی فارسی علیه اقبالی و تبریزی و موحدی و ایستا و غیره اینجا کمنت های راسیستی میگذارید .دشمنی شما با اقلالی چیست که اکسترا روی نام ایشان اینجا تاکید میکنید و موذیانه خرابکاری میکنید ؟ این است منطق ترکی شما تجزیه طلبان . سپاس اهورامزدا را که دشمنان شما را زرنگتر و آگاه تر ار شما آفرید .
راننده جان شما کینه کور خودتان را عیان کردید.
من فقط از آقای اقبالی نام بردم چون خانم خاکپور نوشته اند که <همکارتان آقای اقبالی هم آنرا دریافت کرده بود وهنوز هم درمیان ایمیل های دریافتی شما هست>.
بنابراین برعکس شما من علم غیب ندارم و نمی دانم که ایمیل خانم خاکپور به چه کسانی رسیده است. استناد من به حرف خود ایشان است.
برای اطلاع شما عزیز دل برادر هم می گویم که من سیرجانی هستم و به قول شما <پان ترک تجزیه طلب آذری> نیستم. البته هیچ عیب و ایرادی هم نداشت که ترک یا آذری بودم.
خوش به حال جمهوری اسلامی که این سایت کامنت نویسانی چون شما دارد. دیگر لازم نیست پول بدهد و ماموری را برای خراب کردن سایت بگمارد!
یزدانی جان، ما قادر نیستیم، هر کسی هر چه می نویسد ، درج کنیم، ما همگی برای نان خود و خانواده بایستی سگ دو بزنیم، به همین خاطر، هرکسی که علاقمند باشه ، حداقل یک مقاله و یا خبر در ماه بتونه درج کنه، اکانت سایت در اختیارش قرار می گیرد،و هر چه خواست درج کند.بسیاری از شما ، در طول هفته از سایت استفاده می کنید ، هیچ وقت ،حتی یک سنت هم به سایت کمک نکرده اید، با این حال بخش کامنت ها کاملا باز است، کاملا حق دارید ، هر انتقادی را درج کنید ، چند وقت پیش ،خواستم کامنتی در روز آنلاین بگذارم، ولی چنین حقی برای کاربران موجود نبود، این سایت با کمک چند دولت اروپایی کمک
مالی هنگفت دریافت می کرد، کادر کاملی داشت، ولی با این وجود، پاسخی به کاربران نمی داد و چیزی از دیگر اندیشان درج نمی کرد.با این وجود، کاری که ایران گلوبال ملزم به رعایت آن است این که اگر مقاله ای درج شد ، امکان نقد آن وجود داشته باشد،بچه هایی که در روز جمع شده بودند، اغلب روزنامه نگاری شغلشان است و کار دیگری بلد نیستند! ارج گذاشتن به کار آنها، بی بها کردن کار تو و دوستان دیگری که اشاره کردی نیست. شما که اهل کوتاه آمدن و تعطیل کردن نیستید، اگر عزراییل زود تر از شما ها، سراغ من نیاید، در رسای شما هم حتما می نویسم! کار بچه های روز، مثل بچه های جرس، " نرمال" بود. علی، فواد، مسعود و تو نرمال نیستید! از نسل آدم های نرمال نیستید! تفنگ وقلم را یکجور می بینید! خلاصه کلام، اشکال دارید آقا، اشکال!
کشتار بر اثر جنگهایی که در این مطلب از آن نام برده شده، چه ربطی به دین یا سیاستهای ناشی از دین دارد، مثل جنگ جهانی اول و یا دوم؟
برخورد شخصی؟ برخورد شخصی با کی؟ با کسی که هر بار رنگ عوض میکنه و هر کامنت رو با یک اسم مینویسه که همه اش هم اسامی مستعار هستن ؛ به اون، به این، اگر، مگر، چرا و... در عقب ماندگی فکری شما همین بس که اسکیمو و مغول زادگی رو به عنوان فحش به کار میبری. گویا مردم خودشون انتخاب میکنن که از چه کسی زاده بشن!!! با همین یک اصطلاح اثبات کردی که چند سده کار داری تا به دوره ماکیاولی برسی. لذا نتیجه میشه که حرف زدن از ماکیاولی برای تو زیادی ثقیله. اگر با معیارهای خودت باشه، باید با شیوه های قرون وسطایی یا حتی انسانهای اولیه با تو برخورد کرد. البته ما انسانهای مدرن هستیم و از این جهت بخت یارته. هر صحبتی رو به قومیت و ملیت طرف مقابلت میکشونی. سطح فکرت همینه و امیدی هم به پیشرفتت نیست.
دوست مهربان و ارجمندم مازیار کارن، با سپاس از لطف بی شائبه ی شما لاجرم فکر می کنم آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند... این نوشته هم با همان زلالی اشک و عشقی نوشته شد که شما و دیگرانی خواندند و به دل شان نشست. شاد باشید
مشخص نشد شما با محتوای نوشته مشکل دارید یا با عکس نویسنده که با لحنی بی ادبانه .... «مکش مرگ ما» می نامید!
اگر نقدی به محتوای نوشته دارید می توانید مستدل آنرا مطرح کنید. وگرنه از از اهانت .... به جایی نمی رسید و عرض خود می برید.
