برایم نوشتند که آن مرد داس دارد و بریدند تمامی نحله های فکری که کودکی که همانند کوراوغلی از جهان تاریکی به روشنی قدم می گذارد با آن رو در روست،همانند آینه ای که تنها جیوه های رویش زینت بخش دیوار کاهگلی بدبخت پدرت است.
چهره آقای ثابتی به عنوان «مقام امنیّتی» بر روی تلویزیون ایران هنوز از خاطره ها نرفته است. پرویز ثابتی آن زمان هم در توجیه سیاست سرکوب، قتل و شکنجه زندانیان سیاسی صحنه گردان آن نمایش های ضّدبشری بود.
ما امضاکنندگان این نامه، که همگی مان طعم شکنجه های دستگاه تحت مدیریت آقای ثابتی را چشیده و شاهد ضجه های دائمی بازداشت شدگان در اثر شکنجه در اطاق های بازجویی آن دوران بوده ایم.