اگر .... صداقت داری اسمت را معما نگذار و با دهها نام اینجا ، شخصی برخورد نکن . ما همانطور که قبلا اعلان شد با آدم بی منطق تجزیه طلب جعلکار تحریف کن دروغ گو فقط با سبک ماکیاولی یعنی در عنمل ودر تئوری با فشار.... و با قدرت مردم ایران با او طرف میشویم چون زبان دیگری نمی فهمد . کسیکه نام و تاریخ و تمدن و مشاهیر یک مملکت 7 هزارساله را جعل و تحریف کند و تبلیغ جنگ داخلی نژادی کند ، جایش در اینجا و در غرب نیست بلکه باید در میدانهای ایران یا خارج از ایران ،او را .... به مرز چین و ماچین میان نژاد زرد و اسکینوها .فراموشکار خصوصیت آدم نادان است . به اسم خودت در اینجا فکر کن قبل از اینکه دیگران را نصیت نکن . تنها فایده تئوریهای ماکیاولی در قرن 21 نسان دادن طرز برخورد با شما عموزادههای مغول است .
اشتی ملی زمانی عملی است که خود نظام به جنایتی که پس از سال 57 روی داده اعتراف کند و راه انتخابات ازاد را برای همه سازمانها و احزاب و گروهای سیاسی باز بگذارد . اشتی ملی یک جانبه نیست بلکه خواستی همگانی از دو سوی مخالف و موافق است.
اشتی ملی زمانی صورت خواهد گرفت که سازمانهای سیاسی ازادی و حق فعالیت داشته و بپذیرند که خشونت و انتقام و گشتار مخالف راه حل نهائی نیست. اشتی ملی یعنی گردن نهادن به رای ملت ایران.
اقای زرتشت گرامی درود بر شما . من نوشته شما ره به دقت خواندم و با شما موافق هستم و در برابر احساس میهن پرستی شما سر فرود میاورم .. پیشنهاد عملی شما چیست و از کجا شروع کتیم . ایرادی به مردم نیست بل چگونه میتوان سازمانهای سیاسی را پیرامون یک برنامه و هدف مشترک بسیج کرد . به زبان ساده چگونه میتوان حزب توده و فدائی و سازمان مجاهدین خلق و نهضت ازادی و جبهه ملی و حزب دمکرات کردستان و کوله وحزب ملت ایران وو و را زیر یک سقف جمع کرد ؟
من با تمام توان در خدمت شما هستم . چه کنیم ؟
به همان دلیل که شما طی این چند سال همواره جازه داشته اید با صدها نام بی معنی هر نوع خشونت کلامی و نفرت پراکنی را در این سایت به کار ببندید. غافل از اینکه اگر با هزاران اسم هم کامنت بگذارید، از همان سطر اول با دقت به غلظت نفرت و بی ادبی جملاتتان لو می روید . بهتر است خودتان را بیش از این فریب ندهید. کسی فریب نخورده و از این پس نیز فریب نخواهد خورد که کامنتهای شما از جانب اشخاص متعدد است. بهتر است کمی جسارت داشته باشید و با یک نام ثابت مطلب بنویسید تا جدی گرفته شوید. خیالتان راحت باشد، کسی به دنبال ترور شما نخواهد بود. بلعکس، جمهوری اسلامی به سبب خدمات مفت و مجانی به شما جایزه خواهد داد. البته در ایران دموکراتیک آینده شما باید تحت تعقیب قرار گرفته
به سبب این حجم از نفرت و نفاق پراکنی محاکمه شوید. همچنین کسانی که اجازه چنین تقلباتی را برای شما فراهم کرده اند باید پاسخگو باشند.با قلبی سرشار از امید، اعلام میدارم که هم اکنون قیمت هر بشکه نفت به فقط "" ۳۰ دلار هر بشکه "" رسیده، شیشه جان دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان در حال شکستن است و خلقهای ایران میتوانند به آزادی برسند، دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان، با نزدیکی به ارمنستان، مسببات سرایت انزوای ارمنستان را نیز، بر خود فراهم آورد و اینک مرز شرقی ایران، برای دولت جامعه جماعت شاهنامه خوان، بسته است. با بهتر شدن اقتصاد آمریکا و به تناسب آن تقویت دلار، نفت هر بشکه بیشتر نزول خواهد کرد، دولت جماعت جامعه شاهنامه خوان نیز، میتواند از تروریست‌های پ ک ک حمایت کند و یا ارمنستان را، بر علیه جمهوری آزربایجان تجهیز کند ولی "" بزودی تنزل قیمت نفت، نه به روز، بلکه به ساعت‌ها "" کاهش خواهد یافت. اقتصاد چاوزی ونزوئلا نیز در حال خراب شدن بر سر ونزوئلا است و دست بوسی احمدی نژاد از چاوس، هیچ
صودی به جامعه جماعت شاهنامه خوان نخواهد رساند.آقای توکلی متشکر از توضیحتان.
پیدا نمی شود که مطلب را ادا کند. مثلا در مورد «حرف مفت» که من استفاده کرده بودم و به نظر مسئول محترم کامنتها توهین بود، من آن را توهین نمی دانم ولی اعتراف می کنم که لحن تندی است. گاهی وقتها ما به دلایلی عصبی می شویم و لحنمان تند می شود.بعضی ها هم مته به خشخاش می گذارند. بعضی ها هم خودشان را محق می دانند که هر تهمت و اتهامی را به دیگران بزنند بدون اینکه سند و مدرکی بیاورند و انتظار هم دارند که دیگران به آنها کمتر از گل نگویند.متاسفانه اکثر ما خوانندگان سایت به مشکلات توجه نمی کنیم. برای ما مسئله فقط به این صورت مطرح می شود که آیا مقالاتی که برای سایت فرستاده می شوند چاپ می شوند یا نه و اگر هم به دلایلی چاپ نشدند ذهنیت ما این است که سایت سانسور می کند.
در مورد کامنتها بدتر است. اکثر ما خوانندگان و نویسندگان کامنتها نگاه می کنیم ببینیم که آیا کامنتها به موقع چاپ می شوند یا نه و اگر چاپ شدند درست همانطور که ما نوشته بودیم هستند یا تغییر داده شده اند، نقطه چین شده اند یا...
در مورد توهین هم نمی توان به توافق رسید. همانطور که نوشته اید ممکن است که کلمه ای و یا جمله ای از نظر من توهین نباشد ولی از نظر دیگری توهین باشد. من قبول دارم که باید سعی کنیم در کامنتها نه تنها به دیگران توهین نکنیم بلکه حتی آنها را نرنجانیم و از کلمات تند هم استفاده نکنیم. متاسفانه بعضی مواقع کلمه مناسبی
به هر حال برای ما که در فرهنگی دمکراتیک رشد نیافته ایم وضعیت مشکلی است.
ایشان درگذشته اند و ما ایرانی ها معمولاً درگذشتگان را می ستاییم همان طور که زندگان را بی پروا می نکوهیم. داوری دربارۀ کارنامۀ ایشان را باید به متخصصان تاریخ و مورخان آشنا به دوره‌ای که او درباره‌اش کار کرده واگذاشت. اما یک مورخ، حتی اگر اشتباه سیاسی کرده باشد، با این لحن و زبان از خطای سیاسی‌اش سخن نمی‌گوید: پرونده ی بنده چه بسا نابخشودنی‌تر از دیگران باشد؛ چرا که در انقلاب، هم مدرس بودم و هم محقق! بدا که شور چنان برم داشت که اندوخته ها و دانسته ها را به زباله دانی ریختم و در هماهنگی با جهل جماعت به خیابان‌ها سرازیر شدم. ادیبانه تر بگویم: «گه زدم و به قول صادق هدایت اکنون آن گه را قاشق قاشق می‌خورم و پشیمان از خیانت به ایران، گوشه ای خزیده ام تا چه پیش آید.»
اشتباهی صورت گرفته باشد. این جور اظهار ندامت‌ها برای بعضی از فعالان سیاسی آن دوره یا پیروان دیرآمدۀ رژیم گذشته میتواند خوشایند باشد. ایشان به جای این حرف ها باید، در مقام مورخ، آن دوره را هم از نظر داخلی و هم از نظر بین‌المللی بازسازی می‌کردند و علل پیوستن جوانان و روشنفکران را به ایدئولوژی‌های انقلابی نشان می‌دادند. در دوره‌ای که شاه مملکت انقلابی شده بود، چه ایرادی به یک مدرس دانشگاهی میتوان گرفت. مگر استادش فریدون آدمیت به دنبال برافتادن شاه نبود. به گمان من خانم ناطق باید به دنبال ادبیات می رفت. گویا برای تحصیل در رشتۀ ادبیات هم به فرانسه رفته بود. خانمی بیش از اندازه احساساتی بود و به قول خودش شور برش می‌داشت. شور و احساساتش را بی حساب و کتاب در تحقیق تاریخی دخالت می داد. نمی توانست هنگام داوری تاریخی به هیجانات روحی اش مهار بزند. اسناد تاریخی را نمی سنجید. منابع گوناگون را باهم مقابله نمی کرد. به اسنادی که باب میلش بود، استناد می کرد و از آن اسناد هم تا جایی که با پیشداوری هایش سازگار بودند، استفاده می کرد. سند را یک خط در میان نمی‌خوانند. مورخ باید بتواند در کار تحقیق از احساسات خود فاصله بگیرد. او زمانی که طرفدار چریک ها بود، از میرزا رضای کرمانی یک چریک فدایی ساخت. زمانی که از انقلابی گری دست کشید و به ایدۀ دموکراسی و رواداری گروید، از میرزاآقاسی یک دموکرات تمام عیار ساخت، از کسی که به قول آدمیت احدی حق نداشت به گاو او کج نگاه کند و آشکارا خود را تبعه روس می دانست و پس از مرگ محمد شاه به سفارت روس پناه برد. یا زمانی که طرفدار ملی گرایی شد و گویا به زرتشتی گری پیوست، از حافظ قرآن یک زرتشتی ناب ساخت. متاسفانه نقد تاریخی در میان ما ناشناخته است. بگذارید زمان بگذرد، شاید جوان ترها که نمی شناختندش به ارزیابی کارنامه اش بپردازند. البته خانم مهربان و صمیمی بود. در مدح سجایای خوب اخلاقی اش باید نوشت. اما همه چیز را به هم درنیامیزیم. امروز ما ایرانیان بیش از هر زمان دیگری نیاز به جدیت و احساس مسئولیت داریم. درگذشت خانم ناطق که زمانی حضور فرهنگی چشمگیری در میان ایرانیان خارج داشت، غم انگیز است. یادش را گرامی بداریم!وظیفۀ مورخ کوشش در جهت نشان دادن علل اشتباه سیاسی است نه اظهار ندامت به این صورت شنیع و تاسف آور – البته اگر
شمشیر داموکلوس موجود در ایرانگلوبال تا بحال دو بار گردن مقالات ارسالی بنده را به قربانی گرفته است. بار اول مقاله "اشعار ترکی شهریار و مدیرکل فرهنگ" که در حدود دو سال پیش دو بار به ایرانگلوبال فرستادم و خبری از درجش نشد . بار دوم مقاله "گرگ خاکستری ، بؤزقورد در افسانه های ترکان ) که مقاله ایست تاریخی و نشاندهنده جایگاه گرگ خاکستری در میتولوژی خلقهای ترک زبان . علت ممانعت ازدرج این مقاله را پرسیدم ؛ جوابی ندادند. روزگار غریبی ست نازنین.
پان تورکها بی خود دارند متە بە خشخاش میزنند من نە تنها بە تورکها بە هیچ ملتی در عمرم توهین نکردم ولی حکومتهای بربر منش تورکها را همیشە مورد حملەی کامنتهای خودم قرار دادم و هیچ گونە قرابتی با اوردغان ، آتاتورک ، هلاکو ، تیمور . محمد شاه قاجار ، شا عباس و دیگران نداشتە و ندارم و هر تورکی کە هویت خود را با این جنایتکاران تاریخ تعریف میکند نە بە من مربوط است و نە مربوط خواهد شد ، اتفاقأ این تورکها بود کە مدام بە فارس ، کورد ارمنی توهین کردەاند حتی لباس ملت کورد هم مورد حملەی این پان تورکها قرار گرفت ،، من یک جا فقط یک سوأل مطرح کردم و گفتم امیدوارم تورکهای آذری در ایران اینقدر.... نباشند کە از فاشیزم اوردغان دفاع کنند همین و این نە تنها توهین بە حساب نمی آید بلکە دقیقأ میخواستم حساب تورکهای ایران را از بربریت و فاشیزم اوردغان جدا کنم
فریب و مرده خوری سیاسی یکی از ابزار های سیاسی جریان چپ و سازمان اسلامی رجوی شده است . خانم بهکیش و بسیاری از بانوان عضو سازمان اسلامی رجوی و چپی در حقیقت قربانی اهداف واهی شدند. بر عکس سازمانهای چپی و دینی و خود نظام اسلامی در بوجود اوردن این فاجعه انسانی نقش اول را دارند. و نه شاکی بلکه مجرمند.
29 جریان بالا با ان طورما ر خود به همین سیاست مرده خواری و قربانی کردن افراد خانواده برا ی اهدا ف چپی و دینی قدم بر میدارند. توجه کننیم که بنیاد خانواده بوسیله همین جریانت اسلامی و چپی از درون منفجر شد . ایا این 29 جریان میدانند چه بر خورد زشتی سازمان رجوی با مادران و پدرانی داشته که برای دیدار فرزندان و اقوا م به عراق رفته بودند؟سیروس گرامی، بخش کامنت ها از سخت ترین کارهای این سایت است،برخی مواقع تداخل در کار ها پیش میآید و منهم مقصر م ،بطور مثال کامنت جمال که حاوی توهین به ترک ها بود را ندیده و به آن راه دادم و مسئول کامنت ها مقصر نیست، چون وقتی کامنت ها رو دست می ماند، من دخالت می کنم و این نوعی آنارشی ایجاد می شود،از سوی دیگر برخی کلمات است که به سلیقه و درک طرف بستگی دارد، مثلا اینکه گفته شود ، حرف مفت، از نظر من توهین نیست ولی دیگری آن را توهین می پندارد
پان تركها بسيار ارزومند و اميدوارند كه ثابت كنند ايران گلوبال يك سايت يك جانبه نگر و مثلن سانسور كننده هست تا به نتايج دلخواه برسند . اگر قرار بود نوشته ى كسى را سانسور بكند اول بايد انشاء هاى راسيستى اقاى لوايى را سانسور ميكرد كه هرچه دلش ميخواهد مى نويسد و به اجداد ما و به بزرگان ما ناسزا مى گويد در ضمن ايرانى فرزندان مبارز خود را خوب مى شناسد اقاى توكلى تمام عمرش را در بستر مبارزه قربانى كرده است تا تو و من بتوانيم حرفمان را بزنيم و همجنين اقاى اقبالى و ديگران . دوست عزيز حرف هاى تو خريدار ندارد . زنده باد مردم سلحشور و مهمان نواز و يك رنگ اذربايجان .
2 دلیل اصلی برای آشتی ملی، عبارت از پختگی سیاسی برای حل مسالمت آمیز مشکلات سیاسی دوم در شرایطی که جامعه و سیاستمداران به بن بست می رسند، بعبارت دیگر هیچ نیرویی قادر به حل مشکلات عدیده کشوری نیست ، تز اشتی ملی طرح می شود،اینکه گفته شود اول این نظام را سرنگون می کنیم و بعد دست به آشتی ملی می زنیم ویا گفته شود اول از دست آخوند ها راحت شویم و بعد به اقلیت های قومي - یا ملّی - مذهبی آزادی می دهیم.غیر عملی و نشدنی است
مسئول محترم کامنتها تصور می کنم که مشکل من با شما منتفی است. من سئوالاتم را تکرار نکرده ام. مسئول سایت اظهار بی اطلاعی کرده و شما را مسئول و جوابگو دانسته. شما هم می گویید که آن کامنتها را شما منتشر نکرده اید. من هم از شما قبول می کنم و فقط در ذهنم می نشیند که در این سایت نوعی آنارشی حاکم است.
بهترین راه در این سایت یکوت است و نه اظهار نظر.فقط چون شما به من نسبت بی صداقتی داده بودید به شما توضیح دادم که همانطور که قبلا هم نوشته بودم تعدادی کامنت که بعد از من نوشته شده بودند قبل از کامنت من چاپ شده اند.
تنها سئوالی که از شما داشتم این بود که چرا «حرف بی پایه و اساس» را توهین دانسته و نقطه چین کرده اید که بی جواب ماند و با وضعیتی که می بینم انتظار جواب را هم نخواهم داشت.
در کامنت قبلی ام هم فقط با جناب ایستا بحث کرده بودم که نسبت دروغ گویی به من داده بود و استدلال کرده ام که من دروغ نگفته ام و عین حرف ایشان را آورده ام.
به نظر می رسد
ایران زندانی است بزرگ، که ملل خود را نزدیک یکقرن است به سلاخی کشیده است. تا زمانیکه قتل عام زبانی، فرهنگی ملل ایران به بهانه های مختلف تداوم یابد، و اختیارات حق تعیین سرنوشت، از آنان سلب شود، و حقوق ملی، مدنی، فرهنگی آنان زیر پای دیکتاتورمذهبی و غیر مذهبی لگد مال شود، تا زمانیکه مشتی جنایتکار مطبوعات را در اختیار بگیرند، و صدای اعتراض مردم را خفه بکنند، تا زمانیکه ثروتهای ملل جغرافیای موسوم به ایران، از طریق تهران چپاول شود، تا زمانیکه ملل ایران روز به روز به فقر و محرومیت کشیده شوند، انفجار خشم و عصیان، و نارضایتی های توده های محروم در وقت خود، دودمان دیکتاتورهای حاکم بر جهنم ایرن را بر باد خواهد داد. بنا بر تجربه، ظلم و ستم رژیم منحوس پهلوی، همچنین ظلم و ستم جنایتکاران رژیم اسلامی تهران، ایران را بسوی فروپاشی سوق میدهد. ایران مثل بمبی منتظرجرقه است تا از هم بپاشد.
آشتی ملی، واژه ای گسترده است که در چارچوب یک نظام اسلامی ایدیولوژیک نمی گنجد،اما آغاز این درک فراگیرد، نهایتا می باید با انتخابات ازاد، درک و فهم مشکل اتنیکی ایران در یک بستر و فاصله گیری با هر گونه ستیزه جویی در داخل و سیاست بین المللی همراه باشد، این است کلید واقعی برای حال و آینده ایران
چرا ینهایی که کلید رمز دارند ، کمنت خود را جابجا میکنند و در صدر کمنت ها قرار میدهند . مسئول مربوطه کنترل کند و اخطار بدهد !
خطل و لغوب؟
پیشنهاد "آشتی ملی" زیر چتر نظام نکبتبار اسلامی، همان "آشتی اسلامگرایان" بمنظور بقاء نظام و تداوم جباریت و چپاول ایران و ایرانیان است!
در ایران نه در زمان شاه و نه در زمان شیخ تعداد شاهنامه خوان از تعداد انگشتان زیادتر نیود و نیست . ولی تعداد آذری هایی که کتاب نوحه محرم در دست و خانه شان بود از موهایت سرت در جوانی بیشتر بودند و هستند . من در اروپا شاهد آذری های به اصطلاح روشنفکر ئ تبعیدی بودم که از ایران کتاب نوحه سفارش داده بودند . این فرق بین ایرانی و ترک است . از موضوعی که اطلاع نداری اخبار دروغ پخش نکن ! نصف مردم ایران در روستاها سواد خواندن شاهنامه نداشتند و ندارند . شما پان ترکیه ایسم ها کارتان شانتاژ است بقول مجاهدین . شعر هم در عربی از شعور می آید . آدام .... اجازه ندارد در باره فرهنگ شعردوستی ایرانیان دروغ پراکنی کند . شما حتی در قرن 21 الفبا هم ندارید . پناه برده اید به الفبای روسی و لاتین و عربی و فارسی و اسلامی و مغولی و شامانی .
اجمد پورمندی عزیز: اینکه نوشته ای :«روزنامه، خانه روزنامه نگار است. روزنامه را که از او بگیری، بی خانمانش می کنی. » این حرف البته درمورد کشورهای استبدادی و از جمله کشور بلا زده ما کاملا درست است. آری در ایران، روزنامه نگار بی خانمان است. اما موضوع این است در خارج از ایران و در کشورهای آزاد جهان اگر انگیزه ازادی خواهی داشته باشی در ظرف چند روز می توانی همان نشریه را دوباره برپا کنی ؛همانطور که ایران امروز، اخبار امروز، عصر نو ؛ ایران گلوبال و... بدون هیج چشم داشتی سالهاست به کار شان ادامه داده اند. تازه این روزنامه نگاران می تواننند نوشته های خود را در دهها سایت دیگر درج نمایند ؛ بشزطی که از پول بگدرند ؛ ان طور که «ما ها »سالهاست نه مزدی دریافت می کنیم ، برای «نان» زحمت می کشیم و باقی مانده وقت مان برای نوشتن و اداره سایت می گذاریم ، مگر خون آنان رنگین تز از دیگران است؟
تازه از پول زحمت کشیده مان هم مصرف سایت و سیاست می کنیم ؛ ولی کسی قدرمان را نمی داند. نسل ما هر خطایی که کرد ، نسل پاکی بود. پولکی نبود برای پول نمی نوشت؛ «خط »اش را با میلیون ها دلارعوض نمی کرد وچشم اش به پول دولت ها دوخته نشده بود.....جناب Direnc Minelli گرامی / لطفا امیل بزنید و کد های اکانت جدید خود را دریافت نمائید. مشکل در اینجاست که سایت حرفه ای کار می کند و لی کارکنانش هر کدام صاحب دو شغل هستند . با یکی زندگی شان را می چرخانند و برای اداره سایت فرصت کمی می ماند. و اینطور است که برخی از امیل ها درست خوانده نمی شود
ممنون از شما، اماباید توجه داشته باشیم این تزشورایی شدن ولایت فقیه دروغی بیش نیست، وحیله ای از جانب رفسنجانی مکارودستمال به سر برای فریب مردم واعتبار دادن وبقای رژیم پلید جمهوری اسلامی است. موفق باشید
سلام.فقط میگویم زنده بادمردم کل اسپانیا.مردم باسود وپرمدعا وروشنفکروتمدن سازتاریخساز ما ! باید ازمردم پایین دست این کشوریک کمی مدنیت وآزادگی وانسانیت .درس یاد بگیرندوبدانند امروزی بودن یعنی چی.بالادست وروشنفکراسپانیا دیگر جای خوددارد.
منبع خبر ، پاکستان ایران و جامعه جماعت شاهنامه خوان را تهدید کرد. http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/pakistan-promises-s…
General Raheel Sharif said "tany threat to Saudi Arabia's territorial integrity would evoke a strong response from Pakistan."درود بر روان مادر بهکیش وفرزندان فداییش وتمامی جانباختگان راه آزادی ایران وسوسیالیسم.
سلام-من هم بنوبه خوداز دوستان سیاسی وهویت طلب وازهمه آنهاییکه ادعای روشنفکری داشته ،میشودبه آنهاگفت روح آزادگی دارند،ازهم اکنون درخواست میکنم به مشروعیت بین المللی این رژیم کمک نکنید.ما علاوه براینکه ازهیچ امتیازی نسبت به زمان شاه بدست نیاوردیم ،تنهااین رژیم بایاری رسانه های بین المللی خارجی وداخلی توانسته همه راسرکارگذارد.
قبول نداریدبه ایران وازاین چرندیات رای دهید.میتوان یک سال ویاده سال گول خورد،حال نزدیک چهل سال است ودرعصرمدرنیسم واانقلاب انفورماتیک ماوکل مردم اران راسرکارگذاشته اند.این رژیم همه رابه بیراهه برده وبا دستاویزقراردادن مسایلی همچون امنیت.دشمن .اسلام ووسرهمه کلاه میگذارد.
این رزیم باپروژه سازی های مختلف بااربابان خارجی خودهمچون جنگ.انرژی هسته ایی حق مسلم ماست.طالبان.الغاعده. داعش.ماهاراسرکارگذاشته است.
اکنون نیزآقای خامنه ایی درخواست والتماس میکندکه بخاطرایران اسلامی.اقتدار وجمهوری اسلامی رای دهیدواگرمن را
گیرم که ده نفررافرستادیدمجلس باشورای نگهبان.بامصلحت نظام.بانظارت استصوابی.با شورای فقها.ووو..چکارمیخواهیدبکنید.
اگرتحریم نکنید یعنی سال های 58.61.63.67.78.88.رافراموش کرده اید.دراین حکومت کسی جرعت نداردبه پارازیت.به گرانی.به دزدی های بلیاردی.به استخدام های خودی ها.به رانت خواری.به بورسیه های ناحق.به کتک زدن خانم ها درروزروشن.به سرکوب های ملت های که خواهان ابتدایی ترین حقوق مدنی هستند.به انحصاری بودن راسانه های میلی.به دولتی بودن تمام امورات مردم کوچکترین اعتراضی بکند.شماهانیزبارای دادن هم به سرکوب ها وهم به حکومت مشروعیت بین المللی درنهادهای جهانی میدهید.
باورکنیداگرمنافع این رژیم وباندداخلی وخارجی شان بخطرافتد ازبشاراسد وازاستالین وهیتلرهم بدترعمل خواهدکرد.حال خوددانید.
اگرپیشرفتی درظاهردرمملکت دیده میشوداین پیشرفت حق کشورومردم بوده است بایدده هابرابروزیادترازاین بایدمیشدوپس درآمدازفروش نفت وگازودیگرمنابع راچیکاربایدمیکردند؟
امروز قیمت هر بشکه نفت نزدیک ۳۱ دلار بشکه است، تا نزول قیمت نفت به بشکه‌ای ۲۱ دلار، شاهد فروپاشی کشور هائی خواهیم بود که با کمک گیری از پترو دلار، شروع به ملت سازی کزائی کردند، ایران و جامعه جماعتی شاهنامه خوان یکی از آن جوامع است. انگار شروع پرفروش کتاب مزخرف " هنر شفاف فکر کردن "" در جامعه جماعتی شاهنامه خوان مقارن شده با تحولات سیاه، اینک جامعه جماعتی شاهنامه خوان باید به چند پرسش اساسی پاسخ دهد، پان فارس ها، توده‌ای ها، کمونیست‌ها و چپ‌ها و هکذا نه از اقدامات تروریستی پ ک ک حمایت کردند بلکه مافیا سپاه تروریست‌های پ ک ک را مجهز کرد تا مترقی‌ترین کشور خاورمیان را بی ثبات کنند، اینک انتظار جامعه جماعت شاهنامه خوان از ترکیه چیست؟ جامعه جماعت شاهنامه خوان، در جنگ جمهوری آزربایجان با ارمنستان، طرف ارمنستان را گرفت در صورتیکه دست کم می‌توانست بی طرف بماند، انتظار
جامعه جماعت شاهنامه خوان از جمهوری آزربایجان چیست؟"" خبر مهم "" پاکستان ایران و جامعه جماعتی شاهنامه خوان را تهدید کرد، پاکستان گفت اگر خطری از سوی ایران متوجه عربستان شود ایران را از روی نقش محو خواهد کرد.
آقای سیروس زنجانی گرامی، شوربختانه شما پرسش های خود را با وجود پاسخ داده شدن دوباره و دوباره مطرح می کنید. درباره ی کامنت های مشکل داری که ذکر کردید گفتم که آنها را من منتشر نکردم؛ بعد از انتشار آنها را دیدم و واژه های توهین آمیز را برداشتم. جدا از کامنت آقای کردی که به دلیل داشتن کد تارنما مستقیماً منتشر شده بود، کامنت آقای جمال را هم من منتشر نکردم. افزون بر من، مسؤول تارنما و شاید کسان دیگری هم کامنت ها را منتشر می کنند. من هرگاه ببینم که کامنت توهین داری منتشر شده است توهین ها را برمی دارم. اما در زمان میان انتشار و دیدن من واژه های توهین دار مدتی در تارنما می مانند. در موارد دیگری هم این مشکل روی داده است. ازدید من، ضمن ملاحظه ی اصل آزادی بیان، هیچگونه توهین شخصی و قومی ای نباید منتشر شود و در عمل هم کوشش دراجرای این قاعده، بدون هرگونه تبعیض، دارم.
جناب ایستا یک بار دیگر کامنت من و خودتان را بخوانید. من در کامنتم نوشته ام که «(مانند آقای حاجبی و آقای بهنام) همکاری خود را باسایت قطع کرده اند و جناب ائلیار هم گوشه گیر شده و فقط داستانهایش را چاپ میکند» و در ادامه نوشته ام که «...جای خالی جناب حاجبی و خانم موذن به شدت دیده می شود.»
و شما هم نوشته اید که «این کسانیکه اقای زنجانی افسوس میخورد که گوشه گیر شده اند همانها هستند که سالها استبداد را بر ایران گلوبال تحمیل کرده بودند و میخواستند از آن یک سایت ضدایرانی بسازند»
شما اگر می خواستید می توانستید همه را یک کاسه نکنید و از فرد یا افراد مشخص اسم ببرید ولی شما همه را یک کاسه کرده اید.
حالا لطفا یک نمونه از کامنتهای مرا بیاورید که نشان دهد من پانترک هستم و نمونه ای هم از مقالاتی که فرد یا افراد مورد نظر شما از چاپشان جلوگیری کرده اند و بدانوسیله استبداد را در سایت تحمیل کرده اند.
سلام آقای مینلّی
تردیدی نیست که تعدادی از کشته شدگان وقایع آذربایجان، فدائیان فرقه، یعنی افراد وفادار به آرمان های خود بودند. متأسفانه در اینگونه درگیری ها، عموماً به افراد رده بالا، آسیبی وارد نمی شود. به هرحال کشته شدن هر انسان، با هر دیدگاهی، موجب تأسف است.
شما به تهیه کننده برنامه ایراد گرفته اید که به خاطرات تیمسار فردوست مراجعه نکرده است. فردوست در صفحه (151) جلد اول خاطراتش می نویسد: ... در کنار خیابان هااعدام شده ها، زیاد دیده می شد و حدود دوهزار الی سه هزار نفر را اعدام کرده بودند. دلایل و انگیره های این کشتار متفاوت بود، تا حدی که بعضی به دلیل اینکه پولی بدهکار بودند، و موقع را مناسب یافته بودند، طلبکار را نفله می کردند.
فارغ از درست یا نادر ست بودن این خاطرات، در نقل آن باید امانت داری را رعایت کرد. به این ترتیب شما هم در نقل خاطرات فردوست، امانت داری نکرده اید.
چه موافق و چه مخالف نظر نویسنده این مقاله باشیم، عنوان مقاله را هم نباید دستکاری کنیم. شما عنوان مقاله را از (پیشه‌وری گریخت و قاضی محمد اعدام شد)، به (پیشه وری مجبور به ترک کشور شد و قاضی محمد بدون شلیک یک گلوله تسلیم گردید) تغییر داده اید. لذا این کار شما هم نوعی القاء نظر است.با احترام: امیر
خانم خاکپور هرچند فیلتر افکار در این سایت از دیگر سایت های ایرانی کمتر است ولیکن وجود سانسور غیر قابل انکار می باشد. چندین بار از چاپ نوشته های من خودداری کرده اند که بعضا بالجباراز دوستان اکانت دار خواهش کرده ام آنرا درج کنند. من هم از اکانتداران بودم و لیکن متاسفانه با فرمت کردن هارد دیسک پاسورد و یوزر نیم پاک شد و لیکن اقای توکلی علیرغم درخواست از ایشان پاسخ ایمیل مرا ندادند. جامعه ای که تمامی نهله های فکری در آن بشکل گسترده وجود نداشته باشد واکسینه نبوده و به محض برخورد با هر یک بدلیل شوک وارده فلج می شود و یا با فاجعه جنگ داخلی روبرو می گردد.
چرا یک کامنت من منتشر نشد؟ اقای سیروس زنجانی به من تهمت دروغ میزند و من که از خودم دفاع میکنم کامنت من سانسور میشود. دوباره میگویم من هیچوقت در باره اقای داریوش حاجبی و خانم موذن چیزی نگفته ام. اتهام اقای زنجانی نادرست است.
پهلوی ها واکنش عدالت طبیعت را بخاطر عملکردشان به چشم دیدند درسی برای همه مان باشدواما جناب موخد کمی بیاندیش و به خود بنگر از شدت کینه و تنفر از حالت ورفتار عادی دارید خارج می شوید بجای ازاد اندیشی از سرکوب و.کشتار ترک های چین لذت میبری این است مهملات کمونیسم برای دفاع بقول خودتان خلق ها با روسا ی روسی وچینی تان . دیگر نمیدانم به این نوع افکار شما ها چه باید گفت فقط متاسفم . موفق باشید
گویی ذاتی ایرانی وجود دارد که برتر از فرهنگ مسلط مدرن است و نمیکوشد این فرهنگ را در کشور پیاده کند، بلکه میخواهد آن را از آن خود کند و با زنده کردن ریشه های مترقی تر خود از طریق نگاه به غرب، در واقع خود را زنده کند. این بازی خود و دیگری، دیدن خود در دیگری و دیدن دیگری در خود، به دو نتیجۀ موازی میانجامد. بژی فارسیستانی
سخت نگیرید. رهبر به حساب اردوغان خواهد رسید .
طوری که دیده میشود پانترک ها باز در این سایت مشغول توطئه و دوبهمزنی هستند. مسول سایت باید هشیار باشد.
اینم سایت وابسته به وزارت فرهنگ ترکیه و.....باقی قضایا.قضاوت با دوستداران حقیقت.
Turks first lived in Central Asia around 2000 BC. Later, some of them left Central Asia and spread around, establishing many states and empires independent from each other within a vast area of Asia and Europe. These empires included The Great Hun Empire (established during the 3rd Century B.C.), the Göktürk Empire (552- 740), the Uygur Empire (741- 840), the Avar Empire (6-9 Century A.D.), the Hazar Empire (5-10 Century A.D), the Great Seljuk Empire (1040- 1157), and many others.http://www.turkishculture.org/general-1067.htm
A Brief Outline of Turkish History
The history of the Turks covers a time frame of more than 4000 years.
Turks in Anatolia: The Turks started to settle in Anatolia in the early 11th century by way of continual migrations and incursions. The Malazgirt victory in 1071 against the Byzantines literally opened up the gates of Anatolia to the Turks. It is following this date that the Turks fully conquered the whole of Anatolia and established the Anatolian Seljuk State there (1080-1308).This was the first Turkish State in Anatolia and was sometimes called, after its capital city of many years, the Konya Sultanate.
OTTOMAN AGE 1299–1923: The Seljuk State rapidly declined with the Mongol invasion of Anatolia which started in 1243. During the period of the decline of the Anatolian Seljuk state and after its disappearance, many Turcoman principalities were established in Anatolia towards the end of the thirteenth century. One of these was the Ottoman (in Turkish Osmanli) Beylik (similar to a Principality) named after its founder, a Turkish ruler named Osman in 1299 in the environs of Söğüt in Eskişehir in the northwestern corner of the peninsula. The Ottoman Beylik rapidly expanded throughout the fourteenth century and thus arose the Ottoman Empire, which ruled over a vast territory on three continents and lasted for 623 years until the end of the First World War.
The Ottomans captured Constantinople in 1453, during the reign of Sultan Mehmet II (1451-1481), and the Byzantine Empire fell, which also marked the end of the Middle Ages and the beginning of the New Age. During the reign of Sultan Mehmet II, who assumed the title of "The Conqueror," the Ottoman state entered into an era of rapid development which would last until the end of the sixteenth century. At its height, the Ottomans ruled over what is today Greece, Bulgaria, Yugoslavia, Albania and Romania in the Balkans, over all the islands in the Eastern Mediterranean, and over what is today the Middle East. The borders of the Empire extended from the Crimea in the North to Yemen and Sudan in the South and from Iran and the Caspian Sea in the East to Vienna in the Northwest and Spain in the Southwest.
Starting in the 16th century, however, the Ottoman Empire incrementally lost its economic and military superiority in comparison to Europe, which had developed rapidly with the Renaissance, with its conquest of new territories and its access to raw materials, and with the Industrial Revolution. The Ottoman Empire failed to adapt to these new developments. Thus, the balance of power shifted in favor of the European States. The nationalist movements that started in the nineteenth century and the self-determination moveme
و کمی هم خطل و لغوب آفرید. و برای همین می توانند توطئه ها را کشف کنند.
آقای زرتشت سخن حقی میگوید. بجای ناامیدی و آیه یاس خواندن باید با ایشان و دیگر مبارزان داخل کشور همراهی کنیم.
به دوستان یا بهتر بگم دشمنان وطن فروش خائن اعلام میکنم رویای تجزیه ی ایران رو به گور خواهید برد یک مشت وطن فروش خود باخته ی بی ریشه هستید .... شما ایرانی نیستید بهتره خودتون رو مردم آذربایجان ننامید .... تجزیه طلبی دکان شماست
عمل شما در اینجا مهم است و نه ادعای شما که اعلب با نامهای ایرانی فارسی علیه اقبالی و تبریزی و موحدی و ایستا و غیره اینجا کمنت های راسیستی میگذارید .دشمنی شما با اقلالی چیست که اکسترا روی نام ایشان اینجا تاکید میکنید و موذیانه خرابکاری میکنید ؟ این است منطق ترکی شما تجزیه طلبان . سپاس اهورامزدا را که دشمنان شما را زرنگتر و آگاه تر ار شما آفرید .
راننده جان شما کینه کور خودتان را عیان کردید.
من فقط از آقای اقبالی نام بردم چون خانم خاکپور نوشته اند که <همکارتان آقای اقبالی هم آنرا دریافت کرده بود وهنوز هم درمیان ایمیل های دریافتی شما هست>.
بنابراین برعکس شما من علم غیب ندارم و نمی دانم که ایمیل خانم خاکپور به چه کسانی رسیده است. استناد من به حرف خود ایشان است.
برای اطلاع شما عزیز دل برادر هم می گویم که من سیرجانی هستم و به قول شما <پان ترک تجزیه طلب آذری> نیستم. البته هیچ عیب و ایرادی هم نداشت که ترک یا آذری بودم.
خوش به حال جمهوری اسلامی که این سایت کامنت نویسانی چون شما دارد. دیگر لازم نیست پول بدهد و ماموری را برای خراب کردن سایت بگمارد!